Telegram Web Link
مجموعه‌عکسی که فضایی شبیه به فیلم «اسب تورین» داره. (حدود ۳۰ سال قبل‌تر)
کارگران زغال‌سنگ


© Seacoal, Lynemouth, England, 1976-84. by Chris Killip
© The little shepherdess. by Frederick Cayley Robinson (1862-1927)
در این طراحی، هاکنی دماغ واگنر در یکی از عکس‌های معروفش رو به طرز شیطنت‌آمیزی توسط لیوانِ آب برجسته کرده.
در دهه هشتاد میلادی، دیوید هاکنی طراحی صحنه برای اجرایی از اپرای «تریستان و ایزولده» اثر آهنگساز محبوبش ریشارد واگنر رو به عهده گرفته بود.


© Postcard of Richard Wagner with a Glass of Water, 1973. by David Hockney
نگهبان شب


© The Night Watch, 1903. by Frederick Cayley Robinson
فرارِ آلفرد فرایشمیدت از تمدن، در نهایت به خاطر عینک‌اش با شکست مواجه شد!

«خودْ آهنگرِ بختِ خویش بودن» (یعنی سرنوشت خود را ساختن)
فرایشمیدت در آلمانی یعنی: «آهنگرِ آزاد»

آلفرد فریشـمیت می‌خواهد -چنان‌که حتی نامش (که بی‌شک تصادفی انتخاب نشده) نشان می‌دهد- آزاد باشد و آهنگرِ بختِ خویش. او می‌خواهد به طبیعت بازگردد، آن هم به‌طور کامل و بی‌کم‌وکاست. لباس‌هایش را درمی‌آورد و امیدوار است با این کار، همه‌ی قید و بندهای آزاردهنده را پشت سر بگذارد. اما بدبختانه، او به‌شدت نزدیک‌بین است. بدون عینک نه می‌تواند پروانه‌ی مقابل دماغش را ببیند، نه غذا و نه هیچ‌چیز دیگری را که برای زنده‌ماندن حیاتی باشد.
این گریخته از تمدن، حتی با عینک هم برای یک دوری طولانی یا حتی دائمی از جهان مدرن آماده نیست. هرچند شکم برجسته‌ی رفاه‌زده‌اش نشان از ذخیره‌ای با خود دارد، اما به نظر می‌رسد چیزهای بسیاری کم دارد تا بتواند در دل جنگل دوام بیاورد.




© Alfred Freyschmidts, 2008. by Gerhard Glück
2
پاییز زخمی از عطوفت در من می‌گشاید.


[رسا چاسل]
Rosa Chacel, from a diary entry featured in Diario, originally published in 1993.
مائوریسیو لاسانسکی:
کرامت، نمادی نیست که بر انسان اعطا شود، و خودِ واژه نیز قدرتی در ذاتش ندارد. کرامت انسان یک نیرو و یگانه شیوه‌ی زیستنی است که به واسطه‌ی آن، انسان و تاریخش بقا می‌یابند. هنگامی که آلمانِ میانه‌ی قرن بیستم به انسان اجازه نداد با این حق زندگی کند و بمیرد، انسان به حیوان بدل شد. فارغ از آن‌که چه اندازه پیشرفته و پیچیده باشد، زمانی که انسان این حق الهی را انکار می‌کند، نه‌تنها دست به خودویرانگری می‌زند، بلکه تاریخش را عقیم می‌سازد و آینده‌مان را مسموم می‌کند. "The Nazi Drawings" درباره‌ی همین است.


تمام ۳۳ طراحی این مجموعه رو با توضیح کامل (به زبان انگلیسی) در [اینجا] ببینید.


© The Nazi Drawings, 1961-71. by Mauricio Lasansky
The Catcher in the Rye
مائوریسیو لاسانسکی: کرامت، نمادی نیست که بر انسان اعطا شود، و خودِ واژه نیز قدرتی در ذاتش ندارد. کرامت انسان یک نیرو و یگانه شیوه‌ی زیستنی است که به واسطه‌ی آن، انسان و تاریخش بقا می‌یابند. هنگامی که آلمانِ میانه‌ی قرن بیستم به انسان اجازه نداد با این حق زندگی…
از متن:

«وقتی با چشمانی بهت‌زده و مسحور به این نقاشی‌ها می‌نگریم، درمی‌یابیم که خود، تماشاگران هوس‌باز و شاهدان گناهکاری هستیم که از این وحشت‌های تاریخ بشر جان به‌در برده‌ایم. ما زنده مانده‌ایم، اما به چه بهایی؟ با چه دانشی و چه درکی از مشارکت خودمان در رویدادهایی که اکنون در کابوس گذشته منجمد شده‌اند؟ اکنون که آن وقایع برای انسان‌هایی که پس از آن دوران زاده شده‌اند تنها به پرسشی از سر کنجکاوی بی‌گناه بدل شده‌اند، پیوسته از خود می‌پرسیم چگونه توانستیم طی همه‌ی این سال‌ها در عذاب خاموش به‌عنوان بازماندگان آن دوره ادامه دهیم.»
The Catcher in the Rye
جمع همه سورئالیست‌ها: لئونورا کرینگتون، ماکس ارنست، مارسل دوشان و آندره بروتون © Leonora Carrington, Ernst, Duchamp, Breton, NY 1942. by Hermann Landshoff
پیوندی که میان این نقاشی‌ها برقرار شده، حضور پرده‌هاست: «به‌گمانم در زمانه‌ی بحرانی شدید در جهان بیرون، این پرده—چه آشکار و چه پنهان—که بیانگر ضرورت گذر از عصری به عصر دیگر است، باید به‌نوعی در هر اثری که توانایی رویارویی با چشم‌انداز فردا را دارد، احساس شود.»
از دیدگاه برتون، نقش‌مایه‌ی پرده‌ها هم به زمان حال و هم به «چشم‌انداز فردا» اشاره می‌کند. در حالی‌که متصدی سالن در نقاشی هاپر در رؤیایی روزانه گم شده است، رؤیایی که «راه گریزی از پلکان پرده‌پوش» می‌جوید، برهنه‌ی هیرشفلد کاملاً درخورِ پرده‌های باشکوهی به نظر می‌رسد که او را در بر گرفته‌اند.



◾️Nude at the Window (Hot Night in July), 1941. by Morris Hirshfield
◾️New York Movie, 1939. by Edward Hopper
هزاران سال پیش مردمی بودند که دست‌های‌شان را به نشانه‌ی خوشامدگویی دراز کردند. بودند مردمی که دنیای اطراف‌شان را نقاشی کردند و صلاح دیدند خودشان را هم در آن بگنجانند. بودند مردمانی که فقط گفتند: «من اینجا بودم. من یک انسان بودم. من وجود داشتم. فراموشم نکنید.» اینجاست انسانی که هزاران سال به آینده دست دراز کرده و می‌گوید: «من زنده‌ام. من زنده‌ام.» و هیچ چیز انسانی‌تر از این نیست.



تصویر: غارِ دست‌ها در آرژانتین که هنر درون این غار مربوط به حدود ۹۳۰۰ سال پیشه.
Hands, stenciled at the Cave of the Hands, 7,300 BC.
1
2025/10/21 11:14:33
Back to Top
HTML Embed Code: