🔹عزیزان این داستان تجربه ای از یکی از شاگردان یکی از عالمان سیر و سلوک هست👇

💠((از این اصوات ، بسیار است اما گوش شنوا نیست ))

🔹علامه طباطبائی رحمت الله علیه :
روی این کره خاکی خیلی از اولیای خدا بودند که ناشناخته ماندند ، خیلی ها هم هستند که شناخته شده نیستند و چه بسا سالها ناشناخته بمانند . غالبا قاعده این بوده که اولیای الهی ناشناخته بمانند . در زمان ما نیز هستند کسانی که گمنامند ولی خداوند به برکت وجودشان خیلی از بلاها را رفع می کند .
علامه طباطبایی یکی از علمای برجسته و عرفای شناخته شده بود. اما در عین حال کسانی که سالها شاگرد او بودند معتقدند هنوز علامه را کسی نشناخته است . استاد فاطمی‌نیا می‌گفتند : «یکی از شاگردان استاد طباطبائی می‌گفت: با مرحوم علامه کاری داشتم ، به خانه ایشان رفته و در زدم ، اما کسی در رو باز نکرد. هیچ کس هم در کوچه نبود و درها وپنجره‌های همسایگان ایشان هم ، همگی ، بسته بود . ناگاه شنیدم صدایی گفت: « علامه در قبرستان حاج شیخ است! » هر چه به اطراف نگاه کردم ، کسی رو ندیدم . با خود گفتم : «به قبرستان حاج شیخ (نو) می‌روم‌ ، اگر علامه آن جا بود ، هم مطلبم رو عرض می‌کنم و هم درستی و راستی این آوا (صدای) ناشناس برایم روشن می‌شود».
به قبرستان که رسیدم ، علامه رو دیدم و ایشان تا متوجه بنده شدند ، فرمودند :
« دست و پایت را گم نکن! از این اصوات ، بسیار است ، گوش شنوا نیست! »

@boron_fekani1

🔹 دلایل نزدیک شدن غیرارگانیکها به انسان
قسمت ۱

🔹 دلایل نزدیک شدن غیرارگانیکها به انسان
قسمت ۲

🔹 دلایل نزدیک شدن غیرارگانیکها به انسان
قسمت ۳
@boron_fekani1

🔹 دلایل نزدیک شدن غیرارگانیکها به انسان
قسمت 4
@boron_fekani1

🔹 دلایل نزدیک شدن غیرارگانیکها به انسان
قسمت ۵
@boron_fekani1