Forwarded from نزار قبانی
وقتی که با من میرقصد در گوشم واژههایی میخواند
که اصلا شبیه هیچ واژهای نیستند
زیر بازویم را میگیرد
و مرا بر فراز ابرها مینشاند
و باران سیاه از چشمانم
سیل آسا فرو میریزد
با خود مرا به شامگاهی میبرد
به شامگاهی با افقهای گلگون
من در دستان او چون کودکی هستم
چون پری بر بال نسیم
هفت قمر را برایم میآورد
و یک دسته ترانه
به من خورشید و تابستان
و یک دسته پرستو هدیه میدهد
به من میگوید من تحفهی او هستم
و برایش از هزاران ستاره با ارزشترم
و میگوید من گنج او هستم
و زیباترین تابلویی هستم که دیده است
برایم چیزهایی تعریف میکند که دلم ضعف میکند
و رقصیدن و قدمها را از یادم میبرد
واژههایی که زندگیام را دگرگون میکنند
و مرا لحظاتی به زن تبدیل میکنند
واژههایی که کاخی از توهم برایم میسازند
که جز چند لحظه در آن نمیمانم
به سر میزم برمیگردم
حال آن که چیزی جز آن واژهها همراهم نیست
نزار قبانی
https://www.tg-me.com/NAZAR_QABANY
  که اصلا شبیه هیچ واژهای نیستند
زیر بازویم را میگیرد
و مرا بر فراز ابرها مینشاند
و باران سیاه از چشمانم
سیل آسا فرو میریزد
با خود مرا به شامگاهی میبرد
به شامگاهی با افقهای گلگون
من در دستان او چون کودکی هستم
چون پری بر بال نسیم
هفت قمر را برایم میآورد
و یک دسته ترانه
به من خورشید و تابستان
و یک دسته پرستو هدیه میدهد
به من میگوید من تحفهی او هستم
و برایش از هزاران ستاره با ارزشترم
و میگوید من گنج او هستم
و زیباترین تابلویی هستم که دیده است
برایم چیزهایی تعریف میکند که دلم ضعف میکند
و رقصیدن و قدمها را از یادم میبرد
واژههایی که زندگیام را دگرگون میکنند
و مرا لحظاتی به زن تبدیل میکنند
واژههایی که کاخی از توهم برایم میسازند
که جز چند لحظه در آن نمیمانم
به سر میزم برمیگردم
حال آن که چیزی جز آن واژهها همراهم نیست
نزار قبانی
https://www.tg-me.com/NAZAR_QABANY
  نزار قبانی
یسمعنی.. حین یراقصنی کلمات لیست کالکلمات  يأخذني من تحـتِ ذراعي يزرعني في إحدى الغيمات  والمطـرُ الأسـودُ في عيني يتساقـطُ زخاتٍ.. زخات  يحملـني معـهُ.. يحملـني لمسـاءٍ ورديِ الشُـرفـات  وأنا.. كالطفلـةِ في يـدهِ كالريشةِ تحملها النسمـات  يحمـلُ لي سبعـةَ…
ترجمه دیگری از جناب آقای «ایرج محبّی» از دوستان شاعر و مترجم🍃
یُسمعنی حـین یُراقصنی کلمات لیست کالکلمات
آنگاه که به رقص برمیخیزاندم، سخنانی دلفریب در گوشم زمزمه میکند!
یأخذنی من تحـت ذراعی یزرعنی فی إحدى الغیمات
(چون دخترکی) بغلم میزند و انگار بر فراز ابرها مینشاندم!
والمطـر الأسـود فی عینی یتساقـط زخات زخات
و سرشک ماتم است که از چشمانم چکهچکه فرومیافتد!
یحملـنی معـه یحملـنی لمسـاء وردی الشـرفـات
میبرد با خود مرا...
میبرد مرا تا غروب...
تا بهارخوابهای صورتیرنگ!
وأنا کالطفلـة فی یـده کالریشة تحملها النسمـات
و منم چون دخترکی در دستان او...
بهسان پَری که نسیم میبَرَدش...
(هرجا که خاطرخواه اوست)
یهدینی شمسـا یهـدینی صیفا و قطیـع سنونوّات
پیشکش میکندم خورشیدی را و تابستانی را...
و فوجی از پرستوها را...!
یخـبرنی أنی تحفتـه و أساوی آلاف النجمات
میگویدم...
تویی شاهکار هستی که برایم
از هزاران ستاره برتری!
و بأنـی کنـز وبأنی أجمل ما شاهد من لوحات
که تویی چون گنج...
و تویی زیباترین نگاری که دیدهام!
یروی أشیـاء تدوخـنی تنسینی المرقص والخطوات
سخنانی میگویدم اغواکننده... آنگونه که از یاد میبرم...
*چه جای است این که رقصانم*
*و گامازگام لرزانم؟!*
کلمات تقلـب تاریخی تجعلنی امرأة فی لحظـات
سخنانش دگرگون میکنند گذشتهام را...
و برای لحظاتی میدهندم احساس زنبودن را...
یبنی لی قصـرا من وهـم لا أسکن فیه سوى لحظات
برایم کاخی از رؤیا بنا میکند که جز لحظاتی، در آن ماندن نتوانم!
وأعود أعود لطـاولـتی لا شیء معی إلا کلمات
و بازمیگردم از آن خیال بر سر میز خود و درمیابم که از او اثری نیست و تنها نجواهای اوست که با من است!
نزار قبانی
  یُسمعنی حـین یُراقصنی کلمات لیست کالکلمات
آنگاه که به رقص برمیخیزاندم، سخنانی دلفریب در گوشم زمزمه میکند!
یأخذنی من تحـت ذراعی یزرعنی فی إحدى الغیمات
(چون دخترکی) بغلم میزند و انگار بر فراز ابرها مینشاندم!
والمطـر الأسـود فی عینی یتساقـط زخات زخات
و سرشک ماتم است که از چشمانم چکهچکه فرومیافتد!
یحملـنی معـه یحملـنی لمسـاء وردی الشـرفـات
میبرد با خود مرا...
میبرد مرا تا غروب...
تا بهارخوابهای صورتیرنگ!
وأنا کالطفلـة فی یـده کالریشة تحملها النسمـات
و منم چون دخترکی در دستان او...
بهسان پَری که نسیم میبَرَدش...
(هرجا که خاطرخواه اوست)
یهدینی شمسـا یهـدینی صیفا و قطیـع سنونوّات
پیشکش میکندم خورشیدی را و تابستانی را...
و فوجی از پرستوها را...!
یخـبرنی أنی تحفتـه و أساوی آلاف النجمات
میگویدم...
تویی شاهکار هستی که برایم
از هزاران ستاره برتری!
و بأنـی کنـز وبأنی أجمل ما شاهد من لوحات
که تویی چون گنج...
و تویی زیباترین نگاری که دیدهام!
یروی أشیـاء تدوخـنی تنسینی المرقص والخطوات
سخنانی میگویدم اغواکننده... آنگونه که از یاد میبرم...
*چه جای است این که رقصانم*
*و گامازگام لرزانم؟!*
کلمات تقلـب تاریخی تجعلنی امرأة فی لحظـات
سخنانش دگرگون میکنند گذشتهام را...
و برای لحظاتی میدهندم احساس زنبودن را...
یبنی لی قصـرا من وهـم لا أسکن فیه سوى لحظات
برایم کاخی از رؤیا بنا میکند که جز لحظاتی، در آن ماندن نتوانم!
وأعود أعود لطـاولـتی لا شیء معی إلا کلمات
و بازمیگردم از آن خیال بر سر میز خود و درمیابم که از او اثری نیست و تنها نجواهای اوست که با من است!
نزار قبانی
Media is too big
    VIEW IN TELEGRAM
  🍃🍃🍃🍃🖤
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
#سعدی
به وقت جمعه چهارم شهریور ۱۴۰۱. واپسین دیدار دو یارِ دیرین.
کنار مجسمهٔ شهریار، همان دم که استاد #شفیعی_کدکنی رسیدند، پیکر سایه از در بیرون میرفت و این واپسین دیدار بود تا رسیدن به زادگاه و آرامگاهِ هنوز و همیشه.
عادت ندارم دوربین گوشی را زیاد روشن کنم اما حیفم آمد این دم را ثبت نکنم و در حافظه تاریخ به یادگار نماند.
تجربهٔ وداع با همهٔ ماست، در دیار زندگان بیشتر؛ آندم که دوست روبهرویِ دوست میایستد برای نگاه آخر و آغوشِ آخر.
خوشبادِ سفر خوش باد.
بدرود.🍃
زهرا نادری
@atefane_gi
  ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
#سعدی
به وقت جمعه چهارم شهریور ۱۴۰۱. واپسین دیدار دو یارِ دیرین.
کنار مجسمهٔ شهریار، همان دم که استاد #شفیعی_کدکنی رسیدند، پیکر سایه از در بیرون میرفت و این واپسین دیدار بود تا رسیدن به زادگاه و آرامگاهِ هنوز و همیشه.
عادت ندارم دوربین گوشی را زیاد روشن کنم اما حیفم آمد این دم را ثبت نکنم و در حافظه تاریخ به یادگار نماند.
تجربهٔ وداع با همهٔ ماست، در دیار زندگان بیشتر؛ آندم که دوست روبهرویِ دوست میایستد برای نگاه آخر و آغوشِ آخر.
خوشبادِ سفر خوش باد.
بدرود.🍃
زهرا نادری
@atefane_gi
🍃🍃🍃🍃🍃
چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی
که یکسر مهربانی دردسر بی
اگر مجنون دل شوریدهای داشت
دل لیلی از آن شوریده تر بی
▪️▪️▪️
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم
#بابا_طاهر
#شعر
@atefane_gi
 
 
  چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی
که یکسر مهربانی دردسر بی
اگر مجنون دل شوریدهای داشت
دل لیلی از آن شوریده تر بی
▪️▪️▪️
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم
#بابا_طاهر
#شعر
@atefane_gi
🍃🍃🍃🍃🍃
عزیزون از غم و درد جدایی
به چشمونم نمانده روشنایی
گرفتارم بدام غربت و درد
نه یار و همدمی نه آشنایی
▪️▪️▪️
فلک کی بشنود آه و فغانم
به هر گردش زند آتش به جانم
یک عمری بگذرانم با غم و درد
به کام دل نگردد آسمانم
▪️▪️▪️
نمیدانم دلم دیوانهٔ کیست
کجا آواره و در خانهٔ کیست
نمیدونم دل سر گشتهٔ مو
اسیر نرگس مستانهٔ کیست
▪️▪️▪️
مو کز سوته دلانم چون ننالم
مو کز بی حاصلانم چون ننالم
بگل بلبل نشیند زار نالد
مو که دور از گلانم چون ننالم
▪️▪️▪️
نصیب کس مبو درد دل مو
که بسیاره غم بیحاصل مو
کسی بو از غم و دردم خبردار
که دارد مشکلی چون مشکل مو
▪️▪️▪️
دلی دیرم که بهبودش نمیبو
سخنها میکرم سودش نمیبو
به بادش میدهم نهش میبرد باد
در آتش مینهم دودش نمیبو
▪️▪️▪️
مو آن آزردهٔ بی خانمانم
مو آن محنت نصیب سخت جانم
مو آن سرگشته خارم در بیابون
که هر بادی وزد پیشش دوانم
▪️▪️▪️
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم
▪️▪️▪️
به آهی گنبد خضرا بسوجم
فلک را جمله سر تا پا بسوجم
بسوجم ار نه کارم را بساجی
چه فرمائی بساجی یا بسوجم
▪️▪️▪️
غم عشقت بیابان پرورم کرد
فراقت مرغ بیبال و پرم کرد
بمو واجی صبوری کن صبوری
صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد
#بابا_طاهر_عریان
#شعر
@atefane_gi
  عزیزون از غم و درد جدایی
به چشمونم نمانده روشنایی
گرفتارم بدام غربت و درد
نه یار و همدمی نه آشنایی
▪️▪️▪️
فلک کی بشنود آه و فغانم
به هر گردش زند آتش به جانم
یک عمری بگذرانم با غم و درد
به کام دل نگردد آسمانم
▪️▪️▪️
نمیدانم دلم دیوانهٔ کیست
کجا آواره و در خانهٔ کیست
نمیدونم دل سر گشتهٔ مو
اسیر نرگس مستانهٔ کیست
▪️▪️▪️
مو کز سوته دلانم چون ننالم
مو کز بی حاصلانم چون ننالم
بگل بلبل نشیند زار نالد
مو که دور از گلانم چون ننالم
▪️▪️▪️
نصیب کس مبو درد دل مو
که بسیاره غم بیحاصل مو
کسی بو از غم و دردم خبردار
که دارد مشکلی چون مشکل مو
▪️▪️▪️
دلی دیرم که بهبودش نمیبو
سخنها میکرم سودش نمیبو
به بادش میدهم نهش میبرد باد
در آتش مینهم دودش نمیبو
▪️▪️▪️
مو آن آزردهٔ بی خانمانم
مو آن محنت نصیب سخت جانم
مو آن سرگشته خارم در بیابون
که هر بادی وزد پیشش دوانم
▪️▪️▪️
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم
▪️▪️▪️
به آهی گنبد خضرا بسوجم
فلک را جمله سر تا پا بسوجم
بسوجم ار نه کارم را بساجی
چه فرمائی بساجی یا بسوجم
▪️▪️▪️
غم عشقت بیابان پرورم کرد
فراقت مرغ بیبال و پرم کرد
بمو واجی صبوری کن صبوری
صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد
#بابا_طاهر_عریان
#شعر
@atefane_gi
🍃🍃🍃🍃🍃
نگارینا دل و جانم ته دیری
همه پیدا و پنهانم ته دیری
نمیدانم که این درد از که دیرم
همیدانم که درمانم ته دیری
▪️▪️▪️
 
بلا رمزی ز بالای ته باشد
جنون سری ز سودای ته باشد
بصورت آفرینم این گمان بی
که پنهان در تماشای ته باشد
▪️▪️▪️
غم عشق تو مادرزاد دیرم
نه از آموزش استاد دیرم
بدان شادم که از یمن غم تو
خراب آباد دل آباد دیرم
▪️▪️▪️
خوشا آنانکه سودای ته دیرند
که سر پیوسته در پای ته دیرند
بدل دیرم تمنای کسانی
که اندر دل تمنای ته دیرند
 
▪️▪️▪️
سه درد آمو بجانم هر سه یکبار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره دیره
غم یار و غم یار و غم یار
#بابا_طاهر_عریان
@atefane_gi
  نگارینا دل و جانم ته دیری
همه پیدا و پنهانم ته دیری
نمیدانم که این درد از که دیرم
همیدانم که درمانم ته دیری
▪️▪️▪️
بلا رمزی ز بالای ته باشد
جنون سری ز سودای ته باشد
بصورت آفرینم این گمان بی
که پنهان در تماشای ته باشد
▪️▪️▪️
غم عشق تو مادرزاد دیرم
نه از آموزش استاد دیرم
بدان شادم که از یمن غم تو
خراب آباد دل آباد دیرم
▪️▪️▪️
خوشا آنانکه سودای ته دیرند
که سر پیوسته در پای ته دیرند
بدل دیرم تمنای کسانی
که اندر دل تمنای ته دیرند
▪️▪️▪️
سه درد آمو بجانم هر سه یکبار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره دیره
غم یار و غم یار و غم یار
#بابا_طاهر_عریان
@atefane_gi
🍃🍃🍃🍃🍃
بنال بلبل اگر با مَنَت سرِ یاریست
که ما دو عاشق زاریم و کارِ ما زاریست
در آن زمین که نسیمی وزد ز طُرِّهٔ دوست
چه جایِ دم زدنِ نافههای تاتاریست
بیار باده که رنگین کنیم جامهٔ زرق
که مستِ جامِ غروریم و نام هشیاریست
خیالِ زلفِ تو پختن نه کارِ هر خامیست
که زیرِ سلسله رفتن طریقِ عیّاریست
لطیفهایست نهانی که عشق از او خیزد
که نام آن نه لبِ لعل و خطِ زنگاریست
جمالِ شخص، نه چشم است و زلف و عارض و خال
هزار نکته در این کار و بارِ دلداریست
قلندرانِ حقیقت به نیم جو نخرند
قبایِ اطلس آن کس که از هنر عاریست
بر آستان تو مشکل توان رسید آری
عروج بر فلکِ سروری به دشواریست
سحر کرشمهٔ چشمت به خواب میدیدم
زهی مراتب خوابی که بِه ز بیداریست
دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ
که رستگاریِ جاوید در کم آزاریست
#حافظ
@atefane_gi
  بنال بلبل اگر با مَنَت سرِ یاریست
که ما دو عاشق زاریم و کارِ ما زاریست
در آن زمین که نسیمی وزد ز طُرِّهٔ دوست
چه جایِ دم زدنِ نافههای تاتاریست
بیار باده که رنگین کنیم جامهٔ زرق
که مستِ جامِ غروریم و نام هشیاریست
خیالِ زلفِ تو پختن نه کارِ هر خامیست
که زیرِ سلسله رفتن طریقِ عیّاریست
لطیفهایست نهانی که عشق از او خیزد
که نام آن نه لبِ لعل و خطِ زنگاریست
جمالِ شخص، نه چشم است و زلف و عارض و خال
هزار نکته در این کار و بارِ دلداریست
قلندرانِ حقیقت به نیم جو نخرند
قبایِ اطلس آن کس که از هنر عاریست
بر آستان تو مشکل توان رسید آری
عروج بر فلکِ سروری به دشواریست
سحر کرشمهٔ چشمت به خواب میدیدم
زهی مراتب خوابی که بِه ز بیداریست
دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ
که رستگاریِ جاوید در کم آزاریست
#حافظ
@atefane_gi
🍂🍂🍂🍂🥀
بر ماشههایِ مرگ چکاندند
صبحِ خجستهٔ بدنی را
در انحلالِ تابش و بوسه
در منتهایِ لذتِ باران
ما را گلوله بگیرید
ریزان
رمیده
پیاپی
بر تلخخندِ خیابان
ما را...
ز.ن
بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۱
@atefane_gi
  بر ماشههایِ مرگ چکاندند
صبحِ خجستهٔ بدنی را
در انحلالِ تابش و بوسه
در منتهایِ لذتِ باران
ما را گلوله بگیرید
ریزان
رمیده
پیاپی
بر تلخخندِ خیابان
ما را...
ز.ن
بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۱
@atefane_gi
Forwarded from Ali Esmaeili
This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  دخترانِ دشت
دخترانِ انتظار
دخترانِ امیدِ تنگ در دشتِ بیکران،
و آرزوهای بیکران در خُلقهای تنگ
دخترانِ خیالِ آلاچیقِ نو در آلاچیقهایی که صد سال
از زرهِ جامهتان اگر بشکوفید
بادِ دیوانه
یالِ بلندِ اسبِ تمنا را
آشفته کرد خواهد…
دخترانِ رودِ گِلآلود
دخترانِ هزار ستونِ شعله به تاقِ بلندِ دود
دخترانِ عشقهای دور روزِ سکوت و کار شبهای خستگی
دخترانِ روز بیخستگی دویدن، شب سرشکستگی
در باغِ راز و خلوتِ مردِ کدام عشق ـ
در رقصِ راهبانهی شکرانهی کدام آتشزدای کام
بازوانِ فوارهییِتان را خواهید برفراشت؟
افسوس!
موها، نگاهها بهعبث
عطرِ لغاتِ شاعر را تاریک میکنند.
احمدشاملو
  دخترانِ انتظار
دخترانِ امیدِ تنگ در دشتِ بیکران،
و آرزوهای بیکران در خُلقهای تنگ
دخترانِ خیالِ آلاچیقِ نو در آلاچیقهایی که صد سال
از زرهِ جامهتان اگر بشکوفید
بادِ دیوانه
یالِ بلندِ اسبِ تمنا را
آشفته کرد خواهد…
دخترانِ رودِ گِلآلود
دخترانِ هزار ستونِ شعله به تاقِ بلندِ دود
دخترانِ عشقهای دور روزِ سکوت و کار شبهای خستگی
دخترانِ روز بیخستگی دویدن، شب سرشکستگی
در باغِ راز و خلوتِ مردِ کدام عشق ـ
در رقصِ راهبانهی شکرانهی کدام آتشزدای کام
بازوانِ فوارهییِتان را خواهید برفراشت؟
افسوس!
موها، نگاهها بهعبث
عطرِ لغاتِ شاعر را تاریک میکنند.
احمدشاملو
🍃🖤
گفت: «احوالت چطور است؟»
گفتمش: «عالی است؛
مثل حالِ گُل
حال گُل در چنگ چنگیز مغول.»
#قیصر_امینپور
@atefane_gi
  گفت: «احوالت چطور است؟»
گفتمش: «عالی است؛
مثل حالِ گُل
حال گُل در چنگ چنگیز مغول.»
#قیصر_امینپور
@atefane_gi
Forwarded from سَماک: ادبیات کاربردی و خوشروانی (Farshīd Sādātsharīfī)
https://www.youtube.com/watch?v=hmMWCKdXHXI
🎵 ترانهی «ما یکبهیک مهساییم»؛ پیشکش کوچکی به انقلاب مردم ایران🎵
* خواننده و آمادهسازی ویدیو: مهتاب حقیقی
** گیتار: عمار صدقی
*** پیانو و تنظیم: تایماز صبا
**** شعر: فرشیدِ ساداتشریفی
Vocal: Mahtab Haghighi
Guitars: Ammar Sedqui
Piano and arrangements: Taymaz Saba
Lyrics: Farshid Sadatsharifi
Composer: Sergio Ortega Alvarado
Video: Mahtab Haghigh
————
☑️چند توضیح مهم:
۱. آهنگ این اثر از سرود شیلیایی معروف «خلق متحد» سرودهی سرخیو اورتگا اقتباس شده و شعر فارسی نیز یک ورژن قدیمی (برای انقلاب ۵۷) دارد با نام «برپاخیز؛ از جا کن» که اثر طبع شاعر گرامی آقای علی ندیمی است و بخشهای اندکی از آن از آن نیز در ورژن ما با اجازهی ایشان آمده است است.
۲. اینک برای همراهی با قیام مردم ایران و شعار «زن؛ زندگی؛ آزادی»، متن شعر باتوجه به حالوهوای این ایام، بِروزآوری شده است.
۳. باتوجه به اینکه در فاصلهٰی سرایش این نسخه و انتشار ضبط نهایی ۲ ترانهی دیگر بر روی این ملودی و با کلام نزدیک به این متن منتشر شده ضمن انتشار این قطعه اعلام میکنیم که این ورژن در نیمهی دوم سپتامبر۲۰۲۲ سروده و سپس برای حفظ احترام این پیشکسوتْ در تاریخ ۲۸ سپتامبر با آقای ندیمی توسط شاعر (فرشید ساداتشریفی) ارتباط گرفته شد و دلیلِ بهروزکردن کلام توضیح داده شد و از ایشان نیز اجازهی کار گرفتهشده است و متنِ این ترانه هیچ ارتباطی با دو ویدیوی مشابه ندارد.
۴. علاقهمندان میتوانند برای اطلاع از پیشینهی این آهنگ و زحمات آقای ندیمی در خلق شعر فارسیِ آن، قسمت نوزدهم از پادکست «مترونوم» اثر دوست گرامی پیام مقدم را بشنوند که از ایشان برای برقراری ارتباط با آقای ندیمی هم سپاسگزاریم.
———
#مهسا_امینی
#IranRevulotion
#ما_یک_به_یک_مهساییم
  
  🎵 ترانهی «ما یکبهیک مهساییم»؛ پیشکش کوچکی به انقلاب مردم ایران🎵
* خواننده و آمادهسازی ویدیو: مهتاب حقیقی
** گیتار: عمار صدقی
*** پیانو و تنظیم: تایماز صبا
**** شعر: فرشیدِ ساداتشریفی
Vocal: Mahtab Haghighi
Guitars: Ammar Sedqui
Piano and arrangements: Taymaz Saba
Lyrics: Farshid Sadatsharifi
Composer: Sergio Ortega Alvarado
Video: Mahtab Haghigh
————
☑️چند توضیح مهم:
۱. آهنگ این اثر از سرود شیلیایی معروف «خلق متحد» سرودهی سرخیو اورتگا اقتباس شده و شعر فارسی نیز یک ورژن قدیمی (برای انقلاب ۵۷) دارد با نام «برپاخیز؛ از جا کن» که اثر طبع شاعر گرامی آقای علی ندیمی است و بخشهای اندکی از آن از آن نیز در ورژن ما با اجازهی ایشان آمده است است.
۲. اینک برای همراهی با قیام مردم ایران و شعار «زن؛ زندگی؛ آزادی»، متن شعر باتوجه به حالوهوای این ایام، بِروزآوری شده است.
۳. باتوجه به اینکه در فاصلهٰی سرایش این نسخه و انتشار ضبط نهایی ۲ ترانهی دیگر بر روی این ملودی و با کلام نزدیک به این متن منتشر شده ضمن انتشار این قطعه اعلام میکنیم که این ورژن در نیمهی دوم سپتامبر۲۰۲۲ سروده و سپس برای حفظ احترام این پیشکسوتْ در تاریخ ۲۸ سپتامبر با آقای ندیمی توسط شاعر (فرشید ساداتشریفی) ارتباط گرفته شد و دلیلِ بهروزکردن کلام توضیح داده شد و از ایشان نیز اجازهی کار گرفتهشده است و متنِ این ترانه هیچ ارتباطی با دو ویدیوی مشابه ندارد.
۴. علاقهمندان میتوانند برای اطلاع از پیشینهی این آهنگ و زحمات آقای ندیمی در خلق شعر فارسیِ آن، قسمت نوزدهم از پادکست «مترونوم» اثر دوست گرامی پیام مقدم را بشنوند که از ایشان برای برقراری ارتباط با آقای ندیمی هم سپاسگزاریم.
———
#مهسا_امینی
#IranRevulotion
#ما_یک_به_یک_مهساییم
YouTube
  
  ما يك به يك مهساييم, We are Mahsa Amini
  ما يك به يك مهساييم تقديم به زنان و مردان آزاديخواه ايران ✌🏻🕊️
با اقتباس از قطعه شيليايى معروف به خلق متحد.
Vocal : Mahtab Haghighi
Guitars : Ammar Sedqui
Piano and arrangements : Taymaz Saba
Lyrics : Farshid Sadat Sharifi
Composer: Sergio Ortega Alvarado…
  با اقتباس از قطعه شيليايى معروف به خلق متحد.
Vocal : Mahtab Haghighi
Guitars : Ammar Sedqui
Piano and arrangements : Taymaz Saba
Lyrics : Farshid Sadat Sharifi
Composer: Sergio Ortega Alvarado…
🍂🍁🖤
هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش*
هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش
برای آنکه نگویند، جستهایم و نبود
تو آنکه جسته و پیداش کردهام، آن باش
دوباره زنده کن این خستهی خزانزده را
حلول کن به تنم جان ببخش و جانان باش
کویر تشنهی عشقم، تداوم عطشم
دگر بس است، ز باران مگوی، باران باش
دوباره سبز کن این شاخهی خزانزده را
دوباره در تن من روح نوبهاران باش
بدین صدای حزین، وین نوای آهنگین
به باغ خستهی عشقم، هزاردستان باش
 
* «و از آنچه با دل ما کردهای پشیمان باش»
#حسین_منزوی
#غزل
@atefane_gi
  هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش*
هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش
برای آنکه نگویند، جستهایم و نبود
تو آنکه جسته و پیداش کردهام، آن باش
دوباره زنده کن این خستهی خزانزده را
حلول کن به تنم جان ببخش و جانان باش
کویر تشنهی عشقم، تداوم عطشم
دگر بس است، ز باران مگوی، باران باش
دوباره سبز کن این شاخهی خزانزده را
دوباره در تن من روح نوبهاران باش
بدین صدای حزین، وین نوای آهنگین
به باغ خستهی عشقم، هزاردستان باش
* «و از آنچه با دل ما کردهای پشیمان باش»
#حسین_منزوی
#غزل
@atefane_gi
