Telegram Web Link
السلام علیک یا حر بن یزید ریاحی ❤️‍🩹
1
زمانی که جناب حر دید لشگر کوفه آماده جنگ با سیدالشهدا(ع) شدند به عمر بن سعد گفت :
آیا واقعا میخواهی با حسین بجنگی ؟💔

منبع : نفس المهموم، صفحه ۲۳۰
محدث قمی
حر بن یزید ریاحی در روز عاشورا خطاب به لشگر کوفه گفت :

ای مردم کوفه این بنده شایسته خدا (امام حسین ) را دعوت کردید و هنگامی که آمد رهایش کردید و می گفتید با جان و مال خود از او دفاع میکنید سپس بر او حمله کردید تا او را بکشید و آب فراتی را که یهود و ترسا و گبر و سگ و خوک از آن می نوشند بر او و خاندانش بستید 💔

منبع : نفس المهموم، صفحه ۳۲۲ و ۳۲۳
محدث قمی
😁1
اثبات میکند عمل حُر به عالمین
هرکس که شد غلام تو عالیجناب شد ..
دربساطم بـه جز این دو پسرم هیچ نبود
شرمگین است، ندارد بجز این، خواهر تو ..
#زینب_ام_المصائب🖤
هاتفی گفت: یتیم است،مراعات کنید
نیزه ای گفت:حسینی ست،مجازات کنید💔
😁1
با دست خالی آمدم اکبر شوم تو را
پای برهنه قاسم دیگر شوم تو را . .
أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر .
سلام بر آن مظلومِ بى یاور .
#اباعبدالله
سخن زیبای همسرِ عمرو بن حمق صحابی شهید امیرالمؤمنین(ع) به معاویه

(( کشور تو وطن من نیست ، من آن را زندانی می دانم که در دلم جایی ندارد و مدت هاست شب ها در آن خواب به چشمم نرفته و اشکم سرازیر است و وامم (قرض و دِین )بسیار شد و چیزی که دیده را روشن کند در آن به چشمم نمی خورد))

منبع : نفس المهموم، صفحه ۱۳۷
محدث قمی(ره)
😁1
زمانی که امام حسین(ع) در روز عاشورا قاسم بن حسن(ع) را دید که آماده جنگ شده ، او را در آغوش گرفت و آنچنان گریه کرد که از حال رفت

منبع : نفس المهموم، صفحه ۲۸۷
محدث قمی
قاسم بن حسن 💚

پسری چون پاره ماه به میدان آمد و شمشیری در دست داشت و قبا و پیراهنی در بر و در پایش نعلین بود که بند لنگه چپ آن گسیخته شده بود و عمر بن سعد بن نفیل بر او حمله کرد و با تیغ سر او را شکافت 💔

نفس المهموم، صفحه ۲۸۹
علامه محدث قمی
😁1
داماد را ندیده کسی زیرِ سُمِ اسب
اِی چشمِ اسب‌ها همه گریان برایِ تو!

#عریس_کربلا
😁1
دستِ ایام دراز است بگو باز کند
نو عروسِ حرمِ فاطمه، خلخالش را

#بی‌بی‌زبیده
😁1
ما را بخوانُ کلبِ خود نگه دار ...
#شهزاده_قاسم
😁1
به جرم گفتن أحلی مِنَ العَسَل، قاسم
شبیه مومِ عسل خانه خانه‌ات کردند...
جای عروس، نیزه دهانت عسل گذاشت
کامت شده لبالب احلیٰ مبارک است...
😁1
السلام علی الطفل الرضیع الصغیر

زمانی که سیدالشهدا(ع) تنها ماند و فریاد استغاثه سر دادند ، صدای گریه علی اصغر(ع) در صحرای کربلاء پیچید که نشانه لبیک به پدر مظلوم خود بود ... 💔

مقتل علامه دربندی ، صفحه ۱۸
😁1
علی‌جان
آواره ام میانه هر شهر کرده ای
شیرت نداده ام ، نکند قهر کرده ای ؟
😁1
سیدالشهدا(ع) طفل صغیر و مظلوم خود را بر روی دست گرفت و بالا برد در برابر لشگر کافر برای فرزند مظلوم خود طلب آب کرد که حرمله(لعن‌ الله علیه ) با تیر خود ، گلوی آن طفل مظلوم را پاره کرد ... 💔

مقتل دربندی، صفحه ۲۲
نویسنده : علامه دربندی(ره)
😁1
2025/07/12 16:47:39
Back to Top
HTML Embed Code: