بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن
به شادی رخ گل، بیخ غم ز دل برکن
رسید باد صبا غنچه در وفاداری
زخود برون شد و بر تن درید پیراهن
غزل ۳۸۸ حافظ
#سال_نو_۱۴۰۳
@cacpc
به شادی رخ گل، بیخ غم ز دل برکن
رسید باد صبا غنچه در وفاداری
زخود برون شد و بر تن درید پیراهن
غزل ۳۸۸ حافظ
#سال_نو_۱۴۰۳
@cacpc
سند تاریخی جالب به زبان ترکی _ سال ۱۳۲۴
متن سند، موافقت نامه با مرخصی مرحوم خانم عالیه سنحیده"مدیر فقید دبستان ۱۷ دی زنجان" و جایگزینی خانم اقدس خطیبی از آموزگاران آن مدرسه به جای ایشان در طی دوره مرخصی است که این موافقت نامه به نگارش ترکی می باشد.
این سند برگرفته از آرشیو موزه فرهنگ و تاریخ آموزش و پرورش استان زنجان(خانم زهرا سلیمانی) است.
اهمیت این سند، به این خاطر است که؛ اسناد قبلی نشان می داده در مکاتبات اداری همواره زبان رسمی، زبان فارسی بوده است.
نکته دیگری که از نامه استنباط می شود این است که؛ رئیس آموزش و پرورش وقت تحصیلات دانشگاهی در رشته مهندسی داشته و نامه را مهندس نوایی به عنوان رئیس اداره معارف امضا کرده است.
#سند
#مکاتبات
#زبان_ترکی
#زنجان
@cacpc
@asilzanganilar
متن سند، موافقت نامه با مرخصی مرحوم خانم عالیه سنحیده"مدیر فقید دبستان ۱۷ دی زنجان" و جایگزینی خانم اقدس خطیبی از آموزگاران آن مدرسه به جای ایشان در طی دوره مرخصی است که این موافقت نامه به نگارش ترکی می باشد.
این سند برگرفته از آرشیو موزه فرهنگ و تاریخ آموزش و پرورش استان زنجان(خانم زهرا سلیمانی) است.
اهمیت این سند، به این خاطر است که؛ اسناد قبلی نشان می داده در مکاتبات اداری همواره زبان رسمی، زبان فارسی بوده است.
نکته دیگری که از نامه استنباط می شود این است که؛ رئیس آموزش و پرورش وقت تحصیلات دانشگاهی در رشته مهندسی داشته و نامه را مهندس نوایی به عنوان رئیس اداره معارف امضا کرده است.
#سند
#مکاتبات
#زبان_ترکی
#زنجان
@cacpc
@asilzanganilar
سرمایه اجتماعی، یکی از مباحثی است که در حکمرانی هر کشوری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یکی از مولفه های سرمایه اجتماعی اعتماد به "دیگران" و اعتماد به "نهاد" هاست. بر این اساس، لطفا به پرسش زیر پاسخ دهید.
آیا در زندگی روزمره به دیگران اعتماد می کنید؟
آیا در زندگی روزمره به دیگران اعتماد می کنید؟
Anonymous Poll
45%
بلی
55%
خیر
پرسش دوم از جنس سرمایه اجتماعی؛
آیا به نهادهای کشور اعتماد دارید؟
آیا به نهادهای کشور اعتماد دارید؟
Anonymous Poll
9%
بله، به همه نهادهای کشور اعتماد دارم
68%
خیر، به نهادهای کشور اعتماد ندارم
3%
فقط به نهادهای پلیسی، نظامی و امنیتی اعتماد دارم
4%
فقط به نهاد های بهداشتی - درمانی اعتماد دارم
11%
فقط به نهادهای آموزشی و پژوهشی اعتماد دارم
1%
فقط به نهادهای قضایی اعتماد دارم
1%
فقط به نهاد های اقتصادی و صنعتی اعتماد دارم
2%
فقط به نهادهای فرهنگی اعتماد دارم
1%
فقط به نهادهای دینی اعتماد دارم
وظیفه بی ربط!
✅ در ادبیات مربوط به عملکرد سازمانی، اصطلاحی وجود دارد که از آن با عنوان "وظیفه بی ربط"، یاد می شود. در انگلیسی برای آن از واژه های؛
Irrelevant tasks
Irrelevant duties
استفاده می شود. مراد این است که افراد و سازمان ها به جای پرداختن به وظایف اصلی خود به اموری می پردازند که وظیفه اصلی شان نیست.
✅ همه نهادها ذاتا وظایفی دارند: وظیفه نهاد آموزش؛ آموزش، نهاد بهداشت؛ ایجاد سلامت جسمی، نهاد ارتش حفاظت از مرزها و نهاد پلیس حفاظت از حقوق شهروندان است.
✅ اگر پلیس کار دین، ارتش وظیفه کشاورزی، بهداشت کار پلیس و ... را انجام دهد، ساز و کار نهادها به هم خورده و موجب زایل شدن نیروها از یک طرف و بی اعتمادی افراد و هرج و مرج از سوی دیگر خواهد شد. در این صورت است که از اصطلاح وظیفه بی ربط استفاده می شود. وظیفه بی ربط صورت دیگری هم دارد. اگر وظیفه ذاتی آن نهاد معطل مانده و وظیفه برساخت دیگری را دنبال کند و یا آن را اولویت خود قرار دهد، در اینجا هم از اصطلاح وظيفه بی ربط استفاده می شود.
✅ بازگشت ماشین های گشت ارشاد به خیابان ها سوالات متعددی را در اذهان جامعه به وجود آورده است. شاید یکی از مهمترین این پرسش ها این است که، آیا اين موضوع جز وظیفه ذاتی پلیس است؟ یا پلیس وظیفه های ذاتی دیگری دارد که باید آن را در اولویت قرار دهد؟ اگر وظیفه پلیس در درجه اول ایجاد آرامش در جامعه است، این نوع برخورد ها با شهروندان خانم، آرامش مذکور را به جامعه منتقل می کند؟ نکته بعدی این که اگر ورود پلیس به احکام شرعی جز وظایف ذاتی پلیس است، بهتر نیست در سایر احکام دین (نماز و روزه، حج و جهاد و ...) هم ورود کند؟ یا همان طور که ورود در آن موارد را جز وظیفه خود نمی داند چطور در موضوع حجاب که یک امر دینی است، وظیفه خود می داند؟
✅ بر اساس نظریه وظیفه بی ربط، کار پلیس ورود در امور دین نیست. وظیفه پلیس باید حمایت از همه افرادی باشد که شهروند محسوب می شوند و نوع دین خود را انتخاب می کنند. اما حاکمیت یک وظیفه بی ربط را به عهده پلیس محول کرده است و پلیس هم ناخواسته خود را درگیر با جامعه کرده است. تبعات انجام وظیفه بی ربط دور شدن از وظیفه اصلی پلیس از یک سو و نیز ایجاد تنفر از یک نهاد رسمی و مهم از سوی دیگر است.
✅ تجربه تاریخی چندسال اخیر هم نشان داد، انجام وظیفه بی ربط از سوی پلیس نه تنها موجب رضایتمندی نشده، بلکه نهاد مربوطه را تضعیف هم کرده، جامعه نیز به خاطر این سیاست نادرست، صدمات جبران ناپذیری را تجربه کرده است.
✅ پیش بینی می شود، تکرار مجدد این تجربه سخت، به احتمال زیاد کشور را دچار بحران عمیق تری خواهد کرد که هم نهادها و هم جامعه متضرر خواهند شد. لذا توصیه می شود قبل از تداوم این اقدام ناصواب، عقلا و زعمای قوم دست به تدبیر زده و با حاکمیت وارد گفتگو شوند، بلکه کارگر افتد.
✅ افرادی که با نسل امروز ارتباط دارند، به خوبی می دانند زبان نسل جدید، زبان زور نیست. زور را نمی پذیرد. گفتمان نسل حاضر با گفتمان نسل قبل کاملا متفاوت است، به پوشش به عنوان یک حق شخصی نگاه می کند. امید است حاکمان این سخنان دلسوزانه را درک کرده و پلیس و جامعه را وارد فاز جدیدی از خشونت و بحران نکنند.
✳️ به نظر می رسد اگر به ایده و نظریه "وظیفه مرتبط" در مقابل نظریه "وظیفه بی ربط" برگردیم، بخشی از این مسائل برساختی حل خواهد شد. به ویژه اینکه فضای کنونی اجتماعی - سیاسی ایران دیگر تحمل مواجهه های این چنینی را ندارد.
#وظیفه_بی_ربط
#گشت_ارشاد
#پلیس
#پوشش
#صادقی
@cacpc
✅ در ادبیات مربوط به عملکرد سازمانی، اصطلاحی وجود دارد که از آن با عنوان "وظیفه بی ربط"، یاد می شود. در انگلیسی برای آن از واژه های؛
Irrelevant tasks
Irrelevant duties
استفاده می شود. مراد این است که افراد و سازمان ها به جای پرداختن به وظایف اصلی خود به اموری می پردازند که وظیفه اصلی شان نیست.
✅ همه نهادها ذاتا وظایفی دارند: وظیفه نهاد آموزش؛ آموزش، نهاد بهداشت؛ ایجاد سلامت جسمی، نهاد ارتش حفاظت از مرزها و نهاد پلیس حفاظت از حقوق شهروندان است.
✅ اگر پلیس کار دین، ارتش وظیفه کشاورزی، بهداشت کار پلیس و ... را انجام دهد، ساز و کار نهادها به هم خورده و موجب زایل شدن نیروها از یک طرف و بی اعتمادی افراد و هرج و مرج از سوی دیگر خواهد شد. در این صورت است که از اصطلاح وظیفه بی ربط استفاده می شود. وظیفه بی ربط صورت دیگری هم دارد. اگر وظیفه ذاتی آن نهاد معطل مانده و وظیفه برساخت دیگری را دنبال کند و یا آن را اولویت خود قرار دهد، در اینجا هم از اصطلاح وظيفه بی ربط استفاده می شود.
✅ بازگشت ماشین های گشت ارشاد به خیابان ها سوالات متعددی را در اذهان جامعه به وجود آورده است. شاید یکی از مهمترین این پرسش ها این است که، آیا اين موضوع جز وظیفه ذاتی پلیس است؟ یا پلیس وظیفه های ذاتی دیگری دارد که باید آن را در اولویت قرار دهد؟ اگر وظیفه پلیس در درجه اول ایجاد آرامش در جامعه است، این نوع برخورد ها با شهروندان خانم، آرامش مذکور را به جامعه منتقل می کند؟ نکته بعدی این که اگر ورود پلیس به احکام شرعی جز وظایف ذاتی پلیس است، بهتر نیست در سایر احکام دین (نماز و روزه، حج و جهاد و ...) هم ورود کند؟ یا همان طور که ورود در آن موارد را جز وظیفه خود نمی داند چطور در موضوع حجاب که یک امر دینی است، وظیفه خود می داند؟
✅ بر اساس نظریه وظیفه بی ربط، کار پلیس ورود در امور دین نیست. وظیفه پلیس باید حمایت از همه افرادی باشد که شهروند محسوب می شوند و نوع دین خود را انتخاب می کنند. اما حاکمیت یک وظیفه بی ربط را به عهده پلیس محول کرده است و پلیس هم ناخواسته خود را درگیر با جامعه کرده است. تبعات انجام وظیفه بی ربط دور شدن از وظیفه اصلی پلیس از یک سو و نیز ایجاد تنفر از یک نهاد رسمی و مهم از سوی دیگر است.
✅ تجربه تاریخی چندسال اخیر هم نشان داد، انجام وظیفه بی ربط از سوی پلیس نه تنها موجب رضایتمندی نشده، بلکه نهاد مربوطه را تضعیف هم کرده، جامعه نیز به خاطر این سیاست نادرست، صدمات جبران ناپذیری را تجربه کرده است.
✅ پیش بینی می شود، تکرار مجدد این تجربه سخت، به احتمال زیاد کشور را دچار بحران عمیق تری خواهد کرد که هم نهادها و هم جامعه متضرر خواهند شد. لذا توصیه می شود قبل از تداوم این اقدام ناصواب، عقلا و زعمای قوم دست به تدبیر زده و با حاکمیت وارد گفتگو شوند، بلکه کارگر افتد.
✅ افرادی که با نسل امروز ارتباط دارند، به خوبی می دانند زبان نسل جدید، زبان زور نیست. زور را نمی پذیرد. گفتمان نسل حاضر با گفتمان نسل قبل کاملا متفاوت است، به پوشش به عنوان یک حق شخصی نگاه می کند. امید است حاکمان این سخنان دلسوزانه را درک کرده و پلیس و جامعه را وارد فاز جدیدی از خشونت و بحران نکنند.
✳️ به نظر می رسد اگر به ایده و نظریه "وظیفه مرتبط" در مقابل نظریه "وظیفه بی ربط" برگردیم، بخشی از این مسائل برساختی حل خواهد شد. به ویژه اینکه فضای کنونی اجتماعی - سیاسی ایران دیگر تحمل مواجهه های این چنینی را ندارد.
#وظیفه_بی_ربط
#گشت_ارشاد
#پلیس
#پوشش
#صادقی
@cacpc
نکته
الف) این کار به خاطر خودته؛
یعنی انجام این کار بیشتر به خاطر خودشه
ب) این کار به نفع تو هست؛
یعنی انجام این کار بیشتر به نفع خودشه
ج) چون دین میگه؛
یعنی چون من میخوام.
والا دین چیزهای دیگه هم گفته
د) چون قانون میگه؛
یعنی چون من میخوام.
والا قانون چیزهای دیگه هم گفته
ح) وقتی میگه فلانی گفته؛
یعنی من میخوام.
چون فلانی احتمالا چیزهای دیگه هم گفته
خ) وقتی میگه مردم ما؛
یعنی من
ر) وقتی میگه دشمن ما:
یعنی دشمن من
ز) وقتی میگه فلانی گفته حواسش باشه؛
یعنی من میگم حواست باشه
ه) وقتی میگه رسم ما اینه؛
یعنی من میخوام که اینجوری باشه
در عبارات بالا؛ خودخواهی موج می زنه، اما چون فرد شجاعت کافی نداره که بگه من میخوام، از مفاهیم و سازههای دیگر سوءاستفاده می کند.
#عبارات_تامل_برانگیز
#صادقی
@cacpc
الف) این کار به خاطر خودته؛
یعنی انجام این کار بیشتر به خاطر خودشه
ب) این کار به نفع تو هست؛
یعنی انجام این کار بیشتر به نفع خودشه
ج) چون دین میگه؛
یعنی چون من میخوام.
والا دین چیزهای دیگه هم گفته
د) چون قانون میگه؛
یعنی چون من میخوام.
والا قانون چیزهای دیگه هم گفته
ح) وقتی میگه فلانی گفته؛
یعنی من میخوام.
چون فلانی احتمالا چیزهای دیگه هم گفته
خ) وقتی میگه مردم ما؛
یعنی من
ر) وقتی میگه دشمن ما:
یعنی دشمن من
ز) وقتی میگه فلانی گفته حواسش باشه؛
یعنی من میگم حواست باشه
ه) وقتی میگه رسم ما اینه؛
یعنی من میخوام که اینجوری باشه
در عبارات بالا؛ خودخواهی موج می زنه، اما چون فرد شجاعت کافی نداره که بگه من میخوام، از مفاهیم و سازههای دیگر سوءاستفاده می کند.
#عبارات_تامل_برانگیز
#صادقی
@cacpc
نکته!
اگر فردی به شما گفت، "تو خیلی فوق العادهای و انسان کاملی هستی"!
از وی تشکر کن ولی در ادامه به او بگو من هم انسانم و ناکامل، با تمامی مشکلاتی که دارم...
.............
انسان همواره نسبت به گذشته، حال و آینده ناقص است.
اولین قدم در رشد فردی، پذیرش ناکاملی و نقص است!
انسان بودن یک مسیر است، شدن و تمامی ندارد!
معیار ناکاملی انسانها، برآشفتگی آنها در بزنگاه های نقد است.
از کسی نقد منصفانه کردید، نپذیرفت، ناکامله!
معیار کاملی انسانها در پذیرش نقدها و اشتباهاتشان است.
در مسیر کامل شدن باشیم!
#نکته
#انسان_بودگی
#صادقی
@cacpc
اگر فردی به شما گفت، "تو خیلی فوق العادهای و انسان کاملی هستی"!
از وی تشکر کن ولی در ادامه به او بگو من هم انسانم و ناکامل، با تمامی مشکلاتی که دارم...
.............
انسان همواره نسبت به گذشته، حال و آینده ناقص است.
اولین قدم در رشد فردی، پذیرش ناکاملی و نقص است!
انسان بودن یک مسیر است، شدن و تمامی ندارد!
معیار ناکاملی انسانها، برآشفتگی آنها در بزنگاه های نقد است.
از کسی نقد منصفانه کردید، نپذیرفت، ناکامله!
معیار کاملی انسانها در پذیرش نقدها و اشتباهاتشان است.
در مسیر کامل شدن باشیم!
#نکته
#انسان_بودگی
#صادقی
@cacpc
میدان فاطمی
غروب ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
باران! چه سکوت پرشوری
رنگین کمان! چه غوغای با شکوهی
#رنگین_کمان
#تهران
#میدان_فاطمی
#صادقی
@cacpc
غروب ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
باران! چه سکوت پرشوری
رنگین کمان! چه غوغای با شکوهی
#رنگین_کمان
#تهران
#میدان_فاطمی
#صادقی
@cacpc
دانشجویان چه نوع استادی را به عنوان راهنما انتخاب می کنند؟( چند گزینه را هم می توانید انتخاب کنید؟
Anonymous Poll
29%
سواد و به روز بودن استاد
15%
تسلط به موضوع پژوهش
5%
تسلط به روش های پژوهش
14%
اخلاق و شخصیت استاد
5%
مشهور بودن استاد
1%
داشتن پست اداری سطح بالای استاد
0%
جذابیت ظاهری استاد
3%
داشتن روابط شخصی دانشجو با استاد
26%
وقت گذاشتن استاد
3%
موارد دیگری که می نویسم
آقای دکتر سرکارآرانی استاد شناخته شده دانشگاه ناگویای ژاپن، این دو عکس را در ستایش امیدواری برای بنده ارسال کرده بودند. ضمن تشکر از ایشان، حیفم آمد با شما هم به اشتراک نگذارم.
#امیدواری
#دکتر_سرکار_آرانی
#صادقی
@cacpc
#امیدواری
#دکتر_سرکار_آرانی
#صادقی
@cacpc
یکسانسازی، هویتمندی؟!
آیا می شد تصور کرد، یکسانسازی(assimilation) روزی ارزش و توفیق تلقی شود؟
...........
هفته گذشته به دعوت یکی از دوستان فاضلم برای بازدید از مدرسه دانش آموزان مهاجر دعوت شدیم. مدرسه تقریبا در جنوبی ترین بخش شهر تهران واقع شده بود.مجوز داشت اما رسمیت نداشت!
دانش آموزان در کلاس های اول ابتدایی تا سوم متوسطه( اول) چینش شده بودند. برای همه آنها در داخل مدرسه، پرونده تحصیلی وجود داشت، کلاس بندی داشتند، کتاب های درسی رسمی ایران تدریس می شد، اما هویت اداری-آموزشی نداشتند. چون مشخصات شان در سیستم دانش آموزی ایران ثبت نبود.
وقتی وارد خانه_ مدرسه شدیم.(خانه ای بود که مدرسه شده بود). عملا حیاطی برای دانش آموزان باقی نمانده بود، چون داخل حیاط هم تقسیم و تبدیل به چند کلاس درس شده بود.
با موسس و مدیر مدرسه مدت طولانی گفتگو کردیم، بازدید کردیم. تا اینجا همه چیز خوب بود. یعنی میخواهم تصور کنید که همه چیز هست. حتی نبود حیاط در مدرسه، نبود اتاق های استاندارد، نبود نور مناسب، عدم ثبت مشخصات دانش آموزان در سیستم اداری- آموزشی و هر چیز دیگر، ولی باز هم خوب بود. تا اینکه دعوت شدیم از کلاس ها بازدید کنیم.
وارد کلاسی شدیم و دانش آموزان در سن های مختلف در یک کلاس درس، بودند. مثلا کلاس پایه دوم بود اما سن دانشآموزان آن، از دوم تا ششم بود. یعنی آنها در سطح بندی در کلاس دوم قرار گرفته بودند، اما سن شان گاه در حد متوسطه بود. کلاس، ترکیب نامانوسی داشت اما باز هم خوب بود. به هر حال آموزش اتفاق می افتاد.
همیشه داشتن لباس های یکسان و یک شکل دانشآموزان مورد نکوهش بوده است. چون متخصصان علوم تربیتی به ویژه چندفرهنگی گرایان، معتقدند لباس یکنواخت مدرسه، یکسانساز است و مطلوب نیست. اما در اینجا به چشم خود دیدم که بد در برخی جاها چقدر خوب است!
یکسانسازی هم در جایی می تواند خوب باشد. از مدیر مدرسه سوال کردم وقتی اسم این دانشآموزان در سیستم آموزشی ثبت نشده است. وقتی اینها عملا دانشآموز رسمی محسوب نمی شوند چه اصراری است که لباس هم شکل داشته باشند؟
پاسخ دادند؛ دانشآموزان با این لباس فرم، حس دانشآموز بودن می کنند، احساس هویت می کنند. یکسانسازی که همیشه بد بود، مورد نقد بود، تقبیح شده بود، اینجا در اوج مطلوبیت بود. لباس فرم پوشیده بودند تا هم به خود و هم به دیگران این حس را منتقل کنند که دانش آموز هستند.
بغض عمیقی گلویم را می فشرد. حرفی برای گفتن نبود. طی این همه سال از یکسانسازی بد گفته بودم و آن را قبیح می شمردم، حال، با چشم خود می دیدم داشتن همان چیز بد، برای عده ای آرزوست......
به امید روزی که هیچ دانشآموزی به هیچ علتی پشت در مدرسه نماند و یکسانسازی را آرزو نکند. در این شرایط سخت افرادی هستند که از پای نمی ایستند و از هیچ، همه چیز می سازند.
#یکسان_سازی
#دانش_آموز
#مهاجر
#صادقی
@cacpc
آیا می شد تصور کرد، یکسانسازی(assimilation) روزی ارزش و توفیق تلقی شود؟
...........
هفته گذشته به دعوت یکی از دوستان فاضلم برای بازدید از مدرسه دانش آموزان مهاجر دعوت شدیم. مدرسه تقریبا در جنوبی ترین بخش شهر تهران واقع شده بود.مجوز داشت اما رسمیت نداشت!
دانش آموزان در کلاس های اول ابتدایی تا سوم متوسطه( اول) چینش شده بودند. برای همه آنها در داخل مدرسه، پرونده تحصیلی وجود داشت، کلاس بندی داشتند، کتاب های درسی رسمی ایران تدریس می شد، اما هویت اداری-آموزشی نداشتند. چون مشخصات شان در سیستم دانش آموزی ایران ثبت نبود.
وقتی وارد خانه_ مدرسه شدیم.(خانه ای بود که مدرسه شده بود). عملا حیاطی برای دانش آموزان باقی نمانده بود، چون داخل حیاط هم تقسیم و تبدیل به چند کلاس درس شده بود.
با موسس و مدیر مدرسه مدت طولانی گفتگو کردیم، بازدید کردیم. تا اینجا همه چیز خوب بود. یعنی میخواهم تصور کنید که همه چیز هست. حتی نبود حیاط در مدرسه، نبود اتاق های استاندارد، نبود نور مناسب، عدم ثبت مشخصات دانش آموزان در سیستم اداری- آموزشی و هر چیز دیگر، ولی باز هم خوب بود. تا اینکه دعوت شدیم از کلاس ها بازدید کنیم.
وارد کلاسی شدیم و دانش آموزان در سن های مختلف در یک کلاس درس، بودند. مثلا کلاس پایه دوم بود اما سن دانشآموزان آن، از دوم تا ششم بود. یعنی آنها در سطح بندی در کلاس دوم قرار گرفته بودند، اما سن شان گاه در حد متوسطه بود. کلاس، ترکیب نامانوسی داشت اما باز هم خوب بود. به هر حال آموزش اتفاق می افتاد.
همیشه داشتن لباس های یکسان و یک شکل دانشآموزان مورد نکوهش بوده است. چون متخصصان علوم تربیتی به ویژه چندفرهنگی گرایان، معتقدند لباس یکنواخت مدرسه، یکسانساز است و مطلوب نیست. اما در اینجا به چشم خود دیدم که بد در برخی جاها چقدر خوب است!
یکسانسازی هم در جایی می تواند خوب باشد. از مدیر مدرسه سوال کردم وقتی اسم این دانشآموزان در سیستم آموزشی ثبت نشده است. وقتی اینها عملا دانشآموز رسمی محسوب نمی شوند چه اصراری است که لباس هم شکل داشته باشند؟
پاسخ دادند؛ دانشآموزان با این لباس فرم، حس دانشآموز بودن می کنند، احساس هویت می کنند. یکسانسازی که همیشه بد بود، مورد نقد بود، تقبیح شده بود، اینجا در اوج مطلوبیت بود. لباس فرم پوشیده بودند تا هم به خود و هم به دیگران این حس را منتقل کنند که دانش آموز هستند.
بغض عمیقی گلویم را می فشرد. حرفی برای گفتن نبود. طی این همه سال از یکسانسازی بد گفته بودم و آن را قبیح می شمردم، حال، با چشم خود می دیدم داشتن همان چیز بد، برای عده ای آرزوست......
به امید روزی که هیچ دانشآموزی به هیچ علتی پشت در مدرسه نماند و یکسانسازی را آرزو نکند. در این شرایط سخت افرادی هستند که از پای نمی ایستند و از هیچ، همه چیز می سازند.
#یکسان_سازی
#دانش_آموز
#مهاجر
#صادقی
@cacpc