نکوداشت یک عمر پژوهشگری و معلمی
شانزدهمین همایش روابطعمومی الکترونیک در حالی برگزار شد که دستاندرکاران آن طبق روال سالهای گذشته در بخشی از همایش به تقدیر از چهرهای از چهرههای حوزه ارتباطات و روابطعمومی پرداختند. چهره تقدیرشده در شانزدهمین دوره این همایش هادی خانیکی، یکی از نامآشناترینهای حوزه ارتباطات و فرهنگ بود که با حضور کسانی چون محمدمهدی فرقانی، مهدخت بروجردی و... به پاس ۳۰ سال تلاش علمی و عملی در حوزه ارتباطات و رسانه مورد تقدیر قرار گرفت.
خانیکی شاخصترین چهرهای است که همیشه به ضرورت گفتوگو، چیستی و آدابش پرداخته و هرگز از بسط آن حتی در سختترین روزها غافل نشده است. فرقانی با اشاره به دوستی چهلسالهاش با هادی خانیکی و بهبودی خانیکی از بیماری سرطان که اخیراً به آن مبتلا شده بود این رفیق چهلساله را به بیتی از حافظ مهمان کرد: «هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد/ خداش در همه حال از بلا نگه دارد.»
🗞متن کامل گزارش روزنامه هممیهن از شانزدهمین همایش روابط عمومی الکترونیک را اینجا بخوانید.
◾️◾️◾️
@cm_magazine
شانزدهمین همایش روابطعمومی الکترونیک در حالی برگزار شد که دستاندرکاران آن طبق روال سالهای گذشته در بخشی از همایش به تقدیر از چهرهای از چهرههای حوزه ارتباطات و روابطعمومی پرداختند. چهره تقدیرشده در شانزدهمین دوره این همایش هادی خانیکی، یکی از نامآشناترینهای حوزه ارتباطات و فرهنگ بود که با حضور کسانی چون محمدمهدی فرقانی، مهدخت بروجردی و... به پاس ۳۰ سال تلاش علمی و عملی در حوزه ارتباطات و رسانه مورد تقدیر قرار گرفت.
خانیکی شاخصترین چهرهای است که همیشه به ضرورت گفتوگو، چیستی و آدابش پرداخته و هرگز از بسط آن حتی در سختترین روزها غافل نشده است. فرقانی با اشاره به دوستی چهلسالهاش با هادی خانیکی و بهبودی خانیکی از بیماری سرطان که اخیراً به آن مبتلا شده بود این رفیق چهلساله را به بیتی از حافظ مهمان کرد: «هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد/ خداش در همه حال از بلا نگه دارد.»
🗞متن کامل گزارش روزنامه هممیهن از شانزدهمین همایش روابط عمومی الکترونیک را اینجا بخوانید.
◾️◾️◾️
@cm_magazine
👍5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتوگوی آرمانی
◽️ گفتوگوی آرمانی من، گفتوگویی است که در آن آدمها بتوانند خودشان باشند و هراسم این است که نکند انسانی وارد حوزۀ گفتوگو شود و در میدان گفتوگو قرار بگیرد، اما از خود بیگانه باشد، اندیشهاش و گفتارش با یکدیگر بیگانه باشند.
◽️عقیدهام این است که جامعهای سالمتر است که اعضایش بتوانند حرفشان را راحتتر بر زبان آورند و بهعنوان مثال آنجا که در مقابل پدر قرار میگیرند، مسخ قدرت او نشوند و بتوانند با قلبشان حرف بزنند.
◽️ این ارزشمند است که شما با قلبتان با یکدیگر گفتوگو کنید، نه با صرف زبانتان و فراموش نکنید گفتوگوی آرام، گفتوگوی دلها و گفتوگوی باز اندیشهها میتواند برای ارتقای جامعه بسیار مفید باشد.
🗞 بخشی از گفتوگوی مدیرمسئول ماهنامه مدیریت ارتباطات، امیرعباس تقیپور با پرفسور ساروخانی، پیشکسوت علم ارتباطات. این گفتوگو در ادامه سلسله گفتوگوهایی دربارۀ گفتوگو انجام و در شماره 165 ماهنامه منتشر شده است. این شماره را از اینجا تهیه کنید.
◽️◽️
@cm_magazine
◽️ گفتوگوی آرمانی من، گفتوگویی است که در آن آدمها بتوانند خودشان باشند و هراسم این است که نکند انسانی وارد حوزۀ گفتوگو شود و در میدان گفتوگو قرار بگیرد، اما از خود بیگانه باشد، اندیشهاش و گفتارش با یکدیگر بیگانه باشند.
◽️عقیدهام این است که جامعهای سالمتر است که اعضایش بتوانند حرفشان را راحتتر بر زبان آورند و بهعنوان مثال آنجا که در مقابل پدر قرار میگیرند، مسخ قدرت او نشوند و بتوانند با قلبشان حرف بزنند.
◽️ این ارزشمند است که شما با قلبتان با یکدیگر گفتوگو کنید، نه با صرف زبانتان و فراموش نکنید گفتوگوی آرام، گفتوگوی دلها و گفتوگوی باز اندیشهها میتواند برای ارتقای جامعه بسیار مفید باشد.
🗞 بخشی از گفتوگوی مدیرمسئول ماهنامه مدیریت ارتباطات، امیرعباس تقیپور با پرفسور ساروخانی، پیشکسوت علم ارتباطات. این گفتوگو در ادامه سلسله گفتوگوهایی دربارۀ گفتوگو انجام و در شماره 165 ماهنامه منتشر شده است. این شماره را از اینجا تهیه کنید.
◽️◽️
@cm_magazine
❤3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تنها لحظه دراماتیک جهان مسیحیت
◽️ این کلید دموکراتیک تئاتر را ما از یونانیان به یادگار داریم که به ضدقهرمان به اندازۀ قهرمان فرصت میدهد تا از عقاید خود دفاع کند و نظریاتش را بگوید. گفتوگو یا دیالوگ به این معناست که همۀ حق با شما نیست. حق با دو سوست. در ارتباطی دوسویه است که باید شروع به تبادل نظر، افکار و احساسات کرد تا به نتیجه رسید. نتیجه به هیچعنوان از ابتدا مشخص نیست و در آخر معلوم میشود.
◽️ آلبر کامو میگوید در تمام جهان مسیحیت، فقط یک لحظۀ دراماتیک وجود دارد. لحظهای که تا پیش از آن همۀ رابطهها یکسویه و تسلیم رو به خداست. وقتی عیسی مسیح را مصلوب میکنند و او برای لحظهای سرش را بالا میگیرد و رو به خدا گله میکند که چرا رهایم کردی؟ کامو میگوید این تنها لحظۀ دراماتیک تاریخ مسیحیت است؛ لحظهای که ارادهای در برابر ارادهای دیگر میایستد و حرفش را میزند.
🗞 از گفتوگوی امیرعباس تقیپور با قطبالدین صادقی، کارگردان، مترجم و نمایشنامهنویس. از مجموعۀ سلسله گفتوگوهایی درباره گفتوگو. متن مکتوب این گفتوگو را میتوانید در شماره ۱۶۶_۱۶۷ بخوانید.
◽️◽️
@cm_magazine
◽️ این کلید دموکراتیک تئاتر را ما از یونانیان به یادگار داریم که به ضدقهرمان به اندازۀ قهرمان فرصت میدهد تا از عقاید خود دفاع کند و نظریاتش را بگوید. گفتوگو یا دیالوگ به این معناست که همۀ حق با شما نیست. حق با دو سوست. در ارتباطی دوسویه است که باید شروع به تبادل نظر، افکار و احساسات کرد تا به نتیجه رسید. نتیجه به هیچعنوان از ابتدا مشخص نیست و در آخر معلوم میشود.
◽️ آلبر کامو میگوید در تمام جهان مسیحیت، فقط یک لحظۀ دراماتیک وجود دارد. لحظهای که تا پیش از آن همۀ رابطهها یکسویه و تسلیم رو به خداست. وقتی عیسی مسیح را مصلوب میکنند و او برای لحظهای سرش را بالا میگیرد و رو به خدا گله میکند که چرا رهایم کردی؟ کامو میگوید این تنها لحظۀ دراماتیک تاریخ مسیحیت است؛ لحظهای که ارادهای در برابر ارادهای دیگر میایستد و حرفش را میزند.
🗞 از گفتوگوی امیرعباس تقیپور با قطبالدین صادقی، کارگردان، مترجم و نمایشنامهنویس. از مجموعۀ سلسله گفتوگوهایی درباره گفتوگو. متن مکتوب این گفتوگو را میتوانید در شماره ۱۶۶_۱۶۷ بخوانید.
◽️◽️
@cm_magazine
❤6👍2
Forwarded from کنفرانس روابطعمومی
🔹 کتاب کاربست تفکر انتقادی در رسانههای نوین منتشر شد
به گزارش روابط عمومی موسسه انتشاراتی سیمای شرق، کتاب «کاربست تفکر انتقادی در رسانههای نوین» با ترجمه دکتر محمدرضا رسولی و دکتر پویا نعمتاللهی همزمان با رویداد شانزدهمین روابط عمومی الکترونیک رونمایی خواهد شد.
منظور از تفکر انتقادی در این کتاب اشاره به توانایی و تمایز سوگیری در استدلال و تمایل به بیان حقیقت از روی واقعیتها بر اساس مدارک و شواهد است.
تفکر انتقادی به نوعی تفکر عقلانی اطلاق میشود که فرد به موجب آن مباحث را به دقت تجزیه و تحلیل کرده شواهد و مدارک معتبر را جستجو کرده و بر اساس آنها به نتیجه نهایی درست و معقول میرسد.
نویسنده کتاب لوییس وان یک فیلسوف اسکولار است و کتابهای متعددی در حوزههای گوناگون فلسفه تحلیلی نوشته است.
بیشتر کتابهای او از جمله کتاب حاضر از سوی انتشارات آکسفورد منتشر شده که نشان از اعتبار آکادمیک آثار اوست.
کتاب بیش از آنکه به طور مستقیم مسئلهی ارتباطات را در جهان مدرن رسانهایشده مورد توجه قرار دهد، به بازتاب اثر رسانه در متن جامعه علاقهمند است و دریچهی فضای مجازی را عرصهی تام کار رسانهای قلمداد میکند.
روششناسی به کار رفته در کتاب بهرغم نماد انتقادی، در پارادایم فلسفی و روش تفسیری حیات دارد.
این کتاب میتواند برای دانشگاهیان پژوهشگران و فعالین حوزه علوم ارتباطات، جامعهشناسی، فلسفه و علاقمندان مطالعات رسانههای نوین مفید باشد.
کتاب «کاربست تفکرانتقادی در رسانههای نوین» در سال ۲۰۲۱ از سوی انتشارات آکسفورد منتشر شده است که در شش فصل و ۲۴۰صفحه با قیمت ۲۶۰هزار تومان از سوی انتشارات سیمای شرق به زبان فارسی منتشر و همزمان با شانزدهمین همایش روابط عمومی رونمایی خواهد شد.
این کتاب را از دیجیکالا (اینجا) تهیه فرمایید.
🌐 کانال کنفرانس روابط عمومی👇
⚜️ @prconference
به گزارش روابط عمومی موسسه انتشاراتی سیمای شرق، کتاب «کاربست تفکر انتقادی در رسانههای نوین» با ترجمه دکتر محمدرضا رسولی و دکتر پویا نعمتاللهی همزمان با رویداد شانزدهمین روابط عمومی الکترونیک رونمایی خواهد شد.
منظور از تفکر انتقادی در این کتاب اشاره به توانایی و تمایز سوگیری در استدلال و تمایل به بیان حقیقت از روی واقعیتها بر اساس مدارک و شواهد است.
تفکر انتقادی به نوعی تفکر عقلانی اطلاق میشود که فرد به موجب آن مباحث را به دقت تجزیه و تحلیل کرده شواهد و مدارک معتبر را جستجو کرده و بر اساس آنها به نتیجه نهایی درست و معقول میرسد.
نویسنده کتاب لوییس وان یک فیلسوف اسکولار است و کتابهای متعددی در حوزههای گوناگون فلسفه تحلیلی نوشته است.
بیشتر کتابهای او از جمله کتاب حاضر از سوی انتشارات آکسفورد منتشر شده که نشان از اعتبار آکادمیک آثار اوست.
کتاب بیش از آنکه به طور مستقیم مسئلهی ارتباطات را در جهان مدرن رسانهایشده مورد توجه قرار دهد، به بازتاب اثر رسانه در متن جامعه علاقهمند است و دریچهی فضای مجازی را عرصهی تام کار رسانهای قلمداد میکند.
روششناسی به کار رفته در کتاب بهرغم نماد انتقادی، در پارادایم فلسفی و روش تفسیری حیات دارد.
این کتاب میتواند برای دانشگاهیان پژوهشگران و فعالین حوزه علوم ارتباطات، جامعهشناسی، فلسفه و علاقمندان مطالعات رسانههای نوین مفید باشد.
کتاب «کاربست تفکرانتقادی در رسانههای نوین» در سال ۲۰۲۱ از سوی انتشارات آکسفورد منتشر شده است که در شش فصل و ۲۴۰صفحه با قیمت ۲۶۰هزار تومان از سوی انتشارات سیمای شرق به زبان فارسی منتشر و همزمان با شانزدهمین همایش روابط عمومی رونمایی خواهد شد.
این کتاب را از دیجیکالا (اینجا) تهیه فرمایید.
🌐 کانال کنفرانس روابط عمومی👇
⚜️ @prconference
👍4
موسِم پوستاندازی
شماره ۱۶۶ و ۱۶۷ (شماره ویژه نوروز ۱۴۰۳) ماهنامه مدیریت ارتباطات با مدیرمسئولی امیرعباس تقیپور و سردبیری علی ورامینی منتشر شد.
◻️تغییرپرونده ویژه این شماره دربارۀ تغییر است. تغییر خودداری از مردن است. مردن نه به آن شکلی که پوست و استخوان به خاک بمالد، بلکه از این رو که هر نوع توقفی هم مردن است. جمود مردن است، خشکی مردن است، ایستادن مردن است. آدمی در حرکت جان میگیرد.آدمی نشان داده معجزهاش در توانستن است. این بزرگترین تفاوتش با حیوان است، اما انسانِ بدون حرکت اصلاً انسان است؟ به درخت و گیاه، یا جانور شبیهتر نیست. به تکرار مداوم همان کارهای هرروزه، به تندادن به جهان محدودِ شناختهاش، محدود به غریزه و دیگر هیچ.
◻️ شاید سیب چکه کند
فریدون صدیقی در این شماره بهاریهای «برای بچههایی که دیروز و امروز و فردا را جا گذاشتهاند» نوشته است. در بخشی از این بهاریه میخوانیم: «حالا و اکنون بهار کمکمک سبز میریزد در روزگار پاییزی ما که بیکاری مزمن، گرانی مهلک و جان ارزانتر از نان است. زندگی برای مردمان سالهای دور و کمی نزدیک، آمیخته با رنجوری است؛ مگر نگفتهاند دانستن رنج است و رنجوری یادآوری خاطرات است و اگر زندهمانی، نام دیگر زندگی است و همچنان محترم است، به خاطر عزتبخشی به هستی بچههاست؛ بچههایی که دیروز و امروز و فردا را جا گذاشتهاند و در پسفردا همدیگر را ملاقات میکنند. برای اینان بوی باران در سالهای خشکسالی میتواند خود باران باشد.»
◻️ محکوم به خوشبینی هستیم
در ادامه سلسله گفتوگوهایی درباره گفتوگو، امیرعباس تقیپور این بار سراغ قطبالدین صادقی، کارگردان، نمایشنامهنویس و مترجم، در میان رفته است. او که در دانشگاه سوربن تحصیل کرده است و در سختترین روزهای ایران، به کشور بازگشته، با انفعال به شدت مخالف است. صادقی معتقد است که «ما محکوم به خوشبینی هستیم و با اعلام شکست پیشاپیش، به هیچکجا نخواهیم رسید؛ جز اینکه سمت مقابل را در انجام آنچه میکند جریتر میسازیم. او باید با نفس حضور شما احساس خطر کند و بداند که عرصه خالی نیست؛ بنابراین به نظر من نخستین چیزی که ما باید بیاموزیم واکنش نشاندادن است. ما نباید بیتفاوت باشیم» متن کامل را در این شماره بخوانید.
◻️ جز اینها در این شماره آثاری از: مهدی افروزمنش، نیوشا طبیبی، مهرداد خدیر، عبدالجواد موسوی، علی مسعودینیا، موسی اکرمی، رضا یعقوبی، بابک زمانی، مسعود سپهر، اشکان قشقایی، رضا صائمی، مهدی کمپانی زارع، میلاد نوری و... میخوانید.
◽️◽️◽️
◾️ ماهنامه «مدیریت ارتباطات» به شما کمک میکند که از جهان جدید، جهان ارتباطات سردربیاورید.
صاحب امتیاز: دایره رنگی ایدهآل
مدیرمسئول: امیر عباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
تحریریه: حسن نمکدوست تهرانی، مسعود شاهحسینی، محسن آزموده، رضا صائمی، فرزاد نعمتی، نرگس کیانی، مهدییار موسوی، سبا دادخواه و آرمین هاشمی.
ویراستار: یلدا شایستهفر
رئیس شورای سیاستگذاری: سیدغلامرضا کاظمیدینان
مدیر اجرایی و هماهنگی: بهنام تقیپور
طراح جلد: جلیل نوربخش
گرافیک: نگار آشتیانی
شبکههای اجتماعی: فاطمه تقیپور
دیگر همکاران ماهنامه مدیریت ارتباطات؛ بهروز تقیپور، محمد تقیپور، روشن مهدوی، سمیرا کیانی و آزاده آخوندی.
نسخه چاپی «مدیریت ارتباطات» را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید. همچنین برای اشتراک با ۸۸۳۵۶۰۷۶ تماس بگیرید.
شماره ۱۶۶ و ۱۶۷ (شماره ویژه نوروز ۱۴۰۳) ماهنامه مدیریت ارتباطات با مدیرمسئولی امیرعباس تقیپور و سردبیری علی ورامینی منتشر شد.
◻️تغییرپرونده ویژه این شماره دربارۀ تغییر است. تغییر خودداری از مردن است. مردن نه به آن شکلی که پوست و استخوان به خاک بمالد، بلکه از این رو که هر نوع توقفی هم مردن است. جمود مردن است، خشکی مردن است، ایستادن مردن است. آدمی در حرکت جان میگیرد.آدمی نشان داده معجزهاش در توانستن است. این بزرگترین تفاوتش با حیوان است، اما انسانِ بدون حرکت اصلاً انسان است؟ به درخت و گیاه، یا جانور شبیهتر نیست. به تکرار مداوم همان کارهای هرروزه، به تندادن به جهان محدودِ شناختهاش، محدود به غریزه و دیگر هیچ.
◻️ شاید سیب چکه کند
فریدون صدیقی در این شماره بهاریهای «برای بچههایی که دیروز و امروز و فردا را جا گذاشتهاند» نوشته است. در بخشی از این بهاریه میخوانیم: «حالا و اکنون بهار کمکمک سبز میریزد در روزگار پاییزی ما که بیکاری مزمن، گرانی مهلک و جان ارزانتر از نان است. زندگی برای مردمان سالهای دور و کمی نزدیک، آمیخته با رنجوری است؛ مگر نگفتهاند دانستن رنج است و رنجوری یادآوری خاطرات است و اگر زندهمانی، نام دیگر زندگی است و همچنان محترم است، به خاطر عزتبخشی به هستی بچههاست؛ بچههایی که دیروز و امروز و فردا را جا گذاشتهاند و در پسفردا همدیگر را ملاقات میکنند. برای اینان بوی باران در سالهای خشکسالی میتواند خود باران باشد.»
◻️ محکوم به خوشبینی هستیم
در ادامه سلسله گفتوگوهایی درباره گفتوگو، امیرعباس تقیپور این بار سراغ قطبالدین صادقی، کارگردان، نمایشنامهنویس و مترجم، در میان رفته است. او که در دانشگاه سوربن تحصیل کرده است و در سختترین روزهای ایران، به کشور بازگشته، با انفعال به شدت مخالف است. صادقی معتقد است که «ما محکوم به خوشبینی هستیم و با اعلام شکست پیشاپیش، به هیچکجا نخواهیم رسید؛ جز اینکه سمت مقابل را در انجام آنچه میکند جریتر میسازیم. او باید با نفس حضور شما احساس خطر کند و بداند که عرصه خالی نیست؛ بنابراین به نظر من نخستین چیزی که ما باید بیاموزیم واکنش نشاندادن است. ما نباید بیتفاوت باشیم» متن کامل را در این شماره بخوانید.
◻️ جز اینها در این شماره آثاری از: مهدی افروزمنش، نیوشا طبیبی، مهرداد خدیر، عبدالجواد موسوی، علی مسعودینیا، موسی اکرمی، رضا یعقوبی، بابک زمانی، مسعود سپهر، اشکان قشقایی، رضا صائمی، مهدی کمپانی زارع، میلاد نوری و... میخوانید.
◽️◽️◽️
◾️ ماهنامه «مدیریت ارتباطات» به شما کمک میکند که از جهان جدید، جهان ارتباطات سردربیاورید.
صاحب امتیاز: دایره رنگی ایدهآل
مدیرمسئول: امیر عباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
تحریریه: حسن نمکدوست تهرانی، مسعود شاهحسینی، محسن آزموده، رضا صائمی، فرزاد نعمتی، نرگس کیانی، مهدییار موسوی، سبا دادخواه و آرمین هاشمی.
ویراستار: یلدا شایستهفر
رئیس شورای سیاستگذاری: سیدغلامرضا کاظمیدینان
مدیر اجرایی و هماهنگی: بهنام تقیپور
طراح جلد: جلیل نوربخش
گرافیک: نگار آشتیانی
شبکههای اجتماعی: فاطمه تقیپور
دیگر همکاران ماهنامه مدیریت ارتباطات؛ بهروز تقیپور، محمد تقیپور، روشن مهدوی، سمیرا کیانی و آزاده آخوندی.
نسخه چاپی «مدیریت ارتباطات» را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید. همچنین برای اشتراک با ۸۸۳۵۶۰۷۶ تماس بگیرید.
👍12❤1
ماهنامه مديريت ارتباطات pinned «موسِم پوستاندازی شماره ۱۶۶ و ۱۶۷ (شماره ویژه نوروز ۱۴۰۳) ماهنامه مدیریت ارتباطات با مدیرمسئولی امیرعباس تقیپور و سردبیری علی ورامینی منتشر شد. ◻️تغییرپرونده ویژه این شماره دربارۀ تغییر است. تغییر خودداری از مردن است. مردن نه به آن شکلی که پوست و استخوان…»
مخاطبان گرامی ماهنامه مدیریت ارتباطات، سال نو مبارکتان باشد.
موسم تغییر سال و فصل بهترین هنگام برای تامل به دگرگونی است و مولای رومی چه خوش گفت:
آمد بهار ای دوستان منزل به سروستان کنیم
تا بخت در رو خفته را چون بخت سرو استان کنیم
جانی که رست از خاکدان نامش روان آمد روان
ما جان زانوبسته را هم منزل ایشان کنیم
ای برگ قوت یافتی تا شاخ را بشکافتی
چون رستی از زندان بگو تا ما در این حبس آن کنیم
ای غنچه گلگون آمدی وز خویش بیرون آمدی
با ما بگو چون آمدی تا ما ز خود خیزان کنیم
...
امید که پیوسته روان باشید.
@cm_magazine
موسم تغییر سال و فصل بهترین هنگام برای تامل به دگرگونی است و مولای رومی چه خوش گفت:
آمد بهار ای دوستان منزل به سروستان کنیم
تا بخت در رو خفته را چون بخت سرو استان کنیم
جانی که رست از خاکدان نامش روان آمد روان
ما جان زانوبسته را هم منزل ایشان کنیم
ای برگ قوت یافتی تا شاخ را بشکافتی
چون رستی از زندان بگو تا ما در این حبس آن کنیم
ای غنچه گلگون آمدی وز خویش بیرون آمدی
با ما بگو چون آمدی تا ما ز خود خیزان کنیم
...
امید که پیوسته روان باشید.
@cm_magazine
❤7👍2
سالهای سال ادبا، منتقدان، نویسندگان و هرکسی که فکر میکرد میتواند در این عرصه عرض اندامی کند، پی پاسخ به این سوال گشتند که اصلاً این که ما به آن میگوییم ادبیات، چیست؟ کجاست که ادبیات شکل میگیرد، کجا ادبیات نیست؟ مرز بین متن ادبی و غیر ادبی چیست؟ آیا اصلاً مرزی وجود دارد؟ آیا نمیتوان به هر متنی گفت ادبیات؟
▫️این بار در پاسخ به اینکه ادبیات چیست، مبتنی بر ذات دیگرگونخواه آن میتوان پاسخ داد، ادبیات بستر دگردیسی مضامین است. فرمهایی که اگر تازه نباشند، اگر چگونگیای نو برای ارائه نداشته باشند، محکوم به نشنیده شدن، ندیده شدن و نخوانده شدناند.
▫️با نگاهی تمثیلی به قانون پایستگی انرژی، در مورد ادبیات نیز میتوان ادعا کرد: سخن از بین نمیرود؛ بلکه از مضمونی به مضمون دیگر تغییر شکل میدهد. گرچه شاید به قول لسان الغیب یک قصه بیش نباشد؛ ولی از هر زبان که شنیده شود نامکرّر است.
▫️این مضامین و فرمها هستند که دگرگونه، خود را ارائه میکنند، هر بار به شکلی و به قالبی در میآیند تا آشناییزدایی کنند. اصلاً موضوع این نیست که چه میگویند، بلکه هر کدام میکوشند چگونگیهای نو را به میان آورند. نگرانی هیچگاه بر سر این نخواهد بود که مبادا ذخایر مضمونی به پایان رسد؛ به تعداد تجربههای شخصی و جمعی انسانها، مضمون تازه و گونههای جدید سخن برای ارائه وجود خواهد داشت. چنانکه گفت: یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت/ در بند این نباش که مضمون نمانده است.
سیدمهدییار موسوی
🗞️ پارههایی از متن «قانون پایستگی ادبیات» که در ویژهنامهٔ نوروزی ماهنامهٔ مدیریت ارتباطات منتشر شده است.
📭 نسخه چاپی «مدیریت ارتباطات» را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید.
▫️این بار در پاسخ به اینکه ادبیات چیست، مبتنی بر ذات دیگرگونخواه آن میتوان پاسخ داد، ادبیات بستر دگردیسی مضامین است. فرمهایی که اگر تازه نباشند، اگر چگونگیای نو برای ارائه نداشته باشند، محکوم به نشنیده شدن، ندیده شدن و نخوانده شدناند.
▫️با نگاهی تمثیلی به قانون پایستگی انرژی، در مورد ادبیات نیز میتوان ادعا کرد: سخن از بین نمیرود؛ بلکه از مضمونی به مضمون دیگر تغییر شکل میدهد. گرچه شاید به قول لسان الغیب یک قصه بیش نباشد؛ ولی از هر زبان که شنیده شود نامکرّر است.
▫️این مضامین و فرمها هستند که دگرگونه، خود را ارائه میکنند، هر بار به شکلی و به قالبی در میآیند تا آشناییزدایی کنند. اصلاً موضوع این نیست که چه میگویند، بلکه هر کدام میکوشند چگونگیهای نو را به میان آورند. نگرانی هیچگاه بر سر این نخواهد بود که مبادا ذخایر مضمونی به پایان رسد؛ به تعداد تجربههای شخصی و جمعی انسانها، مضمون تازه و گونههای جدید سخن برای ارائه وجود خواهد داشت. چنانکه گفت: یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت/ در بند این نباش که مضمون نمانده است.
سیدمهدییار موسوی
🗞️ پارههایی از متن «قانون پایستگی ادبیات» که در ویژهنامهٔ نوروزی ماهنامهٔ مدیریت ارتباطات منتشر شده است.
📭 نسخه چاپی «مدیریت ارتباطات» را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید.
دیجیکالا
مجله مدیریت ارتباطات شماره 166
خرید اینترنتی مجله مدیریت ارتباطات شماره 166 به همراه مقایسه، بررسی مشخصات و لیست قیمت امروز در فروشگاه اینترنتی دیجیکالا
❤5👍2👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مفت به جایی نمیرسیم
◾️ هیچ کشوری را، هیچ فرهنگی را و هیچ انسانی را سراغ ندارم که مفت به جایی رسیده باشد. هر کس به هر کجا رسیده، در پرتو کار و تلاش رسیده است. وظیفۀ ما کار و تلاش است و نباید خسته شویم. این بخشی از سرنوشت ماست.
◾️ سخنم را با جملهای زیبا از آگوست استریندبرگ تمام میکنم. او میگوید برایتان آرزوی خوشبختی نمیکنم، چون چنین چیزی وجود ندارد. برایتان آرزوی توان و نیرومندی میکنم تا بتوانید بار رنجها و مصائب زندگی را به دوش بکشید.
◾️ ما باید اینقدر قوی باشیم که بتوانیم بار مصائب زندگی را بر دوش بکشیم و سربلند بیرون بیاییم.
🗞 از گفتوگوی امیرعباس تقیپور با قطبالدین صادقی، کارگردان، مترجم و نمایشنامهنویس. از مجموعۀ سلسله گفتوگوهایی درباره گفتوگو. متن مکتوب این گفتوگو را میتوانید در شماره ۱۶۶_۱۶۷ بخوانید.
◽️◽️
@cm_magazine
◾️ هیچ کشوری را، هیچ فرهنگی را و هیچ انسانی را سراغ ندارم که مفت به جایی رسیده باشد. هر کس به هر کجا رسیده، در پرتو کار و تلاش رسیده است. وظیفۀ ما کار و تلاش است و نباید خسته شویم. این بخشی از سرنوشت ماست.
◾️ سخنم را با جملهای زیبا از آگوست استریندبرگ تمام میکنم. او میگوید برایتان آرزوی خوشبختی نمیکنم، چون چنین چیزی وجود ندارد. برایتان آرزوی توان و نیرومندی میکنم تا بتوانید بار رنجها و مصائب زندگی را به دوش بکشید.
◾️ ما باید اینقدر قوی باشیم که بتوانیم بار مصائب زندگی را بر دوش بکشیم و سربلند بیرون بیاییم.
🗞 از گفتوگوی امیرعباس تقیپور با قطبالدین صادقی، کارگردان، مترجم و نمایشنامهنویس. از مجموعۀ سلسله گفتوگوهایی درباره گفتوگو. متن مکتوب این گفتوگو را میتوانید در شماره ۱۶۶_۱۶۷ بخوانید.
◽️◽️
@cm_magazine
👍12❤2
شاید سیب چکه کند از درخت
اگر زندهمانی، نام دیگر زندگی است و همچنان محترم است، به خاطر عزتبخشی به هستی بچههاست
✍️ فریدون صدیقی| استاد روزنامهنگاری
◽️ همین که هر روز در آینه با خودتان دیدار میکنید و یقۀ کتتان را بالا میدهید که سوز سُر نخورد پشت گردن سرفراز شما، همین که پشت پنجره خردهنان میریزید تا آقا یا خانم کبوتر بریزد از آسمان تا دوباره یادتان بیاید اگر کبوتر بودید درست به دقیقۀ اکنون از پشت پنجره پرنده میشدید تا از آن درخت تا آن درخت دیگر، پرواز به پرواز شوید تا از تهران برسید مثلاً به سنندج یا به شیراز و پشت پنجرۀ یار غزلخوان شوید یا پشت پنجرهای کوچک در آن سوی آبها تا تُک بزنید به شیشۀ بیداری اتاق خواهر یا پسرتان و بگویید کاش میشد امسال با هم زیر یک سقف نوروز را بغل میکردیم. نام این کارها زندگی است؛ حتی اگر روزگار پاییزی ما را رها نکند.
◽️ نگویید زندگی که خواب و خیال نیست، از شما بعید است آقای روزنامهنگار! شما باید راوی واقعیتهای زندگی باشید. حق با شماست، اما واقعیت تاریکتر از شب است و ما قرار نیست ته زمستان، سر بهار و لب باغچۀ نوروز کنار رود ماهی، راه را به روی بهار ببندیم. مگر میتوانیم؟ راست این است که حق نداریم بچهها را از دیدن و تجربۀ هفتسین و سبزۀ سیزده محروم کنیم. آنان باید نوروز را و بهار را تنپوش کنند؛ حتی اگر پاییز در کمین باشد! زندگی همین است. این را بهار هم میداند.
◽️ حالا و اکنون بهار کمکمک سبز میریزد در روزگار پاییزی ما که بیکاری مزمن، گرانی مهلک و جان ارزانتر از نان است. زندگی برای مردمان سالهای دور و کمی نزدیک، آمیخته با رنجوری است؛ مگر نگفتهاند دانستن رنج است و رنجوری یادآوری خاطرات است و اگر زندهمانی، نام دیگر زندگی است و همچنان محترم است، به خاطر عزتبخشی به هستی بچههاست؛ بچههایی که دیروز و امروز و فردا را جا گذاشتهاند و در پسفردا همدیگر را ملاقات میکنند.
◽️ برای اینان بوی باران در سالهای خشکسالی میتواند خود باران باشد و پرپر زدن پولک سرگردان برف میتواند برف تهمتن باشد. برای بچههای جهان مجازی هر لحظه میتواند چهارفصل باشد؛ همچنان که از مشغولیات زندگی غیرقابل درک ما، حرص میخورند و میلی به درک و دریافت ما بزرگترهای غافل و متوهم ندارند!
◽️ با این همه بزرگترین نعمت زندگی بچهها هستند و هرجا آنان هستند، بهار و زندگی همانجاست و به همین دلیل در اتاق، ضیافت بهار به خاطر حضور بچهها یا به یاد آنها روی میز مهیاست؛ یک بشقاب نان شیرینی نخودچی، دو شناگر در دریای تُنگ و جنگلی سبزه در دست بشقاب و بهاریههای دیگری که نامش هفتسین است. لطفاً بهار را با وجود روزگار پاییزی به امید آمدن چهارفصلهای بهاری باور کنیم.
🗞 متن کامل این بهاریه را در شماره ۱۶۶_۱۶۷ بخوانید.. نسخه چاپی «مدیریت ارتباطات» را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید.
اگر زندهمانی، نام دیگر زندگی است و همچنان محترم است، به خاطر عزتبخشی به هستی بچههاست
✍️ فریدون صدیقی| استاد روزنامهنگاری
◽️ همین که هر روز در آینه با خودتان دیدار میکنید و یقۀ کتتان را بالا میدهید که سوز سُر نخورد پشت گردن سرفراز شما، همین که پشت پنجره خردهنان میریزید تا آقا یا خانم کبوتر بریزد از آسمان تا دوباره یادتان بیاید اگر کبوتر بودید درست به دقیقۀ اکنون از پشت پنجره پرنده میشدید تا از آن درخت تا آن درخت دیگر، پرواز به پرواز شوید تا از تهران برسید مثلاً به سنندج یا به شیراز و پشت پنجرۀ یار غزلخوان شوید یا پشت پنجرهای کوچک در آن سوی آبها تا تُک بزنید به شیشۀ بیداری اتاق خواهر یا پسرتان و بگویید کاش میشد امسال با هم زیر یک سقف نوروز را بغل میکردیم. نام این کارها زندگی است؛ حتی اگر روزگار پاییزی ما را رها نکند.
◽️ نگویید زندگی که خواب و خیال نیست، از شما بعید است آقای روزنامهنگار! شما باید راوی واقعیتهای زندگی باشید. حق با شماست، اما واقعیت تاریکتر از شب است و ما قرار نیست ته زمستان، سر بهار و لب باغچۀ نوروز کنار رود ماهی، راه را به روی بهار ببندیم. مگر میتوانیم؟ راست این است که حق نداریم بچهها را از دیدن و تجربۀ هفتسین و سبزۀ سیزده محروم کنیم. آنان باید نوروز را و بهار را تنپوش کنند؛ حتی اگر پاییز در کمین باشد! زندگی همین است. این را بهار هم میداند.
◽️ حالا و اکنون بهار کمکمک سبز میریزد در روزگار پاییزی ما که بیکاری مزمن، گرانی مهلک و جان ارزانتر از نان است. زندگی برای مردمان سالهای دور و کمی نزدیک، آمیخته با رنجوری است؛ مگر نگفتهاند دانستن رنج است و رنجوری یادآوری خاطرات است و اگر زندهمانی، نام دیگر زندگی است و همچنان محترم است، به خاطر عزتبخشی به هستی بچههاست؛ بچههایی که دیروز و امروز و فردا را جا گذاشتهاند و در پسفردا همدیگر را ملاقات میکنند.
◽️ برای اینان بوی باران در سالهای خشکسالی میتواند خود باران باشد و پرپر زدن پولک سرگردان برف میتواند برف تهمتن باشد. برای بچههای جهان مجازی هر لحظه میتواند چهارفصل باشد؛ همچنان که از مشغولیات زندگی غیرقابل درک ما، حرص میخورند و میلی به درک و دریافت ما بزرگترهای غافل و متوهم ندارند!
◽️ با این همه بزرگترین نعمت زندگی بچهها هستند و هرجا آنان هستند، بهار و زندگی همانجاست و به همین دلیل در اتاق، ضیافت بهار به خاطر حضور بچهها یا به یاد آنها روی میز مهیاست؛ یک بشقاب نان شیرینی نخودچی، دو شناگر در دریای تُنگ و جنگلی سبزه در دست بشقاب و بهاریههای دیگری که نامش هفتسین است. لطفاً بهار را با وجود روزگار پاییزی به امید آمدن چهارفصلهای بهاری باور کنیم.
🗞 متن کامل این بهاریه را در شماره ۱۶۶_۱۶۷ بخوانید.. نسخه چاپی «مدیریت ارتباطات» را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید.
👍3❤2
که فرداها گذشت
✍️ علی ورامینی
آخر اسفند، موسم عید که میشود، همه میخواهند تغییر کنند. شرکت، برند، فروشگاه و سازمان میخواهد سال جدید فلان محصول را بیاورد، استراتژی عوض کند، نیرو تعدیل کند و الخ. آدمها میخواهند لاغر و چاق شوند، زبان یاد بگیرند، کار عوض کنند و... . انگار ددلاین همۀ کارهای بشر آخر سال است و بعد از آن باید دیگرگون شد. بماند که بیشتر اوقات همۀ این تغییرات در حد همان ایده و حرف باقی میماند و نه خانی میآید و نه خانی میرود. نفس موکولشدن همۀ تغییرات به سال جدید، آنقدر پدیدهای پرتکرار و بهظاهر بدیهی تلقی میشود که گویی محلی برای درنگ ندارد.
بخشی از این وضعیت بهدلیل ماهیت قراردادهایی است که مابین آدمیان طراحی شده، بعضی قراردادهای مکتوب و مشهود و بعضی هم نانوشته و ذهنی. قراردادهایی که انتهای آن با ابتدای بهار یکی میشود. اما مگر جز این است که همۀ این سالها، ماهها، روزها و ساعتها هم قراردادی هستند؟ مگر همۀ اینها هم زادۀ ذهن بشر و انتزاعی نیستند؟ مگر نه اینکه همۀ این لحظات شنهای ساعت شنی زندگی ما هستند که یکییکی دارند به گویِ پایین میریزند؟
اگر از این منظر به زمان نگاه و قراردادیبودن آن را درک کنیم، آن وقت متوجه میشویم که هر لحظه بیآنکه فلان روز و فلان سال و ماه بخوانیمش، لحظهای نو است که فقط لختی بعد کهنه میشود. لحظاتی که هر کدام فرصتهای در حال از دست رفتن ما در این دنیاست.
با این منظر شاید دیگر دائم خود را در معرض زمان دیگر برای تغییر قرار ندهیم، بلکه هر لحظه یا بهتر بگوییم، بهوقتش خود را در معرض پرسشهای بنیادین قرار دهیم.
به تعبیری کل انسان بودنِ انسان، همۀ مسئولیتش دربارۀ خودآگاهیاش یا لااقل دربارۀ اینکه گمان میکند بهرهای از خودآگاهی دارد، مواجهشدن در برابر چند پرسش بنیادین است؛ پرسشهایی که بسته به جوابهای انسان به آن، نسبت انسان با هستی و خودش متفاوت میشود. یکی از این پرسشهای بنیادین احتمالاً این است که کِی زمان تغییر است، کِی ثبات؟
در میراث اندیشهای زبان فارسی ما دو رویکرد نسبت به تغییر و ثبات داریم. نه همچون سنت فلسفیای که در یونان باستان یا در فلسفۀ غرب در ادامه وجود داشت، در واقع به سیاق اندیشۀ خاص ما که با ادبیات و شعر قرین بوده است و ادبیات مدیومی برای بیان اندیشه، میتوان از دوگانۀ مولانا/خیام در نسبت با تغییر گفت.
جهان مولانا جهان دمبهدم نو شدن است. جهان تغییر و دگردیسی در هر لحظه. جهان خراشیدن و تراشیدن بدون نگاهکردن به مقصد و حتی بدون در نظر گرفتن نتیجه. جهان شوریدهای که شاید سماع و چرخ مدام آن بهترین آیکون برای نشاندادن درونِ پرغوغای او باشد. از آن سو جهان خیام، جهان درنگ است. جهان نشستن بر لب جوی و نظارهکردن گذر عمر.
همزمان با این دو رویکرد متناقض، هر دو در یک چیز مشترکاند؛ ابنالوقت بودن. اینکه گذشته و آینده وهمی بیش نیست، باید که در لحظه تصمیم گرفت و نسبت خود را با جهان مشخص کرد. چه بخواهید در رَهی با خراشیدن و تراشیدن ادامه دهید، چه اینکه به جمعبندی برسید؛ هیچچیز جز تباهی و نبودن سرنوشت آدمی نیست، باید که در همین لحظه، لحظۀ ناب و یکتا آن کار را کرد.
این نقطۀ تلاقی میراث دو بزرگِ اندیشۀ ما شاید بتواند برای زندگی روزمرهمان هم راهگشا باشد. به قول مولانا «هین مگو فردا که فرداها گذشت». آن کار درست، آن چیزی که بعد از بالا و پایین کردنها به نتیجه رسیدیم که باید انجامش دهیم، همان است که باید در لحظه انجام دهیم. اگر بنا به تغییر است، هی آن را به فردا و فرداهای دگر نیندازیم و اگر بنا بر ثبات است، همینطور. در واقع ما هر لحظه با این پرسش بنیادین مواجهیم که الان باید آرام نشست، درنگ کرد و استمرار داشت یا اینکه موسم دگردیسی رسیده است؟
شوربختانه که تصمیمات عظیم از این دست ما، تغییر حتی جزئی هم در روند جهانی که تنها اصل باثباتش، اصل بیثباتی است، نخواهد گذاشت. تلاشهای سیزیفوار ما تنها به حکم وظیفه بهعنوان موجودی است که لااقل آنقدری خودآگاهی دارد که دربارۀ اینکه دچار جبر است یا اختیار، فکر کند. و این شاید بزرگترین تراژدی انسان زادهشدن باشد.
🗞 سخن سردبیر در شماره ۱۶۶_۱۶۷ . نسخه چاپی «مدیریت ارتباطات» را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید.
◽️◽️◽️
@cm_magazine
✍️ علی ورامینی
آخر اسفند، موسم عید که میشود، همه میخواهند تغییر کنند. شرکت، برند، فروشگاه و سازمان میخواهد سال جدید فلان محصول را بیاورد، استراتژی عوض کند، نیرو تعدیل کند و الخ. آدمها میخواهند لاغر و چاق شوند، زبان یاد بگیرند، کار عوض کنند و... . انگار ددلاین همۀ کارهای بشر آخر سال است و بعد از آن باید دیگرگون شد. بماند که بیشتر اوقات همۀ این تغییرات در حد همان ایده و حرف باقی میماند و نه خانی میآید و نه خانی میرود. نفس موکولشدن همۀ تغییرات به سال جدید، آنقدر پدیدهای پرتکرار و بهظاهر بدیهی تلقی میشود که گویی محلی برای درنگ ندارد.
بخشی از این وضعیت بهدلیل ماهیت قراردادهایی است که مابین آدمیان طراحی شده، بعضی قراردادهای مکتوب و مشهود و بعضی هم نانوشته و ذهنی. قراردادهایی که انتهای آن با ابتدای بهار یکی میشود. اما مگر جز این است که همۀ این سالها، ماهها، روزها و ساعتها هم قراردادی هستند؟ مگر همۀ اینها هم زادۀ ذهن بشر و انتزاعی نیستند؟ مگر نه اینکه همۀ این لحظات شنهای ساعت شنی زندگی ما هستند که یکییکی دارند به گویِ پایین میریزند؟
اگر از این منظر به زمان نگاه و قراردادیبودن آن را درک کنیم، آن وقت متوجه میشویم که هر لحظه بیآنکه فلان روز و فلان سال و ماه بخوانیمش، لحظهای نو است که فقط لختی بعد کهنه میشود. لحظاتی که هر کدام فرصتهای در حال از دست رفتن ما در این دنیاست.
با این منظر شاید دیگر دائم خود را در معرض زمان دیگر برای تغییر قرار ندهیم، بلکه هر لحظه یا بهتر بگوییم، بهوقتش خود را در معرض پرسشهای بنیادین قرار دهیم.
به تعبیری کل انسان بودنِ انسان، همۀ مسئولیتش دربارۀ خودآگاهیاش یا لااقل دربارۀ اینکه گمان میکند بهرهای از خودآگاهی دارد، مواجهشدن در برابر چند پرسش بنیادین است؛ پرسشهایی که بسته به جوابهای انسان به آن، نسبت انسان با هستی و خودش متفاوت میشود. یکی از این پرسشهای بنیادین احتمالاً این است که کِی زمان تغییر است، کِی ثبات؟
در میراث اندیشهای زبان فارسی ما دو رویکرد نسبت به تغییر و ثبات داریم. نه همچون سنت فلسفیای که در یونان باستان یا در فلسفۀ غرب در ادامه وجود داشت، در واقع به سیاق اندیشۀ خاص ما که با ادبیات و شعر قرین بوده است و ادبیات مدیومی برای بیان اندیشه، میتوان از دوگانۀ مولانا/خیام در نسبت با تغییر گفت.
جهان مولانا جهان دمبهدم نو شدن است. جهان تغییر و دگردیسی در هر لحظه. جهان خراشیدن و تراشیدن بدون نگاهکردن به مقصد و حتی بدون در نظر گرفتن نتیجه. جهان شوریدهای که شاید سماع و چرخ مدام آن بهترین آیکون برای نشاندادن درونِ پرغوغای او باشد. از آن سو جهان خیام، جهان درنگ است. جهان نشستن بر لب جوی و نظارهکردن گذر عمر.
همزمان با این دو رویکرد متناقض، هر دو در یک چیز مشترکاند؛ ابنالوقت بودن. اینکه گذشته و آینده وهمی بیش نیست، باید که در لحظه تصمیم گرفت و نسبت خود را با جهان مشخص کرد. چه بخواهید در رَهی با خراشیدن و تراشیدن ادامه دهید، چه اینکه به جمعبندی برسید؛ هیچچیز جز تباهی و نبودن سرنوشت آدمی نیست، باید که در همین لحظه، لحظۀ ناب و یکتا آن کار را کرد.
این نقطۀ تلاقی میراث دو بزرگِ اندیشۀ ما شاید بتواند برای زندگی روزمرهمان هم راهگشا باشد. به قول مولانا «هین مگو فردا که فرداها گذشت». آن کار درست، آن چیزی که بعد از بالا و پایین کردنها به نتیجه رسیدیم که باید انجامش دهیم، همان است که باید در لحظه انجام دهیم. اگر بنا به تغییر است، هی آن را به فردا و فرداهای دگر نیندازیم و اگر بنا بر ثبات است، همینطور. در واقع ما هر لحظه با این پرسش بنیادین مواجهیم که الان باید آرام نشست، درنگ کرد و استمرار داشت یا اینکه موسم دگردیسی رسیده است؟
شوربختانه که تصمیمات عظیم از این دست ما، تغییر حتی جزئی هم در روند جهانی که تنها اصل باثباتش، اصل بیثباتی است، نخواهد گذاشت. تلاشهای سیزیفوار ما تنها به حکم وظیفه بهعنوان موجودی است که لااقل آنقدری خودآگاهی دارد که دربارۀ اینکه دچار جبر است یا اختیار، فکر کند. و این شاید بزرگترین تراژدی انسان زادهشدن باشد.
🗞 سخن سردبیر در شماره ۱۶۶_۱۶۷ . نسخه چاپی «مدیریت ارتباطات» را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید.
◽️◽️◽️
@cm_magazine
دیجیکالا
مجله مدیریت ارتباطات شماره 166
خرید اینترنتی مجله مدیریت ارتباطات شماره 166 به همراه مقایسه، بررسی مشخصات و لیست قیمت امروز در فروشگاه اینترنتی دیجیکالا
👍8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا گفتوگو در ایران به انسداد رسیده است؟
دکتر هادی خانیکی که دهههاست دربارۀ گفتوگو کار میکند به این پرسش پاسخ میدهد.
🗞 بخشی از گفتوگوی امیرعباس تقیپور با هادی خانیکی، از سلسله گفتوگوهایی درباره گفتوگو که متن آن در شمارهٔ ۱۶۰ ماهنامه مدیریت ارتباطات منتشر شد.
—————-
نسخه چاپی «مدیریت ارتباطات» را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید.
◽️◽️◽️
@cm_magazine
دکتر هادی خانیکی که دهههاست دربارۀ گفتوگو کار میکند به این پرسش پاسخ میدهد.
🗞 بخشی از گفتوگوی امیرعباس تقیپور با هادی خانیکی، از سلسله گفتوگوهایی درباره گفتوگو که متن آن در شمارهٔ ۱۶۰ ماهنامه مدیریت ارتباطات منتشر شد.
—————-
نسخه چاپی «مدیریت ارتباطات» را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید.
◽️◽️◽️
@cm_magazine
👍6❤4
Forwarded from کنفرانس روابطعمومی
رییسکل باشگاه مدیریت ارتباطات یونسکو_ایران اعلام کرد:
🔹 ۲۵ لغایت ۳۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ هفته گرامیداشت روابطعمومی
رییسکل باشگاه مدیریت ارتباطات یونسکو_ایران اعلام کرد هفته بزرگداشت روابطعمومی در سال ۱۴۰۳ از ۲۵ لغایت ۳۱ اردیبهشت ماه برگزار خواهد شد.
سید غلامرضا کاظمی دینان با اعلام این مطلب افزود: این هفته فرصت مناسبی برای معرفی پتانسیلهای این حوزه بهمنظور کاهش مسایل کشور است.
رییس شورای سیاستگذاری هفته روابطعمومی افزود: علیرغم همه مشکلاتی که وجود دارد باید در جهت خدمت بیشتر و با کیفیت به مردم تلاش کنیم.
رییسکل باشگاه مدیریت ارتباطات یونسکو_ایران با اعلام این مطلب که نامگذاری و برنامههای هفته روابطعمومی در تاریخ پنجم اردیبهشت ماه اعلام خواهد شد، از تمام انجمنهای علمی و تخصصی، دانشگاهیان و فعالان روابطعمومی خواست پیشنهادات خود را برای برگزاری باشکوهتر این هفته به ایمیل [email protected] ارسال کنند.
گفتنی است روز ۲۷ اردیبهشت ماه در تقویم رسمی کشور به عنوان روز ملی روابطعمومی نامگذاری شده است و دبیرخانه هفته روابطعمومی از سال ۱۳۹۲ به همین مناسبت برنامههایی را به مدت یک هفته در سراسر کشور اجرا میکند.
🌐 کانال کنفرانس روابط عمومی👇
⚜️ @prconference
🔹 ۲۵ لغایت ۳۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ هفته گرامیداشت روابطعمومی
رییسکل باشگاه مدیریت ارتباطات یونسکو_ایران اعلام کرد هفته بزرگداشت روابطعمومی در سال ۱۴۰۳ از ۲۵ لغایت ۳۱ اردیبهشت ماه برگزار خواهد شد.
سید غلامرضا کاظمی دینان با اعلام این مطلب افزود: این هفته فرصت مناسبی برای معرفی پتانسیلهای این حوزه بهمنظور کاهش مسایل کشور است.
رییس شورای سیاستگذاری هفته روابطعمومی افزود: علیرغم همه مشکلاتی که وجود دارد باید در جهت خدمت بیشتر و با کیفیت به مردم تلاش کنیم.
رییسکل باشگاه مدیریت ارتباطات یونسکو_ایران با اعلام این مطلب که نامگذاری و برنامههای هفته روابطعمومی در تاریخ پنجم اردیبهشت ماه اعلام خواهد شد، از تمام انجمنهای علمی و تخصصی، دانشگاهیان و فعالان روابطعمومی خواست پیشنهادات خود را برای برگزاری باشکوهتر این هفته به ایمیل [email protected] ارسال کنند.
گفتنی است روز ۲۷ اردیبهشت ماه در تقویم رسمی کشور به عنوان روز ملی روابطعمومی نامگذاری شده است و دبیرخانه هفته روابطعمومی از سال ۱۳۹۲ به همین مناسبت برنامههایی را به مدت یک هفته در سراسر کشور اجرا میکند.
🌐 کانال کنفرانس روابط عمومی👇
⚜️ @prconference
آنچه هویداست، عدم امکان پایداری وضعیت موجود است
✍🏻علی مسعودینیا/ نویسنده
◻️ ...تمام داستانهای دنیا با ریختاری کموبیش مشابه رخ میدهند؛ تعادل اولیه، برهمخوردن تعادل، تعادل ثانویه. بر این اساس تعداد زیادی الگوی داستانی داریم که چنین روندی را آشکارتر ظاهر میسازند. مثلاً الگوهای تحول، بلوغ، دگردیسی، زیادهروی و افول، انسان ضعیف (قصههای سیندرلایی)، صعود و سقوط.
◻️ به محض شروع یک داستان منتظر آن نیروی مرموز و جادویی هستیم که وضعیت اولیة شخصیت و موقعیت را تغییر دهد و بعد ببینیم شخصیت در قبال این تغییر چه واکنشی دارد و به چه سرانجامی میرسد. در الگوهای تحول شاهد رخدادی هستیم که نگرش، کردار و رفتار شخصیت را تغییر میدهد، مثل مرگ مادر در «بیگانه» آلبر کامو یا قتل پیرزن نزولخوار در «جنایت و مکافات» داستایوفسکی. در الگوهای بلوغ شاهد تغییر شخصیتی هستیم که با نزدیکشدن به دوران بلوغ فیزیولوژیک، درک متفاوتی از جهان اطرافش کسب میکند، مثل «آرزوهای بزرگ» چارلز دیکنز یا «ناطور دشت» سلینجر.
◻️در الگوهای دگردیسی، تغییر شگرف فیزیکی و ظاهری کاراکتر است که تفاوت مناسبات او با جهان پیرامونش را رقم میزند، مثل «پینوکیو» اثر کارلو کلودی، یا «مسخ» اثر فرانتس کافکا. تمام این الگوها اما نماد یا تمثیلی هستند از آنچه در زندگی واقعی تجربه میکنیم و البته هشدار میدهند که هیچ تضمینی نیست که تمام تغییرها به پایان خوش منجر شوند. دنیای امروز ما کمتر فانتزی و سیندرلایی جلوه میکند و احتمال بدلشدن کدو به کالسکه آنقدرها زیاد نیست.
روزگار معجزههایی از ایندست قرنهاست سپری شده و دیگر امید به معجزه حالوهوایی افسانهای یافته است. شاید به همین دلیل است که به تبعیت از زیست ما، در داستانها هم مدام میبینیم که این نیروی تغییر، یا آموختن و الهامگرفتن است، یا تغییر در معیارهایی روانکاوانه، یا تغییر خطمشی ایدئولوژیک. خلاصهاش انگار چه در جهان واقعی و چه در دنیای داستان، همهچیز اگزیستانسیال شده و مسئولیت کنشگری به خود افراد و آحاد محول شده است. اما نکتهای که در تمامی این داستانها مشترک است، امید به وجود ظرفیت تغییر و دلبستن به استفاده از این ظرفیت است.
◻️ از دنیای داستان نقب بزنیم به زندگی خودمان. ما ایرانیان در این روزگار بغرنج، کاری به پروپاگاندای این جناح و آن مسئول نداریم، چیزی که بر تمامی ما مقیمان این اقلیم آشکار است، نیاز به تغییر است. هیچ لازم نیست اقتصاد یا علوم سیاسی یا جامعهشناسی خوانده باشیم تا متوجه شویم امروزه در عرصههای مختلف زیست در یک تنگنای هولناکیم که اصلاً نمیتواند به همین شکل ادامه یابد. مهم نیست بهتر یا بدتر شود، به کامیابی منجر شود یا به تراژدی؛ آنچه هویداست، عدم امکان پایداری وضعیت موجود است. اما چرا داستان ما نمیتواند از الگوهای داستانی پیروی کند و تحول، پوستاندازی و بلوغ را در دستور کارش قرار دهد؟....
🗞 متن کامل این یادداشت در شماره ۱۶۶_۱۶۷ منتشر شده است. نسخه چاپی «مدیریت ارتباطات» را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید.
◽️◽️◽️
@cm_magazine
✍🏻علی مسعودینیا/ نویسنده
◻️ ...تمام داستانهای دنیا با ریختاری کموبیش مشابه رخ میدهند؛ تعادل اولیه، برهمخوردن تعادل، تعادل ثانویه. بر این اساس تعداد زیادی الگوی داستانی داریم که چنین روندی را آشکارتر ظاهر میسازند. مثلاً الگوهای تحول، بلوغ، دگردیسی، زیادهروی و افول، انسان ضعیف (قصههای سیندرلایی)، صعود و سقوط.
◻️ به محض شروع یک داستان منتظر آن نیروی مرموز و جادویی هستیم که وضعیت اولیة شخصیت و موقعیت را تغییر دهد و بعد ببینیم شخصیت در قبال این تغییر چه واکنشی دارد و به چه سرانجامی میرسد. در الگوهای تحول شاهد رخدادی هستیم که نگرش، کردار و رفتار شخصیت را تغییر میدهد، مثل مرگ مادر در «بیگانه» آلبر کامو یا قتل پیرزن نزولخوار در «جنایت و مکافات» داستایوفسکی. در الگوهای بلوغ شاهد تغییر شخصیتی هستیم که با نزدیکشدن به دوران بلوغ فیزیولوژیک، درک متفاوتی از جهان اطرافش کسب میکند، مثل «آرزوهای بزرگ» چارلز دیکنز یا «ناطور دشت» سلینجر.
◻️در الگوهای دگردیسی، تغییر شگرف فیزیکی و ظاهری کاراکتر است که تفاوت مناسبات او با جهان پیرامونش را رقم میزند، مثل «پینوکیو» اثر کارلو کلودی، یا «مسخ» اثر فرانتس کافکا. تمام این الگوها اما نماد یا تمثیلی هستند از آنچه در زندگی واقعی تجربه میکنیم و البته هشدار میدهند که هیچ تضمینی نیست که تمام تغییرها به پایان خوش منجر شوند. دنیای امروز ما کمتر فانتزی و سیندرلایی جلوه میکند و احتمال بدلشدن کدو به کالسکه آنقدرها زیاد نیست.
روزگار معجزههایی از ایندست قرنهاست سپری شده و دیگر امید به معجزه حالوهوایی افسانهای یافته است. شاید به همین دلیل است که به تبعیت از زیست ما، در داستانها هم مدام میبینیم که این نیروی تغییر، یا آموختن و الهامگرفتن است، یا تغییر در معیارهایی روانکاوانه، یا تغییر خطمشی ایدئولوژیک. خلاصهاش انگار چه در جهان واقعی و چه در دنیای داستان، همهچیز اگزیستانسیال شده و مسئولیت کنشگری به خود افراد و آحاد محول شده است. اما نکتهای که در تمامی این داستانها مشترک است، امید به وجود ظرفیت تغییر و دلبستن به استفاده از این ظرفیت است.
◻️ از دنیای داستان نقب بزنیم به زندگی خودمان. ما ایرانیان در این روزگار بغرنج، کاری به پروپاگاندای این جناح و آن مسئول نداریم، چیزی که بر تمامی ما مقیمان این اقلیم آشکار است، نیاز به تغییر است. هیچ لازم نیست اقتصاد یا علوم سیاسی یا جامعهشناسی خوانده باشیم تا متوجه شویم امروزه در عرصههای مختلف زیست در یک تنگنای هولناکیم که اصلاً نمیتواند به همین شکل ادامه یابد. مهم نیست بهتر یا بدتر شود، به کامیابی منجر شود یا به تراژدی؛ آنچه هویداست، عدم امکان پایداری وضعیت موجود است. اما چرا داستان ما نمیتواند از الگوهای داستانی پیروی کند و تحول، پوستاندازی و بلوغ را در دستور کارش قرار دهد؟....
🗞 متن کامل این یادداشت در شماره ۱۶۶_۱۶۷ منتشر شده است. نسخه چاپی «مدیریت ارتباطات» را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید.
◽️◽️◽️
@cm_magazine
👍5❤1
کدام اندیشه به حقیقت نزدیکتر است؟
▪️ ما در زمانۀ حاضر از نظامهای الهیاتی و متافیزیکی دور میشویم و به خرد بشری و علم و تکنولوژی و پیشرفت اجتماعی_سیاسی روی میآوریم. در چنین وضعیتی باید در بحث از حقیقت به مسئلۀ تغییر هم توجه جدی کنیم، زیرا دیگر مثل گذشته نمیتوانیم یک حقیقت غایی، نهایی و مطلق قائل شویم که کسی نباید آن را نقد کند و علیه آن حرف بزند.
▪️ دیگر معنا ندارد که مثلا در حوزۀ سیاست گفته شود حرف فلان فرد سخن نهایی است و نباید علیه آن حرف زد. باید به جای آن به تکثر عقاید روی آوریم و بپذیریم که حقیقت یک امر ثابت تغییرناپذیری نیست که از یک منبع الهی، آسمانی و وحیانی به ما رسیده باشد که ما باید منتظر نمایندگانی باشیم که به ما بگویند حقیقت را اینطور خاص و مثل ما بفهمید و پیرو ما باشید. این نگرش با روح مدرنیته، جهان مدرن، تضارب آرا، تفکر انتقادی، سیاست دموکراتیک و جامعۀ آزاد همخوانی ندارد.
▪️ ما باید بپذیریم که هر کسی می تواند در کسب و کشف حقیقت مشارکت داشته باشد؛ خواه در عالم سیاست که بحث در ادارۀ امور به صورت عمومی و خرد جمعی است، خواه در حوزه علم که بحث از تضارب آرا، نقد، پیشرفت و زیر سؤال بردن عقاید مختلف است. باید بپذیریم هیچ جایگاه ثابت، نهایی و مطلقی وجود ندارد.
▪️ پوپر میگفت «اندیشهای به حقیقت نزدیکتر است که بیشترین نقدها به آن وارد شده باشد و بتواند از پس این نقدها برآید.» البته این هم حقیقت غایی نیست و ما صرفًا موقتی نتیجه میگیریم که به حقیقت نزدیکتر هستیم تا زمانی که یک نقد محکمتری بیاید و آن اندیشۀ پیشین را اصلاح و تکمیل کند. با پذیرش تغییر است که میتوانیم به پیشرفت بیندیشیم و در مسیر آن گام برداریم.
🗞 متن کامل گفتوگو با دکتر رضا یعقوبی، پژوهشگر و استاد فلسفه، در باب تغییر و دگرگونی از منظر فلسفی را در شماره 166_167 ماهنامه مدیریت ارتباطات بخوانید. نسخه چاپی «مدیریت ارتباطات» را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید.
◽️◽️◽️
@cm_magazine
▪️ ما در زمانۀ حاضر از نظامهای الهیاتی و متافیزیکی دور میشویم و به خرد بشری و علم و تکنولوژی و پیشرفت اجتماعی_سیاسی روی میآوریم. در چنین وضعیتی باید در بحث از حقیقت به مسئلۀ تغییر هم توجه جدی کنیم، زیرا دیگر مثل گذشته نمیتوانیم یک حقیقت غایی، نهایی و مطلق قائل شویم که کسی نباید آن را نقد کند و علیه آن حرف بزند.
▪️ دیگر معنا ندارد که مثلا در حوزۀ سیاست گفته شود حرف فلان فرد سخن نهایی است و نباید علیه آن حرف زد. باید به جای آن به تکثر عقاید روی آوریم و بپذیریم که حقیقت یک امر ثابت تغییرناپذیری نیست که از یک منبع الهی، آسمانی و وحیانی به ما رسیده باشد که ما باید منتظر نمایندگانی باشیم که به ما بگویند حقیقت را اینطور خاص و مثل ما بفهمید و پیرو ما باشید. این نگرش با روح مدرنیته، جهان مدرن، تضارب آرا، تفکر انتقادی، سیاست دموکراتیک و جامعۀ آزاد همخوانی ندارد.
▪️ ما باید بپذیریم که هر کسی می تواند در کسب و کشف حقیقت مشارکت داشته باشد؛ خواه در عالم سیاست که بحث در ادارۀ امور به صورت عمومی و خرد جمعی است، خواه در حوزه علم که بحث از تضارب آرا، نقد، پیشرفت و زیر سؤال بردن عقاید مختلف است. باید بپذیریم هیچ جایگاه ثابت، نهایی و مطلقی وجود ندارد.
▪️ پوپر میگفت «اندیشهای به حقیقت نزدیکتر است که بیشترین نقدها به آن وارد شده باشد و بتواند از پس این نقدها برآید.» البته این هم حقیقت غایی نیست و ما صرفًا موقتی نتیجه میگیریم که به حقیقت نزدیکتر هستیم تا زمانی که یک نقد محکمتری بیاید و آن اندیشۀ پیشین را اصلاح و تکمیل کند. با پذیرش تغییر است که میتوانیم به پیشرفت بیندیشیم و در مسیر آن گام برداریم.
🗞 متن کامل گفتوگو با دکتر رضا یعقوبی، پژوهشگر و استاد فلسفه، در باب تغییر و دگرگونی از منظر فلسفی را در شماره 166_167 ماهنامه مدیریت ارتباطات بخوانید. نسخه چاپی «مدیریت ارتباطات» را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید.
◽️◽️◽️
@cm_magazine
👍6❤1
🔸 فهرست کانالهای موسسه فرهنگی هنری آیندهپژوهان مدیریت ارتباطات
چنانچه علاقمند به مباحث علوم ارتباطات و رسانه هستید و یا تمایل دارید با آخرین تولیدات و دستاوردهای این حوزهها آشنا شوید، با عضویت در کانالهای زیر میتوانید از مباحث تخصصی ارایه شده استفاده کنید.
🔹کانال ماهنامه مدیریت ارتباطات
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
⚜️ https://www.tg-me.com/cm_magazine
⚜️ https://instagram.com/cm.magazine
🔹 کانال کنفرانس روابط عمومی
رسانهی مدیران و کارشناسان حوزه ارتباطات کشور
⚜️ https://www.tg-me.com/prconference
🔹کانال شبکه تلویزیونی ارتباطات ایران
⚜️ https://www.tg-me.com/iranctv
⚜️ https://instagram.com/iranctv
🔹انتشارات سیمای شرق
⚜️ https://instagram.com/simayeshargh
🔸 با انتشار و به اشتراک گذاشتن این مطلب، امکان بهرهمندی علاقمندان از کانالهای مفید را فراهم کنیم.
چنانچه علاقمند به مباحث علوم ارتباطات و رسانه هستید و یا تمایل دارید با آخرین تولیدات و دستاوردهای این حوزهها آشنا شوید، با عضویت در کانالهای زیر میتوانید از مباحث تخصصی ارایه شده استفاده کنید.
🔹کانال ماهنامه مدیریت ارتباطات
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
⚜️ https://www.tg-me.com/cm_magazine
⚜️ https://instagram.com/cm.magazine
🔹 کانال کنفرانس روابط عمومی
رسانهی مدیران و کارشناسان حوزه ارتباطات کشور
⚜️ https://www.tg-me.com/prconference
🔹کانال شبکه تلویزیونی ارتباطات ایران
⚜️ https://www.tg-me.com/iranctv
⚜️ https://instagram.com/iranctv
🔹انتشارات سیمای شرق
⚜️ https://instagram.com/simayeshargh
🔸 با انتشار و به اشتراک گذاشتن این مطلب، امکان بهرهمندی علاقمندان از کانالهای مفید را فراهم کنیم.
Telegram
ماهنامه مديريت ارتباطات
ماهنامه مدیریت ارتباطات
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
ادمین:
@majalleh2
تلفن:
۰۲۱۸۸۳۵۶۰۷۶
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
ادمین:
@majalleh2
تلفن:
۰۲۱۸۸۳۵۶۰۷۶
❤6👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⬛️ تلاش برای شناخت دیگری در حکومتهای دیکتاتوری معنا ندارد
◽️ در حکومتهای دموکراتیک، سازمانهای متعدد از جمله مؤسسات نظرخواهی درگیر رسیدن به شناختی صحیح از طریق ابزارهای علمی و فناوریهای جدیدند و برای انتقال تصویری واقعی از مردم به حکومت تلاش میکنند تا سیاستهای بهتری تدوین شوند. اینگونه است که باب دیالوگ میان حکومت و مردم گشوده و شرایط آن فراهم میشود.
◽️ در حکومتهای دیکتاتوری که فرض را بر محقبودن خود میگذارند، تلاش برای شناخت دیگریِ متفاوت با ما غیرضروری به نظر میرسد. اهمیتی ندارد که مردم چطور فکر میکنند، چه میخواهند و نظرشان در مورد سیاستهای جاری، چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی چیست.
◽️ در نتیجه نهتنها سازوکاری برای شکلگیری دیالوگ در نظر گرفته نمیشود، بلکه راهش را هم سد میکنند. در نتیجه در ساختارهای غیردموکراتیک اساساً نمیتوان به این سطح از گفتوشنود، گفتوشنود میان حکومت و مردم پرداخت.
🗞 گفتوگوی امیرعباس تقیپور با #شهیندخت_خوارزمی در ادامه «سلسله گفتوگوهایی دربارۀ گفتوگو»
◽️◽️◽️
@cm_magazine
◽️ در حکومتهای دموکراتیک، سازمانهای متعدد از جمله مؤسسات نظرخواهی درگیر رسیدن به شناختی صحیح از طریق ابزارهای علمی و فناوریهای جدیدند و برای انتقال تصویری واقعی از مردم به حکومت تلاش میکنند تا سیاستهای بهتری تدوین شوند. اینگونه است که باب دیالوگ میان حکومت و مردم گشوده و شرایط آن فراهم میشود.
◽️ در حکومتهای دیکتاتوری که فرض را بر محقبودن خود میگذارند، تلاش برای شناخت دیگریِ متفاوت با ما غیرضروری به نظر میرسد. اهمیتی ندارد که مردم چطور فکر میکنند، چه میخواهند و نظرشان در مورد سیاستهای جاری، چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی چیست.
◽️ در نتیجه نهتنها سازوکاری برای شکلگیری دیالوگ در نظر گرفته نمیشود، بلکه راهش را هم سد میکنند. در نتیجه در ساختارهای غیردموکراتیک اساساً نمیتوان به این سطح از گفتوشنود، گفتوشنود میان حکومت و مردم پرداخت.
🗞 گفتوگوی امیرعباس تقیپور با #شهیندخت_خوارزمی در ادامه «سلسله گفتوگوهایی دربارۀ گفتوگو»
◽️◽️◽️
@cm_magazine
👍7
