ملا رجب فرنگی۳

سیّد تف‌کار
یک سیّدی معروف به اولاد مدیثه
آب دهن انداخت به زنهای خبیثه
سید که حالا آب دهانش شده اکسیر
آب دهنش را بفشانده به بواسیر
این آب لعابدار، آنجاست سزاوار

خلق گاگولی تا کی و تا چند خرفتند
در اصل حقیقت شل و در مغلطه سفتند
سید که ز آب دهنش کاسبی داره
آب دهن او اثر واجبی داره
این معدن آب است، یا آنکه تیزاب است؟

#مکرم_اصفهانی
روایت واقعی در شهر مدیسه در لنجان اصفهان. برداشت از دیوان محمدعلی مکرم.

مدیسه: دهی در غرب اصفهان در شهرستان لنجان، نزدیک باغشاه و باغ بهادران
اکسیر: داروی معجزه‌گر جوان کننده و جاودانی.
بواسیر: هموروئید
گاگولی: گول یا بی‌خرد، دیوانه
واجبی: واجبین، داروی نظافت که با آن پشم و موهای زائد بدن را می‌بَرند.
تیزاب: اسید نیتریک، حلال فلزات با بوی تند و خطرناک.

#بابک_رجبی #جلیل_دوستخواه #منوچهر_محجوبی #مدیسه #لنجان #آیت_الله_مدیسه_ای #سید_فالج #رعشه #اصفهان #ملا_رجب_فرنگی
با تشکر از #مازیار_اخوت

ملا رجب فرنگی۴

بز پاقلعه

ای آقای بز شاخ تو را نقره گرفتیم
در حق تو ما معتقد و محکم و سفتیم
رو جانب ما کن، هر درد دوا کن

گردیده در این سقاخونه منزل سرکار
قربان تو و اینهمه درد و دل سرکار
حاجت همه داریم، رو سوی تو آریم

رفتی تو به سقاخونه از جانب گلّه
مردم به تو رو کرده ز هفده تا محلّه
هستیم امیدوار بر پشکل سرکار
#محمد_علی_مکرم
سخنور، شاعر، طنزنویس خرافه‌ستیز و رئیس کتابخانه شهرداری اصفهان
زاده هزار و دویست و شصت و پنج شمسی در روستای حبیب‌آباد اصفهان.
روایت واقعی از حاجت دادن بز در محله پاقلعه اصفهان
از دیوان محمدعلی مکرم.

#بابک_رجبی #جلیل_دوستخواه #منوچهر_محجوبی #اصفهان #ملا_رجب_فرنگی #پاقلعه #قلعه_تبرک #قلعه_طبرک #بزپاقلعه
با تشکر از #مازیار_اخوت

ملا رجب فرنگی۵

فوت پیش‌نماز چهارسو مقصود اصفهان

ای شیعه بنالید که آقا دِرِزیده
بادی ز جنانش به محاسن بوزیده
در گوشه‌ای از قائمه‌ی عرش خزیده
در هر دو جهان گوشه محراب گزیده
جانها بگدازید ، بر سر بنوازید

از رفتن او شهر صفاهان شده تاریک
چهارتا میلی میدون ز فراقش شده باریک
همچون نخ و ریسمون، هر چهارتا آونگون

رفتی و جهان از غم تو غرق عزا شد
بر جانب حوری هپرو آقای ما شد
صف پشت سرت تا به صف روز جزا شد
بازارا نبستند و نه حق تو ادا شد
ای حجّت الاسلام، ای بنچاق احکام

مردم همه کاه بر سرشان ریخته چو بوجار
از هجر تو خاک بر سر آهنگر و نجّار
تشییع نمودند تو را هیات تُجّار
غیر از فکلی‌ها و بحر عده‌ی فُجّار
از نشئه‌ی باده، غش کرد آقازاده

#محمد_علی_مکرم
پانویس:
درزیدن: دویدن، فرار کردن، رفتن، اینجا به معنای به آن دنیا رفتن و مردن.
جنان: تاریکی هوا، گرگ و میش
میلی میدون: میله‌ی میدان، تیرهای برق دور میدان.
آونگون: آویزان
بنچاق: سند رسمی معامله
بوجار: کشاورزی که کاه را از گندم جدا می‌کند.
فُجّار: فاسقین، بدکاران.
#بابک_رجبی #جلیل_دوستخواه #منوچهر_محجوبی #اصفهان #ملا_رجب_فرنگی #چارسومقصود #چهارسوق_مقصود #سودان_اصفهان

ملا رجب فرنگی ۶
هارون ولایت، هارونه ولات، هالّه‌ ولات

یا هارون ولات معجزه را گُرُّ و گرش کون
خشت لحد ملا نصیر را آجرش کون
آن بز که به پا قلعه بسی معجزه‌ها کرد
یا هارون ولات آن بزی چی را شترش کون
هر کس به رواق تو زند لاس به زنها
یا هارون ولات چُرتا برم بی چُچُرِش کون
هر زن که به اطراف ضریحت به طواف است
از پنجره یک مشت نخودچی پَری چادرش کون
هر کس که بود دزد بده ره به پناهت
در خوردن اموال خلایق نُنرش کون
چون بره نذری ز برای تو بیارند
در خارجه تکمیل معادن عجبی نیست
این رودخونه یک معدن ریگ است تو دُرِش کون
بر گنبد تو صدر کند این همه تعظیم
اعلانی بچسبان و خلیفه پا درش کون

#محمد_علی_مکرم
روایت واقعی از حاجت دادن امامزاده هارون ولایت در اصفهان برداشت از دیوان محمدعلی مکرم.
اصلاح گُرُّ و گُرً: بر وزن قُلُّ و قُلْ به معنی متعدد و پی‌در‌پی است.
قُرً: بر وزن پُرْ فتق را گویند.
بز پاقلعه: این داستان را در پست قبلی توضیح دادیم.
چْرً: بر وزن پُرْ و چْچْرً بر وزن دُبُرْ: آلت رجولیت است.
کُپ‎ْ: بر وزن لُپْ: ظرف بزرگ شیشه‌ای پوشال بافته‌ای است که برای نگهداری مایعات به کار
خلیفه پادر: نام خلیفه ارمنیان جلفای اصفهان قدیم

ملّارجب فرنگی ۷
پل خاکستری،

ای پل خاکسری چاق بکن سرفه‌ مارا
یعنی نظرِ مرحمتی کن حُمَقا را
ای آقای پل مرحمتی طفل گدا را
از جانب ما دور بکن سرفه سیا را
ای پل تو گواهی
ما را تو پناهی
ای پل بفدای تو و آن نام شریفت
جانها همه قربان لجن‌های کثیفت
ای پل تو پرستاری ما را یدکی کن
با پست کدو بهر خدا دست به یکی کن
این سرفه‌ پر زور
بنموده شر و شور
ای پل که تویی دشمن هر عطسه و سرفه
زیر تو بود به ز دو صد قبه و غرفه
مگه زیر جُلی داری
و یا زیرپلی داری

#محمد_علی_مکرم
روایت واقعی از حاجت دادن پل خاکستری در جی اصفهان برداشت از دیوان محمدعلی مکرم.

پاپُستی:
خاکسری: خاکستری، در لهجه غلیظ‌تر خاسکری هم گویند.
چاق کردن: بهبود بخشیدن،
حمقا: مونث احمق، اشاره به مادرانی که فرزندان را برای شفا زیر پل می‌بردند.
سرفه سیاه: بیماری منجر به سرفه در کودکان.
زیرجُلی: محرمانه مخفیانه
جی و خوراسگون: محله‌های شرقی اصفهان که همراه بلوک گورت محل نجد و شکل‌گیری اصفهان بوده‌اند.
کرد آباد: محله‌ای در جنوب غربی جی که باغ بزرگی هم در آن موسوم به باغ کاشفی وجود داشت که بعد از انقلاب پنجاه و هفت شکنجه گاه و بازداشتگاه حکومت بود.
طراح روکش: غزل زارعی

ملارجب فرنگی ۸
روایت واقعی از حاجت دادن آب خزینه حمام متروکه شیخ بهایی اصفهان. برداشت از دیوان محمدعلی مُکْرم.

سخنور، شاعر، طنزنویس خرافه‌ستیز و رئیس کتابخانه شهرداری اصفهان.
زاده هزار و دویست و شصت و پنج شمسی در روستای حبیب‌آباد اصفهان.

طراح روکش: غزل زارعی
@_ghazalzarei_
#حمام_شیخ‌بهایی #میدان_کهنه #لهجه_اصفهانی #اصفهان #مکرم #بابک_رجبی #محمدعلی_مکرم #منوچهر_محجوبی #جلیل_دوستخواه #ملارجب_فرنگی #خرافات

شبی در منزل صبا (۳) . سه‌تار ابوالحسن صبا . نی و آواز حسن کسائی . تنبک و ضربی‌خوانی حسین تهرانی . سال ۱۳۳۵
@hasan_kasai

از کنسرت دیشب در شهر کلمار فرانسه،
فستیوال موسیقی متیسه.
با گروه سرنوشتِ گُنگ،
با شعری از محسن آزادی دوست عزیزم
نوازندگان کشورهای مختلف: ترکیه، فرانسه، الجزایر، ایران

متن ترانه:
مثی آوازه‌خونی مستی تو پسکوچا ولو
یه منار جمبونی بی‌جُفت می‌خوره تلو تلو

مثی من که پیر شدم تو هوسی جَوونیاد
دلی من مِیدونی کهنه‌س، دلی تو مِیدونی نو

مثی دهنا پلی خواجو پری آوازه دلم
تخت پولاده دلم، ناله دونی رازه دلم

کوه آتیشگاس انگاری سرد و پُری داغه دلم
پُری شادی و غمس مثالی چارباغه دلم

# محسن آزادی

#منارجنبان : نام یک جفت منار ایلخانی در اصفهان، اگر داخل یکی از مناره ها برویم و با حرکت بدن آنرا بجنبانیم مناره دیگر خود به خود تکان میخورد.

# میدون_کهنه : نام میدانی در نزدیکی بازار قدیمی اصفهان که به سبزه میدانیا میاد قیام هم شهرت دارد.

#تخت_ پولاد : قبرستان قدیمی اصفهان.

#آتشگاه : نام کوهی است در اصفهان که در قله آن آتشدان مربوط به آیین زرتشتیان قرار داشت که اکنون خاموش و سرد است.

#چهارباغ : نام بلند ترین خیابان اصفهان که میدان شهدا را به میدان آزادی وصل میکند.

@BabakRajabii

ناز نکون نازی من ناز غرومت دارد
جخدی اونم نازی تو کلی قیومت دارد

قافیه زحمِت میدد اگرنه بِد میگفتم
ناز مثی تعارفس اومد نیومد دارد

نگو که شب نیگا کون روما تو ماه می‌بینی
هرکی اینا را میگد قصدی حکومت دارد

جفتی چشام اشکیس جفتی دوغی مَشکیس
هرکی میگد کشکیش با ما خصومت دارد

اینجوری از بس میری من که میام پس میری
بپا که از دس میری ناز ندومت دارد

اسکندر آبادی

#بابک_رجبی #اسکندر_آبادی
#مهرک_خزایی #ناز_نکون
@babakrajabii

چشا درشتد چی‌چی قشنگس
تیری نیگاد که خودی خدنگس
آ دلی دنیاییا سوزونده‌ی
د نیگا ننداز آ مگه جنگس
آره د جنگس که به تو عشقم
د دادا دردس آ عارا ننگس
چشا ولرمد خودی شرابس
نفسی گرمد آتیشی بنگس
چشادا وا کون، لبادا تا کون
آ یه‌زا ها کون، که صدا چنگس
نه بالا وایسا، نه مودا بور کون
مگه به قَدّس؟ مگه به رنگس؟
دلی تو گوشس، اما نه وازس
آ نه به حرفس، آ نه به زنگس
دلی ما شیشه‌س اگه شیکسیش
پاوادا بپا خودی خدنگس
دلی که از این زمونه سیرس
نشو ازش رد برا تو تنگس
تو که میخی از دسی ما در ری
ما خری لنگیم؟ اینا وادنگس
سرا تَنِد هیچ، ولی دلد شیر
دلی که سنگس مالی پا لنگس

آهنگ و تنظیم: بابک رجبی
کلام و ویلن: اسکندر آبادی
تنبک: مهرک محمودی

@babakrajabii

دادگر زر می‌زند، بیدادگر زر می‌زند
آواز: بابک رجبی
تنبک: اسکندر آبادی
تار: مهرک محمودی
شعر: مسلم حسن‌شاهی

.
اَتل مَتل توتوله
یه عده قد کوتوله

قصه‌ ما تموم شد
زندگیمون حروم شد..

#شروین_سلیمانی
@ShervinSoleimani
@babakrajabii

Écouter Ghayem Mooshak par Babak Rajabi sur #SoundCloud
https://on.soundcloud.com/hwdR3

لعنت به دستی که ما را جدا انداخت
ما را دو تن کرد و از ما «دو تنها» ساخت

آن‌سو تو... این‌سو من... یعنی در این میدان
ایران ز ایران برد، ایران به ایران باخت

#جواد_زهتاب
🔹@Javad_Zehtab

آواز و ویلن: اسکندر آبادی
تار و آواز: بابک رجبی

عاشقی به زور نمیشد ، با داداردودور نمیشد
اگر هم بشد، دو روزس، باقیشم که جور نمیشد

تو می‌خی تمیز بوکونی، هی بپاش و بریز بکنی
خوددا هی عزیز بکنی، که‌که‌کار که سوپور نمیشد

هر چی هم که فکر بکنی، آ کار بانمک بکنی
لبادا هی بزک بکنی، خطی کج هاشور نمیشد

هر چی هم که زور بزنی، گره را سفتا کور بزنی،
بیخودس نکش د نکون، بیش ازین که کور نمیشد

عاشقی حساب ندارد، سوالس جواب ندارد
نمی‌فهمی دخب به درک، عاشقی به زور نمیشد

#اسکندر-آبادی
تنبک: مهرک محمودی
شاعر ویلن و آواز: اسکندر آبادی

@eskandarabadi

رَستَم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل
مُفتعلن مُفتعلن مفتعلن کُشت مرا

رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا

قافیه و مغلطه را گو همه سیلاب ببر
پوست بود پوست بود درخور مغز شعرا

ای خمشی مغز منی پرده آن نغز منی
کمتر فضل خمشی کش نبود خوف و رجا
#مولوی

کنسرت گروه سرنوشت گنگ در شهر میشل‌باخ فرانسه هفدهم ژولای دوهزاروبیست‌وچهار
در این گروه نوازنده تار آهنگساز و خواننده‌ام. نمی‌‌دونم چی شد که ساز میانه آهنگ رها شد و با زبان بدن ادامه دادم.
خیلی به این فکر می‌کنم که فاصله را بین تماشاچی و هنر بردارم. فکر می‌کنم باید یکی بشیم، می‌خوام برم پیششون باهاشون باشم با هم کار کنیم، تولید کنیم و توی خروجی کار شریک باشیم.
به امید دیدارتون در کنسرتهای پیش رو با گروه جدید میکروتُن. میتونید پیجش را از این زیر دنبال کنید و به دوستانتون که خارج از کشورند پیشنهاد بدید تا قرار بعدی را با هم باشیم.
@microton_bande اینستاگرام
#incrediblemektuborchesta
#michelbach