Telegram Web Link
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
╿گفتم‌که‌بــــــوی‌زُلفت‌مارابه‌آرزوکُشت╽.
محبوب من!
شادی‌ها متفاوت‌اند چنان‌که عاشق‌ها.
عاشق شهرها، عاشق روستاها، عاشق جهان سومی، عاشق قدیمی، عاشق امروزی.
مانند شادی شهری، شادی روستایی، شادی قدیمی، شادی امروزی.
مانند زمزمه‌ها؛
زمزمۀ درخت‌ها، زمزمۀ جویبارها، زمزمۀ گندم‌زار، زمزمۀ عاشق‌ها....
محبوبم!
همه شما را زمزمه می‌کنند.
پرنده ها هم می‌خواهند در نگاه شما آشیانه کنند،
چنان‌که همۀ خنده‌های من رد پای شماست....
تا بوی زلف یار در آبادی من است،
هر لب که خنده‌ای کند از شادی من است.
محبوب من!
من از هرچه بالا می‌روم، آن بالا شما را می‌بینم،
از تنهایی‌ام،
از بی‌کسی‌ام،
از خاطره‌هایم،
از شادی‌هایم...
شما هر کجا که باشید من بهترین عاشق آن‌جا هستم،
میدان مولوی، میدان خراسان، میدان اعدام، میدان تجریش، میدان آزادی...
محبوبم!
من جسته‌ام؛
در هستی حالتی هولناک‌تر از عاشق نبودن نیست.

حیف حوصله‌ام پیر شده....

#رفیق
#برادر
#محمودرضا
#دوستت_دارم
#میبینی_مرا
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمحمودرضابیضائی

@bi_to_be_sar_nemishavadd
4
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الى_الله


گفت:
صبح که بیدار شدم دیدم داره با بچه‌هاش جمع میکنه بره
گفتم سید شما برید که من اینجا تک و تنها میمونم!
سیدابراهیم گفت باید بریم جای دیگه کار داریم باید بچه ها رو جمع و جور کنیم برای زدن، نگران نباش یه عده دیگه از بچه هامون میان پیشت.

گفت:
گفتم پس اگه میخوای اون بیسیم غنیمتی رو بذار بمونه من بدمش دست بچه های اطلاعات شاید از توش مطلب در بیارن.
جواب داد نه پیشم بمونه بهتره، برمیگردم پیشت کلی کار داریم با این.

گفت:
و سید ابراهیم رفت...

گفت:
از اون صبح به بعد دیگه ندیدمش و به شدت دلتنگش بودم تا صبح روز تاسوعا.
با حیدر رفته بودیم خانات نزدیکای مقر بهداری که دیدیم ستون خودرویی بچه‌های فاطمیون دارن میرن جایی.
تو یکی تویوتا‌ها سید ابراهیم جلو کنار راننده نشسته بود
یه آن چشممون به هم گره خورد
با ذوق خودش رو از شیشه ماشین داد بیرون و با لبخند و ذوق برام دست تکون داد.
قند تو دلم آب شد...
براش دست تکون دادم
و
رفتن....

گفت:
صبح روز عاشورا، با نگرانی خودم رو رسوندم به بهداری خانات.
یکی از بچه های فاطمیون نگهبان جلوی در بود.
ازش پرسیدم خداقوت برادر، سید ابراهیم رو میشناسی؟
برگشت بهم نگاهی کرد و با همون لهجه‌ی افغانیش جواب داد:
دیروز به رحمت خدا رفت.....




گفت:
تو قرار بود برگردی
من
ده ساله منتظرتم
آقایِ سیدابراهیم...

#شیر
#فرمانده
#سیدابراهیم
#لشگرفاطمیون
#گردان_عمار
#تاسوعا
#حلب
#محرم
#ده_سال
#القراصی
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمصطفی_صدرزاده

کسی که روی تو دیدست حال من داند
که هر که دل به تو پرداخت صبر نتواند
چه روزها به شب آورد جان منتظرم
به بوی آن که شبی با تو روز گرداند
به چند حیله شبی در فراق روز کنم
و گر نبینمت آن روز هم به شب ماند
چه حاجتست به شمشیر قتل عاشق را
حدیث دوست بگویش که جان برافشاند....

@bi_to_be_sar_nemishavadd
6
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd @sangar_neveshteh
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الى_الله

هر سال این‌موقع که می‌شد
منتظر بودم دست کنی تویِ گنجه‌ی سحرآمیز
و فیلم‌های ناب و زیرخاکی‌ت رو در بیاری و
با توضیح و تفسیر منتشرشون کنی و
دل ما رو از روزایی که دیدی و آدمایی که باهاشون بودی و لحظه‌هایی که درک کردی و خاطراتی که داشتی، آب کنی...

کاش دوباره، زودتر از خاطراتت بگی...
از عمار
از میثم
از قدیر و روح‌الله
از مهربون محمود
از شیخ مالک
از حاج سعید
از حسن
از....

نمیدونی از وقتی که رفتی چه اتفاقاتی افتاده
یعنی
امیدوارم که ندونی....

کاش برگردی پسر

اشکام بیشتر از حرف‌هام میان
نای حرف زدن ندارم
ولی
امیدوارم...
به اینها نه
به خدا...

دیروز خانم اسفندیاری هم آزاد شد

ولی از تو هیچ خبری نیست
از احمدرضا هم...

یعنی فراموش شدید....؟

من که میدونم می‌آی
تو بهترین روزها
من که میدونم که باز شونه به شونه هم
من که مطمئنم به همین زودی‌ها
من که...
من که دارم میمیرم رفیق
بیا
لطفا
تو رو به عمار قسم
فقط بیا
بیااا
بیااااا
بیاااااااا

#رفیق
#برادر
#ده_سال
#محرم
#عاشورا
#جوونم_آی_جوونم
#اینجا_تیپ_سیدالشهداء
#ابوعباس
#عمار
#قدیر
#میثم
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمیثم_مدواری
#شهیدقدیرسرلک
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی
#اسیر
#محمدرضا_نوری

@bi_to_be_sar_nemishavadd
@sangar_neveshteh
😢63🔥2
2025/10/26 08:33:44
Back to Top
HTML Embed Code: