Telegram Web Link
شصت_نكته_ناب_از_كتب_مرحوم_استاد_صالحي.pdf
182.9 KB
#شصت_نکته ناب از مرحوم #استاد_صالحی نجف آبادی

به مناسبت #سالگرد رحلت حضرت آیه اله صالحی نجف آبادی، از بزرگان حوزه فقه و تاریخ و عقاید ، چکیده ای از #شخصیت، روش #تحقیق و #کتب چاپ شده ایشان جهت اطلاع دوستان ارائه می شود.

او که با #دیدی_نقادانه وارد آن علوم شده و اساس همه مباحث خود را بر #قرآن،
و معیار فهم درست آن را #عقل می دانستند.

رحلت: اردیبهشت ۱۳۸۵

محمد صالحی
@beshnofekrkon
4_6050750549375058026.pdf
888.6 KB
16اردیبهشت سالروز وفات مرحوم آیت الله #صالحی نجف آبادی محقق، قرآن پژوه عقل گرا و فقیه کم نظیر است.

نگاهی به شخصیت، زندگی و آثار ایشان که استاد محمد علی #کوشا ازشاگردان قرآن پژوه او سال ها پیش درباره آن بزرگوار ارائه نموده است تقدیم دوستان این گروه می شود.

https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2824
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قسمت اول ویدیو:  قطب‌الدین صادقی، کارگردان، مترجم و نمایشنامه‌نویس:

دنبال #خوشبختی نگرد...

۰۰۰۰۰۰۰
قسمت دوم ویدیو: مجتبی شکوری:

گرون‌ترین جمله‌ای که لحظه آخر زندگی می‌شه به خودمون بگیم اینه که: من همه #تلاشمو کردم...
مستقل از اینکه #نتیجه اون بیرون چیست.
[انسان بودن، دشواری وظیفه‌ست]


پ.ن:

رضا و توکل👇

https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2779
🔴نسبی‌بودن خیر و شر در رویدادهای زندگی

✍️مصطفی ملکیان

🔹 گفته شده است که در روستایی، کسی یک اسب داشت و این اسب روزی گریخت. مردم روستا آمدند و به صاحب این اسب دلداری می‌دادند که تو فقط یک اسب داشتی و بسیاری از کارهایت متوقف بر وجود این اسب بود، و اکنون که اسب گریخته، آسیب زیادی دیده‌ای. آن فرد در پاسخ گفت: مگر واقعاً رفتن اسب اتفاق بدی است که آمده‌اید به من دلداری بدهید؟

🔹فردای آن روز، این اسب به همراه یک گله اسب وحشی بازگشت. مردم همه نزد او آمدند تا تبریک بگویند و اظهار شادمانی کنند و بگویند چه خوب شد که یک اسب رفت و خودش بازگشت و یک گله اسب وحشی هم با خود آورد. او در پاسخ گفت: مگر بازگشت یک اسب به همراه یک گله اسب وحشی اتفاق خوبی است که شما این‌گونه شاد باش می‌گویید؟

🔹روز بعد، پسر این مرد در حال تربیت آن اسب‌های وحشی بود تا آن‌ها را رام کند. در این میان، از اسب به پایین پرتاب شد و پایش شکست. مردم باز آمدند تا تسلیت بگویند و به او دلداری بدهند که پای فرزندت شکسته است. او گفت: مگر شکستن پای فرزند انسان چیز بدی است؟

🔹روز بعد، سربازان امپراتور آمدند و گفتند جنگی در گرفته است. آن‌ها به روستا آمدند تا جوانان را برای جنگ ببرند. دیدند که این پسر پایش شکسته است و او را از جنگ معاف کردند. باز مردم آمدند و گفتند چه خوب شد که پایتان شکست و از مرگ و جنگ نجات پیدا کردید و این واقعه خوبی برای شما بود. او در پاسخ گفت: مگر نرفتن فرزند انسان به جنگ، واقعاً اتفاق خوبی است؟

🔹شما از این داستان چه می‌فهمید؟ از این می‌فهمید که هیچ رویدادی در زندگی شما رخ نداده است که بتوانید ادعا کنید این رویداد قطعاً تا پایان عمرتان به نفع شما خواهد بود. از طرف دیگر نیز هیچ رویدادی در زندگی شما اتفاق نخواهد افتاد که بتوانید با اطمینان بگویید این رویداد حتماً تا آخر عمر به ضرر شماست.

🔹هیچ متدولوژی‌ای تاکنون توسط عقل بشر کشف نشده که با استفاده از آن بتوان گفت فلان رویداد در زندگی من باعث بیچارگی من شد و مرا نابود کرد. از سوی دیگر نیز هیچ متدولوژی‌ای کشف نشده که بتوان با آن انگشت گذاشت روی یک رویداد و گفت این رویداد آمد تا مرا حتماً خوشبخت کند و تا پایان به نفع من باشد.

🔹بنابراین، هر رویدادی، هر چقدر شادی لحظه‌ای در شما ایجاد کند، می‌توانید آن شادی لحظه‌ای که به‌صورت رفلکسی و غیرارادی ایجاد شده را تجربه کنید، اما فقط در همان حد. گمان نکنید که این شادی نشانه‌ای از سعادتمندی تضمین‌شده است.

🔹از سوی دیگر، اگر رویدادی اتفاق افتاد که به‌صورت رفلکسی، غریزی و غیرارادی، اندوهی در شما ایجاد کرد، آن اندوه نیز مشکلی ندارد، چون غیرارادی است. اما فقط در همان لحظه. اصلاً گمان نکنید که این رویداد آمده تا بدبختی زندگی‌تان را امضا کند و زندگی‌تان تا پایان بد خواهد بود.

🔹ما هیچ کشفی در این زمینه نمی‌توانیم بکنیم که آیا این واقعه تا پایان با ما چه خواهد کرد. هرچقدر ظاهرش مهیب و هولناک باشد، ممکن است مقدمه یک اتفاق مثبت باشد. و از سوی دیگر، هیچ واقعه‌ای هرچقدر هم دلپذیر و شادی‌آور باشد، نمی‌توان گفت که آمده است تا ما را قطعاً سعادتمند کند.

🔹و این یعنی رویدادها به‌هیچ‌وجه معلوم نیست که با شما چه خواهند کرد. اگر چنین است، پس هیچ رویدادی را نباید آگاهانه و ارادی موجب شادی یا اندوه خود بدانید. چون زمانی که آگاهانه شاد یا غمگین می‌شوید، به‌نوعی گویی مطمئن هستید که این رویداد تا پایان به نفع یا ضرر شما خواهد بود.

🔹چه زندگی را فقط در دنیا ببینید و چه به زندگی اخروی نیز معتقد باشید، در هر دو صورت نمی‌توانید بگویید این واقعه آمده تا وضعیت من را بهتر کند.


@mostafamalekian

پ.ن:

رضا و توکل👇

https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2779
جهانِ قلب و جهانِ مغز

جهان فقط این لایه و سطحی که با حواس ظاهری خود درک می کنیم نیست، بلکه از لایه ها و ابعاد متعددی تشکیل شده است.

ما در لایه ای که حس می کنیم و زندگی می کنیم منطق و قواعد خاص خودش را دارد،
و این در حالیست که ما برای خود منطق و قواعد ذهنی ای ساخته ایم که بر آرزوهای ما بنا شده اند،
و این دو در کمتر جائیست که همپوشانی دارند.

و مهمتر اما،
با گونه ای از #جهان نیز مواجهیم که اصلا این منطق را نمیفهمد، منطقی که از طریق عقل و #ذهن پرورانده شده است،
و بلکه تنها از طریق #قلب(دل) است که می توان با آن مواجه شد و در آن زیست.

بله،
#دل بر جهانی حاکم است که مغز و ذهن و حتی قواعد منطقی عقلی را به آن پایی نیست.

محمد صالحی

https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2655
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جهانِ اینجا هیچ #منطق و یا فرم و قالبی که #مطلوب ما آدمیان باشد ندارد..
او هست و ما در آن #زاده می شویم بی آنکه بپرسند #چگونگیش را.

و اینکه #میراث دار کدام خصوصیات جسمی و روحی بشویم نیز سهمی است که در بسته می دهند..

و همه اینها می تواند مولد هر #رنجی در هر اتفاق و لحظه ای بشود.

اما آنچه می توانیم کمی تا قسمتی #تغییر دهیم، همان #رنجی است که #ذهنمان بخاطر #تفسیرهایش از اتفاقات و #انتظاراتش از زندگی بر ما فرو می ریزد..

و آن چیزی نیست جز:
#پذیرش همه آنچه که در پدید شدنشان، #اراده ما دخلی ندارد،
و #کنترل و تربیت #ذهن، که دل مشغولمان به #تفسیرهای ناواقع و #انتظارات موهوم نکند.

محمد صالحی 30/2/1404

https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2828
در سیره پیامبر(ص) #اخلاق مقدم بر #فقه بود

آنچه که از #آموزه های قرآن و پیامبر فهمیده می شود، #دینداری ، به زیست #مومنانه_اخلاقی است:

..من آمن بالله و اليوم الآخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون 1

به همین دلیل، انجام #مناسک مختلف، در صورتی که مترتب بر یک #فعل_اخلاقی و عمل انسانی نباشد هیچ ارزش ماهوی ندارد:

حتي اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلي اعمل صالحا فيما تركت 2

آیات و روایات متعددی در این رابطه وجود داشته که هیچگونه شکی باقی نمی گذارد که #احکام_فقهی، زمانی #ارزش وجودی پیدا می کنند که منتج به یک فعل #اخلاقی و مترتب بر یک ارزش #ایمانی باشند و در غیر اینصورت هیچگونه اصالت و #ارزش_ذاتی ندارند.

بطور مثال خداوند #هدف ارسال پیامبران را #تزکیه ای دانسته که مقدم بر حتی آموزشهای کلامی و فلسفی اعلام کرده است:

..بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة..3

و پیامبر(ص) نیز #هدف خود را به تمامیت رساندن فضائل و #ارزشهای اخلاقی در جامعه بیان فرموده و بقول مرحوم استاد #منتظری، هرگز نفرمود که هدفم به تمامیت رساندن احکام و #قوانین_فقهی است:

انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق 4

😍در این رابطه، موارد متعددی در سیره پیامبر(ص) وجود داشته که به #دو_مورد آنها اشاره می شود:

1⃣ماجرای حج #خانمی_مسن از نزدیکان پیامبر(ص) در حجه الوداع:

وقتی پیامبر(ص) در سال دهم هجرت قصد آخرین حج خود را کردند، همه مسلمانان را به حج فراخواندند.

در این میان حتی از #دختر_عموی خود 5 نیز که مسن و در بستر بیماری بود #سوال کرد: آیا اراده حج نداری؟

و او با توجه به کهولت و بیماری خود #پاسخ داد: دوست دارم ولی با این اوصاف جز مسیری کوتاه نمی توانم بیایم.

پیامبر(ص) #فرمود: از مدينه به نيت حج بيرون شو و شرط بگذار تا #هر_جا كه توانستی ادامه بدهی.

عَنْ عَائِشَةَ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَ عَلَى ضُبَاعَةَ بِنْتِ الزُّبَيْرِ، فَقَالَ لَهَا: «لَعَلَّكِ أَرَدْتِ الحَجَّ؟» قَالَتْ: وَاللَّهِ لاَ أَجِدُنِي إِلَّا وَجِعَةً، فَقَالَ لَهَا: " حُجِّي وَ اشْتَرِطِي، وَ قُولِي: اللَّهُمَّ مَحِلِّي حَيْثُ حَبَسْتَنِي " وَ كَانَتْ تَحْتَ المِقْدَادِ بْنِ الأَسْوَدِ 6

2⃣تقدم و تاخر #اعمال_حاجیان در حجه الوداع

نقل است كه در حجه الوداع، حاجيان بدليل اينكه هنوز به #ترتيب مناسك وارد نبودند، با #نگراني از تقدم و يا تاخر اعمالي كه انجام داده بودند، پيش پيامبر آمده و يكي عرض ميكرد كه قبل از طواف، سعي را انجام دادم؛ ديگري ميگفت كه فلان عمل را اول انجام دادم و شخص ديگري ميگفت بهمان عمل را آخر كار انجام دادم و حال #چكار كنم؟

#پيامبر (ص) فرمودند: #نگران چيزي نباش، #اشكالي ندارد. آنچه بايد بنده را نگران كند، ريختن #آبروي مسلمان است كه قطعا از مصاديق ظلم بوده و او را هلاك خواهد كرد.
 
أُسَامَةَ بْنِ شَرِيكٍ، قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ النَّبِيِّ ص حَاجًّا فَكَانَ النَّاسُ يَأْتُونَهُ ، فَمَنْ قَالَ : يَا رَسُولَ اللَّهِ، سَعَيْتُ قَبْلَ أَنْ أَطُوفَ أَوْ قَدَّمْتُ شَيْئًا أَوْ أَخَّرْتُ شَيْئًا فَكَانَ يَقُولُ: لَا حَرَجَ لَا حَرَجَ، إِلَّا عَلَى رَجُلٍ اقْتَرَضَ عِرْضَ رَجُلٍ مُسْلِمٍ وَهُوَ ظَالِمٌ، فَذَلِكَ الَّذِي حَرِجَ وَ هلک ۷

..أن رسول الله ص وقف في حجة الوداع بمنى للناس يسألونه، فجاءه رجل فقال: لم أشعر فحلقت قبل أن أذبح؟ فقال: اذبح و لا حرج. فجاء آخر فقال: لم أشعر فنحرت قبل أن أرمي؟ قال: ارم و لا حرج. فما سئل النبي ص عن شيء قدم ولا أخر إلا قال: افعل و لا حرج 8

😍و اما #دو_نکته مهم:

1⃣در ماجرای #اول، با آنکه آن خانم مسن از #نزدیکان پیامبر(ص) بوده و در خانواده ایشان افراد #قوی و یا #متمول وجود داشت، ولی پیامبر(ص) #فتوا نداده و امر نکردند که لازم است برایش #وسیله حرکت تهیه و یا بر #دوش کسی حمل شود تا به #مناسک برسد، بلکه بدلیل ناتوانی او، همان #توجه_باطنی او را بر این عمل کافی دانسته و عملش را بر کسی دیگر تحمیل نکردند، چرا که بر این امر واقف بودند که #عبادات، اموری شخصی بوده که در راستای #تزکیه نفس و #برونداد اخلاقی معنا میابندو اینکه دیگری به آن اقدام نماید #هدف تربیت معنوی آنبرای شخص محقق نخواهد شد.

2⃣ در ماجرای #دوم، علیرغم #اشتباهات مکرر حاجیان در تقدم و تاخر اعمال از قبیل رمی و قربانی و تراشیدن سر و ..، پیامبر(ص) نه تنها هیچگونه #ایرادی بر آنها نگرفته، بلکه از فرصت استفاده کرده، ضمن آنکه آنها را از توجه به #ظاهر منصرف کرده، ضرورت نگرانی آنها را به سمت #بی_اخلاقی های ممکن در زندگی اجتماعی سوق دادند.

#زیرنویسها:

1⃣بقره 62
2⃣مومنون 99 و 100
3⃣آل عمران 164
4⃣مستدرک ج11 ص 187باب6، ح1
5⃣ضباعه بنت زبير ابن عبد المطلب
6⃣صحيح بخاری،حديث 5089
7⃣سنن ابو داود،حديث 2015
8⃣صحيح بخاری حديث 83

محمد صالحی 2/1/98

@beshnofekrkon
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اختصاص فهم قرآن به ائمه شیعه و شیعیان

آیت الله جوادی آملی در در مراسم اهدای تفسیر «تسنیم» به آستان مقدس علوی اظهار داشته است که فهم قرآن به ائمه شیعه و شیعیان او اختصاص دارد؛ چون قرآن را فقط مطهران می‌فهمند و فقط اینان هستند که مطهرند.
🟠 ارزیابی اختصاص فهم قرآن به ائمه شیعه و شیعیان
🔸نگاهی انتقادی به دیدگاه انحصارگرایانه آیت‌الله جوادی آملی در فهم قرآن
✍️ جعفر نکونام با دستیاری هوش مصنوعی
📅 5 خرداد 1404

🔸آیت‌الله جوادی آملی در مراسم اهدای تفسیر «تسنیم» به آستان مقدس علوی اظهار داشته است که فهم درست قرآن فقط در انحصار مطهرون است، و مصداق این مطهران را ائمه شیعه و شیعیان معرفی کرده است. این دیدگاه بر پایۀ تفسیری خاص از آیۀ تطهیر (احزاب:۳۳) و آیۀ «لایمسه إلا المطهرون» (واقعه:۷۹) استوار است؛ اما این انگاره در تعارض با بسیاری از داده‌های تاریخی، زبان‌شناختی، و حتی درون‌متنی قرآن است.

🔸در این نوشتار، نشان خواهیم داد که چگونه چنین برداشتی، ضمن نادیده گرفتن بافت تاریخی و ساختار زبانی قرآن، به شکل ناخواسته‌ای آن را از حیات اجتماعی‌اش جدا کرده و از کارکرد هدایت‌گرایانه‌اش تهی می‌سازد.

🔶۱. نگاهی تاریخی به گیرندگان نخستین قرآن
🔸بیش از دو سوم سوره‌های قرآن (حدود ۹۰ سوره) در مکه نازل شده‌اند و مستقیماً خطاب به جامعه‌ای مشرک بوده‌اند که نه تنها هیچ آشنایی با نهاد شیعه نداشته، بلکه هنوز خود را مسلمان نیز نمی‌دانسته‌اند. در مدینه نیز، چنان‌که تاریخ‌نگاری اسلامی گزارش می‌کند، شکل‌گیری مفهومی به نام «شیعه اهل‌بیت» به معنای فرقه‌ای مجزا، تا سال‌ها پس از رحلت پیامبر رخ نداد.
🔸اگر قرآن صرفاً برای «مطهرون» قابل فهم باشد، باید نتیجه گرفت که در زمان نزولش، فهم آن از دسترس مخاطبانش خارج بوده است. این فرض با ادعای عمومی بودن هدایت قرآن، ناسازگار است.

🔶۲. مغالطه در تفسیر «لایمسه إلا المطهرون»
🔸آیت‌الله جوادی آملی و برخی مفسران متأخر، آیه ۷۹ سوره واقعه را به معنای انحصار فهم قرآن در مطهرین گرفته‌اند. اما:
▪️نخست، واژه «مَسّ» در زبان عربی به معنای تماس فیزیکی است، نه فهم قرآن.
▪️دوم، آیه ساختار خبری دارد، نه انشایی «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» به معنای "کسی آن را لمس نمی‌کند مگر پاکان"، نه "نباید لمس کند".
▪️سوم، این آیه بخشی از وصف «قرآن مکنون» در لوح محفوظ است و به عقیده بسیاری از مفسران اشاره به ملائکه‌ای دارد که آن را از خدا برای ارسال به پیامبر اسلام(ص) دریافت می‌کنند، نه انسان‌ها.
🔸در نتیجه، این آیه به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند مبنایی برای انحصار فهم قرآن در افراد خاص باشد.

🔶۳. تعارض با هدف قرآن در هدایت عمومی
🔸خود قرآن بارها بر «هدایت همگان» تأکید کرده است:
▪️«هُدًى لِّلنَّاسِ» (بقره:۱۸۵)،
▪️«بِیَانًا لِّلنَّاسِ» (آل عمران:۱۳۸)،
🔸اگر فهم قرآن فقط از عهدهٔ شیعیان خاص برمی‌آمد، دیگر مخاطب قرار دادن مشرکان، اهل کتاب، منافقان و عموم مردم در سراسر قرآن، نوعی خطاب بی‌ثمر و بی‌مخاطب تلقی می‌شد؛ امری که با حکمت و فصاحت ادعایی قرآن ناسازگار است.

🔶۴. انحصار فهم در عمل، انکار عقلانیت دینی
🔸هر متنی، از جمله متن مقدس، وقتی در جامعه‌ای انسانی وارد می‌شود، تابع قواعد عمومی فهم و زبان است.
🔸اگر قرآن از این قاعده مستثنا شود و فهم آن در انحصار یک گروه محدود قرار گیرد، دیگر از آن نمی‌توان انتظار داشت که در فرآیند گفت‌وگو، تفسیر، و حتی نقد علمی وارد شود.
🔸چنین برداشتی، راه را برای هرمنوتیک مشارکتی و عقلانیت تاریخی در مواجهه با دین می‌بندد و دین را به منطقه‌ای بسته و درون‌گروهی تبدیل می‌کند.

🔶۵. ریشه‌های اجتماعی دیدگاه انحصارگرایانه
🔸دیدگاه امثال آیت‌الله جوادی آملی در بستری از الهیات سیاسی غالیان شیعه شکل گرفته که هدف آن انحصارسازی جایگاه ائمه شیعه در تفسیر دین است.
🔸اختصاص فهم قرآن به ائمه، در عمل به انحصار معرفت دینی در روات احادیث ائمه شیعه می‌انجامد که خود را وارثان تفسیر حقیقی می‌دانند.

🔶جمع‌بندی
🔸انحصار فهم قرآن در ائمه و شیعیان، نه تنها با ساختار زبانی و تاریخی قرآن ناسازگار است، بلکه در تعارض با فلسفه بعثت، عمومی بودن رسالت، و اصول عقل‌گرایانه‌ی فهم متون است.
🔸این نگرش بیشتر از آنکه ریشه در متن قرآن داشته باشد، حاصل ساختار قدرت درون‌مذهبی و تلاش برای حفظ مرجعیت تفسیری گروهی خاص است.
🔸برای بازگشت به گوهر هدایت‌گر قرآن، باید آن را متنی تاریخی، عقل‌پذیر، و قابل گفت‌وگو برای همگان دانست، نه رمزنامه‌ای برای عده‌ای خاص.

🔸نقد اظهارات آیت‌الله جوادی آملی درباره تازگی و منحصر به فرد بودن قرآن
🔸تفسیر آیۀ «و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون»

https://www.tg-me.com/dineaqlani

https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2831
شاید وقتی دیگر
که چه شود؟
و یا من چکنم؟

می گویند قرار است هر کس چیزی به جهان #اضافه کند که بدون او ممکن نمیشده است!

نمیدانم آن چیز چه باید باشد؟

اصلا مگر #میلیاردها انسان که در #زندگی غرقند، جز #گذران عمر چه با سختی و چه در لذت، چه #افزونه ای برای جهان دارند؟

و مگر #اکثریت رنج کشان عالم می توانند به آن اندیشه کنند جز گذر از #رنجی بنام #زندگیشان؟

و آیا این #انتخاب آنها بوده است؟
و در بعد این دنیا، در نتیجه اعمال اینجا، باز باید رنج بکشند؟

مگر همگی #محصول دی ان ای، ژنتیک، میراث تاریخی، شرایط زمان و زمین تولد، خانواده و جامعه تربیتی شان نیستند؟

و مگر هر #انتخاب، باز در همین پروسه شکل نمی گیرد؟

پس چرا هر کس که می خواهد #راه_حلی بدهد بر اساس #زندگی و یا #محصول_زندگی پیامبران، فیلسوفان، عارفان و بعض دیگر که #اقلیتی بیش نیستند #نسخه می پیچد؟

پس واقعا آیا قرار است هر کس چیزی به این جهان بیفزاید؟

و آیا به همین دلیل نیست که بسیاری فقط گفته اند:
#مرنج و #مرنجان

بله،
و #نرنجیدن را می توان با کنترل و #تربیت_ذهن تمرین کرد حتی در هر سختی و دردی

و #نرنجاندن را نیز می توان با #گذشت و بخشیدن تمرین کرد حتی با همه سختیهایش

و #تجربه زیسته من می گوید برای #تحقق آن دو، باید دست از #تفسیرهای متوهمانه از #خوشبختی، شادی، موفقیت، پیشرفت و .. کشید و از #آرزوهایی که بر اساس آن تفسیرها شکل #انتظار از زندگی، عالم و خدا گرفته اند دور شد.

#باقی را بگذاریم برای هر آنچه در این گذران عمر #حادث می شود.

محمد صالحی ۹/۳/۱۴۰۴

https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2829
🏆شیعه، فوکویاما و افسانه‌ای که حقیقت نداشت و درسی که باید از آن گرفت

🟥برای سال‌ها، نقل قولی به‌ظاهر تحلیلی از #فرانسیس_فوکویاما، نظریه‌پرداز معروف آمریکایی، در فضای رسانه‌ای و مذهبی ایران، عراق و لبنان با اطمینان تکرار شد.

گفته می‌شد فوکویاما در اسرائیل اظهار کرده است که « #شیعه دو بال دارد:
یکی
#سرخ، که یادآور قیام عاشورا و شهادت‌طلبی است؛ و دیگری #سبز، که نماد انتظار و مهدویت است؛ و تا زمانی که این دو بال در حرکت‌اند، نمی‌توان این پرنده را متوقف کرد».

این جمله، سال‌ها سوخت فکریِ خطابه‌ها، کتاب‌ها، تحلیل‌های سیاسی، و حتی منابر و میتینگ‌های دانشگاهی و نمازجمعه‌ها و رسانه‌ها شد.

اما واقعیت این بود: چنین سخنی هرگز از دهان فوکویاما بیرون نیامده بود.

پس از پیگیری‌ها و استعلام مستقیم از خود او، مشخص شد که نه‌تنها این عبارت و موضوع کلی سخنرانی جعلی‌ست، بلکه اساساً هیچ‌گاه در آثار یا مصاحبه‌هایش چیزی با این مضمون نگفته است.

سؤال اکنون این است: چگونه ممکن است چنین دروغ بزرگی، بدون هیچ منبع اولیه یا سند معتبر، به‌صورتی فوق متواتر در میان نخبگان، روحانیون، نویسندگان و رسانه‌های رسمی تکرار شود؟ و مهم‌تر از آن:

اگر چنین خطای بزرگی در دنیای معاصر، با این‌همه ابزار راستی‌آزمایی و درحالی که خود فوکویاما در قید حیات است، رخ می‌دهد، چگونه انتظار داریم که نقل‌های ۱۲۰۰ سال پیش را ـ که در بستر جنگ‌های ایدئولوژیک، رقابت‌های قبیله‌ای و فقدان ابزار ثبت‌ دقیق رخ داده‌اند ـ به‌صورت مطلق و بدون نقد و احتمال خطا بپذیریم؟

آیا این ماجرا هشدار نیست برای #بازنگری در شیوه اعتماد ما به منابع تاریخی و روایی؟

وقتی که در زمانه‌ی اینترنت، رسانه و چاپ، جعل سخن یک اندیشمند زنده به این گستردگی پذیرفته می‌شود، باید با چه میزان از دقت و احتیاط به احادیث، تاریخ‌نگاری‌ها و نقل‌قول‌هایی که قرن‌ها دهان‌به‌دهان و کتاب‌به‌کتاب نقل شده‌اند، بنگریم؟

🟥نقد منابع، نه نشانه ضعف ایمان، بلکه لازمه عقل و مسئولیت‌پذیری در برابر حقیقت است.


مسعود سلطانی

اینجا ، اینجا و اینجا را ببینید.

https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2834
🔵 غلو، خاستگاه انگارۀ عصمت تکوینی
🔹تفسیر آیۀ تطهیر-قسمت46
✍️ جعفر نکونام
📅 ۲۱ خرداد ۱۴۰۴

🔷 ۱. خاستگاه انگاره عصمت تکوینی
🔹انگاره «عصمت تکوینی» که در آن، پیامبران و امامان شیعه از بدو خلقت با ساختاری متفاوت و معصوم آفریده شده‌اند، در بستر تاریخ حدیث و کلام امامی، ریشه در روایت‌هایی دارد که به‌روشنی می‌توان آن‌ها را به جریان‌های غالی نسبت داد.
🔹این روایات، پیامبران و به‌ویژه امامان را واجد «طینتی خاص» می‌دانند که آنان را از سایر انسان‌ها متمایز می‌کند. در چنین روایاتی، امامان، نه با تمرین و ریاضت، بلکه به سبب طینت و سرشت از گناه و خطا و حتی از خطای شناختی و حالت‌های فراموشی یا تردید نیز مبرا شمرده می‌شوند.

🔷 ۲. غلو در طینت: از باور به طینت خاص تا مقام فراانسانی
🔹ادبیات غالیان، امامان را با مقامی ماورای انسان عادی توصیف می‌کند؛ گاه آنان را سرشته از نور و گاه موجوداتی خلق‌شده پیش از خلقت جهان می‌داند.
🔹این‌گونه نگاه‌ها نه تنها با عقل و دانش بشری ناسازگار است، بلکه با نص آیات قرآن هم فاصله معنادار دارد.
🔹چنین نگاهی، از سوی غالیان شیعه جعل و به‌تدریج در الهیات شیعی نهادینه شده و در قالب عقیده رسمی عصمت تکوینی درآمده است.

🔷۳. تعارض با آیات قرآن: خلقت مشترک و آزمون همگانی
🔹این انگاره، با بسیاری از آیات قرآن در تعارض است. برای نمونه:
▪️قرآن در آیات متعددی از «خلقکم من نفس واحدة» سخن می‌گوید و بر اشتراک همۀ انسان‌ها در اصل خلقت تأکید دارد (نساء: 1، اعراف: 189).
▪️پیامبران نیز در قرآن افرادی معرفی می‌شوند که در معرض ترس، خطا، غفلت و حتی خطای اخلاقی قرار می‌گیرند:
▫️موسی(ع) انسانی است که خشم می‌گیرد و الواح را می‌شکند (اعراف: 150).
▫️یونس(ع) به دلیل ترک مسئولیت مورد سرزنش قرار می‌گیرد (صافات: 139-142).
▫️محمد(ص) نیز مورد عتاب الهی واقع می‌شود که چرا به خاطر منافقان به خود سخت می‌گیرد (توبه: 43).
🔹این شواهد نشان می‌دهد که انبیاء نیز در فرآیند رشد، انتخاب، و آزمون قرار دارند و از موهبتی تکوینی برای پرهیز از خطا برخوردار نبوده‌اند.

🔷 ۴. ناسازگاری انگاره عصمت تکوینی با عقل و تجربه بشر
🔹از منظر خرد جمعی و دانش بشری نیز، اگر انسان‌هایی با «طینت معصوم» وجود داشته باشند، باید از قواعد عمومی روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، و فلسفه اخلاق مستثنا شوند.
🔹اما چنین گزاره‌ای، نه قابل اثبات با دلایل علمی است و نه پایه‌ای برای گفت‌وگوی عقلانی باقی می‌گذارد، چرا که در آن صورت، تحلیل فضیلت اخلاقی یا سلوک دینی آنان بی‌معنا خواهد شد؛ چون وقتی خطا برای کسی ممکن نباشد، اجتناب از خطا نیز فضیلت به‌شمار نمی‌آید.

🔷 ۵. بازنگری در انگارۀ عصمت برای رهایی از میراث غالیانه
🔹با توجه به شواهد تاریخی، قرآنی، و عقلانی، به نظر می‌رسد که انگارۀ عصمت تکوینی ریشه در غلوهای غالیان شیعه دارد.
🔹بازنگری در این آموزه، گامی ضروری در جهت پالایش کلام اسلامی و بازیابی چهرۀ انسانی و اخلاق‌محور پیامبران و پیشوایان دینی است.
🔹از این منظر، عصمت باید نه به‌عنوان یک ویژگی تکوینی، بلکه نتیجه‌ای از رشد اخلاقی، تهذیب مستمر، و تعهد عملی به حق و عدالت تلقی شود.

🔸یادداشت‌های مربوط به تفسیر آیۀ تطهیر

@dineaqlani

تشیع‌، به دو روایت - روايتي كه در قرن ششم معروف بوده است و روايت پس از آن 👇
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/1806
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
خطبه #غدیر در كلام مرحوم (آیه اله) #غروی

#حكومت را يك امر #دنيايي نه الهي مي داند كه مردم بر اساس همفكري و مشورت و ايجاد هم رايي به تشكيل آن مبادرت مي كنند و استدلال او اين است كه :

كلمه #امر كه جمع آن امور است در قرآن به معناي كارهاي دنيايي مردم از جمله تشكيل دولت و حكومت است .

پيامبر اكرم (ص) هم در يك عبارت كوتاه فرموده : «كما تكونون يولي عليكم» همانگونه كه شما هستيد بر شما حكومت مي شود .

اگر مردمي هستيد مسلمان و مومن و اهل تقوي و خداترس و عادل و صادق ، حكومت و دولت شما هم همين طور خواهد بود و اگر ظالم و فاسق و خائن باشيد ، حكمروايي بر شما نيز همين گونه است .

بناءبراين #وصايت پيامبر در #غدير خم و معرفي مولي امير المومنين (ع) براي جانشيني او، در امور #دنيوي و #حكومتي نبود ضمن اينكه يك امر #الهي هم در اين باب نبود .

اگر امر خدا بود ، علي (ع) نبايد اجراء آن را به تعويق مي انداخت و ناديده مي گرفت و بيست و پنج سال سكوت مي كرد.

پس « #غدير_خم» يك وصيت بود به مردم كه #علوم_دين خود را از چه كساني فراگيرند و #الگوهاي عملي دين چه كساني هستند ؟

از اين گذشته ، #علي (ع) حداقل دريازده جاي نهج البلاغه تاكيد مي كند كه من #حكومت را به #خواست شما مردم قبول كردم و هرگاه از سپردن آن بدست من ناخشنوديد ،‌همان لحظه افسارش را بر گردنش انداخته رهايش مي كنم .

(ر.ک. چندگفتار ، نشر نگارش ، 1381‌‌‏ ، گفتار اول: غدير خم / ر.ك. مباني حقوق در اسلام ، نشر جهاد دانشگاهي ، 1373‏، فصل ششم:‌ حقوق ملت و دولت / ر.ك. حكومت در اسلام )

محمد صالحی


https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2332
#سخنی با خودم و شما
در این #روزهای پر #التهاب

#شجاعت به معنی نترسیدن نیست؛ شجاعت یعنی وقتی خودت می لرزی همچنان بتونی اطرافیانت رو #آروم کنی.

ما اولین انسانهایی نیستیم که با #آسمانی_ناآرام و #آینده ای نامعلوم روبه رو شدیم.

در سال ۶۲ میلادی #روم میلرزید.

زلزله ای بزرگ شهر رو ویران کرده بود، آتش شهر رو گرفته بود و #فضای سیاسی ملتهب تر از هر زمان دیگه ای بود.

در همین دوران، #سنكا، مشاور نرون در خانه ای دورتر از مرکز قدرت روی چیزی کار می کرد که بعدها شد یکی از تأثیرگذارترین متون فلسفى دنيا.

در دل #طوفان باید #ذهنی_آرام ساخت
چون فقط ذهن آرامه که میتونه درست ببینه،
#تصمیم بگیره و زنده بمونه.

امروز در دل اتفاقاتی که آسمون شهرهامونو ناآروم کرده ما دقیقا همون چیزی رو نیاز داریم که سنکا تمرین میکرد ساختن یک #پناهگاه_درونی

#مارکوس اورلیوس امپراتور روم در دل بدترین نا آرامی ها هر شب توی دفترش برای خودش این #جمله ی درخشان رو می نوشت:

با #تمرین چیزهایی که #فراموش کردیم
#تمرکز بر چیزهایی که در #کنترل ماست.

مثل #واكنشت، گفتارت و تمرکز بر #عزیزانت و
#کاهش مصرف خوراک فکری.

هر #خبر بیشتر، لزوماً #آگاه ترت نمی کنه؛ بعضی وقت ها فقط بی قرارترت میکنه.

#فلاسفه نمیگفتن #دنیا آسونه، میگفتن دنیا پر از #رنج وبي عدالتيه ولی اگه نتونی خودتو توی دل رنج، سرپا نگه داری نمیتونی هیچ کس دیگه ای رو هم #نجات بدی.

@Spirit_and_life

https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2838
جهانِ اینجا مطابق منطق مطلوب ما آدمیان نمی چرخد.

ما دوست داریم #تلاشهایمان به مقصد برسند ولی چه بسیار که چنین نمی شود.

ما دوست داریم #اعمال_نیکمان و یا دستگیریمان از نیازمندان، دستمان را در سختیها و درماندگیهایمان بگیرد ولی چه بسیار که #ناامیدمان می کند.

ما دوست داریم #خوبترها، سالمتر و شادتر باشند و عمرشان بیشتر شود ولی چه بسیارشان که اینگونه نمی شود.

ما دوست داریم #ظالمان به نتیجه اعمال خود رسیده و از زندگی زودتر فارغ بشوند ولی شاید حتی عکس شود.


و ما دوست داریم #کارما مطابق منطق منطبق بر آرزوها، خواسته ها و #باورهای ما عمل کند.

اما چه بسیار که اینها #خواب و خیالی بیش نمی شوند.

بله، شاید اگر #جهان ما به دیگر جهان هم کشیده شود، #برایند کلی آن همانی خواهد شد که #منطق_عدل می پنداریم؛
ولی هیچ #ضمانت و یا هیچ آمار مطمئنی برای وقوع آن در همین زندگی #اینجهانی وجود ندارد.

درست است که گاها #نمونه هایی را می بینیم و یا میشنویم که به نظر می رسد مطابق عدالت کارمایی و یا #منطق_اعتقادی ما بوده است ولی اگر دقیقتر به آنها بنگریم متوجه خواهیم شد که #باورهای ما بصورتی عجیب، کل #نمونه های اتفاق افتاده را به نفع خود #فیلتر کرده تا #شواهد و قرائنی برای #تایید خود ایجاد کنند و الا می توان چندین برابر آن شواهد ایجابی، #نمونه هایی پیدا کرد که باورهای ما را به #محاق می برند.

پس دنبال آن نباشیم که #بزودی، هر #عمل هر فرد به #عکس_العملی مطابق #منطق_ذهنی ما منجر شود.

اگر خود می توانیم، #کاری بکنیم، و الا مانند یک #مشاهده گر آنرا بپذیریم و بگذریم و به خدا و یا کاینات و یا هر باور دیگر واگذاریم.

محمد صالحی

https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2779
🔳سفر آدمی از فروید به یونگ

#فروید از توهم بیزار بود. به نظرش آدم عاقل و بالغ نباید توهم داشته باشد. تنها چیزی که در این دنیا ارزش دارد، این است که آدم دنبال #حقیقت باشد و سعی کند در پرتو حقیقت زندگی کند، و چون اعتقادی به خدا و زندگی پس از مرگ هم نداشت، آدم بدبینی شده بود. رواقی شده بود. معتقد بود وضع بشر فاجعه است.

ولی #یونگ، برعکس. معتقد بود مهم‌ترین چیز برای بشر این است که از زندگی #لذت ببرد. شادمانی و تندرستی و خشنودی.

بنابراین #فروید در مواجهه با #اعتقادات دینی یا هر قسم اعتقادات دیگری از این قبیل، اولین سؤالش این بود که: اینها #حقیقت دارد؟ چون اگر حقیقت ندارد، باید بیندازم‌شان دور،.

ولی #یونگ می‌پرسید: آیا اینها #کیفیت زندگی مرا بهتر می‌کند؟ باعث می‌شود عملکرد انسانی بهتری داشته باشم؟ با دنیای اطراف خودم #سازگاری بیشتری داشته باشم؟ از ترس و دلهره و #اضطراب نجات پیدا کنم؟ اگر جواب مثبت است، پس بهتر است اینها را داشته باشم.

حالا عقیده من این است:
بیشتر آدم‌ها در #جوانی فرویدی هستند. ولی بعد که پا به #سن می‌گذارند، یونگی می‌شوند.

□ برایان مگی | مواجهه با مرگ | ترجمۀ مجتبی عبدالله‌نژاد | نشرنو.

@abdolhamidziaei
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2655
جلوه های اخلاق در سرزمین حسین(ع) - 5

14- 🍁 درخواست مذاکره با عمرسعد جهت جلوگیری از جنگ

امام ، وقتی با دستورهای مکرر ابن زیاد مبنی بر بستن آب و سخت کردن شرایط مواجه می شوند و احتمال وقوع جنگ را بیش از پیش احساس میکنند ، تمام تلاش خود را برای جلوگیری از آن انجام داده بگونه ایکه در روز هشتم محرم ، به درخواست امام ، چند بار جلسه محرمانه بین او و عمرسعد برگزار و نهایتا با پیشنهاداتی که امام ، برای ترک مخاصمه می کنند ، ابن سعد نامه ای به ابن زیاد نوشته و با خوشحالی تمام و امید به خاتمه خوش غایله ، به او اعلام میکند :

" خداوند متعال ، آتش جنگ ما را خاموش کرد . زیرا حسین ، هم اینک حاضر است :

از همان جایی که آمده است ، برگردد ؛

و یا به سوی یکی از مرزهای کشور برود و بسان سایر مسلمانان زندگی کند . نه از او بر ضد ما و نه از ما بر ضد او چیزی در میان نباشد ؛

و یا به جانب شام نزد یزید رفته دستش را در دست او گذاشته و اختلافش را با وی حل و فصل کند .

ای عبیدالله ، این پیشامد ، هم می تواند موجب خرسندی تو و هم موجب اصلاح امت باشد ". 22


15- 🍁 فداکاری امام و آزاد گذاشتن یاران و خانواده برای نجات خود

در شب عاشورا ، وقتی که امام مطمین می شود که دشمن راهی برای جلوگیری از جنگ نگذاشته و احتمال جنگ نابرابر در فردای آن بشدت بالاست و تبعا کشته شدن همه جنگاوران امام قابل پیش بینی است ، بیعت خود را از آنها برداشته و می فرمایند :

" .. بدانيد كه میدانم فردا روزمان با این دشمنان چه خواهد شد .
بدانید که من اجازه تان میدهم با رضایت من همگیتان بروید که حقی بر شما ندارم ، اينك كه شب فرا رسيده و پرده خود را بر شما افكنده است ، از تاريكى آن سود جوييد و آنرا وسیله رفتن خود کنید ، هر يك از شما دست در دست يكى از مردان من گذارده ، به شهر و ديار خودتان روى آوريد و پراكنده شويد تا آنگاه كه خداوند گشايشى عنايت كند .
زيرا اين مردم تنها مرا مى خواهند و هنگامى كه بر من دست يافتند، از تعقيب ديگران دست بر مى دارند . " 23

16- 🍁 قدردانی از یاران و خانواده همراه خود

امام چون استقامت و وفاداری یاران و خانواده خود را می بینند که در این حدود 6 ماهه با او در همه شرایط سخت و طاقت فرسا و حتی مرگ آفرین ، همراه بودند و حاضر به جان فشانی در راه و هدف مقدس ایشان هستند ، خاضعانه از همه آنها در شب عاشورا ، با کلمات زیبای زیر تشکر و قدردانی می فرمایند :

" من نه يارانى باوفاتر از ياران خود مى شناسم ، و نه اهل بيتى پاكتر و باصفاتر و خون گرمتر از اهل بيت خود. پس خداوند همگى شما را از من پاداش خير دهاد ." 24

زيرنويسها : 👎👎

22- أما بعد: فإن الله قد أطفأ النائرة وجمع الكلمة وأصلح أمر الأمة، هذا حسين قد أعطاني أن يرجع إلى المكان الذي أتى منه أو أن يسير إلى ثغر من الثغور فيكون رجلا من المسلمين، له ما لهم وعليه ما عليهم، أو أن يأتي أمير المؤمنين يزيد فيضع يده في يده، فيرى فيما بينه وبينه رأيه، وفي هذا [لكم] رضى و للأمة صلاح – الارشاد ج 2 ص 87 ، الطبری ج 5 ص 389

تذكر: اينكه امام همه موارد فوق را مطرح كرده باشند ، جاي بحث دارد كه هدف اين مقاله نيست ، بلكه بحث بر سر تلاشهاي امام براي جلوگيري از جنگ است .


23- أَلا و إني أظن يومنا من هَؤُلاءِ الأعداء غدا، أَلا و إني قَدْ رأيت لكم فانطلقوا جميعا فِي حل، ليس عَلَيْكُمْ مني ذمام، هَذَا ليل قَدْ غشيكم، فاتخذوه جملا ... ثُمَّ ليأخذ كل رجل منكم بيد رجل من اهل بيتى، تفرقوا فِي سوادكم ومدائنكم حَتَّى يفرج اللَّه، فإن القوم إنما يطلبوني، ولو قَدْ أصابوني لهوا عن طلب غيري . الطبری ج 5 ص 418 ( ج 7 ترجمه الکترونیکی ص 3015 )

24- أَمَّا بَعْدُ، فإني لا أعلم أَصْحَابا أولى وَلا خيرا من أَصْحَابي، وَلا أهل بيت أبر وَلا أوصل من أهل بيتي، فجزاكم اللَّه عني جميعا خيرا . - الطبری ج 5 ص 418 ( ج 7 ترجمه الکترونیکی ص 3015 )

تحقیق : محمد صالحی – 20/7/95 مصادف با تاسوعای حسینی
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon
http://mahsan.rasekhoonblog.com

قسمت اول :
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/626
ادامه دارد :
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/631
VC_240325_152902
Samsung VP2
❇️عاشورا میان تاریخ و روایت

🗣دکتر رسول جعفریان

8 محرم، 13 تیر 1404- کانون توحید

📡@andisheqalam
عاشورا میان تاریخ و روایت

استاد دکتر #رسول_جعفریان:

#منابع_تاریخی در مورد واقعه عاشورا، تعداد محدود ‌و انگشت شماری است که تا #قرن_سوم نوشته شده است.

ما در تاریخ #دو‌_رویکرد داریم:

یکی نگارش #اصل_وقایع بدون مداخله و جانبداری و قضاوت که اصطلاحا تاریخ واقع گرا نامیده می شود.

در مقابل، #تاریخ_تفسیری داریم که وقایع خاص گزینش و همراه با جهت گیری و تفسیر خاص ارائه می‌شود که اصطلاحا #روایت نامیده می‌شود.

البته برخی معتقدند تاریخ واقع گرا نداریم و همه کتب و اسناد تاریخی، دارای جهت گیری و قضاوت و جانبداری است

در مقابل، برخی معتقدند تاریخ متعلق به گذشته است و روایت معنا ندارد، بلکه تاریخ مجموعه همین روایتها از گذشته است.

اما نظر سومی هم وجود دارد که #تاریخ ترکیبی است از وقایع تاریخی و روایت مورخین، یعنی هم روایت، هم وقایع و باید بصورت علمی تصویری که از منابع تاریخی بدست می‌آوریم، پالایش و تصحیح شود تا به وقایع گذشته پی ببریم.

در مورد واقعه #عاشورا هم اگر #روضه خوانی را یک #هنر بدانیم، متوجه می شویم با یک #روایت مواجه هستیم، اگر هم گریه هم می کنیم باید بدانیم با یک روایت مواجه هستیم نه صرفا وقایع تاریخی، اما باید این روایت ارتباط و نسبت خود را با واقعیت حفظ کند.
اگر داستان و حکایت بر کلیت واقعه غلبه کند، #تحریف رخ می‌دهد، اما اگر پیام اخلاقی و چارچوب های کلی وقایع حفظ شود، این روایت در قالب روضه و ذکر مصیبت می تواند با مخاطب ارتباط عاطفی و مثبت برقرار کند.

علاوه بر تاریخهای مذهبی و قدسی، تاریخ های ملی گرا هم گرایش دارند و آنها هم بخشی از وقایع را قربانی جهت گیری در روایت می کنند، مثلا جنگ جهانی اول تحت تاثیر ملی گرایی و نژادپرستی شکل گرفت.

بنابراین باید #پیش_فرض های هر روایت را بدانیم تا بتوانیم آن روایت را درست تحلیل کنیم.

ایدئولوژی هم روایت منطبق با جهت گیری خود تولید می‌کند، مانند روایت تاریخی که مارکسیستها ارائه دادند.

#مسلمانان وقتی #اندلس را گرفتند، #جنایتهای فراوانی در آن کردند و فتوحات با ظلم و ستم زیادی همراه شد، اما این ظلم و ستم‌ها کجای منابع تاریخی ماست؟

#مغول هم در کنار ظلم و ستم، افقهای #مدرنی گشود، اما این جنبه مثبت در روایت ما دیده نمی شود.

مثلا کتاب فتوح الشام که حدود دویست سال قبل چاپ شده، به وقایع فتوحات پرداخته و خیلی از روایتها آمده که سند ندارد.

هرچه #جلوتر می‌آییم، در #منابع تاریخی این #اسناد ضعیفتر می شود و جنبه روایی و داستانی بیشتر می شود.

مثلا کتابهای ابوالحسن بکری که در اهل سنت رواج زیادی دارد، کاملا دارای جنبه داستانی و روایتگرا هستند.

در مورد واقعه #عاشورا، منابع مستندی مانند #مقتل ابی مخنف و .... وجود دارد و برخی هم جنبه روایی و داستانی دارند.

در اهل سنت، رسم مولد النبی هست و هزاران متن وجود دارد که هر سال  در ایام ولادت پیامبر خوانده می شود و کاملا جنبه داستانی دارد.

از زمان #خلیفه دوم، #قصه خوانی رواج یافت، کم کم قصه خوانی به روایت و #داستان سازی منجر شد که امیرالمومنین و حسنین با آن مخالف بودند. محدثین هم با قصه خوانها مخالف بودند، چرا که کمی از واقعیت با داستان فراوان آمیخته می شود.

#روضةالصفا و #ناسخ_التواریخ از این جمله کتابهای داستان است که در منازل شیعیان هست.

اما کتاب ابی مخنف، مستند است، تاریخ طبری و طبقات ابن سعد و اخبار دینوری، از جمله منابع تاریخی است که جنبه وقایع نگاری بر روایت غلبه دارد

البته یک نسخه جعلی از کتاب ابی مخنف رواج داشت تا اینکه شیخ عباس قمی آن را کشف کرد و نشان داد نسخه درست کتاب ابی مخنف در تاریخ طبری است که در میان شیعیان رواج نداشت.

در مقابل #فتوح ابن اعثم، کتابی روایی، داستانی و جذاب است که وقایع را با هنر آمیخته است.

فتوح ابن اعثم در سال ۵۹۶ به فارسی در تایباد توسط اهل سنت ترجمه شد و مقتل الحسین خوارزمی که اساس روضه های امروز است، احتمالا ترجمه عربی از نسخه فارسی فتوح ابن اعثم است.

در این کتاب جزئیات و عدد و رقم زیادی هست که قابل تردید است و #وصیت امام حسین به محمد #حنفیه هم فقط در این کتاب آمده است.

این کتاب با جهت گیری شیعه کوفی است، عثمان را قبول ندارد و امیرالمومنین را در حد پرستش قبول دارد، ۱۳۴ صفحه این کتاب راجع به عاشوراست و عبارتهای لهوف سید بن طاوس ظاهرا از ترجمه فارسی این کتاب برداشت شده است.

این کتاب خیلی عاطفی و تراژیک است و استناد تاریخی ندارد، اما بسیار در ایران اثرگذار است.

https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2842
2025/07/06 00:55:56
Back to Top
HTML Embed Code: