•
کور نقطه ای در پرسپکتیوِ
چشمهای زومیده
در تراسهای رو به یکدیگر
دود میشود نخهای گفتگو
دوده میزند واژه بر دهان
آب میرود حافظه، همقد مینی ژوپ
خواب میرود کلام در جنبش نیکوتین
و روز سیاه میشود پشتِ نازکِ پلک
با ظهور نور صدا تصویر اکشن
صبح، دوباره روز از نو
روزگار کهنه از اول
روی خواب فرش، بیدار
و ایستاده بر خط اتوخوردهی شلوار
روی وزن شعرم کار میکنم قبل ناهار
من / یک زن آلفا
خود خدا هستم
که جسم و جان و روح میبخشم
خداپرستی ولی رایج نیست!
#آرزو_رنجبر
•
📻 @blue_coldroom
کور نقطه ای در پرسپکتیوِ
چشمهای زومیده
در تراسهای رو به یکدیگر
دود میشود نخهای گفتگو
دوده میزند واژه بر دهان
آب میرود حافظه، همقد مینی ژوپ
خواب میرود کلام در جنبش نیکوتین
و روز سیاه میشود پشتِ نازکِ پلک
با ظهور نور صدا تصویر اکشن
صبح، دوباره روز از نو
روزگار کهنه از اول
روی خواب فرش، بیدار
و ایستاده بر خط اتوخوردهی شلوار
روی وزن شعرم کار میکنم قبل ناهار
من / یک زن آلفا
خود خدا هستم
که جسم و جان و روح میبخشم
خداپرستی ولی رایج نیست!
#آرزو_رنجبر
•
📻 @blue_coldroom
❤6🕊4
همهی سربازان ،
محکوم به حفاظت از بانویِ عشق بودند !
چون
حکم پادشاه دل بود ... ❤️
#سونت_حامی
📻 @blue_coldroom
محکوم به حفاظت از بانویِ عشق بودند !
چون
حکم پادشاه دل بود ... ❤️
#سونت_حامی
📻 @blue_coldroom
❤12🕊5🔥2
من خودِ معجزهام!
زندهماندنم،
دوام آوردنم،
کم نیاوردنم!
من حتی میخندم، نه لبخند، قهقهه!
از این معجزه تر؟!!!
زندهماندنم،
دوام آوردنم،
کم نیاوردنم!
من حتی میخندم، نه لبخند، قهقهه!
از این معجزه تر؟!!!
❤22💔14🕊10
تصدقت گردم،
خندههایی که مدتها پیش بار گذاشتیم کمکم دارد جا میافتد.
عطرش چندخانه آنورتر پیچیده!
هرکسی از کنار خانهی ما رد شود میگوید:"اهالی این خانه عشق و شادی را صرف میکنند."
نکند چشم بخوریم، دیر کنی، از دهان بیافتد!
خندههایی که مدتها پیش بار گذاشتیم کمکم دارد جا میافتد.
عطرش چندخانه آنورتر پیچیده!
هرکسی از کنار خانهی ما رد شود میگوید:"اهالی این خانه عشق و شادی را صرف میکنند."
نکند چشم بخوریم، دیر کنی، از دهان بیافتد!
❤12😢9
ما مردمی از جنس درد و غم
اندوه هم بر شانهمان داریم
چشمانمان لبریز از خون و
بر دوش دنیا نیز سر باریم
یک کوله پر رنج و گرفتاری
سوغات ما از شهر تهران است
نانی که روی سفره هم داریم
بویش شبیه مرگْ تاوان است
از زندگی جز چند دشنام و
از شادمانی هم به جز نام و
از مکتب و درس و نوشتن هم
تنها کتابش مانده گریان است
کبری! کجایی بنگری مادر
مادر دلش از داغ تو خون است
رفتی ولی گویا نمیدانی
از داغ تو یک خلق محزون است
کبری کجایی مادرت حالا
با خاک تو از جنگ میگوید
مادر نمیداند که تو رفتی
گویا سخن با سنگ میگوید
از چشمهایت بغض میبارد
در خندهات صد آه پنهان است
بختت شبیه زلف مشکینت
زیبا ولی تار و پریشان است
از طرح لبخندت به روی عکس
از غربتت دیگر چه باید گفت
از آرزوهایی که دیگر نیست
حالا میان گور باید خفت
#معصومه_کریمی
📻 @blue_coldroom
اندوه هم بر شانهمان داریم
چشمانمان لبریز از خون و
بر دوش دنیا نیز سر باریم
یک کوله پر رنج و گرفتاری
سوغات ما از شهر تهران است
نانی که روی سفره هم داریم
بویش شبیه مرگْ تاوان است
از زندگی جز چند دشنام و
از شادمانی هم به جز نام و
از مکتب و درس و نوشتن هم
تنها کتابش مانده گریان است
کبری! کجایی بنگری مادر
مادر دلش از داغ تو خون است
رفتی ولی گویا نمیدانی
از داغ تو یک خلق محزون است
کبری کجایی مادرت حالا
با خاک تو از جنگ میگوید
مادر نمیداند که تو رفتی
گویا سخن با سنگ میگوید
از چشمهایت بغض میبارد
در خندهات صد آه پنهان است
بختت شبیه زلف مشکینت
زیبا ولی تار و پریشان است
از طرح لبخندت به روی عکس
از غربتت دیگر چه باید گفت
از آرزوهایی که دیگر نیست
حالا میان گور باید خفت
#معصومه_کریمی
📻 @blue_coldroom
🕊10❤2😢1
نگاه میکنی به چشمایی که از آینه بهت خیرهست، لابد برات غریبن!
بعد نگاه میکنی به چشمای مامان، که همیشه نگرانته.
نگاه میکنی به پشت سرت، تاریکه انگار.
میترسی؛ ولی صدات درنمیاد.
دوباره نگاه میکنی به آینه و به اون چشمای غمگین میگی: «درست میشه.»
به مامان میگی: «از پس خودم برمیام.»
تو بگو حالا! بر نیومدی هم فدای سرت.
فقط خودتو توی تاریکی رها نکن، نذار با خودت غریبه بشی، نذار غم توی چشمای مامان بشینه و بشه مهمون ناخونده . . .
گاهی سکوتتو بشکن، توی نور برقص، تنهی درختا رو لمس کن و به کلاغه بگو که خونه خبری نیست! بذار غصه نخوره که چرا هیچوقت نمیرسه . . .
زندگی رو یه طورِ دیگه زندگی کن، یه طوری که خودتو پیدا کنی، راهتو پیدا کنی، ذوقتو پیدا کنی.
نذار اون آدمی که توی آینهست باهات غریبه بشه، نذار دیر شه واسه بوسیدن چشمای مامان، واسه پریدن از روی سنگفرشا، واسه تماشای غروب خورشید . . .
ببین پرستوها رفتنیان؛ اَما درخت
بوسههای یواشکیشون رو فراموش نمیکنه.
#مریم_عباسی
📻 @blue_coldroom
بعد نگاه میکنی به چشمای مامان، که همیشه نگرانته.
نگاه میکنی به پشت سرت، تاریکه انگار.
میترسی؛ ولی صدات درنمیاد.
دوباره نگاه میکنی به آینه و به اون چشمای غمگین میگی: «درست میشه.»
به مامان میگی: «از پس خودم برمیام.»
تو بگو حالا! بر نیومدی هم فدای سرت.
فقط خودتو توی تاریکی رها نکن، نذار با خودت غریبه بشی، نذار غم توی چشمای مامان بشینه و بشه مهمون ناخونده . . .
گاهی سکوتتو بشکن، توی نور برقص، تنهی درختا رو لمس کن و به کلاغه بگو که خونه خبری نیست! بذار غصه نخوره که چرا هیچوقت نمیرسه . . .
زندگی رو یه طورِ دیگه زندگی کن، یه طوری که خودتو پیدا کنی، راهتو پیدا کنی، ذوقتو پیدا کنی.
نذار اون آدمی که توی آینهست باهات غریبه بشه، نذار دیر شه واسه بوسیدن چشمای مامان، واسه پریدن از روی سنگفرشا، واسه تماشای غروب خورشید . . .
ببین پرستوها رفتنیان؛ اَما درخت
بوسههای یواشکیشون رو فراموش نمیکنه.
#مریم_عباسی
📻 @blue_coldroom
❤15👍4😢2🕊2🔥1
علاقهی من به تو
با
فاصلهی بین ما ،
رابطهی عکس دارد ...!
هرچه قدر که من بیشتر دوستت دارم
تو از من بیشتر دور میشوی ...!!
از فردا کمتر دوستت خواهم داشت ,
شاید برگشتی !!!
#سونت_حامی
📻 @blue_coldroom
با
فاصلهی بین ما ،
رابطهی عکس دارد ...!
هرچه قدر که من بیشتر دوستت دارم
تو از من بیشتر دور میشوی ...!!
از فردا کمتر دوستت خواهم داشت ,
شاید برگشتی !!!
#سونت_حامی
📻 @blue_coldroom
❤17💔11👍2🕊2🔥1
💔11🔥3🕊3❤1👍1
هیچ کس جنگجویان را دوست ندارد
مگر اینکه دشمن پشت دروازه های شهر باشد!!
BLUECOLDROOM
مگر اینکه دشمن پشت دروازه های شهر باشد!!
BLUECOLDROOM
👍61❤21💔3🕊2🔥1
تسلیم حضور در نبردی خاموش
قربانی بغض... آه سردی خاموش!
هر ذرهی خاک با سکوتش میگفت:
جا مانده در این قبیله دردی خاموش!
#امیرحسین_پناهنده
از کتاب:
#چشمان_تو_انقلاب_را_رنگی_کرد
📻 @blue_coldroom
قربانی بغض... آه سردی خاموش!
هر ذرهی خاک با سکوتش میگفت:
جا مانده در این قبیله دردی خاموش!
#امیرحسین_پناهنده
از کتاب:
#چشمان_تو_انقلاب_را_رنگی_کرد
📻 @blue_coldroom
😢10❤3
از روزِ خوشي، نديدنش را بلديم
با واهمه سر رسيدنش را بلديم
نقاش نبوده ايم ، اما همگي؛
از درد، فقط كشيدنش را بلديم!
#اميرحسين_پناهنده
ایران🖤
📻 @blue_coldroom
با واهمه سر رسيدنش را بلديم
نقاش نبوده ايم ، اما همگي؛
از درد، فقط كشيدنش را بلديم!
#اميرحسين_پناهنده
ایران🖤
📻 @blue_coldroom
❤16😢6🕊2🔥1💔1
میان دود و خاکستر،
در صدای بیپایان تیر و ترکش،
فقط به یک چیز فکر میکردم…
به دستهات که همیشه امنترین سنگر دنیا بود،
BLUECOLDROOM
در صدای بیپایان تیر و ترکش،
فقط به یک چیز فکر میکردم…
به دستهات که همیشه امنترین سنگر دنیا بود،
BLUECOLDROOM
💔26❤5🕊2😢1