bootg.com »
United States »
بنیادعلمی عرفانی واجتماعی امام شیخ عبدالقادرگیلانی(رض) مربوط طریقه قادری طالبانی سنجوری درافغانستان » Telegram Web
❤️﴿ تحفۀ روشنفکر (سیکولر)-۱۸-﴾❤️
باز گرچه جوامع غربی دم از حقوق بشر می زنند، اما چون به درون آنها بنگری، خلاف بشر می بینی، اما روشنفکر از مشاهدۀ این حقایق کور است.
باز غربی را نگر ای مُرده جان
اجتماعْ شان اجتماع قُلتبان
مادرش معلوم و ناپیدا پدر
از زنا زائیده نسلِ سر به سر
باز آنسوتر نگر کاباره را
دختر و زن در فروش است چاره را
باز بنگر کودک کوچک مُدام
نی پدر تادیب تاند نی که مام
باز بنگر راه و دفتر، کارو بار
زن به غرب است شهوت مردان خوار
جسم وی افزار عایدها و پول
گوهر قُدس زنی گشته خمول
فکر غربی چیست جز مُرده گَوِی¹
کی بداند ارزش زن این غوی
ای تو روشنفکر روشنگوی غرب
فکر تو مانده به لاش و لوی غرب
حق بگوئی تو بگو اینها چه شد
یا که اینها حق آدمها نَـبُد
حق اینهایت کجا رفت ذوفنون
ای که بگرفته دماغت صد جنون
زین دو سه برگیر تو هر بند غرب
آدمیّت را تباهی است و خَرْب
نعرۀ حق بشر دام و دد است
از قبیل گیر تا نت گیرد است²
او که حق را مینداند که چهاست
نعرۀ حق بشر او را سزاست؟!
اینکه روشنفکر دون مُردهریگ
نعرۀ حق بشر کرده به دیگ
روشنی فکر وی از مُردَ گیست
صاحبش کمذات وخود هم بدرگیست
ا........
¹. دیاثت
². مثل مشهور بگیرش تا نگیردت
باز گرچه جوامع غربی دم از حقوق بشر می زنند، اما چون به درون آنها بنگری، خلاف بشر می بینی، اما روشنفکر از مشاهدۀ این حقایق کور است.
باز غربی را نگر ای مُرده جان
اجتماعْ شان اجتماع قُلتبان
مادرش معلوم و ناپیدا پدر
از زنا زائیده نسلِ سر به سر
باز آنسوتر نگر کاباره را
دختر و زن در فروش است چاره را
باز بنگر کودک کوچک مُدام
نی پدر تادیب تاند نی که مام
باز بنگر راه و دفتر، کارو بار
زن به غرب است شهوت مردان خوار
جسم وی افزار عایدها و پول
گوهر قُدس زنی گشته خمول
فکر غربی چیست جز مُرده گَوِی¹
کی بداند ارزش زن این غوی
ای تو روشنفکر روشنگوی غرب
فکر تو مانده به لاش و لوی غرب
حق بگوئی تو بگو اینها چه شد
یا که اینها حق آدمها نَـبُد
حق اینهایت کجا رفت ذوفنون
ای که بگرفته دماغت صد جنون
زین دو سه برگیر تو هر بند غرب
آدمیّت را تباهی است و خَرْب
نعرۀ حق بشر دام و دد است
از قبیل گیر تا نت گیرد است²
او که حق را مینداند که چهاست
نعرۀ حق بشر او را سزاست؟!
اینکه روشنفکر دون مُردهریگ
نعرۀ حق بشر کرده به دیگ
روشنی فکر وی از مُردَ گیست
صاحبش کمذات وخود هم بدرگیست
ا........
¹. دیاثت
². مثل مشهور بگیرش تا نگیردت
﴿ تحفۀ روشنفکر (سیکولر)-۱۹-﴾
روشنفکر نعره از میهن و وطن دارد. اما میهن و وطنش چیست؟ گوئی نقشه ای برداشته چار گوشۀ پاره زمینی را خط کشیده داخل آن را میهن و وطن گفته و آن را بت خیالی خود گردانیده، همه عواطف و نسبت های خود را به پای این بت ریخته و هر چه خارج این مرزهای خیالی بوده همه را بیگانه و دشمن گرفته است، بجز غرب و ظواهر غرب.
نقشهای برداشت روشنفکر خوب
چار خطّی رسم کرد و چارچوب
میهنش خوانده و هم خواندش وطن
نسبت جان کرده طرف این عطن¹
گوئیا بُتّ خیالی رسم کرد
این بُتَک عقلش بخورد و هضم کرد
مرز فرضی حُبَّ ایمانش بشد
خارج آن دشمن جانش بشد
خارج آن گرچه هم دین خداست
یا که پیروهای خاص مصطفاست
چون نه از مُلک وی است برباد باد
و آنچه از مُلک وی است آباد باد
گرچه این مُلک وی است بتّ و وَثَن
نزد وی بهتر ز حقّ ذُو المنن
او نداند مرز فرضی را بقا
کَی بماند زود می گیرد فنا
هستِ مرزوعرض وطول از قدرت است
گرکه قدرت نیست این خط صورت است
این چنین فکری که داری برخطاست
ساعتی اندیش، اندیشه ضیاست
چوب وسنگ این جهان از بهر توست
تو فدایش گشتهای که جان ازوست؟!
ارزش انسان بیش از صد زمین
خاک و سنگی کَی بیرزد این چنین
ا........
عطن = جای نگهداری شتران
روشنفکر نعره از میهن و وطن دارد. اما میهن و وطنش چیست؟ گوئی نقشه ای برداشته چار گوشۀ پاره زمینی را خط کشیده داخل آن را میهن و وطن گفته و آن را بت خیالی خود گردانیده، همه عواطف و نسبت های خود را به پای این بت ریخته و هر چه خارج این مرزهای خیالی بوده همه را بیگانه و دشمن گرفته است، بجز غرب و ظواهر غرب.
نقشهای برداشت روشنفکر خوب
چار خطّی رسم کرد و چارچوب
میهنش خوانده و هم خواندش وطن
نسبت جان کرده طرف این عطن¹
گوئیا بُتّ خیالی رسم کرد
این بُتَک عقلش بخورد و هضم کرد
مرز فرضی حُبَّ ایمانش بشد
خارج آن دشمن جانش بشد
خارج آن گرچه هم دین خداست
یا که پیروهای خاص مصطفاست
چون نه از مُلک وی است برباد باد
و آنچه از مُلک وی است آباد باد
گرچه این مُلک وی است بتّ و وَثَن
نزد وی بهتر ز حقّ ذُو المنن
او نداند مرز فرضی را بقا
کَی بماند زود می گیرد فنا
هستِ مرزوعرض وطول از قدرت است
گرکه قدرت نیست این خط صورت است
این چنین فکری که داری برخطاست
ساعتی اندیش، اندیشه ضیاست
چوب وسنگ این جهان از بهر توست
تو فدایش گشتهای که جان ازوست؟!
ارزش انسان بیش از صد زمین
خاک و سنگی کَی بیرزد این چنین
ا........
عطن = جای نگهداری شتران