بیا زندگی کنیم، خورشید روزی دو بار طلوع نمیکند، ما هم دو بار به دنیا نمیآییم، هر چه زودتر به آنچه از زندگیات باقی مانده بچسب.
یکی از موضوعاتی که زیاد پیش میاد وقتیه که ارتباطتون با یک نفر قطع میشه، یکیشون به سندروم وفاداری مزمن مبتلا میشه، اینطوری که نسبت به کسی که نیست احساس تعهد میکنه، همش منتظر یه زنگ یا پیام از طرف اونه، دائم طرف رو چک میکنه و عمیقا امیدواره که برگرده و خودش رو از روند عادی زندگی و خوشیها محروم میکنه و حتی به جای خالیش هم خیانت نمیکنه و این واقعیت تلخیه که خیلیهامون تجربهاش کردیم.
سر اون قضیه من لاغر شدم، افسرده شدم، از زندگی جا موندم، بداخلاق شدم، عصبی شدم، موهام سفید شد، شبها خواب بد میبینم، احساس ناکافی بودن دارم و هنوز نتونستم کسی رو بپذیرم کنار خودم، حالا اون چی؟ بهترین روزهاش رو میگذرونه.
بزرگترین باگ دوست داشتن همونجاست که تا خرخره ازش ناراحتی ولی نمیتونی قهر بمونی چون صحبت کردن با اون آدم، یه نیاز روزمره برات شده.
وقتی دلم میشکنه جلوی چشم آدمها تاج و بالهای صوتیم محو میشن و تبدیل به یه تیکه سنگ میشم که هم حرفهای خیلی بدی میزنه هم ممکنه بپره بخوره تو صورتت.
قبلاً هرکی حرفمو باور نمیکرد...
همش توضیح میدادم قانع بشه ولی الان
دیگه برام مهم نیست چی درباره ی من فکر میکنه...
از یه جایی به بعد آدما به اندازه سر سوزنم
برات ارزشی ندارن
نه خودشون،نه حرفاشون،نه رفتاراشون!
همش توضیح میدادم قانع بشه ولی الان
دیگه برام مهم نیست چی درباره ی من فکر میکنه...
از یه جایی به بعد آدما به اندازه سر سوزنم
برات ارزشی ندارن
نه خودشون،نه حرفاشون،نه رفتاراشون!
شرمنده من دیگه حوصله مدارا کردن رو ندارم، دیگه فقط وقتی باهام کار دارید سین نمیزنم، حین سین نزدن هم پروفایلم رو عوض میکنم هم استوری میذارم، زنگ بزنید جواب نمیدم، آهنگم رو هم بخاطر ویس شما قطع نمیکنم، لباسهایی که میخرم هم دقیقا همون شکلیش رو نخرید.
ناسالمترین آدمی که میتونید باهاش در رابطه باشین رابطه با آدمیه که هیچ تلاشی برای نگه داشتنتون نمیکنه ولی نمیخواد از دستتون هم بده.
من اصلا حتی یه درصد هم برام مهم نیست که اکثرا نفر اولی باشم که تکست میده یا فلان و بیسار، من فقط میترسم که مزاحم باشم، که آدمها رو کلافه کنم، همین.
دارم دوران عجیبی از زندگیم رو سپری میکنم، همه چیز اوکیه ولی اصلا حالم خوب نیست و هیچی بهم حال نمیده.