Forwarded from عشقم رضاشاه کبیر
چرند تلاو ت نکن حالا در این موقعیت
یا مجاهدی و یا اصلاح طلب و مزدور
یا مجاهدی و یا اصلاح طلب و مزدور
توضیح کانال بیان آزادی:
بارها گفت ام و اکنون این گفته را در اینجا به آگاهی خوانندگان میرسانم.
بنا به تجربه اینجانب در چند دهه، سلطنت طلبی دیگر نه یک ایده و نه یک برنامه سیاسی، بلکه یک باتلاق است. یک باتلاقی است پر است از لنجزار و تعفن، به گونهای که اگر صدیقترین انسانها به آن نزدیک شوند تا خرخره در لنجزار فرو میروند. در این جماعت نه سوادی وجود دارد، نه عرق ملی و میهنی و نه شرافت. جز فحاشی و رکاکت زبان و تهی بودن از هر نوع استدلال و منطق چیزی در این جماعت ندیدهام. درک میکنم که اکثر مردم ایران امروز حال و هوای سلطنت و دوران شاه را در سر میپروانند و این اسباب فریب عدهای شده است که به توهم خودشان مردم ایران را سلطنت طلب بنامند. اما دو نکته را عرض کنم که متأسفانه همان عنصر کم سوادی و بیسوادی مانع درک آنها از این دو نکته شده است. و آن اینکه در طول تاریخ ایران همواره از اسکندر مقدونی تا اعراب بدوی و تا هجوم ترک های غزنوی و سلجوقی ووو تا حتی اشغال ایران توسط متفقین، عادت ایرانیان بر این بوده که در عکسالعمل به مظالم حکمرانان فعلی، در برابر فاسقترین تجاوزکارن، بوده که گاو و گوسفند هم کشتهاند. این یک، دو اینکه، بدون استثناء، عرض میکنم بدون استثناء با هر کدام از مردم عامی و عادی کوچه و بازار که درک درستی از تحولات سیاسی ندارند، و به دفاع از نظام پیشین و یا رضا پهلوی میپردازند، وقتی با آنها بحث می کنم، به پنج دقیقه طول نمیکشد که یا نظرش را عوض می کند و یا میگوید حالا...
https://www.tg-me.com/bayane_azadi
بارها گفت ام و اکنون این گفته را در اینجا به آگاهی خوانندگان میرسانم.
بنا به تجربه اینجانب در چند دهه، سلطنت طلبی دیگر نه یک ایده و نه یک برنامه سیاسی، بلکه یک باتلاق است. یک باتلاقی است پر است از لنجزار و تعفن، به گونهای که اگر صدیقترین انسانها به آن نزدیک شوند تا خرخره در لنجزار فرو میروند. در این جماعت نه سوادی وجود دارد، نه عرق ملی و میهنی و نه شرافت. جز فحاشی و رکاکت زبان و تهی بودن از هر نوع استدلال و منطق چیزی در این جماعت ندیدهام. درک میکنم که اکثر مردم ایران امروز حال و هوای سلطنت و دوران شاه را در سر میپروانند و این اسباب فریب عدهای شده است که به توهم خودشان مردم ایران را سلطنت طلب بنامند. اما دو نکته را عرض کنم که متأسفانه همان عنصر کم سوادی و بیسوادی مانع درک آنها از این دو نکته شده است. و آن اینکه در طول تاریخ ایران همواره از اسکندر مقدونی تا اعراب بدوی و تا هجوم ترک های غزنوی و سلجوقی ووو تا حتی اشغال ایران توسط متفقین، عادت ایرانیان بر این بوده که در عکسالعمل به مظالم حکمرانان فعلی، در برابر فاسقترین تجاوزکارن، بوده که گاو و گوسفند هم کشتهاند. این یک، دو اینکه، بدون استثناء، عرض میکنم بدون استثناء با هر کدام از مردم عامی و عادی کوچه و بازار که درک درستی از تحولات سیاسی ندارند، و به دفاع از نظام پیشین و یا رضا پهلوی میپردازند، وقتی با آنها بحث می کنم، به پنج دقیقه طول نمیکشد که یا نظرش را عوض می کند و یا میگوید حالا...
https://www.tg-me.com/bayane_azadi
Telegram
بیان آزادی
❇️ بیان آزادی
✍🏻 درسگفتارها و مباحثات احمد فعال و فضایی برای طرح تحلیلهای نظری در فلسفه سیاسی و جامعهشناسی
آی آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد میسپارد جان! (نیما یوشیج)
تماس با ادمین کانال:
@ahmadfaal
✍🏻 درسگفتارها و مباحثات احمد فعال و فضایی برای طرح تحلیلهای نظری در فلسفه سیاسی و جامعهشناسی
آی آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد میسپارد جان! (نیما یوشیج)
تماس با ادمین کانال:
@ahmadfaal
👌3❤1
نظر ابوالحسن بنی صدر درباره همکاری با کشور متخاصم خارجی
به نقل از کتاب خاطرات او
یک روزی [احمد] سلامتیان آمد پیش من و دیدم مثل لبو صورتش کبود بود. گفتم: «شما چرا این حالت را دارید؟» گفت: «چرا نداشته باشم؟» گفتم: «بگو. چرا این حالت را داری؟» گفت: «رجوی میخواهد برود به بغداد.» گفتم: «غلط میکنه میخواهد بره بغداد. میایستیم و نمیگذاریم برود به بغداد. این حالت چیه شما دارید؟» گفت: «ما یک عمر گفتیم. آزادی. استقلال. حالا سر از بغداد در بیاریم؟!» بعد گفت [رجوی ] می گوید فراخوان می دهیم اقلا یک میلیون نفر میآیند به مرز. بعد. با این نیروها میرویم تهران را تصرف می کنیم.
گفتم این حرفها چیه که میزنی؟ کدام دیوانه ای میآید به مرز عراق و از آنجا با شما راهپیمایی بکند بیاید تهران تا آنجا را فتج کند؟! چطور شما به این مسایل فکر نمی کنی؟ اصلا. شما پایت را بگذاری به بغداد کار تو ساخته است. از دید مردم آلت دشمن هستی. از آن لحظه که پایت به بغداد برسد. احدی به فراخوان تو نمی آید. مگر آن اشخاصی که مانده و بیکار هستند و کاری توی زندگی ندارند و شما هم بخواهید به عنوان مزدور استخدامشان کنی و پولی بهش بدهی آنها هم که تن به اين کار بدهند. برای جنگ نخواهند آمد چون یک آدم ایرانی اصیل که حاضر نمی شود با فراخوان شما به عراق بیاید و از آنجا بخواهد برگردد و وطنش را فتح کند. چنین آدمی يا باید دیوانه باشد و يا آدم غیر اصیل و بی بندوباری. به علاوه از اين نوع آدمها نیرویی در نمیآید. یک ترقه در بره میدان خالی میکنند.
نقل از کتاب «درس تجربه» خاطرات نخستین رییس جمهور ایران زنده یاد ابوالحسن بنی صدر
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
به نقل از کتاب خاطرات او
یک روزی [احمد] سلامتیان آمد پیش من و دیدم مثل لبو صورتش کبود بود. گفتم: «شما چرا این حالت را دارید؟» گفت: «چرا نداشته باشم؟» گفتم: «بگو. چرا این حالت را داری؟» گفت: «رجوی میخواهد برود به بغداد.» گفتم: «غلط میکنه میخواهد بره بغداد. میایستیم و نمیگذاریم برود به بغداد. این حالت چیه شما دارید؟» گفت: «ما یک عمر گفتیم. آزادی. استقلال. حالا سر از بغداد در بیاریم؟!» بعد گفت [رجوی ] می گوید فراخوان می دهیم اقلا یک میلیون نفر میآیند به مرز. بعد. با این نیروها میرویم تهران را تصرف می کنیم.
گفتم این حرفها چیه که میزنی؟ کدام دیوانه ای میآید به مرز عراق و از آنجا با شما راهپیمایی بکند بیاید تهران تا آنجا را فتج کند؟! چطور شما به این مسایل فکر نمی کنی؟ اصلا. شما پایت را بگذاری به بغداد کار تو ساخته است. از دید مردم آلت دشمن هستی. از آن لحظه که پایت به بغداد برسد. احدی به فراخوان تو نمی آید. مگر آن اشخاصی که مانده و بیکار هستند و کاری توی زندگی ندارند و شما هم بخواهید به عنوان مزدور استخدامشان کنی و پولی بهش بدهی آنها هم که تن به اين کار بدهند. برای جنگ نخواهند آمد چون یک آدم ایرانی اصیل که حاضر نمی شود با فراخوان شما به عراق بیاید و از آنجا بخواهد برگردد و وطنش را فتح کند. چنین آدمی يا باید دیوانه باشد و يا آدم غیر اصیل و بی بندوباری. به علاوه از اين نوع آدمها نیرویی در نمیآید. یک ترقه در بره میدان خالی میکنند.
نقل از کتاب «درس تجربه» خاطرات نخستین رییس جمهور ایران زنده یاد ابوالحسن بنی صدر
https://www.tg-me.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
❤1👍1👏1🙏1
روزشمار جنگ ایران و اسرائیل (2)
احمد فعال
مردم ایران یک جنگ با اسرائیل را در مدت 40 سال به حکمرانان جمهوری اسلامی بدهکار بودند. اکنون که حکمرانان طلب خود را پس گرفته اند، این طلب را کجا خرج خواهند کرد؟ اگر رگ جنون نسل کشی نتانیاهو بیدار شود، جایی و محلی برای خرج کردن آن وجود دارد؟
https://www.tg-me.com/bayane_azadi
احمد فعال
مردم ایران یک جنگ با اسرائیل را در مدت 40 سال به حکمرانان جمهوری اسلامی بدهکار بودند. اکنون که حکمرانان طلب خود را پس گرفته اند، این طلب را کجا خرج خواهند کرد؟ اگر رگ جنون نسل کشی نتانیاهو بیدار شود، جایی و محلی برای خرج کردن آن وجود دارد؟
https://www.tg-me.com/bayane_azadi
Telegram
بیان آزادی
❇️ بیان آزادی
✍🏻 درسگفتارها و مباحثات احمد فعال و فضایی برای طرح تحلیلهای نظری در فلسفه سیاسی و جامعهشناسی
آی آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد میسپارد جان! (نیما یوشیج)
تماس با ادمین کانال:
@ahmadfaal
✍🏻 درسگفتارها و مباحثات احمد فعال و فضایی برای طرح تحلیلهای نظری در فلسفه سیاسی و جامعهشناسی
آی آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد میسپارد جان! (نیما یوشیج)
تماس با ادمین کانال:
@ahmadfaal
👍3
♦️پیام دکتر علیی میرسپاسی برای امروز
بازنشر: ۲۷ خرداد ۱۴۰۴
🔻منبع:
https://www.instagram.com/p/DK_-vWXxGeu/?igsh=Y2x2bndkdnYzYWhs
#جنگ
#ایران
#امریکا
#اسرائیل
#علی_میرسپاسی
@NewHasanMohaddesi
بازنشر: ۲۷ خرداد ۱۴۰۴
🔻منبع:
https://www.instagram.com/p/DK_-vWXxGeu/?igsh=Y2x2bndkdnYzYWhs
#جنگ
#ایران
#امریکا
#اسرائیل
#علی_میرسپاسی
@NewHasanMohaddesi
✅ متن فارسی نامۀ مشترک انجمن جامعهشناسی ایران و اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی ایران به انجمنهای جامعهشناسی جهان با درخواست همبستگی و حمایت فوری جهانی در پی حملۀ اسراییل به ایران
مخاطبان: روسای
1. انجمن بینالمللی جامعهشناسی
2. کمیته حقوق بشر انجمن بینالمللی جامعهشناسی
3. انجمن جامعهشناسی اروپا
4. انجمن مطالعات خاورمیانه
5. انجمن جامعهشناسی امریکا
6. انجمن شوراهای تحقیقات علوم اجتماعی آسیا
با سلام و احترام،
ما اعضای انجمن جامعهشناسی و اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی ایران، با نگرانی بسیار، تغییراتی را در جهان امروز نظاره و بررسی میکنیم که موجب سلب کرامت انسانها و آسیبهای جبرانناپذیر به بنیانهای زیستی هستند و نامحتمل نیست که نقطه عطفی در روند آسیبزایی دورۀ آنتروپوسین و سرنوشت زیستکره باشند؛ در همین حال ما با نگرانی مضاعف تغییرات خونین اخیر را در خاورمیانه دنبال میکنیم؛ بهویژه حملۀ شبانه دولت اسرائیل به سرزمین و بوم ایران و تداوم آن که نقض آشکار حقوق بینالملل، منشور ملل متحد و اصل عدم توسل به زور در روابط بینالملل است.
جامعهشناسان ایران هماکنون نیز گرفتار مشکلات و محدودیتهای بسیاری هستند که موجب شده امکان حضور و همراهی با کنفرانس رباط را از دست بدهند. این جنگ علاوه بر آثار زیانبار، موجب ایزوله شدن بیش از پیش جامعهشناسان ایران و آسیب شدید به رشد جامعهشناسی در ایران خواهد شد؛ همچنانکه تداوم و گسترش این جنگ در خاورمیانه تمامی این کنفرانس را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
این حمله نهتنها به تمامیت سرزمینی ایران، بلکه به ثبات منطقه و فراتر از آن به بنیانهای صلح جهانی آسیب زده است. ما این اقدام را مصداقی از امپریالیسم نظامیگرا، بیثباتسازی منطقهای و بیتوجهی به حق حیات و امنیت انسانها میدانیم.
در شرایط بسیار وخیم اجتماعی و اقتصادی خاورمیانه و ایران، هر اقدام نظامی، صرفنظر از موضع سیاسی کشورها، جریانها و افراد، خطری جدی برای جان، روان، معیشت و همبستگی اجتماعی ضروری میلیونها انسان است.
شما و ما از آثار زیانبار سکوت برخی از روشنفکران و دانشمندان در برابر وقایعی مانند ظهور نازیسم و فاشیسم و بروز جنگ جهانی مطلع هستیم. سکوت ما در چنین لحظاتی به معنای پذیرش و عادیسازی خشونت و سلطهطلبی و آثار زیانبار آن، از یک سو بر زیستکره و افول خرد و سرنوشت نوع انسان، و از سوی دیگر بر جامعهشناسی ایران، خواهد بود.
بر این اساس، ما از شما، بهعنوان نهادهای معتبر جهانی در حوزه جامعهشناسی، میخواهیم:
۱. رسما حملات نظامی علیه ایران را محکوم و نسبت به تهدید صلح جهانی هشدار دهید؛
۲. از جامعه مدنی و دانشمندان علوم اجتماعی در ایران حمایت اخلاقی و حرفهای اعلام کنید؛
۳. با صدور بیانیهها، نشستها و همکاریهای علمی، زمینۀ دیالوگ بینالمللی برای صلح و عدالت اجتماعی را فراهم کنید؛
۴. در برابر روندهای فزایندۀ نظامیگری، خشونت ساختاری، نقض حقوق بشر و بیثباتسازی جهانی، همبستگی اجتماعی علمی نشان دهید؛
۵. در کنفرانسهای رباط و دهلی، بهطور ویژه تشدید جنگ و نظامیگری در خاورمیانه و تهدیدهای صلح و جان و زندگی ساکنان این منطقه را مورد تامل و بررسی قرار دهید.
در پایان، تأکید میکنیم که دفاع از صلح و کرامت انسانی نه محدود به مرزهاست، نه به دولتها. دفاع از مردم، جامعه، و ارزشهای انسانی وظیفهای است مشترک میان همه ما. ما آمادهایم برای هرگونه گفتوگو، تبادل علمی، و همیاری مشترک گام برداریم.
با احترام و امید به صلح،
انجمن جامعهشناسی ایران
اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی ایران
مخاطبان: روسای
1. انجمن بینالمللی جامعهشناسی
2. کمیته حقوق بشر انجمن بینالمللی جامعهشناسی
3. انجمن جامعهشناسی اروپا
4. انجمن مطالعات خاورمیانه
5. انجمن جامعهشناسی امریکا
6. انجمن شوراهای تحقیقات علوم اجتماعی آسیا
با سلام و احترام،
ما اعضای انجمن جامعهشناسی و اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی ایران، با نگرانی بسیار، تغییراتی را در جهان امروز نظاره و بررسی میکنیم که موجب سلب کرامت انسانها و آسیبهای جبرانناپذیر به بنیانهای زیستی هستند و نامحتمل نیست که نقطه عطفی در روند آسیبزایی دورۀ آنتروپوسین و سرنوشت زیستکره باشند؛ در همین حال ما با نگرانی مضاعف تغییرات خونین اخیر را در خاورمیانه دنبال میکنیم؛ بهویژه حملۀ شبانه دولت اسرائیل به سرزمین و بوم ایران و تداوم آن که نقض آشکار حقوق بینالملل، منشور ملل متحد و اصل عدم توسل به زور در روابط بینالملل است.
جامعهشناسان ایران هماکنون نیز گرفتار مشکلات و محدودیتهای بسیاری هستند که موجب شده امکان حضور و همراهی با کنفرانس رباط را از دست بدهند. این جنگ علاوه بر آثار زیانبار، موجب ایزوله شدن بیش از پیش جامعهشناسان ایران و آسیب شدید به رشد جامعهشناسی در ایران خواهد شد؛ همچنانکه تداوم و گسترش این جنگ در خاورمیانه تمامی این کنفرانس را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
این حمله نهتنها به تمامیت سرزمینی ایران، بلکه به ثبات منطقه و فراتر از آن به بنیانهای صلح جهانی آسیب زده است. ما این اقدام را مصداقی از امپریالیسم نظامیگرا، بیثباتسازی منطقهای و بیتوجهی به حق حیات و امنیت انسانها میدانیم.
در شرایط بسیار وخیم اجتماعی و اقتصادی خاورمیانه و ایران، هر اقدام نظامی، صرفنظر از موضع سیاسی کشورها، جریانها و افراد، خطری جدی برای جان، روان، معیشت و همبستگی اجتماعی ضروری میلیونها انسان است.
شما و ما از آثار زیانبار سکوت برخی از روشنفکران و دانشمندان در برابر وقایعی مانند ظهور نازیسم و فاشیسم و بروز جنگ جهانی مطلع هستیم. سکوت ما در چنین لحظاتی به معنای پذیرش و عادیسازی خشونت و سلطهطلبی و آثار زیانبار آن، از یک سو بر زیستکره و افول خرد و سرنوشت نوع انسان، و از سوی دیگر بر جامعهشناسی ایران، خواهد بود.
بر این اساس، ما از شما، بهعنوان نهادهای معتبر جهانی در حوزه جامعهشناسی، میخواهیم:
۱. رسما حملات نظامی علیه ایران را محکوم و نسبت به تهدید صلح جهانی هشدار دهید؛
۲. از جامعه مدنی و دانشمندان علوم اجتماعی در ایران حمایت اخلاقی و حرفهای اعلام کنید؛
۳. با صدور بیانیهها، نشستها و همکاریهای علمی، زمینۀ دیالوگ بینالمللی برای صلح و عدالت اجتماعی را فراهم کنید؛
۴. در برابر روندهای فزایندۀ نظامیگری، خشونت ساختاری، نقض حقوق بشر و بیثباتسازی جهانی، همبستگی اجتماعی علمی نشان دهید؛
۵. در کنفرانسهای رباط و دهلی، بهطور ویژه تشدید جنگ و نظامیگری در خاورمیانه و تهدیدهای صلح و جان و زندگی ساکنان این منطقه را مورد تامل و بررسی قرار دهید.
در پایان، تأکید میکنیم که دفاع از صلح و کرامت انسانی نه محدود به مرزهاست، نه به دولتها. دفاع از مردم، جامعه، و ارزشهای انسانی وظیفهای است مشترک میان همه ما. ما آمادهایم برای هرگونه گفتوگو، تبادل علمی، و همیاری مشترک گام برداریم.
با احترام و امید به صلح،
انجمن جامعهشناسی ایران
اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی ایران
❤1👌1🕊1
روزشمار جنگ ایران و اسرائیل (3)
مبادا حماقت حماس را تکرار کنید؟؟؟!!!
احمد فعال
در روزشمار (2)، یادآور شدم که اگر رژیم صهیونیستی اسرائیل به اهدف خود نرسد رگ جنون نسل کشی نتانیاهو بیدار می شود، اکنون به عنوان یک عضو کوچک ایرانی هشدار می دهم که مبادا حماقت حماس را تکرار کنید. حمله امروز ایران مرهون همان حماقتی بود که عده ای در ایران هلهله شادی بپا کردند، اما ندانستند که آتش حمله طوفان الاقصی نه تنها یک سرزمین و یک کشور را به تلی از خاکستر تبدیل کرد، بلکه باعت از بین رفتن خود حماس، و از آنجا از بین رفتن حزب الله لبنان و نابودی شمال این کشور، و در آخر از دست رفتن سوریه شد. امروز ترکش آن حماقت به ایران رسید. فقط در یک کلام به حکمرانان جمهوری اسلامی عرض می کنم که حد یقف شما کجاست؟ اگر من به جای شما بودم خود را به زمین زمان می دوختم تا آتش این جنگ ویرانگر خاموش شود.
https://www.tg-me.com/bayane_azadi
مبادا حماقت حماس را تکرار کنید؟؟؟!!!
احمد فعال
در روزشمار (2)، یادآور شدم که اگر رژیم صهیونیستی اسرائیل به اهدف خود نرسد رگ جنون نسل کشی نتانیاهو بیدار می شود، اکنون به عنوان یک عضو کوچک ایرانی هشدار می دهم که مبادا حماقت حماس را تکرار کنید. حمله امروز ایران مرهون همان حماقتی بود که عده ای در ایران هلهله شادی بپا کردند، اما ندانستند که آتش حمله طوفان الاقصی نه تنها یک سرزمین و یک کشور را به تلی از خاکستر تبدیل کرد، بلکه باعت از بین رفتن خود حماس، و از آنجا از بین رفتن حزب الله لبنان و نابودی شمال این کشور، و در آخر از دست رفتن سوریه شد. امروز ترکش آن حماقت به ایران رسید. فقط در یک کلام به حکمرانان جمهوری اسلامی عرض می کنم که حد یقف شما کجاست؟ اگر من به جای شما بودم خود را به زمین زمان می دوختم تا آتش این جنگ ویرانگر خاموش شود.
https://www.tg-me.com/bayane_azadi
Telegram
بیان آزادی
❇️ بیان آزادی
✍🏻 درسگفتارها و مباحثات احمد فعال و فضایی برای طرح تحلیلهای نظری در فلسفه سیاسی و جامعهشناسی
آی آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد میسپارد جان! (نیما یوشیج)
تماس با ادمین کانال:
@ahmadfaal
✍🏻 درسگفتارها و مباحثات احمد فعال و فضایی برای طرح تحلیلهای نظری در فلسفه سیاسی و جامعهشناسی
آی آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد میسپارد جان! (نیما یوشیج)
تماس با ادمین کانال:
@ahmadfaal
❤2👍2👎1
روزشمار جنگ ایران و اسرائیل (4)
فضای رسانهای، احساسات ما و مواضع ما
احمد فعال
فضای رسانهای و منابع خبری یک هاله است، آنهم سختترین هالهای که بر فضای ذهنی و روانشناختی ما خیمه زده است. فضای رسانهای و منابع خبری نه تنها در اندیشههای ما، بلکه در احساسات ما دستکاری میکنند. فضای رسانهای و منابع خبری رابطه انسان را با واقعیت غیرمستقیم میکنند. وقتی رابطه غیرمستقیم میشود، به جای اندیشیدن اندیشه ساخته میشود، و به جای احساس ورزیدن، احساس در ما تولید میشود. رسانهها و منابع خبری حتی میتوانند ذائقه چشایی ما را به دلخواه خودشان تغییر دهند. در جامعههای دموکراسی تکثر منابع و تکثر رسانهای وجود دارد، اما تسلط رسانهای و تسلط منابع خبری هم وجود دارند، به طوریکه سلطه رسانهها و منابع با همکاری یک رشته عوامل دیگر، اثر تکثر رسانهای و تکثر منابع را تقریباً خنثی میکنند. چیزی که رابرت دال از آن به عنوان مدیاکراسی یا دولت رسانهها، و بودریار از آن به عنوان ساختار انقلابی ارزشها یاد میکند.
از این مقدمه کوتاه که سر درازی دارد، توجه خوانندگاه را به تجربه زندگی روزانه در میانه جنگ اسرائیل و ایران جلب میکنم. در چند روز اول تلویزیون منزل ما تنها روی شبکه خبری ایران اینترنشنال بود، یعنی به جز این شبکه هیچ شبکه دیگری را نداشتم. این شبکه در جنگ اسرائیل علیه غزه، تریبون رسمی و رسانه رسمی دولت اسرائیل بود. این به کنار، در جنگ اسرائیل و ایران انتظار میرفت به خاطر مصلحتاندیشی هم شده اگر نه طرف ایران – منظور من سرزمین ایران است- اما اندکی مواضع خود را تعدیل دهد، به طوریکه به عیان مشخص نباشد که تریبون رسمی و رسانه رسمی دولت اسرائیل است. سه خبرنگاری که از اسرائیل برای این شبکه گزارش تهیه میکنند، مشخصاً بالفطره اسرائیلی هستند. بسیاری از تحلیلگرانی هم که به شبکه دعوت میشوند، علناً سمپاتی اسرائیل، و تفاسیر رسمی این شبکه هم مستند به اخباری است که اسرائیل ارائه میدهد. بدیهی است کسی که در این فضای رسانهای قرار گیرد، برای مدتی اینجور فکر میکند که ایران تمام مناطق مسکونی اسرائیل را هدف قرار میدهد، اسرائیل با دقت هیج غیرنظامیای را هدف قرار نمیدهد. ایران درب و داغون شده است، سران نظام یکی یکی در حال جمع کردن اثاث خود و فرار از کشور هستند، و به زودی همین روزها نظام سقوط میکند. و از آن طرف موشکهای ایران با هدف قرار دادن مناطق مسکونی، هیچ آسیبی به اسرائیل وارد نکرده، و سپرآهنین هرباره تقریباً همه موشکها را منهدم میکند.
از دو سه روز است که ماهواره را از دست دادم، و ناچاراً خود را با شبکههای خبری ایران مشغول کردم. بعد از مدت دو روز احساس کردم که کاملا فضای ذهنیام 180 درجه تغییر کرده است. اگرچه به اخبار اینترنشنال اصلا اعتماد نداشتم و سعی کردم که کاملاً اعتنایی به اخبار و تفاسیر آن نداشته باشم، و به اخبار ایران هم بیشتر اعتماد نداشتم، اما در هر حال نمیتوان گفت هیاهوی تبلیغاتی و هاله سنگینی که رسانه بر ذهن آدمی چنبر میزند بیتأثیر است. در حقیقت شبکههای خبری در ایران در اخبار و تفاسیر جنگ یک نوع انقلاب ذهنی ایجاد میکنند. با بمباران اطلاعات و اخبار مطلقاً یک طرفه، و اخبار پیروزیها و حماسهها، مخاطب خود را کاملاً منغلب میکند. حالا اینها را که عرض میکنم کاملا تحت تأثیر اخبار و تفاسیر جنگی است، که حتی میتواند افراد دانشگاهی و تحصیل کرده و اهل مطالعه را هم تحت تأثیر قرار داد، و الا در امور دیگر به غیر از جنگ نمیتواند چنین نقشی ایفا کند. به همین دلیل دولت نه تنها با فیلتر کردن شبکهها، بلکه با قطع اینترنت و عدم امکان حضور هیچ خبرنگار مستقل، مطلقاً کشور را در معرض سانسور خبری قرار داده است تا دستکم مخاطبان وفادار خود را به آسانی شستشوی مغزی کند.
اکنون پس از چند روز، امروز ماهوارهساز را آوردم و به ایشان گفتم فقط بی بی سی را برایم تنظیم کند، تلویزیون اینترنشنال خیالم راحت است، چون پیشتر هم گفته بودم، به دلیل ساپورتهای مالی قوی از سوی دولت های ضدایران، اینقدر فرکانس این شبکه خبری قوی است که دیش ماهواره را چشم بسته روی پشت بام پرت کنید، روی فرکانسهای شبکه تنظیم میشود، لذا از امشب مشغول دیدن بی بی سی شدم تا اندکی ذهن و احساس خود را از کشمکش تسلط این دو موج رسانهای، آزاد و قدری با آسودگی و استقلال بیشتری احساس و اندیشه خود را به سمت واقعیت تنظیم کنم.
برای آگاهی از تحلیلهای نظری در سیاست و جامعه شناسی به کانال بیان آزادی بپیوندید
https://www.tg-me.com/bayane_azadi
فضای رسانهای، احساسات ما و مواضع ما
احمد فعال
فضای رسانهای و منابع خبری یک هاله است، آنهم سختترین هالهای که بر فضای ذهنی و روانشناختی ما خیمه زده است. فضای رسانهای و منابع خبری نه تنها در اندیشههای ما، بلکه در احساسات ما دستکاری میکنند. فضای رسانهای و منابع خبری رابطه انسان را با واقعیت غیرمستقیم میکنند. وقتی رابطه غیرمستقیم میشود، به جای اندیشیدن اندیشه ساخته میشود، و به جای احساس ورزیدن، احساس در ما تولید میشود. رسانهها و منابع خبری حتی میتوانند ذائقه چشایی ما را به دلخواه خودشان تغییر دهند. در جامعههای دموکراسی تکثر منابع و تکثر رسانهای وجود دارد، اما تسلط رسانهای و تسلط منابع خبری هم وجود دارند، به طوریکه سلطه رسانهها و منابع با همکاری یک رشته عوامل دیگر، اثر تکثر رسانهای و تکثر منابع را تقریباً خنثی میکنند. چیزی که رابرت دال از آن به عنوان مدیاکراسی یا دولت رسانهها، و بودریار از آن به عنوان ساختار انقلابی ارزشها یاد میکند.
از این مقدمه کوتاه که سر درازی دارد، توجه خوانندگاه را به تجربه زندگی روزانه در میانه جنگ اسرائیل و ایران جلب میکنم. در چند روز اول تلویزیون منزل ما تنها روی شبکه خبری ایران اینترنشنال بود، یعنی به جز این شبکه هیچ شبکه دیگری را نداشتم. این شبکه در جنگ اسرائیل علیه غزه، تریبون رسمی و رسانه رسمی دولت اسرائیل بود. این به کنار، در جنگ اسرائیل و ایران انتظار میرفت به خاطر مصلحتاندیشی هم شده اگر نه طرف ایران – منظور من سرزمین ایران است- اما اندکی مواضع خود را تعدیل دهد، به طوریکه به عیان مشخص نباشد که تریبون رسمی و رسانه رسمی دولت اسرائیل است. سه خبرنگاری که از اسرائیل برای این شبکه گزارش تهیه میکنند، مشخصاً بالفطره اسرائیلی هستند. بسیاری از تحلیلگرانی هم که به شبکه دعوت میشوند، علناً سمپاتی اسرائیل، و تفاسیر رسمی این شبکه هم مستند به اخباری است که اسرائیل ارائه میدهد. بدیهی است کسی که در این فضای رسانهای قرار گیرد، برای مدتی اینجور فکر میکند که ایران تمام مناطق مسکونی اسرائیل را هدف قرار میدهد، اسرائیل با دقت هیج غیرنظامیای را هدف قرار نمیدهد. ایران درب و داغون شده است، سران نظام یکی یکی در حال جمع کردن اثاث خود و فرار از کشور هستند، و به زودی همین روزها نظام سقوط میکند. و از آن طرف موشکهای ایران با هدف قرار دادن مناطق مسکونی، هیچ آسیبی به اسرائیل وارد نکرده، و سپرآهنین هرباره تقریباً همه موشکها را منهدم میکند.
از دو سه روز است که ماهواره را از دست دادم، و ناچاراً خود را با شبکههای خبری ایران مشغول کردم. بعد از مدت دو روز احساس کردم که کاملا فضای ذهنیام 180 درجه تغییر کرده است. اگرچه به اخبار اینترنشنال اصلا اعتماد نداشتم و سعی کردم که کاملاً اعتنایی به اخبار و تفاسیر آن نداشته باشم، و به اخبار ایران هم بیشتر اعتماد نداشتم، اما در هر حال نمیتوان گفت هیاهوی تبلیغاتی و هاله سنگینی که رسانه بر ذهن آدمی چنبر میزند بیتأثیر است. در حقیقت شبکههای خبری در ایران در اخبار و تفاسیر جنگ یک نوع انقلاب ذهنی ایجاد میکنند. با بمباران اطلاعات و اخبار مطلقاً یک طرفه، و اخبار پیروزیها و حماسهها، مخاطب خود را کاملاً منغلب میکند. حالا اینها را که عرض میکنم کاملا تحت تأثیر اخبار و تفاسیر جنگی است، که حتی میتواند افراد دانشگاهی و تحصیل کرده و اهل مطالعه را هم تحت تأثیر قرار داد، و الا در امور دیگر به غیر از جنگ نمیتواند چنین نقشی ایفا کند. به همین دلیل دولت نه تنها با فیلتر کردن شبکهها، بلکه با قطع اینترنت و عدم امکان حضور هیچ خبرنگار مستقل، مطلقاً کشور را در معرض سانسور خبری قرار داده است تا دستکم مخاطبان وفادار خود را به آسانی شستشوی مغزی کند.
اکنون پس از چند روز، امروز ماهوارهساز را آوردم و به ایشان گفتم فقط بی بی سی را برایم تنظیم کند، تلویزیون اینترنشنال خیالم راحت است، چون پیشتر هم گفته بودم، به دلیل ساپورتهای مالی قوی از سوی دولت های ضدایران، اینقدر فرکانس این شبکه خبری قوی است که دیش ماهواره را چشم بسته روی پشت بام پرت کنید، روی فرکانسهای شبکه تنظیم میشود، لذا از امشب مشغول دیدن بی بی سی شدم تا اندکی ذهن و احساس خود را از کشمکش تسلط این دو موج رسانهای، آزاد و قدری با آسودگی و استقلال بیشتری احساس و اندیشه خود را به سمت واقعیت تنظیم کنم.
برای آگاهی از تحلیلهای نظری در سیاست و جامعه شناسی به کانال بیان آزادی بپیوندید
https://www.tg-me.com/bayane_azadi
Telegram
بیان آزادی
❇️ بیان آزادی
✍🏻 درسگفتارها و مباحثات احمد فعال و فضایی برای طرح تحلیلهای نظری در فلسفه سیاسی و جامعهشناسی
آی آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد میسپارد جان! (نیما یوشیج)
تماس با ادمین کانال:
@ahmadfaal
✍🏻 درسگفتارها و مباحثات احمد فعال و فضایی برای طرح تحلیلهای نظری در فلسفه سیاسی و جامعهشناسی
آی آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد میسپارد جان! (نیما یوشیج)
تماس با ادمین کانال:
@ahmadfaal
👍2👎1
🔺نهمین روز جنگ و احتمالات پیش رو
ضرب الاجل دیشب ترامپ تردید اندکی دربارەی ورود مستقیم آمریکا به جنگ علیه ایران باقی گذاشته است.
این چالشی مستقیم علیه استراتژی ایران برای فرسایشی کردن جنگ به قصد کاستن از تاب آوری اسرائیل است.
ایران در مواجهه با برتری فناوری و تفوق هوایی اسرائیل، در پی آنست که با طولانی کردن نبرد، بیشترین حس ناامنی را به دشمن تحمیل کند.
نگه داشتن جمعیت در پناهگاه ها، بالا بردن هزینه های اقتصادی و در نهایت امید به ته کشیدن تیرهای گنبد آهنین رئوس اصلی راهبرد دفاعی تهران را تشکیل می دهد.
به ظن قوی ایران دنبال حصول نتیجەای چون جنگ 33 روزەی اسرائیل با حزب الله است.
جنگی که در پایان آن نه تنها حزب الله جان سالم بدر برد، بلکه توانست در شرایطی نسبتا مساوی، آتش بس را به خصم تحمیل کند.
در مقابل اسرائیل برای اجتناب از این مسیر، مجدانه در پی کشاندن پای آمریکا به جنگ است.
با این تفاصیل، موضع نهایی آمریکا تعیین کننده است.
برای شخص ترامپ ورود مستقیم به جنگ گزینەی مطلوبی نیست. ترجیح او برون سپاری جنگ به پیمانکار امنیتی خود در منطقه یعنی اسرائیل است.
از سوی دیگر به لحاظ روان شناختی، شکیبایی رئیس جمهور جنجالی آمریکا مانند تاب آوری اسرائیل محدود و قابل تخمین است.
ترامپ برخلاف اسلاف خود تمایلی به مذاکرات دشوار و پیچیده ندارد و در پی نتایج آنی و ملموس است.
به طور مثال سر باز کردن دوبارەی بحران کنونی فرضا در شش ماه یا یک سال دیگر برای وی کابوسی شخصی و فاجعەای سیاسی است.
از این رو وی حملات اسرائیل را اهرم فشاری جهت کوتاه آمدن ایران از خواستەی اصلی خود مبنی بر حفظ حق غنی سازی می بیند.
می توان احتمال داد که مهلت دو هفتەای وی به ایران بر اساس ترکیبی از این نگرانی ها و انگیزه ها اتخاذ شده است:
این دو هفته زمانی تقریبی برای اتمام ذخایر سیستم گنبد آهنین اسرائیل و اجبار آمریکا برای ورود به جنگ است.
اگر موشک های رهگیر اسرائیل تمام شوند ایران به راحتی می تواند حتی با موشک های نسل اول عمق آن را هدف قرار دهد.
امری که می تواند واکنش طبیعی آمریکا را برانگیزد. خاطرنشان می شود در جنگ اکتبر 1973 هنگامی که در سه روز اول نشانه های شکست نسبی اسرائیل پدیدار شد، آمریکا با پل هوایی معروف خود، ورق را برگرداند.
همچنین این مهلت می تواند زمان مورد نیاز برای آوردن ناوها و کشتی های جنگی به خلیج فارس جهت آماده سازی برای حمله به ایران باشد.
این تمهیدات برای مقابله با بستن تنگەی هرمز توسط ایران و حملات به پایگاه های آمریکایی در منطقه، حیاتی است.
بعید است که ایران با چشم پوشی از غنی سازی و در شرایط جنگی به روند سیاسی مردەی کنونی بپیوندد.
افزون بر بی اعتمادی شدید به تمهیدات سیاسی به عنوان تاکتیک های فریب و غافلگیری، دست شستن از حق غنی سازی، آخرین ابزارهای چانه زنی و کسب امتیاز را از دستش خارج خواهد کرد.
این امر در شرایط کنونی که آسمان ایران محل تاخت و تاز پرنده و ریزپرنده های متخاصم شده، در حکم یک خودزنی استراتژیک خواهد بود.
تاکتیک کنونی تهران کسب آتش بس و اجتناب از بده بستان زیر آتش است.
ایران در پی ترغیب ترامپ جهت فشار آوردن به اسرائیل جهت پایان عملیات نظامی و سپس آغاز گفتگوهاست. احتمالا مشوقی که در این زمینه ارائه می دهد، پذیرش برخی محدودیت ها فراتر از توافق برجام است.
روزهای آینده سرنوشت ساز و تعیین کننده است. اسرائیل تصمیم خود را گرفته و وارد ماجرایی خطرناک شده است.
اما وضع در تهران و واشنگتن فرق می کند. ترامپ به وضوح امیدوار بود که تحولات نظامی فراتر و سریع تر از روند سیاسی عمل کند و محتاج تصمیم کبری نباشد. امری که تاکنون محقق نشده است.
ایران هم که با جنگی همه جانبه و نیابتی از سوی دنیای غرب روبروست.
اکنون تصمیم ترامپ تعیین کننده است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
ضرب الاجل دیشب ترامپ تردید اندکی دربارەی ورود مستقیم آمریکا به جنگ علیه ایران باقی گذاشته است.
این چالشی مستقیم علیه استراتژی ایران برای فرسایشی کردن جنگ به قصد کاستن از تاب آوری اسرائیل است.
ایران در مواجهه با برتری فناوری و تفوق هوایی اسرائیل، در پی آنست که با طولانی کردن نبرد، بیشترین حس ناامنی را به دشمن تحمیل کند.
نگه داشتن جمعیت در پناهگاه ها، بالا بردن هزینه های اقتصادی و در نهایت امید به ته کشیدن تیرهای گنبد آهنین رئوس اصلی راهبرد دفاعی تهران را تشکیل می دهد.
به ظن قوی ایران دنبال حصول نتیجەای چون جنگ 33 روزەی اسرائیل با حزب الله است.
جنگی که در پایان آن نه تنها حزب الله جان سالم بدر برد، بلکه توانست در شرایطی نسبتا مساوی، آتش بس را به خصم تحمیل کند.
در مقابل اسرائیل برای اجتناب از این مسیر، مجدانه در پی کشاندن پای آمریکا به جنگ است.
با این تفاصیل، موضع نهایی آمریکا تعیین کننده است.
برای شخص ترامپ ورود مستقیم به جنگ گزینەی مطلوبی نیست. ترجیح او برون سپاری جنگ به پیمانکار امنیتی خود در منطقه یعنی اسرائیل است.
از سوی دیگر به لحاظ روان شناختی، شکیبایی رئیس جمهور جنجالی آمریکا مانند تاب آوری اسرائیل محدود و قابل تخمین است.
ترامپ برخلاف اسلاف خود تمایلی به مذاکرات دشوار و پیچیده ندارد و در پی نتایج آنی و ملموس است.
به طور مثال سر باز کردن دوبارەی بحران کنونی فرضا در شش ماه یا یک سال دیگر برای وی کابوسی شخصی و فاجعەای سیاسی است.
از این رو وی حملات اسرائیل را اهرم فشاری جهت کوتاه آمدن ایران از خواستەی اصلی خود مبنی بر حفظ حق غنی سازی می بیند.
می توان احتمال داد که مهلت دو هفتەای وی به ایران بر اساس ترکیبی از این نگرانی ها و انگیزه ها اتخاذ شده است:
این دو هفته زمانی تقریبی برای اتمام ذخایر سیستم گنبد آهنین اسرائیل و اجبار آمریکا برای ورود به جنگ است.
اگر موشک های رهگیر اسرائیل تمام شوند ایران به راحتی می تواند حتی با موشک های نسل اول عمق آن را هدف قرار دهد.
امری که می تواند واکنش طبیعی آمریکا را برانگیزد. خاطرنشان می شود در جنگ اکتبر 1973 هنگامی که در سه روز اول نشانه های شکست نسبی اسرائیل پدیدار شد، آمریکا با پل هوایی معروف خود، ورق را برگرداند.
همچنین این مهلت می تواند زمان مورد نیاز برای آوردن ناوها و کشتی های جنگی به خلیج فارس جهت آماده سازی برای حمله به ایران باشد.
این تمهیدات برای مقابله با بستن تنگەی هرمز توسط ایران و حملات به پایگاه های آمریکایی در منطقه، حیاتی است.
بعید است که ایران با چشم پوشی از غنی سازی و در شرایط جنگی به روند سیاسی مردەی کنونی بپیوندد.
افزون بر بی اعتمادی شدید به تمهیدات سیاسی به عنوان تاکتیک های فریب و غافلگیری، دست شستن از حق غنی سازی، آخرین ابزارهای چانه زنی و کسب امتیاز را از دستش خارج خواهد کرد.
این امر در شرایط کنونی که آسمان ایران محل تاخت و تاز پرنده و ریزپرنده های متخاصم شده، در حکم یک خودزنی استراتژیک خواهد بود.
تاکتیک کنونی تهران کسب آتش بس و اجتناب از بده بستان زیر آتش است.
ایران در پی ترغیب ترامپ جهت فشار آوردن به اسرائیل جهت پایان عملیات نظامی و سپس آغاز گفتگوهاست. احتمالا مشوقی که در این زمینه ارائه می دهد، پذیرش برخی محدودیت ها فراتر از توافق برجام است.
روزهای آینده سرنوشت ساز و تعیین کننده است. اسرائیل تصمیم خود را گرفته و وارد ماجرایی خطرناک شده است.
اما وضع در تهران و واشنگتن فرق می کند. ترامپ به وضوح امیدوار بود که تحولات نظامی فراتر و سریع تر از روند سیاسی عمل کند و محتاج تصمیم کبری نباشد. امری که تاکنون محقق نشده است.
ایران هم که با جنگی همه جانبه و نیابتی از سوی دنیای غرب روبروست.
اکنون تصمیم ترامپ تعیین کننده است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
❤1
یمن: جنگ ایران جنگ تمام امت است/ اگر آمریکا به ایران تجاوز کند آنها در دریای سرخ هدف قرار خواهد گرفت
نیروهای مسلح یمن در بیانیه خود:
🔺هرگونه حمله و تجاوز آمریکایی در حمایت از دشمن اسرائیلی علیه ایران در چارچوب همان هدف است که هدف آن قادر ساختن دشمن اسرائیلی به تسلط بر کل منطقه است
🔺نبرد، نبرد تمام امت است و نجات، عزت و پیروزی امت در بسیج و جهاد در راه خداوند متعال است، چنانکه خداوند متعال میفرماید: {و در راه خدا پیکار کنید و بدانید که خداوند شنوا و داناست.}
خداوند متعال میفرماید: {ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد.} سخن خدا حق است.
🔺بر این اساس، اگر آمریکا با دشمن اسرائیلی درگیر حمله و تجاوز علیه ایران شود، نیروهای مسلح، کشتیها و ناوهای جنگی آن را در دریای سرخ هدف قرار خواهند داد.
نیروهای مسلح یمن در بیانیه خود:
🔺هرگونه حمله و تجاوز آمریکایی در حمایت از دشمن اسرائیلی علیه ایران در چارچوب همان هدف است که هدف آن قادر ساختن دشمن اسرائیلی به تسلط بر کل منطقه است
🔺نبرد، نبرد تمام امت است و نجات، عزت و پیروزی امت در بسیج و جهاد در راه خداوند متعال است، چنانکه خداوند متعال میفرماید: {و در راه خدا پیکار کنید و بدانید که خداوند شنوا و داناست.}
خداوند متعال میفرماید: {ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد.} سخن خدا حق است.
🔺بر این اساس، اگر آمریکا با دشمن اسرائیلی درگیر حمله و تجاوز علیه ایران شود، نیروهای مسلح، کشتیها و ناوهای جنگی آن را در دریای سرخ هدف قرار خواهند داد.
❤1
انصارالله یمن:
منتظر درخواست ایران برای مداخله در جنگ نخواهیم ماند.
در مرحله نخست، نیروهای آمریکایی را در دریای سرخ هدف خواهیم گرفت.
🔖 @News1Fori
منتظر درخواست ایران برای مداخله در جنگ نخواهیم ماند.
در مرحله نخست، نیروهای آمریکایی را در دریای سرخ هدف خواهیم گرفت.
🔖 @News1Fori
روشمار جنگ ایران و اسرائیل (5)
مبادا جا پای یمنیها بگذارید
احمد فعال
پیشتر در یک یادداشت توضیح دادم که مبادا حماقت حماس را تکرار کنید، از حمله حماس در 7 اکتبر درس بگیرید، آن حمله، آتشی در منطقه به پا کرد که اگر تا دیروز کل غزه به خاکستر تبدیل شد، سوریه از دست رفت، به نابود شدن حماس و حزبالله منجر شد، و پس از آن شمال لبنان به نابودی کشیده شد، امروز این آتش دامنگیر ایران شده است. اگر آن روز عدهای از سر توّهم و یا فریبکاری هلهله شادی بپا کردند، بازخواست میشدند، امروز شاهد این فجایع نبودیم. از باب خیرخواهی سرزمین ایران عرض میکنم، مبادا اینبار در دام زیدیهای یمنی بیافتید. پیشتر در باره یمنیها نوشتم که کار آنها اگرچه خردمندانه نیست، لیکن در برابر دنیای سلطه قابل درک است. کار درست، کاری است که هم خردمندانه باشد و هم قابل درک. مرام یمنیها زیدی است. نیک میدانید که زیدیها علی بن حسین موسوم به حضرت زین العابدین را به امامت قبول نداشتند. آنها زید بن علی را چون به شمشیر قیام کرد، به جای پدرش علی بن حسین به امامت برگزیدند. از نظر زیدیها امام کسی است که دائم شمشیر به کمر بسته باشد، و دائم در جنگ با کفار باشد. اصطلاح "امام بالسیف"، یعنی امام به شمشیر، جوهره ایدئولوژی زیدیهاست.
نکته دیگری که باید هشدار داد این است که شرایط ایران با شرایط یمن، و مردم ایران با مردم یمن زمین تا آسمان فرق دارند. مردم ایران فرهنگ خودشان را دارند، پیشرفت و ترقی و تمدن و رفاه و و زندگی کردن را در تجربه تاریخی خود دارند. حتی در این چند دههای که حکمرانان کوشش داشتند تا زندگی کردن را از مردم دریغ کنند، مردم ایران در تجربه شخصی، زندگی کردن را علیرغم همه سختیها و مرارتها پیش بردند. شادی را و شاد زیستن را در تجربه خود پیش بردند. زیدیهای یمن هیچی برای از دست دادن ندارند، هیچی. هیچ تجربهای از زندگی و شادی و توسعه و پیشرفت در زندگی ندیدهاند. همان حرف جناب دکتر ولایتی درست است که با یک لونگی که دور خود پییچاندهاند روزگار به سر میکنند. لیکن آقای ولایتی درک نکرد، زیدیها مرگ را به جای زندگی انتخاب کردهاند، لیکن مردم ایران میخواهند زندگی کنند.
زیدیهای یمن را باید درک کرد و به آنها در راه آموزش و بهداشت و فرهنگ کمک کرد، و با آنها در وضعیت وخیمی که در تضادها و تبعیضهای جهان سلطه میسوزند، ابراز همدردی کرد، اما آنها را به حال خودشان واگذاریم و مباد تحرک آنان هیجانات ما را به تحریک وادارد. توجه داشته باشید که تنها افراطیها در ایران نیستند که خواهان تداوم جنگ هستند، دشمنان ایران نیز که منتظر ندای نتانیاهو نشسته بودند، تا در رکاب ایشان، به تخت سلطنت بنشینند، برای تحریک جمهوری اسلامی و کشاندن پای ایران به جنگ در کمین نشستهاند.
1 تیرماه 1404
برای آگاهی از تحلیلهای نظری در سیاست و جامعه شناسی به کانال بیان آزادی بپیوندید
https://www.tg-me.com/bayane_azadi
مبادا جا پای یمنیها بگذارید
احمد فعال
پیشتر در یک یادداشت توضیح دادم که مبادا حماقت حماس را تکرار کنید، از حمله حماس در 7 اکتبر درس بگیرید، آن حمله، آتشی در منطقه به پا کرد که اگر تا دیروز کل غزه به خاکستر تبدیل شد، سوریه از دست رفت، به نابود شدن حماس و حزبالله منجر شد، و پس از آن شمال لبنان به نابودی کشیده شد، امروز این آتش دامنگیر ایران شده است. اگر آن روز عدهای از سر توّهم و یا فریبکاری هلهله شادی بپا کردند، بازخواست میشدند، امروز شاهد این فجایع نبودیم. از باب خیرخواهی سرزمین ایران عرض میکنم، مبادا اینبار در دام زیدیهای یمنی بیافتید. پیشتر در باره یمنیها نوشتم که کار آنها اگرچه خردمندانه نیست، لیکن در برابر دنیای سلطه قابل درک است. کار درست، کاری است که هم خردمندانه باشد و هم قابل درک. مرام یمنیها زیدی است. نیک میدانید که زیدیها علی بن حسین موسوم به حضرت زین العابدین را به امامت قبول نداشتند. آنها زید بن علی را چون به شمشیر قیام کرد، به جای پدرش علی بن حسین به امامت برگزیدند. از نظر زیدیها امام کسی است که دائم شمشیر به کمر بسته باشد، و دائم در جنگ با کفار باشد. اصطلاح "امام بالسیف"، یعنی امام به شمشیر، جوهره ایدئولوژی زیدیهاست.
نکته دیگری که باید هشدار داد این است که شرایط ایران با شرایط یمن، و مردم ایران با مردم یمن زمین تا آسمان فرق دارند. مردم ایران فرهنگ خودشان را دارند، پیشرفت و ترقی و تمدن و رفاه و و زندگی کردن را در تجربه تاریخی خود دارند. حتی در این چند دههای که حکمرانان کوشش داشتند تا زندگی کردن را از مردم دریغ کنند، مردم ایران در تجربه شخصی، زندگی کردن را علیرغم همه سختیها و مرارتها پیش بردند. شادی را و شاد زیستن را در تجربه خود پیش بردند. زیدیهای یمن هیچی برای از دست دادن ندارند، هیچی. هیچ تجربهای از زندگی و شادی و توسعه و پیشرفت در زندگی ندیدهاند. همان حرف جناب دکتر ولایتی درست است که با یک لونگی که دور خود پییچاندهاند روزگار به سر میکنند. لیکن آقای ولایتی درک نکرد، زیدیها مرگ را به جای زندگی انتخاب کردهاند، لیکن مردم ایران میخواهند زندگی کنند.
زیدیهای یمن را باید درک کرد و به آنها در راه آموزش و بهداشت و فرهنگ کمک کرد، و با آنها در وضعیت وخیمی که در تضادها و تبعیضهای جهان سلطه میسوزند، ابراز همدردی کرد، اما آنها را به حال خودشان واگذاریم و مباد تحرک آنان هیجانات ما را به تحریک وادارد. توجه داشته باشید که تنها افراطیها در ایران نیستند که خواهان تداوم جنگ هستند، دشمنان ایران نیز که منتظر ندای نتانیاهو نشسته بودند، تا در رکاب ایشان، به تخت سلطنت بنشینند، برای تحریک جمهوری اسلامی و کشاندن پای ایران به جنگ در کمین نشستهاند.
1 تیرماه 1404
برای آگاهی از تحلیلهای نظری در سیاست و جامعه شناسی به کانال بیان آزادی بپیوندید
https://www.tg-me.com/bayane_azadi
Telegram
بیان آزادی
❇️ بیان آزادی
✍🏻 درسگفتارها و مباحثات احمد فعال و فضایی برای طرح تحلیلهای نظری در فلسفه سیاسی و جامعهشناسی
آی آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد میسپارد جان! (نیما یوشیج)
تماس با ادمین کانال:
@ahmadfaal
✍🏻 درسگفتارها و مباحثات احمد فعال و فضایی برای طرح تحلیلهای نظری در فلسفه سیاسی و جامعهشناسی
آی آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد میسپارد جان! (نیما یوشیج)
تماس با ادمین کانال:
@ahmadfaal
❤9
⏪در آستانۀ بحران منطقهای و جهانی: بازتعریف اقتدار و خردمندی در سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی
◀️ دکتر موسی اکرمی
۱. رویارویی حسابشده، نه انتقام کور
واکنش نظامی اگرچه برای حفظ غرور ملی ضروری مینماید و با منشور ملل متحد انطباق دارد، ولی باید به شدت مهار شده، متناسب و در چارچوبی باشد که جامعۀ جهانی و دولتها را به تأمل وادارد، نه به همراهی با دشمن: ضربۀ حسابشدهای که پیام بازدارندگی را برساند، ولی شعلۀ یک جنگ فراگیر را نیفروزد، نه تنها عقلانی است، بلکه عادلانه است.
۲. بهرهگیری از ابزارهای دیپلماتیک و رسانهای برای روایتِ حقیقت
روایتِ حملۀ آمریکا به رهبری دانلد ترامپ باید از انحصار رسانههای غربی بیرون کشیده شود. این لحظهای است که ج. ا. میتواند با هوشمندی رسانهای، چهرهای قربانی ولی مقاوم از مردم ایران و خود حاکمیت در افکار عمومی جهان ترسیم کند: مردمی که زیر بمباران بودهاند و هستند، و حاکمیتی که با پذیرش همیشگی مذاکرۀ عادلانه با فریب رئیس جمهوری در ایالات متحده روبهرو میشود که برای رسیدن به اهداف خود از هر ابزار نیرنگ و فریبی بهره میگیرد، و برخلاف همۀ اصول پذیرفته شدۀ ملی و بینالمللی و همچنین هنجارهای اخلاق انسانی در روابط با اشخاص حقیقی و نهادها و دولتها عمل میکند.
۳. فعالسازی پویشهای بینالمللی و حقوقی
حتی اگر سازمان ملل متحد کارکرد درخور و مؤثری نداشته باشد، ج. ا. باید همۀ ظرفیتهای حقوقی بینالمللی را بهکار گیرد تا مشروعیت حملۀ غیرقانونی تجاوزکارانۀ آمریکا به رهبری دانلد ترامپ را زیر سؤال ببرد. چنین حرکتی، حتا اگر در کوتاهمدت چندان ثمری نداشته باشد، سرمایهای برای آینده است.
۴. دوریگزینی از وارد کردن کشورهای منطقه به جنگی فراگیر
جمهوری اسلامی باید بکوشد که بحران را از مرزهای ملی خود فراتر نبرد، مگر آنکه طرف مقابل دست به چنین عملی زند. کشاندن جنگ به آبهای آزاد، پایگاههای آمریکا در خلیج فارس یا برانگیزش متحدان منطقهای، ممکن است به یک دومینوی مهارناشدنی بینجامد که نه تنها ایران، بلکه همۀ خاورمیانه را در آتش فرو برد.
۵. بازاندیشی در ساختار و کارکرد سیاست داخلی
شاید هیچ لحظهای مانند اکنون، هشداری برای حاکمیت نباشد تا نسبت خود با مردم را بازتعریف کند. اعتماد عمومی، در چنین بزنگاههایی مهمترین سرمایه است. اتحاد ملی نه با شعار، بلکه با شفافیت، آشتی درونی و مشارکت واقعی مردم در تصمیمگیریهای سرنوشتساز شکل میگیرد.
در نهایت، خردمندی در این موقعیت، نه به معنای واپسنشینی و تسلیم، که به معنای «جنگیدن برای صلح» است، برای صلحی که نه ذلتبار است، نه خیالی؛ بلکه نتیجۀ ایستادگی هوشمندانه، همبستگی درونی، و تعامل مؤثر با جهانیان است.
@bayane_azadi
◀️ دکتر موسی اکرمی
در شرایطی که ایالات متحده به رهبری دانلد ترامپ با حملهای مستقیم به تأسیسات هستهای ایران، پرده از یک مرحلۀ جدید و بیپیشینه از رویارویی نظامی با کشور ایران و حاکمیت کنونی آن برداشته است، پرسش از موضع و رفتار خردمندانۀ جمهوری اسلامی نه تنها یک دغدغه راهبردی، بلکه یک مسئلۀ وجودی است: چگونه باید در برابر تجاوزی چنین آشکار ایستاد، بیآنکه به ورطۀ نابودی ملی، انزوای جهانی یا خشونت کور فروغلتید؟
از دیدگاه انسانی و فرهنگی و سیاسی و اخلاقی و تاریخی، هیچ کنشگری در قامت یک دولت-ملت نمیتواند نسبت به تجاوز مستقیم و نظامی به خاک خود، بیواکنش بماند. ولی میان «واکنش» به معنای عام و «واکنش هوشمندانه» فاصلهای است به اندازۀ حفظ آیندۀ یک کشور و یک ملت. در چنین مقطع زمانیای، ج. ا.، پیش از آنکه در پی انتقامجویی احساسی یا نمایش نمادین قدرت باشد، نیازمند یک بازتعریف راهبردی از جایگاه خود در نظم جهانی است.
۱. رویارویی حسابشده، نه انتقام کور
واکنش نظامی اگرچه برای حفظ غرور ملی ضروری مینماید و با منشور ملل متحد انطباق دارد، ولی باید به شدت مهار شده، متناسب و در چارچوبی باشد که جامعۀ جهانی و دولتها را به تأمل وادارد، نه به همراهی با دشمن: ضربۀ حسابشدهای که پیام بازدارندگی را برساند، ولی شعلۀ یک جنگ فراگیر را نیفروزد، نه تنها عقلانی است، بلکه عادلانه است.
۲. بهرهگیری از ابزارهای دیپلماتیک و رسانهای برای روایتِ حقیقت
روایتِ حملۀ آمریکا به رهبری دانلد ترامپ باید از انحصار رسانههای غربی بیرون کشیده شود. این لحظهای است که ج. ا. میتواند با هوشمندی رسانهای، چهرهای قربانی ولی مقاوم از مردم ایران و خود حاکمیت در افکار عمومی جهان ترسیم کند: مردمی که زیر بمباران بودهاند و هستند، و حاکمیتی که با پذیرش همیشگی مذاکرۀ عادلانه با فریب رئیس جمهوری در ایالات متحده روبهرو میشود که برای رسیدن به اهداف خود از هر ابزار نیرنگ و فریبی بهره میگیرد، و برخلاف همۀ اصول پذیرفته شدۀ ملی و بینالمللی و همچنین هنجارهای اخلاق انسانی در روابط با اشخاص حقیقی و نهادها و دولتها عمل میکند.
۳. فعالسازی پویشهای بینالمللی و حقوقی
حتی اگر سازمان ملل متحد کارکرد درخور و مؤثری نداشته باشد، ج. ا. باید همۀ ظرفیتهای حقوقی بینالمللی را بهکار گیرد تا مشروعیت حملۀ غیرقانونی تجاوزکارانۀ آمریکا به رهبری دانلد ترامپ را زیر سؤال ببرد. چنین حرکتی، حتا اگر در کوتاهمدت چندان ثمری نداشته باشد، سرمایهای برای آینده است.
۴. دوریگزینی از وارد کردن کشورهای منطقه به جنگی فراگیر
جمهوری اسلامی باید بکوشد که بحران را از مرزهای ملی خود فراتر نبرد، مگر آنکه طرف مقابل دست به چنین عملی زند. کشاندن جنگ به آبهای آزاد، پایگاههای آمریکا در خلیج فارس یا برانگیزش متحدان منطقهای، ممکن است به یک دومینوی مهارناشدنی بینجامد که نه تنها ایران، بلکه همۀ خاورمیانه را در آتش فرو برد.
۵. بازاندیشی در ساختار و کارکرد سیاست داخلی
شاید هیچ لحظهای مانند اکنون، هشداری برای حاکمیت نباشد تا نسبت خود با مردم را بازتعریف کند. اعتماد عمومی، در چنین بزنگاههایی مهمترین سرمایه است. اتحاد ملی نه با شعار، بلکه با شفافیت، آشتی درونی و مشارکت واقعی مردم در تصمیمگیریهای سرنوشتساز شکل میگیرد.
در نهایت، خردمندی در این موقعیت، نه به معنای واپسنشینی و تسلیم، که به معنای «جنگیدن برای صلح» است، برای صلحی که نه ذلتبار است، نه خیالی؛ بلکه نتیجۀ ایستادگی هوشمندانه، همبستگی درونی، و تعامل مؤثر با جهانیان است.
وجدانهای بیدار مردمان ایران و جهان و همچنین تاریخ داوری خواهند کرد که در این مقطع زمانی سرنوشتساز، چه شخص حقیقی یا حقوقیای بر آتش دمید و چه شخص حقیقی یا حقوقیای، با شعلهای در دل، به آینده اندیشید
.
@bayane_azadi
❤4
⏪در ستایش حقیقت و صلح در پرتو آتشبس احتمالی میان جمهموری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل
◀️دکتر. موسی اکرمی
در این لحظات که از آتشبس میان ایران و رژیم اسرائیل سخن گفته میشود، نخست باید پرسید: آیا این آتشبس بهراستی آتشبس است؟ و اگر هست، آیا "صلحی پایدار" را نوید میدهد، یا تنها گونهای توقف موقتی در چرخهای از خشونت است که هرازگاهی تغییر شکل میدهد، ولی ریشههای آن همچنان در خاک خشونت و بیتوجهی به قوانین و پیمانهای بینالمللی و اخلاق باقی است؟
من از کسان نیستم که صلح را با تسلیم، یا میهندوستی را با بیزاری از دیگری یکی میپندارند. در تحلیل این رخداد، باید هم دلبستگی به میهن را در نظر داشت، هم تعهد به وجدان جهانی و ارزشهای انسانی را.
۱.دربارۀ ایران
ایران، گذشته از ارزشمندی آن با ویژگیهای فرهنگی و تمدنی دیرین، میهن من است، و عشق به آن نه از تعصب، که از آگاهی ریشه میگیرد. هیچ میهنپرستیای را نمیتوان راستین دانست اگر برای مردمِ میهنش آزادی، عدالت، صلح، کرامت، رفاه و حقیقت نخواهد. ما در ایران، سالهاست که در کشاکش میان آرمانهای انقلاب و واقعیتهای سخت معیشت و سیاست زیستهایم. علیرغم این که انقلاب با همۀ مشکلات گوناگونش توانست دستاوردهای بزرگی در آزادسازی توان و شایستگیهای ملی و آبادسازی روستاها و حاشیههای شهرها و گسترش کمی و کیفی آموزش و بهداشت داشته باشد، ولی مردمِ ما سالها در سکوتِ ویرانگرتحریمها، در فساد سرطانی مدیریتی و مالی و اخلاقی، در فضای بحرانی سیاستورزی در ساحات گوناگون اجتماعی و اقتصادی و آموزشی و زیستمحیطی، در زیر سایۀ جنگ روانی، و در نبردی نابرابر برای زندگی، سر کردهاند در حالی که شایستۀ جهانی بسیار بهترند. من همواره خواهان سامانۀ حکمرانیای برای ایران بودهام که بر پایۀ قانونگرایی و مخالفت با هر گونه تبعیض در میان شهروندان در خدمت آزادی و رفاه و عدالت و صلح و آبادانی و آموزش و بهداشت پیشرفته برای همگان باشد، و بر پایۀ احترام به رأی و آزادی مردم، سیاست خارجی را از متن منافع ملی و کرامت انسانی استخراج کند، نه از دل تقابلهای ایدئولوژیک و سیاستهائی که دور از خرد جمعی ایرانیاند، تا بتواند با اتخاذ سیاست همزیستی مسالمتآمیز با همسایگان و جهان نقش درخور خود را در دو سطح ملی و بینالمللی ایفا کند. در دستیابی به چنین سامانهای نیاز به نقد جدّی مسئولانۀ ساختار سیاسی کشور و تغییر بنیادی در انتخاب و انتصاب کارگزاران داریم.
۲.دربارۀ اسرائیل
اسرائیل، هر چند از واقعیت سیاسی عضویت در سازمان ملل متحد برخوردار است، ولی باید از سوی همۀ ناظران انساندوست داخلی و خارجی به گونهای جدّی نقد شود، چنان که تاریخش با بیتوجهی نسبت به قوانین و مصوبات و پیمانهای بینالمللی، نقض خودسرانه و متفرعنانۀ آنها، تداوم اشغالگری، تبعیض نژادی، کشتار غیرنظامیان فلسطینی، تنشآفرینی خشونتآمیز در منطقه و جهان، و دخالت در امور کشورها به بهانۀ احتمالی محافظت از خود یا ارتکاب اعمال غیرقانونی با توجیه اقدام پیشگیرانه نسبت به فعالیتهای کشورهای دیگر آمیخته است. ولی نقد اسرائیل نباید بهانهای برای یهودستیزی، یا چشمپوشی از حقوق انسانی شهروندان یهودی در سراسر جهان باشد، هر چند، شوربختانه، شماری از یهودیان درون و بیرون اسرائیل به گونهای تعصبآمیز از سیاستهای نادرست دولتهای اسرائیل حمایت کردهاند. اسرائیل و مخالفان آن باید بدانند که دفاع از مردم فلسطین، دفاع از حق زیستنِ عادلانۀ آنان در چارچوب مصوبات بالادستی بینالمللی و اخلاق جهانی است، نه دعوت به نابودی کشوری دیگر. آنچه میان ایران و اسرائیل باید برقرار شود، نه صرفاً آتشبس نظامی، بلکه دیپلماسی استوار بر واقعگرایی، خردورزی انسانگرایانه، حقوق بینالملل، ارادۀ ملتها، حسن نیّت، اخلاق جهانی، و گفتوگوی سازنده با میانجیگری نهادهای موجه منطقهای و جهانی در چارچوب قوانین و معاهدههای بینالمللی است.
ادامه در فرشتهای پسین 👇
◀️دکتر. موسی اکرمی
در جهانی که حقیقت اغلب قربانی مصلحت است، آنچه بیش از هر چیز نیاز داریم، نه صرفاً تحلیلهای استراتژیک و سیاسی، بلکه صدائی است که از ژرفای اخلاق، خردمندی و انسانگرایی برخیزد. این سخن را نه از موضع یک سیاستمدار یا تحلیلگر امنیتی، بلکه از موضع یک استاد فلسفۀ ایرانی و شهروند دغدغهمند جهانی بیان میکنم که خود را پیش از هر چیز، یک انسان، یک ایرانیِ نگرانِ حال و آیندۀ انسان، و یک مدافع عدالت و آزادی و صلح برای میهنم و برای جهان میداند.
در این لحظات که از آتشبس میان ایران و رژیم اسرائیل سخن گفته میشود، نخست باید پرسید: آیا این آتشبس بهراستی آتشبس است؟ و اگر هست، آیا "صلحی پایدار" را نوید میدهد، یا تنها گونهای توقف موقتی در چرخهای از خشونت است که هرازگاهی تغییر شکل میدهد، ولی ریشههای آن همچنان در خاک خشونت و بیتوجهی به قوانین و پیمانهای بینالمللی و اخلاق باقی است؟
من از کسان نیستم که صلح را با تسلیم، یا میهندوستی را با بیزاری از دیگری یکی میپندارند. در تحلیل این رخداد، باید هم دلبستگی به میهن را در نظر داشت، هم تعهد به وجدان جهانی و ارزشهای انسانی را.
۱.دربارۀ ایران
ایران، گذشته از ارزشمندی آن با ویژگیهای فرهنگی و تمدنی دیرین، میهن من است، و عشق به آن نه از تعصب، که از آگاهی ریشه میگیرد. هیچ میهنپرستیای را نمیتوان راستین دانست اگر برای مردمِ میهنش آزادی، عدالت، صلح، کرامت، رفاه و حقیقت نخواهد. ما در ایران، سالهاست که در کشاکش میان آرمانهای انقلاب و واقعیتهای سخت معیشت و سیاست زیستهایم. علیرغم این که انقلاب با همۀ مشکلات گوناگونش توانست دستاوردهای بزرگی در آزادسازی توان و شایستگیهای ملی و آبادسازی روستاها و حاشیههای شهرها و گسترش کمی و کیفی آموزش و بهداشت داشته باشد، ولی مردمِ ما سالها در سکوتِ ویرانگرتحریمها، در فساد سرطانی مدیریتی و مالی و اخلاقی، در فضای بحرانی سیاستورزی در ساحات گوناگون اجتماعی و اقتصادی و آموزشی و زیستمحیطی، در زیر سایۀ جنگ روانی، و در نبردی نابرابر برای زندگی، سر کردهاند در حالی که شایستۀ جهانی بسیار بهترند. من همواره خواهان سامانۀ حکمرانیای برای ایران بودهام که بر پایۀ قانونگرایی و مخالفت با هر گونه تبعیض در میان شهروندان در خدمت آزادی و رفاه و عدالت و صلح و آبادانی و آموزش و بهداشت پیشرفته برای همگان باشد، و بر پایۀ احترام به رأی و آزادی مردم، سیاست خارجی را از متن منافع ملی و کرامت انسانی استخراج کند، نه از دل تقابلهای ایدئولوژیک و سیاستهائی که دور از خرد جمعی ایرانیاند، تا بتواند با اتخاذ سیاست همزیستی مسالمتآمیز با همسایگان و جهان نقش درخور خود را در دو سطح ملی و بینالمللی ایفا کند. در دستیابی به چنین سامانهای نیاز به نقد جدّی مسئولانۀ ساختار سیاسی کشور و تغییر بنیادی در انتخاب و انتصاب کارگزاران داریم.
۲.دربارۀ اسرائیل
اسرائیل، هر چند از واقعیت سیاسی عضویت در سازمان ملل متحد برخوردار است، ولی باید از سوی همۀ ناظران انساندوست داخلی و خارجی به گونهای جدّی نقد شود، چنان که تاریخش با بیتوجهی نسبت به قوانین و مصوبات و پیمانهای بینالمللی، نقض خودسرانه و متفرعنانۀ آنها، تداوم اشغالگری، تبعیض نژادی، کشتار غیرنظامیان فلسطینی، تنشآفرینی خشونتآمیز در منطقه و جهان، و دخالت در امور کشورها به بهانۀ احتمالی محافظت از خود یا ارتکاب اعمال غیرقانونی با توجیه اقدام پیشگیرانه نسبت به فعالیتهای کشورهای دیگر آمیخته است. ولی نقد اسرائیل نباید بهانهای برای یهودستیزی، یا چشمپوشی از حقوق انسانی شهروندان یهودی در سراسر جهان باشد، هر چند، شوربختانه، شماری از یهودیان درون و بیرون اسرائیل به گونهای تعصبآمیز از سیاستهای نادرست دولتهای اسرائیل حمایت کردهاند. اسرائیل و مخالفان آن باید بدانند که دفاع از مردم فلسطین، دفاع از حق زیستنِ عادلانۀ آنان در چارچوب مصوبات بالادستی بینالمللی و اخلاق جهانی است، نه دعوت به نابودی کشوری دیگر. آنچه میان ایران و اسرائیل باید برقرار شود، نه صرفاً آتشبس نظامی، بلکه دیپلماسی استوار بر واقعگرایی، خردورزی انسانگرایانه، حقوق بینالملل، ارادۀ ملتها، حسن نیّت، اخلاق جهانی، و گفتوگوی سازنده با میانجیگری نهادهای موجه منطقهای و جهانی در چارچوب قوانین و معاهدههای بینالمللی است.
ادامه در فرشتهای پسین 👇
👍1
ادامهی فرستهی پیشین 👆
۳.دربارۀ آمریکا
ایالات متحدۀ آمریکا برای بسیاری از ناظران ایرانی و غیرایرانی، آمیزهای از عناصر بنیادین منفی و مثبت در سطح ملی و جهانی است. از سوئی تاریخی از خشونتورزی بیسابقه نسبت به بومیان و سیاهان، مداخلات ویرانگرانه در کشورهای دیگر، ایجاد جنگهای فرامرزی، حمایت از دولتهای دیکتاتوری ضدمردمی وابسته، و تحریمهای ویرانگر زندگی مردمان کشورهای دیگر دارد؛ از سوی دیگر، در چارچوب تاریخی از آزادیخواهی مستتر در آرمانهای بنیادگذاران و اعلامیۀ استقلال و قانون اساسی، و بینش و کنش شماری از سیاستورزان دموکراسیخواه و ضد تبعیض نژادی، سنتهائی در آزادی بیان، فلسفۀ سیاسی و مبارزات مدنی دارد که شایستۀ شناخت و بهرهگیری سنجیدهاند. فزون بر آن نمیتوان بر نقش بیهمتای نهادهای آموزشی و پژوهشی آن در دستاوردهای عظیم علمی و فنّی چشم بست که البته بخشی از این دستاوردها نتیجۀ همکاری افرادی از کشورهای دیگر بوده است. نقد آمریکا، بهویژه در سیاست خارجی و نقض قوانین و منشورها و پیمانهای بینالمللی و خودمحوری و رفتار یکجانبهنگرانه و حمایت غیرمنطقی از رژیم اسرائیل ضروری است، ولی این نقد نباید به نفرت کور از کلیت غرب و فرهنگ و تمدن آن بینجامد؛ همچنانکه دلبستگی به آزادیهای مدنی و بهرهگیری از دستاوردهای آمریکا در علم و فناوری و همچنین نظریه و عمل دموکراتیک نباید چشم ما را بر امپریالیسم و ابعاد و تجلیات گوناگون آن ببندد. این تناقضها را باید بر پایۀ تحلیل و تبیین فلسفی ژرف و همهجانبهنگر از تاریخ به گونهای عام و تاریخ آمریکا به گونهای خاص فهمید، و دور از شعارزدگی در فضائی از نقد دقیق علمی بررسی و داوری کرد.
۴.دعوت به صلح عادلانه
آتشبس میان جمهوری اسلامی و رژیم اسرائیل – اگر بهراستی آتشبس باشد – تنها در صورتی ارزش دارد که به کاهش راستین رنج مردم اسرائیل و ایران و منطقه، ایجاد امید به آرامش روانی دراز مدت، حرکت اصولی مسئولانه در راستای احقاق حق قانونی فلسطینیان، ریشهکن کردن عوامل تنشزا، و تضمین کافی برای تداوم آتشبسی بینجامد که ناظر به صلح واقعی در چارجوب رعایت همۀ قوانین و هنجارهای حقوق بشری و بینالمللی باشد. هر صلحی که از دلِ عدالت راستین همهجانبه برای خود و دیگری نجوشد، صرفاً تعلیق خشونت است، نه پایان آن. صلح، اگر قرار است پایدار باشد، باید از دلِ شجاعت خردمندان و انسانگرایانه در پذیرشِ دیگری، پذیرش تاریخ، و بازسازی همدلانۀ آینده شکل بگیرد.
۵.واپسین سخن
شوربختانه از دیدگاه فلسفهآموزی چون من، ما در جهانی زندگی میکنیم که سلاحها بیشتر از کتابها سخن میگویند، و رسانهها بیشتر از خرد، جهت میدهند. ولی همچنان باور دارم که کلمات قدرت دارند؛ قدرتی برای شفقت، برای بیداری، برای التیامبخشی و ترمیم.
امروز بیش از هر زمان، نیازمند یک انسانگرایی نوینایم؛ انسانگراییای که نهتنها برای مردمان خود، بلکه برای همۀ مردمان آزادی و عدالت و صلح بخواهد؛ به نام وجدان و به نام دستاوردهای بزرگ انسان در فلسفهورزی در حوزههائی چون اخلاق و سیاست؛ نه بر پایۀ قدرتطلبی، بر پایۀ حقیقتخواهی.
این صلح اگر آغازی باشد، باید آغازی برای بازاندیشی در کل منطق جنگ و صلح و نفی نگرش صلح استوار بر اعمال زور باشد. البته تا دستیابی به شرایط درخور منطقهای و جهانی ممکن است کشورها ناگزیر باشند خود را مجهز به سلاح دفاعی کنند، ولی همگان باید به جهانی فاقد هر گونه سلاح کشتار جمعی بیندیشند.
.
موسی اکرمی
صبحگاه سهشنبه سوم تیر ماه ۱۴۰۴، ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵
۳.دربارۀ آمریکا
ایالات متحدۀ آمریکا برای بسیاری از ناظران ایرانی و غیرایرانی، آمیزهای از عناصر بنیادین منفی و مثبت در سطح ملی و جهانی است. از سوئی تاریخی از خشونتورزی بیسابقه نسبت به بومیان و سیاهان، مداخلات ویرانگرانه در کشورهای دیگر، ایجاد جنگهای فرامرزی، حمایت از دولتهای دیکتاتوری ضدمردمی وابسته، و تحریمهای ویرانگر زندگی مردمان کشورهای دیگر دارد؛ از سوی دیگر، در چارچوب تاریخی از آزادیخواهی مستتر در آرمانهای بنیادگذاران و اعلامیۀ استقلال و قانون اساسی، و بینش و کنش شماری از سیاستورزان دموکراسیخواه و ضد تبعیض نژادی، سنتهائی در آزادی بیان، فلسفۀ سیاسی و مبارزات مدنی دارد که شایستۀ شناخت و بهرهگیری سنجیدهاند. فزون بر آن نمیتوان بر نقش بیهمتای نهادهای آموزشی و پژوهشی آن در دستاوردهای عظیم علمی و فنّی چشم بست که البته بخشی از این دستاوردها نتیجۀ همکاری افرادی از کشورهای دیگر بوده است. نقد آمریکا، بهویژه در سیاست خارجی و نقض قوانین و منشورها و پیمانهای بینالمللی و خودمحوری و رفتار یکجانبهنگرانه و حمایت غیرمنطقی از رژیم اسرائیل ضروری است، ولی این نقد نباید به نفرت کور از کلیت غرب و فرهنگ و تمدن آن بینجامد؛ همچنانکه دلبستگی به آزادیهای مدنی و بهرهگیری از دستاوردهای آمریکا در علم و فناوری و همچنین نظریه و عمل دموکراتیک نباید چشم ما را بر امپریالیسم و ابعاد و تجلیات گوناگون آن ببندد. این تناقضها را باید بر پایۀ تحلیل و تبیین فلسفی ژرف و همهجانبهنگر از تاریخ به گونهای عام و تاریخ آمریکا به گونهای خاص فهمید، و دور از شعارزدگی در فضائی از نقد دقیق علمی بررسی و داوری کرد.
۴.دعوت به صلح عادلانه
آتشبس میان جمهوری اسلامی و رژیم اسرائیل – اگر بهراستی آتشبس باشد – تنها در صورتی ارزش دارد که به کاهش راستین رنج مردم اسرائیل و ایران و منطقه، ایجاد امید به آرامش روانی دراز مدت، حرکت اصولی مسئولانه در راستای احقاق حق قانونی فلسطینیان، ریشهکن کردن عوامل تنشزا، و تضمین کافی برای تداوم آتشبسی بینجامد که ناظر به صلح واقعی در چارجوب رعایت همۀ قوانین و هنجارهای حقوق بشری و بینالمللی باشد. هر صلحی که از دلِ عدالت راستین همهجانبه برای خود و دیگری نجوشد، صرفاً تعلیق خشونت است، نه پایان آن. صلح، اگر قرار است پایدار باشد، باید از دلِ شجاعت خردمندان و انسانگرایانه در پذیرشِ دیگری، پذیرش تاریخ، و بازسازی همدلانۀ آینده شکل بگیرد.
۵.واپسین سخن
شوربختانه از دیدگاه فلسفهآموزی چون من، ما در جهانی زندگی میکنیم که سلاحها بیشتر از کتابها سخن میگویند، و رسانهها بیشتر از خرد، جهت میدهند. ولی همچنان باور دارم که کلمات قدرت دارند؛ قدرتی برای شفقت، برای بیداری، برای التیامبخشی و ترمیم.
امروز بیش از هر زمان، نیازمند یک انسانگرایی نوینایم؛ انسانگراییای که نهتنها برای مردمان خود، بلکه برای همۀ مردمان آزادی و عدالت و صلح بخواهد؛ به نام وجدان و به نام دستاوردهای بزرگ انسان در فلسفهورزی در حوزههائی چون اخلاق و سیاست؛ نه بر پایۀ قدرتطلبی، بر پایۀ حقیقتخواهی.
این صلح اگر آغازی باشد، باید آغازی برای بازاندیشی در کل منطق جنگ و صلح و نفی نگرش صلح استوار بر اعمال زور باشد. البته تا دستیابی به شرایط درخور منطقهای و جهانی ممکن است کشورها ناگزیر باشند خود را مجهز به سلاح دفاعی کنند، ولی همگان باید به جهانی فاقد هر گونه سلاح کشتار جمعی بیندیشند.
من به عنوان یک انسان، به عنوان یک ایرانی باورمند به تجلی ارزشهای صلحطلبانه در جلوههای گوناگون فرهنگ و هنر و تمدن دیرین ایرانی، خواهان صلحام؛ نه صلحی که بر زورورزی و ستمگری و بیداد و ویرانههای حقیقت بنا شود، بلکه صلحی که با حقیقتطلبی آزادی، و عدالت برای خود و دیگری پیوندی ناگسستنی دارد
.
موسی اکرمی
صبحگاه سهشنبه سوم تیر ماه ۱۴۰۴، ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵
🕊1
Alaj
Mohsen Chavoshi
⭕️ قطعهٔ «علاج» که امشب منتشر شد
مردم علاج در وطن است
خواننده، آهنگساز، تنظیمکننده: محسن چاوشی
شاعر: کاظم بهمنی
گیتار الکتریک: عادل روحنواز
پیانو: توحید نوری
میکس و مسترینگ: مهدی کریمی
طراح کاور: حامد تلخآبی
#به_نام_ایران:
همبستگی ملی، دفاع میهنی
@bayane_azadi
benameiran404@
@hammihanonline
مردم علاج در وطن است
خواننده، آهنگساز، تنظیمکننده: محسن چاوشی
شاعر: کاظم بهمنی
گیتار الکتریک: عادل روحنواز
پیانو: توحید نوری
میکس و مسترینگ: مهدی کریمی
طراح کاور: حامد تلخآبی
#به_نام_ایران:
همبستگی ملی، دفاع میهنی
@bayane_azadi
benameiran404@
@hammihanonline
❤3👍2
Forwarded from ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)
📢فکر نکنم هیچ کودنی تو دنیا بگه جنگ چیز خوبیه و کاشکی جنگ بشه.
جنگ آسیبهای زیادی داره و باید خیلی پلشت یا نادون باشی که آرزوی جنگ داشته باشی، بخصوص برای کشوری که دوستش داری.
اما این جملهٔ «آزادی از طریق جنگ بدست نمیاد.» رو که خیلیها جدیدا پست میکنن رو نمیفهمم!
احتمال میدم چون داریوش اقبالی و نرگس محمدی هم این جمله رو تکرار کردن به نظرشون اومده لابد حرف درست و دقیقی باید باشه.
اما نیست. این جمله با رخدادهای تاریخی تضاد فاحش داره.
وقتی میگن «آزادی از طریق جنگ بدست نمیاد.»
اگر منظورشون «جنگ» به صورت کلیه که عملا دارن چرند میگن.
چون معروفترین دموکراسی جهان که اتفاقا آمریکاست دقیقا با جنگ ساخته شده.
هم یک جنگ بزرگ و پرتلفات با انگلیس و هم بعدش یک جنگ خونین داخلی بین شمال و جنوب.
اگر منظورشون جنگ به معنی حمله یا کمک نظامی خارجی برای سقوط دیکتاتوری باشه باید بگم که توی این یکی، نمونههای نقضش حتی از اون قبلی هم پرتعدادتره.
شاید تعجب کنید اما اتفاقا اکثر معروفترین دموکراسیهای امروز، بدون کمک یا حمله مستقیم نیروی نظامی خارجی هرگز ساخته نمیشدن.
چند تاش رو میگم:
۱- کره جنوبی: اگر آمریکا به کره حمله نکرده بود الان چیزی به نام «دموکراسی کره جنوبی» وجود نداشت.
یک کره متحد داشتیم، تحت رهبری کمونیستهای دیوانه
۲- استقلال آمریکا از انگلیس قطعا به نتیجه نمیرسید اگر فرانسه به کمک آمریکا نمیومد و به نیروهای نظامی انگلیس حمله نمیکرد .
۳- سقوط موسیلینی با حمله مستقیم متفقین صورت گرفت وگرنه ایتالیا تا دههها بعد، زیر چکمه فاشیستها بود.
همونطور که فرانکوی فاشیست رو کسی بهش حمله نکرد و تا آخرش هم در اسپانیا موند .
۴- اگر آمریکا و همین جمهوری اسلامی به داعش حمله نمیکردن، الان همچنان خلافت اسلامی در عراق حاکم بود.
داشت با خیال راحت شریعت سلفی رو جاری میکرد.
در کوی و برزن هم بساط شلاق و سنگسار برپا بود.
اصلاحات تدریجی، اعتراض، اعتصاب و مقاومت مدنی که شوخی بود.
مردم تا صدسال حتی با مبارزه مسلحانه هم نمیتونستن سرنگونش کنن.
۵- ژاپن آزاد و دموکراتیک با اشغال مستقیم آمریکا ساخته شد.
حتی قانون اساسیش رو هم آمریکاییها نوشتن.
تا قبل از اون، امپراتور هیروهیتو حاکم بود و حزب اللهیهای شینتوی ژاپنی جدی جدی امپراتور رو خدا میدونستن.
۶- اگر ویتنام به کامبوج حمله نکرده بود و پل پوت رو نیانداخته بود، خِمِرهای سرخ همچنان مشغول نسلکشی در کامبوج بودن.
البته کامبوج الان کشور کاملا آزاد و دموکراتیکی نیست، ولی قطعا وضعیتش هزار برابر بهتر از چیزیه که بدون حملهٔ ویتنام میتونست باشه
۷- جمهوری اول آلمان که از بهترین و آزادترین دموکراسیهای تاریخه بعد از شکست آلمان در جنگ جهانی اول و سقوط قیصر ساخته شد.
۸- مردم عراق هرگز بدون حمله آمریکا به صدام نمیتونستن به آزادی برسن.
صدام نه قرار بود اصلاح بشه و نه نیروهاش ریزش کنن.
تازه اگر خودش هم میمرد پسراش عدی یا قصی از باباشون هم روانیتر بودن.
۹- مردم آلمان یه جورایی شانس اوردن هیتلر به بقیه کشورها دست درازی کرد.
اگر جنگ جهانی نشده بود قطعا هنوز نسل پنجم نیروهای جوان حزب اللهی نازی، که تازگیها از دانشگاه امام صادق رایش سوم فارغ التحصیل شده بودن، الان داشتن برای آیندهٔ آلمان و صدور افکار مترقی نازیسم به بقیه کشورها برنامهریزی میکردن.
خلاصه اینکه اگر میخواید با جنگ مخالف باشید، هیچ ایرادی نداره، حتی اگر به دلایلی دلتون میخواد تا ابد سایه جمهوری اسلامی بالاسر ایران باشه هم برام قابل درکه، اما براش دلیل دیگهای پیدا کنید، چون واقعیتهای تاریخی رو با «جملات قصار من درآوردی» نمیتونید تغییر بدید.
@politicscafe
جنگ آسیبهای زیادی داره و باید خیلی پلشت یا نادون باشی که آرزوی جنگ داشته باشی، بخصوص برای کشوری که دوستش داری.
اما این جملهٔ «آزادی از طریق جنگ بدست نمیاد.» رو که خیلیها جدیدا پست میکنن رو نمیفهمم!
احتمال میدم چون داریوش اقبالی و نرگس محمدی هم این جمله رو تکرار کردن به نظرشون اومده لابد حرف درست و دقیقی باید باشه.
اما نیست. این جمله با رخدادهای تاریخی تضاد فاحش داره.
وقتی میگن «آزادی از طریق جنگ بدست نمیاد.»
اگر منظورشون «جنگ» به صورت کلیه که عملا دارن چرند میگن.
چون معروفترین دموکراسی جهان که اتفاقا آمریکاست دقیقا با جنگ ساخته شده.
هم یک جنگ بزرگ و پرتلفات با انگلیس و هم بعدش یک جنگ خونین داخلی بین شمال و جنوب.
اگر منظورشون جنگ به معنی حمله یا کمک نظامی خارجی برای سقوط دیکتاتوری باشه باید بگم که توی این یکی، نمونههای نقضش حتی از اون قبلی هم پرتعدادتره.
شاید تعجب کنید اما اتفاقا اکثر معروفترین دموکراسیهای امروز، بدون کمک یا حمله مستقیم نیروی نظامی خارجی هرگز ساخته نمیشدن.
چند تاش رو میگم:
۱- کره جنوبی: اگر آمریکا به کره حمله نکرده بود الان چیزی به نام «دموکراسی کره جنوبی» وجود نداشت.
یک کره متحد داشتیم، تحت رهبری کمونیستهای دیوانه
۲- استقلال آمریکا از انگلیس قطعا به نتیجه نمیرسید اگر فرانسه به کمک آمریکا نمیومد و به نیروهای نظامی انگلیس حمله نمیکرد .
۳- سقوط موسیلینی با حمله مستقیم متفقین صورت گرفت وگرنه ایتالیا تا دههها بعد، زیر چکمه فاشیستها بود.
همونطور که فرانکوی فاشیست رو کسی بهش حمله نکرد و تا آخرش هم در اسپانیا موند .
۴- اگر آمریکا و همین جمهوری اسلامی به داعش حمله نمیکردن، الان همچنان خلافت اسلامی در عراق حاکم بود.
داشت با خیال راحت شریعت سلفی رو جاری میکرد.
در کوی و برزن هم بساط شلاق و سنگسار برپا بود.
اصلاحات تدریجی، اعتراض، اعتصاب و مقاومت مدنی که شوخی بود.
مردم تا صدسال حتی با مبارزه مسلحانه هم نمیتونستن سرنگونش کنن.
۵- ژاپن آزاد و دموکراتیک با اشغال مستقیم آمریکا ساخته شد.
حتی قانون اساسیش رو هم آمریکاییها نوشتن.
تا قبل از اون، امپراتور هیروهیتو حاکم بود و حزب اللهیهای شینتوی ژاپنی جدی جدی امپراتور رو خدا میدونستن.
۶- اگر ویتنام به کامبوج حمله نکرده بود و پل پوت رو نیانداخته بود، خِمِرهای سرخ همچنان مشغول نسلکشی در کامبوج بودن.
البته کامبوج الان کشور کاملا آزاد و دموکراتیکی نیست، ولی قطعا وضعیتش هزار برابر بهتر از چیزیه که بدون حملهٔ ویتنام میتونست باشه
۷- جمهوری اول آلمان که از بهترین و آزادترین دموکراسیهای تاریخه بعد از شکست آلمان در جنگ جهانی اول و سقوط قیصر ساخته شد.
۸- مردم عراق هرگز بدون حمله آمریکا به صدام نمیتونستن به آزادی برسن.
صدام نه قرار بود اصلاح بشه و نه نیروهاش ریزش کنن.
تازه اگر خودش هم میمرد پسراش عدی یا قصی از باباشون هم روانیتر بودن.
۹- مردم آلمان یه جورایی شانس اوردن هیتلر به بقیه کشورها دست درازی کرد.
اگر جنگ جهانی نشده بود قطعا هنوز نسل پنجم نیروهای جوان حزب اللهی نازی، که تازگیها از دانشگاه امام صادق رایش سوم فارغ التحصیل شده بودن، الان داشتن برای آیندهٔ آلمان و صدور افکار مترقی نازیسم به بقیه کشورها برنامهریزی میکردن.
خلاصه اینکه اگر میخواید با جنگ مخالف باشید، هیچ ایرادی نداره، حتی اگر به دلایلی دلتون میخواد تا ابد سایه جمهوری اسلامی بالاسر ایران باشه هم برام قابل درکه، اما براش دلیل دیگهای پیدا کنید، چون واقعیتهای تاریخی رو با «جملات قصار من درآوردی» نمیتونید تغییر بدید.
@politicscafe
👍3👎3❤2
روزشمار جنگ ایران و اسرائیل (6)
توجیه تجاوز به ایران
احمد فعال
این متن در مدت جنگ میان اسرائیل با ایران در شبکههای اجتماعی پخش شده بود. نویسنده این متن مشخص نیست، اما از طریق کانال آقای مهدی نصیری منتشر شد. کاری به شخصیت ایشان و مواضع وی ندارم، اما نویسنده متن حتما یک فرد کم اطلاعی است که با سرهم بندی کردن چند فکت از این طرف و آن طرف، و عبارتی مثلاً در مذمت جنگ گفتن، سعی داشت تا حمله نظامیاسرائیل به ایران را توجیه کند.
با فرض درست بودن همه فاکتها در مدتی که گذشت شاهد حمله یکی از وحشیترین و فاشیستترین دولتهای جهان بودیم. دولتی که از سوی دادگاه بیناللملی متهم به جنایت علیه بشریت است، و حکم دستگیری وی صادر شده است. و ما نمیتوانیم ضمن مبرا کردن خود از حکمرانان جمهوری اسلامی، این تجاوز آشکار را نادیده بگیریم، و بیتفاوت باشیم. ضمن اینکه به یاد میآورم که اسرائیل قصد تجزیه ایران را هم در سر دارد. چنانچه میگویند نقشه کردستان بزرگ در عکسهای پشت سر او قرار دارد. توجه داشته باشید جنایت را با جنایت و بدی را با بدی نمیشویند، کسی که این روش را برگزید، حداقل آن این است که به او و راهی که انتخاب کرده است، اطمینانی نیست.
نویسنده آن متن باید از کل تاریخ جهان با اطلاع باشد که چنین متنی را یک به یک از تمام کشورها و آزادی کشورها داشته باشد. اگر ایشان از چنین دانش گستردهای برخوردار بود، چرا همین حرفها را در یک مقاله تحقیقی و با ذکر منابع آن تهیه نکرد؟ اما طرز ادبیات ایشان از مقدمه تا نتیجه گیری این را نمیگوید، بلکه خلاف آن را میگوید.
به علاوه، تا آنجا که اطلاع داریم فکتهای ایشان کاملا غلط هستند. کشورهایی مانند آلمان، ایتالیا، اسپانیا و پرتقال و حتی ژاپن، جزو دولتهای دیکتاتوری و فاشیستی بودند، که تحت ائتلاف متحدین، جنگ جهانی دوم را شروع کردند. کشورهای دیکتاتوری اروپایی همدست یکدیگر در شروع جنگ بودند، آنها قصد تسخیر جهان را هم در سر میپروراندند، و بقیه کشورهای دیکتاتوری را هم با خود همراه کردند، از جمله دولت رضا شاه که به نازیهای آلمان چراغ سبز نشان داد. و لذا متفقین را که شامل کشورهای فرانسه و انگلیس و آمریکا بود، به جنگ خواندند، و سرانجام این شد که دست بر تقدیر کشورهای آلمان و ایتالیا و ژاپن سقوط کردند. و به تبع دولتهای فاشیستی هم سقوط کردند. پس اینجور نبود که آنها در داخل مشغول اعمال استبداد و بدبختی علیه مردم خودشان بودند، و بعد متفقین گفتند برویم مردمشان را از دست این دیکتاتورها نجات دهیم. به عکس، این کشورهای دیکتاتوری بودند که حمله و تجاوز به جهان را شروع کردند. برخلاف امروز که این اسرائیل جنایت پیشه است که به سرزمین ما حمله کرده ولو تحت یک نظام دیکتاتوری.
وقتی آمریکا به عراق حمله کرد، به بهانه از بین بردن تروریسم حمله کرد. قبل از ورود به قرن بیست و یکم دولت آمریکا برنامه استراتژیک خود را در چهار بند فهرست کرد، که سه تای آنها مبارزه با تروریسم، مبارزه با بنیادگرایی دینی و سوم مبارزه با بنیادگرایی قومی بود. دو الی سه سال بعد از حمله آمریکا به عراق، شاهد بودیم که حجم عملیات تروریسیتی در عراق صدها برابر حجم عملیات ترویستیای بود که از اول خلق تروریسم در جهان تا قبل از حمله به عراق به وجود آمده بود. خوب این کجا مبارزه با تروریسم بود؟ این یک، دو اینکه الان گسترش بنیادگرایی در قالب بنیادگرایی هویتی و قومی و دینی، دهها و صدها برابر قبل از قرن بیست و یکم شده است. اصلاً خود دولت ترامپ و نتانیاهو ملغمهای از بنیادگرایی دینی و قومیتی هستند. دولت ترامپ تمام کارهای خود را مأموریت از جانب خدا قلمداد میکند. خودنتانیاهو هم که اساساً ترکیبی از هر سه موردی است که آمریکا میخواست از بین ببرد، یعنی هم تررویسم و هم بنیادگرایی دینی و هم بنیادگرایی قومی. این نتیجه برنامه استراتزی آمریکا برای قرن بیست و یکم بود. با سادهسازی کردن مسائل و جابجایی فکتها بیوطنی را توجیه نکنید.
برای آگاهی از تحلیلهای نظری در سیاست و جامعه نشاسی به کانال بیان آزادی بپیوندید
https://www.tg-me.com/bayane_azadi/3892
توجیه تجاوز به ایران
احمد فعال
این متن در مدت جنگ میان اسرائیل با ایران در شبکههای اجتماعی پخش شده بود. نویسنده این متن مشخص نیست، اما از طریق کانال آقای مهدی نصیری منتشر شد. کاری به شخصیت ایشان و مواضع وی ندارم، اما نویسنده متن حتما یک فرد کم اطلاعی است که با سرهم بندی کردن چند فکت از این طرف و آن طرف، و عبارتی مثلاً در مذمت جنگ گفتن، سعی داشت تا حمله نظامیاسرائیل به ایران را توجیه کند.
با فرض درست بودن همه فاکتها در مدتی که گذشت شاهد حمله یکی از وحشیترین و فاشیستترین دولتهای جهان بودیم. دولتی که از سوی دادگاه بیناللملی متهم به جنایت علیه بشریت است، و حکم دستگیری وی صادر شده است. و ما نمیتوانیم ضمن مبرا کردن خود از حکمرانان جمهوری اسلامی، این تجاوز آشکار را نادیده بگیریم، و بیتفاوت باشیم. ضمن اینکه به یاد میآورم که اسرائیل قصد تجزیه ایران را هم در سر دارد. چنانچه میگویند نقشه کردستان بزرگ در عکسهای پشت سر او قرار دارد. توجه داشته باشید جنایت را با جنایت و بدی را با بدی نمیشویند، کسی که این روش را برگزید، حداقل آن این است که به او و راهی که انتخاب کرده است، اطمینانی نیست.
نویسنده آن متن باید از کل تاریخ جهان با اطلاع باشد که چنین متنی را یک به یک از تمام کشورها و آزادی کشورها داشته باشد. اگر ایشان از چنین دانش گستردهای برخوردار بود، چرا همین حرفها را در یک مقاله تحقیقی و با ذکر منابع آن تهیه نکرد؟ اما طرز ادبیات ایشان از مقدمه تا نتیجه گیری این را نمیگوید، بلکه خلاف آن را میگوید.
به علاوه، تا آنجا که اطلاع داریم فکتهای ایشان کاملا غلط هستند. کشورهایی مانند آلمان، ایتالیا، اسپانیا و پرتقال و حتی ژاپن، جزو دولتهای دیکتاتوری و فاشیستی بودند، که تحت ائتلاف متحدین، جنگ جهانی دوم را شروع کردند. کشورهای دیکتاتوری اروپایی همدست یکدیگر در شروع جنگ بودند، آنها قصد تسخیر جهان را هم در سر میپروراندند، و بقیه کشورهای دیکتاتوری را هم با خود همراه کردند، از جمله دولت رضا شاه که به نازیهای آلمان چراغ سبز نشان داد. و لذا متفقین را که شامل کشورهای فرانسه و انگلیس و آمریکا بود، به جنگ خواندند، و سرانجام این شد که دست بر تقدیر کشورهای آلمان و ایتالیا و ژاپن سقوط کردند. و به تبع دولتهای فاشیستی هم سقوط کردند. پس اینجور نبود که آنها در داخل مشغول اعمال استبداد و بدبختی علیه مردم خودشان بودند، و بعد متفقین گفتند برویم مردمشان را از دست این دیکتاتورها نجات دهیم. به عکس، این کشورهای دیکتاتوری بودند که حمله و تجاوز به جهان را شروع کردند. برخلاف امروز که این اسرائیل جنایت پیشه است که به سرزمین ما حمله کرده ولو تحت یک نظام دیکتاتوری.
وقتی آمریکا به عراق حمله کرد، به بهانه از بین بردن تروریسم حمله کرد. قبل از ورود به قرن بیست و یکم دولت آمریکا برنامه استراتژیک خود را در چهار بند فهرست کرد، که سه تای آنها مبارزه با تروریسم، مبارزه با بنیادگرایی دینی و سوم مبارزه با بنیادگرایی قومی بود. دو الی سه سال بعد از حمله آمریکا به عراق، شاهد بودیم که حجم عملیات تروریسیتی در عراق صدها برابر حجم عملیات ترویستیای بود که از اول خلق تروریسم در جهان تا قبل از حمله به عراق به وجود آمده بود. خوب این کجا مبارزه با تروریسم بود؟ این یک، دو اینکه الان گسترش بنیادگرایی در قالب بنیادگرایی هویتی و قومی و دینی، دهها و صدها برابر قبل از قرن بیست و یکم شده است. اصلاً خود دولت ترامپ و نتانیاهو ملغمهای از بنیادگرایی دینی و قومیتی هستند. دولت ترامپ تمام کارهای خود را مأموریت از جانب خدا قلمداد میکند. خودنتانیاهو هم که اساساً ترکیبی از هر سه موردی است که آمریکا میخواست از بین ببرد، یعنی هم تررویسم و هم بنیادگرایی دینی و هم بنیادگرایی قومی. این نتیجه برنامه استراتزی آمریکا برای قرن بیست و یکم بود. با سادهسازی کردن مسائل و جابجایی فکتها بیوطنی را توجیه نکنید.
برای آگاهی از تحلیلهای نظری در سیاست و جامعه نشاسی به کانال بیان آزادی بپیوندید
https://www.tg-me.com/bayane_azadi/3892
Telegram
بیان آزادی
📢فکر نکنم هیچ کودنی تو دنیا بگه جنگ چیز خوبیه و کاشکی جنگ بشه.
جنگ آسیبهای زیادی داره و باید خیلی پلشت یا نادون باشی که آرزوی جنگ داشته باشی، بخصوص برای کشوری که دوستش داری.
اما این جملهٔ «آزادی از طریق جنگ بدست نمیاد.» رو که خیلیها جدیدا پست میکنن…
جنگ آسیبهای زیادی داره و باید خیلی پلشت یا نادون باشی که آرزوی جنگ داشته باشی، بخصوص برای کشوری که دوستش داری.
اما این جملهٔ «آزادی از طریق جنگ بدست نمیاد.» رو که خیلیها جدیدا پست میکنن…
👏3👎2
عبدالله شهبازی در کانال تلگرامی آش نوشت:
در میان دیدگاههایی که برای حل معمای چرخش غیرمنتظره و بهتآور ترامپ در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل مطرح میشود، این نگاه شاید معقولتر بنظر رسد که جنگ به مرحله فروپاشی جمهوری اسلامی رسید و آمریکا چون طرحی برای براندازی جمهوری اسلامی و استقرار نظم جایگزین آن نداشت از بروز هرجومرج در منطقه وحشت کرد و خواستار متوقف کردن جنگ شد.
باور نمیکنم ترامپ و نتانیاهو چنین طرحی نداشتند. آنان به قصد کُشت زدند تا جمهوری اسلامی تسلیم شود، و اگر تسلیم نشد تا انتها، یعنی فروپاشی کامل، پیش روند. انتشار پُست ترامپ با اشاره به «میگا» (جریان اعاده پادشاهی پهلوی) در همین چارچوب بود تا بفهماند وارد مرحله آخر یعنی براندازی میشوند. در این مقطع، و در کوران موشکباران مهیب تهران، انتشار پُست ترامپ، دال بر «توافق کامل و جامع میان اسرائيل و ایران»، از چرخشی بزرگ خبر داد. معلوم نیست مذاکره و دادن سریع تضمین برای متوقف کردن حملات اسرائیل از سوی چه کسانی بود. تصور میکنم به عراقچی در مسکو دستور دادند بلافاصله جنگ را تمام کند و عراقچی از طریق پوتین تضمینهای لازم را به ترامپ داد. با توجه به تغییر لحن ترامپ، سخنان نرم بعدی او درباره ایران، موضعگیری تندش برای متوقف کردن حملات اسرائیل، اجازه فروش نفت ایران به چین، و سخنان بعدی نتانیاهو که از «آتشبس جامع» گفت، چرخش فوق جدی بنظر میرسد. سخنان اخیر پزشکیان، در گفتگوی تلفنی با بنسلمان، که از عزمش برای «حلوفصل مسایل ایران و آمریکا» گفت، مؤید این چرخش در ایران است.
آیا، طبق رویه متعارف جمهوری اسلامی، آیتالله خامنهای خواستار متوقف کردن جنگ شد؟ نمیدانم. آیا کسان دیگری بجز آیتالله خامنهای، با دادن تضمین، جنگ را متوقف کردند؟ چه کسانی و از چه جایگاهی؟ این ابهام بزرگی است که بنظر میرسد در روزهای آینده، و شاید در ساعات آتی، روشن شود
در میان دیدگاههایی که برای حل معمای چرخش غیرمنتظره و بهتآور ترامپ در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل مطرح میشود، این نگاه شاید معقولتر بنظر رسد که جنگ به مرحله فروپاشی جمهوری اسلامی رسید و آمریکا چون طرحی برای براندازی جمهوری اسلامی و استقرار نظم جایگزین آن نداشت از بروز هرجومرج در منطقه وحشت کرد و خواستار متوقف کردن جنگ شد.
باور نمیکنم ترامپ و نتانیاهو چنین طرحی نداشتند. آنان به قصد کُشت زدند تا جمهوری اسلامی تسلیم شود، و اگر تسلیم نشد تا انتها، یعنی فروپاشی کامل، پیش روند. انتشار پُست ترامپ با اشاره به «میگا» (جریان اعاده پادشاهی پهلوی) در همین چارچوب بود تا بفهماند وارد مرحله آخر یعنی براندازی میشوند. در این مقطع، و در کوران موشکباران مهیب تهران، انتشار پُست ترامپ، دال بر «توافق کامل و جامع میان اسرائيل و ایران»، از چرخشی بزرگ خبر داد. معلوم نیست مذاکره و دادن سریع تضمین برای متوقف کردن حملات اسرائیل از سوی چه کسانی بود. تصور میکنم به عراقچی در مسکو دستور دادند بلافاصله جنگ را تمام کند و عراقچی از طریق پوتین تضمینهای لازم را به ترامپ داد. با توجه به تغییر لحن ترامپ، سخنان نرم بعدی او درباره ایران، موضعگیری تندش برای متوقف کردن حملات اسرائیل، اجازه فروش نفت ایران به چین، و سخنان بعدی نتانیاهو که از «آتشبس جامع» گفت، چرخش فوق جدی بنظر میرسد. سخنان اخیر پزشکیان، در گفتگوی تلفنی با بنسلمان، که از عزمش برای «حلوفصل مسایل ایران و آمریکا» گفت، مؤید این چرخش در ایران است.
آیا، طبق رویه متعارف جمهوری اسلامی، آیتالله خامنهای خواستار متوقف کردن جنگ شد؟ نمیدانم. آیا کسان دیگری بجز آیتالله خامنهای، با دادن تضمین، جنگ را متوقف کردند؟ چه کسانی و از چه جایگاهی؟ این ابهام بزرگی است که بنظر میرسد در روزهای آینده، و شاید در ساعات آتی، روشن شود
👍2
✅چرا دروغ می بافی مردک؟!
✍️یدالله کریمی پور
۱۹ جولای ۱۷۳۳، یعنی حدود۲۹۰ سال پیش، نادر در نبرد سامرا از مشهورترین و ماهرترین فرمانده عثمانی، توپال پاشا شکست خورد. ایرانیان ناگزیر شدند با ۳۰/۰۰۰ کشته و زخمی و ۳۵۰۰ اسیر تا همدان و آق دره عقب نشینی کنند.
این نخستین شکست نادر بود. یادآوری می شود که پیش و پس اسلام هیچ امیر، فرمانروا و امیر و شاهی، بیش از نادر، پیروز میدان جنگ ها نبوده است. نقش شکست سامرا از دید تخریب روحیه ایرانیان، کمتر از شکست چالدران نبود. ولی برای نادر همواره پیروز، این شکست بس عبرت آموز بود.
نخست آن که نادر شکست را پذیرفت. او با احضار افسران خود شروع به اعتراف کرد و همه تقصیرها را به گردن گرفت. در عین حال سرنوشت خود و سربازانش را یکسان دانست و دلاوری ها و پیروزی های گذشته را یادآور شد. به آنان قول داد که جبران کند. اعتراف به اشتباه استراتژیک، جایگاه نادر را نزد فرماندهان بالا برد. به گونه ای که همه در چادر فرماندهی اشک ریخته و به او اطمینان دادند که در رویارویی دوباره با توپال پاشا و ترکان عثمانی تا مرز مرگ خواهند جنگید.
دوم این که به کاتب و منشی خود، میرزا مهدی خان استرآبادیفرمان داد که به همه ولایات، ایالات و رئیسان قبایل نامه نوشته و در خواست اعزام نیرو کند. میرزا مهدی به شیوه دربار صفویه شرحی نگاشت و پس از تعریف و تمجید فراوان از نادر و لشگریانش و ذکر پیروزی های نادر، در پایان نوشت: اندک چشم زخمی به قسمتی از سپاه سپهر دستگاه نادری رسیده است.
چون نادر نامه ها را دید، خشمگین شد و برآشفت و به تندی بر سر میرزا مهدی خان فریاد کشید؛ مردک این دروغ ها و یاوه ها چیست که از خود بافتی. ما شکست خورده ایم. دمار از روزگارمان در آمده و رو به فنا هستیم.
واقعگرایی نادر مبنی بر پذیرش شکست، به ویژه اعتراف به اشتباه استراتژیک خویش و در خواست صادقانه و فوری نیرو، با پاسخ مثبت و کلان ایرانیان مواجه شد. چنان که در نبرد سرنوشت ساز انتقامی کرکوک، نه تنها شکست سامرا جبران شد بلکه سپاه عثمانی با از دست دادن ۲۰ هزار فرمانده و تفنگ چی زبده و به ویژه کشته شدن فرمانده پیر, همواره پیروز و شجاع، توپال عثمان، ناچار به عقب نشینی و قبول شکست شد.
لیدل هارت، استراتژیست بریتانیایی دائما می گفت: گام نخست بازیابی برای ارتش شکست خورده، پذیرش شکست از سوی فرمانده کل است. بدون اعتراف به شکست، احتمال بازسازی و نوسازی ممکن نیست. سهل است که زمینه ای برای شکست های بعدی خواهدبود.
@Sahamnewsorg
✍️یدالله کریمی پور
۱۹ جولای ۱۷۳۳، یعنی حدود۲۹۰ سال پیش، نادر در نبرد سامرا از مشهورترین و ماهرترین فرمانده عثمانی، توپال پاشا شکست خورد. ایرانیان ناگزیر شدند با ۳۰/۰۰۰ کشته و زخمی و ۳۵۰۰ اسیر تا همدان و آق دره عقب نشینی کنند.
این نخستین شکست نادر بود. یادآوری می شود که پیش و پس اسلام هیچ امیر، فرمانروا و امیر و شاهی، بیش از نادر، پیروز میدان جنگ ها نبوده است. نقش شکست سامرا از دید تخریب روحیه ایرانیان، کمتر از شکست چالدران نبود. ولی برای نادر همواره پیروز، این شکست بس عبرت آموز بود.
نخست آن که نادر شکست را پذیرفت. او با احضار افسران خود شروع به اعتراف کرد و همه تقصیرها را به گردن گرفت. در عین حال سرنوشت خود و سربازانش را یکسان دانست و دلاوری ها و پیروزی های گذشته را یادآور شد. به آنان قول داد که جبران کند. اعتراف به اشتباه استراتژیک، جایگاه نادر را نزد فرماندهان بالا برد. به گونه ای که همه در چادر فرماندهی اشک ریخته و به او اطمینان دادند که در رویارویی دوباره با توپال پاشا و ترکان عثمانی تا مرز مرگ خواهند جنگید.
دوم این که به کاتب و منشی خود، میرزا مهدی خان استرآبادیفرمان داد که به همه ولایات، ایالات و رئیسان قبایل نامه نوشته و در خواست اعزام نیرو کند. میرزا مهدی به شیوه دربار صفویه شرحی نگاشت و پس از تعریف و تمجید فراوان از نادر و لشگریانش و ذکر پیروزی های نادر، در پایان نوشت: اندک چشم زخمی به قسمتی از سپاه سپهر دستگاه نادری رسیده است.
چون نادر نامه ها را دید، خشمگین شد و برآشفت و به تندی بر سر میرزا مهدی خان فریاد کشید؛ مردک این دروغ ها و یاوه ها چیست که از خود بافتی. ما شکست خورده ایم. دمار از روزگارمان در آمده و رو به فنا هستیم.
واقعگرایی نادر مبنی بر پذیرش شکست، به ویژه اعتراف به اشتباه استراتژیک خویش و در خواست صادقانه و فوری نیرو، با پاسخ مثبت و کلان ایرانیان مواجه شد. چنان که در نبرد سرنوشت ساز انتقامی کرکوک، نه تنها شکست سامرا جبران شد بلکه سپاه عثمانی با از دست دادن ۲۰ هزار فرمانده و تفنگ چی زبده و به ویژه کشته شدن فرمانده پیر, همواره پیروز و شجاع، توپال عثمان، ناچار به عقب نشینی و قبول شکست شد.
لیدل هارت، استراتژیست بریتانیایی دائما می گفت: گام نخست بازیابی برای ارتش شکست خورده، پذیرش شکست از سوی فرمانده کل است. بدون اعتراف به شکست، احتمال بازسازی و نوسازی ممکن نیست. سهل است که زمینه ای برای شکست های بعدی خواهدبود.
@Sahamnewsorg
❤1