۱✨ جیپیاس ماشینت میخواد تو رو از سمت جادههای بیابونی و متروک ببره. صداش عجیب شده... انگار گرسنهست.
۲✨ یه گروه کتابخوان دور هم جمع شده بودن که یه کتاب قدیمی رو بلند بخونن و ناخواسته اهریمنی کهن رو احضار کردن.
۳✨ وقتی برقها رفته بود چهرهی محوی رو دیدی که صورتش رو به پنجرهی خونهات فشار داده بود. اما تو طبقهی دهم زندگی میکنی.
۴✨ درباره عکسی که بالای پست فرستاده شد، بنویسید.
🔮• چند کلمه برای نوشتن دربارهشون:
° توتفرنگیهای باغ او
° آخرین بوسه
° موهای پریشان
° موسیقیهای مُرده
✏️ @benevis_s
۲✨ یه گروه کتابخوان دور هم جمع شده بودن که یه کتاب قدیمی رو بلند بخونن و ناخواسته اهریمنی کهن رو احضار کردن.
۳✨ وقتی برقها رفته بود چهرهی محوی رو دیدی که صورتش رو به پنجرهی خونهات فشار داده بود. اما تو طبقهی دهم زندگی میکنی.
۴✨ درباره عکسی که بالای پست فرستاده شد، بنویسید.
🔮• چند کلمه برای نوشتن دربارهشون:
° توتفرنگیهای باغ او
° آخرین بوسه
° موهای پریشان
° موسیقیهای مُرده
✏️ @benevis_s
آدمهای کمی از این نعمت برخوردار میشوند که در هر لحظه به این نتیجه برسند که میخواهند بقیهٔ عمرشان را هر روز کنار آدم بخصوصی از خواب بیدار بشوند.
📚| تمام آنچه پسرکوچولویم باید درباره دنیا بداند
👤| فردریک بکمن
🔥| #دیالوگ
✏️ @benevis_s
📚| تمام آنچه پسرکوچولویم باید درباره دنیا بداند
👤| فردریک بکمن
🔥| #دیالوگ
✏️ @benevis_s
بنویس :)
غلطهای املایی.🖌🔖 مقوله: گفتهشده، حوزه، زمینه، مبحث✅ معقوله❌ «دیگر از مقوله مذهب حرفی مذکور مجلس او نشد.» (عالمآرای عباسی، اسکندر بیگ ترکمان) ازدحام: اجتماع، جمعیت، شلوغی، غوغا، هنگامه✅ ازدهام❌ «بس که کنند ازدحام بهر تماشا عوام مجلس واعظ گرفت صورت هنگامگی»…
غلطهای املایی.🖌🔖
معنیهای وجه:
۱. چهره، رخسار، روی، صورت
۲. جور، روش، شکل، طریق
۳. بودجه، پول
۴. جانب، سمت، سو، طرف، حالت
۵. دلیل، سبب، علت
بوجه منالوجوه: به هر نوع. به همه جهت.
«ساقی بهار میرسد و وجه می نماند
فکری بکن که خون دل آمد ز غم به جوش»
(حافظ)
وجهه: آبرو، اعتبار، حیثیت، خوشنامی، نیکنام✅
«ناگهان وجهه مقدس تو
نظری سوی خوان بنده گماشت»
(ادیبالممالک)
✏️ @benevis_s
معنیهای وجه:
۱. چهره، رخسار، روی، صورت
۲. جور، روش، شکل، طریق
۳. بودجه، پول
۴. جانب، سمت، سو، طرف، حالت
۵. دلیل، سبب، علت
بوجه منالوجوه: به هر نوع. به همه جهت.
«ساقی بهار میرسد و وجه می نماند
فکری بکن که خون دل آمد ز غم به جوش»
(حافظ)
وجهه: آبرو، اعتبار، حیثیت، خوشنامی، نیکنام✅
«ناگهان وجهه مقدس تو
نظری سوی خوان بنده گماشت»
(ادیبالممالک)
✏️ @benevis_s
بنویس :)
زن اغواگر توی داستانها کیه؟✨ توضیح و مثال در پست پایین👇 ✏️ @benevis_s
[حوا در نقاشی «گناه» اثر فرانتس اشتوک]
🔖توصیههایی برای نوشتن شخصیت زن اغواگر (Femme Fatale)
🔖بخش اول، پست پایین👇
✏️ @benevis_s
🔖توصیههایی برای نوشتن شخصیت زن اغواگر (Femme Fatale)
🔖بخش اول، پست پایین👇
✏️ @benevis_s
•[🥀]• توصیههایی برای نوشتن شخصیت زن اغواگر (Femme Fatale):
🔷برای شخصیت زن اغواگرتون قوس داستانی جذابی بنویسید و بذارید تغییراتی رو تجربه کنه. زن اغواگر تقریباً همیشه شخصیتی بیتغییر و ابزاری در روایت بوده.
🔶گذشتهش رو شکل بدید یا انگیزههای پیچیدهای بهش بدید که اون رو از سطحی بودن در بیارن.
🔷بین قدرت نرم (جذابیت و همدلی برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران) و قدرت سخت (تیزهوشی و قدرت استراتژیک برای رویارویی با چالشها) تعادل ایجاد کنید.
🔶برای تاکید بر دوگانگی در رفتار زن اغواگر، میتونید علاوه بر سوی فریبکارش، سوی همدل و دلسوزش رو هم نشون بدید. علاوه بر اون، بذارید کارهای از نظر اخلاقی قابل بحث و پیچیده باشن نه شر مطلق.
🔷روابطش با بقیهی شخصیتها رو چندلایه و پیچیده کنید. در این روابط و تغییرات قدرت میشه جنبههای مختلفی از شخصیتش رو آشکار کرد.
ادامه دارد...
✏️ @benevis_s
🔷برای شخصیت زن اغواگرتون قوس داستانی جذابی بنویسید و بذارید تغییراتی رو تجربه کنه. زن اغواگر تقریباً همیشه شخصیتی بیتغییر و ابزاری در روایت بوده.
🔶گذشتهش رو شکل بدید یا انگیزههای پیچیدهای بهش بدید که اون رو از سطحی بودن در بیارن.
🔷بین قدرت نرم (جذابیت و همدلی برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران) و قدرت سخت (تیزهوشی و قدرت استراتژیک برای رویارویی با چالشها) تعادل ایجاد کنید.
🔶برای تاکید بر دوگانگی در رفتار زن اغواگر، میتونید علاوه بر سوی فریبکارش، سوی همدل و دلسوزش رو هم نشون بدید. علاوه بر اون، بذارید کارهای از نظر اخلاقی قابل بحث و پیچیده باشن نه شر مطلق.
🔷روابطش با بقیهی شخصیتها رو چندلایه و پیچیده کنید. در این روابط و تغییرات قدرت میشه جنبههای مختلفی از شخصیتش رو آشکار کرد.
ادامه دارد...
✏️ @benevis_s
بنویس :)
1🥀| «بدترین مخزنیای بود که تو عمرم شنیدم.» «نگران نباش، این فقط نقشهی اولم بود.» «خب نقشهی دومت چیه؟» «گروگان گرفتنت.» ~•~•~•~•~•~•~•~•~• 2🥀| «مشکل اینجاست که... اگه ببوسمت، فکر نکنم بتونم دست بردارم.» 📚 #Writing_Prompt ✏️ @benevis_s
1🥀| «مامان! من اون شروریام که کل دنیا ازش میترسه!»
«حتماً، عزیز دلم. بیا شامتو بخور.»
~•~•~•~•~•~•~•~•~•
2🥀| «بهش دست نزن! این جسد یک خداست.»
📚 #Writing_Prompt
✏️ @benevis_s
«حتماً، عزیز دلم. بیا شامتو بخور.»
~•~•~•~•~•~•~•~•~•
2🥀| «بهش دست نزن! این جسد یک خداست.»
📚 #Writing_Prompt
✏️ @benevis_s
چالش شخصیتپردازی با آهنگ!📻
آهنگهات رو روی شافل بذار🎶
💜آهنگ اول: خلقوخو و شخصیتش رو توصیف میکنه.
💙آهنگ دوم: شغلش رو توصیف میکنه.
آهنگ سوم: گذشتهش رو توصیف میکنه.
🩵آهنگ چهارم: دوستهاش رو توصیف میکنه.
💚آهنگ پنجم: عشق زندگیش رو توصیف میکنه.
💛آهنگ ششم: محل زندگیش رو توصیف میکنه.
🧡آهنگ هفتم: تیپ و لباس پوشیدنش رو توصیف میکنه.
❤️آهنگ هشتم: تفریحهاش رو توصیف میکنه.
✏️ @benevis_s
آهنگهات رو روی شافل بذار🎶
💜آهنگ اول: خلقوخو و شخصیتش رو توصیف میکنه.
💙آهنگ دوم: شغلش رو توصیف میکنه.
آهنگ سوم: گذشتهش رو توصیف میکنه.
🩵آهنگ چهارم: دوستهاش رو توصیف میکنه.
💚آهنگ پنجم: عشق زندگیش رو توصیف میکنه.
💛آهنگ ششم: محل زندگیش رو توصیف میکنه.
🧡آهنگ هفتم: تیپ و لباس پوشیدنش رو توصیف میکنه.
❤️آهنگ هشتم: تفریحهاش رو توصیف میکنه.
✏️ @benevis_s
بنویس :)
[حوا در نقاشی «گناه» اثر فرانتس اشتوک] 🔖توصیههایی برای نوشتن شخصیت زن اغواگر (Femme Fatale) 🔖بخش اول، پست پایین👇 ✏️ @benevis_s
[لیلیث در نقاشی «بانو لیلیث» اثر دانته گابریل روزتی]
🔖توصیههایی برای نوشتن شخصیت زن اغواگر (Femme Fatale)
🔖بخش دوم، پست پایین👇
✏️ @benevis_s
🔖توصیههایی برای نوشتن شخصیت زن اغواگر (Femme Fatale)
🔖بخش دوم، پست پایین👇
✏️ @benevis_s
•[🥀]• توصیههایی برای نوشتن شخصیت زن اغواگر (Femme Fatale):
🔷فقط ظاهرش رو توصیف نکنید. از زاویهدیدش، رشد شخصیتیش، تغییرات درونیش و کُنشهاش هم بنویسید. بههرحال عمل مهمتر از توصیف شخصیتِ کسی رو نشونمون میده.
🔶بهش ویژگیهای بدید که اون رو انسانتر کنه، نه کلیشهای و استریوتایپ. برای مثال حُسنها و نقصهاش نسبتاً متعادل باشه. فقط ابزار پیرنگ نباشه بلکه خودش روایت خودش رو پیش ببره.
🔷نذارید شخصیتهای مرد اون رو زیر سایهی خودشون محو کنن. مثلاً اون رو فقط از زاویهدید خودشون یا در ارتباط با خودشون تعریف و توصیف کنن. اهداف و انگیزههای شخصیتتون باید مال خودش باشه، نه صرفاً واکنشی به کُنشهای مردان. بذارید عمق و پیچیدگی همه شخصیتهای زن و مردتون یکسان باشه.
🔶برای خلق شخصیتی جذاب، بذارید با اراده راسخ و محکم دست به کُنش بزنه، نه اینکه حالت پوزشآمیز داشته باشه یا از هنجارهای اجتماعی بترسه.
✏️ @benevis_s
🔷فقط ظاهرش رو توصیف نکنید. از زاویهدیدش، رشد شخصیتیش، تغییرات درونیش و کُنشهاش هم بنویسید. بههرحال عمل مهمتر از توصیف شخصیتِ کسی رو نشونمون میده.
🔶بهش ویژگیهای بدید که اون رو انسانتر کنه، نه کلیشهای و استریوتایپ. برای مثال حُسنها و نقصهاش نسبتاً متعادل باشه. فقط ابزار پیرنگ نباشه بلکه خودش روایت خودش رو پیش ببره.
🔷نذارید شخصیتهای مرد اون رو زیر سایهی خودشون محو کنن. مثلاً اون رو فقط از زاویهدید خودشون یا در ارتباط با خودشون تعریف و توصیف کنن. اهداف و انگیزههای شخصیتتون باید مال خودش باشه، نه صرفاً واکنشی به کُنشهای مردان. بذارید عمق و پیچیدگی همه شخصیتهای زن و مردتون یکسان باشه.
🔶برای خلق شخصیتی جذاب، بذارید با اراده راسخ و محکم دست به کُنش بزنه، نه اینکه حالت پوزشآمیز داشته باشه یا از هنجارهای اجتماعی بترسه.
✏️ @benevis_s
@benevis_s.پاندای.بزرگ.و.اژدهای.کوچک.pdf
25 MB
#کتاب 📚
🌀 نام: پاندای بزرگ و اژدهای کوچک
🌀 نویسنده: جیمز نوربری
دو دوست یعنی پاندای بزرگ و اژدهای کوچک در این کتاب مصور جذاب سفری را به دل طبیعت آغاز میکنند. سفری دور و دراز که فصلها به طول میانجامد. آنها بارها دچار اشتباه میشوند و مسیر را گم میکنند اما در این سفر چیزیهای شگفتانگیزی نیز کشف میکنند.
این کتاب اثری در حوزه فلسفه و زندگی است که درسهای راهگشایی برای تحمل سختیها به شما میدهد.
✏️ @benevis_s
🌀 نام: پاندای بزرگ و اژدهای کوچک
🌀 نویسنده: جیمز نوربری
دو دوست یعنی پاندای بزرگ و اژدهای کوچک در این کتاب مصور جذاب سفری را به دل طبیعت آغاز میکنند. سفری دور و دراز که فصلها به طول میانجامد. آنها بارها دچار اشتباه میشوند و مسیر را گم میکنند اما در این سفر چیزیهای شگفتانگیزی نیز کشف میکنند.
این کتاب اثری در حوزه فلسفه و زندگی است که درسهای راهگشایی برای تحمل سختیها به شما میدهد.
✏️ @benevis_s
تنهایی را ترجیح بده به تنهایی که
روحشان با دیگریست
تنهایی تقدیر من نیست
ترجیح من است
👤| جبران خلیل جبران
🕊| #شعر
✏️ @benevis_s
روحشان با دیگریست
تنهایی تقدیر من نیست
ترجیح من است
👤| جبران خلیل جبران
🕊| #شعر
✏️ @benevis_s
📝لهجه در داستان📝
🖌|• یکی از ویژگیهای شخصیتی طرز سخن گفتن است.
🖌|• زبان به گونههای زبانی تقسیم میشود که در زبانشناسی به آنها لهجه (dialect) میگویند. لهجهها به طور کلی از دو گروه تشکیل میشوند:
● لهجههای محلی (regional dialect)
● لهجههای اجتماعی (social dialect)
📌|• در مورد ایران، لهجههای محلی عبارتاند از: شیرازی، اصفهانی، اهوازی، مشهدی، قزوینی، همدانی و چند لهجۀ دیگر.
📌|• اما لهجههای اجتماعی را نه بر اساس منطقه بلکه بر مبنای طبقه اجتماعی تقسیم میکنند. در این مورد دو ملاک درجه تحصیلات و تعلق به قشرهای به اصطلاح بالا یا پایین اجتماع در نظر گرفته میشود. در این تقسیم بندی، شیوه سخن گفتن تحصیلکردههای فرهیخته با طرز حرف زدن کارگران تفاوت آشکار دارد.
📌|• البته، خود این دو قشر نیز درون خودشان به گروههای نسبتاً متفاوت تقسیم میشوند (مثلاً، بازماندگان خانوادههای اشرافی، استادان دانشگاه و مدیران ادارات و شرکتها از یک سو، و تکنیسینها، رانندگان تاکسی و قصابها از سوی دیگر).
🔏|• نکته مهم این است که در داستان آنچه اصولاً مطرح است لهجههای اجتماعی است نه لهجه های محلی.
✏️ @benevis_s
🖌|• یکی از ویژگیهای شخصیتی طرز سخن گفتن است.
🖌|• زبان به گونههای زبانی تقسیم میشود که در زبانشناسی به آنها لهجه (dialect) میگویند. لهجهها به طور کلی از دو گروه تشکیل میشوند:
● لهجههای محلی (regional dialect)
● لهجههای اجتماعی (social dialect)
📌|• در مورد ایران، لهجههای محلی عبارتاند از: شیرازی، اصفهانی، اهوازی، مشهدی، قزوینی، همدانی و چند لهجۀ دیگر.
📌|• اما لهجههای اجتماعی را نه بر اساس منطقه بلکه بر مبنای طبقه اجتماعی تقسیم میکنند. در این مورد دو ملاک درجه تحصیلات و تعلق به قشرهای به اصطلاح بالا یا پایین اجتماع در نظر گرفته میشود. در این تقسیم بندی، شیوه سخن گفتن تحصیلکردههای فرهیخته با طرز حرف زدن کارگران تفاوت آشکار دارد.
📌|• البته، خود این دو قشر نیز درون خودشان به گروههای نسبتاً متفاوت تقسیم میشوند (مثلاً، بازماندگان خانوادههای اشرافی، استادان دانشگاه و مدیران ادارات و شرکتها از یک سو، و تکنیسینها، رانندگان تاکسی و قصابها از سوی دیگر).
🔏|• نکته مهم این است که در داستان آنچه اصولاً مطرح است لهجههای اجتماعی است نه لهجه های محلی.
✏️ @benevis_s
توصیفهایی شاعرانه از شاعر✍❤️🩹🍃
📘- شاعر چیست؟ شخصی بدبخت که اندوهی ژرف در دل پنهان دارد اما لبانش چناناند که آه و گریههایش را مانند موسیقی زیبا جلوه میدهند.
📘- Soren Kierkegaard
📕- شاعر پیش از هرچیز کسی است که مشتاقانه عاشق زبان است.
📕- W. H. Auden
📒- نیاز نیست رنج بکشی تا شاعر شوی. رنجِ بزرگ شدن برای هرکسی کافیست.
📒- John Ciardi
✏️ @Benevis_s
📘- شاعر چیست؟ شخصی بدبخت که اندوهی ژرف در دل پنهان دارد اما لبانش چناناند که آه و گریههایش را مانند موسیقی زیبا جلوه میدهند.
📘- Soren Kierkegaard
📕- شاعر پیش از هرچیز کسی است که مشتاقانه عاشق زبان است.
📕- W. H. Auden
📒- نیاز نیست رنج بکشی تا شاعر شوی. رنجِ بزرگ شدن برای هرکسی کافیست.
📒- John Ciardi
✏️ @Benevis_s
taaghche.latest.apk
53.7 MB
برنامهای برای کتابخوانی: طاقچه📖
•|🍁|• طاقچه پلتفرمی است برای دسترسی قانونی به نسخهٔ دیجیتال و صوتی کتابها و مانند پل ناشران و کتابخوانان را به هم وصل میکند.
•|🍁|• یکی از وظایف طاقچه آن است که با استفادۀ از سازوکارهای ماشینی و هوش مصنوعی، کتابهای موردعلاقۀ شما را بشناسد و بر اساس آنها، پیشنهادی دلخواه شما بدهد.
•|🍁|• برخی اقدامات طاقچه:
دسترسپذیرتر کردن کتاب الکترونیکی و صوتی در مناطق کمبرخوردار یا آسیبدیده؛
دسترسپذیرتر کردن محتوای دیجیتال (بدون نیاز به حضور در مراکز فرهنگی) در بحران شیوع کرونا؛
پشتیبانی از سازمانهای دولتی و گروههای مردمی در برگزاری رویدادهای فرهنگی؛
برگزاری مسابقههای استعدادیابی در زمینههای متنوع نوشتار خلاق
وبلاگ طاقچه
🔻🔺 #App
✏️ @benevis_s
•|🍁|• طاقچه پلتفرمی است برای دسترسی قانونی به نسخهٔ دیجیتال و صوتی کتابها و مانند پل ناشران و کتابخوانان را به هم وصل میکند.
•|🍁|• یکی از وظایف طاقچه آن است که با استفادۀ از سازوکارهای ماشینی و هوش مصنوعی، کتابهای موردعلاقۀ شما را بشناسد و بر اساس آنها، پیشنهادی دلخواه شما بدهد.
•|🍁|• برخی اقدامات طاقچه:
دسترسپذیرتر کردن کتاب الکترونیکی و صوتی در مناطق کمبرخوردار یا آسیبدیده؛
دسترسپذیرتر کردن محتوای دیجیتال (بدون نیاز به حضور در مراکز فرهنگی) در بحران شیوع کرونا؛
پشتیبانی از سازمانهای دولتی و گروههای مردمی در برگزاری رویدادهای فرهنگی؛
برگزاری مسابقههای استعدادیابی در زمینههای متنوع نوشتار خلاق
وبلاگ طاقچه
🔻🔺 #App
✏️ @benevis_s
چند پروکسی متصل:
پروکسی | پروکسی | پروکسی
پروکسی | پروکسی | پروکسی
پروکسی | پروکسی | پروکسی
پروکسی | پروکسی | پروکسی
پروکسی | پروکسی | پروکسی
پروکسی | پروکسی | پروکسی
بخش دیدگاهها فقط برای ارسال پروکسیِ متصل یا سرویس ضدفیلترتون بازه.
همچنان، اخبار رو از جاهای معتبر دنبال کنید و هر خبری رو پخش نکنید.
✏️ @benevis_s
پروکسی | پروکسی | پروکسی
پروکسی | پروکسی | پروکسی
پروکسی | پروکسی | پروکسی
پروکسی | پروکسی | پروکسی
پروکسی | پروکسی | پروکسی
پروکسی | پروکسی | پروکسی
بخش دیدگاهها فقط برای ارسال پروکسیِ متصل یا سرویس ضدفیلترتون بازه.
همچنان، اخبار رو از جاهای معتبر دنبال کنید و هر خبری رو پخش نکنید.
✏️ @benevis_s
وطن!
مرا به نخل آویزان کنید
من به او خیانت نمیکنم.
این زمین و مزرعه من است.
اینجا در گودالهای آن افتادهام،
و دستانم در آتش سوخته است.
در اینجا شیر شتر
را در کودکی سر کشیدهام.
وطن من روایت روزهای شاد و غمگین نیست.
وطن در رویا نمیزید
و نه در مزرعهای در آغوش ماه،
و نه در قطرهای نورانی بر گل رز.
وطن من غریبهای خشمگین است
در اضطراب قرنها
با ماشهای کشیده بر شقیقهاش.
وطن من، کودکی است،
که دستانش را با امید و شجاعت
به سوی شادی دراز میکند.
او بادی است در زندان.
و شاخههایی است
در نور و تاریکی،
پیرمردی است که
در این شاخساران جاودان
در ماتم زمین و پسرانش نشسته است.
این سرزمین پوست و استخوان است.
مرا در آن رها کنید.
قلب من و درخت خرما با هم
از آن
به سوی سالهای سخت اوج میگیریم.
مرا به خرما آویزان کنید
من به او خیانت نمیکنم.
وطن!
آهن به من میآموزد
خشم شاهین و آتش را،
مهربانی یک خوشبین را.
نمیدانستم چه چیزی در خونهای ما جاری است
و طوفان، و نور عروسی عشق،
و شادی تابناک میخندد.
مرا به سلول انداختند، و چراغ را خاموش کردند
و سلولی در دنیا برای قلب خورشید وجود ندارد!
شماره بازداشت من روی دیوار کجاست،
آنجا گندم میروید و سر برای من تکان میدهد.
پرتره قاتل من
با سایه روشن موهای ظریف زنانه از دیوار پاک میشود.
وطن!
نام تو را در خونم و در تاریکی با آتش پیوند میزنم،
در روزهای محال، آن را با دندانهایم میساییم.
آنها فقط آتش را بر روی پیشانی من خواهند دید،
و فقط صدای زنجیرهای مرا خواهند شنید.
و اگر بر صلیب عشق مصلوب شدم،
آنها بالاخره مرا خواهند سوزاند،
یک قدیس خواهم شد
من یک مبارزم.
هنوز جایی در ایوان وجود دارد
و در کشوری شگفت سوسو میزند،
که ما مدتهاست فراموشش کردهایم،
جایی هنوز در دهان مانده است،
که به فرشتگان آوازها و بالها هدیه دهد.
پرندگان، یا پژواک تو،
یا شادی که به گوش میرسد
و از گلویی گرفته بیرون میآید،
دلیل این است…
برای دیدن تو چیزی ازم باقی نمانده است!
به خاطر تو مرگ نیز دهشتناک نیست،
و این در روح ترانههای ما پیچیده است.
قلب، سینه را ترک گفته است،
و به سوی تو آمده است،
اما روی تپههای تو در نوری بیرحم
درد بیوقفه فریاد میزند.
وطن، مرا سرزنش نکن!
در زمین تو
زخمی باز به عشق بدل شده است.
👤| محمود درویش
🕊| #شعر
✏️ @benevis_s
مرا به نخل آویزان کنید
من به او خیانت نمیکنم.
این زمین و مزرعه من است.
اینجا در گودالهای آن افتادهام،
و دستانم در آتش سوخته است.
در اینجا شیر شتر
را در کودکی سر کشیدهام.
وطن من روایت روزهای شاد و غمگین نیست.
وطن در رویا نمیزید
و نه در مزرعهای در آغوش ماه،
و نه در قطرهای نورانی بر گل رز.
وطن من غریبهای خشمگین است
در اضطراب قرنها
با ماشهای کشیده بر شقیقهاش.
وطن من، کودکی است،
که دستانش را با امید و شجاعت
به سوی شادی دراز میکند.
او بادی است در زندان.
و شاخههایی است
در نور و تاریکی،
پیرمردی است که
در این شاخساران جاودان
در ماتم زمین و پسرانش نشسته است.
این سرزمین پوست و استخوان است.
مرا در آن رها کنید.
قلب من و درخت خرما با هم
از آن
به سوی سالهای سخت اوج میگیریم.
مرا به خرما آویزان کنید
من به او خیانت نمیکنم.
وطن!
آهن به من میآموزد
خشم شاهین و آتش را،
مهربانی یک خوشبین را.
نمیدانستم چه چیزی در خونهای ما جاری است
و طوفان، و نور عروسی عشق،
و شادی تابناک میخندد.
مرا به سلول انداختند، و چراغ را خاموش کردند
و سلولی در دنیا برای قلب خورشید وجود ندارد!
شماره بازداشت من روی دیوار کجاست،
آنجا گندم میروید و سر برای من تکان میدهد.
پرتره قاتل من
با سایه روشن موهای ظریف زنانه از دیوار پاک میشود.
وطن!
نام تو را در خونم و در تاریکی با آتش پیوند میزنم،
در روزهای محال، آن را با دندانهایم میساییم.
آنها فقط آتش را بر روی پیشانی من خواهند دید،
و فقط صدای زنجیرهای مرا خواهند شنید.
و اگر بر صلیب عشق مصلوب شدم،
آنها بالاخره مرا خواهند سوزاند،
یک قدیس خواهم شد
من یک مبارزم.
هنوز جایی در ایوان وجود دارد
و در کشوری شگفت سوسو میزند،
که ما مدتهاست فراموشش کردهایم،
جایی هنوز در دهان مانده است،
که به فرشتگان آوازها و بالها هدیه دهد.
پرندگان، یا پژواک تو،
یا شادی که به گوش میرسد
و از گلویی گرفته بیرون میآید،
دلیل این است…
برای دیدن تو چیزی ازم باقی نمانده است!
به خاطر تو مرگ نیز دهشتناک نیست،
و این در روح ترانههای ما پیچیده است.
قلب، سینه را ترک گفته است،
و به سوی تو آمده است،
اما روی تپههای تو در نوری بیرحم
درد بیوقفه فریاد میزند.
وطن، مرا سرزنش نکن!
در زمین تو
زخمی باز به عشق بدل شده است.
👤| محمود درویش
🕊| #شعر
✏️ @benevis_s