دهه هفتاد وهشتاد فقط دماوند فوران نكرده بريزه روسر وصورتمون (:

:)

چرا تا تقی به توقی میخوره اینا اینترنتو قطع میکنن؟
بابا من دلم نمیخواد تنهایی بترسم.

بابا ما تازه عاشق پاشق شدیم اذیت نکنید.

:)

همه تن تبریز زخم شد :)🖤

من از مردن نمیترسم، از ازدست‌دادن میترسم.

عزیزترینم بعد از ۲۴ساعت بیخوابی میخوام چشامو روی هم بذارم
اگه صبح دیگه بیدار نشدم میخوام بدونی خیلی دوســت دارم :)

نگران آدمیم که حتی نمیتونم بهش پیام بدم.

خوشا به حال آنانکه در ایران
مادر نشدند..
پدر نشدند..
عاشق نشدند..
عاشق نشدند..
عاشق نشدند..

جنگ که تموم شه ازدواج میکنیم و در مزرعه‌ی ما گلها خواهد رویید به زیبایی تو
در رَحِمِ تو دختری خواهد بود شبیه تو.

- نامه ای در جیب سرباز کشته شده

احساسم دقیقا شبیه نشستن پشت در اتاق عمله.

‏از صبح تا حالا انگار صد سال گذشته.

نمیدونیم تا کی زنده ایم؛ بدون خیلی دوست دارم🖤

‏«زیر رگبار مصیبت، بی‌کسی تنها کسم بود…»

غمگینم، خشمگینم، مضطربم، دلتنگم، دورم، ترسیدم، ناامیدم و خسته‌‌ام… خیلی خسته.

در روزهای سخت، حیوانات شهر رو فراموش نکنیم. هر کمکی حتی یه ظرف آب پشت در خونه ات میتونه نجات دهنده باشه.

بعد تموم شدن این ماجرا ها یه شب میشینم تا خود صبح گریه میکنم.

من تورا دوست داشتم، در روزهایی که مسئله‌ی ما
زنده ماندن بود، نه عاشق بودن.

:)