Telegram Web Link
گویا ‏مدیرعامل تپسی ‎گفته: «هزینه ی غرامت رستوران‌ها برای خروج از قراردادهای انحصاری اسنپ‌فود خیلی بالاست .مثلا رستوران برای همکاری با تپسی‌فود در ابتدا باید ۲۰ میلیارد تومان غرامت به اسنپ‌فود پرداخت کند و بعد مابه‌التفاوت هزینه‌های بازاریابی را از ابتدا به ‎اسنپ برگرداند.»


اسنپ شرکت جذاب و چالش جویی است. هر چه می‌تواند می‌کند تا سهم بازارش را بیشتر و انحصارش را محکم‌تر و رقبا را ضعیف‌تر کند.


مثلا یک بار از طریق خرابکاری مخفیانه در سرویس تاکسی اینترنتی تپسی اختلال ایجاد کرده بود که در این ویدئو داستانش را گفتیم.


یک بار دیگر هم اسنپ فود علیرغم اینکه توسط شورای رقابت محکوم شد، موفق شد چیلیوری را از بازار سفارش غذا به در کند که در این ویدئو تعریف کردیم.


حالا هم خبر رسیده تپسی فود از اسنپ فود تحت عنوان رویه های ضد رقابتی و ایجاد مانع برای ورود رقبا نزد شورای رقابت شکایت کرده.


به نظر می آید شاهد رقابت داغ و پرماجرایی بین اسنپ فود و تپسی فود خواهیم بود.
و برای مصرف کننده،‌ چه چیزی بهتر از رقابت تولید کنندگان کالا و خدمات؟

یک دعوای دیگر و یک داستان جذاب دیگر...
زندگی به کیانوش بدهکار ماند...

خودکشی در هر شرایطی کار نادرستی ست اما این باعث نمی‌شود به خود اجازه دهیم کسی را قضاوت کنیم.
درد کیانوش زبان حال همه ساکنین ایران است. حتی درد آنهاست که از وطن مهاجرت کرده‌اند ولی هر روز اخبارش را با نگرانی دنبال میکنند...

این که چرا کیانوش چنین کرد هنوز روشن نیست اما شواهد حاکی از تحت فشار بودنش بخاطر نقض حقوق اولیه انسانی است.

مهم است که بفهمیم ریشه این مسائل کجاست و چگونه میتوان آنها را رفع کرد.

شاید ما ایرانی ها این حرف توماس جفرسون را از هر ملت دیگری بهتر بفهمیم که:

"من محاکمه توسط هیئت منصفه را تنها لنگری می‌دانم که تاکنون توسط بشر تصور شده است که به وسیله آن می‌توان یک دولت را به اصول قانون اساسی خود پایبند نگه داشت."
🔹بحران مالی ۲۰۰۸؛ چگونه بانک‌های آمریکایی ورشکسته شدند؟
🔹چگونه وام‌های بی‌حساب آمریکا را تا مرز فروپاشی اقتصادی برد؟

🔸دلیل بروز بحران اعتباری ۲۰۰۸ و فروپاشی اقتصاد جهانی چه بود؟ از حباب مسکن و وام‌های بی‌پشتوانه گرفته تا سقوط بانک‌های بزرگ و تاثیرات آن بر زندگی میلیون‌ها نفر... ببینید که چگونه تصمیمات نادرست و ریسک‌های مالی، بزرگ‌ترین بحران اقتصادی دهه‌های اخیر را به وجود آوردند.

00:00 مقدمه
00:57 تعریف رکود و چرخه‌های اقتصادی
01:40 دو رکود بزرگ جهانی و تبعات آن‌ها
03:24 مقررات‌زدایی مالی کلینتون
04:04 آسان شدن وام‌دهی بانک‌ها با اوراق MBS
07:17 حباب دات کام، 9/11 و کاهش نرخ بهره
08:20 نقش بانک‌ها در رشد حباب مسکن
10:53 کوتاهی موسسات در اعتبار‌سنجی بانک‌ها
11:50 افزایش نرخ بهره و نکول وام‌ها
12:26 بی‌ارزشی MBS‌ها و ورشکستگی بانک‌ها
13:53 کمک جنجالی دولت برای نجات بانک‌ها
15:07 علت بحران؟ نبود نظارت یا سیاست غلط؟
16:32 نقش تعارض منافع در بحران ۲۰۰۸
18:01 جنبش تسخیر وال‌استریت
18:29 پیامدهای بحران در آمریکا بر اقتصاد اروپا
20:21 برگشت اقتصاد آمریکا به روزهای خوش
21:56 اهمیت نرخ بهره در اقتصاد
22:36 درس‌هایی از بحران ۲۰۰۸

@choraz

این ویدئو با همکاری اکوایران تولید شده است.
عیب وی جمله بگفتی هنرش نیز بگو!

چند شب پیش نوشته‌ای از امیر حسین ثابتی نماینده تراپش (تهران، ری، اسلامشهر، پردیش، شمیرانات!) نقل کردیم که نشان می‌داد کلا چیزی از ماجرای تولید و مصرف بنزین در ایران نمی‌داند.

امروز می‌خواهیم کار خوب این نماینده اولی را هم بگوییم.
لیستی منتشر کرده از فهرست پروژه‌هایی که «دستور» داده به بودجه دولت اضافه شود تا تورم حاصل از کسری از آن به پاچه ملت اضافه شود!

اگر امیرحسین پای این رویه شفافیت بماند که دمش گرم و خیلی هم خوب است. ما که همچین فرمی را تابحال ندیده بودیم!

خلاصه که نماینده‌ها اینطوری کسری بودجه را بیشتر و تورم را زهردارتر میکنند. فی المجلس امیرحسین شصت‌چی با این ۵ مورد پیشنهاد «دستوری»، ۳۰ میلیارد تومان با این فرم در پاچه ملت فرو کرد. آن هم برای چیزی که صرفا خودش تشخیص می‌داده که مهم است و باید از جیب ملت برایش خرج شود: حوزه علمیه و مرکز بهداشت و تاسیسات آب و مدرسه.

شما هم ممکن است با یکی دوتایش موافق نباشید ولی با بقیه موافق هستید و اگر نماینده بودید احتمالا این کار را می‌کردید! ولی سوال اینجاست که چرا باید یک نماینده که با رای تعداد کمی مردم انتخاب شده (در مورد ثابتی 5 درصد مردم تهران) بتواند کسری بودجه دولت و تورم را افزایش بدهد؟

البته که او نماینده اولی است. احتمالا نماینده‌های با سابقه چندین دوره خیلی بیشتر از 30 میلیارد بودجه را چاق می‌کنند، خصوصاً که اکثراً به شفافیت هم اعتقادی ندارند.

خبر رسیده ۵۸۰۰ پیشنهاد برای اصلاح بودجه به مجلس رسیده! که یعنی به ازای هر نماینده چیزی حدود ۲۰ پیشنهاد!

بابا دمت گرم امیرحسین که به ۵تا بسنده کردی!
اسمش را هم می‌گذارند «اصلاح بودجه» که شبیه همان سیستم نامگذاری طرح صیانت و نور و باقی مصوبات‌شان است!
مناسب‌تر این بود نام پیشنهادات را متورم کردن تورم یا چاق کردن چپق مردم می‌گذاشتند.

خلاصه که بودجه مهم است عزیزان. مهم ترین چیزی است که هر ساله در پاچه ملت می‌رود.

اینجا باز هم یادی کنیم از این جمله حکیمانه میزس که می‌گوید: «مهمترین نکته این است که به یاد داشته باشیم تورم آزمون الهی از جانب خداوند، یا بلایی از جانب طبیعت یا طاعون ناشی از ویروس نیست. تورم یک سیاست است!»

هر سال پاییز و زمستان، دولت به مجلس پیشنهاد می‌دهد که چقدر کسری بودجه و تورم در پاچه ملت فرو کند. مجلس هم بجای اینکه شاخ و برگش را بزند، چیزی هم رویش می‌گذارد و خودش آن را تصویب می‌کند. آیا در چنین ساختاری می‌توان امید به کاهش تورم داشت؟ مسلما نه! فقط می‌توان پیش بینی داشت و کلاه خود را چسبید که باد نبردش...

یک نمونه پیشنهاد اصلاحی بودجه را در این ویدئو ببینید تا فردا در مورد یک اصلاح واقعی در آرژانتین صحبت کنیم. Afuera یعنی اخراج، یعنی بریزش دور!

https://www.tg-me.com/ChorazRef/21
اصلاح طلب، اصولگرا و مافیای تورم خوار

حقیقتا عجیب ترین خبر چند وقت اخیر این سخنان همتی وزیر اقتصاد بود که استدلال کرده چون سال 96 نقدینگی ریالی معادل بیش از 360 میلیارد دلار بوده و حالا حدود 140 میلیارد دلار است پس نقدینگی کم است و باید زیاد شود و این خلق نقدینگی جدید به تولید اختصاص یابد.
شگفتا که حدود 2 سال پیش یاسر جبرائیلی نیز این حرف را البته با استدلال مشعشع دیگری زده بود و مورد نقد کارشناسان و رسانه ها قرار گرفته بود که چراز هم در موردش دو ویدئو ساخت:

1- تورم، نقدینگی و مافیای بانکی

2- بررسی علمی ادعاهای اقتصادی آقای جبرائیلی

البته فرق همتی با جبرائیلی این است که همتی کاملا می‌فهمد چه می‌گوید و تبعات چیزی که می‌گوید چیست...
قضیه این است که خود دولت بواسطه بودجه های انبساطی و کسری بودجه های هنگفت و عدم دسترسی به منابع صادرات نفت مثل سابق، در حال فروکشیدن و بلعیدن منابع نظام بانکی و نقدینگی خلق شده است و بخاطر کسری بودجه‌اش مقدار زیادی استقراض می‌کند و نقدینگی خلق می‌کند و پول را از اقتصاد جمع می‌کند و دسترسی بخش خصوصی به تسهیلات و اعتبار کم می‌شود.

حالا دولت بجای اینکه فکری برای کسری بودجه خودش کند تصمیم دارد خلق نقدینگی را تشدید کند تا به تولید کنندگان بخش خصوصی هم چیزی برسد و استخوان مردم به صورت مضاعف لابلای سنگ‌های تورم و مالیات خرد شود.
میبینیم که مافیای تولید کنندگان رانتی و تورم خوار بصورت فراجناحی کار می‌کند و از جبرائیلی کم سواد تا همتی استاد اقتصاد، همه را پوشش می‌دهد. خوش بحال ما که راست و چپ و وسط و معتدل همگی بر غارت ملت توسط تورم همدل و همنوا هستند.

آقای همتی شما حتما می‌دانید که چرا نقدینگی از دسترس بخش خصوصی و مردم خارج شده است: دلیلش خود شما و بودجه‌ای که می‌نویسید است.
لودویگ فون میزس: "هرچه که دولت بیشتر خرج کند، مردم کمتر خرج می‌کنند. پروژه های عمومی بوسیله قدرت معجزه آسای یک عصای سحرآمیز به سرانجام نمی‌رسند. آنها با پول‌هایی که از شهروندان گرفته شدند، پرداخت می شوند."

در شگفت از این غبار بی سوار
خشمگین، ما نا شریفان مانده‌ایم
آبها از آسیا افتاده، لیک
باز ما با موج و توفان مانده‌ایم...


https://www.tg-me.com/ChorazRef/23
Forwarded from اکوایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 خاطره طبیبیان از هاشمی رفسنجانی

▫️دکتر محمد طبیبیان معاون سابق سازمان برنامه و بودجه، اقتصاددان پیشکسوت و استاد سابق دانشگاه صنعتی اصفهان و موسسه عالی پژوهش در برنامه‌ریزی و توسعه در نشستی که مشترکا از سوی آکادمی بانک سامان و دنیای اقتصاد برگزار شد، ضمن توضیح سوتفاهم درباره تفاوت مفهوم نقدینگی بنگاه و حجم نقدینگی نظام بانکی، خاطره ای را در این مورد از مرحوم هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت روایت میکند.


📺 @ecoiran_webtv
چُراز
🎥 خاطره طبیبیان از هاشمی رفسنجانی ▫️دکتر محمد طبیبیان معاون سابق سازمان برنامه و بودجه، اقتصاددان پیشکسوت و استاد سابق دانشگاه صنعتی اصفهان و موسسه عالی پژوهش در برنامه‌ریزی و توسعه در نشستی که مشترکا از سوی آکادمی بانک سامان و دنیای اقتصاد برگزار شد، ضمن…
اینجا دکتر طبیبیان خاطره‌ جالبی از هاشمی رفسنجانی تعریف میکند که دقیقا همین حرف همتی را می‌زند که تولید کننده‌ها مدام به ما می‌گویند نقدینگی کم است!

دکتر طبیبیان می‌گوید جواب اقتصاد به تولید کنندگانی که می‌گویند نقدینگی کم است این است که:
1- یا تقاضا برای چیزی که تولید می‌کنید کم است
2- یا سرمایه‌تان را ضایع کرده‌اید

اینجا از دید چراز دو نکته وجود دارد:
1- قطعا همتی آنچه که هاشمی نمی‌دانسته را می‌داند و از مغلطه آماری (سال پایه) که در استدلالش وجود دارد نیز آگاه است.
2- علاوه بر آنچه دکتر طبیبیان فرمود، یک حالت دیگر هم وجود دارد: تولید کنندگان معتاد به رانت، که سودشان را تبدیل به دارایی‌های دیگر مانند ملک و زمین در ایران و خارج از ایران می‌کردند و با تسهیلات بانکی سرمایه در گردش و طرح توسعه را تامین می‌کردند، تسهیلات کمتر دریافت کرده‌اند و نَسَق (همان نَسَخ خودمان!) شده‌اند.

البته همه چیز هم تقصیر تولید کننده‌های رانتی ارز ترجیحی بگیر یا تسهیلات کم بهره بگیر نیست. اصل تقصیر مثل همیشه بر نظام اقتصادی دستوری و قیمت گذاری دستوری است که آنها را به این سمت هل می‌دهد.

با تشکر فراوان از عزیزی که این ویدئو را در کامنت‌های مطلب قبلی فرستاد.
راه نجات ایران از آرژانتین میگذرد
قسمت اول- آن مرد با اره برقی آمد


خاویر میلی اولین رئیس دولت خارجی بود که پس از پیروزی ترامپ به دیدار او رفت. او با ایلان ماسک هم مذاکراتی داشت و پس از آن با لکس فریدمن معروف هم گفتگویی کرد که خلاصه‌ای از نکات مهم آن گفتگو را در این مطلب و مطلب بعدی خواهید دید.
حدودا یک سال قبل بود که خاویر میلی، که رسانه ها به او مرد دیوانه (El Loco) میگفتند، با اره برقی آمد و بعنوان رئیس جمهور آرژانتین انتخاب شد و در ماه اول 50هزار شغل دولتی را ارّه کرد و نصف وزارتخانه های آرژانتین را تعطیل کرد تا کسری بودجه را کاهش دهد که موجب کاهش تورم شود!

اینجا سلطان جبرائیلی از مردم خواست که اخبار آرژانتین رو بدقت دنبال کنند و پیش بینی آبان 98 رو برای آرژانتین کرد!

ما هم در چراز یک ویدئو ساختیم و داستان آرژانتین رو تعریف کردیم و گفتیم:

"باید دید میلی موفق میشه که اصلاحاتش رو انجام بده و یا از هول حلیم توی دیگی که منتفعین وضع فعلی آرژانتین براش تهیه دیده اند می افته و یک تجربه تلخ دیگه به تجربیات تلخ مردم آرژانتین اضافه میشه. راستش ما ایرانی ها خیلی باید برای میلی دعا کنیم. اگر میلی در آرژانتین موفق بشه شاید روزنه نوری برای باز شدن گره کور اقتصاد فشل ایران هم پیدا بشه. خدا پشت و پناهت آقای میلی!"

همون ماههای اول بود که دلارزدایان تقلبی به جوش و خروش افتاده بودند و بطور مثال سلطان جبرائیلی با خوشحالی نمودار کشید و گفت که میلی شوک ارزی به بازار داد و باعث افزایش مقدار تورم شد:
"پیش از شوک ارزی خاویر میلی، تورم ماهانه آرژانتین عمدتا زیر ۵٪ و در دوره‌ای زیر ۱۰٪ بوده است. پیرو شوک ارزی خاویر میلی، تورم ماهانه به یکباره به ۲۵٪ افزایش یافت و پس از تخلیه شوک، به ۲۰٪ و سپس ۱۳٪ رسید. نئولیبرال‌های ایرانی جشن گرفته‌اند که خاویر میلی تورم را کنترل کرد!
شورش اجتماعی در آرژانتین قطعی است"

و بقول خود میلی در مصاحبه با لکس فریدمن:
"اگر اجازه دهید، ابتدا شرحی از وضعیت موجودی که دریافت کردیم، به شما ارائه می‌دهم. در واقع، چیزی که ما یافتیم این بود که در هفته اول دسامبر، تورم با نرخ 1 درصد در روز در حال افزایش بود، که به معنای 3,700 درصد تورم سالانه بود. در نیمه اول دسامبر، این نرخ به 7,500 درصد سالانه رسید. وقتی به تورم عمده‌فروشی در دسامبر سال گذشته نگاه می‌کنید، این نرخ 54 درصد بود که اگر سالانه شود، به نرخ تورم 17,000 درصد در سال می‌رسد."

اما خب بعد از حدود یک سال میلی واقعا تورم را کنترل کرد و به اولین مازاد بودجه در 123 سال اخیر آرژانتین رسید!


در مورد شرایط خطیر آن زمان این قسمت از گفتگوی میلی با فریدمن رو بخونید که نشون میده به اون خطر آبان 98 که سلطان جبرائیلی گفته بود، واقف بود:
"آرژانتین برای 10 سال گذشته هیچ رشدی نداشته و تولید ناخالص داخلی سرانه تقریباً 15 درصد کاهش یافته بود و واقعیت این بود که تقریباً 50 درصد از مردم در فقر زندگی می‌کردند. و واقعیت این است که ما با کسری بودجه‌ای روبرو بودیم که معادل15 درصد تولید ناخالص داخلی بود. 5 درصد در خزانه‌داری و 10 درصد در بانک مرکزی بود، که به معنی انتشار پول درون‌زا بود.
ما همچنین تعهدات مالی با بهره در بانک مرکزی داشتیم. ما تعهداتی به واحد پزو داشتیم که معادل 90 میلیارد دلار بود، بانک مرکزی دارای ذخایر ارزی خالص منفی برابر با منهای 12 میلیارد دلار بود، ما بدهی‌های تجاری در بانک مرکزی معادل 50 میلیارد دلار داشتیم.

بنابراین، اگر ما به‌طور ناگهانی همه‌چیز را باز می‌کردیم... من می‌گویم ما لیبرال‌های آزادی‌خواه هستیم، ولی لیبرال‌های احمق نیستیم. این چیزی بود که برخی از لیبرال‌های آنارشیست پیشنهاد می‌کردند، یعنی اساساً از روز اول همه‌چیز را باز کنیم.
بنابراین، در آن زمینه، طبیعتاً اگر چنین کاری کرده بودیم، با ابر تورم مواجه می‌شدیم. این موضوع منجر به این می‌شد که تعداد فقرا به 95 درصد برسد و احتمالاً در دسامبر، گروه‌های خاصی مانند "مهمانی کروناویروس" اقدام به غارت سوپرمارکت‌ها می‌کردند و کارهای مختلفی انجام می‌دادند و ما احتمالاً به زودی کنار گذاشته می‌شدیم و در نیمه اول سال، پِرونیست‌ها دوباره به قدرت بازمی‌گشتند.
"


حالا میلی تورم را کاهش داده و میخواهد اصلاحات دیگری انجام دهد: کاهش مالیات واردات که به معنای دسترسی ارزان‌تر به کالاهای با کیفیت وارداتی است:
از ماه دسامبر، سقف معافیت مالیات بر خریدهای بین‌المللی از ۱,۰۰۰ دلار به ۳,۰۰۰ دلار برای هر بسته افزایش خواهد یافت، در حالی که واردات شخصی از معافیت تعرفه‌ای ۴۰۰ دلاری بهره مند میشود.
لوئیس کاپوتو، وزیر اقتصاد، اعلام کرده که این اقدام به مصرف‌کنندگان آرژانتینی این امکان را می‌دهد که فقط مالیات ارزش افزوده را برای بسیاری از واردات بپردازند.

ادامه دارد...

https://www.tg-me.com/den_ir/96444
راه نجات ایران از آرژانتین میگذرد
قسمت دوم- تیمت را درست انتخاب کن تا یک عمر راحت باشی!


تا اینجا میلی خوب عمل کرده اما تهدیدات روشنی برای اقتصاد آرژانتین وجود دارد: تولیدات صنعتی در آرژانتین پس از آمدن میلی کاهش شدید 20 درصدی پیدا کرد که البته مقدار زیادی از آن تا حال حاضر جبران شده ولی همچنان نسبت به ماه مشابه سال قبل حدود 6 درصد کاهش دارد و هنوز صنعت آرژانتین از اصلاحات ریکاوری نکرده که می‌تواند نشانه‌ای از رکود باشد. و رکود هم اگر طولانی مدت ادامه پیدا کند خطرناک است و ممکن است باعث سقوط دولت شود.

بنابراین آرژانتین نیاز مبرمی به سرمایه گذاری دارد. حالا می‌شود فهمید که احتمالا چرا اینقدر زود به دیدار آمریکا رفته است!

در ادامه گفتگو فریدمن از میلی پرسیده:
فلسفه اقتصادی شما امروز چیست؟

و او جواب داده:
"به طور دقیق، من یک آنارکو-کاپیتالیست هستم. من از دولت بیزارم. من از خشونت بیزارم. بیایید فرض کنیم که از تعریف لیبرالیسم استفاده می‌کنیم. من معمولاً از تعریف لیبرالیسم ارائه شده توسط آلبرتو بنگاس لینچ پسر استفاده می‌کنم که گفت: لیبرالیسم احترام بی‌قید و شرط به پروژه زندگی دیگران بر اساس اصل عدم تجاوز و در دفاع از حق زندگی، آزادی، و مالکیت است."

و در نهایت در مورد پروژه مشترک ترامپ و ایلان ماسک برای کاهش مخارج دولت آمریکا (دپارتمان افزایش بهره وری DOGE) و مشابهت آن با وزارت مقررات زدایی در آرژانتین گفته:
"یکی از چیزهایی که درباره آن صحبت کردیم آزادی و اهمیت آن برای ایالات متحده در این انتخابات بود. ترامپ شخصی است که واقعاً می‌توانم بگویم فردی با هوش غیر متعارف است. و همچنین او بسیار جذاب است. بنابراین، دوباره می‌گویم که من او را بشدت تحسین میکنم و واقعاً با او به صورت نزدیک تعامل می‌کنم. او به شدت به آنچه که وزارت مقررات‌زدایی ما انجام می‌دهد علاقه‌مند است، که هدف آن حذف مقررات است. اما در عین حال، او با فرد دیگری نیز کار می‌کند که به رویکرد اره‌برقی نیز علاقه دارد" (ایلان ماسک)

"بنابراین من بسیار خوشحالم، زیرا آن‌ها قصد دارند مدلی را که ما در آرژانتین پیاده می‌کنیم، بازآفرینی کنند و همچنین خود دونالد ترامپ نیز به این موضوع بسیار مشتاق است. بنابراین هر چیزی در راستای کاهش مقررات و کاهش هزینه‌های عمومی و خارج کردن دولت از معادلات به معنای آزادی بیشتر برای مردم است. بنابراین من از آنچه که در حال رخ دادن است و از پیروزی ترامپ بسیار راضی هستم، زیرا ایالات متحده وضعیت بهتری پیدا خواهد کرد. آرژانتین نیز بهتر خواهد شد و کل جهان نیز بهتر خواهد شد. امروز جهان جای بسیار بهتری است نسبت به چند روز پیش."

میلی در این گفتگو توصیه هایی به ایلان ماسک هم برای دپارتمان افزایش بهره وری دولت (DOGE) کرده:
"مستقیم برو سر اصل مطلب. و تا آخرین حد پیش برو و همه امتیازات را حذف کن."

ایلان ماسک هم خاویر میلی را تحسین کرد و گفت: مثل میلی بودجه ایالت متحده را کاهش خواهد داد و 2 تریلیون دلار از 7 تریلیون دلار را کم خواهد کرد!
چه شود اگر ایلان ماسک بتواند کسری بودجه آمریکا را مهار کند و این زنجیر سنگین را از پای آمریکایی که هر روز دارد صدای قدمهای چین در حال دویدن را به خود نزدیکتر می‌شنود باز کند... در ابتدای دورانی تاریخی قرار گرفته‌ایم که آمریکا و آرژانتینی که درآنها دو تیم‌ اره برقی بدست، مقررات زدا و دولت کوچک کن، فرمان را به دست گرفته‌اند، به هم نیاز دارند و با هم، هم‌افزایی می‌کنند.

تجربه میلی چیزی ست که آمریکا و ایلان ماسک به آن نیاز دارند و سرمایه گذاری شرکت‌های آمریکایی و ایلان ماسک چیزی است که خاویر میلی و آرژانتین برای افزایش تولیدات صنعتی خود به آن نیاز دارند. به نظر می‌رسد یک همکاری برد-برد بین آرژانتین و آمریکا شکل خواهد گرفت که ریسک شکست خوردن برنامه‌های میلی را به حداقل می‌رساند.

بقول ضرب المثل غیر معروف (بدون اشاره به دوستی ایران با چین و روس):
"دوست ناباب، سنگ به راه است؛ دوست خوب، چراغ راه."

و یا: تیمت را درست انتخاب کن تا یک عمر راحت باشی!

آقای میلی! اگر تو موفق شوی حتی در ایران هم کار مافیای تورم خوار و دلارزدایان برای توجیه کسری بودجه خیلی سخت می‌شود!
خداوند پشت و پناهت آقای میلی!


https://www.tg-me.com/Eghtesadnews_com/261515
🔹چنبره‌ انحصاری اسنپ‌فود
🔹مصرف‌کننده چگونه در بازار انحصاری غذا ضرر می‌کند؟

🔸در سال‌های اخیر، اسنپ‌فود تنها بازیگر اصلی بازار سفارش آنلاین غذا در ایران بوده است. اما چگونه این پلتفرم با بستن قراردادهای انحصاری با رستوران‌ها، رقبای اولیه‌ی خود را حذف کرد و همچنان با به کارگیری سیاست‌های ضد رقابتی، سعی در حفظ سلطه‌ی خود بر این بازار و جلوگیری از ورود بازیگران جدید را دارد؟


00:00 سفارش آنلاین غذا در سلطه اسنپ‌فود
00:40 حذف رقبا با قرارداد‌های انحصاری اجباری
02:27 داستان مرگ چیلیوری
03:16 انحصار؛ افت کیفیت و افزایش قیمت
03:47 مشوق‌های جدید همکاری انحصاری
04:55 امتیازهای گمراه‌کننده در اسنپ‌فود
06:27 جریمه trivago برای رتبه‌بندی گمراه‌کننده
06:47 رقابت نابرابر رستوران‌ها در اسنپ‌فود
07:38 چالش پلتفرم‌های جدید برای ورود به بازار
08:09 قفل رستوران‌ها با سیاست چماق و هویج
09:15 محکومیت Unilever برای ضدیت با رقابت
10:58 مفهوم موقعیت مسلط و خطر انحصار
12:13 رقابت؛ تضمین‌کننده‌ی حقوق مصرف‌کننده

@choraz

این ویدئو با همکاری اکوایران تولید شده است.

محتوای این قسمت، با کمک مرکز مطالعات توسعه و رقابت تهیه شده است.
‏ایرانی ترین حرکت ممکن: شوفاژ روی حداکثر، توی خونه با تی‌شرت و شلوارک، بعد که گرمشون میشه و خمار میشن، لای پنجره رو باز میکنن که نسیم خنک رو پوست‌شون بدوه که سرحال بیان!
چُراز
‏ایرانی ترین حرکت ممکن: شوفاژ روی حداکثر، توی خونه با تی‌شرت و شلوارک، بعد که گرمشون میشه و خمار میشن، لای پنجره رو باز میکنن که نسیم خنک رو پوست‌شون بدوه که سرحال بیان!
کامنت یکی از مخاطبین عزیز چراز زیر پست ایرانی ترین حرکت ممکن:

اجازه میخوام به عنوان فردی که هم در ایران شوفاژ رو در بالاترین درجه قرارداده و با بازگذاشتن پنجره اقدام به خنک کردن خود کرده و هم در اروپا با پوشیدن لباس گرم شوفاژ رو بالاتر از 20 درجه نگذاشته و حتی شب ها اونو خاموش کرده، تجربه و دیدگاهم رو با شما در میان بگذارم.
اول از همه بیاین استثناها رو کنار بگذاریم، ما هم در ایران کسایی رو داریم که به شدت به الگوی مصرف منطقی دارن و در اروپا هم کسانی هستند که اسراف میکنند.
اول از همه به این سوال جواب میدم که من به عنوان یه فرد تحصیل کرده چرا در ایران اسراف میکردم. جواب اینکه که نوع دیگری از مصرف رو ندیده بودم! چون همه کسانی که دور و ورم بودن اینطوری مصرف میکردند! شلوغی و دغدغه های روزمره مجال فکر کردن و تغییر الگو مصرف رو بهم نمیداد و در نهایت اینکه عواقب زیادی برای من نداشت و هزینه اش به نوعی برام کم بود! هزینه رو اخر نوشتم چرا که به نظرم حتی اگر مجانی هم بود من نباید اسراف میکردم!
اما پرده دوم: چرا زندگی در اروپا الگوی مصرف منو تغییر داد؟
در نگاه اول ترس از هزینه زندگی و قیمت بالای انرژی در اروپا. به عنوان فردی که تازه مهاجرت کرده بودم و ایده ایی نسبت به قیمت انرژی نداشتم. از طرفی همه میگفتن انرژی گران است و دیگه نمیشه شبیه ایران مصرف کرد! در نتیجه از همکارای اروپاییم پرسیدم که دما گرمایش خونه رو چند درجه میگذارن؟
میانگین دما 19 درجه بود( من فقط از سه چهار نفر پرسیدم از همکارام پرسیدم). ممکنه ایده ایی نداشته باشین که دمای 19 درجه در منزل چگونه هست. اول اینکه حس سرما در ادم ها متفاوته، یک فردی در دمای 23-24 درجه میتونه احساس سرما کنه و فردی هم میتونه در همین دما اوکی باشه و با یه تیشرت زندگی کنه! اما تجربه من و سایر دوستان ایرانیم این است ما حتی در دمای 22 درجه هم باید لباس های گرم زمستانی بپوشیم که شامل جوراب های کاموایی، پیزامه گرم و هودی هست! به شخصه با این حجم از لباس ترجیح میدم که زیر یک پتوی مسافرتی هم باشم!!!
اعتراف میکنم که ما بیشتر روزها دمای خانه رو روی 22 درجه تنظیم کردیم ( اما شب ها که میخوابیدیم خاموش میکردیم پکیج رو!) شب ها با کیسه اب جوش و در رختخواب و یک پتوی به شدت گرم تونستیم سر کنیم!) چقدر هم خودمون لعنت میکردیم که این چه زندگیی مزخرفیه که داریم!! با این تفاسیر زمستان اول ما در اروپا واقعا متفاوت و گاها سخت بود! اما به طرز خنده داری سال دوم من و همسرم به شرایط بیشتر از انچه که فکرش رو میکردیم عادت کردیم. و اینو زمانی فهمیدیم که متوجه شدیم دمای خانه به 18.5 درجه رسیده و ما هنوز اقدام به روش کردن شوفاژ نیفتادیم!
خنده داره اما واقعی!! دلایل منطقی هم میتونه داشته باشه، اول اینکه ما لباس های گرم مناسب تری خریده بودیم، بدنمون هم به هوای مرطوبتر اروپا بیشترعادت کرده بود! سوم اینکه هر دو کار میکردیم و زمان زیادی از روز رو بیرون خونه سپری میکردیم که طبیعتا لباس های گرمتر و کفش به تن داشتیم.
خوب اما ایا واقعا انرژی اونقدری که ما فکر میکردیم گرون بود؟ جواب نه هستش! از ایران گرونتر هست اما اونقدری هم که ما رو ترسونده بودن انرژی گرون نبود!! به طوری که اخر سال با اینکه من دمای خونه رو اکثر بیشتر از همکارهام تنظیم کرده بودم، شرکت انرژی مبلغ قابل توجه ایی رو بهم برگردوند!!
چیزی که برام جلب توجه کرده دینامیکی هست که کشور بلژیک که من در اون ساکنم ایجاد کرده است. اولا دو مدل قرارداد انرژی هست، فی ثابت و فی متغیر! یعنی چی حالا؟ اگر من با شرکت انرژی یه قرارداد با فی ثابت رو امضا کنم قیمت انرژی در تمام سال ثابت هست و با فصل ها تغییری نمیکنه. اما اگر قرارداد متغیر امضای کنم شرکت انرژی میاد درهر فصل یه فی با توجه به شرایط در نظر میگیره!
به عنوان مثال اگر قرار باشه زمستان سردتری داشته باشن، قیمت رو گرون میکنن! یا اگر در زنجیره تامین انرژی مشکلی داشته باشن گرونتر میشه! اما برعکسش هم هست و در بیشتر موارد قیمت ارزون تر هم میشه! از طرفی قیمت انرژی مصرفی سالانه به شما اعلام میشه!! یعنی شما ماهانه مبلغی رو پرداخت میکنید به صورت علی الحساب، در پایان مصرف شما رو بررسی میکنن و برای شما قبض صادر میشه، اگر بیشتر مصرف کرده باشین باید پرداخت کنید وگرنه مازاد رو به شما پس میدن!
همین حرکت کوچک یه انگیزه برزگ ایجاد میکنه چرا! چون وقتی به من یه مبلغی که قابل توجه هم بود برگردونده شد و من باهاش یه سفر هم رفتم، این تبدیل شد به یه انگیزه که الگو مصرفم رو همینطوری نگه دارم! چرا که با همون پول دارم یه سفر هم میرم!
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹چنبره‌ انحصاری اسنپ‌فود
🔹مصرف‌کننده چگونه در بازار انحصاری غذا ضرر می‌کند؟

🔸در سال‌های اخیر، اسنپ‌فود تنها بازیگر اصلی بازار سفارش آنلاین غذا در ایران بوده است. اما چگونه این پلتفرم با بستن قراردادهای انحصاری با رستوران‌ها، رقبای اولیه‌ی خود را حذف کرد و همچنان با به کارگیری سیاست‌های ضد رقابتی، سعی در حفظ سلطه‌ی خود بر این بازار و جلوگیری از ورود بازیگران جدید را دارد؟

محتوای این قسمت، با کمک مرکز مطالعات توسعه و رقابت تهیه شده است.

@choraz
🔹بودجه و پیش‌بینی افزایش قیمت گاز

🔸دوشنبه ۲۱ آبان، قطعی برق در تهران سهمیه‌بندی شد!!!
وقتی علت رو از مسعود پزشکیان پرسیدن، ایشون این طوری جواب داده که ما ذخایر گازی کمی داریم داریم و ممکنه در زمستان به مشکل کمبود گاز بخوریم. حالا منظور پزشکیان از اون ذخایر کم چیه؟ منظورش فقط گازه؟! چیزی حدود ۶۵ درصد از برق ایران توسط نیروگاه‌های گازی تامین می‌شه؛ تازه این نیروگاه‌ها دارن با بازدهی ۳۲ درصد کار می‌کنن. یعنی ۱۰ تا ۲۰ درصد پایین‌تر از متوسط بازدهی نیروگاه‌های گازی مابقی دنیا.

نمودار
اون خط مشکلی داره مصرف سالانه گاز رو نشون میده و اون خط آبی هم داره مصرف سالانه مازوت نیروگاه‌ها رو نشون می‌ده. اون خط بنفشه که همینجوری سالانه داره می‌ره بالا، مصرف کل گاز کشوره. حالا وقتی مصرف کل گاز داره می‌ره بالا و مصرف نیروگاه‌ها بالا نمی‌ره، داره نشون میده که ما سالانه داریم مصرف نیروگاه‌ها رو محدود می‌کنیم که بخش خانگی بتونه گاز داشته باشه. البته به غیر از قطعی برق یه راه حل دیگه هم وجود داره و اون استفاده از سوخت مایع است. سوخت مایع می‌شه همون مازوت و گازوئیل!!!

از سال ۹۶ استفاده از سوخت مایع بیشتر شده که خانوارها بتونن گاز رو با همون قیمت قبلی مصرف کنن. این هوایی که هر سال می بینیم که نزدیک به فصل سرما بد و بدتر میشه، یکی از دلایلش اینه که مردم ایران ترجیح میدن از گاز ارزون استفاده کنن و سیاستمدار هم از این موقعیت استفاده می‌کنه و تبعاتش گریبان‌گیر همه مردم می‌شه.
نیروگاه‌ها برای استفاده از سوخت مایع باید سوخت مایع رو ذخیره کنن ولی به هر دلیلی که مشخص نیست نیروگاه‌ها نتونستن سوخت مایع ذخیره کنن و برای زمستان ۱۴۰۳، نیروگاه فقط سوخت گازی باید مصرف کنه؛ این دقیقا همون نقطه‌ای هست که ما به مشکال کمبود منابع برمی‌خوریم.

از اون جایی که بودجه آینه تمام‌نمای تصمیمات دولت و مجلسه، بیاییم ببینیم که می‌تونیم پیش‌بینی کنیم برای قیمت گاز یا بنزین چه اتفاقی می‌خواد بیفته؟
توی تبصره هدفمندی که در قانون بودجه وجود داره، یکی از منابع یارانه‌هایی که به مردم داده میشه، مربوط می‌شه به فروش داخلی گاز. پس اگه قرار باشه قیمت گاز بالا نره، منابع یارانه‌های بودجه تامین نمیشه. به همین دلیل می‌شه احتمال داد که قیمت گاز در سال آینده افزایش پیدا می‌کنه.

حالا این موضوع چرا باید اهمیت داشته باشه؟!
شاید قیمت گاز برای خانوار که گاز بخش کمی از هزینه‌هاش رو تشکیل می‌ده، اهمیتی نداشته باشه ولی قیمت گاز برای صنایعی که از گاز استفاده می‌کنن، خیلی اهمیت داره. اگه شما مالک بنگاهی باشید که از گاز استفاده می‌کنه، باید ریسک افزایش قیمت گاز رو برای سال آینده در تصمیمات خودتون اثر بدید.
حالا چند تا سوال هم ایجاد میشه؟ اولین سوال این جاست که انبار نکردن گازوئیل برای زمستان ۱۴۰۳ تقصیر کیه؟ تقصیر دولت ابراهیم رئیسی؟ یا تقصیر پیروزی مسعود پزشکیان؟ یا تقصیر قیمت‌گذاری دستوری؟
و حالا سوال مهم‌تر اینجاست که اگر قیمت گاز بالا بره، چه صنایعی بیشتر از این موضوع متضرر می‌شوند و احتمالا جواب شون به این افزایش قیمت چیه؟
سعی می‌کنیم یکم بیشتر در مورد این مسئله صحبت کنیم.
از اون جایی که بودجه توسط پزشکیان به مجلس تحویل داده شده و الان دیگه رفته که توی مجلس چکش‌کاری بشه، ما هم قراره بیشتر راجع به بودجه صحبت کنیم.
بودجه ۱۴۰۴ خیلی حرف‌ها برای گفتن داره!

@choraz
فرمانده فیدل – قسمت اول

هشت سال پیش در ۲۵نوامبر (۵ آذر) سال ۲۰۱۶ فیدل کاسترو پس از ۴۹ سال رهبری کوبا درگذشت. به مناسبت ایام سال‌مرگ کاسترو تعدادی از داستان ‌های دوران او را مرور میکنیم...

برنامه شیرین فرمانده

در سال ۱۹۵۹ پس از پیروزی انقلاب کوبا، فیرل کاسترو رهبر انقلاب وعده مؤکدی داده بود که پس از ۱۰ سال کوبا را پیشرفته‌تر از کشورهای توسعه یافته کند.

دیکتاتور خوش نیت و برنامه‌ریز، تصمیم گرفت که با یک برنامه تحولی، اقتصاد کوبا را ملی‌سازی و به یک مدل سوسیالیستی ایده‌آل تبدیل کند.

شکر محصول اصلی و منبع ارز خارجی کوبا بود. کاسترو دستور داد که تولید شکر کوبا باید به ۱۰ میلیون تن برسد، هدفی بلندپروازانه که بسیار بالاتر از میانگین تولید قبلی کوبا بود.

کاسترو در سال ۱۹۶۹ کمپین "۱۰ میلیون تن" را اعلام کرد و این هدف به یک هدف ملی و نماد غرور انقلابی تبدیل شد. او از مردم کوبا خواست که با کار سخت و مشارکت گسترده در تولید، به این برنامه تحولی بپیوندند.

برای رسیدن به اهداف این برنامه، نیم میلیون نفر کارگر اجباری بدون مزد، از میان کارگران، دانشجویان، سربازان، و حتی کارمندان دولتی به کار در مزارع نیشکر فراخوانده شدند. تمام کشور به نوعی درگیر این پروژه عظیم شد.

علی‌رغم تلاش‌های فراوان، تولید شکر در نهایت به ۸.۵ میلیون تن رسید، که کمتر از هدف ۱۰ میلیون تن بود.

با این حال همین برداشت ۸.۵ میلیون تنی در سال ۱۹۷۰ توسعه اقتصادی کوبا را به طور کامل متوقف کرد!

تمرکز بیش از حد بر تولید شکر و الزام کارگران غیرمتخصص و دانشجویان به کار در مزارع نیشکر، باعث شد که بخش‌های دیگر اقتصاد، از جمله مواد غذایی و صنعت، تولیدشان کم شود و کوبا دچار کمبود مواد غذایی و کالاهای اساسی شد.

هزینه انسانی این کار اجباری، کارگران را برای سال‌ها دچار یأس و ناامیدی کرد. با این حال، این تمبر یادبود ادعای متفاوتی داشت:

"مردم یک نبرد بزرگ را آغاز کرده‌اند... مردم تلاشی فوق‌العاده انجام داده‌اند... ثمرات این تلاش به عنوان یک دستاورد تاریخی به جا خواهد ماند."

(شما یاد برنامه خاصی نیفتادید؟ صادرات صیفی جات... ۱۱ میلیارد دلار...)

"هرچه دولت بیشتر برنامه ریزی کند، برنامه ریزی برای اشخاص سخت‌تر می‌شود" (فردریش هایک - راه بردگی)
فرمانده فیدل و برنامه‌هایش
قسمت دوم: ابر گاو مردم


در میانه دهه ۱۹۶۰ تا اوایل دهه ۱۹۷۰، فیدل کاسترو یک برنامه هوشمندانه ملی پیوند نژادی و تلقیح مصنوعی برای افزایش تولید شیر و گوشت را شروع کرد (و شخصاً مدیریت آن را به عهده داشت) که محققان، آن را مسئول نابودی گله‌های بزرگ گاو گوشتی و شیری کوبا می‌دانند!

در دوران پیش از انقلاب، کشور میلیون‌ها گاو از دونژاد هندی و اسپانیایی داشت، اما هر دو به طرز بدی در تولید شیر ضعیف بودند.

طبق برنامه کاسترو گله‌های گاو بین سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۲ از صاحبان خود - چه ثروتمند، چه متوسط و چه فقیر - مصادره شدند. گاوهای کوبایی یا مردند یا از سال ۱۹۶۴ نتوانستند به اندازه کافی شیر تولید کنند تا نیازهای ملی را تأمین کنند.

از آن سال تا به امروز، دسترسی به شیر جیره‌بندی شده و تنها برای کودکان بسیار خردسال فراهم بوده است.

فرمانده ابتدا تلاش کرد که گاوهای نژاد هلشتاین که به تولید شیر معروف هستند را از کانادا وارد کند تا جایگزین گاوهای بومی کوبا شود. وقتی این کار ناکام ماند، فیدل سعی کرد نژادی از "ابر گاو" را پرورش دهد که در تولید شیر و گوشت از سایر گاوها پیشی بگیرد.

چون افزایش تولید شیر برای انقلاب ضروری بود، پول مشکلی نبود!

کوبا چند هزار گاو و گاو نر گران‌قیمت هلشتاین را از کانادا خرید و آن‌ها را در تأسیسات مجهز به تهویه مطبوع مانند مزرعه پرورش آزمایشی نینا بونیتا، درست بیرون شهر هاوانا، نگهداری کرد.

تقریباً یک سوم گاوهای هلشتاینی که از کانادا خریداری شده بودند، در چند هفته اول مردند! حتی با وجود یارانه‌های شوروی، تلاش برای فراهم کردن تأسیسات کنترل‌شده از نظر آب و هوا برای کل صنعت لبنیات کشور غیرممکن بود.

برنامه هلشتاین شکست خورد. اما برای کاسترو، راه‌حل واضح و ساده بود – ترکیب نژاد گاوهای هلشتاین یا براون سوئیس با گاوهای کوبایی برای تولید گاو فوق‌العاده‌ای که بتواند با شرایط آب و هوایی کنار بیاید و مقادیر بیشتری شیر تولید کند.

در حالی که تعداد دام‌ها در دهه اول حکومت کاسترو به طور موقت افزایش یافته بود، در اوایل دهه ۱۹۷۰ شروع به کاهش آهسته و پیوسته کرد.

هزاران گاو شیرده هر سال به دلیل سوء تغذیه و شرایط بد زندگی جان خود را از دست می‌دادند.

اما برنامه کاسترو خالی از پیروزی‌های کوچک نبود. برای مثال، گاو معروفی به نام اوبره بلانکا (ubre blanca) از نتایج این پروژه بود.

اوبره بلانکا یکی از ترکیب‌های هلشتاین کوبا بود که در حدود ۱۹۷۲ به دنیا آمد که بر طبق گزارش‌ها بسیار پرشیر بود.

کتاب رکوردهای گینس این گاو را به عنوان تولیدکننده ۱۱۰ لیتر شیر در یک روز در سال ۱۹۸۲ ثبت کرد و ۲۴هزار لیتر در یک دوره شیردهی ۳۰۵ روزه که همان سال به پایان رسید، رکورد قبلی را در هر دو دسته شکست.

کاسترو از فرصت استفاده کرد تا در تلویزیون ظاهر شود و درباره این که چگونه این گاو کاری را انجام داده که هیچ گاو آمریکایی نتوانسته، فخر بفروشد!

مطمئناً، اوبره بلانکا یک موفقیت بود، اما فراتر از آن او را تبدیل به نمادی از غرور ملی کردند. روزنامه گرانما، ارگان حزب کمونیست، به‌روزرسانی‌های روزانه‌ای از وضعیت سلامت و بهره‌وری او منتشر می‌کرد و او را در صفحه اول خود قرار می‌داد.

وقتی اوبره بلانکا در ۱۹۸۵ مرد، گرانما یک آگهی کامل برای او منتشر کرد. پاستور پونس، یک متخصص کشاورزی در مرکز بهداشت دام ملی کوبا نوشت: "او همه چیزش را برای مردم داد."

کاسترو دستور داد که مجسمه مرمری «ابر گاو مردم» ساخته شود، از ژنتیک‌دانان خواست تا تخمک‌های او را بگیرند و نمونه‌های بافت او را در مرکز مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی کشور نگهداری کنند.

همچنین دستور داد او را تاکسیدرمی کنند و در مرکز بهداشت دام ملی نزدیک هاوانا به نمایش دائم بگذارند.

مجسمه او هنوز در شهر زادگاه او، نزدیک محلی که زمانی در آن چرا می‌کرد، پابرجاست.
پس از مرگ اوبره بلانکا، بقیه هلشتاین‌های گرمسیری همچنان مقادیر کمی شیر تولید می‌کردند.

اما هیچ‌کدام از هفت فرزند اوبره بلانکا نتوانستند عملکرد فوق‌العاده‌ای داشته باشند. برنامه ادامه یافت و تعداد زیادی از گاوهای شیرده کوبایی هر ساله به دلیل سوء تغذیه و شرایط نامناسب زندگی جان خود را از دست می‌دادند.

نهایتا حکومت انقلابی دریافت که به ایده‌های جدیدی نیاز دارد. اگر ابر گاوها کارساز نبودند، شاید باید به سمت دیگری می‌رفتند...

اینکه برنامه کاسترو برای رفع کمبود شیر، به جیره بندی شیر انجامید یادآور این جمله از میلتون فریدمن است که:
برنامه دولت برای حل یک مسئله معمولا به بدی خود آن مسئله است و اغلب آن مشکل را بدتر میکند!
فرمانده فیدل و برنامه هایش
قسمت سوم- مینی گاو خانواده


با مرگ اوبره بلانکا و شکست پروژه ابر گاو، برنامه جدیدی به ذهن فرمانده رسید. شاید بتوان بجای تعداد کمی ابر گاو، تعداد زیادی مینی گاو تولید کرد که مردم در خانه‌هایشان نگه دارند و از شیر و گوشت آنها استفاده کنند.
در سال ۱۹۸۷، کاسترو از دانشمندان علم ژنتیکش خواست که گاوهای مینیاتوری "به اندازه سگ" تولید کنند که توان تولید شیر بالایی داشته باشند و آنها را بتوان به خانواده‌ها واگذار کرد.

بوریس لوئیس گارسیا -یکی از دانشمندانی که روی این پروژه کار می‌کرد- به وال استریت ژورنال گفته بود که برنامه این بود که گاوهایی پرورش داده شوند که به اندازه‌ای کوچک باشند که بتوان آن‌ها را داخل آپارتمان نگه داشت، ولی به اندازه کافی شیرده باشند تا شیر یک خانواده را تأمین کنند.
این مینی گاوها قرار بود از علف‌هایی که در کشوها زیر نورهای فلورسنت رشد می‌کرد تغذیه کنند. گارسیا توضیح داد: "این چیزی بود که کاسترو برای ما برنامه‌ریزی کرده بود."

هزینه‌های نگهداری این گاوها، از جمله خوراک، مراقبت‌های دامپزشکی، و شرایط خاص محیطی، برای بسیاری از خانواده‌ها بسیار گران بود و در نتیجه غیرعملی بود. همچنین بهره‌وری این گاوها نسبت به هزینه‌های نگهداری آن‌ها بسیار پایین‌تر از حد انتظار بود.

علاوه بر آن بسیاری از مردم کوبا علاقه‌ای به نگهداری گاو در منازل خود نداشتند، به خصوص در مناطق شهری که فضای کافی و شرایط مناسب برای این کار وجود نداشت. این موضوع منجر به عدم استقبال عمومی و شکست این پروژه شد.

از طرح گاو مینیاتوری چیزی درنیامد، اما ذهن برنامه ریز فرمانده کاسترو هنوز یک راه‌حل نهایی برای بحران شیر کوبا داشت.
با الهام از موفقیت شبیه‌سازی دالی (گوسفند شبیه‌سازی‌شده در اسکاتلند) کاسترو از دانشمندانش خواست تا نمونه‌های بافت حفظ‌شده اوبره بلانکا را شبیه‌سازی کنند.

کاسترو در سخنرانی سال ۱۹۸۷ گفت: "اگر ما به تکنیکی دست پیدا کنیم — اگر یک اوبره بلانکای دیگر پیدا شود، یا یک نوادۀ شگفت‌انگیز از اوبره بلانکا — چه چیزی می‌تواند ما را از اعمال فوری این روش در سراسر کشور، به تمام گاوهای کوبا بازدارد؟"
پس از ۱۵ سال خوزه مورالس، مدیر پروژه شبیه‌سازی، در سال ۲۰۰۲ گفت: "ما بسیار نزدیک هستیم ... چیزهای بزرگی در پیش داریم. این پروژه برای فرمانده کاسترو بسیار مهم است."

نهایتا از این برنامه فرمانده هم چیزی در نیامد اما گویا تلاش برای تولید مینی گاو تا همین اخیر در کوبا ادامه داشته!

جیره بندی و کمبود شیر همچنان در کوبا برقرار است. سیستم جیره‌بندی مواد غذایی، معروف به «لیبرتا»، از سال ۱۹۶۳ در این کشور اجرا می‌شود و به دلیل مشکلات اقتصادی و تولید ناکافی، همچنان ادامه دارد. شیر برای کودکان زیر ۷ سال، افراد مسن، بیماران و زنان باردار جیره‌بندی شده و به‌صورت محدود توزیع می‌شود.

"برنامه‌ریز یک دیکتاتور بالقوه است که می‌خواهد همه افراد دیگر را از قدرت برنامه‌ریزی و عمل بر اساس برنامه‌های خودشان محروم کند. او تنها به یک چیز می‌اندیشد: برتری مطلق و انحصاری برنامه‌ی خودش."
لودویگ فون میزس

شما چه سراغی از این برنامه‌ها و طرح‌ها دارید که چند دهه بدون هیچ نتیجه‌ای در حال اجرا و هدر دادن بودجه هستند و قطع هم نمی‌شوند؟ برایمان بنویسید
(به اصطلاح) قانون حجاب و عفاف،
اگر درست و بدون اغماض اجرا شود،
تبعاتِ ناخواسته و کارکردهای پنهانِ
بنیان برافکنی خواهد داشت:
شورش دسته‌جمعی علیه استعمار ریال دستوری،
و رواج نظام پرداخت غیر ریالی بین مردم عادی،
و ورشکستگی نظام استکباری بانکی.
یا انقلاب فقرا و فرودستان بدهکار به حکومت.
و یا هر دو...

خیر است انشاءالله
به زندانبان‌تان پول ندهید!

مسعود پزشکیان دیشب گفت بنزین گران می‌شود.

عبدالناصر همتی گفته وقت انجام اصلاحات روی قیمت بنزین فرا رسیده.

چند روز پیش هم باقر قالیباف در یک عبارت بی سابقه گفت: روزی ۳۰میلیون لیتر بنزین "سازمان‌دهی شده" قاچاق می‌شود.

میشود سالی حدود ۱۰ میلیارد لیتر و سودی حدود ۵ میلیااااارد دلار معادل نصف کسری بودجه دولت!

پس اگر این قاچاق نبود دولت ۵ میلیارد دلار کسری بودجه کمتری داشت و ‌می‌توانست مقداری هم بنزین صادر کند که تقریبا کسری بودجه را به نزدیک صفر می‌رساند!

اما قاچاقچی کیست؟ چه کسی می‌تواند قاچاق در این حجم را سازمان‌دهی کند؟
همان برادر قاچاقچی که میتواند ۳۰میلیون لیتر در روز از مرز رد کند.
سودش را صرف چه چیزی میکند؟ خرید دارایی مولد.
کارخانه می‌خرد که تا ابد برایش درآمد ایجاد کند!

نتیجه چیست؟
اولا تشدید کسری بودجه و تحمیل تورم به رعیت.
ثانیا انحصاری‌تر و نظامی‌تر شدن اقتصاد بسته ایران که همین حالا در شاخص آزادی اقتصادی از آخر ۱۰م است.

چرا رتبه شاخص آزادی اقتصادی از ۲۰ سال پیش (طرح تثبیت قیمتها در سال ۸۴) اینقدر افت کرده؟
دلیلش قاچاق ثروت مردم است!

ثروت مردم را قاچاق میکنند، پولش را صرف زندانی کردن خودشان با تورم و خرید دارایی‌های مولدشان می‌کنند.
گران کردن چند سال یکبار بنزین منجر به تداوم یافتن غارت است زیرا مجددا تورم باعث فاصله قیمت بنزین با ارزش آن می‌شود و قاچاق پرسود می‌شود.

بنزین را گران نکن دولت!
یکبار برای همیشه آنرا ملی کن.


قیمتش را آزاد کن و به هر ایرانی روزی ۱ لیتر بده که یا مصرف کند یا به قیمت واقعی‌اش بفروشد.

حداقل ۳۰ میلیون از ۱۲۰ میلیون لیتر مصرف کم می‌شود، قاچاق و کسری بودجه ریشه کن می‌شود و دست زندانبان اقتصاد ایران خالی می‌شود.

ثروت رعیت را به خودشان بده!
بنزین را ملی کن: Oil to Cash
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2025/07/01 00:58:36
Back to Top
HTML Embed Code: