Telegram Web Link
🌌 پذیرش کامل زندگی | از گمراهی تا آگاهی با یونگ

اگر روزی دوباره با روح گمشده‌ات روبرو شوی، چه می‌گویی؟
در بخش دوم فصل اول کتاب سرخ، یونگ از لحظه‌ای بی‌نظیر می‌گوید: لحظه‌ای که زندگی او را واداشت تا دوباره با «روح» خود دیدار کند.
نه با دید علمی، نه از پشت میز تحلیل… بلکه با دل، با حیرت، با سپاس از رنج‌ها و شادی‌ها.

🕯 اینجا، یونگ می‌پذیرد که دانشی که تا امروز داشت، نمی‌تواند روح را قضاوت کند.
او اعتراف می‌کند که سال‌ها «روح» را موضوع تحقیق کرد، اما از جوهره‌اش غافل ماند…
و حالا، سفر واقعی‌اش تازه آغاز می‌شود—سفری که نیاز به سکوت، فروتنی و تسلیم دارد.

🧬 در این تحلیل، از محدودیت‌های عقل مدرن گفتیم، از لحظه‌ی تسلیم به ناخودآگاه، از آغازی برای کیمیاگری درونی.
و این جمله‌ی کلیدی یونگ را به یاد بسپار:
«روح من نمی‌تواند هدف قضاوت و دانش من قرار بگیرد.»

ادامه‌ی مسیرِ فردیت‌یابی، همین‌جاست…
جایی میان گم‌گشتگی و آگاهی.


📌 تحلیل از: #مهدی_شفیعی

📕 #کتاب_سرخ #کتاب_قرمز
✍️ 👤 #کارل_گوستاو_یونگ
#Carl_Gustav_Jung
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
👍98🥰3
به کاخ درون وارد شو...

🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
13👍3
روان‌شناس‌ اگر بخواهد از روش‌ علمی‌ پیروی‌ کند؛ نباید به‌ دعوی‌ هر یک‌ از این‌ ادیان‌ دایر بر اینکه‌ حقیقت‌ منحصراً‌ والی‌ الابد همان‌ است‌ که‌ آن‌ دین‌ درک‌ کرده‌ است؛ توجه‌ کند. بلکه‌ باید توجه‌ خود را به‌ جنبه‌ی انسانی‌ مسئله‌ دین‌ معطوف‌ سازد. زیرا موضوع‌ تحقیق‌ او تجربه‌ی مذهبی‌ اصلی‌ است‌ صرف‌ نظر از اینکه‌ ادیان‌ مختلف‌ تجربه‌ی مزبور را به‌ چه‌ صورت‌ در آورده‌ باشند.

✍️ 👤 #کارل_گوستاو_یونگ
#Carl_Gustav_Jung
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
8👍4
اگر به عمق رویایی می‌روید، باید غواص خوبی باشید و اگر به وسایلش مجهز نیستید جنازه‌ای بیش نخواهید بود.

✍️ 👤 #کارل_گوستاو_یونگ
#Carl_Gustav_Jung

🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
18👍5👏2💔2
Forwarded from مهدی شفیعی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر کسی چون عَزمِ جایی و سَفری می‌کند، او را اندیشه‌ای مَعقول روی می‌نماید که اگر آن‌جا رَوَم مصلَحت‌ها و کارهای بسیار مُیسّر می‌شود و احوالِ من نظام پذیرد و دوستان شاد شوند و بر دُشمنان غالب گردم.
او را پیشنهاد این است و مقصودِ حق، خود چیزی دیگر. چندین تدبیرها کرد و بیرون‌شوها[=چاره‌ها] اندیشید، یکی مُیسّر نشد بر وفقِ مُرادِ او، مَعَ‌هَذا بر تدبیر و اختیارِ خود اعتماد می‌کند.

تَدبیر کُند بَنده و تَقدیر نَدانَد
تَدبیر به تَقدیرِ خداوند نَمانَد؟

فیه ما فیه

@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
13🔥1💔1
هیچ یک از شرایطی که در زندگی با آن روبرو میشوید تصادفی نیست.
هر موقعیت با هدفِ سوق دادنِ شما به سطح بالاتری از آگاهی ایجاد میشود
و کارِ شما فقط این است که حقیقت را دریابید و سهمی را که هر رویداد میتواند در زندگی‌تان داشته باشد، کشف کنید.

#دبی_فورد
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
25👌6👍2🥰2🕊2👎1🤔1
❇️ راه مواجه کردن يک نفر با سايه‌اش این است که نورِ درونش را به او نشان دهید.

در مناطقی از غرب آفریقا، وقتی کسی کار ناپسندی انجام می‌دهد؛ او را به مرکز دهکده می‌برند و برای دو روز، تمام اعضای قبیله او را احاطه می‌کنند و درباره ویژگیهای خوب و مثبت آن فرد حرف می‌زنند.

آنها معتقد هستند که هر فرد ذاتاً خوب است، ولی گاهی هم اشتباهاتی مرتکب می‌شود که در‌ واقع قصد او درخواست کمک است.

افراد قبیله کنار هم در این آئین جمع می‌شوند تا به فرد خوبی ذاتی‌اش را یادآوری کنند!

اعتقاد جمعی این است که این حمایت، از هر نوع تنبیه و خجالت زده کردن فرد بهتر است.

آنها این حرکت را "اوبونتو" به معنی "انسانیت با یکدیگر و تمام موجودات زنده" می‌نامند.

✍️ 👤 #کارل_گوستاو_یونگ
#Carl_Gustav_Jung
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
33👍6🥰5👏3
مسئولیت پذیری یعنی مالک زندگی خود بودن. یعنی دانستن اینکه در انتخاب هایمان شرکت داشته ایم و در اتفاق هایی که این همه درد و رنج را بر سرمان ریخته اند، نقش داشته ایم (حتی اگر غيرعمدی باشد). فراموش نکنیم که اگر مسئولیت زندگی، خطاها و اشتباهات خود را نپذیریم، هیچ وقت نمی توانیم به آن زن یا مرد کاملی تبدیل شویم که در ذهنمان داریم.
وقتی مسئولیت صد درصد و تمام و کمال رفتار هایمان را بپذیریم، نه تنها شرایط زندگی مان را پذیرفته ایم، بلکه انگیزه ها و دنیای درون خود را نیز قبول کرده ایم. یادتان نرود، آنچه را نتوانیم احساسش کنیم، قادر به مداوایش نیستیم. برای برگرداندن قدرت و تسلط دوباره به زندگی باید مالک احساسات هیجانی مان باشیم. لازمه این کار شناخت عمیق دردها و زخم هایمان است.

#دبی_فورد
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
22👍8❤‍🔥1
سوال مهم برای انسان عبارت است از این‌ که: آیا او به چیزی لایتناهی مربوط است یا نه؟ این است مسئله‌ی گویای حیات او. فقط اگر بدانیم لایتناهی تنها موضوع مهم است، می‌توانیم از محکم کردن علاقه‌ی خود به بیهودگی‌ها و انواع و اقسام هدف‌هایی که دارای اهمیت واقعی نیستند حذر کنیم.

✍️ 👤 #کارل_گوستاو_یونگ
#Carl_Gustav_Jung
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️

@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
👍1412
#لوگوس

« #لوگوس » (Logos) [اصل نرینه] خصیصه‌ای ویژه و موثق در انسان است که او را به سوی قوه‌ی تمیز، منطق، قضاوت، مرزبندی و ادراک سوق می‌دهد. آنتی‌تزِ «لوگوس»، «اِروس» (Eros) [اصل مادینه] نام دارد: خصیصه‌ای که اساسش بر پیوستگی، همه‌چیز را باهم دیدن، گردآوری و یکی کردن همه‌ چیز، برقراری ارتباط میان چیزها -بدون قضاوت در موردشان- وجذب یا دفع چیزها بدون شناخت دقیق شان نهاده شده است.

لوگوس مفهوم «کلمه» را نیز در خود دارد؛ به معنای صحبت کردن و سخن گفتن است. این مشخصۀ دیگر مرد است که اصرار دارد با صدای بلند فکر کند، اندیشه‌اش را به زبان بیاورد، از آن سخن بگوید، به آن نامی بدهد، از آن مفهومی بسازد و ابرازش کند. در حالی که زن -که اروس بیشتر مشخصۀ اوست- می‌تواند چیزها را در تعلیق نگاه دارد، لازم نیست همه‌چیز به زبان درآید.

مرد می‌گوید: «آخر برای چه نمی‌گویی؟» ولی زن نیازی به گفتن ندارد و معمولاً هم نمی‌گوید. یا اصلاً چیز دیگری می‌گوید و مرد هم همیشه فکر می‌کند زن چیزی را گفته که نباید می‌گفته است. زیرا این حرف‌های پیچیده و پر از جزئیات، شیوۀ غیر مستقیم و سربستۀ زنان است. اگر مرد این گفتگو را دنبال کند، می‌بیند که زن مانند عنکبوت تار می‌تند و چیزها را با رشته‌های اسرارآمیز به هم مربوط می‌سازد، و مگسی هم ناگهان در تار می‌افتد، بی‌آنکه بداند چطور از آنجا سر درآورده است. سخن زنان، با پیچ و خم‌های فراوانش به جای واژه از تار عنکبوت ساخته شده و هدفی متفاوت از سخنان مردانه دارد.

مرد می‌گوید: «این صندلی است، لعنتی، مبل زیرپایی نیست.» این برای مرد جالب توجه است [تمیز، تشخیص، مرزبندی، جدا کردن، قضاوت]. ولی این برای یک زن جالب نیست. از نظر او: «اگر صندلی در کار نباشد، روی مبل زیرپایی هم می‌شود نشست، پس مبل زیرپایی هم صندلی است.» برای زن فرق چندانی نمی‌کند. برای او مهم این است که تفاوت‌ها را بپوشاند یا آنها را به هم مربوط کند؛ باید پُل زد و این همان نقشه‌ها و دسیسه‌هایی ست که به زنان نسبت می‌دهند.

✍️ 👤 #کارل_گوستاو_یونگ
#Carl_Gustav_Jung
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
👍115👎3😁2🔥1🤡1
✍️ 👤 #کارل_گوستاو_یونگ
#Carl_Gustav_Jung
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️

@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
10👍4
آنچه که در تو نیست , نمی‌تواند در بیرون پدیدار شود

🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️

@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
25👍12👎3🤣1
تغییر کنید تا اطرافیان شما هم افراد دیگری شوند!
‏افرادی که در اطراف ما هستند به صورت اتفاقی در کنار ما قرار نگرفته‌اند بلکه به دلیل تشابه یا نقطه اشتراک خاصی جذب ما شده‌اند. بنابراين قبل اینکه در جستجوی تغییر در دیگران باشید باید به فکر تغییر خودتان باشید! رفتار دیگران با ما قبل اینکه به دیگران بستگی داشته باشد به نگاه خودمان به خود بستگی دارد!
✍️ 👤 #کارل_گوستاو_یونگ
#Carl_Gustav_Jung
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
29👍18👎1
یک افسانۀ یهودی هست که بسیار زیبا و در عین حال بسیار شرم‌آور است؛ افسانه‌ای که به هیولای شهوت مربوط می‌شود.

پیرمردی با تقوا و سر به راه، که خداوند دوستش داشت و دربارهٔ معنای زندگی تأمل فراوان می‌نمود، سرانجام فهمید که تمامی مصائب بشر از دیوِ شهوت است.
به خاک افتاد و از خداوند خواست که روح شیطانیِ شهوت را از جهان بیرون کند؛ و چون پیرمرد بسیار پرهیزگار بود، خداوند دعایش را مستجاب کرد.

پیرمرد این بار هم، مثل تمام مواقعی که کار مهمی انجام می‌داد، خوشحال شد.
آن روز غروب، بنا به عادت همیشگی‌اش، به باغ پرگل خود رفت تا از عطر دل‌انگیز گل‌ها سرمست شود.
باغ مثل همیشه بود؛ اما اشکالی در کار بود. عطر، آن عطر همیشگی نبود! چیزی گم شده بود، چیزی کم بود؛ مثل نانی که بی‌نمک باشد.
فکر کرد خسته است. جام زرّین خود را برداشت و از شراب کهنه‌ای که در پستو داشت، پر کرد.
اما این بار طعم شراب خوب نبود.
مرد فرزانه، همسر زیبایی در حرم خود داشت؛ ولی وقتی همسرش را بوسید، او هم مثل شراب و گل، بی‌بو و بی‌خاصیت بود!

به بام خانه رفت و غم خود را به خداوند گفت.
اندیشید که شاید خطا کرده که اخراج روح شهوت را خواسته است؛ و از خداوند خواست:
«روح شیطانی شهوت را برگرداند.»
و چون مرد پرهیزگاری بود، خداوند چنین کرد.

بعد، مرد به سراغ هر چیزی که رفت، دید که دوباره طعم و خاصیت پیدا کرده است:
گل‌ها عطرآگین شدند، شراب گوارا شد و بوسه‌های همسرش شیرین‌تر از همیشه!

این داستان برگرفته از رساله‌ای یهودی است که در آن ذکر شده بود زمانی بنی‌اسرائیل توانست از «میل شیطانی» (میل جنسی) چشم بپوشد؛
اما بعد از سه روز، در سراسر ارض بنی‌اسرائیل، هیچ تخم مرغ تازه‌ای پیدا نشد.
همه چیز بوی کهنگی گرفت و هیچ چیز رشد نکرد.
بعد از این ماجرا، آنان به اشتباه خود پی بردند و دیگر آن میل را شیطانی خطاب نکردند.

مقصود از «انسان کهن» کلِ ذخیره یا میراث روانی بشر در ناخودآگاه جمعی است.
این میراث شامل تمامی احساسات، تجربه‌ها، خرد، آگاهی‌ها و حتی غرایزی است که بشر از روز ازل تا ابد تجربه کرده یا تجربه خواهد کرد.
شهوت و یا غرایز قسمتی از طبیعت است؛ طبیعتی که در درون و برون انسان را ـ چه خوشایند ما باشد و چه نباشد ـ در برگرفته، و انسان قسمتی از آن است.
هر کس طبیعت خود را انکار کند، به تعبیر این داستان، چیزی کم خواهد داشت.

🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
28👍23🔥2
2025/07/08 19:34:22
Back to Top
HTML Embed Code: