جملات آغازین رمان تنگسیر صادق چوبک در وصف فضای شرجی و گرمای کشنده، پر از ایماژهای بصری است؛ از جادهای سنگی که دراز و مارپیچ بر زمین خوابیده تا هوایی که مثل یک اسفنج آبستن است. او رئالیسم محتوا را با فرم زبانی شاعرانه درآمیخته بود.
14 تیر، تولد #صادق_چوبک
@Vaajpub
14 تیر، تولد #صادق_چوبک
@Vaajpub
❤8👍4👏1
من کاری به بقیه ندارم، از روی مشاهدات خودم میگم، جامعه نقاش ایرانی تا اوایل دهه هشتاد سعی میکرد سهراب سپهری رو سوسول و بیاستعداد و نادان نشون بده، با یک استدلال جفنگ که چون سیاسی نبود هنرمند نبود! حالا کارش رو مقایسه کنید با محصص یا الخاص؟ و قضاوت کنید
@Vaajpub
@Vaajpub
❤14👍10
در روزهای گذشته پستهای زیادی در مورد پدرم دیدم. حس غریبی است که ۹ سال بعد از رفتنش، انقدر پستهای دلنشین و واقعی دربارهاش میبینم. از بین تمام پستها، این جمله بیش از همه به دلم نشست:
«در زمانهای که همه فریاد میزنند تا دیده شوند، او به نجوا باور داشت.»
- احمد کیارستمی
@Vaajpub
«در زمانهای که همه فریاد میزنند تا دیده شوند، او به نجوا باور داشت.»
- احمد کیارستمی
@Vaajpub
❤40👏5
«باید عشقی داشت
عشقی بزرگ در زندگی، از آنرو که این عشق برای نومیدیهای بیدلیلی که ما را در چنگ میگیرد عذر موجهی میتراشد.»
- یادداشتها؛ #آلبر_کامو ، فارسیِ خشایار دیهیمی.
@Vaajpub
عشقی بزرگ در زندگی، از آنرو که این عشق برای نومیدیهای بیدلیلی که ما را در چنگ میگیرد عذر موجهی میتراشد.»
- یادداشتها؛ #آلبر_کامو ، فارسیِ خشایار دیهیمی.
@Vaajpub
❤15👍6