متأسفانه تردیدی نیست که انسان به طور کلی، آن قدر که تصور می‌کند یا به آن اندازه که دلش می‌خواهد، دارای صفات خوبی و نیکی نیست.

هرکس سایه‌ای به دنبال دارد و این سایه هر قدر در زندگی خودآگاه شخص کمتر جذب شده باشد تاریک تر و انبوه تر است.

اگر احساس حقارت توأم با خودآگاهی باشد، همیشه احتمال اصلاح آن وجود خواهد داشت.

بعلاوه، این احساس دائما با سایر علاقه‌های انسان در تماس و در نتیجه همیشه در معرض تغییرات خواهد بود، حال آن که اگر این احساس عقب رانده شود و از محیط خودآگاهی دور بماند، هیچ وقت اصلاح نخواهد شد و ممکن است در یک لحظه غفلت به طور ناگهانی بروز کند.
در هر حال، این مانع ناخود آگاهی است که راه را بر عالی‌ترین کوشش‌های انسان سد می کند.
✍️ 👤 #کارل_گوستاو_یونگ
#Carl_Gustav_Jung
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
ما باید تعبیراتی را انتخاب کنیم که زندگیمان را به پیش ببرند، نه آنهایی که به ما احساس تنهایی و ناتوانی می دهند. من به این نتیجه رسیده ام که ابداع تعبیرات جدید ساده ترین راه برای تبدیل موردی منفی به موردی مثبت است. تمامی رویدادهای دنیایمان، رویدادهایی خنثی هستند که به خودی خود باری ندارند، اما هر کدام از ما جهان را با عینکی متفاوت می بینیم و در نتیجه هر کداممان هر رویدادی را به گونه ای متفاوت درک می کنیم.
در واقع این نگرش ها و تعبیرات ما از رویدادها هستند که بر احساساتمان تأثیر می گذارند، نه خود آن رویدادها! نگرش ها و تعبیرات مان از ما رفع مسؤولیت میکنند و دیگران را مقصر می شناسند. برای خودخواهی، اعتیاد یا شکست هایتان چه کسی را سرزنش میکنید؟ اکنون هنگام آن رسیده است که از قربانی بودن دست بردارید و مسؤولیت پذیر شوید تا بتوانید خودخواهی ها، اعتیادها و شکست هایتان را بپذیرید.
در این صورت سخاوتمندی وقار و حق الهی برخورداری کامل از همه چیز را نیز شکوفا می کنید. هر کدام ما باید با این مسأله کنار بیاییم که به نحوی تحت تأثیر نظریات کهنه و عقب افتاده ای درباره خود و زندگی مان هستیم و هر کدام ما باید آگاهانه تصمیم بگیریم که با دگرگونی تعبیرهایمان، دنیای خود را متحول کنیم.
تعبیری را که از یک واژه دارید دگرگون کنید، در این صورت نه تنها آن واژه بار منفی اش را از دست می دهد، بلکه نیروی شما را به خودتان باز می گرداند.
#دبی_فورد
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
اغلب وقتی متوجه می‌شویم دارای چه ارزش‌هایی هستیم که یکی از آنها تهدید شود. هنگامی که آزادی ما تهدید شود، عمیقا متوجه آن می‌شویم. این نیز ممکن است که ارزش‌های تازه‌ای به وجود آیند:
از فرهنگ سلطه گر ما، که به نظر می‌رسد به زیر سلطه کشیدن و تحت انقیاد درآوردن سایر انسان‌ها، در آن یک ارزش است، می‌تواند فرهنگی شکل گیرد مبتنی بر رابطه‌ی انسانی؛ فرهنگی که در آن حل کردنِ بهترِ مشکلات با کمک یکدیگر، و با هم شادمانی کردن، ارزش باشد.

در چنین فرهنگی، لازمه‌ی داشتن احساسی خوب در مورد ارزشی که برای خود قائلیم، بهتر بودن از آن دیگری نیست، بلکه چنین احساسی ناشی از این شادمانی است که انسان توانسته چیزی را با یاری دیگری، ایجاد کند.

✍🏻 #ورنا_کاست 👤 #تورج_بنی_صدر
#روانشناسی_کهن_الگویی
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️

@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
ما نیاز به درک بیشتری از طبیعت بشر داریم، زیرا تنها خطر واقعی خودِ انسان است. ما هیچ‌چیز درباره‌‌ بشر نمی‌دانیم. روان آدمی باید مورد بررسی قرار گیرد. چراکه ما سرچشمه‌‌ی همه‌‌ی پلیدی‌ها هستیم.

✍️ 👤 #کارل_گوستاو_یونگ
#Carl_Gustav_Jung
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️

@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
تاثیر رابطه زیست نشده مادر بر روی رابطه او با پسر

زندگى زيست نشده والدين چه تأثيرى روى روابط مى‌گذارد؟

به‌نظر من روى ارتباط والدين با فرزندان و نوع انتظاراتى كه از آن‌ها دارند اثر مى‌گذارد. و تأثير روى بچه‌ها چه‌طور؟ آن‌ها وقتى بزرگ مى‌شوند چطور با دنياى بيرون و ديگران ارتباط برقرار مى‌كنند؟ فكر مى‌كنيد زندگى زيست نشده والدين فقط روى انتخاب حرفه يا اخلاقيات آن‌ها اثر مى‌گذارد؟

ما داريم درباره تأثير زندگى زيست نشده والدين‌مان روى خودمان حرف مى‌زنيم يا تأثير زندگى زيست نشده خودمان روى فرزندان‌مان؟

هر دو.

همان‌طور كه يونگ مى‌گويد اين تأثير مانند موجى به حوزه‌هاى ديگر هم مى‌رسد؛ مثلا كسانى كه به طرف‌شان جذب مى‌شويم. ما نمى‌توانيم مطمئن باشيم كه چرا ما يا بچه‌مان فلان كار را كرديم!

درست است. بدترين نتايج، ناشى از والدينى است كه خود را به‌طور تصنعى ناآگاه نگه داشته‌اند. مثل مورد مادرى كه عمدا خودش را ناآگاه نگه مى‌دارد تا تظاهر به ازدواج «خوب و رضايت‌بخش» كند. او به‌طور ناخودآگاه پسرش را به خودش مى‌چسباند؛ كمابيش به‌عنوان جايگزين شوهرش. پسر اگر مستقيما به هِموسكشواليته كشيده نشود، وادار مى‌شود انتخابش را طورى تغيير بدهد كه خلاف طبيعت حقيقى‌اش است.

در اين‌جا يونگ مثال يک زن را مى‌زند؛ اما در مورد مردان هم مى‌تواند صادق باشد. اين زن نمى‌تواند يا نمى‌خواهد زندگى زناشويى غيرقابل قبولش را ترك كند. بنابراين يأس و انزجارش به بچه‌ها منتقل مى‌شود. در چنين وضعى زندگى زيست نشده والد عملا داشتن يك رابطه خوب است!

مادرى كه از روبه‌رو شدن با اشكالى كه در رابطه او و شوهرش وجود دارد طفره مى‌رود (اين همان ناآگاهى تصنعى است؛ زيرا او اگر آگاه بود كل زندگى‌اش را تغيير مى‌داد) در عوض رابطه‌اى كه با شوهرش ندارد به پسرش مى‌چسبد. فكر كنم همه ما موافقيم كه اين‌كار به نفع پسر نيست.
#ژندگی_نزیسته #زندگی_نزیسته_ات_را_زندگی_کن
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️

@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
روانشناسی‌ که روان را پدیده‌ ثانوی می‌داند، بهتر است که خود را روانشناسی مغز بنامد و به نتایج ناچیز علم فیزیولوژی بسنده کند. روان استحقاق آن را دارد که مستقلا یک پدیده به‌حساب آید.
✍️ 👤 #کارل_گوستاو_یونگ
#Carl_Gustav_Jung
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️

@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
برداشت من از وحشت واقعی در جهان امروز، آن چیزی است که در بیروت شاهد آنیم. در آنجا سه دین بزرگ یهودیت، مسیحیت و اسلام حضور دارند و به دلیل آنکه هر سه، برای خدای واحد کتاب مقدس، اسامی مختلفی دارند، نمی‌توانند با یکدیگر در آمیزند.

آنها اسیر استعارۀ خویش‌اند و مرجع آن را در نمی‌یابند. آنها اجازه نداده‌اند حلقه‌‌ای که در اطرافشان است گشوده شود. حلقه‌های بسته وجود دارند، و هر گروهی می‌گوید، ((ما گروه برگزیده‌ایم، و ما خداشناسیم.))

#جوزف_کمبل
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️

@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
وقتی چیزی را انتخاب می‌کنید همیشه چیز دیگری را از انتخاب‌هاتان حذف می‌کنید. چیزی که انتخاب نشده همان چیزی است که باعث مشکل می‌شود. اگر برای امر انتخاب نشده کاری نکنید، عفونتی جزئی در جایی از ناخودآگاه باقی می‌گذارد که بعدها انتقامش را از شما می‌گیرد.‌

با نوع خاصی از تجسم خلاق می‌توانید به سراغ زندگی نزیسته‌تان بروید و ببینید که اگر مسیر متفاوتی با مسیر کنونی زندگی‌تان را در پیش گرفته بودید چه می‌شد؟ شما می‌توانید هم وجه منفی و هم وجه مثبت آن را تجربه کنید.‌

در اینجا تجربه کلید اصلی است زیرا آنچه از طریق قدرت تجسم زندگی می‌شود یک تجربه است و ما را تغییر می‌دهد. اگر تجربه درونی به شکل فعال و با نیت و به درستی انجام شود، می‌تواند به لحاظ جسمانی واقعی باشد. این تکنیک با خیال‌بافی و رؤیاپردازی منفعل یا توهم خودبزرگ‌بینی خیلی فرق دارد.‌

این کار تلاش واقعی از جانب شما را می‌طلبد ــ یعنی صرف وقت، تمرکز، ذهن گشوده و آگاهی فدا کردن دیدگاه آگاه‌تان ــ تا آهنگ روندهایی را که در درون‌تان معمولاً به‌طور خودکار صورت می‌گیرند و در عمل دیده نمی‌شوند کند کند. ‌

#رابرت_الکس_جانسون
#زندگی_نزیسته_ات_را_زندگی_کن
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
وقتی موفق شدید کندالینی را بیدار کنید از حالت پتانسیل خارج و شروع به حرکت میکند و شما شاهد دنیایی متفاوت‌تر از دنیای معمول ما میشوید. آن دنیای ابدی است

#چاکرا #کندالینی
✳️ با هشتگ‌ میتوانید مطالب مورد نظر را مشاهده کنید.

✍️ 👤 #کارل_گوستاو_یونگ
#Carl_Gustav_Jung
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️

@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
نماد پردازی چاکرا همین معنایی را دارد که در استعاره‌های ما درباره سفر دریایی در شب، یا بالا رفتن از کوهی مقدس، یا سفری برای کسب هویت هم تشریح می‌شوند. این به معنای بالا و پایین رفتن نیست، چون چیزی که به آن رسیده‌اید هرگز از بین نمی‌رود.

فرض کنید که در مولادهارا (چاکرای اول) بوده‌اید و بعد به مرکز آبی (چاکرای پنجم) رسیده‌اید، و بعد بازگشته‌اید. اما شما بر نمی‌گردید؛ برگشتن شما توهم است، شما چیزی از خودتان را در ناخودآگاه بر جای گذاشته‌اید. تا زمانی که زنده‌اید، طبیعتاً در مولادهارا (چاکرای اول) به سر می‌برید.

کاملا مشخص است که همیشه نمی‌توانید در حال مدیتیشن یا خلسه باشید. شما باید این دنیا را هم بگردید؛ باید هوشیار باشید، و اجازه دهید که خدایان به خواب بروند... هیچ کس وارد ناخودآگاه نمی‌شود، مگر اینکه چیزی از خود در آن برجای بگذارد.

باید آن را فراموش یا سرکوب کنید، اما در این صورت دیگر وجود منسجمی نخواهید داشت. وقتی یاد گرفتید که دو دوتا میشود چهار، این قانون تا ابد برقرار است- دو دوتا هرگز پنج تا نمی‌شود. فقط کسانی به عقب بر می‌گردند که خیال می‌کنند به مرکزی رسیده‌اند، اما این فقط توهم آنهاست.

حتی اگر یک مرحله را واقعاً تجربه کرده باشید، نمی‌توانید این تجربه را از دست بدهید. به نظر می‌رسد که قسمتی از بدنتان، بخشی از خون و وزنتان در آن باقی مانده است. ممکن است شما به مرحله قبلی برگردید و فراموش کنید که یک پایتان را از دست داده‌اید، اما به هر حال هیولای دریا پایتان را کنده است. بسیاری از کسانی که وارد آب می‌شوند، می‌گویند؛ دیگر هیچ وقت سراغ آن نمی‌روم!

اما آنها چیزی را آنجا گذاشته‌اند، و چیزی آنجا باقی مانده است. اگر شما از آب بگذرید و وارد آتش هوس‌های نفسانی شوید، هرگز نمی‌توانید واقعاً به عقب برگردید، چون نمی‌توانید ارتباطتان را با خواهشی که آن را در مانی پورا (چاکرای سوم) درک کرده‌اید، قطع کنید.

#چاکرا #کندالینی
✳️ با هشتگ‌ میتوانید مطالب مورد نظر را مشاهده کنید.

✍️ 👤 #کارل_گوستاو_یونگ
#Carl_Gustav_Jung
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️

@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
✍️ 👤 #کارل_گوستاو_یونگ
#Carl_Gustav_Jung
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
نقطه ضعف یا پاشنه آشیل روان بشر که اغلب نیمه تاریک خوانده می شود، سرچشمه هر کار خودویرانگرانه ای است. نیمه تاریک که زاده خجالت، ترس و انکار است، نیت های خوب ما را به گمراهی کشانده و ما را به کارهای تصور نشدنی و باورنکردنی در جهت خودویرانگری و تباهی می کشاند.

خجالت و انکار بنا بر یک دلیل ساده، نیمه تاریک ما را تقویت می کنند. اگر ما ضعف ها، کاستی ها و اشتباهات خود را به عنوان بخشی طبیعی از بشر بودنمان می پذیرفتیم، هنگام رویارویی با وسوسه هایی که می دانیم در برابر آنها چه کنیم، درخواست کمک می کردیم. آنگاه می توانستیم تشخیص دهیم که این هوس های تاریک، مانند میل به برقراری رابطه جنسی با کسانی غیر از همسر، برداشتن پولی که متعلق به ما نیست یا دروغ گفتن به منظور برخورداری از موقعیت بهتر، بخشی طبیعی از بشر بودن ماست که نیاز به درک و پذیرفته شدن دارد.

اما از آنجا که این امیال کشف و بررسی نشده باقی می مانند، در خجالت و انکار پیچیده و در تاریکی پنهان می شوند. در آنجا خود تاریک ما، یعنی هر یک از جنبه های ناخواسته و انکار شده وجودمان، به اندازه ای نیرو جمع می کند که سرانجام، فوران آن گریزناپذیر می شود.‌

هر جنبه ای که در خود انکار کرده ایم، هر فکر و احساسی که آن را اشتباه و غیر قابل قبول دانسته ایم، سرانجام در زندگی ما رخ می نماید. هنگامی که سرگرم ایجاد کسب و کاری هستیم یا می خواهیم خانواده ای تشکیل دهیم یا از آنها که دوست داریم مراقبت کنیم، وقتی به اندازه ای گرفتار هستیم که نمی توانیم به عواطفمان توجه داشته باشیم، مجبور می شویم امیال تاریک و ویژگی های خجالتبار خود را پنهان سازیم و در نتیجه در معرض خطر فوران آنها قرار می گیریم. فقط در چند دقیقه، هنگامی که به هیچ رو انتظار آن را نداریم، یک جنبه طردشده یا نامطلوب ما می تواند سر برآورد و زندگی، شهرت و همه سخت کوشی ما را نابود کند. من، این فوران را تأثیر توپ بادکنکی مینامم.


تجسم نمایید که برای نگه داشتن دراز مدت یک توپ بادکنکی پرباد در زیر آب چه قدر انرژی صرف می کنید. همان لحظه که اندکی آسوده شده و حواستان از توپ پرت می شود، توپ بالا می برد و به صورت شما آب می باشد. هنگامی که چیزی را در اعماق روانتان سرکوب و در گوشه و کنار ناخودآگاهتان انبار کرده اید، توپ بادکنکی از زیر دست شما در می رود و درست همان موقع که فکر می کنید همه چیز بر وفق مراد است، اتفاقی روی می دهد. به اشتباه، ایمیل شرم آوری را برای همکار خود می فرستید، فریفته می شوید، پس از مصرف داروی مسکن پشت فرمان اتومبیل می نشینید و به دلیل رانندگی در حالت غیر عادی زندانی می شوید، به جرم برداشت و استفاده نادرست از حساب مشترک مچ شما را می گیرند، در برابر نامزد جدید خود خشمگین می شوید و فریاد می کشید، حرف نامناسبی می زنید که به بهای از دست دادن شغلتان تمام می شود، درست در زمانی که می خواهند کار شما را بررسی کنند و به ارتقای مقام برسید، طرح خود را به موقع تمام نمی کنید یا در یک لحظه احساس خشم فرزندتان را کتک میزنید. به سخنی دیگر، توپ بادکنکی، یعنی امیال سرکوب شده و رنج های بررسی نشده شما بالا می برد و به صورتتان می خورد، آرزوهای شما را بر باد می دهد، اعتبارتان را خدشه دار می سازد و شما را غرق در شرمندگی می کند.‌

چه قدر باید شاهد رفتارهای زشت خودویرانگرانه باشیم تا بتوانیم به آثار مخرب انکار و سرکوب زباله های عاطفی بررسی نشده خود پی ببریم؟ دان آیموس نمونه بسیار خوبی در این زمینه است. این مرد به شدت تلاش کرد و با سی و پنج سال کار مداوم، یکی از مشهورترین شخصیت های رادیو و تلویزیون آمریکا شد، اما در کمتر از یک دقیقه، شهرتی که طی سال ها به دست آورده بود، نابود شد. توپ بادکنکی بالا پرید و به صورت او خورد.‌

مل گیبسن شخصیتی از خود پدید آورد که نشان میداد دارای جایگاهی اخلاقی است و فیلم هایی می سازد که پیام های معنوی نیرومندی دارند. اگر چه این کارگردان اتهام داشتن نگرش ضد یهودی را در فیلم «مصيبت حضرت مسیح»، خود به شدت رد می کرد، نگرش ها و باورهای پنهان در سایه او هنگام نطق آتشینی که حین مستی ایراد نمود، بیرون پریدند. وقتی پلیس، گیبسن را به دلیل رانندگی در حالت غیر عادی بازداشت کرد، او با رگباری از عبارات تکان دهنده خود را شرمنده ساخت.

 #دبی_فورد
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
من بنده ى خدایى هستم که چگونگى و حتى انجام دادن پرستش خودش را از ما نمى خواهد. به من اجازه دهید تا به شیوه ى خودم به خداوند عشق بورزم.
مهم این نیست به چى اعتقاد دارى یا میگى به چى اعتقاد دارى؛ مهم نحوه ى زندگى کردنته.

#اروین_د_یالوم
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
چه ویژگی نزیسته‌ای در زندگی والدین‌تان، پدربزرگ و مادربزرگ‌تان وجود داشت؟ زندگی نزیسته آن‌ها چه تأثیری بر زندگی شما گذاشته است؟ شما چطور با انجام دادن کاری مخالف آنچه که آن‌ها انجام می‌دادند به دام زندگی نزیسته آن‌ها افتاده‌اید؟‌

وقتی به زندگی نزیسته والدین‌مان می‌پردازیم، منزجر شدن از آن‌ها دردی را دوا نمی‌کند. ضدیت با والدین تنها چسبیدن به الگوهای کهنه خانوادگی را محکم‌تر می‌کند. سعی کنید خطاهای آن‌ها را با دلسوزی و شفقت بپذیرید، و علیه‌شان واکنش نشان ندهید. آن‌ها فقط آگاهی لازم برای بهتر عمل کردن در شرایط موجود زمان خودشان را نداشتند.‌

هدف از تعمق درباره شرایط کودکی خودتان این نیست که مقصر را پیدا کنید بلکه این کار، گام اول در راه آگاه شدن از الگوهایی است که همچنان تجربه‌های کنونی زندگی‌تان را شکل می‌دهند. آن عکس‌العمل‌های روانی کاملاً می‌توانست متفاوت از چیزی باشند که اکنون هست و هنوز هم می‌توان تغییرشان داد.‌

شما نمی‌توانید از شر عقده‌ها خلاص شوید، اما می‌توانید چنگال‌شان را شل کنید و تنوع و دامنه واکنش‌هاتان را وسیع‌تر کنید. تغییر دادن این عقاید تکراری مستلزم آگاهی بیشتر و وسیع‌تر است. دفترچه یادداشتی بخرید و بنویسید که کی، کجا و چطور احساس می‌کنید گیر افتاده‌اید، محدود یا کوچک شده‌اید.‌

وقتی از اثر عقده‌هاتان آگاه می‌شوید، نباید درباره خودتان قضاوت کنید یا مأیوس شوید. فقط با آگاه شدن بیشتر از این روندهایِ جهان زیرین، زندگی شما شروع به تغییر می‌کند. هرگاه برنامه قدیمی محدودکننده را رها کنید، توان بالقوه نزیسته‌تان به طرز کامل‌تری ظهور خواهد کرد.

#رابرت_الکس_جانسون
#زندگی_نزیسته_ات_را_زندگی_کن
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
✍️ 👤 #کارل_گوستاو_یونگ
#Carl_Gustav_Jung
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️

@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
نیروی میل جنسی هر گاه بر اثر موانعی از رسیدن به هدف و ارضا بازماند و متوقف شود، این توقف در حقیقت حالت سکون و فراموشی نیست بلکه راه‌هایی دیگر یافته و به مصارفی دیگر میرسد.‌

#زیگموند_فروید


فروید می‌گوید نیروی میل جنسی وقتی با مانع روبه‌رو می‌شود و نمی‌تواند به شکل مستقیم به هدفش برسد، خاموش نمی‌شود بلکه به شکل دیگری بروز پیدا می‌کند. این مثل آبی است که سد شده و راه دیگری پیدا می‌کند تا جریان یابد.


کسی که نمی‌تواند رابطه جنسی برقرار کند یا به دلایل اجتماعی نمی‌تواند میل خود را مستقیم ارضا کند، ممکن است آن انرژی را در هنر خرج کند. مثلاً نقاشی بکشد، موسیقی بسازد یا شعر بگوید. این همان تبدیل انرژی جنسی به انرژی خلاقانه است.

فردی که میل جنسی‌اش سرکوب شده، ممکن است تمام انرژی‌اش را روی کار و فعالیت‌های حرفه‌ای‌اش بگذارد و در این زمینه موفق شود. یعنی انرژی‌اش را به تلاش کاری یا علمی منتقل می‌کند.

گاهی افراد به جای ارضای مستقیم میل جنسی، احساسات خود را به شکل علاقه شدید به ورزش، جمع‌آوری اشیاء، یا حتی فعالیت‌های اجتماعی نشان می‌دهند. این هم نمونه‌ای از هدایت نیروی جنسی به مسیرهای دیگر است.

نیروی میل جنسی مثل انرژی‌ای است که نمی‌تواند ناپدید شود، فقط مسیرش را عوض می‌کند و به شکل‌های متفاوتی ظاهر می‌شود، مثل خلاقیت، کار، ورزش یا هر فعالیت دیگری.
#مهدی_شفیعی
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
آیین آموزش اساساً فرایندی است که؛ با تسلیم آغاز می‌شود، با دوره باز دارنده پی گیری می‌شود، و سرنجام با مراسم رهایی بخش پایان می‌یابد.

و فرد با گذار از این فرآیند می‌تواند عناصر متضاد شخصیت خود را با یکدیگر آشتی دهد، و به تعالی دست یابد.

که از او انسانی به تمام معنا و مسلط بر خویش می‌سازد.
✍️ 👤 #کارل_گوستاو_یونگ
#Carl_Gustav_Jung
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️

@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
هر آنچه که عشق می‌نامیم

حرص، عشق: آه که چقدر طنین این دو واژه در قلب‌های ما با هم متفاوت است! ... با این‌حال هر دوی آن‌ها می‌توانند بیان‌کننده یک غریزه‌ی واحد تحت دو نام مختلف باشند: اولی به‌صورت منفی و ناپسند از نظر کسانی که مال و منالی اندوخته‌اند و غریزه‌ی مالکیت آن‌ها کمی ارضا شده و اکنون نگران دارایی‌های خود هستند؛ دومی به‌صورت ستایش‌آمیز از نظر ناراضیان و تشنگان که این غریزه را خوب می‌دانند.

عشق به همنوع، آیا میل خودخواهانه‌ی مالکیت جدید نیست؟ همین‌طور عشق به دانش و به حقیقت؟ و به‌طور کلی خواست هر چیز جدید؟ ما کم‌کم از چیزهای کهنه و قدیمی و آنچه که یقیناً مال ماست خسته و دلزده می‌شویم و نیاز داریم باز هم دست‌های خود را به طرفی نو دراز کنیم؛ زیباترین منظره هم اگر سه ماه متوالی جلوی رویمان باشد دیگر برایمان جاذبه‌ای ندارد و دورنمای آن افق ناشناخته بیشتر ما را جلب می‌کند: احساس مالکیت معمولاً به مرور فرسوده می‌شود.

لذتی که از وجود خود می‌بریم برای دوام و استمرارش همیشه چیز جدیدی را در خود ما تغییر می‌دهد؛ و این همان چیزی است که تملک نام دارد. خسته‌شدن از یک تملک، خسته‌شدن از خویشتن است. (زیادی و وفور هم ممکن است رنج‌آور شود، نیاز به دور انداختن و واگذاری هم می‌تواند نام فریبنده‌ی «عشق» را به خود گیرد). وقتی می‌بینیم کسی رنج می‌برد از این موقعیت پیش‌آمده با کمال میل برای تصاحب او استفاده می‌کنیم.

این کاری است که انسان نیکوکار و دلسوز می‌کند؛ او نیز این خواست تملک جدید را که در روحش بیدار شده است «عشق» می‌نامد و به‌سان ندای پیروزی جدید از آن لذت می‌برد. اما بیشتر در عشق جنسی است که این میل به‌طور مشخص به‌صورت یک اشتیاق به تملک ظاهر می‌شود: کسی که دوست دارد می‌خواهد مالک منحصر به‌فرد طرف مقابل باشد، می‌خواهد تسلطی مطلق بر روح و بر جسم او داشته باشد، می‌خواهد به‌تنهایی مورد توجه و علاقه باشد و در روح دیگری به‌عنوان با ارزش‌ترین و مطلوب‌ترین چیز در بالاترین مقام جای گیرد و فرمانروایی کند.

به‌عبارت دیگر، تمام دنیا را از تمتع نعمت و خوشبختی ارزشمندی محروم کردیم! کسی که دوست دارد، می‌خواهد همه‌ی رقبای دیگر را تضعیف و محروم کند و به‌سان «فاتح بی‌باک و استثمارگر خودخواه»، مبدل به اژدهای محافظ گنج خویش شود؛ بقیه‌ی چیزهای عالم به نظر او غیر قابل توجهی رنگ باخته و بی‌ارزش می‌آیند و عاشق آماده است هر چیزی را قربانی کند، هر نظام استقرار یافته‌ای را مختل سازد و هر چیز با ارزشی را پس براند.

در این صورت متحیر خواهیم شد که چگونه این حرص افسارگسیخته و این بی‌انصافی دیوانه‌وار عشق جنسی تا این حد در تمام اعصار تاریخ مورد تحسین و ستایش قرار گرفته و به عرش اعلی برده شده و بدتر این‌که، از این نوع عشق، معنا و مفهوم عشق متضاد است با خودخواهی برداشت شده است؛ در حالی‌که عشق شاید طبیعی‌ترین و خودجوش‌ترین تجلی خودخواهی آنان باشد.

این برداشت عامیانه باید توسط کسانی انجام شده باشد که کامروا نشدند و چیزی جز اشتیاق تملک نداشته‌اند. این عده احتمالاً همیشه زیاد بوده‌اند. آن‌هایی که در این زمینه بهره‌مند شدند و به سیری و اشباع رسیده‌اند، گاهی صحبت از اهریمن خشمگین کرده‌اند مانند سوفوکل که محبوب‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین مردم آتن بود؛ اما ارس از این کفرگویان به خنده می‌افتد، زیرا آن‌ها محبوب‌ترین کسان در نظر او هستند.

اینجا و آنجا روی زمین نوعی ادامه‌ی عشق وجود دارد که در آن اشتیاق و تملکی که در موجود نسبت به هم احساس می‌کنند، جای خود را به خواستی جدید، اشتیاقی جدید، عطشی والا و مشترک، عطشی برای کمال و آرمانی فراتر از هر دوی آن‌ها داده است. اما چه کسی این نوع عشق را می‌شناسد؟ چه کسی آن را تجربه کرده است؟ اسم واقعی آن دوستی است.

#فریدریش_نیچه
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾️♾️♾️♾️♾️♾️♾️
@Mahdishafiei86 ®️
اینستاگرام
🔮 پیام امروز
چرا «اینجا» و «اکنون» هستی؟

🌍 روح، مکانی را انتخاب می‌کند که با انرژی و فرکانس‌هایش هماهنگ باشد.
او بدنی را برمی‌گزیند که با او هم‌نواست، ذهنی که با او سازگار است، روانی که با او هم‌جهت است، و خانواده و سرزمینی که مسیرش را هموار می‌سازند.

بخشی از زندگی گذشته‌ات نیمه‌تمام مانده و اکنون آمده‌ای تا آن را کامل کنی.
🔁 آنچه اکنون هستی، تنها ظاهر زندگی‌ات نیست، بلکه نتیجه‌ای است از چیزی بسیار بزرگ‌تر از آنچه تصور یا تخیل می‌کنی:
📜 پیمان‌ها، عهدها، کارما،
🧠 برنامه‌ریزی‌های ذهنی،
🔥 تمایلات، لذت‌ها، افکار،
💥 زخم‌ها و ضربه‌ها،
🚶‍♂️ و مسیر سخت و تنهایی که در آن قدم گذاشتی...

در اعماق وجودت نیرویی هست که تو را به ادامه‌ی مسیر، انجام رسالت و انتقال پیامی که در قلبت نهفته است، سوق می‌دهد.

🧿 به سرنوشتت و به خودت ایمان داشته باش.
من ارواحی را دیده‌ام که گم‌شده، زخمی و در تاریکی فرو رفته‌اند.
همه‌ی آن‌ها ترس و سرزنشی درونی در خود دارند.
🪨 آن‌ها همه چیز را درون خود نگه داشته‌اند و از رهایی از سختی‌ها می‌ترسند.
🚧 احساس ناامنی، آن‌ها را به سوی انکار همه چیز و ساخت دیواری در برابر هر انرژی مثبت سوق می‌دهد.

🌟 در این سفر، برای هر فرد دانشی درونی و یگانه وجود دارد:
🔑 یک واژه،
🎨 یک استعداد،
🌬 یک تنفس،
⚡️ یک انرژی،
🧠 یک حکمت...
در این زندگی، برای هرکس رمزی نهفته است، و آن رمز در راستی و صداقت تو با روح خویش و هماهنگی با آن آشکار می‌شود.

⛔️ مقاومت نکن
😌 نترس
👁 با آنچه در درونت هست روبه‌رو شو
🧭 مسیرت را اصلاح کن

💫 نگذار زندگی بر شانه‌هایت سنگینی کند،
زیرا توانایی و گشایش الهی همه چیز را به شیوه‌های گوناگون در دستانت قرار می‌دهد،
و در پایان، آنچه برایت مقدر شده، به تو خواهد رسید.

🔄 سرنوشت در این زندگی می‌تواند تغییر کند، اگر آنچه درونت است دگرگون شود.
🚪 درهای زندگی متفاوت‌اند:
برخی را «حکمت» می‌گشاید،
برخی را «سکوت»،
برخی را «روبرو شدن»...
و کلیدی هست همانند ریسمانی طلایی و درخشان که تو را به‌سوی تمام گشایش‌های عظیم زندگیت هدایت می‌کند.

🪐 بنابراین، حتی اگر نقشه‌ی آسمانی‌ات دشوار است، حتی اگر زندگی‌ات سخت است...
باور داشته باش که درون آن توازن و شایستگی‌ای بسیار دقیق نهفته است.

🙏 سپاس‌گزار باش و عشق بی‌قید و شرط را رها کن.

💭 به یاد داشته باش: افکارت ادامه‌ای هستند برای نسل‌هایی که پس از تو خواهند آمد و انرژی تو را حمل خواهند کرد.
👣 هنوز نشانه‌هایی از نیاکانت در تو باقی است...
پس، آگاه باش به انرژی‌ات،
تا فراوانی، حکمت، عشق و صلح را به خود، اطرافیانت، و آن‌هایی که پس از تو خواهند آمد، منتقل کنی.
🧬 بیداری نزدیک است...

مهدی شفیعی / مکتب یونگ / کارل گوستاو یونگ / سمبل‌ها و اسطوره‌ها / گروه روانشناسی و مشاوره / اینستاگرام
2025/07/05 23:44:55
Back to Top
HTML Embed Code: