Telegram Web Link
.
؏شـق را
نه می توان به تاراج برد
نه می توان به حراج ڪَذاشت
نه بر سرش چانه زد
و نه مفت آن را فروخت....
؏شـق‌ پربهاترین ودیعه
درقلب هاست ،
ڪـه عاقلان آن را تفسیر می‌ڪنند
و ؏ـاشقان تڪثیر.....!!

#فرشته_محمودی

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.

به سانِ ڪودڪی یتیم
هر‌ ڪَاه اندوهم فراوانی یافت
ڪمی از خنده‌ات را از جیبم برون می‌آورم
و با آن رخسارم را پاڪ می‌ڪنم...!!

#مالک_مدخنه

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

بارها ڪَـفتم ڪه دل برڪَیرم از مهرت ولیڪ
بار ؏شـقت بر دلم این بار باری دیڪَرست...!!

#خواجوی_کرمانی

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.
از فروردینش ڪه خیری ندیدیم
نه آن ڪه رفته بود برڪَشت
نه آن ڪه بود وفا ڪرد
بهار بود جانم ولی رنڪَ خزان داشت .
حالا اردیبهشت آمده ...
ڪاش حداقل اردیبهشت ڪمی منصف باشد
سفر ڪرده ای را باز ڪَرداند
عاشقی را به معشوق برساند
مرڪَ نباشد ، تولد باشد
از فروردین ڪه ڪَذشتیم
ڪاش اردیبهشت اردیبعشق شود ....!!

#ناشناس

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.
شاعرها ؛
هر روز یڪ فصل‌اند

در ڪنار یار ، بهار
در آغوش یار ، تابستان
دور از یار ، پاییز
اما ..
امان ، امان از شاعر بی یار
ڪہ هر روزش زمستان است ...!!

#ارسلان_شیرمحمدے

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
‌.

ماییم و دل و آرزوی یار و دڪَر هیچ
قاصد برسان مژدهٔ دیدار و دڪَر هیچ...!!

#حزین‌_لاهیجی

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
‌.
عزیزی ڪه ندارمت
انصاف نیست بخیر نڪنی
شب را
برای منی ڪه شب‌ها
در دوست داشتنت مصمم‌تر میشوم...!!

#زهرا_سرکار_راه

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
‌‌ .
تو آمدے
زمان خشڪـید
در تب نڪَاهمان
بوے صبح آمد
دلم دچار شد
به شب آویز ڪَیسوانت....
و امروز آغاز من بود
همین امروز را
در چشمانت زندڪَی می‌ڪنم....!!

#مریم_پورقلی
࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.

رویایی فراتر از
یڪـ بوسه می‌خواهم
فراتر از آغوش ، فراتر از ؏شـق...
اصلاً من خودِ تو را می‌خواهم
که هم ؏شـقی هم آغوش
هم بوسه‌اے داغ بر لبهاے
پر از التهاب من...
[ من خودِ خود تو را
می‌خواهم
]....!!

#خورشید_بخشایی

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.

مؤلم أن يأتيك ماتتمنى ،
وقد تأخر الوقت
وتغيّرت أنت و
تغيّرت الأمنيات....!!

دردناڪـ است
آن چیزی ڪـه آرزویَش را داشتی،
دیر هنڪَام به سُراغَت بیاید و‌‌
تو و آرزوها دڪَرڪَـون شده باشید....!!

#أحلام_مستغانمي
࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.
ترا ندیده ام ولی، ندیده دوست دارمت
به دست ڪَرم عاشقی، دوباره می‌سپارمت

غزل تویی غزال من، ستاره ی شمال من
همیشه تا همیشه‌ها، به دیده می‌ڪَذارمت

بهار دربهار من، امید ماندڪَار من
به دفتر سپید دل، همیشه می‌نڪَارمت

بیا به چشم باغ من، به باور سراغ من
ڪه لحظه لحظه در دلم، چو عشق می‌فشارمت

قسم به نام هر چه او، به میل حس ڪَفتڪَو
ڪه دانه دانه مثل مو، چو شانه می‌شمارمت

پرنده ی زمین من، همیشه نازنین من
ترا ندیده ام ولی، ندیده دوست دارمت...!!

#ناشناس

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.
تو لطفِ عیدِ نوروزی، توئی تحویلِ سالِ من
انار سرخ یلدایی، توئی تعبیرِ فالِ من

بهار، آغوشِ سبزِ تو، نڪَاهت پاڪیِ باران
ببین ڪه می‌شود هر دم، چه بهتر با تو حالِ من

عزیزِ روز و شب‌هایم، دلت دریای خوبی‌هاست
چه بی‌اندازه‌خوشحالم، ڪه‌ڪَشتی‌ساده مالِ من

زمستان هم ڪنار تو، عزیزم! لطفِ دیڪَر داشت
ببین عطر تو جان دارد، ڪماڪان توی شالِ من

اڪَرچه ماهی تُنڪَم، تو اقیانوسِ من ڪَشتی
ڪبوتر می‌شوم حتی، توئی وقتی ڪه بالِ من

توئی آن احسن الحال و دعای خیر مادرها
تو لطفِ عید نوروز و توئی تحویل سال من ....!!

#طاهره_اباذری_هریس

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
‌ .
در حصار شب؛
ڪه ماه و ستاره
همخواب می‌شوند
نزدیڪ تر بیا
تا بنوازم موسیقی بی‌ڪلام تنت را
و لبان سرخ تو
با ساز بوسه‌هایش سیراب ڪند
آرشه ی تشنه ی لبانم را ....!!

#عارف_اخوان

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.
لب‌ها می‌لرزند
شب می‌تپد
جنڪَل نفس می‌ڪشد
پرواے‌ چہ دارے‌
مرا در شب بازوانت سفر ده
انڪَشتان شبانہ‌ات را می‌فشارم
و باد،
شقایق دوردست را
پرپر می‌ڪند...!!

#سهراب‌سپهرے

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.

جنڪَ چشمهایت ڪه جنڪَـ نیست
جرقه‌ےآتش ، شروع یڪ فاجعه‌ے
سقوط دل است ، با چشمهایت نجنڪَـ
آرامتر نڪَاهم ڪن ، چشمهایت را ببند ،
لبهایت را بیاور من تسلیمم ، بیا با
بوسه صلح ڪنیم....!!

#بهزادشهریاری

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.

نڪَذار
دوستت دارم هایت
میانِ  دلت خاڪ‌ بخورد
در مڪتب ِ؏شـق ،
فریاد دلنشین است
و سڪـوت ڪَـوش خراش ....
دوستت دارم هایت را فریاد بزن
که در صفحه های تقویم
روزی به نام " مبادا "
وجود ندارد....!!


#مجید_رفیع‌‌زاده
࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.
در سر
سوداى انقلابى ست
به سرڪردڪَى ؏شـق
عليه قلبِ تنهاى من...
حڪم ڪنيد تبعيدَم ڪنند جايى
ڪه تا چشم ڪار مى ڪند تو باشى....!!

#سیاوش_خاکسار
࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.
با الفبای محبت، آشنا ڪردی مرا
چون نسیمی، با هوایت، بی هوا ڪردی مرا

آمدی و با حضورت ڪَریه هایم، خنده شد
دفتر غم‌ها به دستت تا همیشه بسته شد

بوته ی خشڪیده با عطر وجودت جان ڪَرفت
خشڪ‌سالی‌ها ڪَذشت و ناڪَهان باران ڪَرفت

ای هوای تازه، ای یادآور فصل بهار
همچو باران بر ڪویر قلب تب‌دارم، ببار

میشود حالا ڪه هستی اندڪی نازت ڪنم؟
یا فقط با یڪ نڪَاه خود، براندازت ڪنم؟

با الفبای قشنڪَی ڪه به من آموختی
سرنوشتم را به خوشبختی، چه زیبا دوختی

اولین و آخرینی در محبت بی‌ڪَمان
مهربانم، تا ته این ماجرا با من بمان ....!!

#ناشناس

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.
پلڪ میزنی
جهانم زیر رو می‌شود !
موهایت را باز می‌ڪنی
طوفان می‌شود ...
میخندی
بهار می‌آید !
دیوانه منم ڪه خانه ام را
روی ڪَسل خطرناڪ تن تو
ساخته‌ام...!!

#علیرضا_اسفندیاری

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
.
بهار بهار است
اما ...
تو چیزی فراتر از بهاری ،
تو بوسیدنی‌ترین لبخند بهاری
ڪه  من برای بوسیدنت
تمام زمستان را
برای لبهایم
عاشقانه خیال بافته ام ...!!

#فرزانه_طالبی_پور

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
2025/07/14 00:23:58
Back to Top
HTML Embed Code: