داغِ مولاٰ شود از یوسفِزهـــرا تسکین؛
ورنه جانسوزیِ این غصّـه بهپایان نشود..
ورنه جانسوزیِ این غصّـه بهپایان نشود..
ایّهــاالعزیزِ ما،
ای مُنتهــایِ آرزوی این دلِ تنگ..
تجربهگر امروز «زندگی پس از زندگی» میگه تو مدرسه یکی از بچههارو خیلی مسخره میکردن؛ منم تو همون دستهٔ مسخرهکنندهها بودم، خیلی درسش خوب بود و نمرههاش همیشه بالا بود اما ماها اینجوری نبودیم؛ وقتی رفتم اون دنیا بهم گفتن اون فرد بخاطرِ تمسخرها و تحقیرهایِ تو دیگه درسش رو ادامه نداد، ما تو تقدیرش ازدواج رو گذاشته بودیم اما بخاطر تحقیرهایِ تو معتاد شد و ازدواج نکرد! وقتی برگشتم به دنیا، خیلی گشتم تا پیداش کنم و التماس کنم تا منو ببخشه؛ اما متوجه شدم که در اثرِ تزریقِ مواد فوت کرده…
این بخش رو شنیدم ناخودآگاه یادِ یکی از آدمهای معروفی افتادم که خودکشی کرده بود؛ و از اطرافیانش میگفتن بابتِ تمسخرها و طعنهها افسردگی گرفته بوده؛ همونموقع که کامنتهاش رو میخوندم میدیدم یه عده همچنان دارن مسخرهش میکنن و حتی بعد از مرگش هم دستبردار نبودن! یادِ اون خانم معلمی افتادم که یه کلمهٔ «آنلاین» رو اشتباهی تلفظ کرده بود و بابت تمسخرهایی که شده بود؛ مدتها خونهنشین شده بود. اون معلمی که عربی رو با ذوق تدریس میکرد و با صداش انواع دابسمشهارو ساختن و خیلی اذیت شده بود، اون خانمِ «صلّعلیسهترکه» که رفتن پیشش و متوجه شدن بخاطر تمسخرها یک هفته از خونه بیرون نیومده و …
ماها نمیدونیم ممکنه با یه رفتار به ظاهر شبیه به «شوخی» چه میکنیم با آیندهٔ و حال آدمها! با اعتماد بهنفس و امیدشون! فکر میکنیم شوخیه؛ ولی فقط فکر میکنیم… خیلی از ماها! خیلی از آدمها.
این بخش رو شنیدم ناخودآگاه یادِ یکی از آدمهای معروفی افتادم که خودکشی کرده بود؛ و از اطرافیانش میگفتن بابتِ تمسخرها و طعنهها افسردگی گرفته بوده؛ همونموقع که کامنتهاش رو میخوندم میدیدم یه عده همچنان دارن مسخرهش میکنن و حتی بعد از مرگش هم دستبردار نبودن! یادِ اون خانم معلمی افتادم که یه کلمهٔ «آنلاین» رو اشتباهی تلفظ کرده بود و بابت تمسخرهایی که شده بود؛ مدتها خونهنشین شده بود. اون معلمی که عربی رو با ذوق تدریس میکرد و با صداش انواع دابسمشهارو ساختن و خیلی اذیت شده بود، اون خانمِ «صلّعلیسهترکه» که رفتن پیشش و متوجه شدن بخاطر تمسخرها یک هفته از خونه بیرون نیومده و …
ماها نمیدونیم ممکنه با یه رفتار به ظاهر شبیه به «شوخی» چه میکنیم با آیندهٔ و حال آدمها! با اعتماد بهنفس و امیدشون! فکر میکنیم شوخیه؛ ولی فقط فکر میکنیم… خیلی از ماها! خیلی از آدمها.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برایِ عدهایکه دورِ مقبرهٔ فردوسی شعار میدهند «ما آریایی هستیم، عرب نمیپرستیم» و فکر میکنند لابد فردوسی لامذهب و آتئیست بوده و مفاخرِ ایرانی را چه به دین؟! آنهاییکه شامهشان برایِ هالووین و کریسمس تیز است؛ اما در برابرِ دین رگِآریایی ورم میکنند و به زور همهچیز را در تقابل هم قرار میدهند! و آنها که پر شدنِ ظرفیت حرمامامرضا(ع) در شهادت امیرمؤمنان و سیلِ جمعیت عزادار ارومیه در مقابلِ هنجارشکنان و تجزیهطلبان را نمیبینند، عمداً نمیبینند!
—————-
…
—————-
فردوسی:
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزدِ نبیّ و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناهِ من است
چنین است و این دین و راه من است
سعدی:
تو را عزِّ لولاک تمكين بس است
ثنایِ تو طٰه و یٰس بس است
چه وصفت كند سعدیِ ناتمام
عليکِالصلوة ای نَبیّ والسّلام.
حافظ:
صبحخیزی و سلامتطلبی چون حافظ
هرچه کردم همه از دولتِ قرآن کردم
نظامی:
كيست جز خواجه مؤيد رای
احمدِمُرسل آن رسولِخداى
شاهِپيغمبران به تيغ و به تاج
تيغِ او شرع و تاجِ او مِعــراج
مولوی:
از درمها نامِ شاهان برکَنند
نامِ احمد تا ابد بر میزنند
نامِ احمد نام جملهٔ انبیاست
چونکه صد آمد نود هم پیشِ ماست
…
استاد غلامی میگفت؛
حضرتموسیٰ به خدا میگن بدترینِ بندهها کیه؟ کجاست؟ میشه بهم نشون بدی؟ خدا میفرماد اولِصبح برو دروازهٔ شهر، ببین اولیننفر کی از شهر خارج میشه؟ همون. اون بدترین بندهٔ منه.
حضرت میرن و میبینن یه پدری همراه با بچهش از شهر خارج شد؛ با خودشون میگن «این بیچاره خبر نداره بدترین خلقِ خداست!»
وقتی برمیگردن از خدا بابتِ اجابتِ خواستهشون تشکر میکنن و میگن حالا میخوام بهترین بندهت رو ببینم…
خدا میفرماد که آخرِ شب برو همونجایِ قبلی، ببین آخرین کسیکه واردِ شهر میشه کیه؟ اون بهترین بندهٔ منه.
حضرت میرن و میبینن همون پدر همراهِ بچهش واردِ شهر شدن؛ به خدا میگن چطور میشه بهترین و بدترین بندهت یکی باشه؟!
خدا میفرماد:
این بنده وقتی از شهر خارج شد بدترین بندهٔ من بود؛ اطرافِ شهر که رسید، بچهش ازش پرسید بابا! بزرگتر از این کوهها چیه؟ پدر جواب داد «زمین» پسر پرسید بزرگتر از زمین چیه؟ پدر جواب داد «آسمونها»،
پسر پرسید بزرگتر از آسمون چی؟
پدر نگاهی بهش انداخت و با اشک گفت: گناهِ پدرت…
پسر پرسید بزرگتر از گناهِ تو چیه؟
پدر جواب داد: «رحمت و مغفرتِ خداست که از گناهِ من و هرچی در زمین و آسمونه؛ بزرگتره.»
پس این بهترین بندهٔ منه! چون به رحمتِ من امیدواره..
-این شب و روزهایِ «بازگشت» به آغوشِ خدایی که برعکسِ آدمهایِ معمولـی سَتّارالعُیوبه و بغـل وا کرده به رویِ شرمندهها؛ پُربرکت باشه الهی..
حضرتموسیٰ به خدا میگن بدترینِ بندهها کیه؟ کجاست؟ میشه بهم نشون بدی؟ خدا میفرماد اولِصبح برو دروازهٔ شهر، ببین اولیننفر کی از شهر خارج میشه؟ همون. اون بدترین بندهٔ منه.
حضرت میرن و میبینن یه پدری همراه با بچهش از شهر خارج شد؛ با خودشون میگن «این بیچاره خبر نداره بدترین خلقِ خداست!»
وقتی برمیگردن از خدا بابتِ اجابتِ خواستهشون تشکر میکنن و میگن حالا میخوام بهترین بندهت رو ببینم…
خدا میفرماد که آخرِ شب برو همونجایِ قبلی، ببین آخرین کسیکه واردِ شهر میشه کیه؟ اون بهترین بندهٔ منه.
حضرت میرن و میبینن همون پدر همراهِ بچهش واردِ شهر شدن؛ به خدا میگن چطور میشه بهترین و بدترین بندهت یکی باشه؟!
خدا میفرماد:
این بنده وقتی از شهر خارج شد بدترین بندهٔ من بود؛ اطرافِ شهر که رسید، بچهش ازش پرسید بابا! بزرگتر از این کوهها چیه؟ پدر جواب داد «زمین» پسر پرسید بزرگتر از زمین چیه؟ پدر جواب داد «آسمونها»،
پسر پرسید بزرگتر از آسمون چی؟
پدر نگاهی بهش انداخت و با اشک گفت: گناهِ پدرت…
پسر پرسید بزرگتر از گناهِ تو چیه؟
پدر جواب داد: «رحمت و مغفرتِ خداست که از گناهِ من و هرچی در زمین و آسمونه؛ بزرگتره.»
پس این بهترین بندهٔ منه! چون به رحمتِ من امیدواره..
-این شب و روزهایِ «بازگشت» به آغوشِ خدایی که برعکسِ آدمهایِ معمولـی سَتّارالعُیوبه و بغـل وا کرده به رویِ شرمندهها؛ پُربرکت باشه الهی..
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«…وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا ۗ أَلَاتُحِبُّونَ أَنْيَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»
در تفسیرِ نور آمده؛
«عفـو» به معناى بخشيدن است و «صَفـح» به معنایِ ناديدهگرفتن، كه مرحلهٔ بالاتر از عفو است. بعضی گفتهاند كه «صفح» آن عفوی است كه در آن مَلامت نباشد. و این حرفهای شهید زاهدی هربار یادم میاندازد که چقـدر محتاجِ بخششام، چقدر نیازمندم به بخشیدهشدن در لحظاتِتنهاییِ مواجههام با منِ ناتوان از دفاع! میارزد، بخشیدن برای بخشـیدهشدن از سمتِ او که صادقالوعـد است! خیلی میارزد.
أَلاتُحِبُّونَ أَنْيَغْفِرَاللَّهُ لَكُمْ؟
+ چَشم..
محتاجم به بخشش و دعا؛ از شما آدمهایِ خوب.
…آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند؛ آیا دوست نمیدارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است.
آیه۲۲ سورهٔ محترمِ نور.
در تفسیرِ نور آمده؛
«عفـو» به معناى بخشيدن است و «صَفـح» به معنایِ ناديدهگرفتن، كه مرحلهٔ بالاتر از عفو است. بعضی گفتهاند كه «صفح» آن عفوی است كه در آن مَلامت نباشد. و این حرفهای شهید زاهدی هربار یادم میاندازد که چقـدر محتاجِ بخششام، چقدر نیازمندم به بخشیدهشدن در لحظاتِتنهاییِ مواجههام با منِ ناتوان از دفاع! میارزد، بخشیدن برای بخشـیدهشدن از سمتِ او که صادقالوعـد است! خیلی میارزد.
أَلاتُحِبُّونَ أَنْيَغْفِرَاللَّهُ لَكُمْ؟
+ چَشم..
محتاجم به بخشش و دعا؛ از شما آدمهایِ خوب.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تجربهگری میگفت؛ «تمومِ کارهایِ خوبِ من جدا، اون یکی جدا!» دعاهایی که در صدرشان خودِ امامِزمانم را خواستم جدا، قدمهایی که برای لبخندِ امامِزمانم برداشتم جدا، وقتهایی که از خوابم برایِ امامِزمانم زدم جدا، لحظاتی که امامِزمانم را بر همهچیزِ حیاتِ دنیاییام ترجیح دادم جدا، قلمی که برایِ امامِزمانم نوشت و زبانی که از او گفت جدا، دلواپسیام از دوریِ امامِزمانم جدا، ساعاتی که یاری کردم یارانِ آخرالزمانیِ امامِزمانم را جدا، شب و روزهایی که حیران شدم و پرسیدم امامزمانم کجاست؟ جدا، اشکهایی که از دلتنگیِ امامِزمانم بر گونهام لغزید، جدا…
همهچیز جدا و تو جدا!
تو که نمیدانم در کدام بیابانِ ناهموار و در کدام زمین شبزندهداری میکنی، نمیدانم کجا قرآن به سَر میگیری و کجا برایِ ما آدمهایِ دورمانده از خودت؛ دعا میکنی. تو که همهٔ خواستههایِ ما را از خدا طلب میکنی و برایِ اجابتِ «خَلِّصْنا مِنَالنّارِ يارَبِّ»هایمان دست به آسمان میبری؛ میدانی آنقدرها هم معرفت نداریم که تمامِ وجودمان تو را بیشتر از همهٔ حاجاتمان بخواهد؛ اما باز برایِ ما دعا میکنی…
همهچیز جدا و تو جدا!
تو که نمیدانم در کدام بیابانِ ناهموار و در کدام زمین شبزندهداری میکنی، نمیدانم کجا قرآن به سَر میگیری و کجا برایِ ما آدمهایِ دورمانده از خودت؛ دعا میکنی. تو که همهٔ خواستههایِ ما را از خدا طلب میکنی و برایِ اجابتِ «خَلِّصْنا مِنَالنّارِ يارَبِّ»هایمان دست به آسمان میبری؛ میدانی آنقدرها هم معرفت نداریم که تمامِ وجودمان تو را بیشتر از همهٔ حاجاتمان بخواهد؛ اما باز برایِ ما دعا میکنی…
ای غایب از نظر…
ای منتهایِ آرزویِ این دلِ تنگ!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از بینِ صدها فیلم و تصویرِ دردناک و دلخراش که سخت قابلپخش است؛ این چندثانیه را انتخاب کردم. چیزی قلبم را چنگ میزند. بیاغراق، قلبم درد میگیرد. از نگاهکردن به چهرهٔ این نوجوان شرم میکنم، درونم گُر میگیرد، از دیدن پاهایِ برهنهاش در سرما خجالت میکشم، از اینکه جسم بیجانِ خواهرش را در آغوش گرفته و میانِ راه چندلحظه مینشیند شرمگینم، از چهرهاش که تلفیقی از خشم و ناراحتی و بُهت و استقامت است؛ مُشت گره میکنم. از شرم! از خشم! بجایِ تمام ملتها و دولتهایِ عرب و بهظاهر مسلمان که حالا دیگر «دردِ مظلوم» برایشان عادت است، سالهاست که عادت است. سالهاست که شدهاند گذرگاهِ جنگندهها و سلاحهایِ ارسالی تا حقوقبشر را، خودِ بشر را و بشریت را ذبح کنند. گاوهایِ شیردهِ صاحبانِ بمبهای ممنوعه! که روزهشان را با سفرههایِ رنگین و طویل افطار میکنند و به خیالشان خدا بابتِ این «بیغیرتی» بازخواستشان نخواهد کرد. شرم بجایِ آنهاییکه با سکوتشان، قلمشان و عملشان تحمیلِ این درد را تایید و تسهیل کردهاند، بجایِ همهٔ بیغیرتانِ عالَم.
شهدایِ غزه از ۵۰ هزارعدد نه، «انسان» گذشت. اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْكَ…
شهدایِ غزه از ۵۰ هزار
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رهبر انقلاب در پیامی تلویزیونی:
«إنشاءالله راهپیمایی امسال، یکی از بهترین، پرشکوهترین و باعزتترین راهپیماییهای روز قدس خواهد بود.» ۱۴۰۴/۱/۷.
انشاءالله، سیدالقائد.
که «فلسـطین؛ کلیدِ رمزآلودِ ظهــور است..»
«إنشاءالله راهپیمایی امسال، یکی از بهترین، پرشکوهترین و باعزتترین راهپیماییهای روز قدس خواهد بود.» ۱۴۰۴/۱/۷.
انشاءالله، سیدالقائد.
که «فلسـطین؛ کلیدِ رمزآلودِ ظهــور است..»
زندگی غیرعادی
@ostad_shojae
میدان، فقط میدانِ غزه و اسرائیل نیست!
به وضوح میدانِ حق و باطله.
«انسانها» در آستانهٔ پیروزی فلسطین، در یک امتحانِ بزرگتر جهانی قرار دارند.
مسئولیت در برابرِ فلسطین، صرفاً مختصِ دولتها نیست؛ «تکتکِ انسانها» نسبت به این فاجعهٔ آشکار، یک وظیفهٔ «انسانی» دارند؛ راهپیماییِ همهروزهٔ مردم در کشورهای مختلف -در پسِ یک بیداریِ ناشی از طوفانالاقصی- برای حمایت از فلسطین در راستایِ همین وظیفهست. قدمهایِ من در روزِ قدس یعنی همین! من به نوبهٔ خودم نقشِ یک بازویمنفعل، تسهیلکننده و یا تاییدکنندهٔ شقیترین موجوداتِ جهان معاصـر رو ایفا نخواهم کرد. و این پیام حتماً مخابره خواهد شد!
یادمون نره؛
و اما ما بر عهدِ خود هستیم؛ عهدی با خونهایِ پاکِ بر زمین ریختهشده از آن جانهایِ گرامی.
- حتماً گوش بدید.👌🏻
به وضوح میدانِ حق و باطله.
«انسانها» در آستانهٔ پیروزی فلسطین، در یک امتحانِ بزرگتر جهانی قرار دارند.
مسئولیت در برابرِ فلسطین، صرفاً مختصِ دولتها نیست؛ «تکتکِ انسانها» نسبت به این فاجعهٔ آشکار، یک وظیفهٔ «انسانی» دارند؛ راهپیماییِ همهروزهٔ مردم در کشورهای مختلف -در پسِ یک بیداریِ ناشی از طوفانالاقصی- برای حمایت از فلسطین در راستایِ همین وظیفهست. قدمهایِ من در روزِ قدس یعنی همین! من به نوبهٔ خودم نقشِ یک بازویمنفعل، تسهیلکننده و یا تاییدکنندهٔ شقیترین موجوداتِ جهان معاصـر رو ایفا نخواهم کرد. و این پیام حتماً مخابره خواهد شد!
یادمون نره؛
«اسرائیل آمده بیعت بگیرد و شرکِ عالماسلام را آشکار کند. اگر در عمقِاروپا و آمریکا یا حتی در درون اسرائیل پاکی هست، بالاخره از صفوفِ آنها خارج خواهد شد و به ما خواهد پیوست؛ و اگر در درونِ خانههای ما ناپاکی وجود داشته باشد بالاخره از بین ما خارج خواهد شد و به آنها خواهد پیوست. این قرارِ ما با آنهاست…»
و اما ما بر عهدِ خود هستیم؛ عهدی با خونهایِ پاکِ بر زمین ریختهشده از آن جانهایِ گرامی.
- حتماً گوش بدید.👌🏻
🇵🇸•كآفِه رَحيـــٓــمی•🇮🇷
که «فلسـطین؛ کلیدِ رمزآلودِ ظهــور است..»
بهنامِخدا. بهنیتِ آقاروحالله! بهنیتِ شهدایِ ساعتِ یک و بیست؛ فرودگاهِ بغـداد! بهنیت شهیدِ گودالِ ضاحیه، بهنیت بدنهایِ سوخته در حوالیِ ورزقان، بهنیت لحظههایِ آخرِ شکوهمندِ حیات دنیویِ سنوار، بهنیت مهمانِ شهیدمان، بهنیتِ چشمها و دستهای جامانده در انفجارِ پیجــرها! بهنیتِ مشتهایِ گرهکرده و بغضهایِ فروخــورده و فریادهایِ إناعَلیالعَهـد، بهنیت آنها که قلبشان گواهی میداد آنچهرا که پشتِ لباسرزمِ خاکیشان حک شده بود؛ «راهقدس از کربلا میگذرد..» بهنیتِ ۵۰هـزار جانِ عزیز و هزاران جانِ گرامی در طولِ سالها، خانههایِ ویران، کودکانِ بیسـر، بدنهایِ تکـهپاره! بهنیتِ امّتِ واحده! بهنیتِ تمامِ وجدانهایِ بیدار، بهنیتِ همهٔ «انسان»هایِ آزادهٔ جهان؛ که سمتِ درستِ تاریخ ایستادهاند.
بهامیدِ روزِ موعود! اشکِشوق در چشمِ مظلومان و چشمهایِ از وحشت بازماندهٔ ظالمان، از ندایِ «الا یااهلَالعالم، أنا امامالقائــم..» او که جانها فدایِ قدمهایش.
بهامیدِ روزِ موعود! اشکِشوق در چشمِ مظلومان و چشمهایِ از وحشت بازماندهٔ ظالمان، از ندایِ «الا یااهلَالعالم، أنا امامالقائــم..» او که جانها فدایِ قدمهایش.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گوش کن..
میشنوی؟
کربلا و آن سویتر، «قُـدس»؛
در انتظارِ طلیعهداران هستند
هم آنان که راهگشایِ تاریخ به سوی «عدالتِ موعود» خواهند بود.
آیا تو نیز به خیلِ آنان پیوستهای؟
میشنوی؟
کربلا و آن سویتر، «قُـدس»؛
در انتظارِ طلیعهداران هستند
هم آنان که راهگشایِ تاریخ به سوی «عدالتِ موعود» خواهند بود.
آیا تو نیز به خیلِ آنان پیوستهای؟
سیدمرتضیٰآوینی
روزِ قدس| ۱۴۰۴🇵🇸.
زیارت جامعه کبیره.pdf
803.1 KB
•توصیهای برای ایّامِ پایانیِ ماه مبارک؛
از اولياءِالهی سينه به سينه؛ یک يادگاری دارم، كه عمل به آن بركات فراوانی دارد.
ماه مبارکِ رمضـان؛ اين ضيـافتِالهـی را با یک زيارت جامعه كبيره به آخر برسانيد.
در اثرِ اين عمـل، اين ضيافت چنان رنگين خواهد شد كه آثارش از عقـولِ ما خـارج است و روزی به کار خواهد آمد؛ «كه آن روز هيچچيـز ديگری به كار نخواهد آمد.»
-آیتالله فاطمینیا (ره)
دلم خیلی برات تنگ میشه!
تو خیلی مراقبم بودی؛
مراقب بودی خودمو اذیت نکنم؛
«اذیت» برا خودم جمع نکنم؛
مراقب بودی امانتِ خدا تویِ قلبم خَش برنداره؛
مراقب بودی دونهدونه نفسهام قشنگ نوشته شه؛
مراقـب بودی خواب و بیـداریهام حسابکتاب داشته باشه؛
مراقب بودی حواسم پرت نشه؛
مراقب بودی میــزون باشم؛
ببخش مهمونِ خوبی نبودم؛
بزرگی کردی برام، خدا تورو فرستاد برام..
ماهِ الهیبالحُسـینها!
ماهِ الهیبالحُجـــهها!
ماهِ ماه..
دلم برات خیلـی تنگ میشه؛
خدا دوباره منو بهت برسونه…
تو خیلی مراقبم بودی؛
مراقب بودی خودمو اذیت نکنم؛
«اذیت» برا خودم جمع نکنم؛
مراقب بودی امانتِ خدا تویِ قلبم خَش برنداره؛
مراقب بودی دونهدونه نفسهام قشنگ نوشته شه؛
مراقـب بودی خواب و بیـداریهام حسابکتاب داشته باشه؛
مراقب بودی حواسم پرت نشه؛
مراقب بودی میــزون باشم؛
ببخش مهمونِ خوبی نبودم؛
بزرگی کردی برام، خدا تورو فرستاد برام..
ماهِ الهیبالحُسـینها!
ماهِ الهیبالحُجـــهها!
ماهِ ماه..
دلم برات خیلـی تنگ میشه؛
خدا دوباره منو بهت برسونه…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اگه ما بدونیم امشب [شبِ عید فطر] در عالمِ ملکوت چه خبره؛ دلهایِ ما مملوء از شادی میشه! خداوند امشب رو خودش جشن گرفته!
چقدر این کلیپ قشنگ بود.
حتماً ببینید؛ عیدتون هم مبارک.🤍
خداوند فرمود: «هرچقدر که در هرشبِ ماهِ رمضـان بخشیدم؛ امشب یکجا میبخشم…»
چقدر این کلیپ قشنگ بود.
حتماً ببینید؛ عیدتون هم مبارک.🤍
پارسال که سیل جمعیت همینطور میآمد مصلی برایِ نمازِ عید، یک جملهای خیلی به دلم نشست؛ نوشته بودند: «اندک اندک جمعِ مَستان میرسد» غبطه هم خوردم. تکتکِ قدمهایشان را، بهصف نشستنهایشان را، پیاده و سواره آمدنهایشان را غبطه خوردم. غبطهٔ آنها که به حرمتِ خلوصشان خدا جماعتی را خواهد بخشید. حالا و امروز که در بینِ صفوفِ این نمـاز نشسته بودم؛ با خودم زمزمه میکردم:
«آنانکه به سرمستـیِ ما طعـنهزناناند؛ بگذار بمانند به خماری که زِ ما هیچ ندانند…»
«آنانکه به سرمستـیِ ما طعـنهزناناند؛ بگذار بمانند به خماری که زِ ما هیچ ندانند…»
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ببینید.
کارگرانِهپکو به برنامهٔ «جبهه» آمدند و از آنچه به آنها گذشته بود، حرفها زدند. همان کارخانهایکه سالها تعطیل بود و کارگرانش بیکار شده بودند؛ رئیسیِ عزیز آنقدر پایِکارش ماند تا احیا شد و چندوقتیست به سود رسیده. فقط یک بخش از گفتههایشان را مینویسم:
«وقتی در زندان بودم، همهٔ امیدم این بود که پشتِ اون در شخصی هست بنام اقای رئیسی! اگه امروز حال هپکو خوبه، مدیونِ شهیدرئیسی هستیم…»
شب و روز نمیشناخت، جمعه و شنبه هم برایش فرقی نداشت، جمعهها از این سفرِ استانی به آنیکی میرفت و پایِ حرفِ آنهایی مینشست که تابحال فرماندار هم ندیدهاند! رسانهای هم که نداشت برایش رپوتاژ بروند! رهبری میگفت از سفرهایِ «کاریِ» خارجی میآمد میگفتم کمی استراحت کن، اما استراحتنکرده میرفت پایِ کار دیگر. میگفت کارِ مردم نباید لنگ بماند.
گفتم سفرِاستانی و کاری! نه این سفرهایِ عیدانهٔ لاکچری که تازگی میشنویم!
هرچه پیش میرویم، بیشتر برایش طلبِ رحمت میکنم، دلم میسوزد و بیشتر میفهمم که واقعا فرق میکند چهکسی رئیسجمهور باشد!
——————-
حرفِ هپکو شد؛
این چندلحظهٔ دیدار کارگران هپکو با دکتر جلیلی هم دیدنیست!
کارگرانِهپکو به برنامهٔ «جبهه» آمدند و از آنچه به آنها گذشته بود، حرفها زدند. همان کارخانهایکه سالها تعطیل بود و کارگرانش بیکار شده بودند؛ رئیسیِ عزیز آنقدر پایِکارش ماند تا احیا شد و چندوقتیست به سود رسیده. فقط یک بخش از گفتههایشان را مینویسم:
«وقتی در زندان بودم، همهٔ امیدم این بود که پشتِ اون در شخصی هست بنام اقای رئیسی! اگه امروز حال هپکو خوبه، مدیونِ شهیدرئیسی هستیم…»
شب و روز نمیشناخت، جمعه و شنبه هم برایش فرقی نداشت، جمعهها از این سفرِ استانی به آنیکی میرفت و پایِ حرفِ آنهایی مینشست که تابحال فرماندار هم ندیدهاند! رسانهای هم که نداشت برایش رپوتاژ بروند! رهبری میگفت از سفرهایِ «کاریِ» خارجی میآمد میگفتم کمی استراحت کن، اما استراحتنکرده میرفت پایِ کار دیگر. میگفت کارِ مردم نباید لنگ بماند.
گفتم سفرِاستانی و کاری! نه این سفرهایِ عیدانهٔ لاکچری که تازگی میشنویم!
هرچه پیش میرویم، بیشتر برایش طلبِ رحمت میکنم، دلم میسوزد و بیشتر میفهمم که واقعا فرق میکند چهکسی رئیسجمهور باشد!
——————-
حرفِ هپکو شد؛
این چندلحظهٔ دیدار کارگران هپکو با دکتر جلیلی هم دیدنیست!
خبرگزاری فارس
ترامپ گفت که اگر لازم باشد آمریکا برای اشغال گرینلند از قدرت نظامی استفاده خواهد کرد.
-
ترامپ دربارهٔ تصاحبِ گرینلند گفته بعید نیست که از گزینهٔ نظامی استفاده کنیم! دقت کردید؟ برایِ تصاحب و تعرض به یه بخش دیگه، به سیاقِ قرونوسطا همچنان قائل به زورگویی و دروغ. کاری که با اوکراین و کانادا و توافقهای بینالمللی کرد؛ کاری که با برجام کرد، با لیبی و … و دقیقاً همونچیزی که از ایران میخواد و «علناً» بهش اذعان میکنه و یه شب در میون با حربهٔ رسانهای زبان به تهدیدِ ایران باز میکنه؛ که البته پاسخِ درخوری از سمت رهبری داده شد و در رسانههایِ مختلف بینالمللی هم بهش پرداخته شد! لذا برام سواله که با وجود صراحتِکلامِ رهبری پیرامون چراییِ عدممذاکره با امریکا -به دلایلِ کاملا منطقی، مستند و مستدل که بارها و بارها بهش اشاره شده- مسئولینِ ما در کدوم دنیا سِیر میکنن که بجای رسیدگی به اولویتهایِ کشور از جمله اقتصاد و قیمتِ ارز و طلا و مسائل فرهنگی و … همچنان روی کلیدواژههایِ تکراری حساب باز میکنن؟ واضحه که بحثِ من، دربارهٔ «روشهایِ موثرِ دیپلماسیِ هوشمندانه و عاقلانه و شرافتمندانه» نیست و دارم دربارهٔ این ذائقهسازیِ مغلطهآمیز در افکارعمومی صحبت میکنم. رسیدگی به اولویتهایی که ظاهراً در بینِ اولویتهایِ حاشیهایِ دولت کمرنگ شده، منوط به این ذائقهسازیهاست؟
اقایاندولتی و رسانهچیهایِ مرتبط و مُنتفع! اولویت اقتصادی، کنترلِ قیمت ارز، اجرای قانون در سطوح مختلف، مسائل فرهنگی و ناترازیِ «مدیریتی»، قطعی برق و … رو باز هم مثلِ دههٔ ۹۰ بستید به درختِ بیحاصلِ مذاکره؟ اگه نه، پس مشغولِ چه کاری هستید؟ در حاشیهاید یا در ایامِ انتخابات گیر کردید؟
قصدم احیاناً خشانداختن رویِ چینی نازکِ وفاق نیست؛ ولی اینروزها واقعاً انگار دولت نداریم.
ترامپ دربارهٔ تصاحبِ گرینلند گفته بعید نیست که از گزینهٔ نظامی استفاده کنیم! دقت کردید؟ برایِ تصاحب و تعرض به یه بخش دیگه، به سیاقِ قرونوسطا همچنان قائل به زورگویی و دروغ. کاری که با اوکراین و کانادا و توافقهای بینالمللی کرد؛ کاری که با برجام کرد، با لیبی و … و دقیقاً همونچیزی که از ایران میخواد و «علناً» بهش اذعان میکنه و یه شب در میون با حربهٔ رسانهای زبان به تهدیدِ ایران باز میکنه؛ که البته پاسخِ درخوری از سمت رهبری داده شد و در رسانههایِ مختلف بینالمللی هم بهش پرداخته شد! لذا برام سواله که با وجود صراحتِکلامِ رهبری پیرامون چراییِ عدممذاکره با امریکا -به دلایلِ کاملا منطقی، مستند و مستدل که بارها و بارها بهش اشاره شده- مسئولینِ ما در کدوم دنیا سِیر میکنن که بجای رسیدگی به اولویتهایِ کشور از جمله اقتصاد و قیمتِ ارز و طلا و مسائل فرهنگی و … همچنان روی کلیدواژههایِ تکراری حساب باز میکنن؟ واضحه که بحثِ من، دربارهٔ «روشهایِ موثرِ دیپلماسیِ هوشمندانه و عاقلانه و شرافتمندانه» نیست و دارم دربارهٔ این ذائقهسازیِ مغلطهآمیز در افکارعمومی صحبت میکنم. رسیدگی به اولویتهایی که ظاهراً در بینِ اولویتهایِ حاشیهایِ دولت کمرنگ شده، منوط به این ذائقهسازیهاست؟
اقایاندولتی و رسانهچیهایِ مرتبط و مُنتفع! اولویت اقتصادی، کنترلِ قیمت ارز، اجرای قانون در سطوح مختلف، مسائل فرهنگی و ناترازیِ «مدیریتی»، قطعی برق و … رو باز هم مثلِ دههٔ ۹۰ بستید به درختِ بیحاصلِ مذاکره؟ اگه نه، پس مشغولِ چه کاری هستید؟ در حاشیهاید یا در ایامِ انتخابات گیر کردید؟
قصدم احیاناً خشانداختن رویِ چینی نازکِ وفاق نیست؛ ولی اینروزها واقعاً انگار دولت نداریم.