Telegram Web Link
بخشی از نامه‌ی دالی به لورکا در زمانی که با هم در رابطه بودن:

«فدریکو،
دارم روی نقاشی‌هایی کار می‌کنم که مرا از فرطِ شادمانی به سرحد مرگ می‌رسانند... عشقی عظیم به علف‌ها، به خارهای کفِ دست، به گوش‌های سرخ‌شده در آفتاب، و به پَرهای کوچکِ بطری‌ها احساس می‌کنم... اگر پیش تو بودم، فاحشه‌ات می‌شدم تا با ناز و عشوه فریبت دهم و اسکناس‌های پزوتا را بدزدم تا در ادرار الاغ فرو ببرم...
وسوسه شده‌ام تکه‌ای از پیژامه‌ی خرچنگی‌رنگم، یا بهتر بگویم، پیژامه‌ی "به رنگِ رؤیای خرچنگی‌ام" را برایت بفرستم، تا ببینم آیا تو، در آن شکوه و جلالت، دلت به رحم می‌آید که برایم پولی بفرستی [...]
به هر حال، فقط فکرش را بکن، با کمی پول، با ۵۰۰ پزوتا، می‌توانستیم یک شماره از مجله‌ی "ضد-هنر" (ANTI-ARTISTIC) منتشر کنیم و به همه و همه‌چیز، از [انجمن] اورفئو کاتالان گرفته تا خوان رامون [خیمنز]، برینیم.
(بوسه‌ای بر نوک بینی مارگاریتا بزن، کل این ماجرا انگار لانه‌ی زنبورهای بی‌حس‌شده است.)

بدرود، جناب،
بوسه‌ای بر درخت نخل، از طرفِ الاغِ فاسدت.»


تصویر: دالی ۲۳ ساله و لورکا ۲۹ ساله
Federico García Lorca and Salvador Dalì. 1927, Madrid, Spain.
© Russian Orthodox Patriarch Kirill, on April 28, 2019. by Alexander Zemlianichenko
وسوسه آنتونی قدیس


© Temptation of St. Anthony, 1984. by Albín Brunovský
اواخر قرن پونزدهم میلادی، اسقف الیور کینگ خواب می‌بینه که فرشتگان از نردبانِ آسمان بالا و پایین می‌رن؛ مثل «خواب یعقوب».
همون موقع با همین ایده دستور بازسازی کلیسای شهر باث انگلستان رو می‌ده.
در نمای غربی دیر باث، دو نردبان سنگی وجود داره که دوطرف ورودی ساخته شدن، و روی هر کدوم ردیفی از فرشتگان حک‌شده قرار داره که به سمت بالا یا پایین حرکت می‌کنن. نمادی از پیوند زمین و آسمان.
خود کلیسا هم نقشِ نردبانِ این پیوند رو داره.


Bath Abbey
«هیتلر در حالِ خودارضایی»

دالی:
برای من، هیتلر تجسمِ کاملِ آن مازوخیست (خودآزار) بزرگی بود که جنگی جهانی را صرفاً برای لذتِ شکست‌خوردن و دفن‌کردنِ خود در زیر آوار به راه ‌انداخت.



© Hitler Masturbating, 1973. by Salvador Dalí
یک مردِ فاحشه و یک مرد متخصص زنان که با توجه به شغل‌شون، خیلی با زن‌ها و اندام جنسی‌شون سروکار داشتن، از زن‌ها خسته شدن و دنبال فرار از دست‌شونن تا به آرامش برسن. برای همین به یک روستا فرار می‌کنن تا به دور از زن‌ها و مسائل جنسی، آرامش داشته باشن.
یک فیلم کمدی فرانسوی و نمادگرایانه‌ست. متاثر از موج دوم فمینیسم که در دهه ۷۰ میلادی توی فرانسه راه افتاده بود و محوریتش نابرابری‌های جنسی و حقوق مربوط به باروری بود؛ با جمله معروف «امر شخصی، سیاسی است.»
در این فیلم، زن‌ها در واکنش به فرار مردها، ارتش تشکیل می‌دن و مسلح به‌دنبال‌شون می‌گردن.
فیلم نمادیه از این‌که بحران جنسیتی صرفاً مسئله‌ی خصوصی نیست، بلکه چیزیه که به «ارتش» و «عملیات نظامی» منتهی می‌شه.


★★★½☆
Calmos (1976)
dir. Bertrand Blier
1
اسب و میمون
حدود ۷۰۰ سال پیش، چین


Zhao Yong (1289-1360)
پوستر فیلم‌های ایرانی در سال‌های اخیر
سال‌ها پیش، چیزی نمانده بود که مردی را بکشم. ماجرا دقیقاً در جایی شبیه به همین‌جا اتفاق افتاد: دریاچه‌ای کوچک که بخشی از آب آن، درست بالای یک چشمه، یخ نبسته بود. در شکارگاه پدرم بود. یک روز، اواخر بعدازظهر، پس از عبور از میان جنگلی انبوه، به ساحل آن [دریاچه] رسیدم و همانجا بود که دو مرد را دیدم که داشتند یکی از تله‌های سمور آبی مرا می‌دزدیدند.
یکی از مردها سمور آبی را از دمش بالا گرفته بود و در حالی که می‌خندید، درباره‌ی غنیمتی که به دست آورده بود حرف می‌زد، و آن دیگری مشغول کار گذاشتن دوباره‌ی تله در زیر یخ بود. تفنگم را بالا بردم و آماده‌ی شلیک بودم، که ناگهان به ذهنم خطور کرد که، هرچه باشد، جان یک انسان از پوست یک سمور آبی باارزش‌تر است؛ بنابراین، گذاشتم بروند و کار را به "سرخ‌پوشان" (پلیس سواره‌نظام) واگذار کردم تا حساب‌شان را برسند.
من هر دوی آن‌ها را می‌شناختم. آن‌ها "دورگه" و اهلِ حوالی مونترال بودند و راه‌ و رسمِ سفیدپوستان را به‌خوبی بلد بودند...



The Drama of the Forests: Romance and Adventure, 1921. by Arthur Heming
The Catcher in the Rye
سال‌ها پیش، چیزی نمانده بود که مردی را بکشم. ماجرا دقیقاً در جایی شبیه به همین‌جا اتفاق افتاد: دریاچه‌ای کوچک که بخشی از آب آن، درست بالای یک چشمه، یخ نبسته بود. در شکارگاه پدرم بود. یک روز، اواخر بعدازظهر، پس از عبور از میان جنگلی انبوه، به ساحل آن [دریاچه]…
ترجمه‌ی بخشی از کتاب آرتور همینگ که مربوط به این تصویره و نقاشش هم خود نویسنده‌ست (تصویر راوی هم توی آب افتاده).
کتاب، یک اثر نیمه‌مستند و ماجراجویانه‌ست که ترکیبی از واقعیت، سفرنامه، و داستان‌پردازی ادبی درباره‌ی زندگی در جنگل‌های کانادا به‌ویژه مناطق شمالیه.
نویسنده سال‌ها با یک شرکت خز کانادایی سفر می‌کرد. این کتاب در واقع حاصل تجربه‌های شخصیش در این سفرهاست.
کتاب شرح می‌ده که نویسنده همراه با گروهی از شکارچیان، تاجران و بومیان، به جنگل‌های شمالی کانادا می‌ره؛ جایی که زندگی بر اساس شکار، بقا در سرمای شدید، و نبرد با طبیعت شکل گرفته.
نسخه‌ی آنلاین انگلیسیش رو می‌تونید از [اینجا] بخونید.
2025/10/26 11:39:37
Back to Top
HTML Embed Code: