Telegram Web Link
یک سوال از  سلطنت طلبان

شما که روشنفکران چپ را هر روز مورد حمله قرار می دهید و ادبیات چپ و انقلابی را عامل انقلاب ۵۷ می دانید و از چریک های فدایی خلق به دلیل ترور کارآفرینان انتقاد می کنید؟ ( که انتقاد درست و واردی هم هست ) چرا به اصلاحات ارضی شاه که هزاران زمین دار ایرانی را نابود کرد یک انتقاد ساده هم نمی کنید؟ زمین دارانی که هزاران سال از طریق کشاورزی کار آفرینی کرده بودند و افزون بر این،  مدافعان استقلال و تمامیت ارضی ایران بوده و صدها سال با روسیه و بریتانیا و عثمانی مبارزه کرده بودند و آخرین خدمت آنان مبارزه با فرقه پیشه وری بود ، زمین دارانی که نه تنها کار آفرینی می کردند بلکه از آب و خاک و محیط زیست و منابع طبیعی در روستاها صیانت می کردند.‏خان ها و مالکانی که یادگار دهقانان ایران باستان و حامل میراث فرهنگی و تاریخی و هویتی ایران بودند  و هر کدام شان یک شاهنامه خوان و مروج فرهنگ و ادب ایرانی بودند و فردوسی نیز از میان آنان برخاسته بود .نمی توانید منتقد سوسیالیسم باشید امابزرگترین حرکت سوسیالیستی تاریخ ایران یعنی اصلاحات ارضی رامدح کنید،اقدامی که در عمل به مصادره اموال حتی خرده مالکان منجر شدو یکپارچگی زمین را از بین بردوسنگ بنای بسیاری ازمشکلات امروز ایران ازبحران آب و فرونشست زمین تا نابودی جنگل ها و مراتع است.
اصلاحات ارضی که کمر اقتصاد ایران و جامعه ایران را شکست و پیامدهای زیانبار آن تا صدها سال دست از سر ایران بر نمی دارد ؟ اگر شما مخالف سوسیالیزم و طرفدار سرمایه داری هستید اگر حق مالکیت را قبول دارید و مخالف انقلابی گری هستید چگونه با انقلاب سفید شاه که مبدع جو انقلابی و ادبیات انقلابی در ایران و بزرگترین حرکت ضد سرمایه داری در تاریخ ایران بود ،‌همراه و هم نوا هستید؟

https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بازنشر سخنرانی سال گذشته ام درباره حماسه چالدران
بخشی از نامه فتحعلی شاه قاجار به ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه به خامه توانا میرزا رضی تبریزی منشی آذربایجانی که در آن چند بار به نام ایران اشاره شده است به نقل از کتاب زنبیل شاهزاده فرهاد میرزا معتمد الدوله :


به نام خداوند جان و خرد
کزان برتر اندیشه بر نگذرد
خداوند جان و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای

سپاس خدای را در این سال فرخنده ، دشمنان چیره دست بوم ایران،  به زور پنجه شیران دلیر ، زیر دست و پشت نیروی آن ها از توان بازوی گردان گردن فراز در نشیب و فراز به خاک پست آمده،درفش سیاه سپاهیانشان نگونسار و سردارشان پیرایه سر دار گشت.
و چون اکنون میان این دو پادشاه ،روز افزون یگانگی و همخانگی است ،سزا و شایسته است که چند تن از مردان نوآموز گرد افکن ،‌روانه ایران ساخته شود تا ایرانیان نیز هریک از آن کارهای نو که مایه بردن گرد از دشمن تندرو است بیاموزند و در دم تنگ جنگ ، خرمن به اخگر کینه بسوزند،بر رای مهر نهاد پوشیده مباد که به یاری خداوند زمین و آسمان،همگی سپاهی و لشگر ایران از سواره و پیادگان و جوانان و پیران به ویژه در این چند سال که به راه و رای ما پرورش پرورش یافته،دلاورانه به سوی دشمن شتافته اند‌ .
دیدگاه استاد کورش احمدی درباره یادداشت من درباره ضرورت مطرح شدن گفتمان سوم :

گفتمان ملی و دموکراتیک که مخالف بازتولید استبداد سلطنتی و قوم گرایی باشد :

نظر استاد کورش احمدی :

جناب بهمنی قاجار دست شما درد نکند. بسیار یادداشت منسجم و سنجیده ای است. با بخش عمده مطلب شما و نتیجه گیری آن و اینکه استقلال و حاکمیت ملی و حقوق شهروندی  باید محور اصلی ساختار سیاسی مطلوب برای ایران باشد در غیر این صورت کشور ما روی آسایش و توسعه را نخواهد دید کاملا موافقم  .  چند نکته در مورد جزئیات می توانم اضافه کنم و آن اینکه من هنوز نشانه هایی حاکی از غلبه هویت طلبی قومی در معنی سیاسی آن در بین آذری ها و کردها و بلوچ ها و ... ندیده ام. یعنی فکر می کنم که جریان قومگرا که رو به خارج دارد، اقلیت کوچکی است و اکثریت بزرگ اقوام خود را ایرانی می دانند و علائق نیرومند ملی دارند. گرایش آشکار و علنی و اعلام شده تجزیه طلبی هم در کشور و در بین مهاجرین به خارج از کشور حداقل من ندیده ام. همه حتی جریاناتی مثل کومله و دمکرات و ... نیز بر ماندن در چارچوب ایران تاکید دارند و تنها حقوقی را مطالبه می کنند.  البته مطلب شما هم نافی این نیست. فقط خواستم این را یادآوری کرده باشم.  در مورد جریان سلطنت طلب هم برداشت من (بدون اینکه کار چندانی در این مورد کرده باشم) این است که جریان مشروطه خواه  که مطالبه اش چیزی مانند قانون اساسی مشروطه است، جریان ضعیفی نیست. هر چند سروصدای زیادی ندارد و تحت الشعاع هوچی های پادشاهی خواه هستند که امثال پرویز ثابتی سمبل آرمانیشان است. اصولا این جریان پادشاهی خواه فکر نمی کنم نقطه قوت چندانی داشته باشد چرا که اولا حمایت از حقوق شهروندی در بین ایرانیان قوی و ریشه دار شده است و ثانیا فعال مایشاء بودن یک نفر در راس به اشکال مختلف امتحان شده و جواب نداده و ثالثا الگوی سلطنت های مشروطه اروپایی پیش روی همگان است و مشکل کسانی می توانند برای یک پادشاه قدر قدرت جلب طرفدار کنند. 
در واقع من فکر می کنم چنین گفتمانی وجود دارد و غالب است. اما به دلایل روشن سامان یافته و منسجم نیست.
دوستان عزیز و همراه ، چنانچه نسبت به هریک از یادداشت های منتشره در کانال ، نقد و نظر و یا توضیحی دارید ، می توانید با ارسال مطلب به ایمیل من نظرخودتان را ارسال بفرمایید ، مطالب چنانچه با رعایت شئونات اخلاقی و حداقل های علمی باشد در کانال منتشر خواهد شد .
ایمیل من :

[email protected]


https://www.tg-me.com/bahmanighajar
دوستانی که ایمیل می فرستند اگر مایل به انتشار مطلب خود هستند، نام و نام خانوادگی و رزومه علمی و حرفه ای خود را نیز ارسال کنند .

https://www.tg-me.com/bahmanighajar
دیدگاه آقای میر جلیل موسوی ملکی، کارشناس ارشد علوم سیاسی از دانشگاه آزاد قم و مولف کتاب جامعه توده وار



 سلام ایام به کامتان باشد مطالب تاریخی و حقوقی دوستان در ارتقای دانش تاریخ در میان دانشجویان و جوانان ارزشمند است لیکن دوستان هم میهن آینه یکدیگرند پس نکاتی چند به عرض می رسانم  نخست تلقی از ایران به اتکای منابع کهن در ادبیات مبنای معنوی و فرهنگی دارد پس فاصله روشن با تلقی فاشیستی از آن و تندروی های روشنفکری در یکصد ساله اخیر دارد دوم فرم ایرانی فرهنگ در نظر و آرمان سلاطین قاجار به مخاطبان هم میهن بیشتر معرفی گردد تا تفاوت ها معلوم شود نامه های سلاطین قاجار و آثار هنری و فرهنگی آنان به دریافت تاریخی مخاطبان کمک می‌کند سوم کهن اندیشه شهریاری ایرانی نامیراست و قایم به شخص نیست فریدون جاودان است چهارم از آن روی که سلاطین قاجار را پیشگام اصلاحات می دانم به لحاظ تاریخی برنامه شاه شهید ناصر الدین شاه قاجار و دموکراسی رجالی مورد نظر ایشان را یگانه اندیشه متین برای اتحاد حقیقی و اعتلای ایران می‌دانم.
دیدگاه آقای امیر علیپور دانشجوی اخراجی کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی و دانش آموخته کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه تهران


در نقد گفتمان سوم بهمنی قاجار

اخیراً کتابی نوشتم با عنوان «چرا لیبرال هستم»، اما به دلیل نبود منابع مالی در سیاست‌خوانی و سیاست‌نویسی، این کتاب همچنان به صورت دست‌نویس باقی مانده است. با توجه به محتوای آن، قصد دارم گفتمان سوم بهمنی را نقد کنم.

بگذارید با یک مثال ساده بحث خود را آغاز کنم. فرض کنید صد دلار پول دارید و می‌خواهید روی یک تیم فوتبال شرط بندی کنید برای قهرمانی. آیا روی تیم فوتبال استان ما، نساجی، شرط بندی می‌کنید یا روی تیم آبی و قرمز پایتخت یا تراکتور سازی تبریز؟ من می‌گویم روی هیچ کدام شرط نبندید. بهتر است بروید روی لیورپول انگلستان و تیم ملی اسپانیا شرط ببندید. حالا تصور کنید ۱۰۰ هزار دلار دارید و می‌خواهید آن را سرمایه‌گذاری کنید. من پیشنهاد می‌کنم به جای خرید زمین کشاورزی در مازندران یا باغ سیب در ارومیه یا سرمایه‌گذاری در دو شرکت ایرانی مانند ایران‌خودرو و سایپا، سهام شرکت‌های ایلان ماسک را بخرید. بله، درست فهمیدید.

من می‌گویم گفتمان سوم بهمنی که از آن به عنوان ملی و دموکراتیک یاد می‌کند، فرقی با استبداد سلطنتی و قوم‌گرایی ندارد. اصولاً این‌ها ضد یکدیگر نیستند و صد سال است که با هم ساختند و پدر ایرانیان را درآورده‌اند. آنچه که به درد ما می‌خورد این‌ها نیستند، بلکه لیبرالیسم کلاسیک و نئولیبرالیسم است. پولی که در کشاورزی و صنعت مازندران، تهران و صنعت خرج شود هم خودش نابود خواهد شد و هم بقیه ملت را فقیرتر خواهد کرد، اما پولی که در شرکت‌های ایلان ماسک هزینه شود، زودتر با عالم‌گیر کردن خودروهای پاک، موشک‌های پیشرفته و هوش مصنوعی هزینه‌ها را صد برابر کاهش خواهد داد. بله، صد برابر! درست می‌شنوید. امروز به مدد عملکردهای کارآفرین‌های نظام نئولیبرال، تحقق هزینه صفر بیش از پیش نزدیک است. به گوشت کیلویی ۸ سنت و برنج کیلویی یک سنت فکر کنید؛ به خانه‌هایی که سریع و آسان ساخته می‌شوند؛ به ربات‌هایی که کارهای خانه و بیرون را انجام می‌دهند؛ و به آموزش و پرورشی که به مدد تکنولوژی‌هایی مثل دولینگو نه تنها می‌تواند مجانی شود بلکه می‌تواند سودآور هم باشد.

جماعت‌گرایان (از ملی‌گرایان، قوم‌گرایان، چپ‌های تند و کند و فمینیست‌ها) هر کدام به گمان خودشان فکر می‌کنند ما طرفداران بازار آزاد خائن، ساده‌لوح و رویا فروش هستیم، اما من به آن‌ها می‌گویم به آرژانتین نگاه کنید که چگونه یک نئولیبرال در مدت یک سال کاری را کرد که چندین دهه ملی‌گراها، فمینیست‌ها و چپ‌ها نتوانستند انجام دهند.

به تاریخ نگاه کنید: در طول دو هزار سال گذشته، همه مدعیان جماعت‌گرایی در صحنه بودند، اما تا سال ۱۸۰۰ فقط ۴۰٪ اقتصاد دنیا را بزرگ کردند. اما در فقط ۲۰۰ سال، لیبرال‌ها با وجود مزاحمت‌هایی که همین‌ها برایشان ایجاد کردند و می‌کنند، اقتصاد دنیا را بیش از ۸۰۰٪ بزرگ‌تر کردند و خط فقر مطلق را از ۹۵٪ به زیر ۵٪ رساندند. بله، ۱۸۰ برابر کارآمدتر از حضرات مدعی! مردم اگر به ما «آری» بگویند و بگذارند که ما وارد میدان شویم، می‌توانیم همین کارها را در ایران هم انجام دهیم. به ایتالیا، اسپانیا، کره جنوبی، سنگاپور، امارات، تایوان و اخیراً آرژانتین نگاه کنید؛ همیشه پای یک لیبرال و یک ایده نئولیبرالی در کار بوده است. به ما اعتماد نکنید تا به قول خاویر میلی شیرها را آزاد کنیم، نه اینکه بخواهیم از گله گوسفندان مراقبت کنیم.
مسلما دیدگاه هر دو دوست عزیز مورد تایید من نیست اما چون قول دادم یادداشت هایی که حداقل انسجام را داشته باشد منتشر خواهم کرد، بنابراین منتشر شدند .
ریزش طاق پل تاریخی محمد حسن خان قاجار در بابل


پل تاریخی محمد حسن خان قاجار در بابل ، یک گذرگاه ارتباطی مهم و تاریخی در شهرستان بابل است که به همت محمد حسن خان قاجار پدر آقا محمد خان و پدر بزرگ فتحعلی شاه ساخته شده است . اما در چند روز اخیر یکی از طاق های این پل ریزش کرده است .

تردد چند باره خودروهای سنگین زیر پل تاریخی محمدحسن خان بابل در حالی در چند سال اخیر به یک سریال غمناکی تبدیل شد که باردیگر برخورد تاج یکی از خودروهای سنگین بخشی از طاق این پل ۳۰۰ ساله را تخریب کرد.
 
به گزارش ایرنا، پل تاریخی محمد حسن خان بابل که به عنوان نماد تاریخی شهر بابل محسوب می شود در چند سال اخیر برای چندمین بار تردد خودروهای سنگین از زیر پل تاریخی آزاد می شود که این امر زمینه تخریب بخشی از پل ۳۰۰ ساله این شهر را فراهم کرد.
 
عبور غیرقانونی خودروهای سنگین از زیر پل تاریخی محمدحسن خان بابل که باعث ضربه زدن به چشمه طاق‌ها و زخمی کردن آن می‌شود، این پل تاریخی را در سراشیبی استهلاک و فروپاشی قرار داده است.
 
پل محمدحسن خان بابل اسفند ۱۳۹۴ با ساخت پل جدید از زیر ترافیک شهری مرخص شد و قرار بود از آن پس به عنوان یک اثر تاریخی از گردشگران داخلی و خارجی میزبانی کند، اما این روزها تردد روزانه صدها دستگاه خودروی سنگین از زیرگذر پل و برخورد سقف این خودروهای سنگین به طاق ها و دیواره آبراه، خطر ریزش این اثر تاریخی را افزایش داده است.
 
این پل ۳۰۰ ساله که حدود نیم قرن پیش یعنی سال ۱۳۵۶ با شماره ۱۴۱۴ در فهرست آثار ملی ثبت شد، با ۱۴۰ متر طول و ۶ متر عرض، دارای ۶ چشمه طاق اصلی و ۲ چشمه فرعی بوده و ارتفاع آن از بستر رودخانه ۱۱ متر است.
 
این پل به سبک پل های دوران صفوی و دوران پسا نادرشاه افشار، در دوران پادشاهی محمد حسن خان قاجار ساخته شده و از ویژگی های مهم ساخت آن استفاده از سفیده تخم‌مرغ و ساروج است.
 
عبور از زیرگذر پل محمدحسن خان و آسیبی که به آن وارد می کند اگر چه تازگی ندارد و حتی بعد از خارج شدن پل از زیرترافیک هم ادامه داشت، ولی سال ۱۳۹۵ شورای ترافیک شهرستان به دنبال اعتراض دوستداران میراث فرهنگی با گذراندن مصوبه ای، عبور و مرور خودروهای سنگین از زیر این پل را ممنوع کرده بود، مصوبه ای که ظاهرا اجرا نشده و نمی شود و رانندگان خودروهای سنگین هم در چنین وضعیتی بدون توجه به حجم و ارتفاع خودروهایشان با به کارگیری هر ترفندی آنها را از زیر پل عبور می دهند.
 
نکته شگفت انگیز این که کار به جایی رسیده تا برخی از رانندگان خودروهای سنگین دارای ارتفاع زیاد برای این که بتوانند به هر شکلی از زیر این پل عبور کرده و راهشان را برای رسیدن به مقصد نزدیک کنند، باد لاستیک خودرو را کم کنند تا ارتفاع کمتر شود و خودرو هنگام عبور گیر نکند.
 
در روزهای اخیر تردد خودروهای سنگین در زیر این پل تاریخی موجی از نگرانی را در بین شهروندان بابلی به همراه داشته است که این ترددها لرزه بر اندام پل تاریخی انداخته و خطر ریزش پل را بیشتر کرده است.
 
شهروندان بابلی که از ترس رانندگان خودروهای سنگین به شکل مخفیانه زیر پل دیگر در کنار پل محمد حسن خان از تردد خودروهای سنگین فیلم گرفته و آن را در فضای مجازی پخش می کنند از مسوولان استانی و شهرستانی برای نجات این بنای فاخر کمک خواستند.
 
تردد خودروهای سنگین که سبب ریزش بخشی از طاق های این پل شده و شکاف های در سازه پل ایجاد کرد تردد مجدد خودروهای سنگین شکاف های روی پل را بیشتر کرده است.
 

 @qajariranhistory
پل تاریخی محمد حسن خان قاجار در بابل

@qajariranhistory
Forwarded from جرعه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️افشین جعفرزاده در خصوص کودتای ۲۸ مرداد و محمد مصدق سخن می‌گوید🔺

@joreah_journal

www.instagram.com/joreah_journal
فراز و فرود قدرت میرزا تقی خان امیرکبیر

محمدعلی بهمنی قاجار


سه سال و نیم صدارت میرزا تقی خان فراهانی امیر نظام مشهور به امیر کبیر ، در تاریخ نگاری ایرانی به یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران تبدیل شده است . جدای از اغراق گویی هایی که روایت اسطوره ای از امیر کبیر ارایه می دهد ، میرزا تقی خان به نوعی نماد تلاش حکومت مرکزی برای به زیر سلطه در آوردن و مهار اشراف بود . با سقوط صفویه در سال 1148 قمری ،اشرافیت و دیوانسالاری چند صدساله ایرانی دچار تزلزل گردید و دوران پر تلاطم نادرشاه و عصر کوتاه زندیه نیز نتوانست این دیوانسالاری را دوباره به قدرت سابق برگرداند . عصر شهریاری آقامحمدخان قاجار نیز هماره درجنگ گذشت و دیری نیز نپایید. اما در دوران نزدیک به 40 سال شاهنشاهی فتحعلی شاه قاجار او توانست اشرافیت ایرانی را در محور خود و فرزندانش بازسازی نماید. در کنار دربار تهران ، شاهزاده عباس میرزا ولیعهد نیز با بهره گیری از برخی رجال باقی مانده عصر صفوی و زندیه ، در تبریز یک دستگاه موازی ایجاد کرد که به مکتب تبریز نیز مشهور شده است . با درگذشت عباس میرزا (1249 قمری -1212 خورشیدی )و فتحعلی شاه(1250 قمری- 1213 خورشیدی) ، صحنه سیاسی ایران دچار تحولاتی اساسی گردید ، محمد شاه با کمک و یاری میرزا ابوالقاسم فراهانی قایم مقام، وزیر و دستیار پدرش و سایر رجال دستگاه تبریز و پروردگان عباس میرزا ، توانست بر دربار تهران و علیشاه ظل السلطان که چهره منتخب این دربار بود ، فایق آید . طومار اشرافیت به جای مانده از فتحعلی شاه و حتی بساط قدرت بیشتر فرزندان و نوادگان فتحعلی شاه برچیده شد ، محمد شاه و قایم مقام ایران مدار گردیدند و عصری تازه پدید آمد ، اما خیلی زود ، این دو نفر نیز با یکدیگر دچار اختلاف شدند و محمد شاه تصمیم به حذف وزیر خود گرفت و بدین ترتیب قایم مقام با دستور شاه کشته شد ، با کشته شدن قایم مقام ، بقایای دربار فتحعلی شاه با سرکردگی الهیار خان آصف الدوله دایی شاه امیدوار گردیدند که بار دیگر به قدرت بازگردند ، اما محمد شاه اراده ای دیگر داشت ، او حاجی میرزا آقاسی معلم و مربی خود را به صدارت عظمی انتخاب کرد . در 13 سال صدارت حاجی ، سه جناح رقیب در ساختار قدرت سیاسی ایران پدید آمدند ، جناح اول : دولو ها و وابستگان مادر شاه بودند که با محوریت شاهزاده بهمن میرزا برادر تنی محمد شاه و آصف الدوله قدرت گسترده ای داشتند در برهه ای بهمن میرزا والی آذربایجان و آصف الدوله والی خراسان گردید و بدین ترتیب این جناح به فتح نهایی قدرت بسیار امیدوار شد ، جناح دوم بقایای دربار فتحعلی شاه بود که به ابتکار همسر محمد شاه ملک جهان خانم (مهدعلیا بعدی) در سودای قدرت بودند ، ملک جهان خانم نوه فتحعلی شاه هم بود و مادر او خواهر تنی حسنعلی میرزا شجاع السلطنه فرزند رشید و قدرتمند فتحعلی شاه بود که به فرمان محمد شاه نابینا گردیده بود ، بنابراین ملک جهان خانم توانایی زیادی در بسیج ساختار قدرت به سود خود داشت ، جناح سوم خود صدراعظم حاجی میرزا آقاسی بود که به اتکا حمایت شاه ، آن دو جناح دیگر را مهار می کرد ، در سالهای پایانی پادشاهی محمد شاه ، با شورش الهیار خان آصف الدوله و فرزندش حسن خان سالار و متعاقبا عزل و تبعید شاهزاده بهمن میرزا ، جناح دولوها تقریبا از قدرت حذف گردیدند ولی جناح طرفدار ملک جهان خانم هم چنان قدرتمند بودند ، با درگذشت محمد شاه در سال 1264 قمری (1227 خورشیدی)، قدرت حاجی میرزا آقاسی نیز یک باره زایل گردید و حال بقایای اشرافیت فتحعلی شاهی در پرتو پشتیبانی ملک جهان خانم اماده قبضه کردن قدرت بودند . ملک جهان خانم در کنار خود ،برادرانش و خانات طایفه قوانلو را داشت که دایی زادگان آقامحمدخان بودند افزون براین بازماندگان رجال متقدم قاجاریه از خاندان های : هدایت ، مستوفی ، نوری ، سپهر وایروانی .... همگی در کنار ملک جهان خانم گردآمدند و حتی در دوره انتقالی درگذشت محمد شاه تا رسیدن ناصرالدین شاه به تهران ، مجلسی به نام مجلس امرای جمهور تشکیل داده و ملک جهان خانم که حال دیگر مهدعلیا خوانده می شد را به ریاست مجلس امرای جمهور انتخاب کردند ، گویا این رجال دیگر برای شاه جدید و نوجوان یعنی ناصرالدین شاه 16 ساله حسابی باز نمی کردند و در خیال خود قدرت را در دستان خویش می دیدند ، اما ناصرالدین شاه با بقایای دستگاه تبریز عباس میرزایی و شاگردان و یاران قایم مقام مرحوم ، به تهران میاید و در نخستین گام ، یکی از بازماندگان مکتب تبریز یعنی میرزا تقی خان فراهانی را به صدارت عظمی انتخاب کرد ، ناصرالدین شاه با انتخاب میرزا تقی خان خود را از شر سرسپردگی مادر و اشراف نجات داد و در عوض بر اقتدار دولت مرکزی تاکید کرد .
میرزا تقی خان بهترین انتخاب برای ناصرالدین شاه بود ، او نیز هم چون سلف خود حاجی میرزا آقاسی هیچ پایگاه اشرافی خاصی نداشت و داخل زد و بندهای درباری نبود و تنها به شاه وفاداری داشت ، حاجی میرزا اقاسی سیزده سال کابوس اشراف بود ولی حال میرزا تقی خان کابوسی بزرگتر بود زیرا او افزون بر این که مانند حاجی به شاه وفادار بود با اشراف به مراتب از حاجی سخت گیر تر بود ، میرزا تقی خان قدرت شاه جوان را تثبیت کرد و اشراف را مهار کرد و هم چنین دست به اصلاحاتی گسترده زد که قدرت اشراف را تهدید می کرد ، ناصرالدین شاه در همه این موارد حامی و پشتیبان او بود اما دو نقطه ضعف ، امیرکبیر را از چشم شاه انداخت ، ناصرالدین شاه برخلاف سنت صدها ساله شکل گرفته در تاریخ ایران ، نخستین شاهی بود که دست از کور کردن رقیبان و مدعیان سلطنت برداشته بود ، اما امیر کبیر با وجود این لطف شاه ، بازهم مدعی و رقیب سلطنت یعنی شاهزاده عباس میرزا ملک آرا برادر شاه را مورد حمایت ویژه خود قرار داده بود ، از سویی دیگر امیر کبیر به شاه بسیار سخت گیر بود در جایی به او تلنگر می زند و در واقع به نوعی او را تحقیر می کند که اگر من نباشم چگونه شاهی می کنی ؟ در جایی دیگر نقل است که به او پیشنهاد کشتن مادرش را می دهد ، در این شرایط ناصرالدین شاه که با هوش فطری خویش میرزا تقی خان را برکشیده بود تا اشراف و حتی مادرش را مهار کند از خود میرزا تقی خان احساس خطر کرد و در سال 1268 قمری با تحریک اشراف ناگزیر به عزل وی شد ، در مرحله پس از عزل امیر کبیر نیز ، یک رخداد مهم دیگر سند تبعید او را امضا کرد ، روس ها برای حمایت از میرزا تقی خان مداخله کردند و این مداخله خشم شدید شاه را برانگیخت و بدین ترتیب میرزا تقی خان به کلی از چشم شاه افتاد در تحولات بعدی ، دسیسه های اشراف راه را برای کشته شدن میرزا تقی خان هموار کرد و بدین ترتیب ایران از یک وزیر کاردان و لایق محروم گردید . اما ناصرالدین شاه تسلیم قدرت اشراف گردید و نماد آنان یعنی میرزا آقا خان نوری را به صدارت انتخاب کرد . هفت سال پس از کشته شدن میرزا تقی خان ، ناصرالدین شاه به توصیه های وی مبنی بر سلطنت با اراده خود عمل کرد ، میرزا آقاخان را عزل کرد و خود بدون دخالت کسی به سلطنت با اقتدار خویش ادامه داد . سالهای بعدی سلطنت ناصرالدین شاه با تردید وی در میانه ادامه سنت حکمرانی ایرانی و اصلاحات همراه بود و بدین ترتیب ایران دوران ناصری اصلاحاتی مهم را به خود دید که امیر کبیر پیشگام آن بود اما این اصلاحات به سرانجام نهایی نیز نرسید و در میانه عزم و تردید و در برابر انبوه مشکلات و تنگناها عقیم ماند .

صفحه ی تاریخ روزنامه ایران مورخ ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۷

@qajariranhistory
فرقه اهریمنی رجوی ، دشمن ملت ایران است و هیچ جایگاهی در بین ملت ایران ندارد ، سیاستمداران غربی که به خاطر پول در مراسم این فرقه منحوس شرکت می کنند وجدان خود را به دلار و یورو می فروشند اما این پیام را به ایرانی ها می دهند که مداخله خارجی در امور داخلی ایران تا چه اندازه می تواند خطرناک و نامطبوع باشد.
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
تیم ترامپ که به شدت به صهیونیست ها و نتانیاهو نزدیک است علاقه ای به مذاکره و مصالحه ندارد ، منافعش در جنگ طلبی و تحریم و فشار حداکثری علیه ایران است ، ممکن است صرفا برای جلب افگار عمومی جهان و آمریکا و اثبات این نکته که دیپلماسی را بر جنگ ترجیح می‌دهم وانمود کند که مذاکره را ترک نکرده است، در این میان تاکید بر عدم مذاکره‌، به نوعی بازی کردن در میدان آمریکا و مشروعیت دادن به خصومت های بعدی و احتمالی آمریکا است.

https://www.tg-me.com/bahmanighajar
راه چه بردی ؟


خبر امضای پیمان راهبردی میان ایران و روسیه ، به راستی مایه تعجب و تاسف و کمی هم خنده دار است ، کدام پیوند راهبردی میان ایران و روسیه وجود دارد ؟ از خالی گذاشتن پشت بشار اسد در سوریه و تحقیر ایران در کلام پوتین بگوییم؟ یا از همراهی روسیه با امارات بر سر جزایر سه گانه ؟ حمایت های روسیه از طالبان را تجلیل کنیم یا خیانت به ارمنستان و تقدیم قره باغ به باکو را؟ راستی چرا روسیه در پیمان آتش بس قره باغ در سال ۲۰۲۰ هیچ اعتنایی به حضور ایران در منطقه نکرد ؟ در دریای خزر با روسیه منافع راهبردی داریم یا بر سر صادرات گاز ؟!در مورد زنگه زور هم که روسیه مخالف ایران است ، اصلا در کجا با روسیه اشتراک منافع داریم؟ البته به باور من زمینه های همکاری میان ایران و روسیه بسیار زیاد بوده است ، اما در شرایطی که ایران نیز مانند امارات و عربستان و ترکیه روابطی متوازن با غرب و شرق داشت و نه از سر نیاز ، بلکه از اقتدار و موضع برابر وارد تعامل با روسیه می شد تا اطلاع ثانوی و تا نعره های گوشخراش علیه عادی سازی روابط ایران با غرب به گوش می رسد، در راه روسیه هیج بردی برای ایران متصور نیست .
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
تاجیکستان

سفر ریاست جمهوری به تاجیکستان از هرجهت قابل تحسین و تمجید است ، همراهی گروه بزرگی از سرمایه گذاران و بازرگانان ایرانی با هیات رسمی ایران ،‌گامی درست و سنجیده برای توسعه همه جانبه روابط ایران و تاجیکستان است ، بی تردید زمینه های بسیار زیادی برای افزایش سرمایه گذاری ایران در تاجیکستان وجود دارد، تاجیکستان یک ایران کوچک و زیبا با آزادی‌های اجتماعی و در خارج از مرزهای ایران است ، بنابراین چرا ایرانیان به جای سفرهای تکراری به ترکیه و ارمنستان و تایلند و امارات و......به تاجیکستان نروند ؟ البته زیر ساخت های توریستی چندانی در تاجیکستان وجود ندارد که توسعه این زیر ساخت ها نیازمند سرمایه گذاری است و چرا این سرمایه گذاری به وسیله ایرانی ها انجام نشود و بازدهی آن نیز نصیب خود همین سرمایه گذاران نگردد ؟ به نظر می رسد سفر رئیس جمهور به تاجیکستان یک گام بزرگ و مهم برای نزدیکی هر چه بیشتر ایران و تاجیکستان است. ضرورت دارد ایران و تاجیکستان در مورد افغانستان سیاست واحدی اتخاذ کنند سیاستی که مبتنی بر تامین حقوق حقه فارسی زبانان افغانستان و کمک به ثبات و امنیت مردم افغانستان و احترام به حق حاکمیت آنان و تحقق حقوق اولیه زنان افغانستان باشد . در هر حال سفر آقای پزشکیان به تاجیکستان اقدامی مثبت و سازنده بود و ترکیب هیات همراه ایشان و سهیم سازی بازرگانان در این هیات و نیز سخنان و مواضع رئیس جمهور در این سفر و مزین کردن کلامش با شعر رودکی عزیز ، همگی قابل تمجید و در خور تحسین هستند . امید که دوستی و اتحاد ایران و تاجیکستان پاینده باشد .

https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اتحادیه بین المللی وکلای دادگستری( International Bar Association) یک سازمان غیر دولتی بین المللی دارای مقام مشورتی خاص در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و شورای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ملل متحد است ، هر شخص خصوصی اعم از حقوقی و حقیقی یعنی افراد و گروههای حقوقی هم چون : دانشجویان حقوق و اساتید حقوق و وکلای دادگستری و کانون های وکلای دادگستری با پرداخت حق عضویت می توانند عضو IBA باشند ، اما این نوع عضویت در IBA در واقع عضویت افتخاری است و یک نوع عضویت اصلی در IBA داریم که طبق توضیح خود این سازمان، به آن عضویت کامل گفته می شود، این عضویت صرفا مختص به کانون های وکلای دادگستری به عنوان نهادهای مستقل و غیر دولتی وکالت است و بنابراین پنج نهاد وکالتی از ایران عضو اصلی و کامل IBA هستند که این سازمان ها عبارتند از : کانون وکلای دادگستری مرکز، کانون وکلای اصفهان ، کانون وکلای کرمان، کانون وکلای مازندران واسکودا

مرکز وکلای قوه قضائیه هیچ گاه عضو اصلی IBA نشده است،اسامی اعضای اصلی IBA در سایت این اتحادیه وجود دارد که لینک آن را در ذیل قرار می دهم.
https://www.ibanet.org/bar-associations

https://www.tg-me.com/bahmanighajar
شاه عباس ، هایده و بازرگان


سی ام دی ماه سالگرد درگذشت سه شخصیت مشهور تاریخ ایران است ، شاه عباس کبیر ، بانو هایده و مهندس مهدی بازرگان، این سه ، هر کدام از وجوهی از شخصیت ایرانیان نمایندگی می کنند، ‌شاه عباس بی تردید بزرگترین فرمانروای ایران بعد از اسلام است ، شاهی که کشوری ویرانه و رو به نابودی را به اوج عظمت رسانید ، شاه عباس با نابودی ملوک الطوایفی و گردنکشان محلی در وهله نخست ، وحدت ملی و افتدار حکومت مرکزی را بازگردانید ، شاه عباس پس از نیایش شاه اسماعیل ، مهمترین اقدامات را برای احیای ایران و وحدت و یکپارچگی آن برداشت و به نوعی از بنیانگذاران دولت مدرن در ایران هم هست ، برچیدن بساط حکومت های محلی صدها ساله و تثبیت اقتدار دولت از سویی و نیز از میان بردن تبعیض میان ترک و تاجیک از سویی دیگر ،‌هر دو در یکپارچگی کشور و ملت ،‌تاثیر به سزایی داشتند به این ها باید بردباری مذهبی شاه عباس را نیز افزود. شاه عباس در سیاست خارجی نیز یکی از بزرگترین شخصیت های تاریخ ایران است ،‌پیمان آتش بس او با عثمانی و تسلیم در موقع ضعف و اولویت بخشیدن به سامان دادن داخل در برابر تهدید خارجی اوج پختگی سیاسی شاه عباس را نشان می دهد، هم چنین اولویت دادن او به جنگ با ازبک ها و سپس عثمانی هنر دیکر شاه عباس بود در نهایت سیاست خارجی دوستی با اروپا و اتحاد با اروپای مسیحی در برابر خلافت اسلامی عثمانی، نمادی از سیاست خارجی ملی و میهن پرستانه شاه عباس بزرگ است ، استفاده ماهرانه او از رقابت میان انگلیس ها و پرتغالی ها و اسپانیایی ها هم نشان دهنده نبوغ این سیاستمدار بزرگ تاریخ ایران دارد ، در سیاست داخلی، با سیاست های مهاجرتی خاص به پراکندگی گروههای قومی و جمعیتی و زبانی و مذهبی ایران در سرتاسر کشور یاری رسانید تا جایی که هنوز آثار سیاست های مهاجرتی وی در سرتاسر ایران بزرگ مشهود است ، از قزلباش های قندهار تا گرجی های فریدن و ارمنی های جلفا و .....همگی بقایای این ابر انسان تاریخ ایران است، اما هر میزان شاه عباس بزرگ پادشاهی شیعی و دلبسته و متظاهر صادق تشیع، ولی بیش از هرچیز ملی گرا بود ، مرحوم مهندس بازرگان به ظاهر گاه از عنوان ملی گرا استفاده می کرد اما عمیقا اخوانی و اسلام گرا بود. بازرگان شخصیتی نجیب و دموکرات مسلک و بردبار و شجاع داشت ، اما چندان دلبستگی به تاریخ و هویت ایرانی نداشت ، در مصدقی بودن صادق نبود بلکه با تاسیس نهضت آزادی ایران بزرگترین ضربه را به خانه سیاسی دکتر مصدق یعنی جبهه ملی ایران زد ، بازرگان در سیاست داخلی و خارجی اصولی داشت و بر آن پافشاری هم می کرد ولی در این هم ناکافی و ناتمام بود، در مجموع اگر بگویم نقاط منفی او بر ویژگی های مثبتش می چربد و میراث سیاسی او برای ایران نامبارک بود ، سخن غلطی نگفته باشم . اما هایده سومین شخصیت مشهور درگذشته سی دی ماه است نمادی از یک ایرانی هنرمند ، خوش باش و اهل زندگی ، عاشق مولا علی و ایران و نوروز و حافظ و دلبسته زندگی، هنرش تا جایی است که مطمئن هستم هم چون جایگاه شعر حافظ در ادبیات ایران، آواز هایده نیز در موسیقی ایران پابرجا خواهد ماند.

سی ام دی ماه و در گذشت هر سه این شخصیت ها را ارج می نهیم ، روحشان شاد و یادشان گرامی باد .

https://www.tg-me.com/bahmanighajar
2025/07/04 13:00:31
Back to Top
HTML Embed Code: