Telegram Web Link
☆رویش ناگزیر جوانه☆

گیرم که در باورتان به خاک نشسته‌ام
و ساقه‌های جوانم از ضربه‌های تبرهاتان زخم‌دار است
با ریشه چه می‌کنید؟

گیرم که بر سر این بام
بنشسته در کمینِ پرنده‌ای
پرواز را علامت ممنوع می‌زنید
با جوجه‌های نشسته‌ی در آشیانه چه می‌کنید؟

گیرم که باد هرزه‌ی شب‌گرد
با های و هوی نعره‌ی مستانه در گذر باشد
با صبح روشنِ پُرترانه چه می‌کنید؟

گیرم که می‌زنید
گیرم که می‌بُرید
گیرم که می‌کشید
با رویش ناگزیر جوانه چه می‌کنید؟


(از کتابِ از ارتفاع قله‌ی نام و ننگ)
🍁#شهریار_دادور

⛔️شعر به اشتباه،به خسرو گل‌سرخی نسبت داده شده است.
🍂کانال تفکر در واقعیت
@chagvaa
طرف ما شب نیست
صدا با سکوت آشتی نمی‌کند
کلمات انتظار می‌کشند
من با تو تنها نیستم٬هیچ‌کس با هیچ‌کس تنها نیست
شب از ستاره‌ها تنهاتر است.

طرف ما شب نیست
چخماق‌ها کنار فتیله بی‌طاقتند
خشم کوچه در مشت توست
در لبان تو شعر روشن صیقل می‌خورد
من تو را دوست می‌دارم٬و شب از ظلمت خود وحشت می‌کند...




🍁#احمد_شاملو
🍂کانال تفکر در واقعیت

@chagvaa

https://instagram.com/hazhirabdollahy?igshid=1wgmt8ngg276w
سرباز گمنام..

هنگامی که نماینده‌ای، جایی،
سر مزار سرباز گمنامی می‌رود،
تاج گلی با خود می‌برد.

اگر فردا
نماینده‌ای به سرزمین من بیاید
از من بپرسد
مزار سرباز گمنام کجاست؟

جواب می‌دهم سرورم
در کنار هر نهری
بر سکوی هر مسجدی
دم در هر خانه‌ای
هر کنیسه‌ای
هر غاری
بر سر صخره‌ی هر کوهی
بر روی درخت هر باغی
در این سرزمین
بر روی هر قطعه‌ای از زمین
در زیر هر تکه‌ای از آسمان
نترس! کمی سرت را پایین بنداز و
تاج گلت را بگذار!..

🍁#عبدالله_پشیو
🍂کانال تفکر در واقعیت

@chagvaa

https://instagram.com/hazhirabdollahy?igshid=1wgmt8ngg276w
حافظه و درد همراه هم‌اند؛
نمی‌توان درد را کشت
بدون آنکه حافظه را لِه نکرد...

🍁#غاده_السمان
📷طوفان فراموشی اثر داگلاس شوان
🍂کانال تفکر در واقعیت

@chagvaa

https://instagram.com/hazhirabdollahy?igshid=1wgmt8ngg276w
مُردن،
ناگوارترین نیست؛
راه زندگی را ندانستن،
ناگوارتر است.

🍁#ویکتور_هوگو
📷دایره سرگردانی اثر دپاردون
🍂کانال تفکر در واقعیت
@chagvaa


https://instagram.com/hazhirabdollahy?igshid=1wgmt8ngg276w
سرود آزادی
جمعی از موسیقی‌دانان جوان
«سرود آزادی»

بر اساس سرود «مردم متحد»
اجرا: جمعی از دانشجویان دانشگاه هنر


برپاخیز برای زن زندگی آزادی
به نام زن به نام زندگی
رها شویم ز طوق بندگی
شب سیاه ما سحر شود
تمام تازیانه‌ها تبر شود که با جوانه‌ها صدا شویم
من و تو و دگر دوباره ما شویم
قسم به خون پاک لاله‌ها
به انقلاب اشک و بوسه‌ها
در این گذار رنج بی امان
ز جان ز تن وطن مرا بخوان
که با خروش بانگ سرخ نام تو
جهان بلرزد از قیام تو
به نام زن به نام زندگی
دریده شد لباس بردگی
شب سیاه ما سحر شود
تمام تازیانه‌ها تبر شود که با جوانه‌ها صدا شویم
من و تو و دگر دوباره ما شویم
برپاخیر برای زن زندگی آزادی
🍁#سرود_آزادی
🍂دانشجویان دانشگاه هنر
@chagvaa

https://instagram.com/hazhirabdollahy?igshid=1wgmt8ngg276w
می‌بینم من
آن شکفتن شادی را
پرواز بلند آدمیزادی را
آن جشن بزرگ روز آزادی را...


🍁#الف_سایه
🍂کانال تفکر در واقعیت

@chagvaa

https://instagram.com/hazhirabdollahy?igshid=1wgmt8ngg276w
می خواهم دریایی نقاشی کنم
رنگین کمانی...
اما نمی توانم

تلاش می کنم جزیره ای را کشف کنم
که درختانش،
به جرم مزدوری
به دار آویخته نمی شوند
و شاپرکهایش،
به جرم سرودن شعر
محبوس نمی شوند
اما نمی توانم

سعی می کنم اسبهایی را نقاشی کنم
که در دشتهای آزادی می تازند
اما نمی توانم

می خواهم قایقی بکشم
که مرا با تو
تا آخر دنیا ببرد
اما نمی توانم

می خواهم وطنی اختراع کنم
که مرا به جرم دوست داشتن تو،
پنجاه ضربه تازیانه نزند...
اما نمی توانم...

🍁#سعاد_الصباح
🍂تفکر در واقعیت

@chagvaa

https://instagram.com/hazhirabdollahy?igshid=1wgmt8ngg276w
چطور كسی می‌تواند
ناگهان وسط خیابان بایستد،
و از خود بپرسد
آیا این سرنوشت من است...

🍁#جورجو آگامبن
🍂تفکر در واقعیت

@chagvaa

https://instagram.com/hazhirabdollahy?igshid=1wgmt8ngg276w
در تاریخ فرهنگی دیرینه‌ی ما، بهترین راه برای حفظ مناسبات مسلط این دانسته شده است که پرسش به یک رفتار نهادی تبدیل نشود. پیداست که این عارضه هم برآمد مناسبات مسلط بوده است، و هم مؤثر در بقای مناسبات مسلط. کسی نباید به پرسیدن عادت می‌کرده است. پس روانشناسی اجتماعی ما اهل پرسش نشده است. تاریخ استبدادی ۲۵۰۰ساله پرسیدن را برنمی‌تافته است.

پرسیدن ریشه‌ی تفکر انتقادی است. ریشه‌ی دانستن، خِرَد است. و پرسیدن کاربرد آزادانه‌ی خرد است. زمانی کانت گفته بود: «جرأت کن که بدانی.» جرأت داشته باش که خرد خود را به کار گیری. یعنی پرسیدن ترکیب آزادی و خرد است و تبلور خرد در آزادی ست. این شعار عصر مدرن است. برای استقرار این رفتار، چیزهایی لازم است که ما نداشته‌ایم. فرهنگی لازم است که ما نداشته‌ایم. ما این گرایش و برداشت را نداشته‌ایم که آزادی یعنی از خرد خود در همه چیز آشکار استفاده کردن.

برای عادت کردن به پرسش، ابتدا باید به خود «حق» پرسش عادت کرد. یعنی اول باید دریافت که هر کسی «حق» دارد بپرسد. و اساسا هر کسی حق حضور و نظر و انتخاب و رأی و پرسش و تعیین سرنوشت دارد...


🍁#محمد_مختاری
🍂کانال تفکر در واقعیت

@chagvaa
سنت ستمدیدگان به ما می آموزد که "وضعیت اضطراری" که در آن به سر میبریم، قاعده است نه استثنا. باید به تصوری از تاریخ دست یابیم که با این بصیرت خواناست. آنگاه به روشنی درخواهیم یافت که وظیفه ما ایجاد یک وضعیت اضطراری واقعی است، و با این کار، موضع ما را در مبارزه با فاشیسم تقویت خواهد کرد.

تزهای فلسفه‌ی تاریخ
🍁#والتر_بنیامین
🍂کانال تفکر در واقعیت
@chagvaa
خوشا رها کردن و رفتن،
خوشا پر کشیدن...
خوشا رهایی...

🍁#احمد_شاملو
🍂کانال تفکر در واقعیت
@chagvaa
دستانم را می‌توانی ببندی،
پاهایم را می‌توانی ببندی،
دهانم را می‌توانی ببندی،
اما ذهنم را هرگز؛
یک‌ روز از ذهن من،
از ذهن تو،
از ذهن ها
هزاران پرستوی وحشی
به آسمان خواهد پرید.

🍁#ژان_پل_سارتر
🍂کانال تفکر در واقعیت

@chagvaa

https://instagram.com/hazhirabdollahy?igshid=1wgmt8ngg276w
من
چقدر احمق بودم
که می‌خواستم
لکه‌های خون را
از شیشه‌ها پاک کنم
با روزنامه هایی که از جنگ می‌نویسند.

🍁#داود_سوران
🍂کانال تفکر در واقعیت

طراح زیکسی

@chagvaa

https://instagram.com/hazhirabdollahy?igshid=1wgmt8ngg276w
ما خوب و بد دنیا را شناختیم.
آن‌قدر کوچک است که در یک دست جا می‌گیرد.
آن‌قدر ساده است که می‌تواند با لبخندی توصیف شود.
واضح، مثلِ پژواکِ حقایقِ قدیمی در مناجات.

تاریخ با هیاهوی پیروزمندانه به ما خوش‌آمد نگفت،
بلکه خاک در چشم‌مان ریخت.
مقابل‌مان جاده‌های دوری بودند که به هیچ‌کجا می‌رفتند.
آب‌های مسموم، نانِ تلخ.

ویرانی‌های جنگ،‌ چیزی است که از دنیا شناختیم.
آن‌قدر بزرگ است که در یک دست جا می‌گیرد.
آن‌قدر سخت است که می‌تواند با لبخندی توصیف شود.
عجیب و غریب، مثلِ پژواکِ حقایقِ قدیمی در مناجات!

❄️#ویسواوا_شیمبورسکا
| برگردان ملیحه بهارلو

🌨️کانال تفکر در واقعیت

@chagvaa

https://instagram.com/hazhirabdollahy?igshid=1wgmt8ngg276w
باش تا نفرینِ دوزخ از تو چه سازد،
که مادرانِ سیاه‌پوش
داغدارانِ زیباترین فرزندانِ آفتاب و باد
هنوز از سجاده‌ها سر برنگرفته‌اند!

❄️#احمد_شاملو
🌨️کانال تفکر در واقعیت

@chagvaa

https://instagram.com/hazhirabdollahy?igshid=1wgmt8ngg276w
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر سخن میان من و تو پایان یافت
و راه‌های وصال قطع شدند
و جدا و غریبه گشتیم
از نو با من آشنا شو.

❄️#نزار_قبانی
🌨️کانال تفکر در واقعیت
@chagvaa

https://instagram.com/hazhirabdollahy?igshid=1wgmt8ngg276w
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هنوز هم آیا رنج دیگری هست؟
برای این تن فرسوده‌ی بی‌جان

❄️#شارل_بودلر
🌨️کانال تفکر در واقعیت

@chagvaa

https://instagram.com/hazhirabdollahy?igshid=1wgmt8ngg276w
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فکر می‌کنی تعقیب‌ات می‌کنند
و رو برمی‌گردانی
ولی تنها برگ خزان است
که پی تو می‌دود.


❄️#راینر_مالکوفسکی
ترجمه‌ی علی عبداللهی
🌨️کانال تفکر در واقعیت

@chagvaa

https://instagram.com/hazhirabdollahy?igshid=1wgmt8ngg276w
آدم که نباید همه‌ی عوامل اختلال روانی‌ رو داشته باشه که مضطرب یا افسرده قلمداد بشه. آدمیزاد که خیک ماست نیستش انگشت بزنیم توش جای انگشت هم بیاد! جای انگشت درد و فقر و رنج و بلا و تنهایی و بی‌پناهی و این‌ها در آدم می‌مونه. و ادبیات به‌هرحال اگر نتونه شکل این‌گونه رد انگشت‌های بلا رو در درون انسان کشف کنه خب پس چه‌کاره است؟

❄️#محمد_مختاری
🌨️کانال تفکر در واقعیت

@chagvaa

https://instagram.com/hazhirabdollahy?igshid=1wgmt8ngg276w
2025/07/06 00:38:53
Back to Top
HTML Embed Code: