سخن زیبای همسرِ عمرو بن حمق صحابی شهید امیرالمؤمنین(ع) به معاویه
(( کشور تو وطن من نیست ، من آن را زندانی می دانم که در دلم جایی ندارد و مدت هاست شب ها در آن خواب به چشمم نرفته و اشکم سرازیر است و وامم (قرض و دِین )بسیار شد و چیزی که دیده را روشن کند در آن به چشمم نمی خورد))
منبع : نفس المهموم، صفحه ۱۳۷
محدث قمی(ره)
(( کشور تو وطن من نیست ، من آن را زندانی می دانم که در دلم جایی ندارد و مدت هاست شب ها در آن خواب به چشمم نرفته و اشکم سرازیر است و وامم (قرض و دِین )بسیار شد و چیزی که دیده را روشن کند در آن به چشمم نمی خورد))
منبع : نفس المهموم، صفحه ۱۳۷
محدث قمی(ره)
زمانی که امام حسین(ع) در روز عاشورا قاسم بن حسن(ع) را دید که آماده جنگ شده ، او را در آغوش گرفت و آنچنان گریه کرد که از حال رفت
منبع : نفس المهموم، صفحه ۲۸۷
محدث قمی
منبع : نفس المهموم، صفحه ۲۸۷
محدث قمی
قاسم بن حسن 💚
پسری چون پاره ماه به میدان آمد و شمشیری در دست داشت و قبا و پیراهنی در بر و در پایش نعلین بود که بند لنگه چپ آن گسیخته شده بود و عمر بن سعد بن نفیل بر او حمله کرد و با تیغ سر او را شکافت 💔
نفس المهموم، صفحه ۲۸۹
علامه محدث قمی
پسری چون پاره ماه به میدان آمد و شمشیری در دست داشت و قبا و پیراهنی در بر و در پایش نعلین بود که بند لنگه چپ آن گسیخته شده بود و عمر بن سعد بن نفیل بر او حمله کرد و با تیغ سر او را شکافت 💔
نفس المهموم، صفحه ۲۸۹
علامه محدث قمی
به جرم گفتن أحلی مِنَ العَسَل، قاسم
شبیه مومِ عسل خانه خانهات کردند...
شبیه مومِ عسل خانه خانهات کردند...
جای عروس، نیزه دهانت عسل گذاشت
کامت شده لبالب احلیٰ مبارک است...
کامت شده لبالب احلیٰ مبارک است...
السلام علی الطفل الرضیع الصغیر
زمانی که سیدالشهدا(ع) تنها ماند و فریاد استغاثه سر دادند ، صدای گریه علی اصغر(ع) در صحرای کربلاء پیچید که نشانه لبیک به پدر مظلوم خود بود ... 💔
مقتل علامه دربندی ، صفحه ۱۸
زمانی که سیدالشهدا(ع) تنها ماند و فریاد استغاثه سر دادند ، صدای گریه علی اصغر(ع) در صحرای کربلاء پیچید که نشانه لبیک به پدر مظلوم خود بود ... 💔
مقتل علامه دربندی ، صفحه ۱۸
علیجان
آواره ام میانه هر شهر کرده ای
شیرت نداده ام ، نکند قهر کرده ای ؟
آواره ام میانه هر شهر کرده ای
شیرت نداده ام ، نکند قهر کرده ای ؟
سیدالشهدا(ع) طفل صغیر و مظلوم خود را بر روی دست گرفت و بالا برد در برابر لشگر کافر برای فرزند مظلوم خود طلب آب کرد که حرمله(لعن الله علیه ) با تیر خود ، گلوی آن طفل مظلوم را پاره کرد ... 💔
مقتل دربندی، صفحه ۲۲
نویسنده : علامه دربندی(ره)
مقتل دربندی، صفحه ۲۲
نویسنده : علامه دربندی(ره)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زمانی که حضرت علی اصغر(ع) بر روی دستان پدرش به شهادت رسید ، امام حسین(ع) فرمودند :
خدایا تو شاهد باش که این جماعت کافر بی رحم قسم خورده اند که حتی یک نفر هم از آل پیامبر(ص) زنده نماند
آجرک الله یا بقیة الله 💔
مقتل دربندی ، صفحه ۲۲
نویسنده : عالم دلسوخته أهل البیت(ع) ، مرحوم علامه دربندی(رض)
خدایا تو شاهد باش که این جماعت کافر بی رحم قسم خورده اند که حتی یک نفر هم از آل پیامبر(ص) زنده نماند
آجرک الله یا بقیة الله 💔
مقتل دربندی ، صفحه ۲۲
نویسنده : عالم دلسوخته أهل البیت(ع) ، مرحوم علامه دربندی(رض)
#تلنگر
#روضه_خوانی
مرحوم علامه محدث نوری می فرمایند :
شخصی به نزد علامه محمد علی بهبهانی رفته و از او می پرسد : خواب میبینم که با دندان هایم گوشت بدن مبارک سیدالشهدا(ع) را می کنم
علامه محمد علی بهبهانی او را نمی شناخت سر به زیر افکند و گفت : تو روضه خوانی ؟ گفت : آری ، فرمودند : يا ترک کن یا از کتب معتبر روضه بخوان
منبع : لؤلؤ و مرجان، صفحه ۱۶۲
نویسنده : علامه محدث نوری
#روضه_خوانی
مرحوم علامه محدث نوری می فرمایند :
شخصی به نزد علامه محمد علی بهبهانی رفته و از او می پرسد : خواب میبینم که با دندان هایم گوشت بدن مبارک سیدالشهدا(ع) را می کنم
علامه محمد علی بهبهانی او را نمی شناخت سر به زیر افکند و گفت : تو روضه خوانی ؟ گفت : آری ، فرمودند : يا ترک کن یا از کتب معتبر روضه بخوان
منبع : لؤلؤ و مرجان، صفحه ۱۶۲
نویسنده : علامه محدث نوری
زمانی که علی اکبر(ع) آماده رفتن به میدان جنگ شد ، سیدالشهدا(ع) با نا امیدی او را نگاه کرد و اشکش سرازیر شد ... 💔
نفس المهموم، صفحه ۲۷۶
محدث قمی
نفس المهموم، صفحه ۲۷۶
محدث قمی
حضرت علی اکبر(ع) با تشنگی شدید وارد میدان جنگ شد و دویست تن از دشمنان را به درک واصل کرد ، تا اینکه مرة بن عبدی لیثی به او حمله کرد و با نیزه اش او را زد تا به زمین افتاد و دیگران آن حضرت را با شمشير قطعه قطعه کردند و امام حسین (ع) فرمودند :
بعد از تو ، اُف بر این دنیا
نفس المهموم، صفحه ۲۷۷ الی ۲۷۹
بعد از تو ، اُف بر این دنیا
نفس المهموم، صفحه ۲۷۷ الی ۲۷۹
اربا اربا شده گلبرگ تنت ریخته بود
و پدر بر سر بالین تو بهم ریخته بود
رخ به رخساره پر خون تو آرام نیافت
ای که هر آیه جسمت به ستم ریخته بود
#علی_اکبر 💔
و پدر بر سر بالین تو بهم ریخته بود
رخ به رخساره پر خون تو آرام نیافت
ای که هر آیه جسمت به ستم ریخته بود
#علی_اکبر 💔