Telegram Web Link
عجب سیرکی است!
همه مان خواهیم مُرد.
این مساله به تنهایی باید کاری کند که
یکدیگر را دوست بداریم...
ولی نمیکند.
ما با چیزهای بی اهمیت و مبتذل،
کوچک شده ایم،
ترور شده ایم.
ما در هیچ هضم شده ایم.


چارلز_بوکوفسکی
ببین عزیز من!

یه تفاوتی هست میان گزاره منطقی و گزاره عاطفی...
شما یک بار بگی «مجموع زوایای داخلی مثلث ۱۸۰ درجه است»
من می‌فهمم و تکرارش اشتباهه،
اما وقتی میگی «دوستت دارم»...
فکرکن خِنگم!
هی بگو! ...

محمد_گنجی
Rah
Erfan Tahmasbi
❤️‍🩹🚫🔥
زیر مجموعه‌ی خودم هستم
مثل مجموعه‌ای که سخت تهی‌ست

در سرم فکر کاشتن دارم
گر چه باغ من از درخت تهی‌ست

عشق آهوی تیزپا شد و من
ببرِ بی‌حرکت پتوهایم!

خشمگین نیستم که تا امروز
نرسیدم به آرزوهایم

نرسیدن رسیدن محض است
آبزی آب را نمی‌بیند

هر که در ماه زندگی بکند
رنگِ مهتاب را نمی‌بیند

دوری و دوستی حکایت ماست
غیر از این هر چه هست در هوس است

پای احساس در میان باشد
انتخاب پرنده‌ها قفس است

وسعت کوچک رهایی را
از نگاه اسیر باید دید

کوه در رشته کوه بسیار است
کوه را در کویر باید دید

گر چه باغ من از درخت تهی ست
در سرم فکر کاشتن دارم

شعر را، عشق را، مکاشفه را
همه را از نداشتن دارم...

یاسر _قنبرلو
بپرس از من
که چگونه پاهایم را جاگذاشته‌ام
و با قلبم به‌سراغت آمده‌ام
چون درختی که با برگ‌هایش
خود را به پاییز می‌رساند

بخواه از من
که برایت توضیح دهم
با من چه کرده‌ اندوهت
که بعد از این
هرجا درختی دربرابر زرد شدن مقاومت کند
خودم
یک‌تنه آبروی پاییز را می‌خرم.


لیلا_کردبچه
آدمی به امید زنده است.
به اینکه دوباره صبح خواهد شد شب،
به اینکه دوباره سبز خواهد شد دشت،
به اینکه دوباره باز خواهد شد در،
به اینکه زمستان چمدانش را خواهد بست، و زمین، لباس خوش‌رنگ سبز بهار را به تن خواهد کرد.
آدمی به امید زنده است.
به رنگ سرخ شقایق‌ها، به آواز خوش قناری‌ها، به کوچ دوباره‌ی پرستوها، به عطر شب‌بوها،
به نم‌نم باران بهاری در راه، و تولد زیبای رنگین‌کمان، در امتداد هم‌آغوشی باران و آفتاب.
آدمی به امید زنده است.
به اینکه ماه تا ابد پشت ابر نمی‌ماند، و دوری اجباری این روزهای تلخ، تضمین بوسه‌ها و آغوش‌های گرم فرداست، و لبخند، پاداش شکیبایی‌ها.
آری، آدمی به امید زنده است…🫧🌨
در کدامین کوچه پس کوچه ی غرور
کدامین فصل سکوت
کدام بعد از ظهر بی حوصلگی
یا کدامین لحظه ی حماقت و بی پروایی
دوستت دارم را
و عشق را جا گذاشتیم
که نسل اندر نسلِ بعد از ما هم...
تاوان فصل های سرد دلتنگی و بی عشقی را...
با غروب های جمعه ی نهفته در هر روز
و هر لحظه شان
پس خواهند داد؟!

طاهره_اباذری_هریس
Noghteye Payan
Googoosh
❤️‍🩹🫂🌉
انسانم و در حال زیستن...
و نیازمند به آغوش،
و نیازمند به نوازش،
و نیازمند به آرامش،
و نیازمند به عشق...
شده‌ام کودکی که داروی تلخ و ناخوشایندش را با دو حبه قند می‌بلعد. دلم برای هضم این‌همه تلخی، چند حبه قند می‌خواهد. اندکی دلخوشی تا بتوانم رنج روزگار را تاب بیاورم؛ می‌خواهد رفیق باشد، سفر باشد، موفقیت باشد، یا گامی و جایگاهی بلندتر...
من نیاز دارم تاب‌آوریِ خودم را تمدید کنم. شکننده شده‌ام و کم‌طاقت!
باید قوی باشم، باید قدری بیشتر تاب بیاورم. باید کمی فراموش کنم در کدامین نقطه از مراتب اندوه ایستاده‌ام و دارم با چه رنج مزمن و عظیمی دست و پنجه نرم می‌کنم. باید همزیستیِ مسالمت‌آمیز با تشویش را یاد بگیرم و در دل اضطراب‌های گاه‌گاهم، آرام باشم...

نرگس_صرافیان_طوفان
من چنان آینه‌وار
در نظرگاهِ تو اِستادم پاک،
که چو رفتی ز برم
چیزی از ماحصلِ عشقِ تو بر جای نماند
در خیال و نظرم
غیرِ اندوهی در دل، غیرِ نامی به زبان،
جز خطوطِ گُم و ناپیدایی
در رسوبِ غمِ روزان و شبان.

احمد _ شاملو
آدمی هر صبح به امیدی چشم باز می‌کند
امیدی که شب قبل در خود نمی‌دیده
این خاصیت نور است...
چشمتان روشن به اتفاقات خوب!🦋🤍

شروع کن از جایی کهِ شکستی
شروع کن از جایی کهِ بُریدی
شروع کن از نقطه‌یِ انتها
شروع کن از لحظه‌یِ آخر
شروع کن از جایی که ایستادی
شروع کن؛ چون داستانت هنوز تموم نشده!
شروع کن؛ چون تو آدم باخت دادن نیستی...🧡🍂
من در تو نگاه میکنم
در تو نفس میکشم
و زندگی مرا تکرار می کند
بسان بهار که
آسمان را
علف را
و پـاکی آسمان
در رگ من ادامه می یابد...

احمد_شاملو
کاش یکی بغلم کنه بگه حق با توئه اگه حالت خوب نیست حق با توعه اگه خسته‌ای از همه چیز اگه دیگه به هیچ آدمی اعتماد نداری اگه حرفای هیچ‌کس رو دیگه باور نمی‌کنی اگه می‌ترسی از دل بستن اگه فراری شدی از جمع اگه حال بدیات بیشتر از خندیدنت کش میاد. اگه حوصله کار کردن نداری حوصله هدف ساختن نداری.
کاش یکی بغلم کنه؛ یه بغل امن بی‌قضاوت بگه درکت می‌کنم.
بگه می‌فهممت.
بگه هیچی نمی‌خواد بگی آروم باش حق با توئه
چقدر نیاز داریم وسط این همه تخریب کردن یکی حق بده بهمون؛ همین.
من به این جایی که هستم
تعلق ندارم
به آنجایی که تو هستی هم
تعلق ندارم
مثل یک آونگ سرگردان
فاصله روز تا شب را
بیهوده طی می کنم
و زمان بیهوده تر از من
به جلو تاخت می کند
برای منی که به ابدیت
ایمان ندارم
تا مجالی هست
با دو دستت از چشمه مهر
کمی بوسه بیاور
زندگی آنقدرها
که فکر می کنی
با دوام نیست

مجتبی_رجبی
Audio
🤍

می‌دونم چقدر خسته‌ای؛
فکرشو نکن،
الان فقط چشماتو ببند
و به این موزیک زیبا گوش کن
وقتی نیستم، یعنی
دارم در خیال با تو بودن
پرسه می زنم،
پس دنبالم نگرد؛
بگذار گمشده‌ای در تو باشم،
اجازه بده
در جایی دور از دیگران
گُم و گور باشیم؛
میانِ جنگلی سبز
یا بر فراز کوهی
فرقی ندارد
جایی در دل طبیعت
که خویِ وحشیِ خویش را
زنده کنیم
و دور از چشم انسان ها
بی رحمانه
بر تن هم بتازیم؛
روح‌مان را بدریم
و تا آخرین قطره‌ی خون
یکدیگر را بنوشیم؛
سپس مست
از عطرِ بودن هایِ ناتمام،
در آغوش هم،
دفن شویم.


آرزو_رنجبر
می‌‌توانستم درخت باشم و
پرنده‌های بسیار بر شاخه‌هایم لانه بسازند
یا پرنده باشم و
از دست‌ آدم‌های بسیار دانه بگیرم
اما زنی بودم
که دلش می‌خواست
تنها در چشم تو زیبا باشد.

لیلا_کردبچه
Toofan
Masih & Arash
❤️‍🩹🌪
بله؛
درسته.
صبوریم،
قوی هستیم،
کنار اومدن بلدیم،
مبارزه کردن رو میدونیم،
قدرت تحملمون بالاست...
و خلاصه این‌گونه‌ایم که
جناب قصاب کاشانی می‌گه:
از
سخن
لبریز
و
از
گفتار
خاموشیم
ما!
2025/07/03 14:40:07
Back to Top
HTML Embed Code: