سرمایه گذاری ایرانیان خارج از کشور
می خواهید ایرانیان خارج از کشور در داخل ایران سرمایه گذاری کنند، یک فرمول ساده دارد،بسیاری از ایرانیان خارج از کشور هستند که باوجود این که حکم برائت آنان از کلیه اتهامات صادر شده است،اموالشان به بهانه هایی مانند خمس وسرپرستی مصادره و یا پرداخت معادل های ناچیز و غیر واقعی به آنان پیشنهادشده است ،
حداقل آن بخش از سرمایه های ایرانیان خارج از کشور که به عناوینی مصادره کردید و بعدا حکم برائت آنان صادر شده ولی به بهانه اخذ سرپرستی و خمس به آنان پس ندادید را مسترد نمایید،کسی که حکم برائت گرفته چرا باید مالش را ازدست بدهد؟خود من به تنهایی سه موکل دارم که به این عناوین اموالشان ازدست رفته است،یک بانوی محترم و بیگناه زرتشتی که هیج سابقه سویی ندارد،یک پزشک که ازبنیانگذاران اورژانس کشور بوده وهیچ سمت دولتی هم در قبل از انقلاب نداشته واموالش موروثی بوده ویک فرد خیلی عادی و محترم که هیج سمت دولتی نداشته، پیشنهاد می کنم یک هیات ویژه قضایی برای رسیدگی به کلیه مصادره ها تشکیل و حداقل اموال افرادی که حکم برائت در مورد آنان صادر شده ، پس از بررسی و احراز به آنان مسترد گردد چنین اقدامی،اعتمادبی نظیری در ایرانیان خارج از کشور ایجاد می کند در گام بعدی هم به پرونده های سایرین رسیدگی شود، یک نفر مثل حسن شماعی زاده چرا باید خانه اش را از دست بدهد ؟ اموال این ها را پس بدهید ، میلیون ها ایرانی بدون اعتنا به بیگانگان و اپوزیسیون ، اموال خود را برای سرمایه گذاری به وطن شان میآورند. اما تا اعتماد و اطمینان نیست کسی سرمایه گذاری نمی کند .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
می خواهید ایرانیان خارج از کشور در داخل ایران سرمایه گذاری کنند، یک فرمول ساده دارد،بسیاری از ایرانیان خارج از کشور هستند که باوجود این که حکم برائت آنان از کلیه اتهامات صادر شده است،اموالشان به بهانه هایی مانند خمس وسرپرستی مصادره و یا پرداخت معادل های ناچیز و غیر واقعی به آنان پیشنهادشده است ،
حداقل آن بخش از سرمایه های ایرانیان خارج از کشور که به عناوینی مصادره کردید و بعدا حکم برائت آنان صادر شده ولی به بهانه اخذ سرپرستی و خمس به آنان پس ندادید را مسترد نمایید،کسی که حکم برائت گرفته چرا باید مالش را ازدست بدهد؟خود من به تنهایی سه موکل دارم که به این عناوین اموالشان ازدست رفته است،یک بانوی محترم و بیگناه زرتشتی که هیج سابقه سویی ندارد،یک پزشک که ازبنیانگذاران اورژانس کشور بوده وهیچ سمت دولتی هم در قبل از انقلاب نداشته واموالش موروثی بوده ویک فرد خیلی عادی و محترم که هیج سمت دولتی نداشته، پیشنهاد می کنم یک هیات ویژه قضایی برای رسیدگی به کلیه مصادره ها تشکیل و حداقل اموال افرادی که حکم برائت در مورد آنان صادر شده ، پس از بررسی و احراز به آنان مسترد گردد چنین اقدامی،اعتمادبی نظیری در ایرانیان خارج از کشور ایجاد می کند در گام بعدی هم به پرونده های سایرین رسیدگی شود، یک نفر مثل حسن شماعی زاده چرا باید خانه اش را از دست بدهد ؟ اموال این ها را پس بدهید ، میلیون ها ایرانی بدون اعتنا به بیگانگان و اپوزیسیون ، اموال خود را برای سرمایه گذاری به وطن شان میآورند. اما تا اعتماد و اطمینان نیست کسی سرمایه گذاری نمی کند .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
هزینه های کاتوزیان بودن
یادداشتی به مناسبت دهمین سالگرد درگذشت استاد دکتر ناصر کاتوزیان
چند روز پیش دیدم در یکی از صفحات اینستاگرام، به روشی که اکنون متداول شده به شدیدترین و می توان گفت ناجوانمردانه ترین شکلی به دکتر ناصر کاتوزیان حمله شده بود که کاتوزیان پیش نویس قانون اساسی را نوشته است و... ،نکته قابل تاسف این است که در زمان ما که عصر منفعت طلبی و مصلحت جویی و گذشت از اصول و آرمان ها برای منافع زودگذر است ، کسانی به خود این جرات را می دهند که امثال کاتوزیان را نقد کنند ، کاتوزیان اگر با انقلاب پنجاه و هفت ولو با مشارکت در نگارش پیش نویس قانون اساسی پس از انقلاب ، همراهی کرد ،بعدها نیز این دل و جرات و شجاعت را داشت که در برابر تعدی به حقوق و آزادی های مردم وشان دانشگاه، بایستد، او با استعفا از ریاست دانشکده حقوق دانشگاه تهران در زمان انقلاب فرهنگی و بعد با اعتراض به لایحه قصاص ، هزینه های سنگینی هم چون ؛ اخراج از دانشگاه را تحمل کرد ، در ایران ماند ، نه به خارج رفت و نه در داخل از اصول خود دست کشید، سال ها از تدریس در دانشگاه و درآمد حداقلی محروم شد و در عین این که بر فراز قله علم و دانش قرار داشت ، سالها رنج و محرومیت و سختی را تحمل کرد ، اگر می خواهید به امثال کاتوزیان ها انتقاد کنید ، نخست ببینید شهامت و شجاعت اخلاقی و تقوا سیاسی واعتقادی مانند او را دارید یا خیر ، برای حسن ختام ، متن استعفای دکتر کاتوزیان از ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران را تقدیم می کنم
مدیریت محترم دانشگاه تهران
بدین وسیله استعفای خود را از سرپرستی دانشکده حقوق و علوم سیاسی اعلام میکنم و برای رفع هرگونه شبهه ای دلایل این کناره گیری را توضیح می دهم.
۱ - با وضعی که در دانشگاه پیش آمده است، توان اداره دانشکده را در خورد نمیبینم و به ناچار، امانتی را که مدتی کوتاه در اختیار داشتم به اهل آن می سپارم؛ وانگهی، انصاف نیست که پیامدهای تصمیمی را که خود در گرفتن و اجرای آن دخالتی نداشته ام و از توجیه آن عاجزم بر دوش بگیرم.
۲- حرمت دانشگاه میراث گرانبهایی است که همه دانشگاهیان باید پاسدار آن باشند. این استعفا به نشانه اعتراض به نقض این حرمت است؛ زیرا تغییر بنیادی نظام آموزشی و انقلاب فرهنگی هیچ ملازمه ای با اهانت به استادان و اشغال دانشگاه ها و روبه رو قرار دادن جوانان و کشاندن مردم به دانشگاه و ضرب و شتم دانشجویان نداشت.
٣ - حفظ این اتهام که نظام حاکم بر دانشگاه در مسیر منافع امپریالیسم است، بر دوش من سنگینی می کند و احساس می کنم که باید از مقام اداری کناره گیری کنم
با احترام
دکتر ناصر کاتوزیان
چهارشنبه
سوم اردیبهشت ماه
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
یادداشتی به مناسبت دهمین سالگرد درگذشت استاد دکتر ناصر کاتوزیان
چند روز پیش دیدم در یکی از صفحات اینستاگرام، به روشی که اکنون متداول شده به شدیدترین و می توان گفت ناجوانمردانه ترین شکلی به دکتر ناصر کاتوزیان حمله شده بود که کاتوزیان پیش نویس قانون اساسی را نوشته است و... ،نکته قابل تاسف این است که در زمان ما که عصر منفعت طلبی و مصلحت جویی و گذشت از اصول و آرمان ها برای منافع زودگذر است ، کسانی به خود این جرات را می دهند که امثال کاتوزیان را نقد کنند ، کاتوزیان اگر با انقلاب پنجاه و هفت ولو با مشارکت در نگارش پیش نویس قانون اساسی پس از انقلاب ، همراهی کرد ،بعدها نیز این دل و جرات و شجاعت را داشت که در برابر تعدی به حقوق و آزادی های مردم وشان دانشگاه، بایستد، او با استعفا از ریاست دانشکده حقوق دانشگاه تهران در زمان انقلاب فرهنگی و بعد با اعتراض به لایحه قصاص ، هزینه های سنگینی هم چون ؛ اخراج از دانشگاه را تحمل کرد ، در ایران ماند ، نه به خارج رفت و نه در داخل از اصول خود دست کشید، سال ها از تدریس در دانشگاه و درآمد حداقلی محروم شد و در عین این که بر فراز قله علم و دانش قرار داشت ، سالها رنج و محرومیت و سختی را تحمل کرد ، اگر می خواهید به امثال کاتوزیان ها انتقاد کنید ، نخست ببینید شهامت و شجاعت اخلاقی و تقوا سیاسی واعتقادی مانند او را دارید یا خیر ، برای حسن ختام ، متن استعفای دکتر کاتوزیان از ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران را تقدیم می کنم
مدیریت محترم دانشگاه تهران
بدین وسیله استعفای خود را از سرپرستی دانشکده حقوق و علوم سیاسی اعلام میکنم و برای رفع هرگونه شبهه ای دلایل این کناره گیری را توضیح می دهم.
۱ - با وضعی که در دانشگاه پیش آمده است، توان اداره دانشکده را در خورد نمیبینم و به ناچار، امانتی را که مدتی کوتاه در اختیار داشتم به اهل آن می سپارم؛ وانگهی، انصاف نیست که پیامدهای تصمیمی را که خود در گرفتن و اجرای آن دخالتی نداشته ام و از توجیه آن عاجزم بر دوش بگیرم.
۲- حرمت دانشگاه میراث گرانبهایی است که همه دانشگاهیان باید پاسدار آن باشند. این استعفا به نشانه اعتراض به نقض این حرمت است؛ زیرا تغییر بنیادی نظام آموزشی و انقلاب فرهنگی هیچ ملازمه ای با اهانت به استادان و اشغال دانشگاه ها و روبه رو قرار دادن جوانان و کشاندن مردم به دانشگاه و ضرب و شتم دانشجویان نداشت.
٣ - حفظ این اتهام که نظام حاکم بر دانشگاه در مسیر منافع امپریالیسم است، بر دوش من سنگینی می کند و احساس می کنم که باید از مقام اداری کناره گیری کنم
با احترام
دکتر ناصر کاتوزیان
چهارشنبه
سوم اردیبهشت ماه
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
دکتر محمود مصدق پزشکی حاذق، انسانی والا، و نوه شادروان دکتر محمد مصدق زعیم عالیقدر ملت ایران و پیشوای نهضت ملی از میانمان رفت، این ضایعه را به خاندان ارجمند مصدق ، جناب آقای دکتر علی مصدق فرزند و نورچشم عزیز آن زنده یاد و همه بستگان و دوستداران ایشان و علاقه مندان مصدق کبیر ، تسلیت عرض کرده و برای آن مرحوم آرامش روح و روان از خداوند بزرگ مسألت می نمایم .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
به نام یزدان نیکی دهش
اطلاعیهی هیات امنای مقبرهی دکتر محمد مصدق (احمدآباد)
با تاسف و دریغ دکتر محمود مصدق به دیار باقی شتافت. (دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۳)
هر از گاه در گذر زمان، در گذر بیصدای ثانیهها جرس کاروان از رحیل مسافری خبر میدهد
که آغازی بیپایان را میسراید.
با اندوه فراوان درگذشت نوهی محترم دکتر محمد مصدق بزرگمرد نامیرای تاریخ معاصر
دکتر محمود مصدق از پزشکان عالیقدر را به آگاهی مردم شرافتمند ایران میرساند.
این ضایعهی دردناک را به خانوادهی محترم، یاران و هماندیشان دلآرامی و تسلیت میگوییم.
مراسم ختم شادروان روز جمعه ۱۶ شهریورماه ساعت ۱۸ الی ۱۹.۳۰ در مسجد جامع شهرک غرب برگزار میشود.
هیات امنای مقبرهی دکتر مصدق:
دکتر فریدون سحابی، دکتر ابوالقاسم فروزان، محمد محمدی اردهالی، مهندس حسین شاهاویسی،
دکتر رضا گلنراقی، دکتر حسین مجتهدی، دکتر ابراهیم احدی، مهندس بامداد ارفعزاده، محمودرضا شاهحسینی
اطلاعیهی هیات امنای مقبرهی دکتر محمد مصدق (احمدآباد)
با تاسف و دریغ دکتر محمود مصدق به دیار باقی شتافت. (دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۳)
هر از گاه در گذر زمان، در گذر بیصدای ثانیهها جرس کاروان از رحیل مسافری خبر میدهد
که آغازی بیپایان را میسراید.
با اندوه فراوان درگذشت نوهی محترم دکتر محمد مصدق بزرگمرد نامیرای تاریخ معاصر
دکتر محمود مصدق از پزشکان عالیقدر را به آگاهی مردم شرافتمند ایران میرساند.
این ضایعهی دردناک را به خانوادهی محترم، یاران و هماندیشان دلآرامی و تسلیت میگوییم.
مراسم ختم شادروان روز جمعه ۱۶ شهریورماه ساعت ۱۸ الی ۱۹.۳۰ در مسجد جامع شهرک غرب برگزار میشود.
هیات امنای مقبرهی دکتر مصدق:
دکتر فریدون سحابی، دکتر ابوالقاسم فروزان، محمد محمدی اردهالی، مهندس حسین شاهاویسی،
دکتر رضا گلنراقی، دکتر حسین مجتهدی، دکتر ابراهیم احدی، مهندس بامداد ارفعزاده، محمودرضا شاهحسینی
آگهی ترحیم خانواده شادروان دکتر محمود مصدق
از خاطر دلها نرود یاد تو هرگز
ای آنکه به نیکی همه جا ورد زبانی
با اندوه فراوان
درگذشت پدری دلسوز و همسری مهربان شادروان مرحوم مغفور
دکتر محمود مصدق
را به اطلاع عموم می رسانیم .
حضور شما عزیزان در روز جمعه ۱۶ شهریور ماه ۱۴۰۳ از ساعت ۱۸ الی ۱۹/۱۵ در مسجد جامع شهرک غرب به نشانی : شهرک غرب، میدان صنعت ، ابتدای بلوار فرحزادی ، نبش حسن سیف ، موجب تسلی خاطر بازماندگان است .
از طرف همسر و فرزندان
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
از خاطر دلها نرود یاد تو هرگز
ای آنکه به نیکی همه جا ورد زبانی
با اندوه فراوان
درگذشت پدری دلسوز و همسری مهربان شادروان مرحوم مغفور
دکتر محمود مصدق
را به اطلاع عموم می رسانیم .
حضور شما عزیزان در روز جمعه ۱۶ شهریور ماه ۱۴۰۳ از ساعت ۱۸ الی ۱۹/۱۵ در مسجد جامع شهرک غرب به نشانی : شهرک غرب، میدان صنعت ، ابتدای بلوار فرحزادی ، نبش حسن سیف ، موجب تسلی خاطر بازماندگان است .
از طرف همسر و فرزندان
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
انتخاب شایسته همکاران و دوستان عزیز به مدیریت روزنامه همدلی را صمیمانه شادباش می گویم، امید که با ابتکار و نبوغی که در این دوستان ارجمند سراغ دارم ، تحول کیفی بزرگی در روزنامه همدلی و به طور کلی رسانه ها و مطبوعات کشور رخ بدهد.
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
اتحادیه اروپا و تهدید تمامیت ارضی ایران
اقدام اتحادیه اروپا در حمایت از ادعای واهی امارات علیه جزایر سه گانه ، تهدید علیه تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران و مغایر با قاعده آمره حقوق بین الملل در احترام به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشورها و نقض منشور ملل متحد است و خدشه ای بر حق حاکمیت مسلم ایران بر جزایر وارد نمی کند. با این وجود، موضع گیری اتحادیه اروپا علیه حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه و حمایت کامل این اتحادیه از ادعای امارات و اشغالگر دانستن ایران و درخواست رفع اشغال جزایر ، یک تحول خطرناک و بدعت تهدید کننده در مساله ادعای امارات علیه جزایر سه گانه ایرانی است ، ایالات متحده آمریکا و روسیه و چین اگرچه با اعلام موضع مبنی بر درخواست از ایران جهت ارجاع مساله جزایر به دیوان بین المللی دادگستری، در عمل علیه ایران موضع گرفتند اما هیچ گاه نه امارات را مالک این جزایر دانستند و نه ایران را اشغالگر ،در سابقه اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی نیز هیچ پیشینه ای مبنی بر چنین حمایت یک طرفه ای از ادعای امارات وجود ندارد،حداکثر موضع کشورهای اروپایی از جمله بریتانیا و فرانسه و ایتالیا درباره مساله جزایر ، درخواست از ایران برای گفتگو دوجانبه جهت رفع اختلاف و یا احاله موضوع به دیوان بین المللی دادگستری بوده است،افزون بر این اصولا در روابط بین الملل ، حمایت یک طرفه از یک ادعا آن هم ادعایی که به تمامیت ارضی کشورها مرتبط است ، متعارف و متداول نیست، بسیاری از کشورها با یکدیگر اختلاف ارضی دارند اما کشورهای ثالث از ورود به این اختلافات و اعلام موضع درباره آن خودداری می ورزند ، موضع اروپایی ها نشان می دهد که ایران در عرصه بین المللی به گونه بی سابقه ای ضعیف و منزوی شده و به عبارتی دیگر ، اقدام علیه ایران ولو تهدید تمامیت ارضی آن یک اقدام بدون هزینه تلقی می گردد ، افزون بر این اروپایی ها بر سر جنگ اوکراین و موضع ایران در این جنگ ، نسبت به ایران موضع خصمانه ای گرفته اند ، دولت پزشکیان و وزیر خارجه آن تاکنون بسیار ضعیف و کند عمل کرده اند، تجدید نظر کلی در سیاست خارجی آن و بازسازی آن به نوعی که کشورهای ثالث حداقل در سودای تهدید تمامیت ارضی ایران نباشند، یک ضرورت و اولویت و فوریت ملی است . بی تردید این اقدام اروپایی ها یک موضع گیری خصمانه آشکار علیه ایران است ، اروپایی ها باید بدانند وضعیت ایران به همبن منوال نخواهد بود و اروپایی ها در حمایت یک طرفه از امارات صرفا جلوی پای خود را دیده اند و این دشمنی و خصومت آنان علیه ایران و تمامیت ارضی ایران و ملت ایران هرگز از اذهان و افکار عمومی ملت ایران پاک نخواهد شد و به سیاهه خیانت ها و جنایات اروپا علیه ایران افزوده خواهد شد و در مناسبات و نگرش ملت ایران به اروپایی ها بی تردید تاثیرگذار خواهد بود چنین دشمنی آشکار علیه ملتی با نزدیک یکصد میلیون نفر جمعیت و یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار کیلومتر مربع وسعت و چند هزار سال تاریخ قطعا به زیان اروپایی ها خواهد بود.
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
اقدام اتحادیه اروپا در حمایت از ادعای واهی امارات علیه جزایر سه گانه ، تهدید علیه تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران و مغایر با قاعده آمره حقوق بین الملل در احترام به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشورها و نقض منشور ملل متحد است و خدشه ای بر حق حاکمیت مسلم ایران بر جزایر وارد نمی کند. با این وجود، موضع گیری اتحادیه اروپا علیه حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه و حمایت کامل این اتحادیه از ادعای امارات و اشغالگر دانستن ایران و درخواست رفع اشغال جزایر ، یک تحول خطرناک و بدعت تهدید کننده در مساله ادعای امارات علیه جزایر سه گانه ایرانی است ، ایالات متحده آمریکا و روسیه و چین اگرچه با اعلام موضع مبنی بر درخواست از ایران جهت ارجاع مساله جزایر به دیوان بین المللی دادگستری، در عمل علیه ایران موضع گرفتند اما هیچ گاه نه امارات را مالک این جزایر دانستند و نه ایران را اشغالگر ،در سابقه اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی نیز هیچ پیشینه ای مبنی بر چنین حمایت یک طرفه ای از ادعای امارات وجود ندارد،حداکثر موضع کشورهای اروپایی از جمله بریتانیا و فرانسه و ایتالیا درباره مساله جزایر ، درخواست از ایران برای گفتگو دوجانبه جهت رفع اختلاف و یا احاله موضوع به دیوان بین المللی دادگستری بوده است،افزون بر این اصولا در روابط بین الملل ، حمایت یک طرفه از یک ادعا آن هم ادعایی که به تمامیت ارضی کشورها مرتبط است ، متعارف و متداول نیست، بسیاری از کشورها با یکدیگر اختلاف ارضی دارند اما کشورهای ثالث از ورود به این اختلافات و اعلام موضع درباره آن خودداری می ورزند ، موضع اروپایی ها نشان می دهد که ایران در عرصه بین المللی به گونه بی سابقه ای ضعیف و منزوی شده و به عبارتی دیگر ، اقدام علیه ایران ولو تهدید تمامیت ارضی آن یک اقدام بدون هزینه تلقی می گردد ، افزون بر این اروپایی ها بر سر جنگ اوکراین و موضع ایران در این جنگ ، نسبت به ایران موضع خصمانه ای گرفته اند ، دولت پزشکیان و وزیر خارجه آن تاکنون بسیار ضعیف و کند عمل کرده اند، تجدید نظر کلی در سیاست خارجی آن و بازسازی آن به نوعی که کشورهای ثالث حداقل در سودای تهدید تمامیت ارضی ایران نباشند، یک ضرورت و اولویت و فوریت ملی است . بی تردید این اقدام اروپایی ها یک موضع گیری خصمانه آشکار علیه ایران است ، اروپایی ها باید بدانند وضعیت ایران به همبن منوال نخواهد بود و اروپایی ها در حمایت یک طرفه از امارات صرفا جلوی پای خود را دیده اند و این دشمنی و خصومت آنان علیه ایران و تمامیت ارضی ایران و ملت ایران هرگز از اذهان و افکار عمومی ملت ایران پاک نخواهد شد و به سیاهه خیانت ها و جنایات اروپا علیه ایران افزوده خواهد شد و در مناسبات و نگرش ملت ایران به اروپایی ها بی تردید تاثیرگذار خواهد بود چنین دشمنی آشکار علیه ملتی با نزدیک یکصد میلیون نفر جمعیت و یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار کیلومتر مربع وسعت و چند هزار سال تاریخ قطعا به زیان اروپایی ها خواهد بود.
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
شیخ زاید بن سلطان آل نهیان بنیانگذار امارات و مساله جزایر سه گانه
در پژوهشی که با بهره گیری از اسناد ساواک و اسناد وزارت امورخارجه طی جلد دوم دوره تمامیت ارضی ایران در دوران پهلوی با عنوان :
ابوموسی ، تنب بزرگ و کوچک ، انجام داده ام، موارد متعددی درباره دیدگاههای شیخ زاید بن سلطان نسبت به جزایر سه گانه وجود دارد .
شیخ زاید و مساله جزایر سه گانه پیش از تاسیس امارات
بخش اول
شیخ زاید پیش از تاسیس امارات بارها تلاش کرد به ایران ثابت نماید که درصدد تامین نظرات ایران درباره جزایر سه گانه است ، شیخ زاید اولا تاکید می کند که در مساله جزایر دخالتی ندارد و افزون بر این نیز اصرار دارد که ایران ، شیوخ راس الخیمه و شارجه را نیز طرف خود قرار ندهد چون آن ها در سیاست بین الملل وارد نیستند،
شیخ زاید در مذاکره ای با نماینده ساواک در مورخ ۱۳۵۰/۲/۱۶ تصریح کرد :
برای من و شیخ نشین ابوظبی ، دوستی ایران مهم است ، نه وجود این چند جزیره ، ما به دوستی مان از جهات مختلف از جمله این که ایران قوی ترین همسایه است که در خلیج فارس داریم ، احتیاج داریم .
پیشتر در ۲/۲/۱۳۵۰ نیز گفته بود :
باتوجه به این که ایران بزرگ ترین و قدرتمندترین و نزدیک ترین همسایه به امارات خلیج فارس است، هدف اصلی ابوظبی ، عملی کردن نظر ایران است .
در همین دیدار باز شیخ زاید تصریح می کند :
مساله جزایر هیچ ارتباطی به ابوظبی ندارد ، مساله ای بین ایران و حکام راس الخیمه و شارجه است .
شیخ زاید در اظهار نظری دیگر در مذاکره با نماینده ساواک در ۱۳۵۰/۲/۵ ، به ایران توصیه کرد که برای حل مساله جزایر با شیوخ شارجه و راس الخیمه که با اصول سیاست بین الملل آشنایی ندارند، مذاکره نکند و در این باره تصریح کرد:
به نظر من ایران نباید در مورد مساله جزایر با حکام راس الخیمه و شارجه که با اصول سیاست و روابط بین دول آشنایی ندارند ، صحبت کند ، ایران باید با کویت و عربستان سعودی که به ظاهر خود را دوست ایران نشان می دهند ، مذاکره کند که اولا از تحریک حکام راس الخیمه و شارجه که مهمترین عامل عدم قبول نظریات ایران از طرف آنها است ، خودداری کنند ، دوما عربستان سعودی و کویت را تحت فشار قرار دهد تا با اختیاری که آن دو از طرف امارات خلیج فارس دارند ، مساله جزایر را حل کنند و حکام راس الخیمه و شارجه را برای مذاکره به پشت میز بنشانند و یا این که از هریک از دولتین کویت و عربستان سعودی یک نفر و از چهار شیخ نشین دبی و ابوظبی و قطر و بحرین هر کدام یک نفر نماینده انتخاب شده و این هیات از آخرین نظریات حکام راس الخیمه و شارجه اطلاع حاصل و با ایران برای حل مساله جزایر تماس برقرار نمایند و ایران باید صراحتا به کویت و عربستان سعودی بگوید اگر طالب استقرار امنیت خلیج فارس می باشند و معتقد به تشکیل فدراسیون امارات خلیج فارس هستند، اول باید مساله جزایر را حل کنند و فدراسیونی که از طرف ایران تایید و حمایت نشود ، بی فایده است .
شیخ زاید در آستانه اعلام موجودیت امارات و نیز اعمال حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه ، نقش فعال تری در جهت حل و فصل مساله جزایر با کسب رضایت ایران بر عهده گرفت و از جمله درمذاکره با فرستاده دولت ایران در سوم آبان ۱۳۵۰ تصریح کرد :
من نمی دانم این جزایر در کجا واقع هستند؟ شنزار هستند یا سنگی ؟ من خدا را شاهد می گیرم که تا سرحد امکان به شیوخ شارجه و راس الخیمه نصیحت کردم که با ایران کنار بیایید و موجبات رنجش ایران را فراهم نکنید.
شیخ زاید در دیدار ششم آبان ۱۳۵۰ با دیپلمات های انگلیسی مقیم خلیج فارس نیز پذیرش پیشنهادات ایران را به صلاح شارجه و حتی موجودیت امارات دانست ، در هشتم آذرماه 1350 نیز ریچارد بومونت سفیر انگلیس در قاهره اظهار داشت که شیخ زاید یادداشت تفاهم در حال انعقاد ایران و شارجه را پذیرفته و مورد ستایش قرار داده است.
شیخ زاید به عنوان رئیس امارات و مساله جزایر سه گانه
به دنبال آزاد سازی جزایر سه گانه از اشغال استعمار انگلیس در نهم آذرماه 1350 و اعاده حاکمیت ایران بر این جزایر هم موضوع حاکمیت ایران بر جزایر از دیدگاه شیخ زاید تمام شده بود . وی نه تنها در مذاکرات با مقامات ایرانی بلکه در دوسفر خود به ایران در سالهای 1354 و 1356 و بیانیه های رسمی پس از این دیدارها نیز هیچ گونه اشاره و ادعایی علیه حاکمیت ایران بر جزایر نداشت . شیخ زاید در سفر به لیبی در بیانیه ای علیه حاکمیت ایران بر جزایر موضع گرفت اما بعدا در دیدار با مقامات ایرانی این موضع گیری را ناشی از فشار قذافی و ترس خود از دیوانگی قذافی دانست.
ادامه در بخش دوم
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
در پژوهشی که با بهره گیری از اسناد ساواک و اسناد وزارت امورخارجه طی جلد دوم دوره تمامیت ارضی ایران در دوران پهلوی با عنوان :
ابوموسی ، تنب بزرگ و کوچک ، انجام داده ام، موارد متعددی درباره دیدگاههای شیخ زاید بن سلطان نسبت به جزایر سه گانه وجود دارد .
شیخ زاید و مساله جزایر سه گانه پیش از تاسیس امارات
بخش اول
شیخ زاید پیش از تاسیس امارات بارها تلاش کرد به ایران ثابت نماید که درصدد تامین نظرات ایران درباره جزایر سه گانه است ، شیخ زاید اولا تاکید می کند که در مساله جزایر دخالتی ندارد و افزون بر این نیز اصرار دارد که ایران ، شیوخ راس الخیمه و شارجه را نیز طرف خود قرار ندهد چون آن ها در سیاست بین الملل وارد نیستند،
شیخ زاید در مذاکره ای با نماینده ساواک در مورخ ۱۳۵۰/۲/۱۶ تصریح کرد :
برای من و شیخ نشین ابوظبی ، دوستی ایران مهم است ، نه وجود این چند جزیره ، ما به دوستی مان از جهات مختلف از جمله این که ایران قوی ترین همسایه است که در خلیج فارس داریم ، احتیاج داریم .
پیشتر در ۲/۲/۱۳۵۰ نیز گفته بود :
باتوجه به این که ایران بزرگ ترین و قدرتمندترین و نزدیک ترین همسایه به امارات خلیج فارس است، هدف اصلی ابوظبی ، عملی کردن نظر ایران است .
در همین دیدار باز شیخ زاید تصریح می کند :
مساله جزایر هیچ ارتباطی به ابوظبی ندارد ، مساله ای بین ایران و حکام راس الخیمه و شارجه است .
شیخ زاید در اظهار نظری دیگر در مذاکره با نماینده ساواک در ۱۳۵۰/۲/۵ ، به ایران توصیه کرد که برای حل مساله جزایر با شیوخ شارجه و راس الخیمه که با اصول سیاست بین الملل آشنایی ندارند، مذاکره نکند و در این باره تصریح کرد:
به نظر من ایران نباید در مورد مساله جزایر با حکام راس الخیمه و شارجه که با اصول سیاست و روابط بین دول آشنایی ندارند ، صحبت کند ، ایران باید با کویت و عربستان سعودی که به ظاهر خود را دوست ایران نشان می دهند ، مذاکره کند که اولا از تحریک حکام راس الخیمه و شارجه که مهمترین عامل عدم قبول نظریات ایران از طرف آنها است ، خودداری کنند ، دوما عربستان سعودی و کویت را تحت فشار قرار دهد تا با اختیاری که آن دو از طرف امارات خلیج فارس دارند ، مساله جزایر را حل کنند و حکام راس الخیمه و شارجه را برای مذاکره به پشت میز بنشانند و یا این که از هریک از دولتین کویت و عربستان سعودی یک نفر و از چهار شیخ نشین دبی و ابوظبی و قطر و بحرین هر کدام یک نفر نماینده انتخاب شده و این هیات از آخرین نظریات حکام راس الخیمه و شارجه اطلاع حاصل و با ایران برای حل مساله جزایر تماس برقرار نمایند و ایران باید صراحتا به کویت و عربستان سعودی بگوید اگر طالب استقرار امنیت خلیج فارس می باشند و معتقد به تشکیل فدراسیون امارات خلیج فارس هستند، اول باید مساله جزایر را حل کنند و فدراسیونی که از طرف ایران تایید و حمایت نشود ، بی فایده است .
شیخ زاید در آستانه اعلام موجودیت امارات و نیز اعمال حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه ، نقش فعال تری در جهت حل و فصل مساله جزایر با کسب رضایت ایران بر عهده گرفت و از جمله درمذاکره با فرستاده دولت ایران در سوم آبان ۱۳۵۰ تصریح کرد :
من نمی دانم این جزایر در کجا واقع هستند؟ شنزار هستند یا سنگی ؟ من خدا را شاهد می گیرم که تا سرحد امکان به شیوخ شارجه و راس الخیمه نصیحت کردم که با ایران کنار بیایید و موجبات رنجش ایران را فراهم نکنید.
شیخ زاید در دیدار ششم آبان ۱۳۵۰ با دیپلمات های انگلیسی مقیم خلیج فارس نیز پذیرش پیشنهادات ایران را به صلاح شارجه و حتی موجودیت امارات دانست ، در هشتم آذرماه 1350 نیز ریچارد بومونت سفیر انگلیس در قاهره اظهار داشت که شیخ زاید یادداشت تفاهم در حال انعقاد ایران و شارجه را پذیرفته و مورد ستایش قرار داده است.
شیخ زاید به عنوان رئیس امارات و مساله جزایر سه گانه
به دنبال آزاد سازی جزایر سه گانه از اشغال استعمار انگلیس در نهم آذرماه 1350 و اعاده حاکمیت ایران بر این جزایر هم موضوع حاکمیت ایران بر جزایر از دیدگاه شیخ زاید تمام شده بود . وی نه تنها در مذاکرات با مقامات ایرانی بلکه در دوسفر خود به ایران در سالهای 1354 و 1356 و بیانیه های رسمی پس از این دیدارها نیز هیچ گونه اشاره و ادعایی علیه حاکمیت ایران بر جزایر نداشت . شیخ زاید در سفر به لیبی در بیانیه ای علیه حاکمیت ایران بر جزایر موضع گرفت اما بعدا در دیدار با مقامات ایرانی این موضع گیری را ناشی از فشار قذافی و ترس خود از دیوانگی قذافی دانست.
ادامه در بخش دوم
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
شیخ زاید و جزایر سه گانه
بخش دوم
شیخ زاید در سفر به سوریه نیز بیانیه مشترکی با حافظ اسد علیه حاکمیت ایران بر جزایر منتشر کرد اما پس از بازگشت از سوریه و در ۹ شهریور ۱۳۵۱ در دیدار با امین اله فروغی کنسول ایران در دبی سعی کرد این بیانیه را به عنوان اقدامی نمایشی جهت کاستن از فشار های دولت های تندرو عربی و در راس انان عراق توجیه نماید ، شیخ زاید در این باره گفت :
در سوریه اعلامیه لحن خیلی ملایم داشت و آن مختصری هم که نوشته شد ، در حقیقت ترس سوریه از عراق بود . این حقیقت را به شما بگویم که حافظ اسد شخصا مردیست که به حفظ دوستی با ایران علاقه دارد و حتی خیلی به من سفارش کرد که در حفظ دوستی امارات با ایران بکوشم.
تنها و تنها شیخ زاید زیر فشار کشورهای تندروی عرب و بعد از انقلاب اسلامی زیر فشار اسراییل و آمریکا و به اکراه ادعای مصنوعی و تحمیل شده بر امارات در مورد بخشی مسلم از خاک ایران یعنی جزایر سه گانه را گاه به گاه طرح می کرد . اما رویه عملی او ترک چنین ادعای سخیفی بود . موضوعی که می تواند الگویی برای جانشینان آن مرحوم هم باشد.
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
بخش دوم
شیخ زاید در سفر به سوریه نیز بیانیه مشترکی با حافظ اسد علیه حاکمیت ایران بر جزایر منتشر کرد اما پس از بازگشت از سوریه و در ۹ شهریور ۱۳۵۱ در دیدار با امین اله فروغی کنسول ایران در دبی سعی کرد این بیانیه را به عنوان اقدامی نمایشی جهت کاستن از فشار های دولت های تندرو عربی و در راس انان عراق توجیه نماید ، شیخ زاید در این باره گفت :
در سوریه اعلامیه لحن خیلی ملایم داشت و آن مختصری هم که نوشته شد ، در حقیقت ترس سوریه از عراق بود . این حقیقت را به شما بگویم که حافظ اسد شخصا مردیست که به حفظ دوستی با ایران علاقه دارد و حتی خیلی به من سفارش کرد که در حفظ دوستی امارات با ایران بکوشم.
تنها و تنها شیخ زاید زیر فشار کشورهای تندروی عرب و بعد از انقلاب اسلامی زیر فشار اسراییل و آمریکا و به اکراه ادعای مصنوعی و تحمیل شده بر امارات در مورد بخشی مسلم از خاک ایران یعنی جزایر سه گانه را گاه به گاه طرح می کرد . اما رویه عملی او ترک چنین ادعای سخیفی بود . موضوعی که می تواند الگویی برای جانشینان آن مرحوم هم باشد.
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
جناب آقای دکتر عراقچی وزیر محترم امور خارجه
تواضع و فروتنی و خاکی بودن در تعاملات روزمره شخصی ، بی تردید امری مثبت و قابل تحسین است ، اما هنگامی که شما نماینده یک مجموعه یا سازمان هستید ، دیگر متعلق به خودتان نیستید و باید از شان نهادی که شما را به نمایندگی خود ارسال کرده است پاسداری کنید ، حال اگر شما نماینده یک کشور باشید تکلیف تان به مراتب سنگین تر است ، شما نماینده یک کشور چند هزار ساله هستید و در کشوری مهمان بودید که سابقه نزدیک به ششصد سال رقابت مستمربا ایران را داشته است ،جای شما آن گوشه اتاق و بعد از وزرای خارجه چهار کشور نیست،کاش به رویکرد اسلاف خود توجه می کردید ،حساسیت سفارت ایران در اسلامبول در دوره عثمانی درباره بیرق ایران و یا خط قرمزهای سفرای ما در عثمانی را مطالعه می کردید و یا شرح دیدار استالین وقوام السلطنه را می خواندید و به این ترتیب نشستن اعتراض می کردید ، متوجه هستم که شرایط کشور و منطقه خطیر است و شما برای تحقق منافع ملی ایران شاید سختی ها و ناملایمات را تحمل می کنید،اما این صحنه جای مماشات نبود کاش جلسه را ترک می گردید و کاش دیگر چنین تصویر تلخی تکرار نشود.
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
تواضع و فروتنی و خاکی بودن در تعاملات روزمره شخصی ، بی تردید امری مثبت و قابل تحسین است ، اما هنگامی که شما نماینده یک مجموعه یا سازمان هستید ، دیگر متعلق به خودتان نیستید و باید از شان نهادی که شما را به نمایندگی خود ارسال کرده است پاسداری کنید ، حال اگر شما نماینده یک کشور باشید تکلیف تان به مراتب سنگین تر است ، شما نماینده یک کشور چند هزار ساله هستید و در کشوری مهمان بودید که سابقه نزدیک به ششصد سال رقابت مستمربا ایران را داشته است ،جای شما آن گوشه اتاق و بعد از وزرای خارجه چهار کشور نیست،کاش به رویکرد اسلاف خود توجه می کردید ،حساسیت سفارت ایران در اسلامبول در دوره عثمانی درباره بیرق ایران و یا خط قرمزهای سفرای ما در عثمانی را مطالعه می کردید و یا شرح دیدار استالین وقوام السلطنه را می خواندید و به این ترتیب نشستن اعتراض می کردید ، متوجه هستم که شرایط کشور و منطقه خطیر است و شما برای تحقق منافع ملی ایران شاید سختی ها و ناملایمات را تحمل می کنید،اما این صحنه جای مماشات نبود کاش جلسه را ترک می گردید و کاش دیگر چنین تصویر تلخی تکرار نشود.
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Forwarded from کانون وکلای مرکز
🔹️بیانیه کانون وکلای دادگستری مرکز در محکومیت تهدید تمامیت ارضی ایران به وسیله اتحادیه اروپا
🔹️اتحادیه اروپا با صدور بیانیه ای مشترک با شورای همکاری خلیج فارس، ضمن حمایت یک طرفه و یک جانبه از ادعای واهی امارات متحده عربی علیه حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه ابوموسی و تنب بزرگ و تنب کوچک ، این جزایر را بخشی از خاک امارات متحده عربی دانسته و از ایران درخواست کرده که به اشغال این جزایر پایان دهد!حال آنکه جزایر سه گانه ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک ، بخشی جدایی ناپذیر از خاک ایران بوده و خواهدبودو موضع گیری ثالث یعنی اتحادیه اروپا در این باره، تهدید علیه تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران و مغایر با قاعده آمره حقوق بین الملل در احترام به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشورها و نقض منشور ملل متحد و به طور خاص نقض بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد است .بی شک موضع گیری و بیانیه اتحادیه اروپا فاقد شان و آثار حقوقی است و نمی تواند خدشه ای بر حق حاکمیت مسلم ایران بر جزایر وارد نماید .
🔹️در این راستا کانون وکلای دادگستری مرکز ضمن محکومیت تهدید تمامیت ارضی ایران به وسیله اتحادیه اروپا ، بر موارد ذیل تاکید می نماید:
🔹️اتحادیه اروپا با صدور بیانیه ای مشترک با شورای همکاری خلیج فارس، ضمن حمایت یک طرفه و یک جانبه از ادعای واهی امارات متحده عربی علیه حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه ابوموسی و تنب بزرگ و تنب کوچک ، این جزایر را بخشی از خاک امارات متحده عربی دانسته و از ایران درخواست کرده که به اشغال این جزایر پایان دهد!حال آنکه جزایر سه گانه ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک ، بخشی جدایی ناپذیر از خاک ایران بوده و خواهدبودو موضع گیری ثالث یعنی اتحادیه اروپا در این باره، تهدید علیه تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران و مغایر با قاعده آمره حقوق بین الملل در احترام به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشورها و نقض منشور ملل متحد و به طور خاص نقض بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد است .بی شک موضع گیری و بیانیه اتحادیه اروپا فاقد شان و آثار حقوقی است و نمی تواند خدشه ای بر حق حاکمیت مسلم ایران بر جزایر وارد نماید .
🔹️در این راستا کانون وکلای دادگستری مرکز ضمن محکومیت تهدید تمامیت ارضی ایران به وسیله اتحادیه اروپا ، بر موارد ذیل تاکید می نماید:
Forwarded from کانون وکلای مرکز
بهمنی قاجار
🔹️بیانیه کانون وکلای دادگستری مرکز در محکومیت تهدید تمامیت ارضی ایران به وسیله اتحادیه اروپا 🔹️اتحادیه اروپا با صدور بیانیه ای مشترک با شورای همکاری خلیج فارس، ضمن حمایت یک طرفه و یک جانبه از ادعای واهی امارات متحده عربی علیه حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه…
۱. تا پیش از سده بیستم میلادی، تنها دولت مستقل موجود در خلیج فارس دولت ایران بوده و شیخ نشین های خلیج فارس از منظر حقوق بین الملل، دولت نبوده و فاقد شخصیت حقوقی بین المللی بودند تا بتوانند بر سرزمینی حاکمیت داشته باشند .
۲. شیخ نشین های راس الخیمه و شارجه که بعدها با تحریک بریتانیایی ها مدعی حاکمیت بر جزایر سه گانه شدند هیچ گاه دولت مستقل و دارای حاکمیت سرزمینی نبودند و به عنوان واحدهای ایلیاتی و عشیره ای فاقد مرزهای ملی و مشخص بودند، تا بتوانند بر جزایر سه گانه اعمال حاکمیت نمایند .
۳. حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه تا ۱۹۰۴ میلادی بلامنازع استمرار داشته و دولت های ثالث از جمله بریتانیا در اسناد و نقشه های رسمی به این حاکمیت اذعان داشته اند وجزایر سه گانه جزئی از شهرستان بندر لنگه بود و به وسیله فرمانداران بندر لنگه که تابع دولت ایران بودند اداره می شد.
۴. اشغال جزایر به وسیله بریتانیایی ها با اعتراض مستمر و بی وفقه ایران مواجه شد و ایران هیچ گاه از حق حاکمیت خود بر این جزایر صرفنظر نکرد و بیش از ۴۰ یادداشت اعتراض به دولت بریتانیا در این باره در سالهای متمادی ارسال کرد .
۵. آزادسازی جزایر سه گانه در سال ۱۹۷۱ با تمکین عملی بریتانیا به حاکمیت ایران همراه بود .
۶. شیخ نشین شارجه به عنوان طرفی که از سوی بریتانیایی ها مدعی حاکمیت بر جزیره ابوموسی مطرح شده بود با امضای یادداشت تفاهم ۱۹۷۱ با ایران و پذیرش ضمایم این یادداشت ، اعمال حاکمیت ایران بر جزیره ابوموسی را مورد پذیرش عملی قرار داده و با استقرار مظاهر حاکمیت ایران بر جزیره از جمله ارتش ایران و انحصار حضور نیرو نظامی در ابوموسی به ارتش ایران و نیز اهتزاز پرچم ایران در ابوموسی در قبال شریک شدن در بخشی از درآمد حوزه نفتی مبارک و استمرار حضور اتباع شارجه در نزدیک به یک پنجم جزیره ،موافقت کرده است.
۷. جامعه جهانی در زمان اعمال حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه ، این اقدام را به عنوان عملی مشروع و قانونی مورد پذیرش قرار داده و جز ۴ کشور تندرو عربی، هیچ کشوری به این موضوع اعتراض نکرده و در هنگام مطرح شدن مساله جزایر در شورای امنیت ملل متحد خود دولت امارات متحده عربی هم با مسکوت گذاشتن این موضوع و حل مساله ادعایی از طریق مذاکره دوجانبه و بدون دخالت هیچ طرف ثالثی مخالفت نکرد ، اعضای دائم شورای امنیت نیز هیچ گونه نظری درباره اشغالگرانه یا تجاوزکارانه بودن اقدام ایران ابراز نداشتند.
۸.موضع گیری اتحادیه اروپا علیه حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه و حمایت کامل این اتحادیه از ادعای امارات و اشغالگر دانستن ایران و درخواست رفع اشغال جزایر ، یک اقدام بی سابقه و نامشروع و غیر قانونی و مغایر با حقوق بین الملل و اصل احترام به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشورها به عنوان قاعده آمره حقوق بین الملل است .ایالات متحده آمریکا و روسیه و چین اگرچه با اعلام موضع مبنی بر درخواست از ایران جهت ارجاع مساله جزایر به دیوان بین المللی دادگستری، در عمل علیه ایران موضع گرفتند اما هیچ گاه نه امارات را مالک این جزایر دانستند و نه ایران را اشغالگر ،در سابقه اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی نیز هیچ پیشینه ای مبنی بر چنین حمایت یک طرفه ای از ادعای امارات وجود ندارد،حداکثر موضع کشورهای اروپایی از جمله بریتانیا و فرانسه و ایتالیا درباره مساله جزایر ، درخواست از ایران برای گفتگو دوجانبه جهت رفع اختلاف و یا احاله موضوع به دیوان بین المللی دادگستری بوده است. افزون بر این اصولا در روابط بین الملل ، حمایت یک طرفه از یک ادعا آن هم ادعایی که به تمامیت ارضی کشورها مرتبط است ، متعارف و متداول نیست، بسیاری از کشورها با یکدیگر اختلاف ارضی دارند اما کشورهای ثالث از ورود به این اختلافات و اعلام موضع درباره آن خودداری می ورزند .موضع گیری اروپایی ها قطعا سیاسی و غیر حقوقی است وگرنه اروپایی ها با چه ساز وکاری توانسته اند، در موضوع اختلافی به این درجه حساسی و با ابعاد تاریخی و حقوقی گسترده به چنین نتیجه گیری برسند؟ آیا آنان مرجع قضایی یا داوری هستند که ابراز نظر قضایی کرده و ایران را اشغالگر می دانند یا اینکه بانقض اصول حقوقی رفتار سیاسی در قبال سرزمین ایران در پیش گرفته اند !
🔹️در پایان کانون وکلای دادگستری مرکز باردیگر اعلام می نماید که این نوع بیانیه ها هیچ خدشه ای بر حق حاکمیت مسلم ایران بر جزایر سه گانه ابوموسی و تنب بزرگ و تنب کوچک وارد نخواهد کرد ودفاع از حاکمیت ملی ایران بر این جزایر یک بایسته ملی و مورد تاکید همه ایرانیان از هر گروه و جمعیتی است وایران از حق حاکمیت خود بر این جزایر به هر ترتیبی دفاع خواهدکرد و هیچ مرجع بین المللی نیز صلاحیت ورود به این مساله را که ناقض تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران است رانداشته و نخواهد داشت.
اداره روابط عمومی کانون وکلای دادگستری مرکز
۲. شیخ نشین های راس الخیمه و شارجه که بعدها با تحریک بریتانیایی ها مدعی حاکمیت بر جزایر سه گانه شدند هیچ گاه دولت مستقل و دارای حاکمیت سرزمینی نبودند و به عنوان واحدهای ایلیاتی و عشیره ای فاقد مرزهای ملی و مشخص بودند، تا بتوانند بر جزایر سه گانه اعمال حاکمیت نمایند .
۳. حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه تا ۱۹۰۴ میلادی بلامنازع استمرار داشته و دولت های ثالث از جمله بریتانیا در اسناد و نقشه های رسمی به این حاکمیت اذعان داشته اند وجزایر سه گانه جزئی از شهرستان بندر لنگه بود و به وسیله فرمانداران بندر لنگه که تابع دولت ایران بودند اداره می شد.
۴. اشغال جزایر به وسیله بریتانیایی ها با اعتراض مستمر و بی وفقه ایران مواجه شد و ایران هیچ گاه از حق حاکمیت خود بر این جزایر صرفنظر نکرد و بیش از ۴۰ یادداشت اعتراض به دولت بریتانیا در این باره در سالهای متمادی ارسال کرد .
۵. آزادسازی جزایر سه گانه در سال ۱۹۷۱ با تمکین عملی بریتانیا به حاکمیت ایران همراه بود .
۶. شیخ نشین شارجه به عنوان طرفی که از سوی بریتانیایی ها مدعی حاکمیت بر جزیره ابوموسی مطرح شده بود با امضای یادداشت تفاهم ۱۹۷۱ با ایران و پذیرش ضمایم این یادداشت ، اعمال حاکمیت ایران بر جزیره ابوموسی را مورد پذیرش عملی قرار داده و با استقرار مظاهر حاکمیت ایران بر جزیره از جمله ارتش ایران و انحصار حضور نیرو نظامی در ابوموسی به ارتش ایران و نیز اهتزاز پرچم ایران در ابوموسی در قبال شریک شدن در بخشی از درآمد حوزه نفتی مبارک و استمرار حضور اتباع شارجه در نزدیک به یک پنجم جزیره ،موافقت کرده است.
۷. جامعه جهانی در زمان اعمال حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه ، این اقدام را به عنوان عملی مشروع و قانونی مورد پذیرش قرار داده و جز ۴ کشور تندرو عربی، هیچ کشوری به این موضوع اعتراض نکرده و در هنگام مطرح شدن مساله جزایر در شورای امنیت ملل متحد خود دولت امارات متحده عربی هم با مسکوت گذاشتن این موضوع و حل مساله ادعایی از طریق مذاکره دوجانبه و بدون دخالت هیچ طرف ثالثی مخالفت نکرد ، اعضای دائم شورای امنیت نیز هیچ گونه نظری درباره اشغالگرانه یا تجاوزکارانه بودن اقدام ایران ابراز نداشتند.
۸.موضع گیری اتحادیه اروپا علیه حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه و حمایت کامل این اتحادیه از ادعای امارات و اشغالگر دانستن ایران و درخواست رفع اشغال جزایر ، یک اقدام بی سابقه و نامشروع و غیر قانونی و مغایر با حقوق بین الملل و اصل احترام به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشورها به عنوان قاعده آمره حقوق بین الملل است .ایالات متحده آمریکا و روسیه و چین اگرچه با اعلام موضع مبنی بر درخواست از ایران جهت ارجاع مساله جزایر به دیوان بین المللی دادگستری، در عمل علیه ایران موضع گرفتند اما هیچ گاه نه امارات را مالک این جزایر دانستند و نه ایران را اشغالگر ،در سابقه اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی نیز هیچ پیشینه ای مبنی بر چنین حمایت یک طرفه ای از ادعای امارات وجود ندارد،حداکثر موضع کشورهای اروپایی از جمله بریتانیا و فرانسه و ایتالیا درباره مساله جزایر ، درخواست از ایران برای گفتگو دوجانبه جهت رفع اختلاف و یا احاله موضوع به دیوان بین المللی دادگستری بوده است. افزون بر این اصولا در روابط بین الملل ، حمایت یک طرفه از یک ادعا آن هم ادعایی که به تمامیت ارضی کشورها مرتبط است ، متعارف و متداول نیست، بسیاری از کشورها با یکدیگر اختلاف ارضی دارند اما کشورهای ثالث از ورود به این اختلافات و اعلام موضع درباره آن خودداری می ورزند .موضع گیری اروپایی ها قطعا سیاسی و غیر حقوقی است وگرنه اروپایی ها با چه ساز وکاری توانسته اند، در موضوع اختلافی به این درجه حساسی و با ابعاد تاریخی و حقوقی گسترده به چنین نتیجه گیری برسند؟ آیا آنان مرجع قضایی یا داوری هستند که ابراز نظر قضایی کرده و ایران را اشغالگر می دانند یا اینکه بانقض اصول حقوقی رفتار سیاسی در قبال سرزمین ایران در پیش گرفته اند !
🔹️در پایان کانون وکلای دادگستری مرکز باردیگر اعلام می نماید که این نوع بیانیه ها هیچ خدشه ای بر حق حاکمیت مسلم ایران بر جزایر سه گانه ابوموسی و تنب بزرگ و تنب کوچک وارد نخواهد کرد ودفاع از حاکمیت ملی ایران بر این جزایر یک بایسته ملی و مورد تاکید همه ایرانیان از هر گروه و جمعیتی است وایران از حق حاکمیت خود بر این جزایر به هر ترتیبی دفاع خواهدکرد و هیچ مرجع بین المللی نیز صلاحیت ورود به این مساله را که ناقض تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران است رانداشته و نخواهد داشت.
اداره روابط عمومی کانون وکلای دادگستری مرکز
Forwarded from بهمنی قاجار
نظر دکتر مصدق برای تلاش ها جهت جدایی جزایر سه گانه از ایران
بدانید دولت انگلیس چرا می خواهد دو جزیره مزبور، جزء شارجه باشد و دولت ایران از هرگونه دخالتی در آن ها خودداری کند ، محتاج به توضیح نیست و همه می دانند که مقصود این است ، از شیخ شارجه بهتر می توان کسب امتیاز نمود تا از دولت باستانی و مشروطه ایران .....کما این که بحرین هم جزء لایتجزای ایران است .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
بدانید دولت انگلیس چرا می خواهد دو جزیره مزبور، جزء شارجه باشد و دولت ایران از هرگونه دخالتی در آن ها خودداری کند ، محتاج به توضیح نیست و همه می دانند که مقصود این است ، از شیخ شارجه بهتر می توان کسب امتیاز نمود تا از دولت باستانی و مشروطه ایران .....کما این که بحرین هم جزء لایتجزای ایران است .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
فتوحات خیالی و ترویج تاریخ نگاری زرد
آقای قشقاوی دیپلمات وزارت خارجه در یک برنامه تلویزیونی از تجزیه ایران سخن گفته و مدعی شده که در عهدنامه های گلستان و ترکمان چای ، چچن و اینگوش و در عهدنامه آخال ترکمنستان و ازبکستان و تاجیکستان و قزاقستان و.....از ایران تجزیه شده اند ، این سخنان از چند جهت جای تاسف دارد :
۱.سطح اطلاعات و آگاهیهای تاریخی دیپلمات با سابقه ما
۲. ترویج این ادعاها در برنامه تلویزیونی
۳. نگاه غیر علمی به تاریخ
جناب قشقاوی شما که مدعی حاکمیت ایران بر قزاقستان و یا چچن و اینگوش تا زمان قاجاریه هستید می توانید نام یگ حاکم ایرانی قزاقستان و ازبکستان و تاجیکستان و یا چچن و اینگوش در عصر صفوی یا زندیه و یا حتی دوران باستان را ذکر کنید ؟ می توانید یک سکه ایرانی ضرب شده در قزاقستان یا چچن و اوستیا را ارائه کنید ؟ این که مثلا اوستایی ها هم تبار ما هستند و یا تاجیکستان فارسی زبان هستند دلیل بر حاکمیت قبلی ایران بر این سرزمین ها نیست چه برسد به چچن و اینگوش و قزاقستان که اصلا شاید پیک و سفیری هم از ایران گذرش به آن جاها نیافتاده تا چه رسد به حاکمیت ایران بر این سرزمین ها؟!
در خاتمه یادداشت چند وقت پیش استاد دکتر گودرز رشتیانی درباره نگاه غلط به مساله عهدنامه آخال در تاریخ نگاری ایرانی را باز نشر می کنم باشد که این نگاه به تاریخ تصحیح گردد:
⚜️پیمان آخال⚜️
سایهٔ سنگین قاجارستیزی و توهم بر تاریخنگری
پیمان آخال در ۲۱ سپتامبر ۱۸۸۱ برابر با ۳۰ شهریور ۱۲۶۰ مابین ایران و روسیهٔ تزاری به امضاء رسید. با وجود آنکه متن عهدنامه به فارسی و روسی در دسترس است اما بسیاری از پژوهشگران، بدون مطالعه دقیق آن، نتایجی خارج از واقعیت تاریخی می گیرند. هرکس که مختصر مطالعهای در تاریخ ایران از بعد از تیموریان و روی کارآمدن صفویان کرده باشد نیک میداند که بیشتر این مناطق با قدرتگیری ازبکان و بیرون راندن شاهزادگان تیموری از فرارود(ماوراءالنهر) به سلطهٔ خانات شیبانی و جانشینان آنها رسید و در خوارزم نیز خاننشین مستقلی از ایران شکل گرفت. همه منابع صفوی و اسناد و مکاتبات بازمانده از آن دوره گویای استقلال این خانات از دولت صفوی و آمودریا به عنوان مرز طرفین است. اما بعد از مرگ شاهعباس بزرگ و بهویژه با سقوط صفویان مرز ایران با خانات آسیای مرکزی (خیوه و بخارا) از سرخس فراتر نرفت. تنها در دورهٔ نادرشاه افشار بود که سربازان ایرانی چونان گردبادی خوارزم و بخارا را هم درنوردیدند اما این گرباد به همان سرعت فرونشست و از لحظهٔ مرگ او و بعد آن در دورهٔ زندیان همه این مناطق و حتی شهر مرو هم عملاً از دست رفت. از آن روز و روزگار روستاییان و شهرنشینان مرزی در سرخس، قوچان، گنبد و حتی مشهد و نیشابور و سبزوار به دلیل حملات گاهوبیگاه ترکمانان به تیرگی تمام گراییده بود. به قدری اوضاع تیرهوتار بود که اسرا و بردگان ایرانی مهمترین منبع درامد بازار بردهفروشان خیوه بودند. آقامحمدشاه قاجار و بعداً شاهزاده باکفایت عباسمیرزا نیز نتوانستند مرزهای ایران را فراتر از سرخس پیش ببرند. همزمان، روسیه تزاری شروع به تصرف آسیای مرکزی کرد و در نهایت با شکست ترکمانان تکه در نبرد گوکتپه در ۱۸۸۱ به مرزهای ایران رسید. در واقع پیمان آخال یک قرارداد تعیین دقیق مرزی بین دو کشور بود نه چیزی فراتر از آن. دست بر قضا از این تاریخ به بعد، روستانشینان و شهرنشینان مرزی ایران نفس راحتی کشیده، از ایلغار ترکمانان در امان ماندند و از کنترل و سلطهٔ روسها بر مرزها رضایت کامل داشتند. شاید اگر دولت قاجار قدرت نظامی کافی داشت و اگر پیش از روسها میتوانست مرو را در اختیار بگیرد وضعیت تعیین مرز مقداری تغییر میکرد و این شهر بخشی از ولایت خراسان میشد.
✍🏼 دکتر گودرز رشتیانی
استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران، تاریخپژوه حوزهٔ جغرافیای آسیای مرکزی و قفقاز
@IIFOM_CO
@qajariranhistory
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
آقای قشقاوی دیپلمات وزارت خارجه در یک برنامه تلویزیونی از تجزیه ایران سخن گفته و مدعی شده که در عهدنامه های گلستان و ترکمان چای ، چچن و اینگوش و در عهدنامه آخال ترکمنستان و ازبکستان و تاجیکستان و قزاقستان و.....از ایران تجزیه شده اند ، این سخنان از چند جهت جای تاسف دارد :
۱.سطح اطلاعات و آگاهیهای تاریخی دیپلمات با سابقه ما
۲. ترویج این ادعاها در برنامه تلویزیونی
۳. نگاه غیر علمی به تاریخ
جناب قشقاوی شما که مدعی حاکمیت ایران بر قزاقستان و یا چچن و اینگوش تا زمان قاجاریه هستید می توانید نام یگ حاکم ایرانی قزاقستان و ازبکستان و تاجیکستان و یا چچن و اینگوش در عصر صفوی یا زندیه و یا حتی دوران باستان را ذکر کنید ؟ می توانید یک سکه ایرانی ضرب شده در قزاقستان یا چچن و اوستیا را ارائه کنید ؟ این که مثلا اوستایی ها هم تبار ما هستند و یا تاجیکستان فارسی زبان هستند دلیل بر حاکمیت قبلی ایران بر این سرزمین ها نیست چه برسد به چچن و اینگوش و قزاقستان که اصلا شاید پیک و سفیری هم از ایران گذرش به آن جاها نیافتاده تا چه رسد به حاکمیت ایران بر این سرزمین ها؟!
در خاتمه یادداشت چند وقت پیش استاد دکتر گودرز رشتیانی درباره نگاه غلط به مساله عهدنامه آخال در تاریخ نگاری ایرانی را باز نشر می کنم باشد که این نگاه به تاریخ تصحیح گردد:
⚜️پیمان آخال⚜️
سایهٔ سنگین قاجارستیزی و توهم بر تاریخنگری
پیمان آخال در ۲۱ سپتامبر ۱۸۸۱ برابر با ۳۰ شهریور ۱۲۶۰ مابین ایران و روسیهٔ تزاری به امضاء رسید. با وجود آنکه متن عهدنامه به فارسی و روسی در دسترس است اما بسیاری از پژوهشگران، بدون مطالعه دقیق آن، نتایجی خارج از واقعیت تاریخی می گیرند. هرکس که مختصر مطالعهای در تاریخ ایران از بعد از تیموریان و روی کارآمدن صفویان کرده باشد نیک میداند که بیشتر این مناطق با قدرتگیری ازبکان و بیرون راندن شاهزادگان تیموری از فرارود(ماوراءالنهر) به سلطهٔ خانات شیبانی و جانشینان آنها رسید و در خوارزم نیز خاننشین مستقلی از ایران شکل گرفت. همه منابع صفوی و اسناد و مکاتبات بازمانده از آن دوره گویای استقلال این خانات از دولت صفوی و آمودریا به عنوان مرز طرفین است. اما بعد از مرگ شاهعباس بزرگ و بهویژه با سقوط صفویان مرز ایران با خانات آسیای مرکزی (خیوه و بخارا) از سرخس فراتر نرفت. تنها در دورهٔ نادرشاه افشار بود که سربازان ایرانی چونان گردبادی خوارزم و بخارا را هم درنوردیدند اما این گرباد به همان سرعت فرونشست و از لحظهٔ مرگ او و بعد آن در دورهٔ زندیان همه این مناطق و حتی شهر مرو هم عملاً از دست رفت. از آن روز و روزگار روستاییان و شهرنشینان مرزی در سرخس، قوچان، گنبد و حتی مشهد و نیشابور و سبزوار به دلیل حملات گاهوبیگاه ترکمانان به تیرگی تمام گراییده بود. به قدری اوضاع تیرهوتار بود که اسرا و بردگان ایرانی مهمترین منبع درامد بازار بردهفروشان خیوه بودند. آقامحمدشاه قاجار و بعداً شاهزاده باکفایت عباسمیرزا نیز نتوانستند مرزهای ایران را فراتر از سرخس پیش ببرند. همزمان، روسیه تزاری شروع به تصرف آسیای مرکزی کرد و در نهایت با شکست ترکمانان تکه در نبرد گوکتپه در ۱۸۸۱ به مرزهای ایران رسید. در واقع پیمان آخال یک قرارداد تعیین دقیق مرزی بین دو کشور بود نه چیزی فراتر از آن. دست بر قضا از این تاریخ به بعد، روستانشینان و شهرنشینان مرزی ایران نفس راحتی کشیده، از ایلغار ترکمانان در امان ماندند و از کنترل و سلطهٔ روسها بر مرزها رضایت کامل داشتند. شاید اگر دولت قاجار قدرت نظامی کافی داشت و اگر پیش از روسها میتوانست مرو را در اختیار بگیرد وضعیت تعیین مرز مقداری تغییر میکرد و این شهر بخشی از ولایت خراسان میشد.
✍🏼 دکتر گودرز رشتیانی
استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران، تاریخپژوه حوزهٔ جغرافیای آسیای مرکزی و قفقاز
@IIFOM_CO
@qajariranhistory
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
بریکس
بریکس به دلیل ماهیت نامتجانس اعضای آن و تضادهای عمیق ژئوپلیتیک و هویتی و اختلافات ارضی و سیاسی میان اعضا و نیز عدم جذابیت اقتصادی شان نسبت به غرب و هم چنین وابستگی عمیق برخی اعضا به غرب و آمریکا ، به هیچ روی نمی تواند یک پیمان کارآمد و موثر باشد.در این میان ، سود اصلی بریکس عاید روسیه خواهد شد که می تواند ادعای انزوایش به وسیله غربی ها را رد کرده و مدعی رهبری و یا حداقل محوریت یک مجموعه از کشورها گردد، سود بعدی نصیب چین و هند و برزیل می گردد که در ضمن حفظ روابط گسترده و تنگاتنگ خود با غربی ها می توانند دوستی با روسیه را نیز برای غرب فاکتور کنند و از این طریق باز هم بهره ای عاید خویش نمایند ، منتفع بعدی ترکیه و جهان عرب هستند که نوعی توازن در روابط خود با شرق و غرب ایجاد می نمایند.برنده بعدی طالبان است که نخستین بار نام حاکمیتش در اسکناس خیالی بریکس هم نقش بسته است .اما هیچ کدام از این ها در عمل برای بریکس ارزش خاصی قائل نخواهند بود ، برای ایران عضویت در هر سازمان و مجموعه بین المللی فی نفسه مثبت است اما به شرط آن که ما را دچار اشتباه محاسباتی نکند ، در نهایت برای ارزیابی مقدماتی از تاثیر بریکس می توانیم به بازار توجه کنیم چرا که بازار هیچ گاه دروغ نمی گوید و راستگو و صادق است و به دور از هیاهو تبلیغات به ما واقعیت را می گوید .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
بریکس به دلیل ماهیت نامتجانس اعضای آن و تضادهای عمیق ژئوپلیتیک و هویتی و اختلافات ارضی و سیاسی میان اعضا و نیز عدم جذابیت اقتصادی شان نسبت به غرب و هم چنین وابستگی عمیق برخی اعضا به غرب و آمریکا ، به هیچ روی نمی تواند یک پیمان کارآمد و موثر باشد.در این میان ، سود اصلی بریکس عاید روسیه خواهد شد که می تواند ادعای انزوایش به وسیله غربی ها را رد کرده و مدعی رهبری و یا حداقل محوریت یک مجموعه از کشورها گردد، سود بعدی نصیب چین و هند و برزیل می گردد که در ضمن حفظ روابط گسترده و تنگاتنگ خود با غربی ها می توانند دوستی با روسیه را نیز برای غرب فاکتور کنند و از این طریق باز هم بهره ای عاید خویش نمایند ، منتفع بعدی ترکیه و جهان عرب هستند که نوعی توازن در روابط خود با شرق و غرب ایجاد می نمایند.برنده بعدی طالبان است که نخستین بار نام حاکمیتش در اسکناس خیالی بریکس هم نقش بسته است .اما هیچ کدام از این ها در عمل برای بریکس ارزش خاصی قائل نخواهند بود ، برای ایران عضویت در هر سازمان و مجموعه بین المللی فی نفسه مثبت است اما به شرط آن که ما را دچار اشتباه محاسباتی نکند ، در نهایت برای ارزیابی مقدماتی از تاثیر بریکس می توانیم به بازار توجه کنیم چرا که بازار هیچ گاه دروغ نمی گوید و راستگو و صادق است و به دور از هیاهو تبلیغات به ما واقعیت را می گوید .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
شهادت دو رزمنده سرافراز ارتش قهرمان ایران سرگرد حمزه جهاندیده و استوار محمد مهدی شاهرخی فر در دفاع از حریم و خاک میهن در برابر عملیات تجاوزکارانه اسرائیل را به ملت ایران و خانواده و بازماندگان این دو شهید بزرگوار تسلیت عرض می نمایم، به حق این شهدای عزیز و سایر مدافعان ایران زمین در درازنای تاریخ ، ایران از هر تعرض خارجی و چشم طمع بیگانه محفوظ و مصون بماند .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
نود و نهمین سالگرد سقوط قاجاریه
امروز نهم آبان نود و نهمین سالگرد انقراض سلطنت قاجاریه است ، جدای از بحث درباره کارنامه قاجاریه که می توان به طور مستقل آن را بررسی کرد، چهار موضوع در مبحث خلع قاجاریه مهم است :
۱- بی حرمت شدن قوانین اساسی مشروطیت
قوانین اساسی مشروطیت، با تقلب و خدعه و به طرز غیر قانونی و حتی پیش از تشکیل مجلس موسسان و به وسیله مجلس شورای ملی که خود مشروعیتش را از قانون اساسی می گرفت ، نقض شد .
۲. انقراض عملی سلطنت و نهاد شاهنشاهی
رضاخان پهلوی قصد داشت که به ریاست جمهوری برسد اما چون نتوانست ، برنامه را عوض کرد و در نهایت شاه شد ، اما نه خود و نه پسرش نتوانستند و یا نخواستند نقش سنتی شاه را ایفا کنند و در واقع دیکتاتور بودند تا شاه، در عمل با سقوط قاجاریه نهاد شاهنشاهی در ایران منقرض شد و همگی پایه های آن هم چون : اشرافیت، خاندان سلطنتی ، زمین داران و روحانیت حامی به گونه ای برگشت ناپذیر از میان رفتند .
۳- درس عبرت تلخ برای انصراف از قدرت
مظفرالدین شاه با کمال میل و بدون اجبار چندانی از قدرت مطلقه و استبدادی به نفع ملت صرفنظر کرد ، اما بلاهایی که بعدها بر سر پسرش محمدعلی شاه و سپس احمد شاه آمد و خلع سلطنت قاجاریه این پند تاریخی را به اصحاب قدرت در ایران داد که هیچ گاه قدرت را به طور مسالمت آمیز واگذار نکنند .
۴.بی حرمتی به زمامدار مخلوع
رفتار زشتی که با محمد حسن میرزا ولیعهد در زمان اخراج از ایران گردید ، یک باب زننده ای را باز کرد که بعدها خود رضاشاه و محمدرضا شاه نیز قربانی آن شدند ، درست است که در تاریخ سنتی ایران نیز شاهان مخلوع قربانی بودند اما در ایران پسا مشروطه و مدرن شده ، نیازی به خشونت و تحقیر و ....نبود خلع قاجاریه نیز سرانجام بدون خشونت عملی شد ، اما رفتار زشت و ناجوانمردانه و غیر اخلاقی که پهلوی و عمال وی با ولیعهد قانونی کشور داشتند ، نوعی بی حیایی را در فرهنگ سیاسی ایران مدرن ایجاد کرد که خود پیشگامان این وضعیت نیز قربانیان بعدی آن گردیدند .
به مناسبت این روز، شرح اخراج ولیعهد براساس منابع مختلف را که شش سال پیش در کانال ممالک محروسه منتشر کرده بودم را تا چند ساعت دیگر باز نشر خواهم کرد .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
امروز نهم آبان نود و نهمین سالگرد انقراض سلطنت قاجاریه است ، جدای از بحث درباره کارنامه قاجاریه که می توان به طور مستقل آن را بررسی کرد، چهار موضوع در مبحث خلع قاجاریه مهم است :
۱- بی حرمت شدن قوانین اساسی مشروطیت
قوانین اساسی مشروطیت، با تقلب و خدعه و به طرز غیر قانونی و حتی پیش از تشکیل مجلس موسسان و به وسیله مجلس شورای ملی که خود مشروعیتش را از قانون اساسی می گرفت ، نقض شد .
۲. انقراض عملی سلطنت و نهاد شاهنشاهی
رضاخان پهلوی قصد داشت که به ریاست جمهوری برسد اما چون نتوانست ، برنامه را عوض کرد و در نهایت شاه شد ، اما نه خود و نه پسرش نتوانستند و یا نخواستند نقش سنتی شاه را ایفا کنند و در واقع دیکتاتور بودند تا شاه، در عمل با سقوط قاجاریه نهاد شاهنشاهی در ایران منقرض شد و همگی پایه های آن هم چون : اشرافیت، خاندان سلطنتی ، زمین داران و روحانیت حامی به گونه ای برگشت ناپذیر از میان رفتند .
۳- درس عبرت تلخ برای انصراف از قدرت
مظفرالدین شاه با کمال میل و بدون اجبار چندانی از قدرت مطلقه و استبدادی به نفع ملت صرفنظر کرد ، اما بلاهایی که بعدها بر سر پسرش محمدعلی شاه و سپس احمد شاه آمد و خلع سلطنت قاجاریه این پند تاریخی را به اصحاب قدرت در ایران داد که هیچ گاه قدرت را به طور مسالمت آمیز واگذار نکنند .
۴.بی حرمتی به زمامدار مخلوع
رفتار زشتی که با محمد حسن میرزا ولیعهد در زمان اخراج از ایران گردید ، یک باب زننده ای را باز کرد که بعدها خود رضاشاه و محمدرضا شاه نیز قربانی آن شدند ، درست است که در تاریخ سنتی ایران نیز شاهان مخلوع قربانی بودند اما در ایران پسا مشروطه و مدرن شده ، نیازی به خشونت و تحقیر و ....نبود خلع قاجاریه نیز سرانجام بدون خشونت عملی شد ، اما رفتار زشت و ناجوانمردانه و غیر اخلاقی که پهلوی و عمال وی با ولیعهد قانونی کشور داشتند ، نوعی بی حیایی را در فرهنگ سیاسی ایران مدرن ایجاد کرد که خود پیشگامان این وضعیت نیز قربانیان بعدی آن گردیدند .
به مناسبت این روز، شرح اخراج ولیعهد براساس منابع مختلف را که شش سال پیش در کانال ممالک محروسه منتشر کرده بودم را تا چند ساعت دیگر باز نشر خواهم کرد .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Forwarded from ممالک محروسه ایران
به مناسبت نهم آبان نود و سومین سالگرد کودتا علیه قوانین اساسی مشروطه و خلع غیر قانونی سلطنت قاجاریه
آخرین روز سلطنت قاجاریه
روایت تبعید غیر قانونی آخرین ولیعهد قاجاریه به نقل از تاریخ احزاب سیاسی ملک الشعرا بهار
بخش ۱
شب نهم آبان جمعی از شاهزادگان رفتند نزد ولیعهد. خانۀ شاه و ولیعهد در عمارت گلستان بود. شاه و برادرش زمستان ها در این عمارت که یادگار کریم خان و آقا محمد خان و فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه بود، منزل داشتند و تابستان ها غالبا شاه در نیاوران و برادرش در اقدسیه ییلاق می رفتند.
اینک زمستان است. زنان و بستگان شاه در اندرون منزل دارند، و برادرش که زن نداشت و مجرّد بود و از عیال خود، دختر مرحوم شعاع السطنه، با داشتن یک دختر ملوس و زیبا، دیری بود جدا شده بود، نیز در گلستان منزل داشت.
شب نهم آبان جمعی از شاهزادگان مثل یمین الدوله و عضدالسلطنه و فرّخ الدوله و غیره به ملاقات ولیعهد رفته بودند.
عضدالسلطان و نصرت السلطنه و ناصرالدین میرزا بعد از تشکیل انجمن فامیلی در دربار و ورود شاهزاده فیروز از واقعۀ چادر زدن در مدرسۀ نظام و گرد آمدن جمعیتی در عمارت رئیس الوزراء و مدرسۀ مذکور و انتشارات این دو سه روزه و تلگرافات واصله خبر دادند و حس کرده اند که کلاه عموزاده خودرای و جوانشان پس معرکه است!
– شهر چه خبر هست؟
– شلوغ است!
– چه می بینید؟
– اوضاع خوب نیست!
– دست به ترور و آدمکشی زده اند.
– عوض… یک نفر را دیشب کشته اند!
– راست است؟
– بله قربان شکی نیست!
هوا قدری سرد شده است، بخاری در اتاق پشت اتاق برلیان مشتعل است، این آخرین شبی است که وارث تخت و تاج آقا محمدخان، دیکتاتور عظیم قاجار، در پیش این بخاری مجلل و مشتعل نشسته است.
ولیعهد که تا کنون با شاهزادگان و بزرگتران خانواده غالبا مانند سیاسیون به توریه و با لحن مستهزآنه و مثل یک نفر دیپلومات بزرگ که نمی خواهد اسرارش را کشف کنند صحبت می کرد، امشب ساده حرف می زند! تازه فهمیده است که دیگران هم (اشاره به مناسبات و مذاکرات با سردار سپه) با او شوخی می کرده اند و کلاه سرش می گذاشته اند و او را اسباب دست کرده بوده اند، زیرا سه چهار روز است که دیگر کسی از طرف ارباب(رضاخان) نزد او نمی آید و نجوی نمی کند و دستور نمی دهد. او را ترک کرده اند. هر قدر انسان ساده لوح و زود باور باشد، دیگر اینجا مطلب را می فهمد و حساب دستش می آید.
بار اوّل بود که به شاهزادگان گفت: گمان دارم فردا یا پس فردا مرا دستگیر کرده، در یکی از قلعه ها حبس کنند
آری، این بار نخستین بود که دست از لاف زدن برداشته و دیگر پشت چشم نازک نمی کرد و رفقا و دوستان خود را در ته دل مسخره نمی کرد! قدری پول به عمو زادگان که مستخدم بودند، یا لازم داشتند تقسیم کردند و همه ساعت 9 به خانه های خود برگشتند.
صبح نهم آبان قبل از آنکه مادّۀ واحده از مجلس بگذرد، عمارت گلستان محاصره شده بود. یکی از شاهزادگان که مستخدم دربار بود چنین می گوید:
@qajariranhistory
آخرین روز سلطنت قاجاریه
روایت تبعید غیر قانونی آخرین ولیعهد قاجاریه به نقل از تاریخ احزاب سیاسی ملک الشعرا بهار
بخش ۱
شب نهم آبان جمعی از شاهزادگان رفتند نزد ولیعهد. خانۀ شاه و ولیعهد در عمارت گلستان بود. شاه و برادرش زمستان ها در این عمارت که یادگار کریم خان و آقا محمد خان و فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه بود، منزل داشتند و تابستان ها غالبا شاه در نیاوران و برادرش در اقدسیه ییلاق می رفتند.
اینک زمستان است. زنان و بستگان شاه در اندرون منزل دارند، و برادرش که زن نداشت و مجرّد بود و از عیال خود، دختر مرحوم شعاع السطنه، با داشتن یک دختر ملوس و زیبا، دیری بود جدا شده بود، نیز در گلستان منزل داشت.
شب نهم آبان جمعی از شاهزادگان مثل یمین الدوله و عضدالسلطنه و فرّخ الدوله و غیره به ملاقات ولیعهد رفته بودند.
عضدالسلطان و نصرت السلطنه و ناصرالدین میرزا بعد از تشکیل انجمن فامیلی در دربار و ورود شاهزاده فیروز از واقعۀ چادر زدن در مدرسۀ نظام و گرد آمدن جمعیتی در عمارت رئیس الوزراء و مدرسۀ مذکور و انتشارات این دو سه روزه و تلگرافات واصله خبر دادند و حس کرده اند که کلاه عموزاده خودرای و جوانشان پس معرکه است!
– شهر چه خبر هست؟
– شلوغ است!
– چه می بینید؟
– اوضاع خوب نیست!
– دست به ترور و آدمکشی زده اند.
– عوض… یک نفر را دیشب کشته اند!
– راست است؟
– بله قربان شکی نیست!
هوا قدری سرد شده است، بخاری در اتاق پشت اتاق برلیان مشتعل است، این آخرین شبی است که وارث تخت و تاج آقا محمدخان، دیکتاتور عظیم قاجار، در پیش این بخاری مجلل و مشتعل نشسته است.
ولیعهد که تا کنون با شاهزادگان و بزرگتران خانواده غالبا مانند سیاسیون به توریه و با لحن مستهزآنه و مثل یک نفر دیپلومات بزرگ که نمی خواهد اسرارش را کشف کنند صحبت می کرد، امشب ساده حرف می زند! تازه فهمیده است که دیگران هم (اشاره به مناسبات و مذاکرات با سردار سپه) با او شوخی می کرده اند و کلاه سرش می گذاشته اند و او را اسباب دست کرده بوده اند، زیرا سه چهار روز است که دیگر کسی از طرف ارباب(رضاخان) نزد او نمی آید و نجوی نمی کند و دستور نمی دهد. او را ترک کرده اند. هر قدر انسان ساده لوح و زود باور باشد، دیگر اینجا مطلب را می فهمد و حساب دستش می آید.
بار اوّل بود که به شاهزادگان گفت: گمان دارم فردا یا پس فردا مرا دستگیر کرده، در یکی از قلعه ها حبس کنند
آری، این بار نخستین بود که دست از لاف زدن برداشته و دیگر پشت چشم نازک نمی کرد و رفقا و دوستان خود را در ته دل مسخره نمی کرد! قدری پول به عمو زادگان که مستخدم بودند، یا لازم داشتند تقسیم کردند و همه ساعت 9 به خانه های خود برگشتند.
صبح نهم آبان قبل از آنکه مادّۀ واحده از مجلس بگذرد، عمارت گلستان محاصره شده بود. یکی از شاهزادگان که مستخدم دربار بود چنین می گوید:
@qajariranhistory
Forwarded from ممالک محروسه ایران
از صبح امروز پلیس اجتماعات را متفرّق می کرد و شهر حالت خاصّی به خود گرفته بود. هر کس می خواست به دربار نزد ولیعهد برود، گارد دم در می گفت «اگر رفتید حقّ بر گشتن ندارید تا حکم ثانوی برسد.»
یمین الدوله، عضدالسلطنه، فرخ الدوله، مشیرالسلطنه (شاهزادگان دیگر مثل عضدالسلطان و ناصرالدین میرزا و نصرة السلطنه، چنانکه گفته شد، قهر کرده بودند و بعد از درک این معنی که ولیعهد با ارباب سازش کرده و آن ها را دست می اندازد، بدگویی کرده و دیگر نزد او نیامده بودند) وارد عمارت شدند.
ولیعهد پای عمارت برلیان روی نیمکت تنها نشسته، دست را زیر چانه اش تکیه کرده بود و یک نفر نظامی روی پلّه ها ایستاده سیم تلفون را می برید. ده بیست نفر پیشخدمت و متفرّقه که قبل از ظهر آمده بودند، آنجا دیده می شدند. سربازان آمد و شد داشتند، آنها به ولیعهد سلام نمی دادند و حال آنکه ظهر نشده بود و مادّۀ واحده در مجلس جریان داشت!
به توسّط پیشخدمت ها به ولیعهد گفته شده بود که مجلس چه خبر است. تصوّر ریختن و گرفتن و حتّی کشتن و مخاطرات دیگر هر دقیقه می رفت. در میان خانم های اندرون هم همین گفتگو ها در کار است!
رفتند سر ناهار. ناهار تمام شد، آمدیم اتاق برلیان. ولیعهد آفتابه لگن خواست. دست می شست که صدای توپ بلند شد و خبر خلع قاجاریه را در شهر و در عمارت گلستان پراکنده ساخت!
از تالار رفتیم به اتاق محمّد شاهی (پهلوی اتاق برلیان). ولیعهد و ما روی صندلی نشستیم و صاحب جمع روی زمین نشست.
(اینجا مؤلّف ناچار است بگوید که این مردی که ما او را صاحب جمع نامیدیم، مردی است که امروز برف پیری بر سر و روی او نشسته است ولی هنوز زیبا و رشید و خوش نما است. این مرد نوکر محمّدعلی شاه بوده و بعد از خلع او، دست از وفاداری آقای خود برنداشت و خانوادۀخود را ترک کرد. با شاه مخلوع از ایران بیرون رفت و تا مرگ او را ترک نگفت و از آن پس به ایران بازگشت و به نوکری احمدشاه پیمان وفاداری بست و تا این ساعت هم در خدمت ولیعهد به صداقت مشغول کار بود و هنوز هم که ما این تاریخ را می نویسیم، پیشکار و مباشر کارهای ولیعهد و مراقب یگانه دختر او است)
صاحب جمع روی زمین نشسته و گریه می کرد، ولیعهد هم گریه می کرد، و باقی نیز با آنها همکاری و همدردی می کردند!
دو ساعت بعد از ظهر در اتاق باز شد و آقای سهم الدوله، پسر مرحوم علاءالدوله، رئیس خلوت، وارد شد. او هم گریه می کرد! رو کرد به صاحب جمع و گفت سرتیپ مرتضی خان آمده است و می گوید از طرف اعلیحضرت پهلوی مأمورم که محمّد حسن میرزا را فوراً حرکت بدهم و از سرحدّ خارج کنم. باید فورا لباس نظامی را از تن بیرون کند و اسباب های شخصی خود را هم جمع آوری کند و در حرکت بایستی تعجیل نماید! (گریه دوام دارد!)
ولیعهد به صاحب جمع گفت: برو ببین چه می گویند.
رفت و آمد و گفت: همینطور می گوید و می گوید عجله کنید!
ولیعهد گفت: می خواهم گیتی افروز را ببینم (گیتی افروز دختری است که ولیعهد از خانم مهین بانو دختر مرحوم شعاع السطنه داشت و امروز این خانم دختری است جوان و زیبا و با مادر محترمشان در تهران اقامت دارند)
ولیعهد گفت: کالسکۀ مرا ببرید و او را از خانۀ شعاع السطنه با مادرش خانم مهین بانو بیاورید، او را ببینم.
حاج مبارک خان رفت کالسکه ببرد و آنها را بیاورد، گفته شد: نمی شود، زیرا کالسکه متعلّق به شما نیست، با درشکۀ کرایه بروید آنها را بیاورید! با درشکۀ کرایه رفتند و بچّه را آوردند و ملاقات کرد.
از بالا به صحن عمارت نگاه می کردیم، دیدیم آقای بوذرجمهری مشغول دوندگی است و در خزانه ها را به عجله مهر و موم می کنند.
ولیعهد وزیر دربار و دکتر اعلم الملک، پزشک دربار، و دکتر صحّت را خواست. آنها آمدند و گریه می کردند!
در این بین گفتند عبدالله خان طهماسبی و سرتیپ مرتضی خان یزدان پناه و بوذرجمهری می آیند بالا. اتاق خلوت شد، حضرات بالا آمدند، وارد اتاق شدند.
طهماسبی به ولیعهد سلام کرد، ولیعهد جواب نداد. طهماسبی گفت: «عجله کنید باید بروید.» ده دقیقه گذشت، حضرات رفتند پایین، سرتیپ یزدان پناه به آجودان خود گفت: «زود باش محمّد حسن میرزا را حرکت بده». آجودان سرتیپ وارد اتاق شد، سلام داد و به ولیعهد گفت: «زود باشید حرکت کنید». (گریه دوام دارد!…) غروب است. چراغ ها روشن شده است، ولیعهد از بالا آمد پایین که برود اندرون با کسان و زنها وداع کند. شاهزادگان تا پشت پردۀ قرمز در اندرون با ولیعهد رفتند و آنجا با شاهزادگان وداع کرد. آجودان هم آنجا بود.
ولیعهد به او گفت: «تا اندرون هم می خواهید بیایید؟»
گفت: «خیر، ولی عجله کنید» (این آجودان سلطان بوده است). رفت و برگشت. درین گیرودارها ولیعهد پیغام داده بود که من پول ندارم، به چه وسیله بروم؟ از دولت طلب دارم، خوبست از بابت طلب پول من پولی بدهند تا حرکت کنم. گفتند با تلفون تکلیف خواهیم خواست و بالاخره پنج هزار تومان پول حاضر کردند و به ولیعهد دادند و گفتند که پنج
یمین الدوله، عضدالسلطنه، فرخ الدوله، مشیرالسلطنه (شاهزادگان دیگر مثل عضدالسلطان و ناصرالدین میرزا و نصرة السلطنه، چنانکه گفته شد، قهر کرده بودند و بعد از درک این معنی که ولیعهد با ارباب سازش کرده و آن ها را دست می اندازد، بدگویی کرده و دیگر نزد او نیامده بودند) وارد عمارت شدند.
ولیعهد پای عمارت برلیان روی نیمکت تنها نشسته، دست را زیر چانه اش تکیه کرده بود و یک نفر نظامی روی پلّه ها ایستاده سیم تلفون را می برید. ده بیست نفر پیشخدمت و متفرّقه که قبل از ظهر آمده بودند، آنجا دیده می شدند. سربازان آمد و شد داشتند، آنها به ولیعهد سلام نمی دادند و حال آنکه ظهر نشده بود و مادّۀ واحده در مجلس جریان داشت!
به توسّط پیشخدمت ها به ولیعهد گفته شده بود که مجلس چه خبر است. تصوّر ریختن و گرفتن و حتّی کشتن و مخاطرات دیگر هر دقیقه می رفت. در میان خانم های اندرون هم همین گفتگو ها در کار است!
رفتند سر ناهار. ناهار تمام شد، آمدیم اتاق برلیان. ولیعهد آفتابه لگن خواست. دست می شست که صدای توپ بلند شد و خبر خلع قاجاریه را در شهر و در عمارت گلستان پراکنده ساخت!
از تالار رفتیم به اتاق محمّد شاهی (پهلوی اتاق برلیان). ولیعهد و ما روی صندلی نشستیم و صاحب جمع روی زمین نشست.
(اینجا مؤلّف ناچار است بگوید که این مردی که ما او را صاحب جمع نامیدیم، مردی است که امروز برف پیری بر سر و روی او نشسته است ولی هنوز زیبا و رشید و خوش نما است. این مرد نوکر محمّدعلی شاه بوده و بعد از خلع او، دست از وفاداری آقای خود برنداشت و خانوادۀخود را ترک کرد. با شاه مخلوع از ایران بیرون رفت و تا مرگ او را ترک نگفت و از آن پس به ایران بازگشت و به نوکری احمدشاه پیمان وفاداری بست و تا این ساعت هم در خدمت ولیعهد به صداقت مشغول کار بود و هنوز هم که ما این تاریخ را می نویسیم، پیشکار و مباشر کارهای ولیعهد و مراقب یگانه دختر او است)
صاحب جمع روی زمین نشسته و گریه می کرد، ولیعهد هم گریه می کرد، و باقی نیز با آنها همکاری و همدردی می کردند!
دو ساعت بعد از ظهر در اتاق باز شد و آقای سهم الدوله، پسر مرحوم علاءالدوله، رئیس خلوت، وارد شد. او هم گریه می کرد! رو کرد به صاحب جمع و گفت سرتیپ مرتضی خان آمده است و می گوید از طرف اعلیحضرت پهلوی مأمورم که محمّد حسن میرزا را فوراً حرکت بدهم و از سرحدّ خارج کنم. باید فورا لباس نظامی را از تن بیرون کند و اسباب های شخصی خود را هم جمع آوری کند و در حرکت بایستی تعجیل نماید! (گریه دوام دارد!)
ولیعهد به صاحب جمع گفت: برو ببین چه می گویند.
رفت و آمد و گفت: همینطور می گوید و می گوید عجله کنید!
ولیعهد گفت: می خواهم گیتی افروز را ببینم (گیتی افروز دختری است که ولیعهد از خانم مهین بانو دختر مرحوم شعاع السطنه داشت و امروز این خانم دختری است جوان و زیبا و با مادر محترمشان در تهران اقامت دارند)
ولیعهد گفت: کالسکۀ مرا ببرید و او را از خانۀ شعاع السطنه با مادرش خانم مهین بانو بیاورید، او را ببینم.
حاج مبارک خان رفت کالسکه ببرد و آنها را بیاورد، گفته شد: نمی شود، زیرا کالسکه متعلّق به شما نیست، با درشکۀ کرایه بروید آنها را بیاورید! با درشکۀ کرایه رفتند و بچّه را آوردند و ملاقات کرد.
از بالا به صحن عمارت نگاه می کردیم، دیدیم آقای بوذرجمهری مشغول دوندگی است و در خزانه ها را به عجله مهر و موم می کنند.
ولیعهد وزیر دربار و دکتر اعلم الملک، پزشک دربار، و دکتر صحّت را خواست. آنها آمدند و گریه می کردند!
در این بین گفتند عبدالله خان طهماسبی و سرتیپ مرتضی خان یزدان پناه و بوذرجمهری می آیند بالا. اتاق خلوت شد، حضرات بالا آمدند، وارد اتاق شدند.
طهماسبی به ولیعهد سلام کرد، ولیعهد جواب نداد. طهماسبی گفت: «عجله کنید باید بروید.» ده دقیقه گذشت، حضرات رفتند پایین، سرتیپ یزدان پناه به آجودان خود گفت: «زود باش محمّد حسن میرزا را حرکت بده». آجودان سرتیپ وارد اتاق شد، سلام داد و به ولیعهد گفت: «زود باشید حرکت کنید». (گریه دوام دارد!…) غروب است. چراغ ها روشن شده است، ولیعهد از بالا آمد پایین که برود اندرون با کسان و زنها وداع کند. شاهزادگان تا پشت پردۀ قرمز در اندرون با ولیعهد رفتند و آنجا با شاهزادگان وداع کرد. آجودان هم آنجا بود.
ولیعهد به او گفت: «تا اندرون هم می خواهید بیایید؟»
گفت: «خیر، ولی عجله کنید» (این آجودان سلطان بوده است). رفت و برگشت. درین گیرودارها ولیعهد پیغام داده بود که من پول ندارم، به چه وسیله بروم؟ از دولت طلب دارم، خوبست از بابت طلب پول من پولی بدهند تا حرکت کنم. گفتند با تلفون تکلیف خواهیم خواست و بالاخره پنج هزار تومان پول حاضر کردند و به ولیعهد دادند و گفتند که پنج
Forwarded from ممالک محروسه ایران
هزار تومان را اعلیحضرت به محمّد حسن میرزا انعام مرحمت فرموده اند! سرتیپ مرتضی خان روی پلّه ایستاده بود و سیگار می کشید. گفت: «اشخاصی که با محمّد حسن میرزا نمی روند، بروند به خانه هایشان و اینجا نمانند. برید! برید!» ما شاهزادگان گریه کنان رفتیم به خانه های خودمان!
ولیعهد را ساعت 9 شب در اتومبیل سوار کردند و با دکتر صحّت و دکتر جلیل خان و ابوالفتح میرزای پیشخدمت، با مستحفظ مسلّح، روانه کردند.
تمام شد نقل قول یکی از شاهزادگان.
این طور بیرون رفت آخرین وارث خاندان قاجار
@qajariranhistory
ولیعهد را ساعت 9 شب در اتومبیل سوار کردند و با دکتر صحّت و دکتر جلیل خان و ابوالفتح میرزای پیشخدمت، با مستحفظ مسلّح، روانه کردند.
تمام شد نقل قول یکی از شاهزادگان.
این طور بیرون رفت آخرین وارث خاندان قاجار
@qajariranhistory