او زیباست. و میتوانم نگاهش کنم و دوباره خداپرست شوم اگر بخواهد خدایش را بپرستم. و میتوانم ببوسمش و از تصور مرگ در گردنهی بین پلنگچال و ایستگاه پنج دست بردارم. و میتوانم لمسش کنم و دیگر از دستهایم عصبانی نباشم. اما نوشتن زیبایی، ربطی به تصاحب زیبایی ندارد. و نویسندهها، برای همین است که معمولا زود میمیرند. ♥️
#حمید_سلیمی
#حمید_سلیمی
❤7👍1
بگذار بگویم:
بغض که میکنی گریهام میگیرد
خنده ات که بگیرد
حالم از همیشه بهتر است
میبینی زندگیم را؟!
به دلت بند است بندِ دلم🥲♥️🧿
-
بغض که میکنی گریهام میگیرد
خنده ات که بگیرد
حالم از همیشه بهتر است
میبینی زندگیم را؟!
به دلت بند است بندِ دلم🥲♥️🧿
-
❤6👍2
• گفتند در یک جمله او را توصیف کن
گفتم«در آسمان تاریک،میان همه ستارگان ،او ماه من است.♥️🌙
گفتم«در آسمان تاریک،میان همه ستارگان ،او ماه من است.♥️🌙
❤13😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بفرست واسه اونی که میخوای
اینجوری باهاش خلوت کنی!🥹🩵
اینجوری باهاش خلوت کنی!🥹🩵
👍7🙊2❤1🌚1
تا حالا این حس و داشتین که کلمه ها وصف احساستون نباشه؟:)
ولی دیگه انقدر زیاد دوست دارم که حسم بهت با این کلمه ها و جمله ها بیان نمیشه، واقعا انقد احساسم نسبت بهت قوی و زیاده که بعضی وقتا میگم خدایا مگه میشه یه نفرو انقد دوست داشت، با خودم میگم این آدم چیکار کرد که من اینجوری شدم، و در نتیجه ساعت ها بهت فکر میکنم و غرق میشم تو دوست داشتن تو:)❤
ولی دیگه انقدر زیاد دوست دارم که حسم بهت با این کلمه ها و جمله ها بیان نمیشه، واقعا انقد احساسم نسبت بهت قوی و زیاده که بعضی وقتا میگم خدایا مگه میشه یه نفرو انقد دوست داشت، با خودم میگم این آدم چیکار کرد که من اینجوری شدم، و در نتیجه ساعت ها بهت فکر میکنم و غرق میشم تو دوست داشتن تو:)❤
❤8👍1🙊1
من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد
نمیدانستم وقتی فروغ میگوید مرا بپیچ در حریر بوسه ات
چه لذتی میان پیچیده شدن در حریر بوسه هایت هست
آخر از کجا باید میفهمیدم وقتی آیدا با عنوان خدای کوچک من
خوانده میشود، چه حضی میبرد
چطور باید درک میکردم در بند آغوش تو بودن عین رهاییست؟
چه میدانستم یک نفر می آید و میتواند بشود
شهرت، کشورت، خانواده ات،
من شبیه حال بودن با تو را قبل تو زندگی نکردم
اگر این روزهایم زندگیست
پس روزهای قبل آمدنت به زندگی ام را چه بنامم؟ :) ♥️
#سیما_امیرخانی
نمیدانستم وقتی فروغ میگوید مرا بپیچ در حریر بوسه ات
چه لذتی میان پیچیده شدن در حریر بوسه هایت هست
آخر از کجا باید میفهمیدم وقتی آیدا با عنوان خدای کوچک من
خوانده میشود، چه حضی میبرد
چطور باید درک میکردم در بند آغوش تو بودن عین رهاییست؟
چه میدانستم یک نفر می آید و میتواند بشود
شهرت، کشورت، خانواده ات،
من شبیه حال بودن با تو را قبل تو زندگی نکردم
اگر این روزهایم زندگیست
پس روزهای قبل آمدنت به زندگی ام را چه بنامم؟ :) ♥️
#سیما_امیرخانی
😍6❤3
من اون لحظهای که از ته دلت میخندی و چهار
پنجتا تار از موهای قشنگت میریزن رو صورتت؛
تا آسمون هفتم خدا پرواز میکنم🙊♥️📎🫀
پنجتا تار از موهای قشنگت میریزن رو صورتت؛
تا آسمون هفتم خدا پرواز میکنم🙊♥️📎🫀
❤15👍2😍1
تو بدن هورمونی هست به نام
«اکسی توسین» که بهش میگن هورمون عشق.
این هورمون وقتی تولید میشه که
دست معشوقمونو بگیریم!
خانوادمون یا کسایی که دوسشون داریم رو
بَغل کنیم! از دیگران تعریف کنیم و
بهشون حس خوب بدیم! یا وقتی با یه نوزاد
بازی میکنیم و بخنده!
بنظرم این قشنگترین هورمون آدماس👀♥️✨
«اکسی توسین» که بهش میگن هورمون عشق.
این هورمون وقتی تولید میشه که
دست معشوقمونو بگیریم!
خانوادمون یا کسایی که دوسشون داریم رو
بَغل کنیم! از دیگران تعریف کنیم و
بهشون حس خوب بدیم! یا وقتی با یه نوزاد
بازی میکنیم و بخنده!
بنظرم این قشنگترین هورمون آدماس👀♥️✨
❤13👍9😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و جز تو انسانی را چنین شایسته دوست داشتن ندیده ام♥️"
❤14👍1
باید یک مَردِ مهربان تر از خودت کنارِ زندگی ات بماند
که رنگِ رژِ لب و لاک هایِ ناخونهایَت با سلیقه یِ او باشد.
که به وقتِ دیدنش دیگر در کیفِ دستی ات آینه ی کوچک و فانتزی ات جا خُشک نکند.
دیگر از برهم خوردنِ ارایشت نترسی.
و دلهره ی پاک شدنِ رژِ لبت را پیش او نداشته باشی.
دیگر برایت مهم نباشد لاکِ ناخون هایت نصفه و نیمه پاک میشوند.
برایش مهم نباشد اگر ریشه یِ موهایت رنگِ طبیعیِ خودشان را گرفته اند.
یا که چشمهایت از گریه هایِ دلتنگی دیشبت پف دار و کوچک شده اند,
و به وقتِ تابستان وقتی صورتت کک و مک هایِ ریز و درشت میزنند و قرمزیِ پوستِ صورتت مثلِ هلویِ پوست کنده ات میکند,
تو را با همه ی خوب و بدَت دوست داشته باشد.
باید مردی کنارت باشد که که وقتی دستهایت را میگیرد امنیتِ بودنش گرمایِ مطبوعی زیر پوستِ صورتت بیاورد,
از چاق شدن نترسی.
از لاغر شدن هم نترسی,
حتی از پیر شدنِ کنارش هم نترسی,
بدانی همیشه حواسش پیِ تو میگردد.
تو را هرچه که هستی,
بی چون و چرا قبولت کند.
که رنگِ رژِ لب و لاک هایِ ناخونهایَت با سلیقه یِ او باشد.
که به وقتِ دیدنش دیگر در کیفِ دستی ات آینه ی کوچک و فانتزی ات جا خُشک نکند.
دیگر از برهم خوردنِ ارایشت نترسی.
و دلهره ی پاک شدنِ رژِ لبت را پیش او نداشته باشی.
دیگر برایت مهم نباشد لاکِ ناخون هایت نصفه و نیمه پاک میشوند.
برایش مهم نباشد اگر ریشه یِ موهایت رنگِ طبیعیِ خودشان را گرفته اند.
یا که چشمهایت از گریه هایِ دلتنگی دیشبت پف دار و کوچک شده اند,
و به وقتِ تابستان وقتی صورتت کک و مک هایِ ریز و درشت میزنند و قرمزیِ پوستِ صورتت مثلِ هلویِ پوست کنده ات میکند,
تو را با همه ی خوب و بدَت دوست داشته باشد.
باید مردی کنارت باشد که که وقتی دستهایت را میگیرد امنیتِ بودنش گرمایِ مطبوعی زیر پوستِ صورتت بیاورد,
از چاق شدن نترسی.
از لاغر شدن هم نترسی,
حتی از پیر شدنِ کنارش هم نترسی,
بدانی همیشه حواسش پیِ تو میگردد.
تو را هرچه که هستی,
بی چون و چرا قبولت کند.
❤22👍10
میدونی قشنگترین جای زندگی کجاست؟!
اونجاست که به دلت فرصت میدی!
بهش این جرئتو میدی که
دوباره به زندگی اعتماد کنه بدیارو فراموش کنه
دوباره منتظر یه اتفاق ناگهانی خوب باشه
منتظر یه آدم تازه بهش فرصت میدی که گذشته رو
با همه بدیاش ببخشه و بذاره اتفاقات
گذشته تو گذشته بمونن!
اینجا قشنگترین جای زندگیه
جایی که از صفر شروع میکنی!
جایی که دوباره متولد میشی!♥️👀🩺✨
میدونی قشنگترین جای زندگی کجاست؟!
اونجاست که به دلت فرصت میدی!
بهش این جرئتو میدی که
دوباره به زندگی اعتماد کنه بدیارو فراموش کنه
دوباره منتظر یه اتفاق ناگهانی خوب باشه
منتظر یه آدم تازه بهش فرصت میدی که گذشته رو
با همه بدیاش ببخشه و بذاره اتفاقات
گذشته تو گذشته بمونن!
اینجا قشنگترین جای زندگیه
جایی که از صفر شروع میکنی!
جایی که دوباره متولد میشی!♥️👀🩺✨
👍9