Forwarded from 🇵🇸•كآفِه رَحيـــٓــمی•🇮🇷
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
- حاجآقا حامدکاشــانی از مظلومیتِ ناگفتــهٔ نورِ چشم حضرت رضا؛ جوادالائمه(ع) میگه. و دارم به این فکر میکنم این فرمایشِ امیرالمومنین(ع) که «بسيــارند عبرتها، و چه اندک است عبرت گرفتن» تا کدوم نقطهٔ تاریخ، کارسازه؟ تا منتهیالیهِ تاریخ...
خیلی وقتها مغزم پُر از حرف میشه ولی کلمهای برایِ نوشتن یا بیانش ندارم. مثلِ الآن و این ایّام. این وقتهایِ دردمندی و بیدرمانی؛ دوایِ درد من امامرضاست. برم بشینم تو حرم و بیهیچ حرف و توضیح و توجیهـی «آرام» بشم. تا بیشتر بفهمم چرا حضرت جوادالائمّه(ع) امامرضا رو «فَرحةالقُلوبوفَرجِالمَکروب» خطاب میکنن. الان اما دلم حرم میخواد، تا بشینم یه گوشـه از صحنِ انقلاب و بگم؛
«قربانِ بودنتان بروم آقا! قربانِ صحن و سَرایتان. قربانِ نگاههتان به بندههایِ خوبِ خدا، که فرمود بگذار هرچه میخواهند بگویند؛ اصل همین است: تُعزّمنتشاء. قربانِ رئوف بودنتان که همیشه دست روی زخمهایِ ما میکشید و غرغرهایِ ما را با لبخند راهی میکنید؛ قربانِ صدای استکان و نعلبکیِ چایخانهتان. قربانتان بروم آقا. تسلیت یا حضرتِ سلطان…»
خیلی وقتها مغزم پُر از حرف میشه ولی کلمهای برایِ نوشتن یا بیانش ندارم. مثلِ الآن و این ایّام. این وقتهایِ دردمندی و بیدرمانی؛ دوایِ درد من امامرضاست. برم بشینم تو حرم و بیهیچ حرف و توضیح و توجیهـی «آرام» بشم. تا بیشتر بفهمم چرا حضرت جوادالائمّه(ع) امامرضا رو «فَرحةالقُلوبوفَرجِالمَکروب» خطاب میکنن. الان اما دلم حرم میخواد، تا بشینم یه گوشـه از صحنِ انقلاب و بگم؛
«قربانِ بودنتان بروم آقا! قربانِ صحن و سَرایتان. قربانِ نگاههتان به بندههایِ خوبِ خدا، که فرمود بگذار هرچه میخواهند بگویند؛ اصل همین است: تُعزّمنتشاء. قربانِ رئوف بودنتان که همیشه دست روی زخمهایِ ما میکشید و غرغرهایِ ما را با لبخند راهی میکنید؛ قربانِ صدای استکان و نعلبکیِ چایخانهتان. قربانتان بروم آقا. تسلیت یا حضرتِ سلطان…»
شهرِ بدون دیوار
@ostad_shojae
دینی که تولّی داره اما تبرّی نداره؛ مثلِ شهریست که حفاظ نداره!
دینِ بعضی از ماها،
شبیه شهریست که دیوار نداره!
دزد راحت بهش میزنه.
از وجودِ مقدس امامجواد(ع) دراینباره بشنویم.
استاد شجاعی| پیشنهاد خوب.🕊️
دینِ بعضی از ماها،
شبیه شهریست که دیوار نداره!
دزد راحت بهش میزنه.
از وجودِ مقدس امامجواد(ع) دراینباره بشنویم.
استاد شجاعی| پیشنهاد خوب.🕊️
فرهنگ [ابتذالِ بصری و کلامی در سینمایخانگی که به فرهنگسازی تدریجی از یک ابتذالِ تدریجـی منجر میشه. ناهنجاریهایِ اجتماعی] اقتصاد [عدممعرفیِ وزیراقتصاد به مجلس علیرغمِ گذشت چندماه از استیضاح همتی، آسیب قطعیِ برق به بخش خانگی و صنایعبزرگ و …] سیاست [ذوقزدگی و عطشِ افراطی از سمت بعضی رسانههایِ داخلی و شرطیسازیِ جامعه علیرغمِ تهدیدها و گندهگوییهایِ طرف غربی و اعمال دهها تحریم از آغاز دور جدید مذاکرات؛ باوجودِ توقعِ موضعیقاطع و مستدل از دستگاه دیپلماسی و نهادهای ذیربط] و…
این مسائل مثالهایی از شاخصههایِ مهمه که بنظر میرسه افسارِ بعضی امور در این شاخصهها، از دستِ دولتمردان و متولیانِ امر بخاطر نبودِ یک برنامهٔمشخص از روزِ اول، خارج شده و بیبرنامگی و فقدانِ ایده؛ در بین انبوهی از اولویتهایِ واقعی سردرگمشون کرده اما همچنان حواشیِ اونها به اصل غلبه داره؛ قطب، کیش، انتصابهایِ عجیب، حواشی وزارت راه و شهرسازی، حواشیِ استانداری کردستان، اظهاراتِ عجیب در توجیهِ بعضی انتصاباتِ فامیلی و حاشیهدار، عدمِ توضیح دربارهٔ حضور چهرههایی مثل مهدیجهانگیری و … عدمرفعِ ابهاماتِ جدی نسبت به پالرمو و تصویبِ اون بدونِ شفافسازیِ ابهامات و نظرات هم که اینروزها سوالبرانگیز شده، جنجالسازیِ یک پیوست رسانهای-مجازی از هرچی که اولویتِ کمتری نسبت به این ناترازی مدیریتیِ فاحش داره هم که چاشنی اینروزهاست. علیرغمِ مطالبهٔ نظارت از نهادهایی مثل مجلس- که علیالقاعده باید در رأسِ امور باشه!- مطالبات برایِ هر نوع نظارت و تذکری هم توسطِ جریان سیاسیِ بدنامی در فضای مجازی که سابقهٔ طولانی در انگزدن و تخریبِ افراد دارن؛ به انواع دروغها و انگها متهم میشه! کمااینکه پاسخِ صریحی که رهبری به گندهگوییِ طرف غربی دادن هم در یک خطِمجازی با جنجالسازی مواجه شد!
جریانیکه برایمخاطب تعیین میکنه بر سر چه چیزی فضاسازی و جنجال کنید!
به شخصه ماههاست که حضورِ مفید «دولت»-بهعنوان مجریِ قانون و مهمترین قوهٔ موجود در اجرای محسوسِ برنامهها و قوانین- رو حس نمیکنم و البته حَرَجی نیست؛ شاید باید مابقی رو از «کارشناسان» جویا شد!! البته اگه دعواهای توییتری و مجازی بر سرِ «هیــچ» اجازه بده. اوضاع جالبیست.
این مسائل مثالهایی از شاخصههایِ مهمه که بنظر میرسه افسارِ بعضی امور در این شاخصهها، از دستِ دولتمردان و متولیانِ امر بخاطر نبودِ یک برنامهٔمشخص از روزِ اول، خارج شده و بیبرنامگی و فقدانِ ایده؛ در بین انبوهی از اولویتهایِ واقعی سردرگمشون کرده اما همچنان حواشیِ اونها به اصل غلبه داره؛ قطب، کیش، انتصابهایِ عجیب، حواشی وزارت راه و شهرسازی، حواشیِ استانداری کردستان، اظهاراتِ عجیب در توجیهِ بعضی انتصاباتِ فامیلی و حاشیهدار، عدمِ توضیح دربارهٔ حضور چهرههایی مثل مهدیجهانگیری و … عدمرفعِ ابهاماتِ جدی نسبت به پالرمو و تصویبِ اون بدونِ شفافسازیِ ابهامات و نظرات هم که اینروزها سوالبرانگیز شده، جنجالسازیِ یک پیوست رسانهای-مجازی از هرچی که اولویتِ کمتری نسبت به این ناترازی مدیریتیِ فاحش داره هم که چاشنی اینروزهاست. علیرغمِ مطالبهٔ نظارت از نهادهایی مثل مجلس- که علیالقاعده باید در رأسِ امور باشه!- مطالبات برایِ هر نوع نظارت و تذکری هم توسطِ جریان سیاسیِ بدنامی در فضای مجازی که سابقهٔ طولانی در انگزدن و تخریبِ افراد دارن؛ به انواع دروغها و انگها متهم میشه! کمااینکه پاسخِ صریحی که رهبری به گندهگوییِ طرف غربی دادن هم در یک خطِمجازی با جنجالسازی مواجه شد!
جریانیکه برایمخاطب تعیین میکنه بر سر چه چیزی فضاسازی و جنجال کنید!
به شخصه ماههاست که حضورِ مفید «دولت»-بهعنوان مجریِ قانون و مهمترین قوهٔ موجود در اجرای محسوسِ برنامهها و قوانین- رو حس نمیکنم و البته حَرَجی نیست؛ شاید باید مابقی رو از «کارشناسان» جویا شد!! البته اگه دعواهای توییتری و مجازی بر سرِ «هیــچ» اجازه بده. اوضاع جالبیست.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این تصویر برای شما تداعیکنندهٔ چیست؟ حتما دیدهاید! غزهست. درندگانِ صهیونیست برایِ چند صدمین بار؛ به مدرسهای در فلسطین که به پناهگاهِ آوارگان بدل شده؛ حمله کرده، آنها را آتش زده، انسانها سوختهاند و همین پناهگاههایِ نصفهنیمهشان هم آوار شده. این کودک -این دختربچه- در میانِ آتش میدَوَد تا نجات پیدا کند. از سوختنِ ناشی از بیعاریِ آنها که تاجایی مسلماناند | انساناند که منافعشان و عیش و نوششان به خطر نیفتد. از خباثتِ درندگانی که هیچکس را جز خودشان انسان نمیدانند!
کاش شعارِ انسانیت و دلسوزیِ عدهای، آنقدر واقعی بود که بینِ جنجالسازیهایشان، کلامی هم از این کودک و هزاران کودکِ سوختهٔفلسطینی که از قضا انساناند؛ بیپناهاند، و گرفتارند در چنگالِ سفّاکان و از خدا بیخبرانِ صهیونیست، و ساکتانِ بیبخاری که از بیعاری فربه شدهاند و رضایِ شیطانِ بزرگ را بر رضایِخدا ترجیح میدهند؛ میگفتند. کاش وقتی سازمانهایِ بینالمللی میگویند غزه فقط تا مدتِ کوتاهی غذا دارد؛ منظورشان چیزی شبیهِ سفرههای عریض و طویل و رنگینِ حُکامِ عربی و غربی بود؛ نه کیسهٔ آردِ آغشته به خون..
کاش شعارِ انسانیت و دلسوزیِ عدهای، آنقدر واقعی بود که بینِ جنجالسازیهایشان، کلامی هم از این کودک و هزاران کودکِ سوختهٔفلسطینی که از قضا انساناند؛ بیپناهاند، و گرفتارند در چنگالِ سفّاکان و از خدا بیخبرانِ صهیونیست، و ساکتانِ بیبخاری که از بیعاری فربه شدهاند و رضایِ شیطانِ بزرگ را بر رضایِخدا ترجیح میدهند؛ میگفتند. کاش وقتی سازمانهایِ بینالمللی میگویند غزه فقط تا مدتِ کوتاهی غذا دارد؛ منظورشان چیزی شبیهِ سفرههای عریض و طویل و رنگینِ حُکامِ عربی و غربی بود؛ نه کیسهٔ آردِ آغشته به خون..
چقدر احوالِ سریالهای قدیمی رو دوستتر دارم و چقدر حالا سریالِ «خانهٔسبز» رو دوستتر دارم. احساسات و دیالوگهایی که رد و بدل میشه هرچند ظاهراً شعاری؛ اما ادبِ گفتگو و تعاملِ یه خانواده رو خیلی قشنگ نمایش میده.
این قسمت؛ یه آقامعلمی میخواد بره خواستگاریِ مامانِ علیکوچولو -که از همسرش جدا شده- اما مامانِ آقامعلم مخالفه و میگه «میخوای بری خواستگاریِ یه بیوه؟ با بچه؟ مردم چی میگن؟» آقا معلم گفت «خواهش میکنم آدمهارو بخاطرِ ناکامیهاشون و اتفاقاتی که ممکنه برای هرکسی بیفته، به یه ناکامیِ ابدی محکوم نکنید…»
چقدر خوب بود…
ناکامیهای عاطفی زندگی آدمها؛ نمیتونه یه انگِ ننگین باشه که از خوشبختی محرومشون کنه که موقعِ خواستگاری و… همهٔ معیارها و ویژگیهایِ مثبتشون رو پس بزنه و به تنهایی بشه عاملِ خدشهدار شدنِ عزتنفس آدمها.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن: سریالها و فیلمها میتونن خیلی جدی فرهنگسازی کنن؛ میتونن عاملِ ایجاد یه عرف و عادتِ خطرناک و یا خوبِ اجتماعی بشن؛ میتونن بهت حسِ غرورِ ملی بدن، و یا میتونن وطن رو پیشِ چشمت خُرد کنن. گاهی ازت یاغی میسازن و گاهی یه سردار. گاهی علاقمندت میکنن به سیگار و فحش! گاهی به کتاب و ادب! گاهی قبحِ بیشرمیِ چشم و کلام رو برات میشکنن؛ و گاهی بهت یاد میدن که حیا و حُرمت، لازمـهٔ یه زندگیِ سالمه! بجز اینکه «باید مراقب باشن چی میسازن» باید مراقب باشیم که چی میبینیم.
این قسمت؛ یه آقامعلمی میخواد بره خواستگاریِ مامانِ علیکوچولو -که از همسرش جدا شده- اما مامانِ آقامعلم مخالفه و میگه «میخوای بری خواستگاریِ یه بیوه؟ با بچه؟ مردم چی میگن؟» آقا معلم گفت «خواهش میکنم آدمهارو بخاطرِ ناکامیهاشون و اتفاقاتی که ممکنه برای هرکسی بیفته، به یه ناکامیِ ابدی محکوم نکنید…»
چقدر خوب بود…
ناکامیهای عاطفی زندگی آدمها؛ نمیتونه یه انگِ ننگین باشه که از خوشبختی محرومشون کنه که موقعِ خواستگاری و… همهٔ معیارها و ویژگیهایِ مثبتشون رو پس بزنه و به تنهایی بشه عاملِ خدشهدار شدنِ عزتنفس آدمها.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن: سریالها و فیلمها میتونن خیلی جدی فرهنگسازی کنن؛ میتونن عاملِ ایجاد یه عرف و عادتِ خطرناک و یا خوبِ اجتماعی بشن؛ میتونن بهت حسِ غرورِ ملی بدن، و یا میتونن وطن رو پیشِ چشمت خُرد کنن. گاهی ازت یاغی میسازن و گاهی یه سردار. گاهی علاقمندت میکنن به سیگار و فحش! گاهی به کتاب و ادب! گاهی قبحِ بیشرمیِ چشم و کلام رو برات میشکنن؛ و گاهی بهت یاد میدن که حیا و حُرمت، لازمـهٔ یه زندگیِ سالمه! بجز اینکه «باید مراقب باشن چی میسازن» باید مراقب باشیم که چی میبینیم.
-به مادرت زهرا(س) قسم؛ برایِ من هیچ فرقی نمیکند بگویند روحِ منی خمینـی، یا مرگ بر خمینی!-
ــــــــــــــــــــــــ
«اگر ستایش شدى، شاد مَشـو. و اگر نكوهش شدى، بيتابى مكن..»
-
ــــــــــــــــــــــــ
«اگر ستایش شدى، شاد مَشـو. و اگر نكوهش شدى، بيتابى مكن..»
-
اماممحمدباقر(ع) فرمودند
.
•
شــرحِ حدیث.
🇵🇸•كآفِه رَحيـــٓــمی•🇮🇷
سریال «آتش و باد» یه مجموعهٔ تاریخی مربوط به ماجراهای مشروطه و قَوام و اینهاست که خیلی خوشساخت و زیباست. ساعت ده از شبکهٔ آیفیلم میده. که خیلی هم عبرتآموزه این تاریخ و تکرارِ تاریخ… یه جایی امشب؛ یه دیالوگهای جالبی رد و بدل شد که نقل به مضمون میکنم؛…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مژدهی آرام بخش امام
@ostad_shojae
امام باقر(ع) به کسایی که تلاش میکنن تویِ دنیا با عشقِ اهلبیت زندگی کنن، بخاطرِ خدا و اهلبیت سختی میکشن و خسته میشن؛ مژدهای میدن که همهٔ دردهای دنیا رو شیرین میکنه...
•استاد شجاعی| خیلی قشنگ بود…🕊️
•استاد شجاعی| خیلی قشنگ بود…🕊️
من «زندگـی» را یافتـهام.
عشقِ خمینـیِ بزرگ و عظمتِ فرهنگـیِ آنچه میگوید، مرا آنچنان شیفتهٔ خود ساخته است که نمیتوانم جز به حکمتـی که در حال تدوینِ آن، و جز به فرهنگی که درحال احیایِ آن هستیم، بیندیشم... و این فرهنگ آن همه با آن فرهنگِ کهـنه و منحطِ غرب متفاوت است و آن همه از آن فاصله دارد؛ که نمیتوانم گفت…
- شهید سیدمرتضـی آوینـی.
إنّا علیالعَهد یا روحالله(ره)
عشقِ خمینـیِ بزرگ و عظمتِ فرهنگـیِ آنچه میگوید، مرا آنچنان شیفتهٔ خود ساخته است که نمیتوانم جز به حکمتـی که در حال تدوینِ آن، و جز به فرهنگی که درحال احیایِ آن هستیم، بیندیشم... و این فرهنگ آن همه با آن فرهنگِ کهـنه و منحطِ غرب متفاوت است و آن همه از آن فاصله دارد؛ که نمیتوانم گفت…
- شهید سیدمرتضـی آوینـی.
إنّا علیالعَهد یا روحالله(ره)
توی تیکتاک ویدیویی دیدم؛ نمیدانم برای کدام کشور بود. هیئتی بنامِ «هیئت روحالله»، شخصی میکروفون به دست میخواند «فیکَ یاخمیني!» برای معنیاش کنجکاو شدم، میگفت «ممنونیم از تو خمینی! خدایِ آسمان از تو محبت و عظمت و جلال را به ما عطا فرموده و ما به تو افتخار میکنیم..»
یادِ سفر حاجمهدی رسولی به پاکستان افتادم؛ و مردمی که سرودهایِ انقلاب اسلامی را به نشانهٔ ارادت و محبت برایِ حاج مهدی میخواندند. مثلِ میلیونها نیجریهای که از حرارتِ عشقِ شیخ زکزاکی به امام(ره) شیعه شدند و مثلِ یمنیهایی که تصویرِ امام(ره) در کنارِ خنجرهایِ یمنیشان میدرخشد و مثلِ لبنانیها که از انقلابِ خمینی الگو میگیرند و سیدحسنها و سیدهاشمهایی که هرکدامشان نهضتی را راهبری میکنند و شاگردند در مکتبِ روحالله؛ مثلِ نلسون ماندلا که گفت «خمینی فرزندِ اسلام بود».
جملهٔ معروفی که زیر هر تصویرِ امام(ره) میخوانید؛ «تو به ما جراتِ طوفان دادی» برایِ همین بیداریهاست. نه فقط به ما که در پَستویِ خانهها از عاشورا و امامحسینِ قَتیل میخواندیم و اگر ساواکیای بینِ جمعیت نبود؛ نوبت به ابعادِ سیاسی قیامِ عاشورا و امامحسینِ شهید میرسید؛ البته قطرهچکانی! بلکه برایِهمهٔ مستضعفانِ دنیا. که روزی برایِ تمیز کردنِ چکمههایِ «کدخدایِ جهان» به صف میشدند و وزیر و وکیلشان را با کِرشمهٔ خارجیها عوض میکردند و ارزشِ سگهایِ خارجی؛ از شاه و ملکهشان بیشتر بود؛ و حالا به برکتِ الگوگیری از انقلابِ خمینی؛ با جان و دل میدانند که «هرکسی که خدا را ببیند؛ از هیچچیز ترسی ندارد.»
این از جان و دل دانستنها نامش اعتقاد است؛ باور است، ایمان است. ایمانی که بیهیچ سِلاحی و بیهیچ تکیهای به ابرقدرتهایِ جهان، و بیهیچ التماسی به قدرت خارجی، بیهیچ آویزانیای از فلان رئیسجمهورِ چشمآبی در راهروهایِ فرعی و بیهیچ ترسی از تهدیدها، انقلاب کرد. در جهانیکه الگوها خلاصه میشد در بلوک شرق و غرب، الگویی مستقل ترسیم کرد. اعتقادی که میگفت «قدرتها و ابرقدرتها و نوکرانِ آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکّه و تنها هم بماند؛ به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بُتپرستی است ادامه میدهد…»
دربارهٔ منظومهٔ فکری و شخصیتِ آقاروحالله(ره)، و آیتالله سیدعلی خامنهای(حفظهالله) که در میانِ همهٔ بیمعرفتیهایِ عمدی و سهوی، سُکاندار و امانتدارِ عزیز، حکیم، صالح، عالِمِ عامل، امین و بامعرفتِ انقلابِ خمینیست بخوانیم. شناختنِ الگـوهایِ نیک که در وانفسایِ لغزیدنها؛ خداوند وجودشـان را برکتِ روزگـارِ ما قرار داده؛ عینِ معرفت است. واجب است.
یادِ سفر حاجمهدی رسولی به پاکستان افتادم؛ و مردمی که سرودهایِ انقلاب اسلامی را به نشانهٔ ارادت و محبت برایِ حاج مهدی میخواندند. مثلِ میلیونها نیجریهای که از حرارتِ عشقِ شیخ زکزاکی به امام(ره) شیعه شدند و مثلِ یمنیهایی که تصویرِ امام(ره) در کنارِ خنجرهایِ یمنیشان میدرخشد و مثلِ لبنانیها که از انقلابِ خمینی الگو میگیرند و سیدحسنها و سیدهاشمهایی که هرکدامشان نهضتی را راهبری میکنند و شاگردند در مکتبِ روحالله؛ مثلِ نلسون ماندلا که گفت «خمینی فرزندِ اسلام بود».
جملهٔ معروفی که زیر هر تصویرِ امام(ره) میخوانید؛ «تو به ما جراتِ طوفان دادی» برایِ همین بیداریهاست. نه فقط به ما که در پَستویِ خانهها از عاشورا و امامحسینِ قَتیل میخواندیم و اگر ساواکیای بینِ جمعیت نبود؛ نوبت به ابعادِ سیاسی قیامِ عاشورا و امامحسینِ شهید میرسید؛ البته قطرهچکانی! بلکه برایِهمهٔ مستضعفانِ دنیا. که روزی برایِ تمیز کردنِ چکمههایِ «کدخدایِ جهان» به صف میشدند و وزیر و وکیلشان را با کِرشمهٔ خارجیها عوض میکردند و ارزشِ سگهایِ خارجی؛ از شاه و ملکهشان بیشتر بود؛ و حالا به برکتِ الگوگیری از انقلابِ خمینی؛ با جان و دل میدانند که «هرکسی که خدا را ببیند؛ از هیچچیز ترسی ندارد.»
این از جان و دل دانستنها نامش اعتقاد است؛ باور است، ایمان است. ایمانی که بیهیچ سِلاحی و بیهیچ تکیهای به ابرقدرتهایِ جهان، و بیهیچ التماسی به قدرت خارجی، بیهیچ آویزانیای از فلان رئیسجمهورِ چشمآبی در راهروهایِ فرعی و بیهیچ ترسی از تهدیدها، انقلاب کرد. در جهانیکه الگوها خلاصه میشد در بلوک شرق و غرب، الگویی مستقل ترسیم کرد. اعتقادی که میگفت «قدرتها و ابرقدرتها و نوکرانِ آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکّه و تنها هم بماند؛ به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بُتپرستی است ادامه میدهد…»
دربارهٔ منظومهٔ فکری و شخصیتِ آقاروحالله(ره)، و آیتالله سیدعلی خامنهای(حفظهالله) که در میانِ همهٔ بیمعرفتیهایِ عمدی و سهوی، سُکاندار و امانتدارِ عزیز، حکیم، صالح، عالِمِ عامل، امین و بامعرفتِ انقلابِ خمینیست بخوانیم. شناختنِ الگـوهایِ نیک که در وانفسایِ لغزیدنها؛ خداوند وجودشـان را برکتِ روزگـارِ ما قرار داده؛ عینِ معرفت است. واجب است.
سخنرانیِ امروز رهبری انقدر پُرنکته و جذابه که پرداختن به یه بخش و نپرداختن به بخشهایِ دیگهٔ سخنرانـی؛ واقعا اجحاف نسبت به «حقِ مطلب»ـه!
واقعاً که لَاحَوْلَ وَ لَاقُوَّةَ إِلَّابِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.
واقعاً که لَاحَوْلَ وَ لَاقُوَّةَ إِلَّابِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.
Forwarded from 🇵🇸•كآفِه رَحيـــٓــمی•🇮🇷
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
- «اگر منِ خمینی را دوست دارید…»
نقل است که امام(ره) نامهای خطاب به رزمندگان و پاسدارها نوشته بود. دخترش را صدا زد که احمد را صدا بزنید، کارِ فوری دارم. حاجاحمد که آمد امام پرسید نامه را اگر منتشر نکردید، بیاورید. نامه در دفتر بود، نامه را آوردند و به امام دادند و امام فقط یک کلمه از آن را خط زد. پرسیدند موضوع چه بود؟ امام گفت در نامه نوشته بودم با همهٔ توانم برای شما دعا میکنم، “همه” را خط زدم؛ چون شاید نتوانم با “همهٔ توان” برایشان دعا کنم.
غرض کمالِ صداقت و تهذیبِ نفْسِ این مَرد بزرگِ تاریخساز و آرمانساز است؛ امام نه اهلِ مبالغهست و نه کتمانِ حقیقت. او اهلِ تقواست و توحید. بدانید وقتی گفت «اگر گمان بکنید که در تمام دنیا، رئیس جمهورها و سلاطین و امثالِ اینها، یک نفر را مثل آقای خامنهای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بنای قلبیاش بر این باشد که به این ملّـت خدمت کند، پیدا نمیکنید» پس پیدا نمیکنید…
-نیست ممکن؛ که دلِ ما زِ وفا برگردد…
نقل است که امام(ره) نامهای خطاب به رزمندگان و پاسدارها نوشته بود. دخترش را صدا زد که احمد را صدا بزنید، کارِ فوری دارم. حاجاحمد که آمد امام پرسید نامه را اگر منتشر نکردید، بیاورید. نامه در دفتر بود، نامه را آوردند و به امام دادند و امام فقط یک کلمه از آن را خط زد. پرسیدند موضوع چه بود؟ امام گفت در نامه نوشته بودم با همهٔ توانم برای شما دعا میکنم، “همه” را خط زدم؛ چون شاید نتوانم با “همهٔ توان” برایشان دعا کنم.
غرض کمالِ صداقت و تهذیبِ نفْسِ این مَرد بزرگِ تاریخساز و آرمانساز است؛ امام نه اهلِ مبالغهست و نه کتمانِ حقیقت. او اهلِ تقواست و توحید. بدانید وقتی گفت «اگر گمان بکنید که در تمام دنیا، رئیس جمهورها و سلاطین و امثالِ اینها، یک نفر را مثل آقای خامنهای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بنای قلبیاش بر این باشد که به این ملّـت خدمت کند، پیدا نمیکنید» پس پیدا نمیکنید…
-نیست ممکن؛ که دلِ ما زِ وفا برگردد…
در این شرایطِ منطقه که یک باندِ تروریستی در سوریه تبدیل به دولتِ رسمی شده و علیرغمِ سابقهٔ تکفیری و توحّش فعلی در سوریه، مورد استقبالِ مقامات غربی قرار میگیره؛ و تحرکات و تحریکهایِ محور شرارت برای بهم ریختنِ امنیتِ منطقه هم بر هیچکس پوشیده نیست؛ زوایایِ پنهان «امنیت» چیزیه که چون ازش بیخبریم و یا برامون تبدیل به یه مسئلهٔ عادی شده؛ ازش بیتفاوت میگذریم. اما به محضِ اینکه بینِ هزاران توطئهٔ خرابکارانهٔ خنثیشده، یک اتفاقِ تلخی رخ میده که طبیعتاً همه رو متاثر میکنه؛ زیر و بمِ همهچیز رو زیرسوال میبریم و تلاشهایِ شبانهروزی عاملانِ گمنام و نامدار برایِ ایجاد امنیت رو مسخره میکنیم. امروز خبری منتشر شد که اخیراً ۱۳ نفر از اعضای یه گروه داعشی از جمله رهبر گروه، تیمهای هدایت و پشتیبانی و عاملانِ انتحاری به همراه وسایل و تجهیزات از جمله جلیقه و کوله پشتی های انتحاری در تهران و اصفهان، قم و البرز که قصد خرابکاری در مراسمِ اخیر رو داشتن دستگیر شدن. جایی خونده بودم روزانه صدها توطئهٔ خرابکارانه شناسایی و خنثی میشه، صدها توطئهای که از اونها خبر نداریم و گاهی به راحتی تلاشهایی که داره برایِ ایجادِ یک امنیتِ استثنائی در کشور میشه رو مسخره میکنیم! شاید باید یه وقتایی دوربین نگاهمون رو بالاتر ببریم؛ در یک مقیاسِ بزرگتر و در یک قیاسِ بهتری همهچیز رو ببینیم.
خدا به این سربازانِ گمنام و نامدار توان و قوّت و ایمانی روزافزون بده…
خدا به این سربازانِ گمنام و نامدار توان و قوّت و ایمانی روزافزون بده…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستندِ «روایت دیگر»
برای افرادیکه گمان میکنن امروز ژستِ مخالفت با ولایتفقیه | ولیفقیه، راه رسیدن به ژست حقخواهیست! کلامِ علمای معاصـر بنام و بزرگِ شیعه که هرکدوم یک وزنه در عرفان، اخلاق و علم محسوب میشن رو دربارهٔ امامخمینی(ره) و آیتالله خامنهایِ عزیز بشنوید؛ کلامـی که مُبتنـی بر «مبنا»ست. ریشه دارد، دلیل دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
مستندِ «عاشقخمینی(ره)» هم اینجاست.
حتماً ببینید!
برای افرادیکه گمان میکنن امروز ژستِ مخالفت با ولایتفقیه | ولیفقیه، راه رسیدن به ژست حقخواهیست! کلامِ علمای معاصـر بنام و بزرگِ شیعه که هرکدوم یک وزنه در عرفان، اخلاق و علم محسوب میشن رو دربارهٔ امامخمینی(ره) و آیتالله خامنهایِ عزیز بشنوید؛ کلامـی که مُبتنـی بر «مبنا»ست. ریشه دارد، دلیل دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
مستندِ «عاشقخمینی(ره)» هم اینجاست.
حتماً ببینید!
در بابِ دغدغهمندی ما چند دسته افراد داریم؛ یه دسته فعالانه و در حدِ توان خودشون مشغولن، حتی در حدِ گذاشتن یک استوری، حتی پخش یه تراکت در تجمعات، یا شرکت در تجمُعاتِ مردمی که احتمال زیاد بازتابِ رسانهای داره؛ و یه دسته هم در حد توانِ خودشون مشغولِ زدنِ دستهٔ اول، کنایه، نِق، انتقادات تند و احتمالا تمسخر. اینروزا خیلی دلم میخواد از اینا بپرسم چرا اینجوریاید؟ چرا هرچی میشه، سازِ مخالف میزنید؟ چرا دربارهٔ هر اتفاقِ خوب و پسندیده و دغدغهمندیِ محترمانهای، درحالِ غر زدناید؟ در واقع، خودتون چهکاری کردید که گمان میکنید کارِ آدمهایی که یه قدم هرچند کوچیک برداشتن برایِ دغدغههای خودشون؛ انقدر بیارزشه و لایقِ زدن چپ و راست از طرف شما؟ در این مکتبِ تفکر صرفاً انتقادی شما، اینکه «عیبش چو بگفتـی؛ هنرش نیز بگو» جایی نداره؟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رهبرِ انقلاب- ۱۴۰۱/۵/۵:
«این جشن غدیر در تهران، خیلی چیز عجیبی بود! نمیدانم شما دیدید یا خیر. من خودم در تلویزیون نگاه کردم دیدم؛ بعضیها هم که رفته بودند، آمدند برای ما تعریف کردند. دیدید چهجوری در این جشن میلیونی، همه جور آدمی شرکت کردند؟ اینها طرفدار دیناند، اینها دوست دارند دین را.»
ـــــــــــــــــــــــــ
پ.ن: فکر میکنم خیلی واضحه که هیچ تناقضی بینِ جشن میلیونیِ غدیر و جشنهایِ محله به محله برایِ غدیر وجود نداره. جشنِ میلیونیِ غدیر بعنوان یک نماد قابلِ تقدیر با بازتابهایِ رسانهایست که با حضور «مردم» و در یک بسترِ حمایتی از طرفِ نهادهای مختلف؛ میتونه قابلِ تسری به محلهها و شهرها و روستاهای دیگه هم باشه. کمااینکه تجمعِ معروفِ تاسوعا و عاشورای اردبیل و زنجان که تبدیل به یک نمادِ تاریخیِ همراه با بازتابهایِ فوقالعادهٔ رسانهایِ شده؛ با اقامهٔ عزایِ سیدالشهدا در محلههایِ مختلف این استانها در تعارض نیست! این دوگانهسازیها از دوگانهای که وجـود نداره؛ نه تنها غیرضروریه، بلکه عجیب هم هست.
غدیر رو هرطور که میتونید پرشور برگزار کنید و زنده نگه دارید؛ عاشورا نتیجهٔ غفلت از غدیره.
«این جشن غدیر در تهران، خیلی چیز عجیبی بود! نمیدانم شما دیدید یا خیر. من خودم در تلویزیون نگاه کردم دیدم؛ بعضیها هم که رفته بودند، آمدند برای ما تعریف کردند. دیدید چهجوری در این جشن میلیونی، همه جور آدمی شرکت کردند؟ اینها طرفدار دیناند، اینها دوست دارند دین را.»
ـــــــــــــــــــــــــ
پ.ن: فکر میکنم خیلی واضحه که هیچ تناقضی بینِ جشن میلیونیِ غدیر و جشنهایِ محله به محله برایِ غدیر وجود نداره. جشنِ میلیونیِ غدیر بعنوان یک نماد قابلِ تقدیر با بازتابهایِ رسانهایست که با حضور «مردم» و در یک بسترِ حمایتی از طرفِ نهادهای مختلف؛ میتونه قابلِ تسری به محلهها و شهرها و روستاهای دیگه هم باشه. کمااینکه تجمعِ معروفِ تاسوعا و عاشورای اردبیل و زنجان که تبدیل به یک نمادِ تاریخیِ همراه با بازتابهایِ فوقالعادهٔ رسانهایِ شده؛ با اقامهٔ عزایِ سیدالشهدا در محلههایِ مختلف این استانها در تعارض نیست! این دوگانهسازیها از دوگانهای که وجـود نداره؛ نه تنها غیرضروریه، بلکه عجیب هم هست.
غدیر رو هرطور که میتونید پرشور برگزار کنید و زنده نگه دارید؛ عاشورا نتیجهٔ غفلت از غدیره.