.
قلب‌مان
چنان پرنده‌ای‌ست
ڪه قبل از
ياد ڪَرفتن پرواز
مجبور به ڪوچ شده‌ است…!!

#جاهد_ظريف_اوغلو

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

.

نزدیڪ تر بیا...
دوست داشتنت را بر دهانم بڪَذار
لبخندے بر ڪَونه‌هاے خورشید بپاش
با چشم هایت نوازشم ڪن
نزدیڪ تر بیا... تڪرار ڪن مرا
می خواهم لبانت را مزه مزه ڪنم
؏شـق با تو شیرین است
تو قند مڪررے .....!

#عرفان_یزدانی
࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

.

آغوشت
تنها قلمروی است
ڪــە در آن لب هایم می شڪند
سڪوتــش را هنڪَام بوسیدنت
و چشم هایم زیباترین منظره را
به تصویر می ڪشد در قاب نڪَاهم...!!

#پـــونــہ_عرب
࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

.

؏ـاشقی بر من پریشانت ڪـنم
ڪم عمارت ڪن ڪـه ویرانت ڪنم
ڪَر تو افلاطون و لقمانی به علم
من به یڪ دیدار نادانت ڪنم....!!

#مولانا
࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

.

ای فصلِ غیر منتظرِ داستان من
معشوق ناڪَهانیِ دور از ڪَمان من

حس ڪردنی‌ست قصه‌ی عشقم نه ڪَفتنی
ای قاصر از حڪایت حسنت، بیان من

با من بمان و سایه ی مهر از سرم مڪَیر
من زنده ام به مهر تو ای مهربان من

ڪی می‌رسد زمان عزیز یڪَانڪَی
تا من از آن تو شوم و تو از آن من...!!
 
#حسین_منزوی

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

.

نازنینم رنجش از دیوانڪَی‌هایم خطاست
عشق را همواره با دیوانڪَی پیوندهاست

شاید اینها امتحان ماست با دستور عشق
ورنه هرڪَز رنجش معشوق را عاشق نخواست

عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنج
علت عاشق٬ طبیب من! ز علت‌ها جداست

عشق یعنی زخمه ای از تیشه و سازی ز سنڪَ
ڪز طنینش تا همیشه بیستون غرق صداست...!!

#حسین_منزوی

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

‌.
من توانستم
تمامِ این شب‌ها را
بدونِ شب بخیرِ تو
به صبح برسانم
و نمُردم !
اما ...
جان ڪندم هر شب...!!

#هستی_جعفری

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

.
شب ...
سڪوت می‌ڪند
تا فریاد دلتنڪَی‌هایم را
بشنود !
نیستی و شب
چه ڪوتاه ست
برای تمام ناڪَفته‌هایم...!!

#بهنام_محبی_فر

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

.

قصه ای بڪَـو از آفتاب
ترانه ای بخوان از صبح
روزم را آغاز ڪن به یڪ سلام
پر پروازم را ‌ڪوڪ ڪن به یڪ صبحت بخیر
و روی ماهت را نشان بده حضرت آفتاب...!!

#فرزانه_سجودی

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

.
الما يريدك أبد لا تتوسله.
واليريد يروح اصفكه بياهلا.
ولا تركض وری الما يشتريك.
ودوم خل روحك عزيزة مدلله....!!

« هرڪَـز به ڪسی ڪه تو را نمی‌خواهد، التماس نڪن...و هرڪس‌ ڪه بخواهد برود را
با "خوش آمدی" بدرقه ڪن.
و پشتِ سر او ڪه تو را خریدار نیست، ندو
همیشه خود را نازپرورده و عزیز نڪَه دار.»

#حسين_كريم_التميمي
࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

.

زندڪَیم شطرنجی‌ست!
تیره و تار؛ برای زمانی ڪه اسمت را با میم مالڪیت صدا زدم و تو مات نڪَاهم ڪردی.
بازنده‌ ؛ برای وقتی ڪه قلبم ڪیش و مات ِ چشمانی شد ڪه سهم من نبود....
من چه می‌دانستم سرباز سیاه نمی‌تواند ؏ـاشقِ
شاه سپید باشد...!!

#آصف_گنجی
࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

.

از جنڪَــ ، از جدایی و نفرت ، دلم ڪَـرفت
دلتنڪَـِ بازوان توام... صلحِ تن به تن....!!

#جواد_گنجعلی

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

.
ای خوشا دل ڪاندر او
از عشق تو جانی بود
شادمان جانی ڪه او را
چون تو جانانی بود

در همه عمر ار برآرم
بی غم تو یڪ نفس
زان نفس بر جان من
هرلحظه تاوانی بود...!!

#عراقی

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

‌.
نیامده بود ..
و اما من
مرده بودم !
عشق همیشه
آمدن ...
بوسیدن ...
در آغوش ڪشیدن ...
یا ماندن نیست !
عشق ڪَاهی
نیامدن توست ...
و انتظاری ڪه می‌ڪِشم
و انتظاری ڪه می‌ڪُشد ...!!

#علیرضا_اسفندیاری

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

‌ ‌.
این سر نه مست باده ،
این سر ڪه مستِ مستِ
دو چشم سیاه توست 
اینڪ به خاڪ پای تو می‌سایم ،
ڪاین سر به خاڪ پای تو
با شوق سودنی‌ست ،
تنها تو را ستودم !
آنسان ستودمت
ڪه بدانند مردمان 
محبوب من
به سان خدایان
ستودنی ست ....!!

#حمید_مصدق

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

.
ای سرزمین
ڪدام فرزندها
در ڪدام نسلی
تو را آزاد، آباد و سر بلند
باچشمان خود خواهند دید !
ای مادر ما ایران
جان زخمی تو
در ڪدام روز هفته
التیام خواهد پذیرفت ؟
چشمان ما
به راه عافیت تو سفید شد
ای ما نثار عافیت تو ....!!

#محمود‌_دولت‌آبادی

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

.
صبح، همیشہ قشنڪَ است
هر بار، ڪہ آفتاب از نڪَاہ تو
روشن می‌شود‌ و زمین می‌خندد
و ڪَنجشڪــ می‌خواند
هوا را باید نفس ڪشید
در هواے تو ، در هواے صبح ...!!

#عرفان_یزدانی

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

‌
.
دل من دير زمانی است ڪـه می‌پندارد:
«دوستی» نيز ڪَـلی‌ست ؛
مثل نيلوفر و ناز ،
ساقه‌ی ترد ظريفی دارد.....
بی‌ڪَـمان سنڪَدل است آنڪه روا می‌دارد
جانِ اين ساقه‌ی نازڪ را - دانسته- بيازارد...!!
‌
#فریدون_مشیری

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

.

ڪاش میشد برڪَردیم زمان‌های قدیم
و برایت نامه مینوشتم :
عزیزِ جانم
سلام
ڪلام را ڪوتاه میڪنم
ملالی نیست جز دلتنڪَی و دوری
و مرور تمام خاطراتی ڪه
ای ڪاش....
از ذهنت پاڪ نشده باشد...!!

همین
دلتنڪَــ تو
من...!!

#مژگان_م
࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─