Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاسخ #مارلون_براندو بزرگ و تاریخ ساز به سوالی مبنی بر اینکه آیا شما بزرگترین بازیگر تاریخ هستید؟

چرا همش دنبال بهترین هستید و......
#آگاهی_بخش

@bestdiplomacy
@bestdiplomacy
نمایشنامه ریچارد سوم اجرا نمیشود/نشرنی
در #اینستاگرام هم دیپلماسی موفق پیش میرود
وقتی سه ویدئو ریل شده دیپلماسی مورد توجه 74,911
اکانتی قرار می گیرد که فالوور دیپلماسی نبودند....


💥مطالب موثر و آگاهی بخش را با همه به اشتراک میگذاریم

Instagram.com/diplomacy_cha


T.me/bestdiplomacy
🔵🔴 سادیسم (دیگرآزاری) و مازوخیسم (خودآزاری) در دیکتاتور


🔹 دیکتاتور همه "ناکامی‌ها" را به گردن "دشمنان فرضی" می‌اندازد تا نشان دهد که دشمنان‌شان چقدر قدرتمند‌ هستنند و نمی‌گذارند تا آن‌ها به اهدافشان برسند.نوروز گذشته توانستم خواندن کتاب «نقد و تحلیل دیکتاتوری» نوشته "مانس اشپربر" را به پایان برسانم.

🔹این روانشناس آلمانی، کتاب را در ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی پیش از آن‌که هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش‌بینی کرده که کسی مانند هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد. این کتاب که منتشر شد، نویسنده‌اش نه تنها ناچار شد برای مصون ماندن از خشم نازی‌ها به زندگی پنهانی روی آورد که کمونیست‌‌های پیرو استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند.این کتاب توسط کریم قصیم به فارسی ترجمه و درسال۱۳۶۳ توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است، انتشارات دماوند در سال ۶۴ تعطیل شد. اشپربر در این کتاب که متنی بسیار روان و گیرا دارد، با تحلیل روان‌شناختی شخصیت و رفتار دیکتاتورها نشان می‌دهد که آن‌ها به خودی خود دیکتاتور نمی‌شوند، آن‌ها پیامد رفتار توده‌هایی هستند که خوی دیکتاتوری بخشی از آن‌هاست.

🔹 برای آن که دیکتاتوری برای همیشه از جامعه‌ای رخت بربندد، باید روحیه دیکتاتوری توده‌ها از میان برود. یادمان نرود که ما ایرانی‌ها رابطه خوبی با ضعیف‌تر از خودمان نداریم. ببینید بچه‌هایمان به سوی گربه‌ها و سگ‌ها سنگ می‌اندازند، سواره‌ها به پیاده‌ها رحم نمی‌کنند، همه‌مان در کار خودمان فرمان‌روایی می‌کنیم. بقال حاکم است، نانوا حاکم است، راننده تاکسی حاکم است. مامور پلیس و قاضی و همه‌‌ و همه در کار خود می‌خواهیم حکومت کنیم. وقتی در خیابان دزد را می‌گیریم به‌جای آن‌که تحویل پلیس‌‌اش بدهیم اول به او کتک مفصلی می‌زنیم، پلیس‌مان وقتی خطاکاری را دستگیر می‌کند اول او را می‌زند، هر جای خیابان که دوست داشتیم پارک می‌کنیم، وقتی کسی با ما تصادف کرد با چماق پیاده می‌شویم ، وقتی داخل کوچه‌ای باریک رانندگی می‌کنیم ، حتما باید راننده مقابل دنده‌عقب بگیرد تا ما رد شویم چون کوچه ارث پدرمان بوده!

🔹 این‌ها همه نشانه‌‌های خوی دیکتاتوری نهفته‌ای است که در همه ما وجود دارد.
اشپربر نشان می‌دهد که چگونه شخصیت روانی یک دیکتاتور در گذر زمان تحول می‌یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می‌کند. به‌گونه‌ای که دیکتاتور رفته‌رفته دچار سادیسم (دیگرآزاری) و سپس مازوخیسم (خود‌آزاری) می‌شود. اشپربر با دسته‌بندی انواع ترس نشان می‌دهد که دیکتاتورها دچار "ترس تهاجمی" هستند و در واقع بخش بزرگی از رفتار آن‌ها ناشی از این نوع ترس است. اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن‌تراشی و ایده "دشمن‌انگاری هرکس با ما نیست" از سوی دیکتاتورها رهاورد ترس عمیقی است که در آن‌ها نهفته است. او از قول افلاطون می‌نویسد: "هر کس می‌تواند شایسته دلیری باشد بجز دیکتاتور" و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روان‌شناختی نشان می‌دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. دیکتاتوری ویژگی است که در نبود شجاعت پیدا می‌شود. و این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ...) نمود دارد. ولی وقتی توده‌های دارای خوی دیکتاتوری با یکی از دیکتاتورها همراهی می‌کنند و از او پشتیبانی می‌کنند، از او یک فرمانروای به تمام معنی دیکتاتور می‌سازند.

🔹 اشپربر نشان می‌دهد که چگونه ترس در گذر زمان به نفرت تبدیل می‌شود و آن‌گاه توده‌ها برای ارضای نفرتشان از عده‌ای، دیکتاتوری را یاری می‌کنند تا آنان را نابود کند و بعد دوباره زمانی می‌رسد که توده‌‌ها به علت نفرت از همین دیکتاتور، او را به کمک دیکتاتور دیگری به چوبه‌دار می‌سپارند.او نشان می‌دهد که چگونه دیکتاتورها با ساده‌کردن مسائل پیچیده زندگی، راه‌‌‌حل‌های عامه‌پسند ــ اما غیر قابل اجرا ــ می‌دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده‌های خود نیستند، چرا که آموخته‌اند وقتی راه‌حل‌شان به نتیجه نرسید به‌‌راحتی می‌توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی ‌به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنان‌شان چقدر قدرتمند‌ هستنند و نمی‌گذارند تا آن‌ها به اهدافشان برسند.اشپربر البته تحلیل‌اش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی‌کند ولی برخی مثال‌هایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه‌اش (استالین و هیتلر) می‌آورد.

🔹 زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر  و استالین را بر می‌داریم و نام هر دیکتاتور دیگری را می‌گذاریم می‌بینیم چقدر تحلیل تازه است. گویا اشپربر آن را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است.



دکتر محسن رنانی
▪️کتاب بررسی روان‌شناختی خودکامگی

مدرسه علوم انسانی

T.me/bestdiplomacy
دیپلماسی
@bestdiplomacy نمایشنامه ریچارد سوم اجرا نمیشود/نشرنی

‌‌امروز #شر فقط نمى‌خواد جمعيت رو زير سلطه‌ش دربياره،
مى‌خواد جمعيت ستايشش هم بكنن.
شر امروزى به اين راضى نمى‌شه كه بشينه تو كاخش و به‌دنيا حكومت كنه، مى‌خواد تو سر مردم هم باشه و اون‌ها رو از درون كنترل كنه.

شر امروزى از طاعون زمان تو هم بدتره.

مى‌كشه تا ترس تو دل آدم‌هايى بندازه كه حتا به طغيان فكر هم نمى‌كنن.
شر امروزى اون‌قدر سمجه كه به همه‌جا نفوذ مى‌کنه و حتا جنين‌ها هم دچارش مى‌شن.

بچه‌هايى كه به‌دنيا مى‌آن، از همون اول در خدمت شرَّن و تا عمق مغزشون شر نفوذ كرده. و از درون همه‌ى مغزهاست كه شر امروزى قدرتش رو تغذيه مى‌كنه...

از نمایشنامه‌ی «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود»
ماتئی ویسنی‌یک
ترجمه‌ی اصغر نوری
T.me/bestdiplomacy
ما، بچه‌های این دوره‌وزمانه‌ایم،
این زمانه‌ی سیاسی.
تمامِ طولِ روز، تمامِ طولِ شب،
همه‌ی موضوع‌ها و حرف‌ها – چه مالِ تو باشند، چه ما، چه آن‌ها –
همه، موضوع‌های سیاسی‌اند.

چه دوست داشته باشی، چه نداشته باشی،
ژن‌هایت، سابقه‌ی سیاسی دارند،
پوست‌ات رنگِ سیاسی دارد
و چشم‌هایت، نگاهِ سیاسی دارند.
هر چیزی که بگویی، منعکس می‌شود
و حتا اگر چیزی نگویی،
سکوت‌ات برای خودش حرف می‌زند؛
پس در هر دو صورت، داری سیاسی حرف می‌زنی.
حتا وقتی در جنگل قدم می‌زنی،
داری روی زمینِ سیاسی
قدم‌های سیاسی بر‌می‌داری.
شعرهای غیر‌سیاسی هم، سیاسی‌اند،
و ماهی که بالای سرِ ما می‌درخشد هم
دیگر کاملا شکلِ ماه نیست

✍️ویسلاوا شیمبورسکا
ترجمه: ملیحه بهارلو


@bestdiplomacy
سعید حجاریان
@bestdiplomacy
Forwarded from نواندیش
پاس گل نماینده تندرو به نتانیاهو

ادعای خطر دستیابی به بمب اتم، دست آویز ⁧ #اسرائیل⁩ برای پیروزی در اجماع جهانی، تشدید تحریم ها و فعال کردن مکانیسم ماشه علیه جمهوری اسلامی است.
‏ادعای فاصله ی یک هفته ای برای رسیدن به آن توسط عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، پاس گل به نتانیاهو نیست؟

@Noandishnews
Forwarded from دیپلماسی
🔵🔴پایان دوره ١٢٠ ساله مغول ها

زوال از یک روستا شروع شد.
صدوبیست سال مغول ها هر چه خواستند در ایران کردند؛ جنایتی نبود که از آن چشم پوشیده باشند. از کشتن صدهزار نفر در یک روز گرفته تا تجاوز و غارت ‏برخی از قبایل مغول‌ها پس از فتح ایران ساکن خراسان شدند، ولی چون بیابانگرد بودند، در شهرها زندگی نمی‌کردند!

مغول‌ها همه گونه حقی داشتند!
مغولان مجاز بودند هر که را خواستند بکشند، به هر که خواستند تجاوز کنند و هر چه را خواستند غارت کنند؛ ایرانیان برایشان برده نبودند، احشام بودند.

در تاریخ دورهٔ مغول، چنان یأسی میان مردم ایران وجود می داشته که حتی در برابر کشتن خودشان هم مقاومت نمی‌کردند.

#ابن_اثیر می‌نویسد ؛ یک مغول در صحرایی به هفده نفر رسید و خواست همه را با طناب ببندد و بکشد؛ هیچ کس جرات نکرد مقاومت کند جز یک نفر، که همان یک نفر او را کشت!

داستان از روستای باشتین و دو برادر که همسایه بودند شروع می‌شود؛ چند مغول بیابانگرد به خانهٔ این‌دو می‌روند و زنان و دخترانشان را طلب می‌کنند. بر خلاف ۱۲۰سال قبلش، دو برادر مقاومت می‌کنند و مغولان را می‌کشند؛ مردم باشتین اول می‌ترسند، ولی مرد شجاعی به نام عبدالرزاق دعوت به ایستادگی می کند.
خبر به قریه‌های اطراف می‌رسد؛ حاکم سبزوار مامورانی را می‌فرستد تا دو برادر را دستگیر کنند. عبدالرزاق با کمک مردم روستا ماموران را می‌کشد. در نهایت حاکم سبزوار سپاهی چند صد نفره را به باشتین می‌فرستد، ولی حالا خیلی‌ها جرأت مقاومت پیدا می‌کنند؛ عبدالرزاق فرمانده قیام می‌شود.
در چند روستا، مردم مغولان را می‌کشند و خبرهای مغول‌کشی کم‌کم زیاد می‌شود ؛ عبدالرزاق نام سربداران بر سپاهیان از جان گذشته‌اش می‌گذارد. فوج‌فوج مردمان به‌ستوه آمده از ستم مغول‌ها به باشتین می‌روند تا به عبدالرزاق بپیوندند و در برابر سپاه ارغونشاه (حاکم سبزوار) بایستند.
عبدالرزاق بر ارغونشاه پیروز می‌شود و سبزوار فتح می‌گردد؛ پس از صد و بیست سال ایرانیان بر مغول‌ها فائق می‌شوند. آن روز حتماً پرشکوه بوده است!

#طغای_تیمور_ایلخان_مغول، یک ایلچی مغول را می‌فرستد تا سربداران از او اطاعت کنند؛ سربداران او را هم می‌کشند و از طغای‌تیمور می‌خواهند که اطاعت کند. سربداران به جنگ طغای تیمور می روند و او را شکست می دهند و این نقطهٔ پایان ایلخانان مغول است. همان لحظه‌ای که #سیف_فرغانی انتظارش را می‌‌کشید و آن را در وصف انتظار پایان حکومت مغولان اینگونه سرود:

‏هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
🔦کانال پایش آمریکا

T.me/bestdiplomacy

🔵🔴داستان زدوخورد

✍️ رشته‌توییتی از آرش رئیسی‌نژاد، دکترای روابط بین‌الملل

از پایانِ جنگِ سرد این اسرائیل بود که مدام تهدید به حملۀ مستقیم به خاک ایران می‌کرد. شگفت آنکه تهران بود که این مهم را برای نخستین بار انجام داد! عملیاتِ "وعدۀ صادق" در پاسخ به بمبارانِ کنسولگری ایران در دمشق انجام شد؛ عملیاتی که دست‌کم ۱۲ پیامد استراتژیک داشته است:

۱) تغییر خطوط قرمز پیشین:
اشتباه استراتژیک اسرائیل فرصتی برای سپاه فراهم کرد تا خط قرمز نوینی را حولِ اصل تقدسِ سرزمینی (territorial sanctity) تعریف کند؛ اصلی مطابق با حقوق بین‌الملل که در میان حامیان و حتی منتقدین مشروعیت دارد، گرچه نمی‌تواند امنیت پایگاه‌ها در سوریه را تضمین کند.

۲) دگرگونی در استراتژی منطقۀ خاکستری ایران:
رویکرد دیرین ایران در پیشروی تدریجی از طریقِ قلمروسازی با تکیه بر متحدین غیردولتی خود در منطقه تغییر یافت. با این حال، تهران در سودای احیای جنگِ سایه‌ها همراه با پرهیز از برخورد مستقیم با آمریکا و اسرائیل است تا تداومِ زدوخوردِ رودررو.

۳) افزایش وابستگی دفاعی اسراییل به آمریکا:
علی‌رغم برخورداری اسرائیل از سامانه‌های ضدِّ موشکی گنبد آهنین و پیکان و حضور ائتلافی غربی - عربی، چندین موشک ایرانی برخورد کرد؛ امری که وابستگی دفاعی تل‌آویو به آمریکا را نشان داده و چه بسا پیش‌درآمد ائتلاف دفاع هوایی خاورمیانه MEAD شود.

۴) عدم تمایل آمریکا به دخالت گسترده در خاورمیانه:
بایدن دگربار نشان داد که خواهان تعمیق تنش در منطقه نیست. چرا که این امر نه تنها باعث برهم‌زدن تمرکز آمریکا از اوکراین و ایندوپاسیفیک می‌شود، بلکه چه بسا به افزایش بهای نفت و تشدید تورم در میانۀ کارزار انتخابات آمریکا منجر گردد.

۵) احیای حمایتِ تضعیف شده دول غربی از نبرد اسراییل با حماس:
عملیات انتقامی سپاه در میانۀ انتقادات روزافزون از بمباران روزمرۀ غزه و تشدید صداهای مخالفت درون جوامع غربی انجام شد؛ امری که اکنون می‌تواند مجرای تنفسی برای نتانیاهو‌ در تداوم عملیاتِ علیه حماس همراه با اشغال رفح گردد.

۶) تغییر در ابهام استراتژیک ایران:
از پایان جنگ با عراق یکی از ستون‌های بازدارندگی ایران بر ابهام استراتژیک استوار بود؛ رویکردی مبتنی بر جذب حداکثری ضربۀ نخست از سوی رقیب و پاسخ شدید به آن در زمان و مکان مبهم؛ امری که بدلیل ناتوان در یک دهۀ اخیر به صبر استراتژیک تقلیل یافته بود.

نمایش تغییر در ابهام استراتژیک اما بیش از آنکه نشان از محاسبات سنجیده استراتژیک نهادهای نظامی و دستیابی به ابزار پیشرفته باشد، ریشه در فشار حامیان نظام و حتی منتقدین داشت. به نظر می‌رسد فشار افکار عمومی، به ویژه از سوی خودی‌ها، می‌تواند بر استراتژی‌های امنیت ملی کشور تاثیرگذار باشد.

۷) استراتژی اسرائیلی تروییکا علیه ایران:
استراتژی نوین تل‌آویو احتمالاً بر سه‌گانه خرابکاری علیه تأسیسات هسته‌ای درون قلمرو ایران، تداوم بمباران پایگاه‌ها در سوریه و حضور بیشتر در پیرامون ایران تمرکز کند. اگر زمانی اربیل بستر اصلی فعالیت اسرائیل بود، امروز آن را در باکو بجویید!

۸) موفقیتِ نسبی ایران در نمایش بازدارندگی معتبر:
پیامد اصلی عملیات "وعدۀ صادق" بیش از آنکه احیای بازدارندگی ایران باشد، مبتنی بر نمایش توان و اراده برای اعمال بازدارندگی بود تا صرف اعمال قدرت.  بی‌تردید، همکاری با روسیه در حوزۀ سامانه‌های دفاع موشکی و خرید سوخو ۳۵ تشدید خواهد یافت.

۹) افزایش هزینۀ بمباران مراکز دیپلماتیک:
روندی که از بمباران سفارت چین در بلگراد توسط ناتو در سال ۱۹۹۹ آغاز و به بمباران کنسولگری ایران در دمشق انجامید، احتمالاً متوقف شود. به نظر می‌رسد که دولت‌ها ارادۀ بیشتری در حفظ امنیت مراکز دیپلماتیک خود در برابر عملیات‌های نظامی داشته باشند.

۱۰) بازسازی نسبی چهره جمهوری اسلامی در میان اعراب و مسلمانان:
جنگ در غزه و پاسخ شوکه‌کننده به اسرائیل، چهرۀ آسیب‌دیده ایران در جنگ داخلی سوریه را تا حدودی ترمیم کرده است. با این حال، به نظر نمی‌رسد که کشور، توان ترجمه این وجهه بدست آمده را به قدرتِ نرم برای نفوذ پایدار داشته باشد.

۱۱) تسریع فرایند هسته‌ای شدن ایران در صورت عملیات انتقامی اسراییل:
هر گونه حملۀ اسرائیل به قلمرو ایران به تغییر در سیاست‌گذاری هسته‌ای ایران منجر خواهد شد؛ تهدیدی که از دیگرسو می‌تواند به احیای گفتگوهای هسته‌ای نیز بینجامد. این نکته را در نوشته ۵ ماه پیش خود گوشزد کرده بودم.


#توییت_خوانی

🔴 بند دوازدهم و پایانی این رشته‌توییت را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel



T.me/bestdiplomacy
اشاعه ایران‌هراسی یا تبلیغ بازدارندگی؟

مهدی علیخانی

🔹روز گذشته در مسیر یک بزرگراه تهران، توجهم به بیلبوردهای مربوط به پاسخ ضروری ایران به رژیم اسرائیل جلب شد. پرتکرارترین بیلورد در کنار برخی تبلیغات مثبت، حاوی این متن بود: «فارین افیرز: واقعیت این است که ایران از هر زمان دیگری بر خاورمیانه مسلط‌تر شده است».

🔹قبل از توضیح درباره این عبارت لازم است اشاره کنم منطقه خاورمیانه رئالیستی‌ترین نظم را در جهان دارد. اگرچه از منظر رئالیست‌ها شرط «امنیت» برخورداری از «قدرت»ِ سخت است، اما میان آنها درخصوص «میزان برخورداری» از قدرت اختلاف‌ وجود دارد. «واقع‌گرایان تدافعی» معتقدند کسب قدرت باید تا حد «تامین امنیت» باشد و بعد از آن دیگر ضرورتی ندارد. در مقابل «واقع‌گرایان تهاجمی» تاکید می‌کنند که باید به میزانی قدرت را کسب کرد که به «تسلط» منجر شود.

بعد از قدرت‌یابی شیعیان در عراق و پیروزی حزب‌الله در جنگ2006، محور عربی منطقه به طرح «هلال شیعه» پرداخت تا از این طریق هم فشار غرب پس از 11 سپتامبربرای اصلاحات در پادشاهی‌ها را تعدیل کند و هم با معرفی ایران و شیعیان به‌عنوان تهدید منافع غرب، ائتلاف جدیدی علیه تهران بسازند. این روند با جنگ2008 غزه، تحولات2011، ظهور داعش و جنگ یمن شدت گرفت و افزایش حضور منطقه‌ای ایران در تلاقی با برجسته‌سازی برنامه هسته‌ای منجر به شکل‌گیری یک محور عربی-عبری-غربی در برابر تهران شد. از منظر آنها حضور فرامرزی ایران «تهاجمی» و با هدف «تسلط» بر منطقه بود. در مقابل، مقامات عالیرتبه ایران و حتی مقامات نظامی این حضور را «تدافعی» و با هدف «تامین امنیت» دانستند و عبارت معروف «اگر در ... نجنگیم باید در کرمانشاه و تهران بجنگیم» مورد تاکید قرار گرفت.

طرح اینکه هدف ایران از مبارزه با تروریسم در سوریه و عراق یا کمک به متحدان غیردولتی‌اش نه «تامین امنیت» خود، که تسلط بر «منطقه» است یک رویکرد با پیوست «رسانه‌ای» در جهت امنیتی‌سازی چهره ایران برای ساخت ائتلاف‌های سیاسی و امنیتی در منطقه بود. به‌این‌دلیل، تلاش ایران این شد تا این ذهنیت و برداشت را در خارج و حتی داخل اصلاح کند.

سالها قبل که یک گزارش راهبردی اندیشکده آمریکایی در جریان بحران یمن و پس از تسلط حوثی‌ها بر پایتخت، با توصیه ضرورت مقابله جدی‌تر با ایران را می‌خواندم، غالب استنادهای کتاب به سخنان برخی مقامات غیرمسئول ایرانی خصوصا نمایندگان وقت مجلس درجهت «مصرف داخلی» اما با «پیامد خارجی» بود. از جمله استناد پرتکرار به جمله‌ای از نمایندهِ وقت‌ی که امروز هم در پشت این بیلبوردهاست. عبارتی که محور ضدایرانی به بهانه سابقه قبلی این فرد آنرا عادی تلقی نکرد و پس از آنهم در بسیاری از تحلیل‌های عربی-عبری-غربی علیه ایران تکرار گردید. او گفته بود: «اکنون ایران بر چهار پایتختعربی یعنی بغداد، دمشق، بیروت و صنعا حکومت می‌کند و این پایتخت‌ها در دست ایران است». این نوع بیان‌ها هم در درون جوامع متحد ایران واکنش می‌ساخت و می‌سازد و هم استدلال دشمنان و رقبا، برای توجیه تقابل با تهران می‌شد و می‌شود. به‌این‌دلیل حتی در دوره دولت انقلابی مستقر و نیز پس از جنگ اخیر غزه چنین تعابیری به‌سرعت از سوی حاکمیت رد می‌شود.

اکنون، ایران پس از یک دوره طولانی «صبر راهبردی» مجبور به پاسخی اجتناب‌ناپذیر به رژیم اسرائیل شد تا بر «توان بازدارندگی» خود تاکید مجددی کند. دکترین رسمیِ نظامی و امنیتی ایران همواره دستیابی و توسعه توانمندی‎‌های نظامی به‌ویژه در حوزه موشکی و پهپادی را مبتنی بر «دفاع» و «تامین امنیت» و نه «تهاجم» و «سلطه» اعلام کرده است.
مشخص نیست نصب پرتعداد بیلبوردی که جمله‌ای هدفمند و با نیت مشخص از یک رسانه فکری غربی که تاکید دارد ایران بر منطقه مسلط شده، (و نه اینکه «به‌دنبال» تسلط بر منطقه است) و از منظر آنها، نتیجهِ در پس این گزاره اتخاذ راهکار مقابله‌جویانه و ائتلاف‌سازی بین‌المللی و منطقه‌ای ضد تهران است، آیا ناشی از غفلت و ناآگاهی متصدیان شهری است یا مبتنی بر اهداف تنش‌زای یک جریان فکری خاص!؟

بنابراین باید تاکید کرد که پرداخت ضروری به توان دفاعی ایران برای اطمینان بخشی به جامعه برای ارتقا «حس امنیت» و «غرور ملی» در مقابل تهدیدهای بیرونی و نیزبه رخ کشیدن آن در جهت نمایش «بازدارندگی ملی» در ورای مرزها، چیزی متفاوت از افتادن در دام اشاعه ادبیات ضدایرانی است که هدفی جز ایران‌هراسی ندارد!
 https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/215963/اشاعه-ايران%E2%80%8Cهراسي-يا-تبليغ-بازدارندگي؟

@mahdialikhaniir
🔵🔴نخستین پس‌لرزه‌های اظهارات بی‌خردانه‌ی نماینده انقلابی! / مدیرکل آژانس: غنی‌سازی اورانیوم و احتمال ساخت بمب اتم توسط ایران، ما را نگران کرده است

“رافائل گروسی” مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در گفت‌وگویی مدعی شد که غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران و نبود دسترسی بازرسان بین‌المللی به تاسیسات اتمی آن، به نگرانی‌ها درباره فعالیت‌های هسته‌ای آن دامن می‌زند.

وی افزود: ایران "چند هفته، نه چند ماه" با در اختیار داشتن اورانیوم غنی‌شده کافی برای ساختن یک بمب اتمی فاصله دارد.اما به معنای این نیست که ایران سلاح اتمی دارد یا در این بازه در اختیار خواهد داشت.قصد دارم به زودی به ایران سفر کنم.پیامم به ایران این است که باید بیشتر با آژانس همکاری کند./بامداد نو

T.me/bestdiplomacy
مهدی یزدانی‌ خرم/روزنامه نگار

ایستادن... حمیدرضا #صدر یک بار درباره‌ی ناصر #حجازی گفت «او این حس را به دیگر هم‌بازیانِ خود منتقل می‌کرد که من پشت شما هستم. من هستم». تیغ‌هایی که علیه #حسین_حسینی کشیده‌اند بی‌شباهت نیست به تنهایی نمادینِ دروازه‌بان‌ها. از چپ‌و‌راست دارند او را «می‌زنند». تقریبن تمام نهادهای فوتبالی، نیمه فوتبالی و حالا غیرفوتبالی او را احضار کرده‌اند که چرا آن دختر جوان را « محافظت» کرد که باید می‌گذاشت او را تادیب و تنبیه و تحقیر و تکفیر کنند اما دروازه‌بان ایستاد. فوتبال میدانی‌ست ملتهب که همیشه برای ایده‌ئولوگ‌ها جذاب بوده. اما روی دیگرش تمردی‌ست که ناگاه تمامِ آرمان‌گرایی و «نورافشانی»‌های در سطح خیابان‌شان را تار می‌کند. حسینی در یک لحظه تصمیم گرفت همان کاری را بکند که باید می‌کرد. کنارنکشیدن. سر را نچرخاندن. جالب این‌که او اصولن بازیکن آرامی‌ست برعکس بسیاری از دروازه‌بان‌های اسطوره‌ای ما. و همین اهمیت کارش را دوچندان می‌کند. این‌که در وضعیتی مملو از فشار که تلاش شده رام باشد تو «کار» خودت را بکنی. گل‌زدن‌ها و گل‌خوردن‌ها خاطره می‌شوند ولی منش‌ها همیشه «حال» هستند. معاصر. ما حجازی را دوره می‌کنیم، #عابدزاده را تماشا، #دایی و #وریا را از یاد نمی بریم چون آن‌ها از معنای مرسوم و مصطلحِ فوتبالیست بودن عبور کرده و هویتی فراتر از یک «بازی» پیدا کرده‌اند. هرچه ساختار نورخواه تلاش کند تا این هویت‌ها کنترل شوند اما آن یک «لحظه» کار خودش را می‌کند. آن لحظه‌ای که حسین حسینی تصمیم می‌گیرد عقب نرود و از هم‌وطن‌اش دفاع کند. از هم‌وطنی عاشق فوتبال از زنی که سال‌ها او را از استادیوم‌ها محروم کردند و حالا انگار شوری چندده ساله را از چند نسل در دویدن و میل‌اش آشکار می‌کند. مگر کار دروازه‌بان محافظت از دروازه نیست؟ ایستادن؟ مگر او آخرین نفر نیست که باید مقابلِ مهاجمان بایستد؟ ناکام‌شان کند و اجازه ندهد شکست رقم بخورد؟ حسینی چنین کرد. سال‌ها بعد کسی یادش نمی‌آید بازی چندچند شد اما همه به خاطر خواهند داشت که حسینی بخش بزرگی از ملت‌اش را ناامید نکرد و ایستاد. هر فشار و محرومیتی که برای او لحاظ کنند بی‌اهمیت است چه او از انسان «دفاع» کرده. فوتبال با چنین رفتارهایی باشکوه‌ترین شده وگرنه بسیاری می‌خواهند فقط یک «بازی» بماند و حسینی بازیِ بازی خواهان را به هم زد. جمله‌ی «فدای سر هوادار خانم» اگر صدهزار بار هم تکذیب شود در یادها حک شده. بله کسانی آن پشت هستند. آخرین نفرها که همیشه نتیجه را با ایستادن عوض می‌کنند. آن‌ها که حواس‌شان هست که فوتبال و شورِ آن جنسیت نمی‌شناسد و باید از آن‌ها «دفاع» کرد.
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴دهه طلایی اقتصاد ایران

موسی غنی‌نژاد



دوره ده‌ساله ۱۳۵۱-۱۳۴۱، مقارن با برنامه‌های سوم (۱۳۴۶-۱۳۴۱) و چهارم (۱۳۵۱-۱۳۴۶) را می‌توان دوران طلایی اقتصاد ایران دانست.

رشد اقتصادی چشمگیر و پایدار از یک سو و نرخ تورم تک‌رقمی از سوی دیگر، مهم‌ترین دستاوردهایی هستند که این سال‌ها را به دهه طلایی اقتصاد در کشور بدل ساختند.

در این دوره، میانگین نرخ رشد اقتصادی ۱۱ درصد در سال و میانگین نرخ تورم ۲/۴ درصد در سال بوده است؛ چنین موفقیتی (دستیابی به رونق اقتصادی در عین حفظ ثبات قیمت‌ها برای ده سال پیاپی) در هیچ دوره دیگری پس از آن تکرار نشده است:

هر دوی این برنامه‌ها (برنامه‌های سوم و چهارم)، به لحاظ نتایجی که در جریان اجرا به بار آوردند، فراتر از انتظار ظاهر شدند. مهم‌ترین هدف برنامه سوم، دستیابی به متوسط نرخ رشد ۶ درصد در سال بود؛ اما در عمل، متوسط نرخ رشد اقتصادی در دوره اجرای برنامه به رقم خیره کننده ۱۰ درصد در سال بالغ شد.

برنامه سوم علی‌رغم عدم توفیق نسبی در بخش کشاورزی، در سایر بخش‌ها به موفقیت‌های خیره‌کننده‌ای دست یافت؛ و این در حالی است که عملکرد برنامه در خصوص حفظ ثبات قیمت‌ها نیز، چه در مقایسه با دوره‌های قبل و چه در مقایسه با دوره‌های، بعد بی‌نظیر بوده است:

ظرف سال‌های ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۱، متوسط نرخ تورم سالانه تقریباً  ۵/۵ درصد بود که در طول اجرای برنامه سوم به ۱/۴ درصد کاهش یافت؛ رقمی استثنایی که در دوره‌های بعد نیز هرگز تکرار نشد؛ اما تجربه موفق برنامه سوم، مسئولان را به سمت هدف‌گذاری‌های بلندپروازانه‌تر در برنامه چهارم سوق داد.

در برنامه چهارم (۱۳۵۱-۱۳۴۶)، متوسط نرخ رشد سالانه در اکثر بخش‌ها بیش از عملکرد برنامه سوم، و متوسط نرخ رشد سالانه تولید ناخالص داخلی نیز ۱۰ درصد پیش‌بینی شده بود.

با این وجود، باز هم در جریان اجرا، عملکرد برنامه چهارم از برنامه مصوب پیشی گرفت؛ بطوریکه متوسط نرخ رشد سالانه در تمامی بخش‌ها از مقدار پیش‌بینی شده فراتر رفته و متوسط نرخ رشد اقتصادی در طول دوره برنامه به ۱۳ درصد در سال بالغ گردید:

همچنین در خلال برنامه چهارم در عین رشد چشمگیر تمامی بخش‌ها و دستیابی به نرخ رشد اقتصادی دورقمی در تمامی سال‌های اجرای برنامه، ثبات قیمت‌ها نیز کمابیش حفظ شد؛ متوسط نرخ تورم سالانه در این دوره ۳/۶ درصد بود که اگرچه نسبت به برنامه سوم افزایش یافته بود، اما کماکان تک‌رقمی و اندک بود.

رونق اقتصادی توأم با ثبات قیمت‌ها بعنوان مهم‌ترین دستاورد برنامه‌های سوم و چهارم، در برنامه‌های بعدی تکرار نشد و حتی روند معکوس به خود گرفت، به طوری که در طول برنامه پنجم (۱۳۵۶-۱۳۵۱) متوسط نرخ رشد اقتصادی از ۷/۷ درصد فراتر نرفت و متوسط نرخ تورم به ۱۵/۶ درصد افزایش یافت.

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴آیا کمک‌های آمریکا موازنه جنگ در اوکراین را تغییر می‌دهد؟

🔺ستوان اوکراینی در موقعیت شلیک در جبهه شرقی بود و فرماندهی یک واحد توپخانه را بر عهده داشت که به هویتزرهای M۷۷۷ و سایر تسلیحات بزرگ توسط آمریکا متکی بود؛ درحالی‌که قانون‌گذاران آمریکایی در واشنگتن جمع شده بودند تا تصمیم بگیرند که آیا توپ‌های اوکراینی‌ها به‌دلیل کمبود مهمات مجبور به خاموش شدن هستند یا خیر.

🔺اما هنگامی که ستوان شنبه‌شب به پایگاه خود بازگشت، خبری را شنید که او و میلیون‌ها اوکراینی برای شنیدن آن دعا کرده بودند.

🔺ستوان اوکراینی گفت: «بچه‌ها به من اطلاع دادند که بسته کمکی برای اوکراین در نهایت توسط کنگره تصویب شده است. امیدواریم این بسته کمکی هرچه زودتر به دست ما برسد.»

🔺تصمیم قانون‌گذاران آمریکایی برای از سرگیری ارسال کمک‌های نظامی، پس از ماه‌ها تاخیرِ پرهزینه، با سپاسگزاری مردم اوکراین در سراسر اوکراینِ آسیب دیده مورد استقبال قرار گرفت. سربازان و غیرنظامیان گفتند که دیر شد؛ اما حمایت آمریکا بیشتر از گلوله و بمب معنا داشت. در واقع چیزی به همان اندازه مهم ارائه کرد: « امید

🔺درحالی‌که پنتاگون جزئیاتی از آنچه در اولین بسته کمکی گنجانده خواهد شد، منتشر نکرده است، ایالات متحده بخش عمده مهمات مورد نیاز نیروهای اوکراینی، از جمله گلوله‌های توپخانه و راکت‌های دقیق برای حملات در مسافت‌های طولانی را فراهم کرده است.

🔺هم فرماندهان اوکراینی و هم تحلیلگران نظامی هشدار دادند که هفته‌ها طول می‌کشد تا کمک‌های ایالات متحده تاثیر مستقیمی بر نبرد داشته باشد.

🔗متن کامل

@bestdiplomacy
🔵🔴دولت‌ها، تولید بحران و سرکوب خاموش
✍️ #احسام_سلطانی

یکی از اهداف دولت‌ها در تولید بحران‌های پی در پی، دشوار یا حتی ناممکن کردن اندیشیدن به «آینده» است، به آن نیروی پیش‌بینی‌نا‌پذیر و دگرگون‌کننده. معنای دیگر این گفته این است: تولید نوعی ناتوانی در اندیشیدن به تغییر، به اشکال دیگری از زیستن و زندگی.
هدف دیگر، پراکنده کردن و اتمیزه کردن افراد و جامعه است... تا جایی که دیگر کمتر کسی به «باهم بودن» توجهی نشان دهد. بحران‌ها همواره تولید وحشت می‌کنند و آنچه در این دوران جامعه را مدیریت می‌کند، نه لزوماً سرکوب مستقیم بلکه وحشتی است که پس از بحران بر روان و اعمال هر فرد نظارت می‌کند. این وحشت باید همواره به مقدار لازم در جامعه تولید و بازتولید شود تا کارکرد داشته باشد. در واقع باید به شکل مدیریت شده و همیشه موجود باشد تا عملاً اثربخشی خود را حفظ کند. اینگونه است که اجتماعی از «اجتماعاتِ اجتماع‌گریز» پدید می‌آید، حیوانات زحمت‌کشی (به تعبیر آرنت) که دیگر نمی‌توان نام انسان بر آن‌ها گذاشت چرا که در این زندگی، «سخن» و سخن گفتن به حالت تعلیق در می‌آید و آنچه مناسبات اجتماعی را تنظیم می‌کند نه سخن و هنجارهای مورد توافق قرار گرفته بلکه وحشت و نیازهای جنسی و جسمانی است. این زندگی دیگر زندگی‌ای انسانی نیست بلکه یک زندگی حیوانی است و درخور زیستن نیست.
در چنین شرایطی است که مقاومت بیش از هر زمان دیگری معنا دارد و همچنان باید سعی کرد نسبت خود را میان خود و آینده (آن نیروی سرکش، مبهم و پیش‌بینی‌نا‌پذیر که همواره وعده‌ی تغییر می‌دهد و به زبان لویناس، هیچ نیرویی توان نابودی و به اختیار خود درآوردن آن را ندارد)، خود و دیگری و دیگر اجتماعات حفظ کرد. در چنین شرایطی است که باید مدام این جمله‌ی باختین را به خود یادآوری کنیم که «موجودیت انسان عبارت است از ارتباط ژرف... بودن یعنی ارتباط برقرار کردن» و «باهم بودن» را به عنوان یگانه امکان رهایی در نظر بگیریم و اجازه ندهیم که وحشت و ترس مناسبات اجتماعی ما را نابود کند و در همه حال به زندگیِ مبتنی بر سخن بیندیشیم و نه زندگی مبتنی بر زور./جامعه شناسی
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴فارن پالسی: بایدن با تحریم نفتی ایران به دام نمایندگان افراطی نیفتد

▫️ایرنا

«فارن پالسی» در مقاله‌ای تحلیلی با اشاره به ماه‌های سرنوشت ساز انتخاباتی پیش‌رو در آمریکا هشدار داد، تحریک بایدن از سوی نمایندگان افراطی برای تحریم نفتی ایران، ‌ونزوئلا و روسیه قیمت نفت خام را افزایش می‌دهد و نارضایتی رای دهندگان از افزایش احتمالی قیمت سوخت، ضربه بزرگی به کمپین انتخاباتی دموکرات‌ها وارد خواهد کرد.به گزارش پایگاه تحلیلی فارن پالسی، ‌در صورتی که جو بایدن، رئیس‌جمهوری ایالات متحده، تحریم‌های نفتی جدیدی علیه ایران، ‌ونزوئلا و روسیه اعمال کند، ‌بخش بزرگی از نفت از بازاری که در حال حاضر کاملاً متعادل است، حذف خواهد شد.این گزارش با زیر سوال بردن فشار نمایندگان مجلس آمریکا بر رییس جمهور این کشور برای اعمال تحریم‌های نفتی تاکید کرد: چنین تصمیمی برای دولت آمریکا چندان ساده و بی هزینه نخواهد بود.

فارن پالسی نوشت: لایحه تحریم‌های نفتی تنها چند روز پس از آن صادر شد که دولت بایدن، تحت فشار فراحزبی کنگره، لغو تحریم‌ها را از ونزوئلا به ادعای عدم پایبندی تعهدات کاراکاس مبنی بر اجازه برگزاری انتخابات آزاد، پس گرفت. این موضوع می تواند در آینده برای تهیه درجه‌های سنگین‌تر نفتی مورد نیاز پالایشگاه‌های نفتی آمریکا از ونزوئلا دردسرهایی ایجاد کند. این در حالی است که در تمام این مدت، برخلاف میل واشنگتن، کی‌یف به استفاده از پهپادهای دوربرد برای هدف قرار دادن بخش‌هایی از صنعت نفت روسیه ادامه داده و به توانایی این کشور برای صادرات فرآورده‌های نفتی آسیب زده است.این گزارش با تاکید بر این که بازار نفت در حال حاضر کسری زیادی ندارد، افزود: از نظر عرضه جهانی، در حالی که سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و شرکای آن (به جز عراق و ایران) همچنان در حال کاهش تولید هستند، ایالات متحده، کانادا، برزیل و گویان کمبودها را جبران می کنند.

ایالات متحده بیشتر از هر کشور دیگری، (حدود ۱۳ میلیون و صد هزار بشکه در روز) به تولید نفت می پردازد، اما بعید است که امسال رشد بیشتری را شاهد باشد. کانادا نیز، ‌می‌تواند امسال نیم میلیون بشکه در روز به تولیدات خود اضافه کند. کشور گویان، هم حدود ۲۵۰ هزار بشکه در روز نسبت به تولیدات سال گذشته خود اضافه کرده است. همه اینها در کنار هم برای جبران هرگونه کاهش تولید از سوی اوپک (در صورت تحریم ایران، ‌روسیه و ونزوئلا) کافی است، ‌مگر این‌که تقاضای جهانی برای نفت بسیار بیشتر از حد انتظار باشد.روری جانستون، بنیانگذار کامیونیتی کانتکست( Commodity Context)، یک شرکت مشاوره تحقیقاتی بازار نفت، با اشاره به این که هدف عربستان سعودی و اوپک، ‌حفظ قیمت نفت در محدوده ۶۰ تا ۷۵ دلار در هر بشکه است، افزود: با این حال آن‌ها حداقل و حداکثر بسیار بالاتری را در نظر می گیرند تا بتوانند با نوسان‌های بازار جهانی مقابله کنند. به همین دلیل است که هرگونه کاهش میزان نفت در اثر تحریم‌های جدید می‌تواند مشکلی برای عرضه و تقاضای جهانی، قیمت نفت و از نظر سیاسی به ضرر دولت و کمپین انتخاباتی بایدن باشد.

این گزارش با اشاره به این که ایالات متحده به لطف تولید نفت شیل در این کشور، به یک تولیدکننده بزرگ و سپس صادرکننده نفتی مهم و تاثیرگذار در عرصه جهانی تبدیل شده، نوشت: چنین دستاوردی این کشور را قادر ساخته تا تحریم‌های زیادی را علیه کشورهای بیشتری اعمال کند و به همین دلیل واشنگتن شیفته تحریم‌های انرژی شده است. اما این نکته به این معنا نیست که می‌تواند پویایی بازار جهانی نفت را نادیده بگیرد. واقعیتی که قیمت‌ها را در همه جا، حتی در شهرهای کوچک ایالات متحده، تنها چند ماه مانده به انتخابات مهم ریاست جمهوری در این کشور تحت تاثیر قرار خواهد داد.

️کانال مطالعات روابط بین الملل

T.me/bestdiplomacy
دیکتاتور توتالیتر مانند فاتح بیگانه ایست که پیدا نیست از کجا آمده و غارت او به سود هیچ کس نیست. توزیع غنایم بر حسب تقویت اقتصاد کشور مادر محاسبه نمی‌شود، بلکه تنها به عنوان یک مانور تاکتیکی موقتی به کار گرفته می شود. رژیم‌های توتالیتر، از نظر اقتصادی همان خاصیتی را دارند که یک دسته ملخ برای برای یک مزرعه.

این واقعیت که دیکتاتور توتالیتر بر کشورش به سان یک فاتح بیگانه فرمانروایی می‌کند، اوضاع را وخیم‌تر میکند، زیرا او در کشور خویش، بیرحمی‌اش را کاراتر از آنچه بیدادگران در کشورهای بیگانه اعمال میکنند، اجرا می‌کند.

#توتالیتاریسم-هانا آرنت
ترجمه:  محسن ثلاثی
💢سیاست شناسی

@bestdiplomacy
2024/05/17 16:51:11
Back to Top
HTML Embed Code: