میدانستم که او آنجاست
و همین برای من کافی بود.
بعضی وقتها این تنها چیزی است
که از یک دوست توقع داری...
کتاب : پاستیلهای بنفش |
#کاترین_اپلگیت
و همین برای من کافی بود.
بعضی وقتها این تنها چیزی است
که از یک دوست توقع داری...
کتاب : پاستیلهای بنفش |
#کاترین_اپلگیت
زندگی پُر از روزهاییست که مجبور میشوی خاموش بمانی، زیرا کلمات برای شرح روزگارت بیهوده و مهمل میگردند.
سلام بر کسانی که متوجه زخمهای ما شدند و بهجای رفتن، تن و روحمان را محکمتر در آغوش گرفتند.
: اگـر فرصتي دوباره برای مـا پیش آمد،
آهستہ مـن را ببـوس، انگار ڪہ زخمی را میدوزی.
.
آهستہ مـن را ببـوس، انگار ڪہ زخمی را میدوزی.
.
Havasam Behet Hast~ViolinMusics.com
Reza Malekzadeh
خواستم بهت بگم...
سرم شلوغه، ولی حواسم بهت هست
سرگرم کارمم، ولی حواسم بهت هست
دورم ازت، ولی حواسم بهت هست
نیستی، ولی حواسم بهت هست
تو برای همیشه مال من بمون
منم همیشه حواسم بهت هست
💜
سرم شلوغه، ولی حواسم بهت هست
سرگرم کارمم، ولی حواسم بهت هست
دورم ازت، ولی حواسم بهت هست
نیستی، ولی حواسم بهت هست
تو برای همیشه مال من بمون
منم همیشه حواسم بهت هست
💜
قهوهاش رو تموم کرد و گفت:
یه روزی خاک قدر بارونو میدونه
ولی اون روز دیگه بارون نمیباره
قشنگ بود.
.
یه روزی خاک قدر بارونو میدونه
ولی اون روز دیگه بارون نمیباره
قشنگ بود.
.
از من میپرسیدی دوستت دارم؟ عزیزدلم من قصهی زخمهای خود را فقط به تو گفته بودم.