بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد…
#حامد_عسگری
[ِِالی]
#حامد_عسگری
[ِِالی]
@ca_fe_poetry
👍4💔2
Forwarded from لیلا کردبچه
در نقطهای از زندگی ایستادهام
که حتی بادهایش بیجهت رفتهاند
و میدانم اگر تو هم بروی
حتی سرم را بلند نمیکنم
ببینم از کدامسو ترک شدهام
دیگر شعر تازهای برایت نخواهم خواند
دیگر از هیجانم بهخاطر چیزهایی که مسخره بودند
از اندوهم بهخاطر چیزهایی که مسخره بودند
و از دلتنگیِ همیشگیام که همیشه مسخره بود
چیزی نخواهم گفت
هر صبح
انگشتانِ بینوازشِ سنگیام را به اداره میبرم
سرشان را میکوبم روی دکمههای کیبورد
و کمک میکنم فراموش کنند
هنگامِ آخرین نوازش عاشقانه
در لاکِ کدام رنگ فرورفته بودند
که خندههایم آنهمه جان داشتند
من چیزی را گم کردهام
ذوقی کودکانه را شاید
که دیگر هیجانی برای پیدا کردن کسی
در مسیرهای هرروزهی برحسبِ تصادف ندارم
اما تو اگر مرا برحسب تصادف دیدی
طبیعی بخند
و به رویم نیاور
زنی را که شبی آخرین تپشهای عاشقانهی قلبش را
بیهیچ تشریفاتی دفن کرد
و به زندگی میان دیگران برگشت
#لیلا_کردبچه
که حتی بادهایش بیجهت رفتهاند
و میدانم اگر تو هم بروی
حتی سرم را بلند نمیکنم
ببینم از کدامسو ترک شدهام
دیگر شعر تازهای برایت نخواهم خواند
دیگر از هیجانم بهخاطر چیزهایی که مسخره بودند
از اندوهم بهخاطر چیزهایی که مسخره بودند
و از دلتنگیِ همیشگیام که همیشه مسخره بود
چیزی نخواهم گفت
هر صبح
انگشتانِ بینوازشِ سنگیام را به اداره میبرم
سرشان را میکوبم روی دکمههای کیبورد
و کمک میکنم فراموش کنند
هنگامِ آخرین نوازش عاشقانه
در لاکِ کدام رنگ فرورفته بودند
که خندههایم آنهمه جان داشتند
من چیزی را گم کردهام
ذوقی کودکانه را شاید
که دیگر هیجانی برای پیدا کردن کسی
در مسیرهای هرروزهی برحسبِ تصادف ندارم
اما تو اگر مرا برحسب تصادف دیدی
طبیعی بخند
و به رویم نیاور
زنی را که شبی آخرین تپشهای عاشقانهی قلبش را
بیهیچ تشریفاتی دفن کرد
و به زندگی میان دیگران برگشت
#لیلا_کردبچه
💔3❤2👍1
؛
اورثینک رو صادق هدایت به بهترین شکل ممکن شرح داده:
"خوب بود میتوانستم کاسه سر خودم را باز بکنم و همه این توده نرم خاکستری پیچپیچ کله خودم را درآورده بيندازم دور، بیندازم جلو سگ..."
[خودِش]
اورثینک رو صادق هدایت به بهترین شکل ممکن شرح داده:
"خوب بود میتوانستم کاسه سر خودم را باز بکنم و همه این توده نرم خاکستری پیچپیچ کله خودم را درآورده بيندازم دور، بیندازم جلو سگ..."
[خودِش]
💔7❤1👍1
اینکه از غم و درد لبریزی ولی بخاطر اطرافیانت مجبوری خودتو خوب نشون بدی و وانمود کنی که همه چی خوبه ،خیلی سخته ….
قبول داری؟
[اِلی]
قبول داری؟
[اِلی]
👍8💔3
❤5👍2
💔4👍1
💔5👍1
مرا گفتی دم آخر ببینی، دیر شد، بازآ،
که ترسم حسرت این دم، برم بر عالم دیگر
#ابوالقاسم_لاهوتی
[خودِش]
که ترسم حسرت این دم، برم بر عالم دیگر
#ابوالقاسم_لاهوتی
[خودِش]
@ca_fe_poetry
💔5👍1
کسی چه میدانست که ما
چند بار تلاش کردیم روحمان را
زیبا نگه داریم!
وقتی که جهان فقط به ما زخم زد...
چند بار تلاش کردیم روحمان را
زیبا نگه داریم!
وقتی که جهان فقط به ما زخم زد...
❤5💔2👍1
کافه شعر
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند #فروغی_بسطامی @ca_fe_poetry • پلاک صفر •
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک عمر زمین خوردن و یک عمر دویدن
پایان بدی بود به جایی نرسیدن...
#سیدتقی_سیدی
@ca_fe_Poetry
• پلاک صفر •
👍8
شاید هنوز هم در پشت چشمهای له شده
در عمق انجماد یک چیز نیمه زندهی مغشوش
بر جای مانده بود.
#فروغ_فرخزاد
[خودِش]
در عمق انجماد یک چیز نیمه زندهی مغشوش
بر جای مانده بود.
#فروغ_فرخزاد
[خودِش]
@ca_fe_poetry
❤4👍1
