و علیکم السلام و رحمة الله
در اسلام،آنچه به عنوان معامله یا تجارت با خدا مطرح شده، یک معنای مثبت و پسندیده دارد، اما نه به شکل شرط گذاشتن و چانهزنی. بلکه به معنای ایمان و عمل صالح در برابر پاداش الهی است
خداوند در قرآن کریم به طور صریح از تجارت با مومنان سخن میگوید، اما این تجارت به این معناست که شما در راه خدا انفاق کنید و اطاعت کنید و در عوض، پاداش اخروی دریافت نمایید:
انَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ
به راستی خدا از مؤمنان جانها و اموالشان را خریداری کرده است در برابر این که بهشت برای آنان باشد سوره توبه، آیه ۱۱۱
این آیه نشان میدهد که کل دین، یک نوع پیمان و معامله الهی است: شما جان و مال خود را در راه خدا میدهید و در عوض، رضایت خدا و بهشت را دریافت میکنید
🔸آیا میتوان شرط گذاشت؟
اما شکل دیگری که در سوال شما مطرح شده، یعنی انسان با خدا شرط بگذارد و بگوید: خدایا اگر تو فلان حاجت مرا برآوری آنگاه من فلان گناه را ترک میکنم، این روش از چند جهت صحیح نیست و مورد نکوهش است:
اول_ادب در برابر خداوند:
بنده در پیشگاه خداوند قادر و حکیم،باید حالت التماس و درخواست داشته باشد، نه حالت چانهزنی و معاملهی دو طرف برابر. بنده باید بگوید: خدایا، من گناهم را برای رضای تو ترک میکنم و از تو میخواهم که حاجتم را برآوری نه اینکه آن را شرط کند
دوم_وعدهی دروغ:
اگر انسان شرط بگذارد که اگر حاجتم برآورده شد، گناه را ترک میکنم، این نشان میدهد که اراده و تصمیم قوی برای ترک گناه ندارد. اگر اراده داشت، همین الان آن را ترک میکرد. ممکن است اگر حاجتش برآورده شد، باز هم به وعده خود عمل نکند که این خود گناهی بزرگ است
سوم_ مخالف با روح عبادت:
روح عبادت و دعا،اخلاص و رضا به قضای الهی است. در دعا باید خواسته خود را به خدا عرضه کرد و نتیجه را به حکمت او واگذار نمود. شرط گذاشتن، نوعی تحمیل نظر بر خداوند است.
🔹راه درست و پسندیده چیست؟
به جای شرط گذاشتن، این روش را در پیش بگیرید:
📝توبه و بازگشت خالصانه: بدون هیچ شرط و شروطی، از گناه خود توبه کنید و آن را برای رضای خدا ترک کنید. این کار را فوراً انجام دهید.
📝 عمل صالح انجام دهید: پس از ترک گناه، کارهای نیک و اعمال صالح (مانند نماز، صدقه، روزه، صله رحم) را برای تقرب به خدا انجام دهید.
📝 دعا کنید: در حالی که دست نیاز به درگاه خدا برداشتهاید، با اخلاص و تضرع از او بخواهید که حاجتتان را برآورده کند. به فضل و رحمت او امیدوار باشید و به حکمتش راضی باشیدکانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
در اسلام،آنچه به عنوان معامله یا تجارت با خدا مطرح شده، یک معنای مثبت و پسندیده دارد، اما نه به شکل شرط گذاشتن و چانهزنی. بلکه به معنای ایمان و عمل صالح در برابر پاداش الهی است
خداوند در قرآن کریم به طور صریح از تجارت با مومنان سخن میگوید، اما این تجارت به این معناست که شما در راه خدا انفاق کنید و اطاعت کنید و در عوض، پاداش اخروی دریافت نمایید:
انَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ
به راستی خدا از مؤمنان جانها و اموالشان را خریداری کرده است در برابر این که بهشت برای آنان باشد سوره توبه، آیه ۱۱۱
این آیه نشان میدهد که کل دین، یک نوع پیمان و معامله الهی است: شما جان و مال خود را در راه خدا میدهید و در عوض، رضایت خدا و بهشت را دریافت میکنید
🔸آیا میتوان شرط گذاشت؟
اما شکل دیگری که در سوال شما مطرح شده، یعنی انسان با خدا شرط بگذارد و بگوید: خدایا اگر تو فلان حاجت مرا برآوری آنگاه من فلان گناه را ترک میکنم، این روش از چند جهت صحیح نیست و مورد نکوهش است:
اول_ادب در برابر خداوند:
بنده در پیشگاه خداوند قادر و حکیم،باید حالت التماس و درخواست داشته باشد، نه حالت چانهزنی و معاملهی دو طرف برابر. بنده باید بگوید: خدایا، من گناهم را برای رضای تو ترک میکنم و از تو میخواهم که حاجتم را برآوری نه اینکه آن را شرط کند
دوم_وعدهی دروغ:
اگر انسان شرط بگذارد که اگر حاجتم برآورده شد، گناه را ترک میکنم، این نشان میدهد که اراده و تصمیم قوی برای ترک گناه ندارد. اگر اراده داشت، همین الان آن را ترک میکرد. ممکن است اگر حاجتش برآورده شد، باز هم به وعده خود عمل نکند که این خود گناهی بزرگ است
سوم_ مخالف با روح عبادت:
روح عبادت و دعا،اخلاص و رضا به قضای الهی است. در دعا باید خواسته خود را به خدا عرضه کرد و نتیجه را به حکمت او واگذار نمود. شرط گذاشتن، نوعی تحمیل نظر بر خداوند است.
🔹راه درست و پسندیده چیست؟
به جای شرط گذاشتن، این روش را در پیش بگیرید:
📝توبه و بازگشت خالصانه: بدون هیچ شرط و شروطی، از گناه خود توبه کنید و آن را برای رضای خدا ترک کنید. این کار را فوراً انجام دهید.
📝 عمل صالح انجام دهید: پس از ترک گناه، کارهای نیک و اعمال صالح (مانند نماز، صدقه، روزه، صله رحم) را برای تقرب به خدا انجام دهید.
📝 دعا کنید: در حالی که دست نیاز به درگاه خدا برداشتهاید، با اخلاص و تضرع از او بخواهید که حاجتتان را برآورده کند. به فضل و رحمت او امیدوار باشید و به حکمتش راضی باشیدکانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❣داستان من و نفسم 😔
💢داستانی که داستانها دارد و همیشه وجودش برایم آزار دهنده است
🌼🍃ای نفس از کجایت برای مخلوقات پاک خدا بگویم که از وجودت شکایت مندم
🌼🍃از کجایت بگویم ای نفس ؛ از اماره بودنت بگویم یا از دوست غریبت نفس مطمئنه بگویم که کمتر لحظاتی مرا ملاقات میکند و غربتش در کنارم آشناست
🌼🍃ای نفس قسم به خالقم از وجود سیاهی ات خسته ام ؛ مانند مسافری که غبار آلود است و خستگی راه در وجودش است میمانم و در کنجی نشسته و کارهای قبل و پیش ات را در ذهن نا آرامم مرور میکنم
🌼🍃ای نفس تو مانند کودکی هستی هنگامی که رنگهای مختلف اشیاء را میبیند با گریه کردن همه را راضی میکندبرای به دست آوردنش، و تو با نیرنگهایت مرا فریب دادی و گناهان را برایم به رنگهای رویایی جلوه دادی
🌼🍃ای نفس از وجودت بیزارم و خسته ام از تو میخواهم مرا رها کنی با آنکه کوچکی اما بزرگی تو اندازه ی کبیرهای وسیع است وقتی که تو را میگیرم اندازه ی یک مشت بسته ای و هنگامی که رهایت میکنم یک دشت کبیر و بی آبی ، خشک بودن وجودت با نافرمانی خالقم سیراب میشود و آب وجودت از نافرمانی خدایم تامین میشود
🌼🍃هنگامی که سراغم می آیی قسم به خالقم مانند بید وجودم میلرزد بیدی که خشک گشته و هر باد سبک و سنگینی آن را به هر سو میبرد ، آمدنت بید درونم را به هر سو میبرد و مرا به سوی گناهان سوق میدهد و بی اختیار درونم همراهی ات میکند
🌼🍃نمی دانم چگونه از تو خود را نجات دهم ، و از وجود شوم تو و نکبت بودنت رها گردم ، مانند ناخدایی کشتی شکسته و در دریای طوفانی گیرم ، تنها یک تکه تخته از کشتی ام باقی مانده اگر تخته را رها کنم در دریای شهوات غرق گشته و خود را تقدیم مرگ میکنم مرگی که عاقبت خوشی ندارد ، اگر تخته را بگیرم شاید نیمی از وجودم در دریای تو غرق است و تنها دلخوشی که دارم غرق نشدن است
🌼🍃از تو میخواهم مرا رها کنی و از من دور شوی یا اینکه خود را به مانند غول جلوه ندهی که از تو پیروی کنم ؛ به خالقم پناه میبرم که دوستی با تو را از من بگیرد و از تو خلاصی یابم.کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
❣داستان من و نفسم 😔
💢داستانی که داستانها دارد و همیشه وجودش برایم آزار دهنده است
🌼🍃ای نفس از کجایت برای مخلوقات پاک خدا بگویم که از وجودت شکایت مندم
🌼🍃از کجایت بگویم ای نفس ؛ از اماره بودنت بگویم یا از دوست غریبت نفس مطمئنه بگویم که کمتر لحظاتی مرا ملاقات میکند و غربتش در کنارم آشناست
🌼🍃ای نفس قسم به خالقم از وجود سیاهی ات خسته ام ؛ مانند مسافری که غبار آلود است و خستگی راه در وجودش است میمانم و در کنجی نشسته و کارهای قبل و پیش ات را در ذهن نا آرامم مرور میکنم
🌼🍃ای نفس تو مانند کودکی هستی هنگامی که رنگهای مختلف اشیاء را میبیند با گریه کردن همه را راضی میکندبرای به دست آوردنش، و تو با نیرنگهایت مرا فریب دادی و گناهان را برایم به رنگهای رویایی جلوه دادی
🌼🍃ای نفس از وجودت بیزارم و خسته ام از تو میخواهم مرا رها کنی با آنکه کوچکی اما بزرگی تو اندازه ی کبیرهای وسیع است وقتی که تو را میگیرم اندازه ی یک مشت بسته ای و هنگامی که رهایت میکنم یک دشت کبیر و بی آبی ، خشک بودن وجودت با نافرمانی خالقم سیراب میشود و آب وجودت از نافرمانی خدایم تامین میشود
🌼🍃هنگامی که سراغم می آیی قسم به خالقم مانند بید وجودم میلرزد بیدی که خشک گشته و هر باد سبک و سنگینی آن را به هر سو میبرد ، آمدنت بید درونم را به هر سو میبرد و مرا به سوی گناهان سوق میدهد و بی اختیار درونم همراهی ات میکند
🌼🍃نمی دانم چگونه از تو خود را نجات دهم ، و از وجود شوم تو و نکبت بودنت رها گردم ، مانند ناخدایی کشتی شکسته و در دریای طوفانی گیرم ، تنها یک تکه تخته از کشتی ام باقی مانده اگر تخته را رها کنم در دریای شهوات غرق گشته و خود را تقدیم مرگ میکنم مرگی که عاقبت خوشی ندارد ، اگر تخته را بگیرم شاید نیمی از وجودم در دریای تو غرق است و تنها دلخوشی که دارم غرق نشدن است
🌼🍃از تو میخواهم مرا رها کنی و از من دور شوی یا اینکه خود را به مانند غول جلوه ندهی که از تو پیروی کنم ؛ به خالقم پناه میبرم که دوستی با تو را از من بگیرد و از تو خلاصی یابم.کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
"🌤🍂"
✍️ مرواریدهای قرآنی
🌸در آغاز سورهی «تَبَّت»، برخلاف سورههایی مانند «کافرون» و «اخلاص»، واژهی «قُل» (بگو، ای پیامبر!) به کار نرفته است؛ یعنی چنین نیامده است که: «قُلْ تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ» (بگو ای پیامبر: نابود باد دستان ابولهب).
▪️علت این امر آن است که مخاطب این سوره عموی پیامبر ﷺ، یعنی ابولهب، بود؛ و شایسته نبود پیامبر ﷺ مأمور شوند تا مستقیماً دربارهی عموی خود چنین بگویند.
▪️از اینرو، خداوند متعال بیواسطه و مستقیم، خود این جمله را فرمود (تا حرمت رابطهی عمو و برادرزادگی حفظ گردد).
#نشر_صدقه_جاریه کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
✍️ مرواریدهای قرآنی
🌸در آغاز سورهی «تَبَّت»، برخلاف سورههایی مانند «کافرون» و «اخلاص»، واژهی «قُل» (بگو، ای پیامبر!) به کار نرفته است؛ یعنی چنین نیامده است که: «قُلْ تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ» (بگو ای پیامبر: نابود باد دستان ابولهب).
▪️علت این امر آن است که مخاطب این سوره عموی پیامبر ﷺ، یعنی ابولهب، بود؛ و شایسته نبود پیامبر ﷺ مأمور شوند تا مستقیماً دربارهی عموی خود چنین بگویند.
▪️از اینرو، خداوند متعال بیواسطه و مستقیم، خود این جمله را فرمود (تا حرمت رابطهی عمو و برادرزادگی حفظ گردد).
#نشر_صدقه_جاریه کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
┈•••❈﴿ تحفۀ روشنفکر (سیکولر)-۲۳-﴾❈•••┈
┄┅┅✿❀❀✿┅┅┄
کسی چگونه روشنفکر می شود؟
چار حرفی همچو طوطی یاد کرد
طوق انداخت و به بینی باد کرد
باده برداشت عربده آغاز کرد
کفر و اسلام از خودش پرداز کرد
دخت و زن را سر به پایش باز کرد
گُل زمان و مَهْوَش¹وی ساز کرد
مرغ انسانی از او پرواز کرد
گشت روشنفکر و برخود ناز کرد
باز آئیم به پیشرفت روشنفکر
ارتقای وی چنین گند تن است
زندگیاش هر قدم مُستَهْجَن است
این چنین است فکر روشنفکر دون
خوار دنیا هست و اُخْریٰ را زبون
فکر او سرچشمه اش ظلمت نظر
تاج رسوائی عالَم را به سر
فکر روشنفکر پر دام و دد است
شرع احمد روشنیاش را سد است
کفل خر در چشم او مانای حور
زین جهت اسلام را خواهد به گور
نور اسلام را نداند بی خرد
صد بکوشد باز ماند تا ابد
آن چراغی را که ایزد برفروخت
پُف کند هر کس دهانش را بسوخت
گفتِ پیغامبر شنیدستی نه تو
حق بماند تا قیامت در علو
پیروانش هر که اُسوه ش را گزارد
طاعت شرع وَرا گردن نهاد
اتّباعش را به جان و دل خرید
هرچه جز اللّٰه بوده زان بُرید
سربلند هر دو گیتی و رفیع ست
سروران هر زمان او را مطیع ست
ا........کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
¹. گل زمان و مهوش دو آوازخوان اند
┄┅┅✿❀❀✿┅┅┄
کسی چگونه روشنفکر می شود؟
چار حرفی همچو طوطی یاد کرد
طوق انداخت و به بینی باد کرد
باده برداشت عربده آغاز کرد
کفر و اسلام از خودش پرداز کرد
دخت و زن را سر به پایش باز کرد
گُل زمان و مَهْوَش¹وی ساز کرد
مرغ انسانی از او پرواز کرد
گشت روشنفکر و برخود ناز کرد
باز آئیم به پیشرفت روشنفکر
ارتقای وی چنین گند تن است
زندگیاش هر قدم مُستَهْجَن است
این چنین است فکر روشنفکر دون
خوار دنیا هست و اُخْریٰ را زبون
فکر او سرچشمه اش ظلمت نظر
تاج رسوائی عالَم را به سر
فکر روشنفکر پر دام و دد است
شرع احمد روشنیاش را سد است
کفل خر در چشم او مانای حور
زین جهت اسلام را خواهد به گور
نور اسلام را نداند بی خرد
صد بکوشد باز ماند تا ابد
آن چراغی را که ایزد برفروخت
پُف کند هر کس دهانش را بسوخت
گفتِ پیغامبر شنیدستی نه تو
حق بماند تا قیامت در علو
پیروانش هر که اُسوه ش را گزارد
طاعت شرع وَرا گردن نهاد
اتّباعش را به جان و دل خرید
هرچه جز اللّٰه بوده زان بُرید
سربلند هر دو گیتی و رفیع ست
سروران هر زمان او را مطیع ست
ا........کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
¹. گل زمان و مهوش دو آوازخوان اند
هرروز با مولانا
چیست تعظیمِ خدا افراشتن؟
خویشتن را خوار و خاکی داشتن
چیست توحیدِ خدا آموختن؟
خویشتن را پیشِ واحد سوختن
دانستن و علم به عظمت و وحدتِ حق تعالی و اثباتِ بزرگی و یکتایی او تعظیم و توحید نیست بلکه خود را صفر و پایینتر دیدن در برابر یکایک تجلیات و مخلوقات خدا، تعظیم خداست.
با عجز و فقر است که می توان به عالم تجرد و وحدت راه یافت وگرنه دانستن و اثبات توحید دردی دوا نمی کند و سالک قدمی از قدم برنمی دارد.کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
چیست تعظیمِ خدا افراشتن؟
خویشتن را خوار و خاکی داشتن
چیست توحیدِ خدا آموختن؟
خویشتن را پیشِ واحد سوختن
دانستن و علم به عظمت و وحدتِ حق تعالی و اثباتِ بزرگی و یکتایی او تعظیم و توحید نیست بلکه خود را صفر و پایینتر دیدن در برابر یکایک تجلیات و مخلوقات خدا، تعظیم خداست.
با عجز و فقر است که می توان به عالم تجرد و وحدت راه یافت وگرنه دانستن و اثبات توحید دردی دوا نمی کند و سالک قدمی از قدم برنمی دارد.کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
#روزشماری_بامحبوب_حجازی صلی الله علیه و علی اله وصحبه وسلم
روز پنجاه و هفتم
🔹 بلال؛ برده مسلمان
بلال، بردهای سیاه پوست بود. او پیامبرمان ﷺ را خیلی دوست داشت. به محضِ آگاهی از پیامبریِ او ایمان آورد و مسلمان شد.
سرعتِ انتشار دینِ تازه، مردمان کینهتوز و بدکردار را خیلی نگران میکرد. بتپرستها با هم جلسهای تشکیل دادند به تفصیل درباره این موضوع با هم مذاکره کردند. سرانجام، به تصمیمی رسیدند، و آن اینکه هرگونه بدی علیه پیامبرمان ﷺ و مسلمانان انجام دهند؛ تا آنان را از دین جدید منصرف کنند.
اربابِ حضرتِ بلال هم بتپرست بود. آن مرد بیرحم فهمیده بود که بلال مسلمان شده است. برای برگشتن از دینش، نخست او را با تشنگی و گرسنگی شکنجه داد؛ اما بلال از دینش برنگشت. اربابش این بار طنابی در گردنش انداخت و او را بر زمین کشید. حضرت بلال پروردگار و پیامبرش را چنان دوست داشت که با وجود این همه شکنجه از دینش برنگشت. اربابش پر از حیرت و عصبانیت بود.
در گرمای ظهر یکی از روزها او را روی ریگهای داغ خواباند. سنگی بزرگ روی سینهاش گذاشت و گفت:
بگو! بگو که محمد پیغمبر نیست! بگو به الله ایمان نداری و به بتها ایمان داری!
حضرت بلال با وجود درد زیادی که میکشید؛ اما همچنان میگفت:
خدا یکتاست، و محمد فرستاده اوست.
همان لحظه، حضرت ابوبکر (رض) از آنجا میگذشت. با شنیدن نالههای بلال از زیر سنگها، خیلی عصبانی شد فوراً نزدِ اربابِ بلال رفت، و فریاد زد:
تو از الله نمیترسی؟ تا کی این بیچاره را چنین شکنجه خواهی کرد؟!
اربابِ بلال گفت:
اگر میخواهی او را نجات دهی، میتوانی او را از من بخری.
حضرت ابوبکر (رض) پرسید:
در مقابلِ آزادیِ بلال چه میخواهی؟
ارباب بلال با گستاخی گفت:
سه برده و مبلغِ زیادی پول!
حضرت ابوبکر (رض) گفت: قبول است. و بلال را از آن وضعیت نجات داد.
با هم نزدِ پیامبرمان ﷺ رفتند. پیامبرمان ﷺ که لبریزِ محبت بود؛ نخست بلال را که با آن همه رنج به اسلام پیوسته بود، در آغوش گرفت. سپس به دوستش حضرت ابوبکر (رض) چنین گفت:
او حالا برده توست؟
حضرت ابوبکر (رض) گفت:
خیر من او را آزاد کردم.
پیامبر ﷺ با خشنودی به بلال نگاه کرد. کسی از بلال خوشحالتر نبود. در روزهای آینده، پیامبرمان ﷺ وظیفه مهمی را به بلال میسپرد.
بلال که صدای خیلی زیبایی داشت، اولین کسی بود که برای دعوت مسلمان به نماز اذان میگفت.
ادامه دارد، إِنشَاءَالله کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
روز پنجاه و هفتم
🔹 بلال؛ برده مسلمان
بلال، بردهای سیاه پوست بود. او پیامبرمان ﷺ را خیلی دوست داشت. به محضِ آگاهی از پیامبریِ او ایمان آورد و مسلمان شد.
سرعتِ انتشار دینِ تازه، مردمان کینهتوز و بدکردار را خیلی نگران میکرد. بتپرستها با هم جلسهای تشکیل دادند به تفصیل درباره این موضوع با هم مذاکره کردند. سرانجام، به تصمیمی رسیدند، و آن اینکه هرگونه بدی علیه پیامبرمان ﷺ و مسلمانان انجام دهند؛ تا آنان را از دین جدید منصرف کنند.
اربابِ حضرتِ بلال هم بتپرست بود. آن مرد بیرحم فهمیده بود که بلال مسلمان شده است. برای برگشتن از دینش، نخست او را با تشنگی و گرسنگی شکنجه داد؛ اما بلال از دینش برنگشت. اربابش این بار طنابی در گردنش انداخت و او را بر زمین کشید. حضرت بلال پروردگار و پیامبرش را چنان دوست داشت که با وجود این همه شکنجه از دینش برنگشت. اربابش پر از حیرت و عصبانیت بود.
در گرمای ظهر یکی از روزها او را روی ریگهای داغ خواباند. سنگی بزرگ روی سینهاش گذاشت و گفت:
بگو! بگو که محمد پیغمبر نیست! بگو به الله ایمان نداری و به بتها ایمان داری!
حضرت بلال با وجود درد زیادی که میکشید؛ اما همچنان میگفت:
خدا یکتاست، و محمد فرستاده اوست.
همان لحظه، حضرت ابوبکر (رض) از آنجا میگذشت. با شنیدن نالههای بلال از زیر سنگها، خیلی عصبانی شد فوراً نزدِ اربابِ بلال رفت، و فریاد زد:
تو از الله نمیترسی؟ تا کی این بیچاره را چنین شکنجه خواهی کرد؟!
اربابِ بلال گفت:
اگر میخواهی او را نجات دهی، میتوانی او را از من بخری.
حضرت ابوبکر (رض) پرسید:
در مقابلِ آزادیِ بلال چه میخواهی؟
ارباب بلال با گستاخی گفت:
سه برده و مبلغِ زیادی پول!
حضرت ابوبکر (رض) گفت: قبول است. و بلال را از آن وضعیت نجات داد.
با هم نزدِ پیامبرمان ﷺ رفتند. پیامبرمان ﷺ که لبریزِ محبت بود؛ نخست بلال را که با آن همه رنج به اسلام پیوسته بود، در آغوش گرفت. سپس به دوستش حضرت ابوبکر (رض) چنین گفت:
او حالا برده توست؟
حضرت ابوبکر (رض) گفت:
خیر من او را آزاد کردم.
پیامبر ﷺ با خشنودی به بلال نگاه کرد. کسی از بلال خوشحالتر نبود. در روزهای آینده، پیامبرمان ﷺ وظیفه مهمی را به بلال میسپرد.
بلال که صدای خیلی زیبایی داشت، اولین کسی بود که برای دعوت مسلمان به نماز اذان میگفت.
ادامه دارد، إِنشَاءَالله کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
💞{ وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَيۡرُ ٱلۡمَٰكِرِينَ }
[سوره آل عمران: ۵۴]💞
[پس از مدتی کافران بنیاسرائیل برای کشتن عیسی] مکر ورزیدند و الله [نیز در پاسخشان] تدبیر نمود و الله بهترینِ تدبیرکنندگان است.💞کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
[سوره آل عمران: ۵۴]💞
[پس از مدتی کافران بنیاسرائیل برای کشتن عیسی] مکر ورزیدند و الله [نیز در پاسخشان] تدبیر نمود و الله بهترینِ تدبیرکنندگان است.💞کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضى الله عنه عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم قَالَ السَّفَرُ قِطْعَةٌ مِنَ الْعَذَابِ، يَمْنَعُ أَحَدَكُمْ طَعَامَهُ وَشَرَابَهُ وَنَوْمَهُ، فَإِذَا قَضَى نَهْمَتَهُ فَلْيُعَجِّلْ إِلَى أَهْلِهِ بخاری(۱۸۰۴-۳۰۰۱-۵۴۲۹)مسلم(۱۹۲۷)
ابنماجه(۲۸۸۲)مسنداحمد(۷۲۲۵)
از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «سفر پاره ای از عذاب است زيرا انسان را از خوردن و نوشيدن و خوابيدن باز می دارد. بنابراين هريک از شما هدفش از سفر را به انجام رساند، هرچه زودتر نزد خانواده اش باز گردد.
در این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم بیان می کند که سفر جزء و پاره ای از عذاب است و مراد از عذاب، رنج ناشی از سختی و مشقتی می باشد که در طی کردن مسیر به صورت سواره و پیاده حاصل می گردد. و اینکه فرمود: انسان را از خوردن و نوشيدن و خوابيدن باز می دارد.
یعنی او را از لذت و کمال خوردن و نوشیدن و خوابیدن باز می دارد. چون با مشقت و خستگی و تحمل گرما و سرما و ترس و دوری از خانواده و دوستان و زندگی سخت همراه است و خوردن و نوشیدن و خوابیدن وی همچون روزهای عادی نیست. وقتی چنین وضعیتی دارد، باید جهت رسیدن به آرامش و آسودگی دوباره، نزد خانواده بازگردد تا به آنها و سایر امور رسیدگی نماید. کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
ابنماجه(۲۸۸۲)مسنداحمد(۷۲۲۵)
از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «سفر پاره ای از عذاب است زيرا انسان را از خوردن و نوشيدن و خوابيدن باز می دارد. بنابراين هريک از شما هدفش از سفر را به انجام رساند، هرچه زودتر نزد خانواده اش باز گردد.
در این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم بیان می کند که سفر جزء و پاره ای از عذاب است و مراد از عذاب، رنج ناشی از سختی و مشقتی می باشد که در طی کردن مسیر به صورت سواره و پیاده حاصل می گردد. و اینکه فرمود: انسان را از خوردن و نوشيدن و خوابيدن باز می دارد.
یعنی او را از لذت و کمال خوردن و نوشیدن و خوابیدن باز می دارد. چون با مشقت و خستگی و تحمل گرما و سرما و ترس و دوری از خانواده و دوستان و زندگی سخت همراه است و خوردن و نوشیدن و خوابیدن وی همچون روزهای عادی نیست. وقتی چنین وضعیتی دارد، باید جهت رسیدن به آرامش و آسودگی دوباره، نزد خانواده بازگردد تا به آنها و سایر امور رسیدگی نماید. کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
❣بِسْـمِ اللهِ الـرَّحـْمـنِ الـرَّحِـيـم❣
🕌 نمـاز و حـکم تارک آن 🕌
🕊 قســمت ←صدوهفتادم← مقدار و سیاق نماز رسول الله چقدر و چگونه بوده است؟
🕌🌺 مقبری از ابوهریره از رسول الله روایت میکند که فرمودند:
📖«إِذَا سَجَدَ أَحَدُكُمْ فليبْتدئْ بِرُكْبَتَيْهِ قَبْلَ يَدَيْهِ»
📖«هرگاه یکی از شما به سجده رفت زانوهایش را قبل از دستهایش بر زمین بگذارد.»
🕌🌺روایت ازابوهریره متعارض میباشد و نیز حدیث وائل بن حجر و ابن عمر با یکدیگر درتعارض میباشند. از اینرو گروهی حدیث ابن عمر را ترجیح داده و گروهی حدیث وائل بن حجر را ترجیح دادهاند و گروهی مسلک نسخ را در پیش گرفته و گفتهاند
🕌🌺در ابتدای امر قرار دادن دستها قبل از زانوها بوده، سپس با قرار دادن زانوها قبل از دستها نسخ شده است که این مسلک ابن خزیمه درذکردلایل منسوخ بودن قرار دادن دستها قبل از زانوها و ناسخ بودن قراردادن زانوها قبل از دستها میباشد.
🕌🌺سپس از طریق اسماعیل بن ابراهیم بن یحیی بن سلمه بن کهیل از پدرش از سلمه از مصعب بن سعد روایت میکند که گفت: «ما در رفتن به سجده دستها را قبل از زانوها قرار میدادیم، سپس امرشدیم که زانوها راقبل از دستها بر زمین قرار دهیم»
🕌🌺اگر این حدیث ثابت باشد قطعا میتواند در این مساله فیصله کننده باشد، لیکن یحیی بن سلمه بن کهیل،امام بخاری در مورد وی میگوید: «عنده مناکیر» و یحیی بن معین میگوید: «لیس بشيء لا یکتب حدیثه» و امام نسائی میگوید: «متروك الحدیث» و در این حدیث یحیی و غیر او دچار وهم شده است
🕌🌺زیرا آنچه از مصعب بن سعد از پدرش معروف است نسخ تطبیق(گذاشتن دستها در وسط زانوها هنگام رکوع) با گذاشتن دستها بر زانوها در هنگام رکوع میباشد. و راوی این مساله را حفظ نکرده و گفته آنچه منسوخ است گذاشتن دستها قبل از زانوها میباشد.
🕌🌺و قائلین به گذاشتن دستها قبل از زانوها میگویند: قطعا حدیث ابن عمر صحیح میباشد زیرا آن از روایت عبیدالله از نافع از ابن عمر میباشد و ابن ابی داود میگوید: این قول اهل حدیث میباشد. و گفتند: آنها در این مورد نسبت به دیگران داناتر میباشند، چرا که آن نقل محض است.
🕌🌺و گفتند این سنتی است که اهل مدینه آن را روایت کردهاند و آنها در این مساله نسبت به دیگران داناتر و عالمتر میباشند. ابن ابی داود میگوید: برای آنها در این مورد دو سند میباشد: سند اول: محمد بن عبدالله بن حسن عن ابی الزناد عن الاعرج عن ابی هریره و سند دوم: الدراوردی عن عبیدالله عن نافع عن ابن عمر
🕌🌺 و گفتند: حدیث وائل بن حجر دو طریق دارد که هردو معلول میباشند که در یکی از آنها شریک میباشد که در روایت آن متفرداست و دارقطنی درموردوی میگوید: در آنچه متفرد است قوی نیست. و طریق دوم از روایت عبدالجبار بن وائل از پدرش میباشد که از پدرش نشنیده است.
📮 ان شاءالله ادامـه داردکانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
🕌 نمـاز و حـکم تارک آن 🕌
🕊 قســمت ←صدوهفتادم← مقدار و سیاق نماز رسول الله چقدر و چگونه بوده است؟
🕌🌺 مقبری از ابوهریره از رسول الله روایت میکند که فرمودند:
📖«إِذَا سَجَدَ أَحَدُكُمْ فليبْتدئْ بِرُكْبَتَيْهِ قَبْلَ يَدَيْهِ»
📖«هرگاه یکی از شما به سجده رفت زانوهایش را قبل از دستهایش بر زمین بگذارد.»
🕌🌺روایت ازابوهریره متعارض میباشد و نیز حدیث وائل بن حجر و ابن عمر با یکدیگر درتعارض میباشند. از اینرو گروهی حدیث ابن عمر را ترجیح داده و گروهی حدیث وائل بن حجر را ترجیح دادهاند و گروهی مسلک نسخ را در پیش گرفته و گفتهاند
🕌🌺در ابتدای امر قرار دادن دستها قبل از زانوها بوده، سپس با قرار دادن زانوها قبل از دستها نسخ شده است که این مسلک ابن خزیمه درذکردلایل منسوخ بودن قرار دادن دستها قبل از زانوها و ناسخ بودن قراردادن زانوها قبل از دستها میباشد.
🕌🌺سپس از طریق اسماعیل بن ابراهیم بن یحیی بن سلمه بن کهیل از پدرش از سلمه از مصعب بن سعد روایت میکند که گفت: «ما در رفتن به سجده دستها را قبل از زانوها قرار میدادیم، سپس امرشدیم که زانوها راقبل از دستها بر زمین قرار دهیم»
🕌🌺اگر این حدیث ثابت باشد قطعا میتواند در این مساله فیصله کننده باشد، لیکن یحیی بن سلمه بن کهیل،امام بخاری در مورد وی میگوید: «عنده مناکیر» و یحیی بن معین میگوید: «لیس بشيء لا یکتب حدیثه» و امام نسائی میگوید: «متروك الحدیث» و در این حدیث یحیی و غیر او دچار وهم شده است
🕌🌺زیرا آنچه از مصعب بن سعد از پدرش معروف است نسخ تطبیق(گذاشتن دستها در وسط زانوها هنگام رکوع) با گذاشتن دستها بر زانوها در هنگام رکوع میباشد. و راوی این مساله را حفظ نکرده و گفته آنچه منسوخ است گذاشتن دستها قبل از زانوها میباشد.
🕌🌺و قائلین به گذاشتن دستها قبل از زانوها میگویند: قطعا حدیث ابن عمر صحیح میباشد زیرا آن از روایت عبیدالله از نافع از ابن عمر میباشد و ابن ابی داود میگوید: این قول اهل حدیث میباشد. و گفتند: آنها در این مورد نسبت به دیگران داناتر میباشند، چرا که آن نقل محض است.
🕌🌺و گفتند این سنتی است که اهل مدینه آن را روایت کردهاند و آنها در این مساله نسبت به دیگران داناتر و عالمتر میباشند. ابن ابی داود میگوید: برای آنها در این مورد دو سند میباشد: سند اول: محمد بن عبدالله بن حسن عن ابی الزناد عن الاعرج عن ابی هریره و سند دوم: الدراوردی عن عبیدالله عن نافع عن ابن عمر
🕌🌺 و گفتند: حدیث وائل بن حجر دو طریق دارد که هردو معلول میباشند که در یکی از آنها شریک میباشد که در روایت آن متفرداست و دارقطنی درموردوی میگوید: در آنچه متفرد است قوی نیست. و طریق دوم از روایت عبدالجبار بن وائل از پدرش میباشد که از پدرش نشنیده است.
📮 ان شاءالله ادامـه داردکانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
ناتوانترین مردم از اصلاح دیگران، کسی است که از اصلاح خود ناتوان است:
﴿أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴾ [بقره: ۴۴]
«آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خود را فراموش میکنید، با اینکه شما کتاب [پروردگار] را میخوانید؟ آیا نمیاندیشید؟».کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
﴿أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴾ [بقره: ۴۴]
«آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خود را فراموش میکنید، با اینکه شما کتاب [پروردگار] را میخوانید؟ آیا نمیاندیشید؟».کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
۲- حکم انرژی زا مثل جک و مانیستر:
.
آیا خوردن انرژی زاها از نظر اسلام گناه هست؟!
-----👇الجَوَابُ بِإسْمِ المُلْهَمِ الصَّوَابٌ👇
اینگونه نوشیدنیها دو نوع هستند:
1ـ در آنها هيچ نوع الكلي وجود ندارد و مسکر نیستند که اين نوع بدون شبهه جايز است؛
2ـ نوع دیگر آن است كه در آن مقداري الكل وجود دارد که حكم آن به شرح ذيل است:
اگر استفاده و نوشيدن مقدار زياد آن، مسكر و نشه آور باشد، پس استفاده نمودن مقداری كم از آن نيز مطابق مذهب جمهور اهل سنت حرام است و اين وابسته به نوع الكلي است كه در ساخت آن مورد استفاده قرار ميگيرد كه تفصيل آن به شرح ذيل است:
“مسئلهي الكل”
مولانا مفتی محمّدرفيع عثماني «حفظهالله» در كتاب نوادرالفقه مینويسد: الكل از لحاظ شرعی سه قسم است.
«1»: قسم اول الكلی است كه از شرابِ كشمش، انگور و يا خرما ساخته شده است، اين نوع الكل شرعاً ناپاك است، پس داروهايی كه اين نوع الكل با آنها مخلوط شده باشد آنهم حرام است؛
«2»: قسم دوم: الكلي است كه از غير شراب كشمش، انگور و خرما، يعني از چيزهاي ديگری ساخته شده است: مثلاً از شراب آلو، جو، عسل و غيره. در مورد اين نوع الكل كه از اشيای فوق الذكر ساخته شده باشد، دو نظريه وجود دارد:
1ـ نزد امام ابوحنيفه و امام ابويوسف اين نوع پاك است و نوشيدن آن به مقداري كه سكر ايجاد نكند، حلال است؛ به شرط اين كه به قصد تلذّذ و تلهّی استفاده نشود؛
2ـ نزد امام محمد اين نوع ناپاك و در حكم نجاست خفيفه است و استفادهی مقدار كم آن هم ناجايز است. فتوا در اين مسئله عموما بر قول امام محمد داده میشود، اما چونكه در الكل ابتلاي عام است، لذا داروهايي كه در آن الكل قسم دوم مخلوط شده است، مطابق قول امام ابوحنيفه و امام ابويوسف گنجايش و جواز دارد، اگر چه تقاضای تقوی و احتياط آن است كه بر قول امام محمد عمل شود؛
«3»: قسم سوم: الكلی است كه از شراب ساخته نشده، بلكه از چيزهاي پاك ساخته شده است مانند كشمش، خرما، انگور، آلو، جو، عسل و چوب یا نفت و غيره ساخته شده است. اين نوع الكلها پاك و حلال هستند. شایان ذكر است كه ميان قسم اول و قسم سوم اين تفاوت وجود دارد كه قسم اول از شراب انگور وخرما، ساخته میشود، اما قسم سوم، از خود انگور و خرما و غيره ساخته میشود، نه از شراب آن.
و اگر الكل نوعش مشخص نباشد كه از چه چيز درست شده است و بر ظن غالب نيز ناپاكیاش معين نبود، بلكه فقط احتمال میرفت كه شايد از قسم اول باشد، پس در اين صورت تنها بر اساس شك و شبهه بر نجاست و حرمت آن حكم داده نمیشود؛ بنابراين داروها وادكلنهايی كه اين گونه الكل با آنها مخلوط شده و معلوم نيست كه از كدام قسم از اقسام سهگانهی فوقالذكر ساخته شدهاند، نوشيدن و استفادهی آنها جايز است و لباسیكه اين دارو وادكلن به آن اصابت كرده ناپاك گفته نمیشود و بدون شستن میتواند نماز بخواند و نمازش ادا میگردد؛ البته درصورت امكان، بهتر است ازاين نوع الكل هم پرهيز شود.
خلاصه اين كه اگر نوعيت الكل مشخص است پس الکلی كه پاك و حلال است استفاده نمايد و الكلی كه نوعيت آن مشخص نيست، فقط برای علاج گنجايش دارد.
---👇 ارائه دلایل👇---
ـ في الدرّ المختار:
وفي طلاق «البزازية»: وقال محمد ما أسكر كثيره فقليله حرام، وهو نجس أيضاً.([1])
ـ وفي ردّ المحتار:
وقوله عليه الصلاة والسلام: «ما أسكر كثيره فقليله حرام» رواه أحمد وابن ماجه والدارقطني وصححه. قوله: (غيره) كصاحب «الملتقى» و«المواهب» و«الكفاية» و«النهاية» و«المعراج» و«شرح المجمع» و«شرح درر البحار» و«القهستاني» و«العيني»، حيث قالوا الفتوى في زماننا بقول محمد لغلبة الفساد. وعلل بعضهم بقوله لأن الفساق يجتمعون على هذه الأشربة ويقصدون اللهو والسكر بشربها… قوله:(وفي طلاق البزازية) الأولى حذف طلاق، لأن قوله ما أسكر كثيرة فقليله حرام وهو نجس لم يذكره في كتاب الطلاق بل في كتاب الأشربة.([2])
ـ وفي الفقه الإسلامي وأدلته:
اتفق العلماء على أن الأصل في الأشربة والأطعمة الإباحة، لقوله تعالى: [هو الذي خلق لكم ما في الأرض جميعاً] {البقرة:29/2} فكل ما نزل من السماء أو نبع من الأرض، أو عصر من التمر والزهر فهو حلال. واتفقت المذاهب (المفتى به ـ وهو رأي محمد ـ عند الحنفية، وغير الحنفية) على تحريم جميع الأشربة المسكرة، قليلها وكثيرها، نيئها ومطبوخها، سواء أكانت خمراً (وهي عصير العنب المتخمر) أم غيرها من الأشربة الأخرى المتخذة من الزبيب أو التمر أو العسل والتين، أو الحبوب كالقمح والشعير والذرة، ونحوها، ويحد كما سأوضح في بحث الحدود شارب القليل أو الكثير منها عند غير الحنفية، ولا يحد إلا بالسكر من الأشربة غير الخمر، أو بشرب القليل أو الكثير من الخمر عند الحنفية، لقوله صلّى الله عليه وسلم : «كل مسكر خمر، وكل خمر حرام»، «أنهاكم عن قليل ما أسكر قليله» «ما أسكر كثيره، فقليله حرام» «إن من العنب خمراً، وإن من العسل خمراً، ومن
.
آیا خوردن انرژی زاها از نظر اسلام گناه هست؟!
-----👇الجَوَابُ بِإسْمِ المُلْهَمِ الصَّوَابٌ👇
اینگونه نوشیدنیها دو نوع هستند:
1ـ در آنها هيچ نوع الكلي وجود ندارد و مسکر نیستند که اين نوع بدون شبهه جايز است؛
2ـ نوع دیگر آن است كه در آن مقداري الكل وجود دارد که حكم آن به شرح ذيل است:
اگر استفاده و نوشيدن مقدار زياد آن، مسكر و نشه آور باشد، پس استفاده نمودن مقداری كم از آن نيز مطابق مذهب جمهور اهل سنت حرام است و اين وابسته به نوع الكلي است كه در ساخت آن مورد استفاده قرار ميگيرد كه تفصيل آن به شرح ذيل است:
“مسئلهي الكل”
مولانا مفتی محمّدرفيع عثماني «حفظهالله» در كتاب نوادرالفقه مینويسد: الكل از لحاظ شرعی سه قسم است.
«1»: قسم اول الكلی است كه از شرابِ كشمش، انگور و يا خرما ساخته شده است، اين نوع الكل شرعاً ناپاك است، پس داروهايی كه اين نوع الكل با آنها مخلوط شده باشد آنهم حرام است؛
«2»: قسم دوم: الكلي است كه از غير شراب كشمش، انگور و خرما، يعني از چيزهاي ديگری ساخته شده است: مثلاً از شراب آلو، جو، عسل و غيره. در مورد اين نوع الكل كه از اشيای فوق الذكر ساخته شده باشد، دو نظريه وجود دارد:
1ـ نزد امام ابوحنيفه و امام ابويوسف اين نوع پاك است و نوشيدن آن به مقداري كه سكر ايجاد نكند، حلال است؛ به شرط اين كه به قصد تلذّذ و تلهّی استفاده نشود؛
2ـ نزد امام محمد اين نوع ناپاك و در حكم نجاست خفيفه است و استفادهی مقدار كم آن هم ناجايز است. فتوا در اين مسئله عموما بر قول امام محمد داده میشود، اما چونكه در الكل ابتلاي عام است، لذا داروهايي كه در آن الكل قسم دوم مخلوط شده است، مطابق قول امام ابوحنيفه و امام ابويوسف گنجايش و جواز دارد، اگر چه تقاضای تقوی و احتياط آن است كه بر قول امام محمد عمل شود؛
«3»: قسم سوم: الكلی است كه از شراب ساخته نشده، بلكه از چيزهاي پاك ساخته شده است مانند كشمش، خرما، انگور، آلو، جو، عسل و چوب یا نفت و غيره ساخته شده است. اين نوع الكلها پاك و حلال هستند. شایان ذكر است كه ميان قسم اول و قسم سوم اين تفاوت وجود دارد كه قسم اول از شراب انگور وخرما، ساخته میشود، اما قسم سوم، از خود انگور و خرما و غيره ساخته میشود، نه از شراب آن.
و اگر الكل نوعش مشخص نباشد كه از چه چيز درست شده است و بر ظن غالب نيز ناپاكیاش معين نبود، بلكه فقط احتمال میرفت كه شايد از قسم اول باشد، پس در اين صورت تنها بر اساس شك و شبهه بر نجاست و حرمت آن حكم داده نمیشود؛ بنابراين داروها وادكلنهايی كه اين گونه الكل با آنها مخلوط شده و معلوم نيست كه از كدام قسم از اقسام سهگانهی فوقالذكر ساخته شدهاند، نوشيدن و استفادهی آنها جايز است و لباسیكه اين دارو وادكلن به آن اصابت كرده ناپاك گفته نمیشود و بدون شستن میتواند نماز بخواند و نمازش ادا میگردد؛ البته درصورت امكان، بهتر است ازاين نوع الكل هم پرهيز شود.
خلاصه اين كه اگر نوعيت الكل مشخص است پس الکلی كه پاك و حلال است استفاده نمايد و الكلی كه نوعيت آن مشخص نيست، فقط برای علاج گنجايش دارد.
---👇 ارائه دلایل👇---
ـ في الدرّ المختار:
وفي طلاق «البزازية»: وقال محمد ما أسكر كثيره فقليله حرام، وهو نجس أيضاً.([1])
ـ وفي ردّ المحتار:
وقوله عليه الصلاة والسلام: «ما أسكر كثيره فقليله حرام» رواه أحمد وابن ماجه والدارقطني وصححه. قوله: (غيره) كصاحب «الملتقى» و«المواهب» و«الكفاية» و«النهاية» و«المعراج» و«شرح المجمع» و«شرح درر البحار» و«القهستاني» و«العيني»، حيث قالوا الفتوى في زماننا بقول محمد لغلبة الفساد. وعلل بعضهم بقوله لأن الفساق يجتمعون على هذه الأشربة ويقصدون اللهو والسكر بشربها… قوله:(وفي طلاق البزازية) الأولى حذف طلاق، لأن قوله ما أسكر كثيرة فقليله حرام وهو نجس لم يذكره في كتاب الطلاق بل في كتاب الأشربة.([2])
ـ وفي الفقه الإسلامي وأدلته:
اتفق العلماء على أن الأصل في الأشربة والأطعمة الإباحة، لقوله تعالى: [هو الذي خلق لكم ما في الأرض جميعاً] {البقرة:29/2} فكل ما نزل من السماء أو نبع من الأرض، أو عصر من التمر والزهر فهو حلال. واتفقت المذاهب (المفتى به ـ وهو رأي محمد ـ عند الحنفية، وغير الحنفية) على تحريم جميع الأشربة المسكرة، قليلها وكثيرها، نيئها ومطبوخها، سواء أكانت خمراً (وهي عصير العنب المتخمر) أم غيرها من الأشربة الأخرى المتخذة من الزبيب أو التمر أو العسل والتين، أو الحبوب كالقمح والشعير والذرة، ونحوها، ويحد كما سأوضح في بحث الحدود شارب القليل أو الكثير منها عند غير الحنفية، ولا يحد إلا بالسكر من الأشربة غير الخمر، أو بشرب القليل أو الكثير من الخمر عند الحنفية، لقوله صلّى الله عليه وسلم : «كل مسكر خمر، وكل خمر حرام»، «أنهاكم عن قليل ما أسكر قليله» «ما أسكر كثيره، فقليله حرام» «إن من العنب خمراً، وإن من العسل خمراً، ومن
خودبینی 🍀🌼
در ابتدا بگویم خود بینی یه موضوع خیلی مهم هست، در همه کتابها حدیث یه بحثی طولانی در این مورد وجود دارد، اما کتاب که خاص در این مورد باشد.
(راههای از بین بردن غرور و خود بینی)
نوشته {جواد محدثی}
خیلی کتاب ساده، کوچک،کاربردی
این هم تحقیق که برگزیده شده از احادیث و سلف صالحین هست
یکی از خطرناکترین آفتهای روح انسان، چیزی است به نام خودبینی. بیماریای که آرام و بیصدا وارد دل میشود، اما وقتی جا گرفت، ایمان و اخلاق را از درون میخورد.
خودبینی یعنی آدم، خودش را از دیگران برتر بداند؛ خوبیهایش را بزرگ ببیند و عیبهایش را فراموش کند. گاهی انسان نماز میخواند، روزه میگیرد، کمک میکند، اما در دلش میگوید: «من از بقیه بهترم!»
همین جملهی کوچک، عبادت را از درون میسوزاند.
در حدیث آمده که پیامبر اکرم ﷺ فرمودند:👇
«سه چیز انسان را هلاک میکند: بخل، پیروی از هوای نفس، و خودپسندی.»
یعنی کسی که گرفتار خودبینی شود، دیگر صدای حقیقت را نمیشنود. وقتی به خودش نگاه میکند، عیبها را نمیبیند، و وقتی به دیگران نگاه میکند، فقط نقصها را میبیند.
خودبینی از شیطان آغاز شد؛ همانوقت که گفت: «من از آتش آفریده شدم و آدم از خاک»، و همین احساس برتری، او را از درگاه خدا راند.
و حالا هر انسانی که در درونش بگوید «من از دیگران بهترم»، در واقع در مسیر همان غرور شیطان قدم گذاشته است.
اما درمانش چیست؟
اولین قدم، یاد ضعف خود است. باید هر روز به خودمان یادآوری کنیم که هر چه داریم از فضل خداست، نه از خودمان. اگر خدا بخواهد، همه چیز را در یک لحظه میگیرد.
دوم، دیدن خوبیهای دیگران است. وقتی چشممان به زیباییها و تلاش دیگران باز شود، دیگر خودمان را آنقدر بزرگ نمیبینیم.
و سوم، دعا برای تواضع است. پیامبر ﷺ با آن همه مقام، دعا میکردند که خداوند دلشان را از کبر و خودبینی پاک نگه دارد.
پس بیایید همیشه بگوییم:👇
«پروردگارا، آنچه نیکی در من است از توست، نه از من؛ و آنچه بدی است، از نفس من است.»
اگر این جمله را باور کنیم، دلمان فروتن میشود و نور خدا در آن میتابدکانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
در ابتدا بگویم خود بینی یه موضوع خیلی مهم هست، در همه کتابها حدیث یه بحثی طولانی در این مورد وجود دارد، اما کتاب که خاص در این مورد باشد.
(راههای از بین بردن غرور و خود بینی)
نوشته {جواد محدثی}
خیلی کتاب ساده، کوچک،کاربردی
این هم تحقیق که برگزیده شده از احادیث و سلف صالحین هست
یکی از خطرناکترین آفتهای روح انسان، چیزی است به نام خودبینی. بیماریای که آرام و بیصدا وارد دل میشود، اما وقتی جا گرفت، ایمان و اخلاق را از درون میخورد.
خودبینی یعنی آدم، خودش را از دیگران برتر بداند؛ خوبیهایش را بزرگ ببیند و عیبهایش را فراموش کند. گاهی انسان نماز میخواند، روزه میگیرد، کمک میکند، اما در دلش میگوید: «من از بقیه بهترم!»
همین جملهی کوچک، عبادت را از درون میسوزاند.
در حدیث آمده که پیامبر اکرم ﷺ فرمودند:👇
«سه چیز انسان را هلاک میکند: بخل، پیروی از هوای نفس، و خودپسندی.»
یعنی کسی که گرفتار خودبینی شود، دیگر صدای حقیقت را نمیشنود. وقتی به خودش نگاه میکند، عیبها را نمیبیند، و وقتی به دیگران نگاه میکند، فقط نقصها را میبیند.
خودبینی از شیطان آغاز شد؛ همانوقت که گفت: «من از آتش آفریده شدم و آدم از خاک»، و همین احساس برتری، او را از درگاه خدا راند.
و حالا هر انسانی که در درونش بگوید «من از دیگران بهترم»، در واقع در مسیر همان غرور شیطان قدم گذاشته است.
اما درمانش چیست؟
اولین قدم، یاد ضعف خود است. باید هر روز به خودمان یادآوری کنیم که هر چه داریم از فضل خداست، نه از خودمان. اگر خدا بخواهد، همه چیز را در یک لحظه میگیرد.
دوم، دیدن خوبیهای دیگران است. وقتی چشممان به زیباییها و تلاش دیگران باز شود، دیگر خودمان را آنقدر بزرگ نمیبینیم.
و سوم، دعا برای تواضع است. پیامبر ﷺ با آن همه مقام، دعا میکردند که خداوند دلشان را از کبر و خودبینی پاک نگه دارد.
پس بیایید همیشه بگوییم:👇
«پروردگارا، آنچه نیکی در من است از توست، نه از من؛ و آنچه بدی است، از نفس من است.»
اگر این جمله را باور کنیم، دلمان فروتن میشود و نور خدا در آن میتابدکانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
◻️#احادیث_صحیح رسول اللهﷺ [16]
در دل هرکس، ذرهای تکبر وجود داشته باشد، وارد بهشت نمیشود
عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنِ النَّبِيِّﷺ قَالَ: «لاَ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْرٍ. قَالَ رَجُلٌ: إِنَّ الرَّجُلَ يُحِبُّ أَنْ يَكُونَ ثَوْبُهُ حَسَنًا، وَنَعْلُهُ حَسَنَةً؟ قَالَ: إِنَّ اللهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ، الْكِبْرُ بَطَرُ الْحَقِّ وَغَمْطُ النَّاسِ». (مـســلـم /91)
عبدالله بن مسعود روایت میکند که نبیاکرم صلی الله علیه و سلم فرمود: «در دل هرکس، ذرهای تکبر وجود داشته باشد، وارد بهشت نمیشود». مردی گفت: کسی دوست دارد لباس و کفشی زیبا و خوب داشته باشد، آیا این هم تکبر است؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «الله زیباست و زیبایی را دوست دارد. تکبر به معنای انکار حق و تحقیر مردم است.
📝ای بندگان الله از تکبر دوری کنید، تکبر گاهی به خاطر اموال زیاد، گاهی به خاطر جایگاه خانواده و قبیله و قدرتمند بودن آنها، و گاهی به خاطر داشتن علم دین است، جوری که شخص که علم به اسلام دارد، دیگران را کوچک بشمارد (پناه بر الله متعال). و این میتواند خطرناکترین نوع تکبر باشد.کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
در دل هرکس، ذرهای تکبر وجود داشته باشد، وارد بهشت نمیشود
عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنِ النَّبِيِّﷺ قَالَ: «لاَ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْرٍ. قَالَ رَجُلٌ: إِنَّ الرَّجُلَ يُحِبُّ أَنْ يَكُونَ ثَوْبُهُ حَسَنًا، وَنَعْلُهُ حَسَنَةً؟ قَالَ: إِنَّ اللهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ، الْكِبْرُ بَطَرُ الْحَقِّ وَغَمْطُ النَّاسِ». (مـســلـم /91)
عبدالله بن مسعود روایت میکند که نبیاکرم صلی الله علیه و سلم فرمود: «در دل هرکس، ذرهای تکبر وجود داشته باشد، وارد بهشت نمیشود». مردی گفت: کسی دوست دارد لباس و کفشی زیبا و خوب داشته باشد، آیا این هم تکبر است؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «الله زیباست و زیبایی را دوست دارد. تکبر به معنای انکار حق و تحقیر مردم است.
📝ای بندگان الله از تکبر دوری کنید، تکبر گاهی به خاطر اموال زیاد، گاهی به خاطر جایگاه خانواده و قبیله و قدرتمند بودن آنها، و گاهی به خاطر داشتن علم دین است، جوری که شخص که علم به اسلام دارد، دیگران را کوچک بشمارد (پناه بر الله متعال). و این میتواند خطرناکترین نوع تکبر باشد.کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
🌴 #مسائل_ایمان
➰برای اینکه ایمان در زندگی ما قرار بگیرد و افزایش یابد، چند امر را باید دانست:➰
🫐اول ـ اینکه بدانیم و یقین داشته باشیم که هرچیزی آشکار یا پنهان باشد، کوچک و بزرگ باشد، آفرینندهی او الله باشد.
↩ آفرینندهی آسمان، زمین، عرش، فرشتگان، ستارگان، دریاها، کوهها، انسانها، حیوانات، گیاهان، و جمادات و آفرینندهی بهشت و جهنم نیز الله است.
🌿 الله آفریدگار هر چیزی است و او تعالی بر همه چیز [نگهبان و] کارساز است. کلید گنجینههای آسمانها و زمین از آنِ اوست و کسانی که به آیات الهی کافر شدند قطعاً زیانکارند🌿
📖زمر ۶۲ تا ۶۳
↩ در مورد آفریدههای پرودگار سخن میگوییم و میشنویم و فکر مینماییم و تکرار میکنیم و در آیات و نشانههای جهان و آیات قرآن تفکر میکنیم تا اینکه ایمان در قلبهای ما محکم قرار گیرد.
و الله نیز این چنین به ما امر فرموده است:
🌿[ای پیامبر به مشرکان] بگو: بنگرید که [نشانههای روشنِ الله] در آسمانها و زمین چیست؟ [ولی همهٔ] نشانهها و هشدارها برای گروهی که ایمان نمیآورند، سودی نمیبخشد 🌿
📖 یونس ۱۰۱
و در آیهای دیگر آمده است که:
🌿 آیا در قرآن تدبّر نمیکنند یا قفلهای [غفلت] بر دلهایشان نهاده شده است؟📖 محمد ۲۴
🫐دوم ـ اینکه بدانیم و یقین داشته باشیم که الله مخلوقات را آفریده و در آنها تأثیر را بوجود آورده است. چشم را آفریده و در آن اثر بینایی قرار داده است، گوش را خلق کرده و در آن اثر شنوایی ایجاد کرده است، زبان را آفرید و در آن اثر سخن گفتن را خلق کرد، خورشید را ایجاد کرده و در آن اثر نور را بوجود آورده است، آتش را آفرید و در آن اثر سوختن را ایجاد کرد، درخت را آفرید و در آن اثر میوه و نتیجه دادن گذاشت.
🫐سوم ـ اینکه بدانیم و یقین داشته باشیم که او مالک تمام مخلوقات است و در آنها تصرف مینماید. هر مخلوقی چه بزرگ باشد و چه کوچک همهی آنها بندگان نیازمند و مخلوقات محتاج الله هستند.
او الله یگانهست که شریکی ندارد و همه به صورت دسته جمعی در قبضه و اختیار او قرار دارند و در برابر او و دستورش خضوع دارند و تسلیم هستند.
الله بلند مرتبه میفرماید:
🌿 [ای پیامبر] بگو: بارالها، ای فرمانروایِ هستی، هرکس را بخواهی حکومت میبخشی و از هرکس بخواهی حکومت را بازپس میگیری؛ و به هرکس بخواهی عزت [و قدرت] میدهی و هرکس را بخواهی خوار میداری. [پروردگارا،] خوبی به دست توست و بیگمان، تو بر هرچیز توانایی. شب را به روز در میآوری و روز را در به شب در میآوری [و از طولِ یکی میکاهی و بر دیگری میافزایی] و [موجود] زنده را از [مادهٔ] بیجان بیرون میآوری [=رویشِ گیاه از دانه] و [مادهٔ] بیجان را از [موجود] زنده خارج میسازی [بیرون آمدنِ تخم از پرندگان] و به هرکس بخواهی، بیشمار روزی میدهی🌿
📖 آل عمران ۲۶ تا ۲۷
↩ الله در تمام مخلوقاتش با قدرت و حکمت علم خویش تصرف مینماید ھرطور و ھر وقتی که بخواھد. چیزی را به وجود میآورد و با قدرت خویش تأثیر آن را از بین میبرد، بعضی اوقات چشم وجود دارد، ولی نمیبیند، گوش وجود دارد، ولی نمیشنود، زبان موجود است، ولی سخن نمیگوید، دریا وجود دارد، ولی غرق نمیکند، آتش وجود دارد، ولی نمیسوزاند، و الله پاک چنین انجام میدھد برای اینکه او کسی است که در مخلوقات ھر طوری که بخواھد تصرف مینماید. ھیچ معبود بر حقی به غیر از او وجود ندارد. او پروردگار یکتا و نیرومند است و بر ھر چیزی توانایی و قدرت دارد. ادامه دارد...کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
➰برای اینکه ایمان در زندگی ما قرار بگیرد و افزایش یابد، چند امر را باید دانست:➰
🫐اول ـ اینکه بدانیم و یقین داشته باشیم که هرچیزی آشکار یا پنهان باشد، کوچک و بزرگ باشد، آفرینندهی او الله باشد.
↩ آفرینندهی آسمان، زمین، عرش، فرشتگان، ستارگان، دریاها، کوهها، انسانها، حیوانات، گیاهان، و جمادات و آفرینندهی بهشت و جهنم نیز الله است.
🌿 الله آفریدگار هر چیزی است و او تعالی بر همه چیز [نگهبان و] کارساز است. کلید گنجینههای آسمانها و زمین از آنِ اوست و کسانی که به آیات الهی کافر شدند قطعاً زیانکارند🌿
📖زمر ۶۲ تا ۶۳
↩ در مورد آفریدههای پرودگار سخن میگوییم و میشنویم و فکر مینماییم و تکرار میکنیم و در آیات و نشانههای جهان و آیات قرآن تفکر میکنیم تا اینکه ایمان در قلبهای ما محکم قرار گیرد.
و الله نیز این چنین به ما امر فرموده است:
🌿[ای پیامبر به مشرکان] بگو: بنگرید که [نشانههای روشنِ الله] در آسمانها و زمین چیست؟ [ولی همهٔ] نشانهها و هشدارها برای گروهی که ایمان نمیآورند، سودی نمیبخشد 🌿
📖 یونس ۱۰۱
و در آیهای دیگر آمده است که:
🌿 آیا در قرآن تدبّر نمیکنند یا قفلهای [غفلت] بر دلهایشان نهاده شده است؟📖 محمد ۲۴
🫐دوم ـ اینکه بدانیم و یقین داشته باشیم که الله مخلوقات را آفریده و در آنها تأثیر را بوجود آورده است. چشم را آفریده و در آن اثر بینایی قرار داده است، گوش را خلق کرده و در آن اثر شنوایی ایجاد کرده است، زبان را آفرید و در آن اثر سخن گفتن را خلق کرد، خورشید را ایجاد کرده و در آن اثر نور را بوجود آورده است، آتش را آفرید و در آن اثر سوختن را ایجاد کرد، درخت را آفرید و در آن اثر میوه و نتیجه دادن گذاشت.
🫐سوم ـ اینکه بدانیم و یقین داشته باشیم که او مالک تمام مخلوقات است و در آنها تصرف مینماید. هر مخلوقی چه بزرگ باشد و چه کوچک همهی آنها بندگان نیازمند و مخلوقات محتاج الله هستند.
او الله یگانهست که شریکی ندارد و همه به صورت دسته جمعی در قبضه و اختیار او قرار دارند و در برابر او و دستورش خضوع دارند و تسلیم هستند.
الله بلند مرتبه میفرماید:
🌿 [ای پیامبر] بگو: بارالها، ای فرمانروایِ هستی، هرکس را بخواهی حکومت میبخشی و از هرکس بخواهی حکومت را بازپس میگیری؛ و به هرکس بخواهی عزت [و قدرت] میدهی و هرکس را بخواهی خوار میداری. [پروردگارا،] خوبی به دست توست و بیگمان، تو بر هرچیز توانایی. شب را به روز در میآوری و روز را در به شب در میآوری [و از طولِ یکی میکاهی و بر دیگری میافزایی] و [موجود] زنده را از [مادهٔ] بیجان بیرون میآوری [=رویشِ گیاه از دانه] و [مادهٔ] بیجان را از [موجود] زنده خارج میسازی [بیرون آمدنِ تخم از پرندگان] و به هرکس بخواهی، بیشمار روزی میدهی🌿
📖 آل عمران ۲۶ تا ۲۷
↩ الله در تمام مخلوقاتش با قدرت و حکمت علم خویش تصرف مینماید ھرطور و ھر وقتی که بخواھد. چیزی را به وجود میآورد و با قدرت خویش تأثیر آن را از بین میبرد، بعضی اوقات چشم وجود دارد، ولی نمیبیند، گوش وجود دارد، ولی نمیشنود، زبان موجود است، ولی سخن نمیگوید، دریا وجود دارد، ولی غرق نمیکند، آتش وجود دارد، ولی نمیسوزاند، و الله پاک چنین انجام میدھد برای اینکه او کسی است که در مخلوقات ھر طوری که بخواھد تصرف مینماید. ھیچ معبود بر حقی به غیر از او وجود ندارد. او پروردگار یکتا و نیرومند است و بر ھر چیزی توانایی و قدرت دارد. ادامه دارد...کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
▫️
گاهی در زندگی، ما تلاش میکنیم تا با انباشتن خانهای زیبا، دستیابی به موقعیت اجتماعی، یا کسب مدارک علمی، به رضایت و شادی دست یابیم. اما این دستاوردها با تمام اهمیتشان، به تنهایی توانایی روشنساختن عمق وجود و شادمان ساختن قلب ما را ندارند.
شاید لحظاتی از شادی یا احساس غرور را تجربه کنیم، اما این حسها معمولاً زودگذر و کوتاهمدت هستند. آرامش و رضایتی که از درون سرچشمه میگیرد، چیزی فراتر از دستاوردهای ظاهری و دنیوی است.
وقتی انسان با خالق خود پیوندی نزدیک برقرار میکند و به او روی میآورد، لذتی درونی و آرامشی پایدار پدیدار میشود. این حس بهاری که در دل و جان میشکفد، تصویری از زیبایی و شگفتیهای ماندگار است؛ چیزی که هیچ موقعیت اجتماعی یا مال دنیا نمیتواند جایگزین آن شود.
بنابراین، شاید لازم باشد گاهی از شلوغیهای زندگی فاصله بگیریم، لحظاتی را به ارتباط با خداوند بگذرانیم و جستجویمان را به درون معطوف داریم؛ آنگاه است که چشمانداز حقیقی زیبایی و معنا را خواهیم یافت.
﴿وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ ۖ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا ۖ وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ﴾
🕑کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
گاهی در زندگی، ما تلاش میکنیم تا با انباشتن خانهای زیبا، دستیابی به موقعیت اجتماعی، یا کسب مدارک علمی، به رضایت و شادی دست یابیم. اما این دستاوردها با تمام اهمیتشان، به تنهایی توانایی روشنساختن عمق وجود و شادمان ساختن قلب ما را ندارند.
شاید لحظاتی از شادی یا احساس غرور را تجربه کنیم، اما این حسها معمولاً زودگذر و کوتاهمدت هستند. آرامش و رضایتی که از درون سرچشمه میگیرد، چیزی فراتر از دستاوردهای ظاهری و دنیوی است.
وقتی انسان با خالق خود پیوندی نزدیک برقرار میکند و به او روی میآورد، لذتی درونی و آرامشی پایدار پدیدار میشود. این حس بهاری که در دل و جان میشکفد، تصویری از زیبایی و شگفتیهای ماندگار است؛ چیزی که هیچ موقعیت اجتماعی یا مال دنیا نمیتواند جایگزین آن شود.
بنابراین، شاید لازم باشد گاهی از شلوغیهای زندگی فاصله بگیریم، لحظاتی را به ارتباط با خداوند بگذرانیم و جستجویمان را به درون معطوف داریم؛ آنگاه است که چشمانداز حقیقی زیبایی و معنا را خواهیم یافت.
﴿وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ ۖ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا ۖ وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ﴾
🕑کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
سمیناری دعوت شدم که در ورودی، به هریک ازمدعوین بادکنکی می دادند. سخنران بعد خوشامدگویی ازحاضرین که ۵۰ نفری بودند تقاضاکرد با ماژیک اسم خودرا روی بادکنک نوشته و آنرا دراطاقی که سمت راست سالن بود بگذارند وخود درسمت دیگر سالن جمع شوند. سپس ازآنها خواست ظرف ۵دقیقه به اطاق بادکنکها بروند وهریک بادکنکی که نامش روی آن بودرا بیابد. من بهمراه سایرین دیوانهوار به جستجو پرداختیم ، یکدیگر را هُل میدادیم و زمین میخوردیم و هرج و مرجی راه افتاده بود تماشایی. مهلت ۵دقیقه با ۵دقیقه اضافه بپایان رسید اما هیچکس نتوانست بادکنک خودرا بیابد. این بار سخنران ، همگان را به آرامش دعوت و پیشنهاد داد، هرکس بادکنکی را اتفاقی بردارد و آنرا به کسی بدهد که نامش روی آن نوشته شده! و بدین ترتیب کمتراز ۵دقیقه همه به بادکنک خود دست یافتند. سخنران ادامه داد. این اتّفاقی است که هرروز در زندگی ما میافتد. دیوانهوار درجستجوی سعادت خویش به اینسو و آنسو چنگ میاندازیم و نمی دانیم "سعادت ما در سعادت و مسرّت دیگران است" به یکدست سعادت آنهارا بدهید و سعادت خودرا ازدست دیگر بگیرید. و آیا هدف از خلقت انسان، چیزی جز این بوده که به سعادت برسد؟!کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
حکم خداوند:
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَ رَتِّلِ القُرْآنَ تَرْتِیْلًا»
(قرآن را با ترتیل و نظمِ ژرف بخوان)
یعنی:
آرام، روشن و بر پایهی قواعد،
چون بارانی نرم که بر جان زمین مینشیند، نه تند و خروشان
سخن رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم:
اَقْرَءُوا القُرْآنَ کَما أُنْزِل
(قرآن را چنان که نازل شده است، بخوانید)
یعنی:
هر حرف را از خانهی درستش برآورید،
حق هر صدا را ادا کنید،
تا آیهها، هم در گوش و هم در دل، همانگونه بنشینند که بر جانِ رسول نشست کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَ رَتِّلِ القُرْآنَ تَرْتِیْلًا»
(قرآن را با ترتیل و نظمِ ژرف بخوان)
یعنی:
آرام، روشن و بر پایهی قواعد،
چون بارانی نرم که بر جان زمین مینشیند، نه تند و خروشان
سخن رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم:
اَقْرَءُوا القُرْآنَ کَما أُنْزِل
(قرآن را چنان که نازل شده است، بخوانید)
یعنی:
هر حرف را از خانهی درستش برآورید،
حق هر صدا را ادا کنید،
تا آیهها، هم در گوش و هم در دل، همانگونه بنشینند که بر جانِ رسول نشست کانال داعیان اسلام @dahyain_isalam
سلام علیکم عزیزان همانطور ک در جریان هستید چند خانواده بی سرپرست و نیازمند تحت پوشش گروهامون هستند ک تا شهریور ماه آخرین فراخوان ما ۱۴خانواده بودن از مهرماه یک خانواده دیگه اضافه شده ک حالا شدن ۱۵خانواده ک هرماه بهشون کمک میشه ب ۴خانواده کمک غیر نقدی مواد غذایی کمک میشه و ب ۱۱خانواده کمک نقدی ک هر ماه ب کارت هاشون واریز میشه درجریان هستین ک تنها حامی و ما اول خداوند متعال و بعد شما عزیزان هم گروهی مجازی مون هستین ک مامجبوریم یک ماه درمیان از شما درخواست یاری و کمک کنیم خداوند متعال از همه شما عزیزان پیشاپیش صدقه هاتون رو قبول کند اجرتون دردنیا و آخرت با ذات پاک رب العالمین منتظر واریزی شما عزیزان هستیم جزاکم الله خیرا مدير ریگی شماره کارت واریزی هاتون ۵۸۹۲۱۰۱۶۶۱۳۲۶۶۷۴راضیه،ریگی بانک سپه
