عيدت مبارك

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
خوشدلی بهتر از آن است که خوشگل باشی

زیاد پیش میاد میکروفونها را پس بزنم
هر جا سازها و آوازها بدون واسطه و خالص صدا می‌دهند زودی خودمو می‌رسونم.
امسال از دو تا تلوزیون برای اجرای برنامه نوروزی دعوت شدم و خودمو نرسوندم.

🎥گزارش گلایه مندانه از بزرگداشت ابوالفضل بیهقی، اول آبان سال۱۴۰۳، در سبزوار
سخنان استاد مهدی سیدی
@seyedibeyhaghi

عمارت یادبود ابوالفضل بیهقی پدر نثر فارسی متولد حارث‌آباد سبزوار خراسان.
بیهقی که ادبیات و تاریخ ایران وامدار اوست و هر که هرچه نوشته و هر فیلمسازِ تاریخ هرچه ساخته را مدیون اوست را این چنین یادبودی نیم‌ساخته معمور است.
از هنرمندان و سیاستمردان خراسان از مرد و زن و از پیر و جوان هرکه این فرسته را یکبار ببیند و در حد خواست و توان منتشر کند تا بلکه این زخم کهنه که سر از خاک بیهق درآورده التیام یابد.
دوستانی که یکبار هم که شده از کارهای هنری و فرهنگی من محظوظ بوده و یا دریچه‌ای بر آنها گشوده شده و با خود فکر کرده‌اند که در عوض چیزی به من بدهند می‌دانند که من به ندرت استمداد دارم ولی اکنون موقع آن است که به من در این امر کمک کنند تا این بنا نو گردد و طرحی در خور زادگاه آن بزرگ افکنده شود.
امیدوارم همت یاران در این مهم چنان باشد که اگر ارگانی این امر از سر خود باز کند ارگان دیگر کمر ببندد که من مراتب اداره‌جات را در ایران خوب می‌شناسم.و اگر معضل هزینهٔ تعمیر باشد، همه را شخصاً به اتفاق اطرافیانِ خیّر این صفحه خواهیم پرداخت.
پس مؤید نظرات آقای مهدی سیدی خواهم بود که بیهقی را بهمراه او آموخته‌ام .
بابک رجبی بهار ۱۴۰۴

پیش‌پرده نصرت کریمی
امروز هوای پاریس آفتابی است.
رود سن در پنجاه متری من می‌گذرد ولی اینقدر آرام که انگار نه انگار.
این خودکار که با آن می‌نویسم وقتی روی کاغذ می‌گذرامش چراغی دارد که کلمات را روشن می‌کند.
فردا قرار است درباره نصرت کریمی برنامه‌ای برگزار شود در همین حوالی و دوستان خوب ما دست اندرکار این نشست هستند.
ا‌دامه در فرستهٔ بعد…

من نصرت کریمی را با دوفیلم تخت خواب سه‌نفره و محلّل می‌شناسم.
فیلم‌هایی که در دوران تحریم ویدیو در دهه‌های شصت و هفتاد یواشکی در خانه‌ها پیدا می‌شد، این دو فیلم جزو آرشیو کوچک خانه ما بود، پس هر چند وقت یک‌بار می‌دیدیمشان و همهٔ پلانها و دیالوگ‌هایش را از حفظ بودیم.
حالا مستند نصرت کریمی را که می‌بینم با آن چشمان متعجب حرف که می‌زند خوشم می‌آید.
وقتی از وقایع زندگی‌اش می‌گوید جاگیری‌اش در زندگی به دلم می‌نشیند.
انگار تعجب می‌کند که چرا نتوانسته خارج از ایران دوام بیاورد و متحیر است که رفته مدرسه تئاتر و قرار بوده از معلمش کتک بخورد.
او در دنیایی که همه همه چیز را مطمئنا می‌دانند، نسبت به بدیهی‌ترین وقایع زندگی خود متعجب است.
حتی خاطراتش را انگار اولین بار است از زبان خودش می‌شنود و در ذهن می‌آورد.
در اصل به نصرتی که از آن تعریف می‌کند به مثابهٔ یکی از پرسوناژهای موجود در بازی روزگار می‌نگرد تا خودِ نصرت کریمی‌اش.
خب این طرز نگاه او را برای من به یک فیلسوف نزدیک می‌کند تا بازیگر، تا کارگردان، تا گریمور یا مجسمه‌ساز.
حالا بیشتر می‌فهمم چقدر کارگردانی و تألیف در هنر به میزان تَفَلسُفِ آدمها وابسته است.
نه فلسفه‌ای خوانده شده و بکار گرفته شده از جنس کارهای مهرجویی بلکه به طرز کریمی که زندگی واقعی‌اش ترجمان همان فلسفه‌اش باشد، تفکرش را زندگی کند.
خودش هم همان فیلمش باشد.
پانزدهم فوریه دوهزار و بیست و پنج، محله یکم پاریس
#نصرت_کریمی

فضیلتِ امروز نامش اجمل است لعلی از بدخشان

مصائب ساختمانی و صنعتی از قبیل فرورریزشِ سازه‌ها و تخریب و انفجارهای صنعتی عمدتاً به توسعهٔ پایدار و عمر مفید سازه‌ها وابسته است.
آنچه در کنترل کیفی و پیش‌بینی زیرساخت‌ها و تعمیر و نگهداری و دورانِ بهره‌برداری مربوط می‌شود.
سیستم اجرا و نظارت بر آن، از دوران کنسرسیوم‌ و قدرت گرفتن وسلطهٔ شرکت‌هایی چون خاتم و غیره تغییرات چشمگیری داشته است. جانشینی روابط بجای ضوابط، عمر مفید ساخت و ساز را کوتاه کرده است.

امضاء و دستورات اجرایی به‌جای طی سلسله مراتب استاندارد و نظام مهندسی جای خود را گروکشی و بده‌بستان‌های مالی و نظامی داده است. و بسیاری از تضمین‌های کیفی با انشاالله و ماشاء‌الله اتفاق افتاده است. در نتیجه عمرِ بهره‌برداریِ سازه‌ها کوتاه و ریسک‌پذیری و حوادث افزایش یافته است.
ساخت و ساز این بناها و کارخانه‌جات سالها پیش صورت پذیرفته و معایب ساخت فراموش شده یا زیر کار دفن شده است.
و مثلا عمر صدساله یک ساختمان به سی سال تقلیل پیدا کرده است.
مردم و کارشناسانِ این قبیل حوادث، فرورختن یک ساختمان یا انفجار در یک پالایشگاه یا بانک را تصادفی می‌دانند و بدنبال دلایل روزمره و دم‌دستی می‌گردند ولی کسی که در پروژه‌های بزرگ عمرانی در ایران کار کرده‌ باشد می‌داند که بسیاری از بناها بخصوص از ششمین دورهٔ ریاست جمهوری به بعد با افت شدید کنترل کیفی در هنگام ساخت مواجه هستند.
عزاداری و طلبکاری رسانه‌ها آخرین کاری است که در مورد این فجایع می‌توان انجام داد.

اجرای امشب پاریس

حواس پنج‌گانه

ببینی…می‌گیرنت، بشنفی…می‌گیرنت
بچشی…می‌گیرنت، بمالی… می‌گیرنت
بو کنی… می‌گیرنت

مرگ بر حواس پنج‌گانه…

خیّام اگر ز باده مستی می‌گیرنت
با لاله رخی اگر نشستی می‌گیرنت
چون عاقبتِ کارِ جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی می‌گیرنت

همه‌چیز جرم

این لحظهٔ از همبستگی، هم‌صدایی همنشینی و جا نشینی را بنگرید.
همین یک لحظه کافی است تا بدانیم هنوز وجود داریم.
دغدغهٔ بزرگ زندگیم همین بوده که در جایی بتوانم مخاطب را با خودم یکی کنم، او را از خودم عبور دهم و بجای خودم بنشانمش، به‌ بینمش.
لحظه‌ای که در آن مخاطب به اجرای برنامه بپردازد و من تماشاچیش باشم، این حس بوجود می‌آید که موفق شده‌ام از درخشش به تنهایی بگریزم از پرژکتور و میکروفون بگریزم و همه را به شنونده‌ام واگذارم.
این وضعیتی است که در آن احساسِ بودن می‌کنم. این لحظه پیروزمندانهٔ یکی شدن را برای مردم آرزو می‌کنم.
چیزی شبیه وقتی که یک انقلاب به پیروزی می‌سد و همه دست در دست هم و صدا در صدای هم کاری را می‌توانند.

  
چو بوعلی میِ‌ناب اَر خوری حکیمانه
به حق ِحق که وجودت به حق شود ملحق

 غلامِ آن میِ ‌صافم کزو رخِ خوبان
به یک دو جرعه برآرد هزار گونه عرق
  
شراب را چه گنه گر  که ابلهی نوشد
 زبان به هرزه گشاید، دهد ز دست ورق

«ابیاتی منتسب به ابن سینا»
از اجرای دیشب در پاریس با همراهی شایان کریمی

دوستان عزیزم با عرض سلام و دستخوش به خاطر همراهیتان در این سالها
فعالیت در این صفحه «تلگرام» را بیشتر خو‌اهم کرد در صورت صلاحدید این صفحه را به دوستانتان که می‌توانند علاقه‌مند به این افکار و آثار باشند معرفی کنید.
باقی بقایتان
@babakrajabii

پنجشنبه بیست و پنج اردیبهشت
موزه ملی هنر اصفهان
تلفن تهیه بلیط
۰۹۱۳۱۱۵۱۱۶۵

@minor.kids.music
#سرزمین_آواز

J'adore ce 10- موسیقی کمیک با بابک رجبی sur Castbox. Écoute l'épisode! https://castbox.fm/vd/759730710

درود و مهر
از آلبوم #بیاد_اکبر_خان_نوروزی
ترک دوم
#دشتی و #کرد_بیات
@OSTADJALILSHAHNAZOFFICIAL