Telegram Web Link
منطق سیاست‌گذاری در خصوص آسیب‌های اجتماعی در ایران: حذف و کنترل یا پذیرش و کاهش پیامدها
@baharvin
🔸 مواجهه سیاست‌گذارانه در ایران با آن‌چه که آسیب‌های اجتماعی نامیده
می‌شود چگونه بوده و چه پیامدهایی داشته است؟

🔹 در سخنرانی روز پنج‌شنبه (۲۶ خرداد ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۲:۳۰) در نشست "ارزیابی سیاست‌های کنترل، کاهش و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی در ایران" تلاش می‌کنم به این سوال با ارجاع به تجربه چهار ساله‌ام در شورای شهر تهران و ارایه مصادیقی از سیاست‌گذاری در خصوص آن‌چه آسیب‌های اجتماعی در شهر تهران نامیده می‌شود، پاسخ دهم.

🔸 چیستی مواجهه سیاست‌گذارانه با آن‌چه آسیب اجتماعی نامیده می‌شود را در قالب سه محور مورد بحث قرار خواهم داد:

۱. تلاش برای حذف آن‌چه "آسیب" نامیده می‌شود و نادیده‌انگاری علل اصلی شکل‌گیری پدیده‌های مورد بحث

۲. ناهماهنگی بین دستگاه‌های متولی به لحاظ رویکردی و راهبردی در مواجهه سیاست‌گذارانه با آن‌چه آسیب‌ اجتماعی نامیده می‌شود

۳. بی‌توجهی به عاملیت افراد تحت آسیب و نیز عاملیت اجتماعات مرتبط در کاهش آن‌چه آسیب نامیده می‌شود.

🔸 پیامدهای این شکل از مواجهه سیاست‌گذارانه، هدررفت بودجه و منابع، کاهش اعتماد اجتماعی و به طور خلاصه شکست در هدف‌گذاری‌های انجام شده بوده است که شواهد و مستندات آن در بحث ارایه خواهد شد.

🔸 در نهایت، تلاش خواهم کرد رویکرد جایگزین در مواجهه سیاست‌گذارانه و صورت‌بندی مفهومی آن‌چه آسیب اجتماعی نامیده می‌شود را ارایه کنم.

🔹 نشست "ارزیابی سیاست‌های کنترل، کاهش و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی در ایران" روز پنج‌شنبه ۲۶ خرداد ساعت ۱۰:۳۰ و در قالب نشست‌های انجمن جامعه‌شناسی ایران در پنجمن دوره همایش کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران برگزار خواهد شد

✔️ لینک شرکت در نشست:
https://lnkd.in/dDYri28t


@baharvin
https://tinyurl.com/3rwj9f92
...حالا که فکرش را می‌کنم...| بهاره آروین
جامعه در حال انتظار @baharvin 🔸 وضعیت سیاسی حاکم بیانگر یک جامعه منتظر است، جامعه‌ای در حال انتظار کشیدن، همه از جمله بالاترین مقامات احساس می‌کنند در آستانه مواجهه با بحران هستند، بحرانی که هیچ‌کس را شگفت‌زده نخواهد کرد. آن‌چه بیشتر موجب شگفت‌زدگی می‌ شود…
آغاز پروژه فولاد در ایران: گزارشی از ساخت یک فیل سفید
@baharvin
🔸 یک زمانی بوده است در این مملکت که تحریمی در کار نبوده است و مشاور خارجی در کشور حکم ریگ بیابان را داشته است که برای انجام هر پروژه کوچک و بزرگ صنعتی توسط دولت، ارزیابی‌‌های دقیق و مستقل ارایه می‌کرده‌اند.

🔸سوال خوبی است اگر بپرسیم در آن زمان که دست‌کم دسترسی به تجربه و دانش بین‌المللی در مورد پیشبرد پروژه‌های توسعه آسان‌تر بوده است، وضعیت هدررفت بودجه و منابع دولت درانجام پروژه‌های بزرگ صنعتی چگونه بوده است؟

🔸پروژه‌های فولاد که امروزه انتقادات زیادی به جانمایی و پیامدهای زیست‌محیطی‌شان وجود دارد یکی از آن دسته پروژه‌هایی است که نقطه آغاز تامل برانگیزی دارد و به قول بالدوین "شایسته است داستانش جداگانه نقل شود".

🔸 پروژه‌ای که بالدوین به طعنه در مورد آن می‌گوید "یکی از دستاوردهای اصلی برنامه‌ریزان برنامه دوم توسعه، جلوگیری از تخصیص منابع زیاد به نخستین کارخانه فولاد کشور بود."

🔸 روایتی از آغاز و انجام این پروژه که در کتاب بالدوین آمده است، در فایل ضمیمه قابل مشاهده است اما به قول بالدوین، "جزئیات پروژه فولاد مهم نیست. آن‌چه مهم است فرآیندی است که طی آن این تصمیمات بزرگ اقتصادی و مواردی از این دست در ایران اتخاذ می‌شدند". فرآیندی که شباهتی حیرت‌انگیز به فرآیند اتخاذ تصمیمات اقتصادی امروز و اکنون دارد.

🔸 پروژه فولاد از دسته رویاهای رضاشاه برای توسعه کشور بود. در سال ۱۳۱۰، "کارخانه کوچکی طراحی شد و توسط تامین‌کننده‌ای آلمانی شروع به تولید کرد و پول طرف آلمانی نیز پیشتر پرداخت شد. جنگ جهانی دوم مانع رسیدن تجهیزات به ایران شد، بنابراین ایران هزینه تجهیزاتی را پرداخت که هرگز به ایران نرسیدند"!

🔸 وقتی بیست سال بعد پروژه فولاد دوباره مطرح شد، مقامات ایرانی مجددا از آلمانی‌ها خواستند مطالعات طراحی و برآوردهای مالی پروژه را انجام دهند.

🔸 واضح است که آلمانی‌ها برای ارایه چنین مطالعاتی در موقعیت تعارض منافع بودند بنابراین سازمان برنامه به ریاست ابتهاج که تردیدهای مهمی در مورد پروژه داشت از بانک جهانی خواست تا تعدادی از شرکت‌های مشاور صنعت فولاد را معرفی کند.

🔸 گزارش شرکت مشاور به ایران توصیه می‌کرد تا زمانی‌که اقدامات بسیار بیشتری درباره راه‌های جایگزین استفاده از مواد خام موجود در کشور انجام نداده است خود را درگیر پروژه یکپارچه آهن و فولاد نکند.

🔸 آلمانی‌ها هم احتمالا نظر تخصصی مشابهی داشتند اما انگیزه‌شان به خوبی توسط یکی از نمایندگان فروش‌شان در منطقه و در بیانی خصوصی این‌گونه خلاصه شده بود: «ما تردیدهای خود را در قبال این پروژه داریم، اما دیر یا زود یکی به ایران کارخانه فولاد خواهد فروخت. ما دوست داریم آن فروشنده ما باشیم.»

🔸 جالب است که توقف پروژه فولاد در آن سال‌ها بحث‌ و جدل‌های مشابهی با امروز را موجب شد: "اقتصاددانان ایرانی و خارجی که نقش زیادی در ممانعت از امضای قرارداد فولاد با طرف‌های آلمانی داشتند، تصور می‌کردند ایران را از «خریدی نامطلوب» (۱) نجات داده‌اند. آن‌ها نگران بودند که پروژه خاصی تحت شرایطی شاید منجر به اتلاف میلیون‌ها دلار سرمایه کشور و اختصاص سالانه یارانه از محل بودجه دولت شود."

🔸 "[اما] ایرانی‌های دیگری بودند، برخی از آن‌ها ملی‌گرایان بی‌گناهی بودند، که از نظر آن‌ها این عده، کمی بهتر از دزدها بودند و توقف پروژه فولاد را فصلی دیگر از تاریخ طولانی مداخله خارجیان در مسیر اهداف مشروع مردم ایران تلقی می‌کردند."

🔸 بالدوین آن زمان در مورد پروژه فولاد این‌طور جمع‌بندی می‌کند که "خوشبختانه ایران در موقعیتی نبود که بتواند پروژه فولاد را بدون تامین منابع مالی بین‌المللی پیش ببرد"، خوشبختی‌ای که چند سال بعد به واسطه دلارهای پرشمار نفتی بربادرفت.

🔸 در متن بعدی‌ای که از کتاب بالدوین نقل خواهم کرد، داستان آغاز پروژه‌های پتروشیمی در کشور را مرور خواهم کرد، داستانی مکرر از هدررفت منابع، موازی‌کاری و رقابت مخرب سازمان‌های مختلف در دستگاه اجرایی دولت و در یک کلام، داستان ناکارآمدی، رانت و فساد سیستماتیک بوروکراسی در ایران؛ رانت و فسادی که هیچ‌یک از گزارش‌های دقیق و صریح مشاوران بی‌طرف خارجی یارای مقاومت در برابر آن و متوقف کردن جاه‌طلبی‌های پرهزینه دولتمردان وقت را نداشتند.

1. Building a white elephant

#مساله_بوروکراسی_در_ایران
@baharvin

https://tinyurl.com/y3xzccaa
☑️ در قعر یاس
@baharvin
🔸 اگر فکر می‌‌کنید ما امروز در یکی از ناامیدانه‌ترین لحظات و برهه‌‌های تاریخی این مملکت گیر افتاده‌‌ایم، پیشنهاد می‌کنم کتاب "روزها در راه" شاهرخ مسکوب را بخوانید تا ببینید یاس چه عمق دهشتناکی می‌تواند داشته باشد، خیلی خیلی عمیق‌تر از ناامیدی این روزها و لحظه‌های حاضر ما

🔸 یعنی همین‌طور نخوانده هم وضعیت متفکرانی مثل مسکوب را در سال‌های پس از انقلاب، صدها کیلومتر دورتر از وطن و در غربت تصور کنید، حجم یاس و پوچی‌ حاصل را تاحدی احساس خواهید کرد، پس از همه آن تلاش‌ها و نوشتن‌ها و گفتن‌ها و مبارزه کردن‌ ها و…امیدها، پس از همه آن امیدها… برای کسی که سال‌های پس از انقلاب خارج از ایران بوده باشد و ناگزیر فقط به اخبار رسانه‌های عمدتا غربی از ایران دسترسی داشته باشد، برای چنین کسی، دورنما گویی تاریکی محض بوده است، بی هیچ، هیچ روزنه امیدی

🔸 "روزهای در راه" یادداشت‌های روزانه مسکوب در همان سال‌هاست، از آذر ۵۷ تا آذر ۷۶؛ اوایل انقلاب چند ماهی ایران است و تیر ماه ۵۸ می‌ رود پاریس و همه این بیست سال در پاریس می‌ گذرد، ابری و خاکستری، همراه با بی‌ پولی و یاس و دلتنگی کشنده.

🔸 یکی از تکان‌ دهنده‌ ترین صحنه‌ها وقتی است که یادداشت‌های ساعت‌های قبل از خودکشی اسلام (عباسقلی) کاظمیه را می‌گذارد، بخشی‌اش را اینجا می‌ آورم، گروتسک خالص، عجیب در ذهن آدم حک می‌ شود:

🔹 "اول آن یک مثقال و نیم خریداری را با دقت پودر کردم و در کپسول‌های پیچیده در خمیر نان خوردم. به علاوه غذای شور و یک بطری شراب و نیم بطری ویسکی که هریک می‌گویند برایم سم مهلک است خوردم (قبل از ساعت ۱۲ شب) مخفی نماناد که در نوشتن ساعتی بعد قدری دستم لرزید درنوشتن و چرتم برد و فکر کردم شکر خدا کار تمام شد ولی ظاهرا فقط تلخ بود و با عطر آشنا و تلخی زیادی که داشت مطمئن بودم اما فیلم‌ های قشنگ تلویزیون از طبیعت شروع شد و خفه کردن را کنار گذاشتم و فکر کردم لازم نیست. احمقانه و طبق عادت (و خنده‌دار) که آثار اولین سیگار بعد از هشت ماه ترک را معدوم کردم به این امید که کار آرام آرام تمام می‌ شود و لازم به زحمت و درد کشیدن (خپه کردن) نمی‌کشد، ولی الان که ساعت شش صبح است بیدارم و شنگول.

🔹 به اهل تریاک بگویید آن‌چه به آن‌ها می‌فروشند مصنوعی است و خودشان را گول می‌زنند و پول‌ شان را حرام می‌کنند. من به عنوان خوکچه آزمایشگاه از ساعت ۱۱ شب تا الان که ساعت شش صبح است همه چیز را امتحان کردم. گویی برخلاف همه تئوری‌های پزشکی مقدار بیش از یک مثقال و نیم تریاک خوردنی و پنج شش سیگار و غذای شور و یک بطری شراب و نیم بطری ویسکی و چندین سیگار احتیاج داشتم تا حالم به کلی خوب شود و شنگول می‌شوم که هستم و از آن نیم ساعت، سه ربع گیجی درآمده‌ ام و سالم و شنگولم و متاسفانه راحت نفس می‌کشم و ساعت‌ها فیلم قشنگ و آرامش‌ بخش طبیعت و شکار که خیلی دوست داشتم تماشا کرده‌ام
......
🔹 دنباله آخرین پرنفسی‌ها
دیگر ساعت ۷/۵ صبح ششم شد. اگر دستم می‌ لرزد اثر بیست و چهار ساعت بی‌ خوابی و این همه ناپرهیزی است به اساس حرف‌ها معتقدم ولی دیگر احوال منظم نوشتن نمانده است.
باز هم از همه آن‌ها که زحمت‌شان دادم و احوال‌شان را پریشان کردم عذر می‌خواهم، موفقیت همه‌‌تان را آرزومندم.
تا هوا به کلی روشن نشده و وقت نگذشته دست به کار شوم که بالاخره اینجا هم شکست خوردم. کار تمیز از آب در نیامد و کثافت‌کاری شد."

🔸 اسلام کاظمیه با کیسه نایلونی بر سر و نوار چسب پهن و سخت بسته‌بندی شده به دور گردن خودش را می‌کشد...
@baharvin

https://tinyurl.com/46zewubu
آغاز پروژه‌های پتروشیمی در ایران: بوروکراسی علیه بوروکراسی
@baharvin
🔸 "وقتی آقای ابتهاج {رئیس وقت سازمان برنامه} از قرارداد شیراز مطلع شد، ادامه کار خود را به لغو آن مشروط کرد. در ایران، این امر به آن معنا بود که شاه باید تصمیم می‌گرفت که آیا از ابتهاج و سازمان برنامه حمایت کند یا خود را دور از منازعه نگه داشته و اجازه دهد دشمنی‌های سیاسی (به سرکردگی وزیر جاه‌طلب صنایع) درون دولت بالا بگیرد و به مسیر خود ادامه دهد.

🔸 شاه گزینه دوم را برگزید. استعفای ابتهاج پذیرفته شد. استقلال سازمان برنامه با تقلیل جایگاه رئیس آن محدود شد و مسئولیت آن به نخست وزیر محول شد. تمام کارخانه‌های صنعتی دولت که در مالکیت سازمان برنامه بودند خیلی ساده به وزارت صنایع واگذار شدند. در طول ماه‌هایی که این اتفاق‌ها افتاد همان وزیر صنایع و معادن که سازمان برنامه را شکست داده بود {جعفر شریف امامی} نخست‌وزیر شد."

🔹 داستان آغاز پروژه‌های پتروشیمی در ایران را از آخر شروع کردم، داستانی با شباهت‌هایی تکان‌دهنده و حیرت‌انگیز به برخی تصمیم‌گیری‌های کنونی در خصوص پروژه‌های صنعتی؛ داستان مکرر ناکارآمدی، هدررفت منابع، فساد و موازی‌کاری و رقابت‌های پرهزینه دستگاه‌های مختلف درون بدنه دولت.

🔹 این داستان به خصوص مصداق دیگری است از داستان آشنا و تکرار شونده عدم امکان اجرای سیاست‌‌گذاری‌های درست به دلیل رقابت و موازی‌کاری واحدهای مختلف درون دستگاه اجرایی دولت به گونه‌ای که هرچه یک واحد در تنظیم و اجرای یک سیاست رشته است، واحد دیگری در رقابت و چشم و هم‌چشمی پنبه می‌کند و با "راه بنداز جا بنداز" مخصوص مدیران دولتی در ایران تمام اعداد و ارقام و گزارش‌های دقیق مشاوران آن زمان خارجی را باد هوا جلوه می‌دهد.

🔹 مصداق این شکل از طراحی و اجرای غیرعقلانی پروژه‌های توسعه‌ای را در بسیاری از پروژه‌های عمرانی اجرا شده در شهر تهران در سه دهه اخیر می‌توان سراغ گرفت که در جای خود بدان خواهم پرداخت.

🔹 در متن ضمیمه، داستان آغاز پروژه‌های صنعت پتروشیمی در کشور را از ابتدا و به صورت خلاصه از کتاب "برنامه‌ریزی و توسعه در ایران" بالدوین نقل کرده‌ام، داستان اینکه چرا و چطور آغاز پروژه‌های صنعت پتروشیمی در کشور به این فراز پایانی استعفای ابتهاج از سازمان برنامه منتهی شد.
@baharvin

https://tinyurl.com/ycyvenk5
در هزارتوی بیم‌ و امید
درباره چشم‌اندازهای آینده ایران در سال ۱۴۰۲
@baharvin

1⃣ چه خواهد شد؟ وسوسه‌ی پیش‌گویی یا سنگ محک تحلیل‌ها

🔹 چه خواهد شد؟ سوالی تکرارشونده که این روزها آدم‌ها در ایران مدام از خودشان و از اطرافیان‌شان می‌پرسند. آینده آن‌چنان مبهم، غیرقابل پیش‌بینی و البته آبستن حوادث به نظر می‌رسد که هر نوع رخدادی، از هولناک‌ترین وقایع تا امیدبخش‌ترین‌ رخدادها در آن ممکن به نظر می‌رسد. جنگ می‌شود؟ انقلاب می‌شود؟ با این شب تند سقوط وضعیت اقتصادی و رفاهی جامعه به کجا خواهیم رسید؟ با جهش‌های تکرارشونده نرخ دلار یا به عبارتی سقوط آزاد ارزش ریال، با کسری بودجه سرسام‌آور و بالتبع تورمی که مدام رکوردها را جابجا می‌کند، با شکاف‌های اجتماعی و طبقاتی که روز به روز گسترده‌تر می‌شود، با وضعیت اینترنتی که به سمت قطع اتصال کامل با شبکه جهانی پیش می‌رود، در وضعیت تحریم‌های تشدیدشونده و تعمیق و گسترش انزوایی خصوت‌آمیز با بخش‌های مهمی از فضای بین‌الملل، چه خواهد شد؟ 

 🔹 تلاش برای ارایه پاسخ‌ به این سوال، تلاشی برای خلق جام جهان‌نما و رفع وسوسه پیش‌گویی نیست. تلاش برای ارایه پاسخ‌های روشن و آزمون‌پذیر به این سوال و ارایه تصویری تاحد امکان شفاف از چشم‌اندازهای آینده ایران در سال ۱۴۰۲ به ویژه از این جهت مهم است که محک واقعیت در تحقق یا عدم تحقق‌شان، نه فقط میزان اعتبار پیش‌بینی‌ها، بلکه مهم‌تر از آن محک اعتبار تبیین و تحلیل‌هایی است که این پیش‌بینی‌ها برآمده از آن‌هاست آن‌هم در فضایی که نظرات و تحلیل‌ها در مورد واقعیت مثل راهبردهای تغییر برآمده از آن‌ تحلیل‌ها، تاحد زیادی واگرا و قطبی شده است، محک واقعیت مهم‌ترین ابزار راستی‌آزمایی تبیین‌ها و تحلیل‌های مختلف از واقعیت است و فایده حداکثری این ابزار تنها در صورت ارایه روشن و آزمون‌پذیر پیش‌بینی‌های ناظر بر تحلیل‌ها قابل تحقق خواهد بود.

🔹 از این رو، همه تحلیل‌گران وقایع سال ۱۴۰۱ را به ارایه روشن پیش‌بینی‌هایی آزمون پذیر در عرصه‌های مختلف واقعیت در ایران ۱۴۰۲ فرامی‌خوانم تا به مدد سنجش اعتبار این پیش‌بینی‌ها، بتوانیم به سمت اصلاح تحلیل و تبیین‌های ارایه شده در انطباق با واقعیت و از آن مهم‌تر به سمت دست‌یابی به بیشترین میزان ممکن از همسویی تحلیلی، در این فضای واگرا و قطبی شده حرکت کنیم.

🔹 سوال محوری این متن که پیشنهاد می‌کنم هر تحلیل‌گری تلاش کند پاسخ خود را بدان ارایه کند این است: از پس آن‌چه در سال ۱۴۰۱ از سر گذراندیم، ‌در سال ۱۴۰۲ در ایران چه میزان تغییر در چه حوزه‌هایی محتمل و موردانتظار است؟

https://tinyurl.com/5n7mza78
زمان و مکان را حدس بزنید
@baharvin
"- این بطری را می‌بینی؟ اگر بگویم که برچسبش را کج چسبانده‌اند، زشتی شکل بطری، بی‌تناسبی رنگ‌های برچسب، زشتی خطی که با آن اسم مارکش را نوشته‌اند و محتوی جگرخراشش را توجیه کرده‌ام، نادیده گرفته‌ام…وقتی می‌شود یکی دو ایراد گرفت که بقیه بطری قابل قبول باشد. اما این بطری و آن‌چه توش هست آنقدر عیب دارد که جای ایراد نیست…باید از اصل زیرش بزنم.

محیطی که در آن زندگی می‌کردیم دچار همین وضع بود: همه چیزش ایراد داشت و این عیب‌ها را ما در همه جا و همه مواقع حس می‌کردیم.

مساله فقط سیاسی و اقتصادی و اداری نبود. به هرچه دست می‌زدید می‌لرزید و فرو می‌ریخت. همه روابط با دروغ آمیخته بود. عدم امنیت فقط در اوضاع اجتماعی دیده نمی‌شد، هر فردی در کنج خود در ناامنی به سر می‌برد. بهتان به آسانی جای اتهام را می‌گرفت. اصل شناسایی دیگری برمبنای عدم اعتماد و سوءظن بود."

به نظرتان این گفت‌وگو مربوط به کدام جامعه‌ است در چه زمانی؟
@baharvin
...حالا که فکرش را می‌کنم...| بهاره آروین
زمان و مکان را حدس بزنید @baharvin "- این بطری را می‌بینی؟ اگر بگویم که برچسبش را کج چسبانده‌اند، زشتی شکل بطری، بی‌تناسبی رنگ‌های برچسب، زشتی خطی که با آن اسم مارکش را نوشته‌اند و محتوی جگرخراشش را توجیه کرده‌ام، نادیده گرفته‌ام…وقتی می‌شود یکی دو ایراد…
تهران، دهه بیست شمسی
@baharvin
"صادق هدایت بطری ودکائی را که روی میز بود نشانم داد و گفت:

-  این بطری را می‌بینی؟ اگر بگویم که برچسبش را کج چسبانده‌اند، زشتی شکل بطری، بی‌تناسبی رنگ‌های برچسب، زشتی خطی که با آن اسم مارکش را نوشته‌اند و محتوی جگرخراشش را توجیه کرده‌ام، نادیده گرفته‌ام…وقتی می‌شود یکی دو ایراد گرفت که بقیه بطری قابل قبول باشد. اما این بطری و آن‌چه توش هست آنقدر عیب دارد که جای ایراد نیست…باید از اصل زیرش بزنم.

محیطی که در آن زندگی می‌کردیم دچار همین وضع بود: همه چیزش ایراد داشت و این عیب‌ها را ما در همه جا و همه مواقع حس می‌کردیم.

مساله فقط سیاسی و اقتصادی و اداری نبود. به هرچه دست می‌زدید می‌لرزید و فرومی‌ریخت. همه روابط با دروغ آمیخته بود. عدم امنیت فقط در اوضاع اجتماعی دیده نمی‌شد، هر فردی در کنج خود در ناامنی به سر می‌برد. بهتان به آسانی جای اتهام را می‌گرفت. اصل شناسایی دیگری برمبنای عدم اعتماد و سوءظن بود." (۱)

تهران، اواسط دهه بیست شمسی؛ بهار سیاسی و اجتماعی مملکت به اصطلاح، وقتی شر دیکتاتوری سابق به مدد نیروی خارجی از سر جامعه کم شده، شاه جوان و بی‌تجربه در ضعیف‌ترین وضعیت و فعالیت سیاسی احزاب و گروه‌ها و تشکل‌ها در اوج، تازه در چنین اوضاعی حس ملت این است که همه چیز مملکت دچار ایراد است و باید از اصل زیرش بزنند!

۸۰ سال گذشته است و همچنان همه چیز زندگی‌مان ایراد دارد. دست به هرچه می‌زنیم می‌لرزد و فرومی‌ریزد، همه روابط به دروغ آمیخته است و عدم امنیت نه فقط در اوضاع اجتماعی بلکه در کنج فردی‌‌مان نیز احساس می‌شود. اینکه آدم ببیند صدسال پیش هم به دنیا می‌آمد باز همین آش و همین کاسه نصیبش بوده ترسناک است یا اندوهناک یا…چه‌بسا آرامش‌بخش؟ 
@baharvin
۱. به نقل از آشنایی با صادق هدایت نوشته م.ف فرزانه، ص ۶۷
همه می‌بازیم

🔸 دعوای حجاب برنده ندارد؛ کمتر منازعه‌ای در جامعه ایران را سراغ دارم که به اندازه دعوای حجاب پتانسیل فعال کردن شکاف‌های اجتماعی و فروپاشی جامعه از درون را درپی داشته باشد؛ دعوای بین فقیر و غنی، بین مرکز و حاشیه، منازعات قومی- مذهبی و دیگر منازعاتی از این دست هیچ‌کدام به اندازه دعوای حجاب پتانسیل از بین بردن "ما" فرهنگی و ذهنی در جامعه ایران را ندارد. دقیقا به همین دلیل هم دشمنان خارجی، حساب ویژه‌ای برای شدت بخشیدن به این دعوا باز کرده‌اند و بخش‌هایی از حکومت هم در کمال ناآگاهی و نابخردی در این تله افتاده‌اند. نمونه‌اش همین لایحه حجاب و عفاف که ضررش مثل خیلی قوانین غیرقابل اجرای دیگر، فقط به باج‌گیری موردی و سلیقه‌ای برخی ماموران حکومتی از شهروندان محدود نمی‌شود، اینکه مشکل عمومی و صدی نود از قوانین ماست، پیامد زیان‌بار اصلی و جبران‌ناپذیر این لایحه به طور خاص در صدمه زدن به انسجام اجتماعی و تضعیف "ما" فرهنگی و اجتماعی است.

🔸 اما چرا و چطور موضوع حجاب دارای چنین پتانسیل سنگینی در بحث انسجام اجتماعی است؟ در گفت‌وگوی ضمیمه استدلال کرده‌ام که منازعه بر سر استانداردهای پوشش منازعه‌ای فرهنگی (و نه صرفا مذهبی) و بالقوه تنش‌زاست، یعنی حتی اگر حکومت هیچ کاری هم به این موضوع نداشت، این منازعه فرهنگی بالقوه پتانسیل تنش‌زایی میان افراد با عقاید مختلف در جامعه را دارد. مدت‌ها جامعه تلاش کرده است این دعوا را به شیوه‌ای کم‌تنش مدیریت کند و همزیستی تاحد امکان مسالمت‌امیز ادم‌ها با عقاید مختلف در زمینه پوشش را در کنار یکدیگر امکان‌پذیر کند، ورود حکومت به این منازعه فرهنگی و تبدیل ان به منازعه سیاسی تمام این تلاش‌های جامعه را برباد می‌دهد چراکه ورود حکومت به نفع یکی از طرفین منازعه باعث می‌شود شکاف و تضاد تاریخی بین دولت- ملت این‌بار در جامعه و بین گروه‌های اجتماعی سرشکن شود و ان فاصله و خشم و نفرتی که مردم به صورت تاریخی نسبت به ناکارامدی‌های حکومت احساس می‌کنند این‌بار نسبت به برخی اقشار و گروه‌ها در جامعه فرافکنی شود و این‌چنین می‌شود که در این منازعه نه فقط حکومت که از مدت‌ها پیش به دلیل ناکارامدی‌هایش باخته است، بلکه این‌بار کل جامعه و "ما" فرهنگی است که می‌بازد. به همین دلیل است که می‌گویم دعوای حجاب برنده ندارد و حامیان و مخالفان حجاب، حکومت و جامعه، همه در آن می‌بازیم.

https://tinyurl.com/367kepn5
...حالا که فکرش را می‌کنم...| بهاره آروین
همه می‌بازیم 🔸 دعوای حجاب برنده ندارد؛ کمتر منازعه‌ای در جامعه ایران را سراغ دارم که به اندازه دعوای حجاب پتانسیل فعال کردن شکاف‌های اجتماعی و فروپاشی جامعه از درون را درپی داشته باشد؛ دعوای بین فقیر و غنی، بین مرکز و حاشیه، منازعات قومی- مذهبی و دیگر منازعاتی…
پیشنهاد سریال: Ethos

پیرو این بحث و برای اینکه ببینید چطور حجاب، فارغ از نقش حکومت‌ها، دارای پتانسیل شکاف و جدایی‌افکنی و تنش در جامعه است، پیشنهاد می‌کنم این مینی‌سریال ترکیه‌ای را ببینید، تصویری که این سریال از  جامعه ترکیه ترسیم می‌کند، نسبت به آن سریال‌های پرزرق و برق و عامه‌پسند تصویر واقعی‌تری به نظر می‌رسد:
https://g.co/kgs/sYPjQm
کپی برابر اصل: درباره شباهت‌ شیوه‌های مداخله فرهنگی حکومت در جمهوری اسلامی و پهلوی

🔸 جایی در این مصاحبه در خصوص پیامدهای اجتماعی لایحه حجاب و عفاف گفتم که وضعیت مداخله حکومت در حوزه فرهنگ و ورودش به نفع یکی از طرفین منازعه فرهنگی بر سر پوشش به گونه‌ای است که گویی برخی مسئولین در جمهوری اسلامی از روی دست مسئولین دوره پهلوی دیکته می‌نویسند!

🔸 وقتی متن زیر را در این کانال دیدم، جزئیات دو دیکته نوشته شده آنچنان تشابه حیرت‌انگیزی داشت که فکر کردم شاید متن ساختگی باشد، این شد که به منبع ذکر شده مراجعه کردم اما دیدم گرچه صفحه نقل قول به اشتباه درج شده اما اصل متن صحت دارد. واقعا این حد از تشابه غریب و باورنکردنی است؛ گرچه تاییدیه روشنی است بر اینکه حکمرانی در عرصه‌های مختلف بیش از ان‌که ناشی از ایدئولوی حکومت باشد، ناشی از ساختارها و سنت‌ها و رویه‌های دستگاه اجرایی دولت یا همان بوروکراسی و دست‌اندازی‌ها و زیاده‌خواهی‌های معمولِ بوروکراتیک است.
#مساله_بوروکراسی_در_ایران

🔸 گویا  در ان زمان این طرح اجرایی نشد اما جالب توجه است که ثمره ۵۰ سال تلاش‌هایی مشابه در پهلوی اول و دوم، انقلاب اسلامی بود. انقلابی که از قضا به مدد سرشکن شدن نفرت از حکومت بر سر ان شکل از سبک زندگی که پهلوی حامی ان بود و برساخته شدن بی‌حجابی به عنوان نماد همسویی با حکومت گذشته، در مدتی کوتاه موفق شد روسری را به عنوان جزء ضروری پوشش نیمی از جمعیت کشور فراگیر کند.

👈طرح شورای هماهنگی امور اجتماعی نخست‌وزیری دولت هویدا برای حذف چادر از پوشش زنان، دهم آذر ۱۳۵۵ | منبع؛ عصر پهلوی به روایت اسناد، علیرضا زهیری، ص۲۸۵

۱. اقداماتی که در درازمدت مؤثر خواهد بود:


۱-۱استفاده از رسانه‌های گروهی:

الف) ایجاد هماهنگی لازم بین رسانه‌های گروهی و متون کتاب‌های درسی برای دگرگونی باورداشت‌های فعلی در زمینه‌ی ارتباط چادر با معتقدات اخلاقی و مذهبی؛
ب) ایجاد هماهنگی کامل بین برنامه‌های تلویزیون، رادیو، محتوای مطبوعات با متون کتب درسی در تغییر تصویر ذهنی زن؛
ج) بهره‌گیری از سهم تلویزیون در بزرگداشت پوشاک محلی و نشان دادن جنبه‌های دست‌وپاگیر چادر؛

۱-۲ استفاده از نفوذ روحانیون و سپاهیان دین:


الف) انتشار مقالات و نشریات مخصوص و اشاعه‌ی محتوای این نشریات توسط روحانیون معتبر و سپاهیان دین؛
ب) بهره‌گیری از نفوذ کلام روحانیون دانشمند و شناخته‌شده در جهت تفکیک مفهوم حجاب از چادر؛

۱-۳بهره‌گیری از فعالیت سازمان‌های اجتماعی و آموزشی:


الف) استفاده از خدمات سازمان‌های اجتماعی و آموزشی در دگرگونی بنیادی باورداشت همگان از رابطه‌ی بین چادر و معتقدات مذهبی و اخلاقی؛
ب) بهره‌گیری از فعالیت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در تهیه‌ی متون کتب و فیلم‌ها در جهت دگرگونی‌های ذکرشده؛
ج) آموزش غیرمستقیم کودکان در مدارس به منظور انتقال این دریافت‌ها به بزرگ‌ترها؛
د) گنجاندن مواد خاص در آموزش‌های جنبی کانون‌ها؛

۲. اقداماتی که در کوتاه‌مدت مؤثر خواهد بود:


۲-۱ ممنوع بودن چادر برای دانش‌آموزان و دانشجویان؛
۲-۲- استفاده از پوشش متحدالشکل در مدارس؛
۲-۳- اجرای کامل قانون تعلیمات اجتماعی اجباری در مورد خانواده‌هایی که از مدرسه رفتن دختران خود جلوگیری می‌کنند؛
۲-۴- ممنوعیت بانوان کارمند از استفاده از چادر؛
۲-۵- محرومیت زنان کارمندی که از چادر استفاده می‌کنند، از دسترسی به مقام‌ها و موقعیت‌ها و همچنین از تشویق؛
۲-۶- تشویق کارمندان زن به برگزیدن لباس متناسب با کار و شرایط؛
۲-۷- صدور بخشنامه به کلیه‌ی کارخانجات و ملزم کردن کارگران به پوشیدن لباس متحدالشکل، متناسب با کار و شرایط محیط؛
۲-۸- تشویق کارگران زن به استفاده از لباس متناسب با لباس متحدالشکل خود؛
۲-۹- ممنوعیت زنان چادری از مراجعه به وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی؛
۲-۱۰- ممنوعیت زنان چادری از مسافرت با شرکت هواپیمایی ملی ایران؛
۲-۱۱- ممنوعیت زنان چادری از استفاده از اتوبوس‌های شرکت واحد؛
۲-۱۲- ممنوعیت ورود زنان چادری به سینماها؛
۲-۱۳- ممنوعیت ورود زنان چادری از خرید در فروشگاه‌های شرکت‌های تعاونی شهر و روستا؛
۲-۱۴- ممنوعیت زنان چادری در استفاده از خدمات اجتماعی؛
۲-۱۵- ممنوعیت ورود کودکان و نوجوانان چادربه‌سر به کتابخانه‌ها؛
۲-۱۶- محرومیت از شرکت در هرگونه مجامع عمومی؛

۳. اقدامات جنبی:


اجرای مطلوب تصمیمات کوتاه‌مدت، مستلزم اقداماتی به شرح زیر است:

۳-۱- همکاری وسایل ارتباط جمعی در توجیه مقام زن و برداشت همه‌جانبه در این زمینه؛
۳-۲- همکاری وسایل ارتباط جمعی در ارائه‌ی جنبه‌های منفی چادر و ارتباط آن با عقب‌ماندگی؛
۳-۳- همکاری وسایل ارتباط جمعی در ایجاد برداشت صحیح از لباس متناسب؛
۳-۴- تحقیق، نگارش و چاپ مقالات مستند در زمینه‌های مربوط؛
۳-۵- توسعه‌ی کارخانجات پوشاک و در دسترس قرار دادن لباس‌های ارزان‌قیمت همراه با روسری که جایگزین چادر گردد.

@baharvin
♨️ نشست زنان در هزارتوی سیاست

💢 به مناسبت روز دانشجو؛ باحضور:

📌 دکتر بهاره آروین
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت‌ مدرس و عضو سابق شورای شهر تهران

📌 دکتر فاطمه قاسمپور
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده و رئیس فراکسیون زنان مجلس

‼️به همراه پرسش و پاسخ دانشجویی

🗓 پنج‌شنبه، ۱۶ آذر، ساعت ۱۰
📍خانه اندیشه‌ورزان

جهت حضور، نام و نام‌خانوادگی و دانشگاه خود را به @sahiba_admin ارسال فرمایید.

🔸 ظرفیت محدود و اولویت با حضور دانشجویان است
@baharvin
کارگاه اموزشی روش تحقیق با عنوان "مساله‌محوری در پژوهش"

📍یکشنبه ۱۹ آذرماه، ساعت ۱۰ صبح، دانشگاه تربیت مدرس

🔶 در این کارگاه دو ساعته به سوالاتی مانند سوالات زیر پاسخ خواهیم داد:

🔸 موضوع، دغدغه، سوال یا مساله؟ تفاوت‌های‌شان چیست و کدام‌یک برای یک پژوهش ضروری‌تر و بنیادی‌تر است؟

🔸مساله یا خشت اول پژوهش: چرا طرح مساله برای یک پژوهش ضروری است؟

🔸 از دغدغه ذهنی تا مساله‌ی قابل پژوهش: مساله علمی چه هست و چه نیست؟ چگونه کشف مساله کنیم؟

🔸 چگونه طرح مساله کنیم؟ خطاهای رایج در طرح مساله چیست؟

📌 ظرفیت کارگاه محدود و حضور در آن نیازمند ثبت‌نام است. برای ثبت‌نام به ادرس زیر ای‌میل بزنید:
[email protected]

📌 کارگاه رایگان است اما اولویت ثبت‌نام با کسانی است که موضوع و دغدغه مشخصی برای پژوهش دارند و آن‌را در ای‌میل درخواست‌شان برای ثبت‌نام در کارگاه، در قالب متنی حداکثر ۵۰۰ کلمه‌ای ضمیمه می‌کنند.
@baharvin
مساله حکمرانی در ایران: ضرورت یک رویکرد تاریخی

📍یکشنبه ۱۹ آذر، ساعت ۱۹، در کلاب‌هاوس:
https://B2n.ir/q01915

@baharvin
دیگر برنامه‌های گروه جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس در هفته پژوهش

بازاندیشی در ایران‌شناسی

با سخنرانی دکتر علی‌رضا شجاعی‌زند، دانشیار گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تربیت مدرس

📍سه‌شنبه، ۲۱ آذر، ساعت ۱۰، بنیاد ایران‌شناسی، تالار حبیبی

پخش مجازی در
http://skyroom.online/ch/iranology/neshast

چرخش نخبگان قدرت در ایران: از دولت بازرگان تا پایان دولت روحانی

با سخنرانی دکتر علی ساعی، دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس

📍سه‌شنبه، ۲۱ آذر، ساعت ۱۰، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی، تالار شهدای گمنام


@baharvin
...حالا که فکرش را می‌کنم...| بهاره آروین
کارگاه اموزشی روش تحقیق با عنوان "مساله‌محوری در پژوهش" 📍یکشنبه ۱۹ آذرماه، ساعت ۱۰ صبح، دانشگاه تربیت مدرس 🔶 در این کارگاه دو ساعته به سوالاتی مانند سوالات زیر پاسخ خواهیم داد: 🔸 موضوع، دغدغه، سوال یا مساله؟ تفاوت‌های‌شان چیست و کدام‌یک برای یک پژوهش…
فایل صوتی کارگاه "مساله‌محوری در پژوهش"
@baharvin
دوستانی صوت ضبط شده‌ی این گارگاهی را خواسته بودند که به مناسبت هفته پژوهش در دانشگاه تربیت مدرس برگزار  شده بود. صوت این جلسه به شیوه سیستماتیک و حرفه‌ای ضبط نشده و به ویژه صدای شرکت‌کنندگان در کارگاه که بخشی از جلسه به طرح بحث و گفت‌وگوی با آنان اختصاص دارد به شکلی باکیفیت شنیده نمی‌شود، بااین‌حال چون دوستانی خواستار دریافت صوت ضبط شده بودند، فایل صوتی در لینک زیر بارگذاری شده و قابل دریافت است:

https://www.aparat.com/v/Jykj8
در نقد شهود عامیانه
@baharvin
🔸 این متن ضمیمه (+) مصداق اصیلی از شرح و بسط شهود عامیانه (common sense) به مدد گزینش سوگیرانه آمار و ارقام است. 

🔸 متن با ذکر این واقعیت آغاز می‌شود که تعداد ازدواج و موالید در دهه نود شمسی روندی کاهشی داشته و گویا در سال گذشته به کمترین میزان خود در این دهه رسیده است. استدلال محوری متن در تبیین این واقعیت آن است که چون قیمت مسکن به شدت بالا رفته و هزینه خرید و اجاره مسکن در سبد هزینه های خانوار به طور جدی افزایش یافته، میل به ازدواج و فرزندآوری کاهش یافته است. استدلالی کاملا همسو با شهود عمومی تاجایی که چنین رابطه ای بدیهی انگاشته شده و به چالش کشیدن آن خلاف عقل سلیم جلوه می‌کند. 

🔸 اما جالب است بدانیم که میل به ازدواج و فرزندآوری را اگر با شاخص های اقتصادی خانوار در ارتباط قرار دهیم اتفاقا رابطه معکوس است یعنی میانگین سن ازدواج در میان طبقات اقتصادی ضعیف تر نسبت به طبقات اقتصادی متوسط و مرفه پایین تر، تعداد ازدواج بیشتر و نرخ باروری شان بالاتر است.

🔸 کمااینکه استان سیستان و بلوچستان بر مبنای تمامی شاخص‌ها و رتبه بندی‌های توسعه در زمره محروم‌ترین استان‌های کشور قرار می‌گیرد اما نرخ باروری در آن 2 تا 3 برابر میانگین کشوری است که باز هم برخلاف شهود عامیانه، محدود به مناطق اهل تسنن نیست و در مناطق شیعه‌نشین استان هم همین وضعیت است. ایضا درحالی‌که در بسیاری نقاط جهان نرخ باروری کاهش جدی نشان می‌دهد، در آفریقای جنوب صحرا که برخی مناطق آن در زمره توسعه نیافته‌ترین و محروم‌ترین نقاط جهان است، نرخ باروری از همه نقاط جهان بالاتر است.

🔸 اساسا ارتباط میان فقر با ازدواج و زادوولد بالا در پژوهش های موجود روشن تر و تایید شده تر از آن است که نیاز به طول و تفصیل داشته باشد. 

🔸 گواینکه در این متن، بالا رفتن قیمت مسکن و هزینه اجاره موثرترین عوامل در کاهش نرخ ازدواج و موالید دانسته شده و تغییر سبک زندگی هم در رده دوم عوامل موثر عنوان شده است اما به روشن ترین عامل موثر یعنی کاهش جدی افراد در سن ازدواج (بر مبنای میانگین سن ازدواج) توجهی نشان نشده است.

🔸 درواقع اوج گرفتن تعداد ازدواج ها در دهه 80 ناشی از رسیدن شکم جمعیتی دهه 60 به سن ازدواج است و در دهه 90 که میانگین سن ازدواج به متولدین دهه هفتاد منتقل می شود، تعداد ازدواج ها و به تبع آن تعداد موالید همان کاهشی را نشان می دهد که کاهش سریع نرخ باروری در دهه 70 در نتیجه موفقیت قابل ملاحظه سیاست های تنظیم خانواده خود را نشان داد. 

🔸 خلاصه اش آن که آنچه که در نظر اول و مطابق با دو دوتا چهارتای عقلانی بدیهی به نظر می رسد چندان منطبق با واقع نیست و البته مایه ناامیدی است که رسانه های جمعی و روزنامه ها بیش از آنکه در جهت به چالش کشیدن شهود عامیانه در باب واقعیت عمل کنند، در جهت پروبال دادن غیرواقعی و گزینش سوگیرانه شواهد و آمارها در تایید آن عمل می کنند. تایید و پروبال دادنی که به خطای تشخیص در موثرترین عوامل و هدررفت جدی منابع در جهت تحقق راهبردهای مبتنی بر آن تبیین های نادرست منجر می شود.
2024/05/28 20:28:04
Back to Top
HTML Embed Code: