امریکا به یمن حمله میکند و زنان و کودکان را به جرمِ «دفاع از مظلومان» سلاخی میکند؛ مدیرِ فارسیزبان رادیو اسرائیل میگوید «هیچ مهم نیست که چند زن و بچهٔ یمنی کُشته شدهاند!»
ترکیه به شمالِسوریه حملهٔ هوایی میکند و در روستایی واقع در حومهٔ عینالعرب ۷ نفر اعضای یک خانواده در حملهٔ جنگندههای ترکیهای جان خود را از دست میدهند، اسرائیل هم شبانهروز سوریه را بمباران میکند! شبانهروز! حدس میزنید واکنشِ جولانی و دار و دستهاش چیست؟! مقابله با اسرائیل و ترکیه؟ نه. سلاخیِ مردم و علویانِ سوریه، بُریدنِ سر زنان و کودکان و دریدنِ گلویِ مردان. بعد؟ همراهِ تروریستهایِ بزککردهای که منتهیآمالِ لیبرالها و براندازها بودند در «آزادی» به مواضعِ حزبالله در مرز لبنان هم حمله میکنند! همهچیزشان جلوی اسرائیل غلاف است؛ چون دستور اینطور رسیده. تیتر فعلا همین است! فردایِ آزادیشان همین است!
اسرائیل مجدداً حملات دیوانهوارش را به غزه از سر میگیرد و همین الانکه این متن را میخوانید؛ ۴۰۰ فلسطینی که عمدتاً کودکاناند به شهادت رسیدهاند. کاخِ سفید هم اعلام کرده «ترامپ از بازگشت نتانیاهو به جنگ استقبال میکند؛ اصلا خودش بمبافکن و تسلیحات را به اسرائیل فرستاده!»
حالا امریکا که فکر میکرد یمنیها -بعنوانِ فقیرترین کشور- با حملاتِ قلدری مثل ترامپ پا پس میکِشند و موشکها را غلاف میکنند و صنعا دیگر شاهدِ تجمع میلیونیِ یمنیها نمیشود؛ عرصه را تنگ دیده و میگوید اصلا همهش تقصیرِ ایران است! یمن بدونِ ایران چطور ناو هواپیمابرِ هریترومنِ ما را میزند و اعلام میکند که از حالا ترددِ هر جنبندهٔ امریکایی از دریایِ سرخ با موشکهایِ ما پاسخ میگیرد؟! امریکایی که نامهٔ تهدیدآمیزِ گستاخانهاش برای عدهای حکمِ نامهٔ فدایت شَوَم دارد و هنوز چشم دوختهاند به صلح با گرگ. آنوقت یکعده همین دور و برِ ما نشستهاند به طعنه و زخمزبان… صحنه چقدر روشن است!
ترکیه به شمالِسوریه حملهٔ هوایی میکند و در روستایی واقع در حومهٔ عینالعرب ۷ نفر اعضای یک خانواده در حملهٔ جنگندههای ترکیهای جان خود را از دست میدهند، اسرائیل هم شبانهروز سوریه را بمباران میکند! شبانهروز! حدس میزنید واکنشِ جولانی و دار و دستهاش چیست؟! مقابله با اسرائیل و ترکیه؟ نه. سلاخیِ مردم و علویانِ سوریه، بُریدنِ سر زنان و کودکان و دریدنِ گلویِ مردان. بعد؟ همراهِ تروریستهایِ بزککردهای که منتهیآمالِ لیبرالها و براندازها بودند در «آزادی» به مواضعِ حزبالله در مرز لبنان هم حمله میکنند! همهچیزشان جلوی اسرائیل غلاف است؛ چون دستور اینطور رسیده. تیتر فعلا همین است! فردایِ آزادیشان همین است!
اسرائیل مجدداً حملات دیوانهوارش را به غزه از سر میگیرد و همین الانکه این متن را میخوانید؛ ۴۰۰ فلسطینی که عمدتاً کودکاناند به شهادت رسیدهاند. کاخِ سفید هم اعلام کرده «ترامپ از بازگشت نتانیاهو به جنگ استقبال میکند؛ اصلا خودش بمبافکن و تسلیحات را به اسرائیل فرستاده!»
حالا امریکا که فکر میکرد یمنیها -بعنوانِ فقیرترین کشور- با حملاتِ قلدری مثل ترامپ پا پس میکِشند و موشکها را غلاف میکنند و صنعا دیگر شاهدِ تجمع میلیونیِ یمنیها نمیشود؛ عرصه را تنگ دیده و میگوید اصلا همهش تقصیرِ ایران است! یمن بدونِ ایران چطور ناو هواپیمابرِ هریترومنِ ما را میزند و اعلام میکند که از حالا ترددِ هر جنبندهٔ امریکایی از دریایِ سرخ با موشکهایِ ما پاسخ میگیرد؟! امریکایی که نامهٔ تهدیدآمیزِ گستاخانهاش برای عدهای حکمِ نامهٔ فدایت شَوَم دارد و هنوز چشم دوختهاند به صلح با گرگ. آنوقت یکعده همین دور و برِ ما نشستهاند به طعنه و زخمزبان… صحنه چقدر روشن است!
قبل از انتخابات یه چیزی اینجا نوشته بودم که مضمونش این بود: «به جریانی که صرفاً شعار مذاکره و رفعِتحریم میدهد و تمامِ برنامههایش را روی مذاکره با طرفِ بدعهدِ زورگو متمرکز کرده، نمیتوان اعتماد کرد؛ این راهحل بارها امتحانِ خودش را پس داده و تحریمها را بیشتر هم کرده. بعدها پاسخگویی به ناکامیهایشان را گردنِ شما میاندازند!»
علیرغمِ اینکه الان برای دولتی که به دلایلِ کاملا منطقی و قابلِدفاع بهش رای ندادم و نخواهم داد؛ بعنوانِ «دولت رسمیِکشور» آرزوی موفقیت میکنم؛ اما هنوزم نظرم همینه. جریانرسانهایِ پیوستِ دولت که برایِ افزایش دلار از ۵۸ تا ۹۴ در دورانِ وزارت وزیرِ استیضاحشده سکوت اختیار کرده بود و وزیرش میگفت «اینارو از بانکمرکزی بپرسید، به من مربوط نمیشه!» حالا برایِ دلار ۱۰۰ هزارتومنی در همین چندماههٔ ابتداییِ دولت هشتگ میزنه و انگشتِ اتهام رو سمت اونهایی میگیره که وزیراقتصاد رو به دلایلکاملا اقتصادی استیضاح کردند! بماند که وقتی جلسهٔ استیضاحِ وزیر رو دیدم به قولِ رئیسمجلس از نیمساعت وقتِ دفاع؛ فقط از ۹ دقیقهاش استفاده کرد و تو این ۹ دقیقه هم عملاً هیچ دفاعی برای قانعکردنِ مجلس انجام نداد؛ مگه وفاق جادهٔ یکطرفهست؟ مگه چکِ سفیدی ردّ و بدل شده که تحتِ هیچشرایطی پاسخگو نباشید و دیگران رو بابتِ وظایفشون متهم کنید؟ گرچه شما یکبار در دههٔ ۹۰ عملکردتون رو نشون داده بودید و رکوردهارو باقی گذاشته بودید و اعتمادِ دوباره به شما از عجایب بود.
چطور دلار از ۵۸ تا ۹۴هزارتومن در همین چندماه، کوچکترین ربطی به وزیر و سیاستهایِ اعمالیِ وزیری نداشت که در طول سهسالِ گذشته از هیچ نقد تند و تیزِ توییتریای دریغ نمیکرد، اما دلار از ۹۴ تا ۱۰۰ هزارتومن بعهدهٔ استیضاحکنندگانِ وزیر شد؟ خب برایِ سایرِ بیبرنامگیها چه توجیهـی دارید؟ برای قطعیبرق، اهمال در ذخیرهسازی گازوئیل و..؟ برایِ اولویت قراردادنِ مسائلی مثلِ رفعحصر بجایِ اولویتهایِ اصلی؟
مسئله همینه؛ این جریانرسانهای دنبالِ هر گردنی میگرده تا بیبرنامگیها و اولویتبندیهایِ غیرضروریش رو روش بندازه؛ بجز خودش. مثلِ دههٔ ۹۰. درحالیکه از مقدماتِ بدیهیِ رسیدگی به اولویتها؛ شناختِ حداقلی از اونهاست!
علیرغمِ اینکه الان برای دولتی که به دلایلِ کاملا منطقی و قابلِدفاع بهش رای ندادم و نخواهم داد؛ بعنوانِ «دولت رسمیِکشور» آرزوی موفقیت میکنم؛ اما هنوزم نظرم همینه. جریانرسانهایِ پیوستِ دولت که برایِ افزایش دلار از ۵۸ تا ۹۴ در دورانِ وزارت وزیرِ استیضاحشده سکوت اختیار کرده بود و وزیرش میگفت «اینارو از بانکمرکزی بپرسید، به من مربوط نمیشه!» حالا برایِ دلار ۱۰۰ هزارتومنی در همین چندماههٔ ابتداییِ دولت هشتگ میزنه و انگشتِ اتهام رو سمت اونهایی میگیره که وزیراقتصاد رو به دلایلکاملا اقتصادی استیضاح کردند! بماند که وقتی جلسهٔ استیضاحِ وزیر رو دیدم به قولِ رئیسمجلس از نیمساعت وقتِ دفاع؛ فقط از ۹ دقیقهاش استفاده کرد و تو این ۹ دقیقه هم عملاً هیچ دفاعی برای قانعکردنِ مجلس انجام نداد؛ مگه وفاق جادهٔ یکطرفهست؟ مگه چکِ سفیدی ردّ و بدل شده که تحتِ هیچشرایطی پاسخگو نباشید و دیگران رو بابتِ وظایفشون متهم کنید؟ گرچه شما یکبار در دههٔ ۹۰ عملکردتون رو نشون داده بودید و رکوردهارو باقی گذاشته بودید و اعتمادِ دوباره به شما از عجایب بود.
چطور دلار از ۵۸ تا ۹۴هزارتومن در همین چندماه، کوچکترین ربطی به وزیر و سیاستهایِ اعمالیِ وزیری نداشت که در طول سهسالِ گذشته از هیچ نقد تند و تیزِ توییتریای دریغ نمیکرد، اما دلار از ۹۴ تا ۱۰۰ هزارتومن بعهدهٔ استیضاحکنندگانِ وزیر شد؟ خب برایِ سایرِ بیبرنامگیها چه توجیهـی دارید؟ برای قطعیبرق، اهمال در ذخیرهسازی گازوئیل و..؟ برایِ اولویت قراردادنِ مسائلی مثلِ رفعحصر بجایِ اولویتهایِ اصلی؟
مسئله همینه؛ این جریانرسانهای دنبالِ هر گردنی میگرده تا بیبرنامگیها و اولویتبندیهایِ غیرضروریش رو روش بندازه؛ بجز خودش. مثلِ دههٔ ۹۰. درحالیکه از مقدماتِ بدیهیِ رسیدگی به اولویتها؛ شناختِ حداقلی از اونهاست!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هربار که خبرِ حملهٔ امریکا به یمن میآید؛ همه در دنیا منتظرند تا ببینند یمنیها چه میکنند! میدانند یمن کوتاه نمیآید. امریکا فکرش را هم نمیکرد که کشوری که مُدام از آن باعنوانِ «پابرهنهها» یاد میکند و سالها در محاصرهٔ شدید و بمبارانهایِ وحشیانهٔ جنگندههایِ ائتلافِ عربستان و غربیها بود؛ حالا ناو هواپیمابر هریترومنش را بزند و امشب هم اسرائیل را با موشکهایِ بالستیک «فلسطین۲» هدف قرار میدهد!
سخنرانیهایِ سیدعبدالملکحوثی رهبرِ انصارالله یمن که مصداقِ شرافت است! هم جورِ بیغیرتیِ حُکامِ فربهٔ عرب را میکشد و هم مایهٔ آبروی جهان عرب است و ملتهای مسلمان. این جملهٔ او سر زبانها افتاده که «رویارویی با خشم نیروهایِ طغیانگر، بهتر از مواجهه با خشمِ خداوند است..»
همه را نوشتم تا به جملاتِ دکتر سلیم المنتصر -از اعضای انصارالله- برسم:
افکارِ امامخمینـی(ره) از دلایلِ اصلی ما برایِ دفاع از مستضعفین است. یقینِ ما به ولایتفقیه، امامخامنهایست.او کسیست که محور مقاومت را تأسیس کرد و به برکتِ این مرد، ما در تاریکیها از نورِ او روشنی میگیریم…
ریشه!
تا دیر نشده؛ ریشه را سفت بچسبیم…
سخنرانیهایِ سیدعبدالملکحوثی رهبرِ انصارالله یمن که مصداقِ شرافت است! هم جورِ بیغیرتیِ حُکامِ فربهٔ عرب را میکشد و هم مایهٔ آبروی جهان عرب است و ملتهای مسلمان. این جملهٔ او سر زبانها افتاده که «رویارویی با خشم نیروهایِ طغیانگر، بهتر از مواجهه با خشمِ خداوند است..»
همه را نوشتم تا به جملاتِ دکتر سلیم المنتصر -از اعضای انصارالله- برسم:
افکارِ امامخمینـی(ره) از دلایلِ اصلی ما برایِ دفاع از مستضعفین است. یقینِ ما به ولایتفقیه، امامخامنهایست.او کسیست که محور مقاومت را تأسیس کرد و به برکتِ این مرد، ما در تاریکیها از نورِ او روشنی میگیریم…
ریشه!
تا دیر نشده؛ ریشه را سفت بچسبیم…
این صدای بقایایِ چهارشنبهسوری؛ ساعت ۲ نصفهشب محلهٔ ماست. یه چشمه از اونچیزیه که شیشههایِ خونه رو میلرزوند و جیغِ دزدگیرِ ماشینها رو درمیآورد و با هرصدایی چشمها ناخودآگاه بسته میشد؛ تازه صدایِ آهنگ و کِل کشیدنها و خندهها تموم شده. و من تمامِ مدت به فلسطین فکر میکنم، به لبنان، یمن و هرجاییکه دکمهٔ حقوقبشرِ سلاحهایِ امریکایی اونجا قفل شده. به وقتی که مادرها با هرصدایِ بمب گوشهایِ بچههاشون رو میگیرن و چشم بچهها از وحشت باز میمونه و قالب تُهی میکنن. به وقتی که زیرِ هر بمباران و عبور هر جنگندهای؛ پدری دنبالِ تیکههایِ بدن بچهش زیر آوار میگرده و مادری داد میزنه «یاربّ…» به وقتی که رویِ پارچهای که اصلاً کفن نبود؛ اما باید کفن میبود اسمِ مادر و جنینی تویِ شکمش رو نوشتن تا شاید پدری -اگر زنده بود- عزیزان لای کفن پیچیده شدهش رو بشناسه. به وقتی که بمبهایِ ممنوعه روی چادر آوارگان آوار میشن و دوربینها زندهزنده سوختنِ زن و بچهها رو ثبت میکنن، به بانکِ اهدافِ حقوقبشرِ غربی! و به اندوهِ بشر که بسیار است…
قدر یعنی...؟
@Ostad_Shojae
زرنگترینِ آدمها اونیه که از امشب بگه:
«خدایا من از خـــودم هیـــچی ندارم؛
من هیچی نیستم؛
نه نفعِ خودم رو میدونم، نه ضررِ خودمو؛
هرچه هست از توست؛
هرچه هست تویـــی!»
|•استاد شجاعی| •پیشنهادِ خوب🤍
«خدایا من از خـــودم هیـــچی ندارم؛
من هیچی نیستم؛
نه نفعِ خودم رو میدونم، نه ضررِ خودمو؛
هرچه هست از توست؛
هرچه هست تویـــی!»
|•استاد شجاعی| •پیشنهادِ خوب🤍
Forwarded from [مقتـدرِ مَظـ𓂆ـوم] 🇮🇷
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
هربار نزدیکِ این ایام میشه، میرم سراغِ کتابِ «الغارات» تا یادم نره باید هزارانبار «تاریخ» رو مرور کرد! تاریخی که امیرالمومنین در اون، رهبری فراتر از درکِ جامعه بود. تا یادم نره اگر «بصیرت» نباشه؛ حتی اگه در زمرهٔ یارانِ علی(ع) باشی و چشمدرچشمِ علی(ع) بشی و با او همکلام هم باشی؛ میلغزی و میلرزی و علی(ع) رو تنها میذاری؛ پاهات سُست میشه حتی در یکقدمـیِ پیروزی. تا یادم نره فقط کافیه صدایِ سُستیِ قدمهات برسه به دمو دستگاهِ معاویه؛ تا برای همیشه مغلوبِ رسانهٔ جهـل باشی. و اگر ما هم به تاریخ برگردیم؛ این از هیچکدوممون دور و بعید نیست!
این کتاب به ما درکِ «واقعیتری» نسبت به اون دوران میده، درکـی تلخ و مملـوء از مظلومیت و تنهایی؛ و متفاوت از یک نگاهِ فانتـزیِ رایج.
باید الغارات رو فهمید و براش اشک ریخت، تا به فهمِ اشکِ عاشورا رسید.
این کتاب به ما درکِ «واقعیتری» نسبت به اون دوران میده، درکـی تلخ و مملـوء از مظلومیت و تنهایی؛ و متفاوت از یک نگاهِ فانتـزیِ رایج.
باید الغارات رو فهمید و براش اشک ریخت، تا به فهمِ اشکِ عاشورا رسید.
جا دارد از غصّــه
همهٔ عالَم بمیرند؛
گفتند:
«حیدر هم مگر اهلِ نماز است؟»
آن ظلمهایی که به زهرا و علی شد؛
پروندهاش؛
تا روزِ محشــر بازِ باز است..
همهٔ عالَم بمیرند؛
گفتند:
«حیدر هم مگر اهلِ نماز است؟»
آن ظلمهایی که به زهرا و علی شد؛
پروندهاش؛
تا روزِ محشــر بازِ باز است..
شروع کنیـم امسـال را به نامِ خدا؛
به یادِ علی(ع)،
به اذنِ عالیِ اَعلیٰ!
نوروز که به امسال به عشقِ مولا(ع)
هر لحظه
به آلِ او توسّل دارد..
یَا مُقَلِّبَالْقُلُـوب وَ الْأَبْصَـــار
حَوّلحَالنا به ظهورِالحُجّــه..
به یادِ علی(ع)،
به اذنِ عالیِ اَعلیٰ!
نوروز که به امسال به عشقِ مولا(ع)
هر لحظه
به آلِ او توسّل دارد..
یَا مُقَلِّبَالْقُلُـوب وَ الْأَبْصَـــار
حَوّلحَالنا به ظهورِالحُجّــه..
۱۴۰۳یِ سخت،
گذشتی؟
خیلی سخت گذشتی؛
سالِ وداعهایِ تلخ!
سالِ خداحافظیهای پی در پی!
سالِ گمشدنِ تکّهای از قلبِ ما در ورزقان!
سالِ فـریادهای «انّاعَلــیالعهــد»،
سالِ ابتلاء، و صبر بر این ابتلاء!
سالِ صبوری؛ و شُکر بر این صبوری..
۱۴۰۴یِ عزیز،
سالِ وصــالهایِ عزیز باش؛
ما چشمبه راهِ خورشیدیم..
گذشتی؟
خیلی سخت گذشتی؛
سالِ وداعهایِ تلخ!
سالِ خداحافظیهای پی در پی!
سالِ گمشدنِ تکّهای از قلبِ ما در ورزقان!
سالِ فـریادهای «انّاعَلــیالعهــد»،
سالِ ابتلاء، و صبر بر این ابتلاء!
سالِ صبوری؛ و شُکر بر این صبوری..
۱۴۰۴یِ عزیز،
سالِ وصــالهایِ عزیز باش؛
ما چشمبه راهِ خورشیدیم..
🇵🇸•كآفِه رَحيـــٓــمی•🇮🇷 pinned «هربار نزدیکِ این ایام میشه، میرم سراغِ کتابِ «الغارات» تا یادم نره باید هزارانبار «تاریخ» رو مرور کرد! تاریخی که امیرالمومنین در اون، رهبری فراتر از درکِ جامعه بود. تا یادم نره اگر «بصیرت» نباشه؛ حتی اگه در زمرهٔ یارانِ علی(ع) باشی و چشمدرچشمِ علی(ع)…»
دلم برایت تنگ شده!
ریههایِ من،
نفسهایِ در کنارِ تو را، کم آوردهاند..
ماهِ آسمانِ شبهایِ تارِ من.
ماهِ من…
ماهِ من…
ریههایِ من،
نفسهایِ در کنارِ تو را، کم آوردهاند..
ماهِ آسمانِ شبهایِ تارِ من.
ماهِ من…
ماهِ من…
از نظرِ من مخاطب برنامههایِ «محفل»، «زندگی پس از زندگی» و «معلی» واقعا ترازِ برنامههایِ صداوسیما رو بالا برده، هر برنامهای در این سطح، در کنار محاسنِ فراوانی که داره احتمالاً نکاتی هم برای انتقاد خواهد داشت؛ اما اگه غرضها و یه سری بدبینیها کنار گذاشته بشه، با یه دیدِ بازتر و منصفانهتر قطعاً خیلیها به موفقیتِ این برنامهها اذعـان میکنن.
اگه قسمتهایِ مختلف زندگـی پس از زندگـی رو ندیدید میتونید اینجا ببینید؛ خصوصاً سه قسمتِ مربوط به اقای امیرحسینحیدری که پیشنهاد میکنم حتماً ببینید:
@zendegindetv4
قسمتهای برنامهٔ محفل رو هم اینجا میذارن:
@mahfeltv3
اگه قسمتهایِ مختلف زندگـی پس از زندگـی رو ندیدید میتونید اینجا ببینید؛ خصوصاً سه قسمتِ مربوط به اقای امیرحسینحیدری که پیشنهاد میکنم حتماً ببینید:
@zendegindetv4
قسمتهای برنامهٔ محفل رو هم اینجا میذارن:
@mahfeltv3
خدایا به حقِ امشب، کمک کن توی زندگیِ ایندنیا از «حواشـی» گـذر کنیم و به «اصـل» برسیم؛ تا اوندنیا بابتِ ورقزدنِ پروندهٔ حاشیههایی که تو زندگی بهشون دامن میزدیم و سرگرمشون بودیم؛ معطّـل نشیم! اَزَمون گذر کنن، تا به اصل برسیم..
«محاسنِخونینِ
بابارو
زینب دیده؛
قصّهٔ بعدی
قصّــهٔ
سرنیزه و
خــورشـیده..»
بابارو
زینب دیده؛
قصّهٔ بعدی
قصّــهٔ
سرنیزه و
خــورشـیده..»
تجربهگر امروز «زندگی پس از زندگی» میگه تو مدرسه یکی از بچههارو خیلی مسخره میکردن؛ منم تو همون دستهٔ مسخرهکنندهها بودم، خیلی درسش خوب بود و نمرههاش همیشه بالا بود اما ماها اینجوری نبودیم؛ وقتی رفتم اون دنیا بهم گفتن اون فرد بخاطرِ تمسخرها و تحقیرهایِ تو دیگه درسش رو ادامه نداد، ما تو تقدیرش ازدواج رو گذاشته بودیم اما بخاطر تحقیرهایِ تو معتاد شد و ازدواج نکرد! وقتی برگشتم به دنیا، خیلی گشتم تا پیداش کنم و التماس کنم تا منو ببخشه؛ اما متوجه شدم که در اثرِ تزریقِ مواد فوت کرده…
این بخش رو شنیدم ناخودآگاه یادِ یکی از آدمهای معروفی افتادم که خودکشی کرده بود؛ و از اطرافیانش میگفتن بابتِ تمسخرها و طعنهها افسردگی گرفته بوده؛ همونموقع که کامنتهاش رو میخوندم میدیدم یه عده همچنان دارن مسخرهش میکنن و حتی بعد از مرگش هم دستبردار نبودن! یادِ اون خانم معلمی افتادم که یه کلمهٔ «آنلاین» رو اشتباهی تلفظ کرده بود و بابت تمسخرهایی که شده بود؛ مدتها خونهنشین شده بود. اون معلمی که عربی رو با ذوق تدریس میکرد و با صداش انواع دابسمشهارو ساختن و خیلی اذیت شده بود، اون خانمِ «صلّعلیسهترکه» که رفتن پیشش و متوجه شدن بخاطر تمسخرها یک هفته از خونه بیرون نیومده و …
ماها نمیدونیم ممکنه با یه رفتار به ظاهر شبیه به «شوخی» چه میکنیم با آیندهٔ و حال آدمها! با اعتماد بهنفس و امیدشون! فکر میکنیم شوخیه؛ ولی فقط فکر میکنیم… خیلی از ماها! خیلی از آدمها.
این بخش رو شنیدم ناخودآگاه یادِ یکی از آدمهای معروفی افتادم که خودکشی کرده بود؛ و از اطرافیانش میگفتن بابتِ تمسخرها و طعنهها افسردگی گرفته بوده؛ همونموقع که کامنتهاش رو میخوندم میدیدم یه عده همچنان دارن مسخرهش میکنن و حتی بعد از مرگش هم دستبردار نبودن! یادِ اون خانم معلمی افتادم که یه کلمهٔ «آنلاین» رو اشتباهی تلفظ کرده بود و بابت تمسخرهایی که شده بود؛ مدتها خونهنشین شده بود. اون معلمی که عربی رو با ذوق تدریس میکرد و با صداش انواع دابسمشهارو ساختن و خیلی اذیت شده بود، اون خانمِ «صلّعلیسهترکه» که رفتن پیشش و متوجه شدن بخاطر تمسخرها یک هفته از خونه بیرون نیومده و …
ماها نمیدونیم ممکنه با یه رفتار به ظاهر شبیه به «شوخی» چه میکنیم با آیندهٔ و حال آدمها! با اعتماد بهنفس و امیدشون! فکر میکنیم شوخیه؛ ولی فقط فکر میکنیم… خیلی از ماها! خیلی از آدمها.