بنویس :)
📚|• معرفی #تروپ ⚰|• سیوهفت: همیشه مذکر (Always Male) 🐚|• خیلی از نقشهای شخصیتی تقریباً همیشه مذکرند. اگر بعضی نقشها که اصولاً مال شخصیتهای مرد بوده رو به شخصیت زن بدیم، تروپ رو معکوس کردیم و گاهی صرفاً برای بار کمدی اثر انجام شده. 🦆|• چند نمونه از موقعیتهایی…
📚|• معرفی #تروپ
⚰|• سیوهشت: همیشه مونث (Always Female)
🐚|• مثل تروپ قبلی، خیلی از آرکیتایپهای شخصیتی هم همیشه یا ۹۰ درصد اوقات زناند.
🦆|• چند نمونه از الگوهای داستانی و شخصیتیِ معمولا مونث:
● دوشیزه در رنج
● مرگ سر زا
● دختر رویایی شیطون دیوونه
● باروری وارونه
● دختر پایانی
● ملکه جیغ
● زن اغواگر
● رئیس شرور یتیمخانه: بانویی که سرپرست یتیمخانهست و کارهای خوبی در حق بچههاش نمیکنه.
● سرباز آمازون: زن آمازونی عضلهای و جنگی.
● فاحشهی مرد قدرتمند: شخصیتهای مردِ قدرتمند خیلی وقتها با گروهی فاحشه که نقش خاصی در داستان ندارن احاطه میشن.
● سینگل مرکز توجه: دختری که توجه همهی پسرهای اطرافش رو جلب میکنه و همه میخوان مخش رو بزنن.
● حاملهی عصبانی: خیلی از شخصیتهای باردار به دلیل تغییرات هورمونی دمدمی و عصبانی نمایش داده میشن.
● دخترهای بدجنس مدرسه: یک گروه دختر محبوب و بدجنس و سطحی که نگاه بالا به پایینی به بقیه شخصیتها دارند.
● رابطهی لزبین هات: رابطهای که فقط برای خوشایند و لذت مردها نمایش داده شده.
● گیشا: زنی که برای سرگرم کردن تربیت شده.
● ادای ارگاسم: ادای ارضا شدن رو درآوردن برای شخصیتهای زن بسیار رایجه.
َ● مادر تنها: مادری که به تنهایی بچهش رو بزرگ میکنه و خبری از پدر نیست.
● افلیا: زن جوان زیبا و خوشخیال.
● لیدی مکبث: همسر و حامی مردی شرور، با اینکه گاهی حتی دیوانهتر و شرورتر از اون جلوه میکنه.
● لوسِ بابا: دختربچهای که خانوادهش و مخصوصاً پدرش اون رو بهشدت لوس کردن.
● شاهدخت خوب، ملکهی بد
● زن شهوتانگیز
● بانوی مافیا
● شاهدخت شورشی
● زن سلیطهی آلفا
● دختر دعوایی
● زیبای درون حمام
● بردهی زیبا
● زیبای احمق
● دختر نوجوون بیادب
● خواهر بزرگهی خفن
● خانم پیر حیواندوست
● دختر گوگولی دستوپاچلفتی
● جادوگر خطرناک
● زن خونگی بیکار
● دختر بیاحساس
● دختر گوتیک اهل جادو
● دختر تسخیرشده
● فاحشهای با قلبی از طلا
● شاهدخت جنگل
🍁|• بعضی از این نقشها رو نمیشه به شخصیت مرد داد؛ مثلاً نقشهای مربوط به شخصیت مادر یا باردار، اما بعضیهای دیگه گاهی به مردها داده شده. مثلاً شخصیت ساحر، پیشخدمت، فاحشه، منشی و فمینیست مرد نادره ولی وجود داره.
✏️ @benevis_s
⚰|• سیوهشت: همیشه مونث (Always Female)
🐚|• مثل تروپ قبلی، خیلی از آرکیتایپهای شخصیتی هم همیشه یا ۹۰ درصد اوقات زناند.
🦆|• چند نمونه از الگوهای داستانی و شخصیتیِ معمولا مونث:
● دوشیزه در رنج
● مرگ سر زا
● دختر رویایی شیطون دیوونه
● باروری وارونه
● دختر پایانی
● ملکه جیغ
● زن اغواگر
● رئیس شرور یتیمخانه: بانویی که سرپرست یتیمخانهست و کارهای خوبی در حق بچههاش نمیکنه.
● سرباز آمازون: زن آمازونی عضلهای و جنگی.
● فاحشهی مرد قدرتمند: شخصیتهای مردِ قدرتمند خیلی وقتها با گروهی فاحشه که نقش خاصی در داستان ندارن احاطه میشن.
● سینگل مرکز توجه: دختری که توجه همهی پسرهای اطرافش رو جلب میکنه و همه میخوان مخش رو بزنن.
● حاملهی عصبانی: خیلی از شخصیتهای باردار به دلیل تغییرات هورمونی دمدمی و عصبانی نمایش داده میشن.
● دخترهای بدجنس مدرسه: یک گروه دختر محبوب و بدجنس و سطحی که نگاه بالا به پایینی به بقیه شخصیتها دارند.
● رابطهی لزبین هات: رابطهای که فقط برای خوشایند و لذت مردها نمایش داده شده.
● گیشا: زنی که برای سرگرم کردن تربیت شده.
● ادای ارگاسم: ادای ارضا شدن رو درآوردن برای شخصیتهای زن بسیار رایجه.
َ● مادر تنها: مادری که به تنهایی بچهش رو بزرگ میکنه و خبری از پدر نیست.
● افلیا: زن جوان زیبا و خوشخیال.
● لیدی مکبث: همسر و حامی مردی شرور، با اینکه گاهی حتی دیوانهتر و شرورتر از اون جلوه میکنه.
● لوسِ بابا: دختربچهای که خانوادهش و مخصوصاً پدرش اون رو بهشدت لوس کردن.
● شاهدخت خوب، ملکهی بد
● زن شهوتانگیز
● بانوی مافیا
● شاهدخت شورشی
● زن سلیطهی آلفا
● دختر دعوایی
● زیبای درون حمام
● بردهی زیبا
● زیبای احمق
● دختر نوجوون بیادب
● خواهر بزرگهی خفن
● خانم پیر حیواندوست
● دختر گوگولی دستوپاچلفتی
● جادوگر خطرناک
● زن خونگی بیکار
● دختر بیاحساس
● دختر گوتیک اهل جادو
● دختر تسخیرشده
● فاحشهای با قلبی از طلا
● شاهدخت جنگل
🍁|• بعضی از این نقشها رو نمیشه به شخصیت مرد داد؛ مثلاً نقشهای مربوط به شخصیت مادر یا باردار، اما بعضیهای دیگه گاهی به مردها داده شده. مثلاً شخصیت ساحر، پیشخدمت، فاحشه، منشی و فمینیست مرد نادره ولی وجود داره.
✏️ @benevis_s
❤26👍9🍓2
🖌|• من شیفته فرهنگ لغت هستم و موقع تقلا برای نوشتن مثل نی روی آن خم میشوم. من شیفته فرهنگهای لغت اصیل و با پدر و مادرم.
🖊|• در فرهنگ لغت هیچ واژهای خاص و متمایز نیست و در آن هیچ تبعیضی بین کلمات وجود ندارد. برای همین در این کتابها «شکار» در کنار «شکاف» آمده است یا «خطا» در کنار «خطر».
🖍|• البته در فرهنگهای لغت گاهی برچسبهایی همچون «تحقیرآمیز»، «گستاخانه» یا «توهینآمیز» به واژه ها میزنند اما من غالبا سعی میکنم این نوع قضاوتها را نادیده بگیرم.
✏️ @benevis_s
🖊|• در فرهنگ لغت هیچ واژهای خاص و متمایز نیست و در آن هیچ تبعیضی بین کلمات وجود ندارد. برای همین در این کتابها «شکار» در کنار «شکاف» آمده است یا «خطا» در کنار «خطر».
🖍|• البته در فرهنگهای لغت گاهی برچسبهایی همچون «تحقیرآمیز»، «گستاخانه» یا «توهینآمیز» به واژه ها میزنند اما من غالبا سعی میکنم این نوع قضاوتها را نادیده بگیرم.
✏️ @benevis_s
❤18🥰4😁2
بنویس :)
چندتا ایدهی غمگین (بهجز کُشتن شخصیتها)🥲🥀 ۷. شخصیت بالاخره میفهمه از ته دل عاشق کیه، ولی دیگه دیره. ۸. نزدیکان شخصیت حرفش رو باور نمیکنن، با اینکه ضروریه که بکنن. ۹. شخصیتی که میدونه سرنوشتی فاجعهبار داره و باهاش کنار اومده. ۱۰. شخصیت اعتیادی رو…
چندتا ایدهی غمگین (بهجز کُشتن شخصیتها)🥲🥀
۱۳. شخصیت مجبور شه ببینه دوست یا خانوادهش شکنجه میشه یا میمیره و نمیتونه کاری بکنه.
۱۴. شخصیت متوجه میشه محبوبش در خطر افتاده و همهش تقصیر خودشه.
۱۵. شخصیت متوجه میشه اینکه عزیزش مُرده همهش تقصیر اونه.
۱۶. شخصیت مجبور خبر ناگواری رو به افراد پیر یا بچهها بده.
✏️ @benevis_s
۱۳. شخصیت مجبور شه ببینه دوست یا خانوادهش شکنجه میشه یا میمیره و نمیتونه کاری بکنه.
۱۴. شخصیت متوجه میشه محبوبش در خطر افتاده و همهش تقصیر خودشه.
۱۵. شخصیت متوجه میشه اینکه عزیزش مُرده همهش تقصیر اونه.
۱۶. شخصیت مجبور خبر ناگواری رو به افراد پیر یا بچهها بده.
✏️ @benevis_s
😭27❤8👍3
📓|• عبدالله کوثری میگوید شخصیتهای رمان «گفتوگو در کاتدرال»، اثر یوسا، هنگامی که حرف میزنند، نویسنده غالباً نام آنها را نمیآورد و خواننده فقط از زبان و شیوۀ سخن گفتن آنها باید بفهمد که چه کسی دارد حرف میزند.
📔|• رمان «بازمانده روز» نوشته کازوئو ایشی گورو، ترجمه نجف دریابندری، نمونه دیگری است. زبانی که دریابندری برای آقای استیونز، سر پیشخدمت یک خانواده اشرافی انگلیسی، برگزیده است با موقعیت اجتماعی او هماهنگی کامل دارد.
✍|• در واقع در چنین موقعیتی زبان برابر است با هویت.
✏️ @benevis_s
📔|• رمان «بازمانده روز» نوشته کازوئو ایشی گورو، ترجمه نجف دریابندری، نمونه دیگری است. زبانی که دریابندری برای آقای استیونز، سر پیشخدمت یک خانواده اشرافی انگلیسی، برگزیده است با موقعیت اجتماعی او هماهنگی کامل دارد.
✍|• در واقع در چنین موقعیتی زبان برابر است با هویت.
✏️ @benevis_s
❤19👍2
📖|• #تمرین نویسندگی!
📖|• از زاویهدید متصدی پذیرش هتل، یه شیفت شلوغ رو توصیف کن.
📖|• اتاق خواب شخصیت رو طوری توصیف کن که ترسها و امیدهاش رو نشون بده.
✏️ @benevis_s
📖|• از زاویهدید متصدی پذیرش هتل، یه شیفت شلوغ رو توصیف کن.
📖|• اتاق خواب شخصیت رو طوری توصیف کن که ترسها و امیدهاش رو نشون بده.
✏️ @benevis_s
👍15❤12
نویسندهها، بگین اگه شما هرگز سر شخصیت اصلیتون نازل نمیشدین و اون به زندگیش بدون بلاهایی که سرش آوردین ادامه میداد... چه جور آدمی میشد؟
#توییت📝
✏️ @benevis_s
#توییت📝
✏️ @benevis_s
😁51❤4