#پند حفظ آرامش دیگران
...پنج روز از آتشبس میگذرد، اما هنوز چرخهی شب و روز به نظم طبیعی خود بازنگشته. در تاریکیِ سکوت، گوشها همچنان به هر صدایی تیز میشوند، گویی ذهن، هر لحظه در انتظار فریادی هشداردهنده است.
اما اینک خواهشی دارم از همنسلیهای جوانم، آنها که پس از آتشبس به شهر بازگشتهاند:
لطفاً صدای ضبط ماشینهایتان را آهسته کنید.
بهویژه آن آهنگهایی با ضربآهنگهای کوبنده و گوشخراش. بهویژه در ساعات شب، بهویژه از نیمهشب به بعد.
صدای بلندِ سیستمهای صوتی، همواره ناهنجار و خلافِ قوانینِ راهنمایی و رانندگی بوده است. همواره آسایشِ همشهریان را برهم زده، اما امروز، این صداها بارِ روانیِ سنگینتری بر دوشِ ما مینهند؛ گویی هر "گومب گومب" آن، خاطرهی شبهای بمباران را زنده میکند. ذهن، هنوز در تلاش است تا خود را از چنگالِ آن هراسها رها کند که ناگهان—یک شوک—و باز گمان میکنیم صدای پدافند است، صدای انفجار است...
درک میکنم که جوانی را با شور و هیجان میتوان سنجید، اما آیا این شور، به بهای آزارِ دیگران میارزد؟
به خود میاندیشم: چه قهرمانانه است اگر هر یک از ما، در این شرایط حساس، به سهم خود بکوشد تا این جزئیاتِ بهظاهر کوچک، اما عمیقاً تأثیرگذار را رعایت کند. چه فرهیختهاند آنان که دستی بر ضبطِ ماشین میکشند و صدای آن را متعادل میسازند. چه شعورمندانه است اگر کسانی که اگزوزِ خودروهایشان را به عمد پرصدا کردهاند، در این روزها، از سرِ انسانیت، از سرِ مهربانی و همدلی، آن را به حالتی آرامتر بازگردانند—هدیهای برای آرامشِ روانِ جامعه، برای صلح، برای آنکه بگوییم: "در این شرایط سخت، دستکم این کمترین کمک را به همنوعان خود کردهام."
کمپین مبارزه با بیشعوری
#نظر
فعلا {به علت محرم معمولا} کسی صدای سیستمش آهنگ نمیذاره.
تا یه مدت هر صدای بلندی بشنویم یا مداحیه یا طبل هیئت.
@danaeeii
...پنج روز از آتشبس میگذرد، اما هنوز چرخهی شب و روز به نظم طبیعی خود بازنگشته. در تاریکیِ سکوت، گوشها همچنان به هر صدایی تیز میشوند، گویی ذهن، هر لحظه در انتظار فریادی هشداردهنده است.
اما اینک خواهشی دارم از همنسلیهای جوانم، آنها که پس از آتشبس به شهر بازگشتهاند:
لطفاً صدای ضبط ماشینهایتان را آهسته کنید.
بهویژه آن آهنگهایی با ضربآهنگهای کوبنده و گوشخراش. بهویژه در ساعات شب، بهویژه از نیمهشب به بعد.
صدای بلندِ سیستمهای صوتی، همواره ناهنجار و خلافِ قوانینِ راهنمایی و رانندگی بوده است. همواره آسایشِ همشهریان را برهم زده، اما امروز، این صداها بارِ روانیِ سنگینتری بر دوشِ ما مینهند؛ گویی هر "گومب گومب" آن، خاطرهی شبهای بمباران را زنده میکند. ذهن، هنوز در تلاش است تا خود را از چنگالِ آن هراسها رها کند که ناگهان—یک شوک—و باز گمان میکنیم صدای پدافند است، صدای انفجار است...
درک میکنم که جوانی را با شور و هیجان میتوان سنجید، اما آیا این شور، به بهای آزارِ دیگران میارزد؟
به خود میاندیشم: چه قهرمانانه است اگر هر یک از ما، در این شرایط حساس، به سهم خود بکوشد تا این جزئیاتِ بهظاهر کوچک، اما عمیقاً تأثیرگذار را رعایت کند. چه فرهیختهاند آنان که دستی بر ضبطِ ماشین میکشند و صدای آن را متعادل میسازند. چه شعورمندانه است اگر کسانی که اگزوزِ خودروهایشان را به عمد پرصدا کردهاند، در این روزها، از سرِ انسانیت، از سرِ مهربانی و همدلی، آن را به حالتی آرامتر بازگردانند—هدیهای برای آرامشِ روانِ جامعه، برای صلح، برای آنکه بگوییم: "در این شرایط سخت، دستکم این کمترین کمک را به همنوعان خود کردهام."
کمپین مبارزه با بیشعوری
#نظر
فعلا {به علت محرم معمولا} کسی صدای سیستمش آهنگ نمیذاره.
تا یه مدت هر صدای بلندی بشنویم یا مداحیه یا طبل هیئت.
@danaeeii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترک ها ضرب المثلی دارند : کِچَل ، دونیانوی هر جور توتای گِچَر
یعنی : دنیا را هر جور بگیری میگذره!!
اگر به زندگی سخت نگاه کنیم روزگار اتفاقات سختی را پیش روی ما قرار می دهد و اگر نگاه ما به زندگی ساده باشد روزگار هم اتفاقات را ساده می کند.
دنیا را آسان بگیر ، تا آسون بگذره! از لحظه هات لذت ببر!!
✍عژتی رستگار _ رزن
@danaeeii
یعنی : دنیا را هر جور بگیری میگذره!!
اگر به زندگی سخت نگاه کنیم روزگار اتفاقات سختی را پیش روی ما قرار می دهد و اگر نگاه ما به زندگی ساده باشد روزگار هم اتفاقات را ساده می کند.
دنیا را آسان بگیر ، تا آسون بگذره! از لحظه هات لذت ببر!!
✍عژتی رستگار _ رزن
@danaeeii
#مایک_تایسون، بوکسور اسطورهای آمریکایی، در نوجوانی کبوتری خرید که به آن علاقه خاصی داشت. روزی شخصی زورگو کبوترش را کشت. تایسون میگوید: از روزی تصمیم گرفتم بوکسور شوم، که یک قُلدر سر کبوترم را کَند، و من نتوانستم کاری بکنم!
@danaeeii
@danaeeii
بسیار سالها گذشت تا بفهمم
آنکه در خیابان میگرید
از آنکه در گورستان میگرید
غمگینتر است
حسن آذری
@danaeeii
آنکه در خیابان میگرید
از آنکه در گورستان میگرید
غمگینتر است
حسن آذری
@danaeeii
خیانت، مثلِ سوختگیِ پشتِ دست است؛ خوب میشود، پوستِ تازه در میآید، رنگ و شمایلش امّا هیچوقت مثلِ قبل نمیشود، همیشه هم جلوی چشم است، هر وقت نگاهت بهش بیفتد، آرام دست را پشتورو میکنی یا میبری زیرِ میز. اگر هم ازت بپرسند، مجبوری لبخند بزنی و بگویی چسبیده به لبهی داغِ فِر یا آبجوش روی آن ریخته.
📕 آداب دنیا
👤 #یعقوب_یادعلی
@danaeeii
📕 آداب دنیا
👤 #یعقوب_یادعلی
@danaeeii
🎆وقت تمام شد
✍هرمز شریفیان، روزنامهنگار
۶ ماه پیش از حمله آمریکا در سال ۲۰۰۳، ساعت ۸ صبح یک روز جمعه تلفن منزلم بهصدا درآمد و در آنسو، رییس دفتر "زعیم" (عنوانی که برای صدام بهکار میبردند) بود که از من خواست تا یک ساعت دیگر با لباس رسمی در کاخ ریاست جمهوری باشم و در این باره باهیچکس سخنی نگویم.*
▫️با کمی دستپاچگی و به سرعت آماده و راهی دفتر صدام حسین شدم.
پس از ورود و کمی انتظار متوجه شدم تمام اعضای کابینه و سران ارشد نظامی، سیاسی و امنیتی همگی مانند من دعوت شدهاند اما هیجکس دلیل این دیدار بی موقع را نمیدانست.
▫️زعیم، راس ساعت مقرر وارد سالن کنفرانس شد و پس از یک احوالپرسی کوتاه با همه حاضران سرجایش نشست و بیمقدمه به اصل مطلب پرداخت.
▫️صدام که چهرهاش کمی خسته و عصبی بهنظر میآمد گفت:
پس از چندین روز فکر و مشورت، دیشب به این نتیجه رسیدم که برای جلوگیری از حمله نظامی آمریکا و ویرانی میهن عزیزمان عراق شرایط جورج بوش را بپذیرم و پس از استعفا، همراه دو پسرم عراق را ترک و اداره امور کشور را به شورای رهبری متشکل از افرادی از بین شماحضار بسپارم.
▫️غیر از دو، سه تن از مقامهای نظامی و امنیتی، اکثر حاضران در جلسه ازجمله خودم نفسی راحت کشیده و از پیشنهاد منطقی و عاقلانه او استقبال کردیم.
▫️درهمان جلسه، زعیم مرا مامور تشکیل یک کارگروه اجرایی از دیپلماتهای مجرب عراق به ریاست خودم کرد تا با سفر به اکثر کشورهای اروپا و ایالات متحده، سران این کشورها را از تصمیمش آگاه و راه را برای برگزاری یک همهپرسی در عراق زیر نظر نهادهای بیطرف بینالمللی و سازمان ملل متحد به منظور تعیین شکل حکومت، پیشنویس قانون اساسی، تشکیل مجلس موسسان و انتخاب دولت موقت هموار کنیم.
▫️بیشتر روسای کشورهای اروپایی از این پیشنهاد منطقی و عاقلانه استقبال و اعلام کردند که آماده ارائه هر کمکی برای رسیدن به این هدف خردگرایانه هستند.
▫️همه ما پس از چند روز، خوشحال و با خاطری آسوده عازم ایالات متحده شدیم و در آنجا پیش از دیدار با رییس جمهور "جرج بوش"یا معاونش "دیک چنی" با سناتورها، نمایندگان مجلس آمریکا از هر دو حزب دیدار کردیم و آنان نیز مانند روسای کشورهای اروپایی با خوشحالی از گرفتن چنین تصمیم عاقلانهای که از بروزجنگی ویرانگر جلوگیری میکرد، استقبال کردند.
▫️پس از چند روز به دیدار مشاور امنیت ملی آمریکا، خانم "کاندولیزا رایس" رفتیم و پس از ورود و مطابق رسم دیپلماتیک به تشریح دلایل این سفر و نظرات صدام پرداختم اما خانم رایس حرفم را قطع کرد و گفت:
از دلایل سفر شما آگاهم و خوشحالم "صدام" چنین تصمیم عاقلانهای گرفت اما باید بگویم که متاسفانه این تصمیم را دیر گرفتید.
▫️طارق عزیز مینویسد:
از این سخن رایس یکه خوردم و گفتم:
هنوز دیر نشده و ما آماده هستیم این پروژه را اجرا کنیم اما، رایس بلافاصله و دوباره تاکید کرد:
متاسفم، صدام باید زودتر این تصمیم را میگرفت چون ما بر اساس پافشاری او بر ندادن اجازه به بازرسان سازمان ملل برای بازرسی از انبارهای سلاحهای شیمیایی و کشتارجمعی، تصمیم به حمله نظامی به کشور شما گرفتیم و روز ۲۰ مارچ راس ساعت ۱۹ به وقت محلی به شما حمله خواهیم کرد.*
طارق عزیز در پایان این بخش از خاطراتش نوشته:
و آمریکا روز ۲۰ مارچ، راس ساعت ۱۹ بهوقت محلی به عراق حمله کرد.
#طارق عزیر معاون رییس جمهوری و وزیر امور خارجه عراق در دوران صدامحسین در کتاب خاطرات خود، نوشته (نزدیک به مضمون)
@danaeeii
✍هرمز شریفیان، روزنامهنگار
۶ ماه پیش از حمله آمریکا در سال ۲۰۰۳، ساعت ۸ صبح یک روز جمعه تلفن منزلم بهصدا درآمد و در آنسو، رییس دفتر "زعیم" (عنوانی که برای صدام بهکار میبردند) بود که از من خواست تا یک ساعت دیگر با لباس رسمی در کاخ ریاست جمهوری باشم و در این باره باهیچکس سخنی نگویم.*
▫️با کمی دستپاچگی و به سرعت آماده و راهی دفتر صدام حسین شدم.
پس از ورود و کمی انتظار متوجه شدم تمام اعضای کابینه و سران ارشد نظامی، سیاسی و امنیتی همگی مانند من دعوت شدهاند اما هیجکس دلیل این دیدار بی موقع را نمیدانست.
▫️زعیم، راس ساعت مقرر وارد سالن کنفرانس شد و پس از یک احوالپرسی کوتاه با همه حاضران سرجایش نشست و بیمقدمه به اصل مطلب پرداخت.
▫️صدام که چهرهاش کمی خسته و عصبی بهنظر میآمد گفت:
پس از چندین روز فکر و مشورت، دیشب به این نتیجه رسیدم که برای جلوگیری از حمله نظامی آمریکا و ویرانی میهن عزیزمان عراق شرایط جورج بوش را بپذیرم و پس از استعفا، همراه دو پسرم عراق را ترک و اداره امور کشور را به شورای رهبری متشکل از افرادی از بین شماحضار بسپارم.
▫️غیر از دو، سه تن از مقامهای نظامی و امنیتی، اکثر حاضران در جلسه ازجمله خودم نفسی راحت کشیده و از پیشنهاد منطقی و عاقلانه او استقبال کردیم.
▫️درهمان جلسه، زعیم مرا مامور تشکیل یک کارگروه اجرایی از دیپلماتهای مجرب عراق به ریاست خودم کرد تا با سفر به اکثر کشورهای اروپا و ایالات متحده، سران این کشورها را از تصمیمش آگاه و راه را برای برگزاری یک همهپرسی در عراق زیر نظر نهادهای بیطرف بینالمللی و سازمان ملل متحد به منظور تعیین شکل حکومت، پیشنویس قانون اساسی، تشکیل مجلس موسسان و انتخاب دولت موقت هموار کنیم.
▫️بیشتر روسای کشورهای اروپایی از این پیشنهاد منطقی و عاقلانه استقبال و اعلام کردند که آماده ارائه هر کمکی برای رسیدن به این هدف خردگرایانه هستند.
▫️همه ما پس از چند روز، خوشحال و با خاطری آسوده عازم ایالات متحده شدیم و در آنجا پیش از دیدار با رییس جمهور "جرج بوش"یا معاونش "دیک چنی" با سناتورها، نمایندگان مجلس آمریکا از هر دو حزب دیدار کردیم و آنان نیز مانند روسای کشورهای اروپایی با خوشحالی از گرفتن چنین تصمیم عاقلانهای که از بروزجنگی ویرانگر جلوگیری میکرد، استقبال کردند.
▫️پس از چند روز به دیدار مشاور امنیت ملی آمریکا، خانم "کاندولیزا رایس" رفتیم و پس از ورود و مطابق رسم دیپلماتیک به تشریح دلایل این سفر و نظرات صدام پرداختم اما خانم رایس حرفم را قطع کرد و گفت:
از دلایل سفر شما آگاهم و خوشحالم "صدام" چنین تصمیم عاقلانهای گرفت اما باید بگویم که متاسفانه این تصمیم را دیر گرفتید.
▫️طارق عزیز مینویسد:
از این سخن رایس یکه خوردم و گفتم:
هنوز دیر نشده و ما آماده هستیم این پروژه را اجرا کنیم اما، رایس بلافاصله و دوباره تاکید کرد:
متاسفم، صدام باید زودتر این تصمیم را میگرفت چون ما بر اساس پافشاری او بر ندادن اجازه به بازرسان سازمان ملل برای بازرسی از انبارهای سلاحهای شیمیایی و کشتارجمعی، تصمیم به حمله نظامی به کشور شما گرفتیم و روز ۲۰ مارچ راس ساعت ۱۹ به وقت محلی به شما حمله خواهیم کرد.*
طارق عزیز در پایان این بخش از خاطراتش نوشته:
و آمریکا روز ۲۰ مارچ، راس ساعت ۱۹ بهوقت محلی به عراق حمله کرد.
#طارق عزیر معاون رییس جمهوری و وزیر امور خارجه عراق در دوران صدامحسین در کتاب خاطرات خود، نوشته (نزدیک به مضمون)
@danaeeii
گروه های بزهکار در عصر قاجار
ميرزا حسين خان تحويلدار در معرفى جماعت الواط دوره ی قاجار آنها را به هفت دسته تقسيم می كند: «لوطی هاى شيرى» كه شير نگاه می دارند، «لوطی هاى تنبک به دوش» كه بعضى از آنها خرس و
ميمون می رقصانند، «لوطى حقه باز» كه كارهاى خارج از عادت از قبيل چشم بندى و شعبده بازى و امثالها می نمايند، «لوطی هاى بندباز و چوبينى پا» (گروهى از لوطيان بودند كه دو سر يک طناب را به دو ستون،
محكم می بستند و با چوبى بر آن حركت می كردند.) «لوطی هاى خيمه شب باز» كه شب هاى عيش و عروسی ها خيمه شب بازى برپا می كنند، «لوطی هاى سرخوانچه استاد بقال» (منظور تقليدچيان و مسخرگان اند) و «لوطی هاى زبردست خونخوار و اشرار شارب الخمر غماز و قمارباز و لاطى و زانى[زناکار] و دزد.»
منبع: جغرافياى اصفهان، میرزا حسین خان تحویلدار، ص۸۶ و ۳۲۶
@danaeeii
ميرزا حسين خان تحويلدار در معرفى جماعت الواط دوره ی قاجار آنها را به هفت دسته تقسيم می كند: «لوطی هاى شيرى» كه شير نگاه می دارند، «لوطی هاى تنبک به دوش» كه بعضى از آنها خرس و
ميمون می رقصانند، «لوطى حقه باز» كه كارهاى خارج از عادت از قبيل چشم بندى و شعبده بازى و امثالها می نمايند، «لوطی هاى بندباز و چوبينى پا» (گروهى از لوطيان بودند كه دو سر يک طناب را به دو ستون،
محكم می بستند و با چوبى بر آن حركت می كردند.) «لوطی هاى خيمه شب باز» كه شب هاى عيش و عروسی ها خيمه شب بازى برپا می كنند، «لوطی هاى سرخوانچه استاد بقال» (منظور تقليدچيان و مسخرگان اند) و «لوطی هاى زبردست خونخوار و اشرار شارب الخمر غماز و قمارباز و لاطى و زانى[زناکار] و دزد.»
منبع: جغرافياى اصفهان، میرزا حسین خان تحویلدار، ص۸۶ و ۳۲۶
@danaeeii
🔴گروسی:
نمیتونم دقیقا تایید کنم که ایران در حال ساخت بمب بوده
الان باید حتما به ایران سفر کنم ولی ایران اجازه نمیده.
🔵پی نوشت
تو اینستا نظرسنجی گذاشته بودن که با دلیل بگین چرا ازدواج نمیکنین؟
و یه شیر مرد ایرانی کامنت داده بود: همه شرایطشو دارم ولی زنم اجازه نمیده 😂
گروسی همه شرایط سفر به ایران را داره ولی ایران اجازه نمیده😂😂
✍عزتی رستگار
@danaeeii
نمیتونم دقیقا تایید کنم که ایران در حال ساخت بمب بوده
الان باید حتما به ایران سفر کنم ولی ایران اجازه نمیده.
🔵پی نوشت
تو اینستا نظرسنجی گذاشته بودن که با دلیل بگین چرا ازدواج نمیکنین؟
و یه شیر مرد ایرانی کامنت داده بود: همه شرایطشو دارم ولی زنم اجازه نمیده 😂
گروسی همه شرایط سفر به ایران را داره ولی ایران اجازه نمیده😂😂
✍عزتی رستگار
@danaeeii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا اورانیوم رو غنی می کنن؟
اصلاً اورانیوم غنی شده به چه دردی میخوره؟
توی این ویدیو خیلی خلاصه و ساده همه چیز رو درباره غنیسازی اورانیوم توضیح دادیم؛ از درصدهای مختلف و کاربردهاش تا مقدار موردنیاز برای ساخت بمب یا تولید برق!
@danaeeii
اصلاً اورانیوم غنی شده به چه دردی میخوره؟
توی این ویدیو خیلی خلاصه و ساده همه چیز رو درباره غنیسازی اورانیوم توضیح دادیم؛ از درصدهای مختلف و کاربردهاش تا مقدار موردنیاز برای ساخت بمب یا تولید برق!
@danaeeii
✅اگر امروز، فقط ۱۵ میلیون تبعه #افغان از ایران اخراج شوند، چه اتفاقی میافتد؟
۱. تخلیه حداقل ۲ میلیون ملک اجارهای و سقوط شدید قیمت اجاره و مسکن
۲. ایجاد ۱۰ میلیون فرصت شغلی برای ایرانیها، بهویژه سالمندان فاقد شغل
۳. کاهش مصرف آب، برق، گاز، و بنزین تا ۲۰٪
۴. افت حداقل ۵۰٪ در قیمت مواد غذایی بهخاطر کاهش فشار تقاضا
۵. کاهش ۴۰٪ مصرف آرد کشور
۶. افزایش ظرفیت مدارس و ارتقاء کیفیت آموزش فرزندان ایران
۷. کاهش ۶۰٪ جرم و جنایت
۸. افت شدید پروندههای قضایی و کاهش بار مالی قوه قضائیه
۹. کاهش هزینههای زندانها بابت زندانیان غیربومی
۱۰. کاهش هزینه برای نیروی انتظامی و آزادسازی نیروها
۱۱. سبکشدن حملونقل عمومی (مترو، اتوبوس، قطار...)
۱۲. کاهش جدی هزینههای بهداشت و درمان
۱۳. امکان ازدواج جوانان با بهبود وضعیت اشتغال
۱۴. کاهش چشمگیر یارانه پنهان مصرفی که میلیاردها تومان را ماهانه میبلعد!
📌 اگر این واقعیت تلخ را درک کنیم، خواهیم دانست که اخراج فوری افغانها نه یک گزینه، بلکه یک مطالبه ملی است.
✋ اگر دیر بجنبیم، آسیبهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی غیرقابل جبران خواهد بود.
@danaeeii
۱. تخلیه حداقل ۲ میلیون ملک اجارهای و سقوط شدید قیمت اجاره و مسکن
۲. ایجاد ۱۰ میلیون فرصت شغلی برای ایرانیها، بهویژه سالمندان فاقد شغل
۳. کاهش مصرف آب، برق، گاز، و بنزین تا ۲۰٪
۴. افت حداقل ۵۰٪ در قیمت مواد غذایی بهخاطر کاهش فشار تقاضا
۵. کاهش ۴۰٪ مصرف آرد کشور
۶. افزایش ظرفیت مدارس و ارتقاء کیفیت آموزش فرزندان ایران
۷. کاهش ۶۰٪ جرم و جنایت
۸. افت شدید پروندههای قضایی و کاهش بار مالی قوه قضائیه
۹. کاهش هزینههای زندانها بابت زندانیان غیربومی
۱۰. کاهش هزینه برای نیروی انتظامی و آزادسازی نیروها
۱۱. سبکشدن حملونقل عمومی (مترو، اتوبوس، قطار...)
۱۲. کاهش جدی هزینههای بهداشت و درمان
۱۳. امکان ازدواج جوانان با بهبود وضعیت اشتغال
۱۴. کاهش چشمگیر یارانه پنهان مصرفی که میلیاردها تومان را ماهانه میبلعد!
📌 اگر این واقعیت تلخ را درک کنیم، خواهیم دانست که اخراج فوری افغانها نه یک گزینه، بلکه یک مطالبه ملی است.
✋ اگر دیر بجنبیم، آسیبهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی غیرقابل جبران خواهد بود.
@danaeeii
دوست داران دانایی
✅اگر امروز، فقط ۱۵ میلیون تبعه #افغان از ایران اخراج شوند، چه اتفاقی میافتد؟ ۱. تخلیه حداقل ۲ میلیون ملک اجارهای و سقوط شدید قیمت اجاره و مسکن ۲. ایجاد ۱۰ میلیون فرصت شغلی برای ایرانیها، بهویژه سالمندان فاقد شغل ۳. کاهش مصرف آب، برق، گاز، و بنزین تا ۲۰٪…
#طنز_انتقادی
ی ایرانی و ی آمریکایی و ی ژاپنی تو سواحل خلیج فارسی رو کشتی برا هم افه میومدن ی دفعه آمریکاییه اورکتش را در آورد و پرتش کرد داخل آب ! بهش گفتن: چرا دورش انداختی؟
گفت : چیزی که تو کشور ما فراونه اورکته!
ژاپنیه بلافاصله ساعت سیکوشو باز کرد پرت کرد تو دریا! گفت: تو کشور ماهم ساعت سیکو فت فراونه!!
ایرانیه هم اطرافشو نگاه کرد ببینه چیزی پیدا میکنه بندازه دور! ی دفعه دید ی #افغانی داره رد میشه گرفتش و پرتش کرد تو آب ! گفت : تا دلتون بخواد از اینا تو کشور ما عین نقل و نبات ریخته!😳😂
✍عزتی رستگار _ رزن
#اخراج_افغانی_خواسته_ایرانی
@danaeeii
ی ایرانی و ی آمریکایی و ی ژاپنی تو سواحل خلیج فارسی رو کشتی برا هم افه میومدن ی دفعه آمریکاییه اورکتش را در آورد و پرتش کرد داخل آب ! بهش گفتن: چرا دورش انداختی؟
گفت : چیزی که تو کشور ما فراونه اورکته!
ژاپنیه بلافاصله ساعت سیکوشو باز کرد پرت کرد تو دریا! گفت: تو کشور ماهم ساعت سیکو فت فراونه!!
ایرانیه هم اطرافشو نگاه کرد ببینه چیزی پیدا میکنه بندازه دور! ی دفعه دید ی #افغانی داره رد میشه گرفتش و پرتش کرد تو آب ! گفت : تا دلتون بخواد از اینا تو کشور ما عین نقل و نبات ریخته!😳😂
✍عزتی رستگار _ رزن
#اخراج_افغانی_خواسته_ایرانی
@danaeeii
#وعده_خربزه_رایگان
روزی روزگاری در دیاری دور، حاکمی پیر از دنیا رفت و مردم شهر برای انتخاب جانشین او جمع شدند. چندین نفر کاندیدا شدند، اما یکی از آنها به نام «ملا نصرالدین» با وعدههای عجیب همه را مجذوب خود کرد.
ملا نصرالدین گفت:
ـ اگر من حاکم شوم، همهتان هر روز خربزهی شیرین رایگان میخورید!
مردم که عاشق خربزه بودند، با شوق فریاد زدند:
ـ زندهباد ملا ! خربزهخور کن ما را!
چند روز بعد، ملا نصرالدین حاکم شد. هفتهای گذشت و از خربزه خبری نشد. مردم به قصر هجوم آوردند:
ـ ای ملا! خربزهها کو؟
ملا نصرالدین گفت:
ـ ای سادهدلان! مگر نمیدانید الان فصل خربزه نیست؟
مردم گفتند:
ـ خب وقتی فصلش برسد میدهی؟
ملا نصرالدین لبخندی زد و گفت:
ـ آن زمان دیگر حاکم بعدی مسئول خربزه است!
@danaeeii
روزی روزگاری در دیاری دور، حاکمی پیر از دنیا رفت و مردم شهر برای انتخاب جانشین او جمع شدند. چندین نفر کاندیدا شدند، اما یکی از آنها به نام «ملا نصرالدین» با وعدههای عجیب همه را مجذوب خود کرد.
ملا نصرالدین گفت:
ـ اگر من حاکم شوم، همهتان هر روز خربزهی شیرین رایگان میخورید!
مردم که عاشق خربزه بودند، با شوق فریاد زدند:
ـ زندهباد ملا ! خربزهخور کن ما را!
چند روز بعد، ملا نصرالدین حاکم شد. هفتهای گذشت و از خربزه خبری نشد. مردم به قصر هجوم آوردند:
ـ ای ملا! خربزهها کو؟
ملا نصرالدین گفت:
ـ ای سادهدلان! مگر نمیدانید الان فصل خربزه نیست؟
مردم گفتند:
ـ خب وقتی فصلش برسد میدهی؟
ملا نصرالدین لبخندی زد و گفت:
ـ آن زمان دیگر حاکم بعدی مسئول خربزه است!
@danaeeii
حال این روزهای ما را
ارنست همينگوى ،
در کتاب وداع با اسلحه اش میگوید
«در جنگ، آدمی آرامآرام میمیرد.
نه فقط با گلوله.
بلکه با هر دوستی که از دست میدهد،
هر خواب شبانهای که دیگر برنمیگردد،
هر لحظهای که باید عشق بورزد اما به جای آن پنهان میشود پشت یک سنگر.
و وقتی جنگ تمام میشود، آنچه باقی میماند،
آدمهاییست با قلبهای شکسته،
که باید یاد بگیرند دوباره زندگی کنند.»
جنگ چیزخوبی نیست!
@danaeeii
ارنست همينگوى ،
در کتاب وداع با اسلحه اش میگوید
«در جنگ، آدمی آرامآرام میمیرد.
نه فقط با گلوله.
بلکه با هر دوستی که از دست میدهد،
هر خواب شبانهای که دیگر برنمیگردد،
هر لحظهای که باید عشق بورزد اما به جای آن پنهان میشود پشت یک سنگر.
و وقتی جنگ تمام میشود، آنچه باقی میماند،
آدمهاییست با قلبهای شکسته،
که باید یاد بگیرند دوباره زندگی کنند.»
جنگ چیزخوبی نیست!
@danaeeii
اظهارات سخیف ترامپ در مورد ایران: من چیزی به ایران پیشنهاد نمیدهم - برخلاف اوباما که میلیاردها دلار تحت برجام شکستخورده به آنها داد
🔹من حتی با آنها صحبت هم نمیکنم چون ما تأسیسات هستهای آنها را نابود کردیم.
🔴پی نوشت
در خردادماه سال ۱۳۹۷ در راهپیمایی روز قدس در تهران یکی از شعاردهندگان مراسم شعاری سر داد و از راهپیمایان خواست که شعار " آمریکای فینگیلی، اسرائیل جینگیلی، درد بگیرید، کوفت بگیرید، الهی بمیرید". را با صدای بلند فریاد بزنند!
این شعار با واکنش کاربران شبکه های مجازی در آن زمان روبرو شد
ای درد بگیری ، ای کوفت بگیری ترامپ ، ای بمیری ترامپ ! همش سرش تو گوشیه و در حال توییت کردن درباره ایران ، ی لحظه آروم و قرار نداره!
خیلی #فینگیلی!خیلی #جینگیلی😳😂
✍عزتی رستگار _ رزن
@danaeeii
🔹من حتی با آنها صحبت هم نمیکنم چون ما تأسیسات هستهای آنها را نابود کردیم.
🔴پی نوشت
در خردادماه سال ۱۳۹۷ در راهپیمایی روز قدس در تهران یکی از شعاردهندگان مراسم شعاری سر داد و از راهپیمایان خواست که شعار " آمریکای فینگیلی، اسرائیل جینگیلی، درد بگیرید، کوفت بگیرید، الهی بمیرید". را با صدای بلند فریاد بزنند!
این شعار با واکنش کاربران شبکه های مجازی در آن زمان روبرو شد
ای درد بگیری ، ای کوفت بگیری ترامپ ، ای بمیری ترامپ ! همش سرش تو گوشیه و در حال توییت کردن درباره ایران ، ی لحظه آروم و قرار نداره!
خیلی #فینگیلی!خیلی #جینگیلی😳😂
✍عزتی رستگار _ رزن
@danaeeii
وقتی که یک بچه بود، پدرش به عنوان یک مربی اسب برای تربیت اسبها از یک اصطبل به اصطبل دیگر و از یک مزرعه به مزرعه دیگر در گردش بود.
به همین خاطر مدرسهاش در طول سال چند بار عوض میشد.
یک روز، وقتی که شاگرد دبیرستان بود، معلم از شاگردان خواست که بنویسند وقتی که بزرگ شدند میخواهند چه کاره شوند.
او یک دقیقه هم صبر نکرد و هفت صفحه کاغذ درباره هدفش که میخواست مالک یک مزرعه اسب باشد نوشت، او همه چیز را با جزئیات کامل نوشت و حتی طرحی از آن مکان با اصطبلها و ویلایش کشید.
دو روز بعد او نوشتهاش را با یک نمره F (پائینترین نمره) در صفحه اول دریافت کرد.
بعد از کلاس، نزد معلم رفت و پرسید، «چرا من پائینترین نمره را گرفتم؟»
معلم پاسخ داد: «این آرزو برای بچهای مثل تو که نه پول دارد، نه امکانات و از یک خانواده دورهگرد است خیلی غیرواقعی است.
به هیچ وجه ممکن نیست روزی به این آرزوی بزرگ دست پیدا کنی.» سپس پیشنهاد کرد دوباره بنویسد و آرزوی واقعیتری داشته باشد.
پسر به منزل رفت و از پدرش پرسید که چکار باید بکند.
پدر پاسخ داد:«این تصمیم خیلی برای تو مهم است. پس خودت باید به آن فکر کنی.»
پس از چند روز، پسر همان نوشته را برای معلمش برد. هیچ تغییری در آن نداد و گفت: «شما نمره F را نگهدار و من آرزویم را نگه میدارم.»
اکنون مونتی رابرتز مالک خانهای با زیربنای 400 متر مربع در وسط یک مزرعه اسب به مساحت 8 هکتار میباشد و هنوز آن نوشته را با خودش دارد و آن را قاب گرفته و بالای شومینهاش نصب کرده است.
بخاطر داشته باشید، باید به حرف دل خود گوش کنید
و اجازه ندهید هیچکس رویایتان را از شما بگیرد.
آرزو ها و اهداف خودتان را تعیین کنید
هرچند که به نظر دیگران غیرعملی باشد و با تلاش خود به آن جامعه عمل بپوشانید ...
@danaeeii
به همین خاطر مدرسهاش در طول سال چند بار عوض میشد.
یک روز، وقتی که شاگرد دبیرستان بود، معلم از شاگردان خواست که بنویسند وقتی که بزرگ شدند میخواهند چه کاره شوند.
او یک دقیقه هم صبر نکرد و هفت صفحه کاغذ درباره هدفش که میخواست مالک یک مزرعه اسب باشد نوشت، او همه چیز را با جزئیات کامل نوشت و حتی طرحی از آن مکان با اصطبلها و ویلایش کشید.
دو روز بعد او نوشتهاش را با یک نمره F (پائینترین نمره) در صفحه اول دریافت کرد.
بعد از کلاس، نزد معلم رفت و پرسید، «چرا من پائینترین نمره را گرفتم؟»
معلم پاسخ داد: «این آرزو برای بچهای مثل تو که نه پول دارد، نه امکانات و از یک خانواده دورهگرد است خیلی غیرواقعی است.
به هیچ وجه ممکن نیست روزی به این آرزوی بزرگ دست پیدا کنی.» سپس پیشنهاد کرد دوباره بنویسد و آرزوی واقعیتری داشته باشد.
پسر به منزل رفت و از پدرش پرسید که چکار باید بکند.
پدر پاسخ داد:«این تصمیم خیلی برای تو مهم است. پس خودت باید به آن فکر کنی.»
پس از چند روز، پسر همان نوشته را برای معلمش برد. هیچ تغییری در آن نداد و گفت: «شما نمره F را نگهدار و من آرزویم را نگه میدارم.»
اکنون مونتی رابرتز مالک خانهای با زیربنای 400 متر مربع در وسط یک مزرعه اسب به مساحت 8 هکتار میباشد و هنوز آن نوشته را با خودش دارد و آن را قاب گرفته و بالای شومینهاش نصب کرده است.
بخاطر داشته باشید، باید به حرف دل خود گوش کنید
و اجازه ندهید هیچکس رویایتان را از شما بگیرد.
آرزو ها و اهداف خودتان را تعیین کنید
هرچند که به نظر دیگران غیرعملی باشد و با تلاش خود به آن جامعه عمل بپوشانید ...
@danaeeii
راستش من هنوز هم نفهميده ام چرا جلال آل احمد، مرگ صمد بهرنگی را طور دیگری عنوان کرد و گفت سیاسی بوده است و او را در رودخانه ی ارس غرق کرده اند.
ما هم که جوان و جاهل بودیم وقبله مان این افراد بودند، درخلوت خودمان رنج ها بردیم و غصه ها خوردیم و کینه ها ورزیدیم.
بعدها من در کتابی از غلامحسین ساعدی حقیقت این موضوع را فهمیدم و تأسف بسیار خوردم. ساعدی نوشته بود :
صمد در رودخانه غرق شد چون شنا نمی دانست ، اما آل احمد پیشنهاد کرد گناهش را به گردن ساواک بیاندازیم تا مردم برآشوبند. و چنین شد که مرگ صمد همه ی نشریات آن زمان را به گوشه و کنایه پر کرد و نفرت و کينه مردم را فراگرفت.
آل احمد شش ماه بعد از مرگ صمد در نامهای به منصور اوجی شاعر شیرازی نوشت:
«... اما در باب صمد. دراین تردیدی نیست که غرق شده. اما چون همه دلمان میخواست قصه بسازیم، ساختیم... خب ساختیم دیگر.»
این نویسندگان و به اصطلاح روشنفکران آن زمان عملکرد بسیار اشتباهی را با این پی آمدهای جبران ناپذیر در پیش گرفتند؛ خودشان را منفور کردند، صداقت را در ما کشتند، دروغ را ترویج دادند، اذهان را برآشفتند، روان صمد بهرنگی را با این دروغ ها و جنجال ها آزردند و شرف معلمی اش را خط خطی کردند و ازهمه مهم تر ندانسته و نسجیده رمينه را برای اوضاع فاجعه بار امروز و این آخوندیسم که مهارتی جز در اختلاس و کشتار ندارد، حاضر و آماده کردند.
و راستی همه ی اینها برای چه بود؟
من که هنوز نفهمیده ام؟
و در ضمن گناه ساعدی و اوجی هم که دروغ پردازی و گندکاری آل احمد را سرپوش گذاشتند، کمتر نبود.
پيرايه یغمایی
@danaeeii
ما هم که جوان و جاهل بودیم وقبله مان این افراد بودند، درخلوت خودمان رنج ها بردیم و غصه ها خوردیم و کینه ها ورزیدیم.
بعدها من در کتابی از غلامحسین ساعدی حقیقت این موضوع را فهمیدم و تأسف بسیار خوردم. ساعدی نوشته بود :
صمد در رودخانه غرق شد چون شنا نمی دانست ، اما آل احمد پیشنهاد کرد گناهش را به گردن ساواک بیاندازیم تا مردم برآشوبند. و چنین شد که مرگ صمد همه ی نشریات آن زمان را به گوشه و کنایه پر کرد و نفرت و کينه مردم را فراگرفت.
آل احمد شش ماه بعد از مرگ صمد در نامهای به منصور اوجی شاعر شیرازی نوشت:
«... اما در باب صمد. دراین تردیدی نیست که غرق شده. اما چون همه دلمان میخواست قصه بسازیم، ساختیم... خب ساختیم دیگر.»
این نویسندگان و به اصطلاح روشنفکران آن زمان عملکرد بسیار اشتباهی را با این پی آمدهای جبران ناپذیر در پیش گرفتند؛ خودشان را منفور کردند، صداقت را در ما کشتند، دروغ را ترویج دادند، اذهان را برآشفتند، روان صمد بهرنگی را با این دروغ ها و جنجال ها آزردند و شرف معلمی اش را خط خطی کردند و ازهمه مهم تر ندانسته و نسجیده رمينه را برای اوضاع فاجعه بار امروز و این آخوندیسم که مهارتی جز در اختلاس و کشتار ندارد، حاضر و آماده کردند.
و راستی همه ی اینها برای چه بود؟
من که هنوز نفهمیده ام؟
و در ضمن گناه ساعدی و اوجی هم که دروغ پردازی و گندکاری آل احمد را سرپوش گذاشتند، کمتر نبود.
پيرايه یغمایی
@danaeeii
اگه وقتتو صرف دنبال کردن پروانه ها کنی
اونا فرار میکنن؛
اما اگه وقتتو صرف ساختن یه باغ زیبا کنی،
پروانه خودشون به سمتت میان.
و اگه نیومدن تو حداقل یه باغ قشنگ داری!
@danaeeii
اونا فرار میکنن؛
اما اگه وقتتو صرف ساختن یه باغ زیبا کنی،
پروانه خودشون به سمتت میان.
و اگه نیومدن تو حداقل یه باغ قشنگ داری!
@danaeeii