Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠🎼ترکیب ضرب زورخانه‌ای و صدای فوق‌العاده زیبای هنرمند عزیز همایون شجریان شریف.

🎥چه کرده فیلمبردار... ضرب زورخانه و موسیقی اصیل ایرانی🎼🎻🎤

لطفآ با جان و دل گوش کنید...

آواز خوانی در شبم، سرچشمه ی خورشید تو
یار و دیار و عشق تو، سرچشمه ی امید تو
ای صبح فروردین من، ای تکیه گاه آخرین
ای کهنه سرباز زمین، جان جهان ایران زمین
ای در رگانم خون وطن
ای پرچمت ما را کفن
دور از تو بادا اهرمن
ایران من ایران من
ای داغدیده بازگو، بلخ و سمرقندت چه شد
صدها جفا ای مادرم دیدی و مهرت کم نشد
از خون سربازان تو، گلگون شده رویت وطن
ای سرو سبز بی خزان، ای مهر تو در جان و تن
ای مادرم ایران زمین
آغاز تو، پایان تویی
بر دشت من، باران تویی
در چشم من، تابان تویی
ایران من ایران من
آن مهر جاویدان تویی
ای در رگانم خون وطن
ای پرچمت ما را کفن
دور از تو بادا اهرمن
ایران من ایران من
در ظلمت جانکاه شب، مرغ سحر خوان منی
در حصر هم آزاده ای، تنها تو ایران منی
اینجا صدای روشنت در آسمان پیچیده است
گویی لبانت را خدا روز ازل بوسیده است

❤️تقدیم به مدافعان باغیرت میهن

@bargesabzeomid
1
با عرض سلام و ارادت به محضر برادر گرامی جناب آقای احمد فعال

متن آقای محدثی رو در کانال خواندم،من ایشون رو جز از طریق نوشته های ایشان نمیشناسم،اما این متن، گو اینکه خود نوشتم و نتیجه گیری انتهایی هم انگاری از آن خودم است،بی هیچ کم و کاستی.
من هم پس از چند جلسه گفتگوی انتهایی خودمان ،بویژه چند تای آخری از جمله:
- قانون اساس مشروطه
- ماجرای مسجد گوهرشاد در خراسان
- اعطای حق رای به زنان در سال ۴۲
و ...
به این نتیجه رسیدم که گفتگو بی ثمر و بی معناست و فاقد هر گونه ارزشی،لذا ادامه ارتباط نوشتاری صرفا جهت اطلاع از تحلیل از بعد دیگر بود نه بحث و گفتگو که بی فایده بود .
بهرحال اینجا مشرق زمین است و لذا اگر با من و بردداشت من و تحلیل من که حقیقت محض دانسته و تصور میکنم، همسو نبودی نادان و دشمن و کافر و ...دیگری هستی.
من طی سالها کوشیدم این باور را که نوعی دیگر دیدن هم وجود دارد را اخلاقا،قلبا،عینا در وجودم بارور کنم بدون آنکه هیچ انگی بر آن دیگری وارد کنم،به این باور رسیدم که حق یکجا نزد من نیست و همزمان نیز نزد دیگری نیست،به این باور رسیدم که سخن دیگری را از موضع اطلاع از اندیشه او دانسته و تحمل آنرا کمترین کار اخلاقی بدانم.
متاسفانه در شما چنین نیافتم حتی به اندازه ارزنی.
متاسفانه در شما اما چنان یافتم که کوچکترین نه قبول باور دیگری که تزلزل در باور خود بواسطه باور دیگر،گویا با نابودی وجودی یکسان است.
پرسشی است با این مضمون، هرگز بطور جدی در باورها،اندیشه،سخنان خود ، تشکیک نموده اید؟هرگز آنها را به چالش کشیده اید؟
اجازه فرمائید لحظاتی بی پرده سخن بگویم.
پاسخ من به این پرسش در شناختی که از شما داشته ام،چیزی جز نهنخواهد بود.در گفتگوهای کوتاه اما مستمر که داشته ایم به این نتیجه رسیدم ،شما در تله همانها که میگویید گرفتار آمده اید.
اینها اما آنچنان اهمیتی ندارد،انسانها به کررات اشتباه میکنند،مهم آنجاست چرا این اشتباهات ،تصحیح نمیگردد،مجددا مورد کنکاش و چالش قرار نمیگیرد؟
در تمام سالهای گفتگو،حتی یه مورد وجود نداشته که به اشتباه بودن آن اذعان نموده باشید.آیا همین یک مورد کوچک اما پر اهمیت، هیچگاه کوچکترین خراشی بر باور شما ایجاد ننمود،چگونه همیشه حق با شما بوده و ناحقی با طرف دیگر؟آیا کوچکترین شک و شبهه بر نه باور خود که چگونگی رسیدن به این باور در شما ایجاد نگردیده است؟
آیا بر این باور هستید، که حق نزد شماست و دیگر و دیگرانی باطل؟
با تقدیم احترام
@bayane_azdi
حقیقت ماجرا چیست؟ (قسمت اول)
احمد فعال
با سلام و ارادت خاص به دوست و برادر عزیزم
از انتقادات شما سپاسگزارم چند نکته را خدمت شما و سایر دوستان عرض می‌کنم.
دوست عزیز ما در یادداشتی که لینک آن را در انتها ضمیمه خواهم کرد، و در تصدیق اظهارات آقای دکتر محدثی می‌فرمایند: «در تمام سالهای گفتگو،حتی یه مورد وجود نداشته که به اشتباه بودن آن اذعان نموده باشید.آیا همین یک مورد کوچک اما پر اهمیت، هیچگاه کوچکترین خراشی بر باور شما ایجاد ننمود، چگونه همیشه حق با شما بوده و ناحقی با طرف دیگر؟ آیا کوچکترین شک و شبهه بر نه باور خود که چگونگی رسیدن به این باور در شما ایجاد نگردیده است؟ آیا بر این باور هستید، که حق نزد شماست و دیگر و دیگرانی باطل؟».
این دوست عزیز ما می‌فرمایند، در تمام سالهای گفتگو یک مورد وجود نداشته که اینجانب به اشتباه بودن آن اذعان کنم.
یکم: اینجانب در دوران جوانی به حکومت اسلامی دموکراتیک معتقد بودم، اما بعد از دوران جوانی این عقیده را کنار گذاشتم و حتی معتقدم که هر مرامی از جمله دین که به قدرت سیاسی دست بیابد، هم آن مرام را فاسد می‌کند وهم حکومت را.
دوم: اینجانب سالها خود را یک کنشگر سیاسی می‌شناختم، اکنون سالهاست که یک کنشگر سیاسی نمی‌شناسم
سوم: اینجانب به فروپاشی معتقد بودم، اکنون سالیانی است که به فروپاشی معتقد نیستم.
چهارم: اینجانب به مذهب شیعه معتقد بودم، اکنون سالهاست به عنوان یک دیندار، مذاهب را لباسی می‌دانم که قدرت به تن دین پوشانده است
پنجم: اینجانب تا سالها پیش به دفاع دینی معتقد بودم، اکنون سالهاست که علاقه‌ای به نوشتن مقالات و تفاسیر دینی ندارم
ششم: اینجانب متن قرآن را تام و تمام می‌انگاشتم، اکنون سالهاست که روی بعضی از مقولات، دارم تأملات جدید نشان می‌دهم. به عنوان مثال، ضمن ایمان به آخرت، اما مسئله بهشت و دوزخ را تا اطلاع ثانوی و یک تحقیق مجدد به تعلیق گذاشته‌ام.
هفتم: اینجانب در دورانی حتی افراطی‌تر از مارکس مالکیت را دزدی می‌پنداشتم، اکنون صرفنظر از اینکه چه دیدگاهی نسبت به مالکیت دارم، معقتدم که مهمترین مسئله ایران فقدان یک نظام ملک‌داری است. در نظم جدیدی که برای آینده باید طراحی کنیم، با استقلال نهادهای اقتصادی از نهادهای سیاسی، باید تمرکز خود را روی حراست از نظام ملک‌داری قرار دهیم
هشتم: اینجانب از همان دوران جوانی ضمن نگاه انتقادی به بعضی از اندیشه‌گران، اما اندیشه‌های آنان را تام و تمام می‌دانستم، اکنون بیش از دو دهه است که هر زمان که می‌گذرد، ضمن قبول هسته راهنمای فکر آنان، اما در راه‌کارهای عملی دیدگاه‌های آن اندیشه‌گران را ذهنی و بی‌فایده می‌دانم.
نهم: در مهر ماه مقاله‌ای نوشتم با عنوان "جنبشی پیشاروی جامعه پیش‌بینی‌ناپذیر". بعد از انتشار، انتقاداتی به اینجانب وارد شد، و بلافاصله مقاله‌ای نوشتم با عنوان "نگاه انتقادی به جنبشی پیشاروی جامعه پیش‌بینی‌ناپذیر" در این مقاله به دو اشتباه بزرگ خود اعتراف کردم و نوشتم: «اما می‌پذیریم که دو اشتباه فاحش در متن تحلیل‌ها و نتیجه‌گیری‌ها وجود داشت که در اینجا باید ضمن اعتراف، به تصحیح این دو اشتباه بپردازم». این کاری است که معمولا هیچ نویسنده‌ای انجام نمی‌دهد.

https://www.tg-me.com/bayane_azadi/3959
1
حقیقت ماجرا چیست؟ (قسمت دوم)
احمد فعال
دهم: اینجانب اگر نگویم از استثناء نویسندگان، بلکه یکی از استنثائی‌ترین نویسندگانی هستم که در یکی از گسترده‌ترین مطالعات خود که به رساله دکترای اینجانب مربوط می‌شود، اکنون پس از اینکه این رساله را در حال تبدیل کردن به کتاب هستم، در جلد اولی که این کتاب مراحل پایانی خود را می‌گذراند، علی‌رغم باور بیش از چند دهه به "ناپیوستگی جریان اندیشه در ایران" – که عنوان خود تحقیق همین بود- در اواسط تحقیق بنا به مشاهده و مطالعه منابع فراوان، نظر خود را عوض کردم، و به نظریه گُسست در پیوستگی رسیدم. خوب این تغییر اتفاق عجیبی بود که برای خودم مهیج بود.
این ده مورد را تنها از باب اشاره عرض کردم. اما جهت اطلاع جالب است که آقای دکتر محدثی هم می‌دانستند که کسی این اظهارنظر را می‌کند که به قول خودش، گویی آن پاسخ‌ها را عیناً محدثی به جای او نوشته است، با وجود همدلی که با یکدیگر داریم، لیکن دارای مجموعه باورهایی است که با اینجانب فاصله بسیار دارد. اگر قصد برچسب زدن نداشته باشم، و تنها بخواهم اشاره‌ای به فهرست این باورها داشته باشم، ایشان یک فرد سلطنت ‌طلب، لیبرال، طرفدار حمله اسرائیل به غزه، و طرفدار حمله اسرائیل به ایران است، و اضافه بر آن انقلاب 57 هم را یک فتنه شورشی می‌نامد، و تمام مظاهر ملی گذشته را تا مصدق در راستای همین فتنه ارزیابی می‌کند. قصد انگ زدن به ایشان ندارم، اما حتم دارم که وقتی می‌گویند، هیچ تغییری در اینجانب ایجاد نشده است، در همین مواردی است که او بدان باور دارد، بله دستکم تا امروز و تا اطلاع ثانوی، هیچ تغییری در موارد و جزئیاتی که او بدان باور دارد، در اینجانب ایجاد نشده است، آیا در خود ایشان ایجاد شده است؟ اما بنا به گفتگویی که با دوست و برادر گرامی و ناشناخته‌ام تا کنون داشته‌ام، هیچ تردیدی حتی به اندازه یک ارزن ندارم، که ایشان یکی از صدیق‌ترین افرادی است که می‌توان با او دوست شد، و به همین دلیل در میهن‌دوستی و انسان‌دوستی ایشان هیچ تردیدی ندارم، الا اینکه بارها به خود ایشان هم یادآور شده‌ام، که اگر موجب می‌شود اینجانب با ایشان همراهی نکنم، و یا اینکه فکر می‌کند ذره‌ای از آنچه که او فکر می‌کند، نپذیریم، تنها به این دلیل است که مدام به ایشان و به تفصیل گوشزد کرده‌ام: بدون اینکه یک استدلال، تنها فقط یک استدلال در انتقادات خودش به اینجانب ارائه کرده باشد.
در خاتمه خوب است توجه این دوست و سایر دوستان را به این امر بس مهم جلب کنم، در آخرین یادداشتی که آقای دکتر محدثی نوشتند و اینجانب را متهم به بی‌فایده بودن گفتگو کردند، پاسخ مختصری نوشتم که فکر می‌کنم، در همان نکته‌ای که محدثی در آن یادداشت کوتاه برجسته کردند و نتیجه گرفتند، گفتگو با اینجانب بی‌فایده است، خطای مهلک او را در یک عبارت جواب دادم، و تهمت ایشان را به آشکارا برملا کردم. حاصل آنکه، اگر همه افکار و آثارم را بر خطا و توی شط بریزیم، به حقانیت پاسخی که به ایشان دادم ایمان دارم، الا اینکه ایشان و یا هرکس دیگری خطای آن را به من نشان دهند. شاید به دلیل همین وضوح بود که جناب دکتر محدثی حاضر به انتشار این پاسخ در کانالشان نشدند. 22 تیرماه 1404


https://www.tg-me.com/bayane_azadi/3957
2025/07/14 09:11:09
Back to Top
HTML Embed Code: