#تیپ_های_شخصیتی از دیدگاه اریک فروم
#اریک_فروم چند تیپ شخصیتی را مطرح کرد که زیربنای رفتار انسان هستند. شکل خالص این تیپ ها نادر است، اغلب شخصیت ها ترکیبی از چند تیپ هستند ولی معمولاً یکی غالب است. فروم جهت گیری های بی ثمر را از ثمربخش متمایز کرد. جهت گیری های بی ثمر، روش های ناسالم ارتباط برقرار کردن با دنیا هستند که عبارتند از : شخصیت گیرنده، بهره کش، محتکر و بازاری. تیپ یا جهت گیری ثمربخش حالت ایده آل رشد انسان است.
#شخصیت_گیرنده
افراد دارای شخصیت گیرنده انتظار دارند که چیزی را که می خواهند - عشق، دانش، یا لذت- از منبع بیرونی که معمولاً فردی دیگر است بگیرند. افراد این تیپ در روابط خود با دیگران گیرنده هستند، به جای اینکه دوست بدارند نیاز دارند که دوستشان بدارند، به جای اینکه بیافرینند، می گیرند. این افراد شدیداً به دیگران وابسته هستند و در صورتی که به حال خود رها شوند فلج می شوند؛ آنها بدون کمک دیگران از انجام دادن جزئی ترین کارها بر نمی آیند. شخصیت گیرنده فروم به تیپ شخصیت جذب دهانی فروید و شخصیت مطیع کارن هورنای شباهت دارد.
#شخصیت_بهره_کش
در تیپ شخصیت بهره کش نیز فرد برای چیزی که می خواهد به دیگران متوسل می شود. اما افراد این تیپ به جای اینکه انتظار داشته باشند از دیگران بگیرند، به زور یا با حیله گری می گیرند. اگر چیزی به آنها داده شود، آن را بی ارزش می دانند. آنها فقط چیزی را می خواهند که به دیگران تعلق داشته یا برای آنها با ارزش باشد، خواه این همسر باشد یا شیء یا ایده. برای افراد این تیپ، چیزی که دزدیده یا تصرف شده باشد از چیزی که آزادانه به آنها داده شده باشد ارزش بیشتری دارد. تیپ بهره کش شبیه تیپ پرخاشگر دهانی فروید است و با دهان گزنده که ویژگی بارز این افراد است مشخص می شود. اگر گفته شود که آنها اغلب در مورد دیگران اظهارات گزنده می کنند بازی با کلمات نیست. نمونه هایی از جهت گیری بهره کش، دسته های مهاجم و رهبران فاشیست هستند که آشکارا دوست دارند بر دیگران مسلط شوند.
#شخصیت_محتکر
در تیپ محتکر افراد امنیت را از آنچه بتوانند احتکار یا پس انداز کنند می گیرند. این رفتار گدامنشانه نه تنها در مورد پول و اموال مادی بلکه در مورد هیجانات و افکار نیز صدق می کند. این افراد دیوارهایی دورشان می شکند و خود را با تمام چیزهایی که انباشت کرده اند احاطه می کنند، از آنها در برابر مهاجمان محافظت کرده و تا حد امکان چیزی را بیرون نمی دهند. ویژگی آنها نظم وسواسی درباره اموال، افکار، و احساسات است. آنها نیز با رفتارشان خود را لو می دهند. این تیپ به شخصیت نگهدارنده مقعدی فروید و تیپ جدا/کناره گیر هورنای شباهت دارد.
#شخصیت_بازاری
در فرهنگ بازاری مبتنی بر کالا، موفقیت یا شکست بستگی دارد به اینکه خودمان را چقدر خوب بفروشیم. مجموعه ارزش ها برای شخصیت ها و کالاها یکی است. شخصیت فرد صرفا کالایی می شود که باید فروخته شود. بنابراین ویژگی های شخصی، مهارت ها، دانش یا انسجام ما اهمیتی ندارد. بلکه مهم این است که چه بستهء خوبی باشیم. ویژگی های سطحی مثل لبخند زدن، دلپذیر بودن، و خندیدن به جوک های رئیس از خصوصیات و توانایی های درونی مهم تر می شوند. چنین جهت گیری ای نمی تواند امنیت بوجود آورد زیرا در این حالت با مردم ارتباطی واقعی نداریم. اگر این بازی برای مدتی طولانی ادامه یابد، دیگر با خودمان ارتباط نخواهیم داشت و حتی از خودمان هم آگاه نخواهیم بود. نقش بسته ای که مجبور به ایفای آن می شویم شخصیت واقعی ما را از خودمان و از دیگران مخفی می کند. در نتیجه ما بیگانه می شویم، بدون جوهر شخصی و بدون روابط معنادار.
#شخصیت_ثمربخش
تیپ شخصیت ثمربخش ایده آل و بیانگر هدف اصلی رشد انسان است. این مفهوم بیانگر توانایی ما در به کارگیری تمام قابلیت ها برای تحقق بخشیدن به استعدادهایمان و پرورش دادن خود است. ثمربخش بودن به خلاقیت هنری یا اکتساب چیزهای مادی محدود نمی شود بلکه این جهت گیری نگرشی است که هریک می توانیم به آن دست یابیم.
#منبع: کتاب "نظریه های شخصیت"
نويسندگان:دوان شولتز وسيدني آلن شولتز
مترجم: یحیی سید محمدی
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
#اریک_فروم چند تیپ شخصیتی را مطرح کرد که زیربنای رفتار انسان هستند. شکل خالص این تیپ ها نادر است، اغلب شخصیت ها ترکیبی از چند تیپ هستند ولی معمولاً یکی غالب است. فروم جهت گیری های بی ثمر را از ثمربخش متمایز کرد. جهت گیری های بی ثمر، روش های ناسالم ارتباط برقرار کردن با دنیا هستند که عبارتند از : شخصیت گیرنده، بهره کش، محتکر و بازاری. تیپ یا جهت گیری ثمربخش حالت ایده آل رشد انسان است.
#شخصیت_گیرنده
افراد دارای شخصیت گیرنده انتظار دارند که چیزی را که می خواهند - عشق، دانش، یا لذت- از منبع بیرونی که معمولاً فردی دیگر است بگیرند. افراد این تیپ در روابط خود با دیگران گیرنده هستند، به جای اینکه دوست بدارند نیاز دارند که دوستشان بدارند، به جای اینکه بیافرینند، می گیرند. این افراد شدیداً به دیگران وابسته هستند و در صورتی که به حال خود رها شوند فلج می شوند؛ آنها بدون کمک دیگران از انجام دادن جزئی ترین کارها بر نمی آیند. شخصیت گیرنده فروم به تیپ شخصیت جذب دهانی فروید و شخصیت مطیع کارن هورنای شباهت دارد.
#شخصیت_بهره_کش
در تیپ شخصیت بهره کش نیز فرد برای چیزی که می خواهد به دیگران متوسل می شود. اما افراد این تیپ به جای اینکه انتظار داشته باشند از دیگران بگیرند، به زور یا با حیله گری می گیرند. اگر چیزی به آنها داده شود، آن را بی ارزش می دانند. آنها فقط چیزی را می خواهند که به دیگران تعلق داشته یا برای آنها با ارزش باشد، خواه این همسر باشد یا شیء یا ایده. برای افراد این تیپ، چیزی که دزدیده یا تصرف شده باشد از چیزی که آزادانه به آنها داده شده باشد ارزش بیشتری دارد. تیپ بهره کش شبیه تیپ پرخاشگر دهانی فروید است و با دهان گزنده که ویژگی بارز این افراد است مشخص می شود. اگر گفته شود که آنها اغلب در مورد دیگران اظهارات گزنده می کنند بازی با کلمات نیست. نمونه هایی از جهت گیری بهره کش، دسته های مهاجم و رهبران فاشیست هستند که آشکارا دوست دارند بر دیگران مسلط شوند.
#شخصیت_محتکر
در تیپ محتکر افراد امنیت را از آنچه بتوانند احتکار یا پس انداز کنند می گیرند. این رفتار گدامنشانه نه تنها در مورد پول و اموال مادی بلکه در مورد هیجانات و افکار نیز صدق می کند. این افراد دیوارهایی دورشان می شکند و خود را با تمام چیزهایی که انباشت کرده اند احاطه می کنند، از آنها در برابر مهاجمان محافظت کرده و تا حد امکان چیزی را بیرون نمی دهند. ویژگی آنها نظم وسواسی درباره اموال، افکار، و احساسات است. آنها نیز با رفتارشان خود را لو می دهند. این تیپ به شخصیت نگهدارنده مقعدی فروید و تیپ جدا/کناره گیر هورنای شباهت دارد.
#شخصیت_بازاری
در فرهنگ بازاری مبتنی بر کالا، موفقیت یا شکست بستگی دارد به اینکه خودمان را چقدر خوب بفروشیم. مجموعه ارزش ها برای شخصیت ها و کالاها یکی است. شخصیت فرد صرفا کالایی می شود که باید فروخته شود. بنابراین ویژگی های شخصی، مهارت ها، دانش یا انسجام ما اهمیتی ندارد. بلکه مهم این است که چه بستهء خوبی باشیم. ویژگی های سطحی مثل لبخند زدن، دلپذیر بودن، و خندیدن به جوک های رئیس از خصوصیات و توانایی های درونی مهم تر می شوند. چنین جهت گیری ای نمی تواند امنیت بوجود آورد زیرا در این حالت با مردم ارتباطی واقعی نداریم. اگر این بازی برای مدتی طولانی ادامه یابد، دیگر با خودمان ارتباط نخواهیم داشت و حتی از خودمان هم آگاه نخواهیم بود. نقش بسته ای که مجبور به ایفای آن می شویم شخصیت واقعی ما را از خودمان و از دیگران مخفی می کند. در نتیجه ما بیگانه می شویم، بدون جوهر شخصی و بدون روابط معنادار.
#شخصیت_ثمربخش
تیپ شخصیت ثمربخش ایده آل و بیانگر هدف اصلی رشد انسان است. این مفهوم بیانگر توانایی ما در به کارگیری تمام قابلیت ها برای تحقق بخشیدن به استعدادهایمان و پرورش دادن خود است. ثمربخش بودن به خلاقیت هنری یا اکتساب چیزهای مادی محدود نمی شود بلکه این جهت گیری نگرشی است که هریک می توانیم به آن دست یابیم.
#منبع: کتاب "نظریه های شخصیت"
نويسندگان:دوان شولتز وسيدني آلن شولتز
مترجم: یحیی سید محمدی
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
❤14👍2
حکایت #خواندنی و #جذاب
#هیچوقت_نامید_نشوید
«۱۸ سالم بود که عمه ام متوجه شد شوهرش با یک زن دیگه رابطه داره آبروریزی به پا کرد بعد فهمید فقط رابطه نیست زنک را عقد هم کرده و حامله است. مدتی دعوا و جار و جنجال کرد. ۲۰ سالم که بود از هم جدا شدند. عمه ام ۵۶ ساله بود در آستانه بازنشستگی با سه بچه نوجوان و جوان.
۲۲ سالم بود که عمه ام بعد از بازنشستگی کلاس نقاشی ثبت نام کرد. نقاشی های که می کشید در حد بچه های دبستانی بود. در نظرم یک آدم داغون و شکست خورده بود به قول فرنگی ها یک لوزر به تمام معنا که حالا سر پیری یادش اومده بود با یک مشت بچه کم سن و سال همشاگردی بشه و نقاشی یاد بگیره
پدرم در نظرم قهرمان بود. یکسال اختلاف سنی داشتند. همه چیز زندگی پدرم مرتب و منظم بود. بچه هاش درس خون بودند. کار و بارش منظم بود و کار و زندگی مرتبی داشت و کم کم آماده میشد برای بازنشستگی و استراحت.
در مقابل عمه ام همه چیز زندگیش روی هوا بود و حالا تازه رفته بود نقاشی یاد بگیره
ده سال از اون زمان گذشت. ۳۲ ساله بودم. درسم تمام شده بود در شرکتی کار می کردم و داشتم زندگیم را کم کم می ساختم. اتفاقی با خواهرم تلفنی حرف می زدم گفت الان گالری هستیم رفتیم خونه بهت زنگ می زنیم. پرسیدم گالری چی؟ گفت نقاشی های عمه دیگه!
عمه؟ نقاشی؟
گفت آره دیگه الان خیلی وقته اینکار رو می کنه. نقاشی هاش رو می فروشه یکی دو جا هم تدریس می کنه. خیلی معروف شده.
داشتم شاخ در می آوردم.
حالا بعد از چند سال که نگاه می کنم می بینم آدم لوزر من بودم که چنین دیدگاهی به زندگی داشتم و فکر می کردم از یه جای به بعد پیر هستی و نمیشه چیز جدید یاد گرفت و زندگی را تغییر داد و بعضی کارها را باید از بچگی شروع کرد و گرنه دیگه خیلی دیره.
عمه ام را که مقایسه می کنم با پدرم می بینم عمه ام بعد از بازنشستگی زندگی جدید برای خودش شروع کرد و آدم متفاوتی شد. پدرم یاد گرفت چطور با کامپیوتر ورق بازی کنه و سرخودش را با ورق بازی کردن و شکستن رکوردهای پیاپی خودش گرم کنه که چیز بدی هم نیست و قابل مقایسه با کار عمه ام نیست.
عمه ام تبدیل شده به الگوی خانواده. دو تا از خواهر هام بعد از لیسانس رشته هاشون رو عوض کردند و رفتند سراغ چیزی که دوست داشتند. یکی شون کامپیوتر را ول کرد رفت مترجمی زبان یاد گرفت که کتاب ترجمه کنه. دومی علوم سیاسی را ول کرد رفت سراغ معماری که ازبچگی بهش علاقه داشت.
می خوام بگم زندگی مثل بازی والیبال می مونه مثل فوتبال نیست که اگر نیمه اول خیلی عقب باشید نیمه دوم کار خیلی سختی برای جبران دارید. مثل والیبال می مونه. هر ست که تمام میشه شروع ست جدید یک موقعیت تازه است و همه چیز از اول شروع میشه. مهم نیست تا حالا جلو بودی یا عقب. یه مسابقه جدیده.»
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
#هیچوقت_نامید_نشوید
«۱۸ سالم بود که عمه ام متوجه شد شوهرش با یک زن دیگه رابطه داره آبروریزی به پا کرد بعد فهمید فقط رابطه نیست زنک را عقد هم کرده و حامله است. مدتی دعوا و جار و جنجال کرد. ۲۰ سالم که بود از هم جدا شدند. عمه ام ۵۶ ساله بود در آستانه بازنشستگی با سه بچه نوجوان و جوان.
۲۲ سالم بود که عمه ام بعد از بازنشستگی کلاس نقاشی ثبت نام کرد. نقاشی های که می کشید در حد بچه های دبستانی بود. در نظرم یک آدم داغون و شکست خورده بود به قول فرنگی ها یک لوزر به تمام معنا که حالا سر پیری یادش اومده بود با یک مشت بچه کم سن و سال همشاگردی بشه و نقاشی یاد بگیره
پدرم در نظرم قهرمان بود. یکسال اختلاف سنی داشتند. همه چیز زندگی پدرم مرتب و منظم بود. بچه هاش درس خون بودند. کار و بارش منظم بود و کار و زندگی مرتبی داشت و کم کم آماده میشد برای بازنشستگی و استراحت.
در مقابل عمه ام همه چیز زندگیش روی هوا بود و حالا تازه رفته بود نقاشی یاد بگیره
ده سال از اون زمان گذشت. ۳۲ ساله بودم. درسم تمام شده بود در شرکتی کار می کردم و داشتم زندگیم را کم کم می ساختم. اتفاقی با خواهرم تلفنی حرف می زدم گفت الان گالری هستیم رفتیم خونه بهت زنگ می زنیم. پرسیدم گالری چی؟ گفت نقاشی های عمه دیگه!
عمه؟ نقاشی؟
گفت آره دیگه الان خیلی وقته اینکار رو می کنه. نقاشی هاش رو می فروشه یکی دو جا هم تدریس می کنه. خیلی معروف شده.
داشتم شاخ در می آوردم.
حالا بعد از چند سال که نگاه می کنم می بینم آدم لوزر من بودم که چنین دیدگاهی به زندگی داشتم و فکر می کردم از یه جای به بعد پیر هستی و نمیشه چیز جدید یاد گرفت و زندگی را تغییر داد و بعضی کارها را باید از بچگی شروع کرد و گرنه دیگه خیلی دیره.
عمه ام را که مقایسه می کنم با پدرم می بینم عمه ام بعد از بازنشستگی زندگی جدید برای خودش شروع کرد و آدم متفاوتی شد. پدرم یاد گرفت چطور با کامپیوتر ورق بازی کنه و سرخودش را با ورق بازی کردن و شکستن رکوردهای پیاپی خودش گرم کنه که چیز بدی هم نیست و قابل مقایسه با کار عمه ام نیست.
عمه ام تبدیل شده به الگوی خانواده. دو تا از خواهر هام بعد از لیسانس رشته هاشون رو عوض کردند و رفتند سراغ چیزی که دوست داشتند. یکی شون کامپیوتر را ول کرد رفت مترجمی زبان یاد گرفت که کتاب ترجمه کنه. دومی علوم سیاسی را ول کرد رفت سراغ معماری که ازبچگی بهش علاقه داشت.
می خوام بگم زندگی مثل بازی والیبال می مونه مثل فوتبال نیست که اگر نیمه اول خیلی عقب باشید نیمه دوم کار خیلی سختی برای جبران دارید. مثل والیبال می مونه. هر ست که تمام میشه شروع ست جدید یک موقعیت تازه است و همه چیز از اول شروع میشه. مهم نیست تا حالا جلو بودی یا عقب. یه مسابقه جدیده.»
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
👌78❤23👍5👏4💯2🤷♂1🤣1😎1
پیرمرد همسایه داشت #محسنات_جنگ دوازده روزه را بیان می کرد و می گفت : اتفاقا جنگ برا ما بد نشد تهران تعطیل شد بچه ها آمدند نخودها و آلبالوها را چیدیم ، پول کارگر ندادیم!!
نگاه ایشان به جنگ از دیدگاه فلسفه #سودگرایی #جرمی_بنتام بود!
تا بحال از این زاویه به جنگ نگاه نکرده بودم.
✍عزتی رستگار
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
نگاه ایشان به جنگ از دیدگاه فلسفه #سودگرایی #جرمی_بنتام بود!
تا بحال از این زاویه به جنگ نگاه نکرده بودم.
✍عزتی رستگار
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
😁55❤9👍4🙊2🤯1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شنیدن میگن : طرف دفاع خیلی قرص و محکمیه ممکنه ازش #توپ رد بشه اما #بازیکن نه!
به روایت تصویر😳😁
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
به روایت تصویر😳😁
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
😁27❤9😡2
حکایت
در درون خود چه دارید؟
سالها پیش کشور #آلمان به دو بخش تقسیم شده بود، آلمان شرقی و آلمان غربی و دیواری شهر #برلین را به دو قسمت برلین شرقی و برلین غربی تقسیم کرده بود.
یک روز، افرادی از برلین شرقی کامیونی پر از زباله و خوراکیهای گندیده متعفن را به سمت غربی دیوار یعنی برلین غربی ریختند.
مردم برلین غربی به سادگی می توانستند تلافی و انتقام جویی کنند، ولی این کار را انجام ندادند! ولی به جای آن کامیونی پر از کنسروهای خوراکی،بسته های نان و شیر و دیگر مایحتاج خوراکی تازه را در سمت شرقی دیوار یعنی برلین شرقی با نظم چیدند و گذاشتند.
و بر روی بسته ها تابلویی نهادند که بر آن نوشته شده بود:
هرکس از آنچه دارد به دیگران می دهد!
چه حقیقت زیبایی، ما تنها از آنچه پر هستیم به دیگران می دهیم!
چه چیزی در درون شماست؟
محبت یا نفرت؟
صلح یا جنگ؟
حیات یا مرگ؟
برکت یا لعنت؟
ظرفیت ساختن یا ظرفیت تخریب؟
شما چه چیز به دیگران هدیه می دهید ...؟
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
در درون خود چه دارید؟
سالها پیش کشور #آلمان به دو بخش تقسیم شده بود، آلمان شرقی و آلمان غربی و دیواری شهر #برلین را به دو قسمت برلین شرقی و برلین غربی تقسیم کرده بود.
یک روز، افرادی از برلین شرقی کامیونی پر از زباله و خوراکیهای گندیده متعفن را به سمت غربی دیوار یعنی برلین غربی ریختند.
مردم برلین غربی به سادگی می توانستند تلافی و انتقام جویی کنند، ولی این کار را انجام ندادند! ولی به جای آن کامیونی پر از کنسروهای خوراکی،بسته های نان و شیر و دیگر مایحتاج خوراکی تازه را در سمت شرقی دیوار یعنی برلین شرقی با نظم چیدند و گذاشتند.
و بر روی بسته ها تابلویی نهادند که بر آن نوشته شده بود:
هرکس از آنچه دارد به دیگران می دهد!
چه حقیقت زیبایی، ما تنها از آنچه پر هستیم به دیگران می دهیم!
چه چیزی در درون شماست؟
محبت یا نفرت؟
صلح یا جنگ؟
حیات یا مرگ؟
برکت یا لعنت؟
ظرفیت ساختن یا ظرفیت تخریب؟
شما چه چیز به دیگران هدیه می دهید ...؟
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
👏50❤15
🔵عجب آشفته بازاری است ایران!
🔹#کیهان: ترامپ و نتانیاهو نباید زنده بمانند!
🔹#مهدی_رسولی_مداح : هر کسی در عالم بتونه ترامپ را به درک واصل کنه؛ جایزه اش با ما!
🔹#رئیس_تبلیغات_اسلامی_آذربایجان_غربی برای سر ترامپ جایزه صد میلیارد تومانی گذاشت!!
🔹کارلسون: آقای رئیس جمهور، دو آیت الله فتوای کشتن ترامپ رو دادن
#پزشکیان: نه ما دنبال اینکار نیستیم!
🔹بلاخره تصمیم گیرنده اصلی کیست ؟کدام یک درست می گوید ؟رییس جمهور ؟ کیهان ؟ مداح ؟ رییس تبلیغات...؟
🔴آیا واقعاً در ایران یک حکومت مرکزی وجود دارد که قوانین واحدی برای همه ایرانیان تدوین و اجرا می کند یا نه حکومت #ملوک_الطوایفی بر ایران حاکم است که سردمداران آنها از حکومت مرکزی قدرتمندتر می باشند و با ارتکاب اعمال خودسرانه و با خطر انداختن امنیت ملی بازخواست هم نمی شوند!
البته فارغ از این مصداق، بحث تصمیم گیری های ملوک الطوایفی متاسفانه در کشور ما جدی است و باید نهادهای مربوطه وارد شده و کشور را از آسیب های احتمالی نجات دهند!
✍عزتی رستگار
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
🔹#کیهان: ترامپ و نتانیاهو نباید زنده بمانند!
🔹#مهدی_رسولی_مداح : هر کسی در عالم بتونه ترامپ را به درک واصل کنه؛ جایزه اش با ما!
🔹#رئیس_تبلیغات_اسلامی_آذربایجان_غربی برای سر ترامپ جایزه صد میلیارد تومانی گذاشت!!
🔹کارلسون: آقای رئیس جمهور، دو آیت الله فتوای کشتن ترامپ رو دادن
#پزشکیان: نه ما دنبال اینکار نیستیم!
🔹بلاخره تصمیم گیرنده اصلی کیست ؟کدام یک درست می گوید ؟رییس جمهور ؟ کیهان ؟ مداح ؟ رییس تبلیغات...؟
🔴آیا واقعاً در ایران یک حکومت مرکزی وجود دارد که قوانین واحدی برای همه ایرانیان تدوین و اجرا می کند یا نه حکومت #ملوک_الطوایفی بر ایران حاکم است که سردمداران آنها از حکومت مرکزی قدرتمندتر می باشند و با ارتکاب اعمال خودسرانه و با خطر انداختن امنیت ملی بازخواست هم نمی شوند!
البته فارغ از این مصداق، بحث تصمیم گیری های ملوک الطوایفی متاسفانه در کشور ما جدی است و باید نهادهای مربوطه وارد شده و کشور را از آسیب های احتمالی نجات دهند!
✍عزتی رستگار
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
👍92❤7😁6👌4🤣2
هنگامی که #فرومایگان در گسترش تباهی و شرّ با هم متحد میشوند، اگر مردمان به یاری یکدیگر نیایند، یکبهیک فرو خواهند افتاد و بیرحمانه قربانی تحقیر و شکستی رقتآور خواهند شد.
یادمان باشد که پلیدی و شرّ را نه فقط باید افشا کرد که باید شکست داد.
#ادموند_برک
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
یادمان باشد که پلیدی و شرّ را نه فقط باید افشا کرد که باید شکست داد.
#ادموند_برک
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
👍24❤5
نظمی که #زالممد به شهرنو داد، تمام بلدیه شما با بودجه و متخصصینش نتوانست بشهر تهران بده.
#حاجی_آقا
#صادق_هدایت
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
#حاجی_آقا
#صادق_هدایت
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
👏35❤1
#ﺍﻧﮕﺸﺘﻬﺎﯼ_ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ ، ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ، ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ، ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ
ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ، ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ
ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ...
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ , ﻟﻬﺶ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﭘﺎﯾﯿﻨﺘﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﯿﻢ
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎست
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ
ﺁﻓﺮﯾﺪ
ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻟﺬﺕ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﻢ ...
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ، ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ
ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ...
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ , ﻟﻬﺶ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﭘﺎﯾﯿﻨﺘﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﯿﻢ
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎست
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ
ﺁﻓﺮﯾﺪ
ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻟﺬﺕ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﻢ ...
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
👍57❤8👏4
روزی #لئونید_برژنف نخستوزير شوروی از #خياط مخصوصش در مسکو خواست تا از پارچهای كه آورده يک دست كت و شلوار برای او بدوزد ولی خياط بعد از اندازهگيری پارچه گفت که اندازۀ آن برای کتوشلوار جناب برژنف كافی نيست.
برژنف پارچه را گرفت و در سفری كه به بلگراد داشت به صورت اتفاقی از يک خياط يوگوسلاو خواست تا برایش يک دست كت و شلوار بدوزد . خياط بعد از اندازهگيری گفت كه مقدار پارچه زیاد است و ميتواند حتی يک جليقۀ اضافی نيز از آن دربیاورد !!
برژنف با تعجب از مشاور خود پرسيد پس چرا آن خياط روس نتوانست این كتوشلوار را بدوزد ؟؟ او پاسخ داد : قربان خیاط گناهی ندارد چون مردم در مسکو شما را بزرگتر از آن چه كه واقعا هستيد تصور ميكنند...
حالا حکایت ما مردم است که بعضی هارو خیلی #بزرگتر_از_خودشون می بینیم...!
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
برژنف پارچه را گرفت و در سفری كه به بلگراد داشت به صورت اتفاقی از يک خياط يوگوسلاو خواست تا برایش يک دست كت و شلوار بدوزد . خياط بعد از اندازهگيری گفت كه مقدار پارچه زیاد است و ميتواند حتی يک جليقۀ اضافی نيز از آن دربیاورد !!
برژنف با تعجب از مشاور خود پرسيد پس چرا آن خياط روس نتوانست این كتوشلوار را بدوزد ؟؟ او پاسخ داد : قربان خیاط گناهی ندارد چون مردم در مسکو شما را بزرگتر از آن چه كه واقعا هستيد تصور ميكنند...
حالا حکایت ما مردم است که بعضی هارو خیلی #بزرگتر_از_خودشون می بینیم...!
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
👍55👌7❤2💊1
وقتی #خودخواهیِ یک فرد برای جامعهای به صورت قانون درآمد، فانوس بردارید و روز روشن به دنبال عدالت و انسانیت بگردید!!!!
#موريس_مترلينگ
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
#موريس_مترلينگ
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
👍70👏7❤3😢2
#طالبان اعلام کرده که میخواد کشت #خشخاش در افغانستان را ممنوع کنه.
یکی از برادران ایرانی زیرش کامنت گذاشته
داداش از رو عصبانیت تصمیم نگیر🤣😂😅
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
یکی از برادران ایرانی زیرش کامنت گذاشته
داداش از رو عصبانیت تصمیم نگیر🤣😂😅
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
😁89🤣43👏6❤5
#آدولف_آیشمن ( ۱۹۰۶-۱۹۶۲)مسئول «اداره امور مربوط به یهودیان» در «اداره اصلی امنیت رایش»ازسال۱۹۴۱تا۱۹۴۵ بود. وی که از افسران بلندپایه حزب نازی بود، در جریان جنگ جهانی دوم، دستور فرستادن بسیاری از یهودیان را به «کورههای آدمسوزی» صادر کردهبود. وی پس از شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم، موفق شد تا به همراه خانوادهاش به آرژانتین فرار کند،و ده سال با تام مستعار"ریکاردو کلمنت" دراین کشور زندگی کرد.
اما توسط موساد شناسایی شد و توسط یک گروه کماندویی متشکل از افسران موساد و شاباک، درسال۱۹۶۰ربوده و به اسرائیل آورده شد. وی در دادگاهی در اورشلیم به ۱۵ جرم مختلف که مهمترین آنها «جنایت علیه قوم یهود»، «جنایت علیه بشریت» و «جنایت جنگی در دورهٔ آلمان نازی» بود، متهم و محکوم شد. وی در سال ۱۹۶۲ میلادی در اسرائیل «اعدام» شدو جسدش سوزانده شد وخاکسترش نیز به دریا ریخته شد.
او در لحظه های آخر عمر گفت: یک خواسته دارم و آن اینست که اول در نزد یک عالم یهودی به دین بهود درآیم سپس اعدامم کنید!!!!!
گفتند :چه فرقی میکند چه اثری برای شما دارد گفت: بگذار تا یک یهودی دیگر کشته شود!!!!!!
در احوال #آدولف_آیشمن، مسئول جنایتکار "ادارۀ امور مربوط به یهودیان" در حکومت هیتلر، نوشتهاند؛ که وقتی آیشمن در زندان بود، کسی یک رمان برایش میفرستد و آیشمن خواندن رمان را آغاز میکند، ولی یک روز بعد، کتاب را به زندانبان پس میدهد. زندانبان از آیشمن پرسید ظرف یک روز این کتاب قطور را خواندی؟ آیشمن میگوید: «نه، نخواندمش. این رمان #غیر_اخلاقی است.»
ظاهرا رمان ارسال شده برای آیشمن، حاوی صحنهها و توصیفات اروتیک بود و آیشمن به همین دلیل آن را غیر اخلاقی دانست و از خواندنش اجتناب کرد. آیشمنی که یکی از مسببین اصلی کشته شدن چند میلیون یهودی در حکومت هیتلر بود، این کارش را غیر اخلاقی نمیدانست ولی خواندن یک صفحۀ اروتیک از فلان رمان را غیر اخلاقی میدانست.
(مطبوعات اروپا وآمریکا به خلخالی لقب آیشمن دادند)
کتاب خاطرات خلخالی-ج دوم _ص ۵-۶ بااندکی تلخیص و تغییر
✍عزتی رستگار
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
اما توسط موساد شناسایی شد و توسط یک گروه کماندویی متشکل از افسران موساد و شاباک، درسال۱۹۶۰ربوده و به اسرائیل آورده شد. وی در دادگاهی در اورشلیم به ۱۵ جرم مختلف که مهمترین آنها «جنایت علیه قوم یهود»، «جنایت علیه بشریت» و «جنایت جنگی در دورهٔ آلمان نازی» بود، متهم و محکوم شد. وی در سال ۱۹۶۲ میلادی در اسرائیل «اعدام» شدو جسدش سوزانده شد وخاکسترش نیز به دریا ریخته شد.
او در لحظه های آخر عمر گفت: یک خواسته دارم و آن اینست که اول در نزد یک عالم یهودی به دین بهود درآیم سپس اعدامم کنید!!!!!
گفتند :چه فرقی میکند چه اثری برای شما دارد گفت: بگذار تا یک یهودی دیگر کشته شود!!!!!!
در احوال #آدولف_آیشمن، مسئول جنایتکار "ادارۀ امور مربوط به یهودیان" در حکومت هیتلر، نوشتهاند؛ که وقتی آیشمن در زندان بود، کسی یک رمان برایش میفرستد و آیشمن خواندن رمان را آغاز میکند، ولی یک روز بعد، کتاب را به زندانبان پس میدهد. زندانبان از آیشمن پرسید ظرف یک روز این کتاب قطور را خواندی؟ آیشمن میگوید: «نه، نخواندمش. این رمان #غیر_اخلاقی است.»
ظاهرا رمان ارسال شده برای آیشمن، حاوی صحنهها و توصیفات اروتیک بود و آیشمن به همین دلیل آن را غیر اخلاقی دانست و از خواندنش اجتناب کرد. آیشمنی که یکی از مسببین اصلی کشته شدن چند میلیون یهودی در حکومت هیتلر بود، این کارش را غیر اخلاقی نمیدانست ولی خواندن یک صفحۀ اروتیک از فلان رمان را غیر اخلاقی میدانست.
(مطبوعات اروپا وآمریکا به خلخالی لقب آیشمن دادند)
کتاب خاطرات خلخالی-ج دوم _ص ۵-۶ بااندکی تلخیص و تغییر
✍عزتی رستگار
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
👌14❤11🔥5🤷♂2👎1
✅#قربانی_جهل
چند سال قبل در درمانگاهی کوچک و دور در یکی از شهرستان های تهران شیفت بودم.حوالی ساعت 5 بعد از ظهر خانمی حدودا 50 ساله با دو مرد که احتمالا پسر یا برادرانش بودند مراجعه کرد.فشارش را گرفتم 23 بود.با هر ضربانی که قلبش می زد جیوه ی فشار سنج تکان های شدیدی می خورد. در نزدیکی درمانگاه بسیار نزدیک به بیمارستانی دولتی و مجهز بود.گفتم سریع بروید بیمارستان.یک مرد دیگر هم وارد شد.برادر بزرگ خانم بود.گفت دکتر جان خودت یک کاریش بکن بیمارستان نریم.یک ثانیه هم مکث نکردم و گفتم باید برود بیمارستان.
مرد پشت سر خانم ایستاد و سرش را به طرف شانه اش کمی خم کرد.
دستش را به چانه اش کشید و گفت این تن بمیره یه سرم بزنی درست میشه.گفتم آقا اگر جانش برایت مهم است باید بروید بیمارستان و اینجا هیچ چیزی نیست.(امکانات تشخیصی نداشتم)
از پشت میز بلند شدم و به سمت درب خروج اومدم و با دست بیمارستان رو نشون دادم.گفتم با ماشین 2 دقیقه ای میرسی
برای اینکه وقت هدر نرود به صندوق گفتم پول ویزیتش را پس بده تا تعلقی برای ماندن نداشته باشند.
پول را گرفتند و رفتند.
حدودا ساعت 8 بود .شیفت من تمام شده بود و همکار بعدی آمده بود.
کیفم را برداشتم که بروم دیدم همان مرد آمد.گفتم چی شد رفتی بیمارستان؟حال مریضت چطور هست؟اینجا چه می کنی؟
گفت آمدم گواهی فوت بگیرم.
خُشکم زد.
گفتم مگه بیمارستان نرفتید؟
گفت بهش آبغوره و ماست دادیم فشارش پایین بیاید و بعد از خوردن داشت خوب میشد که پیشانی اش عرق کرد و تمام کرد.
عمر خواهرم تمام شد.دکتر جان بیا بریم خودت بنویسش.
چند دقیقه لال شده بودم.گفتم پلیس را صدا کنند.
من شاکی بودم،این بار پزشک بود که از قصور همراه بیمار شاکی بود.
مریض به راحتی و به امید اثر کردن آبغوره و ماست برای پایین آمدن فشار فوت کرده بود.
پشت تلفن پلیس گفت ما کاری نمی توانیم کنیم.
گواهی فوت ننوشتم و گفتم کسی هم ننویسد.
ولی #مریض_قربانی_جهل شد.
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
چند سال قبل در درمانگاهی کوچک و دور در یکی از شهرستان های تهران شیفت بودم.حوالی ساعت 5 بعد از ظهر خانمی حدودا 50 ساله با دو مرد که احتمالا پسر یا برادرانش بودند مراجعه کرد.فشارش را گرفتم 23 بود.با هر ضربانی که قلبش می زد جیوه ی فشار سنج تکان های شدیدی می خورد. در نزدیکی درمانگاه بسیار نزدیک به بیمارستانی دولتی و مجهز بود.گفتم سریع بروید بیمارستان.یک مرد دیگر هم وارد شد.برادر بزرگ خانم بود.گفت دکتر جان خودت یک کاریش بکن بیمارستان نریم.یک ثانیه هم مکث نکردم و گفتم باید برود بیمارستان.
مرد پشت سر خانم ایستاد و سرش را به طرف شانه اش کمی خم کرد.
دستش را به چانه اش کشید و گفت این تن بمیره یه سرم بزنی درست میشه.گفتم آقا اگر جانش برایت مهم است باید بروید بیمارستان و اینجا هیچ چیزی نیست.(امکانات تشخیصی نداشتم)
از پشت میز بلند شدم و به سمت درب خروج اومدم و با دست بیمارستان رو نشون دادم.گفتم با ماشین 2 دقیقه ای میرسی
برای اینکه وقت هدر نرود به صندوق گفتم پول ویزیتش را پس بده تا تعلقی برای ماندن نداشته باشند.
پول را گرفتند و رفتند.
حدودا ساعت 8 بود .شیفت من تمام شده بود و همکار بعدی آمده بود.
کیفم را برداشتم که بروم دیدم همان مرد آمد.گفتم چی شد رفتی بیمارستان؟حال مریضت چطور هست؟اینجا چه می کنی؟
گفت آمدم گواهی فوت بگیرم.
خُشکم زد.
گفتم مگه بیمارستان نرفتید؟
گفت بهش آبغوره و ماست دادیم فشارش پایین بیاید و بعد از خوردن داشت خوب میشد که پیشانی اش عرق کرد و تمام کرد.
عمر خواهرم تمام شد.دکتر جان بیا بریم خودت بنویسش.
چند دقیقه لال شده بودم.گفتم پلیس را صدا کنند.
من شاکی بودم،این بار پزشک بود که از قصور همراه بیمار شاکی بود.
مریض به راحتی و به امید اثر کردن آبغوره و ماست برای پایین آمدن فشار فوت کرده بود.
پشت تلفن پلیس گفت ما کاری نمی توانیم کنیم.
گواهی فوت ننوشتم و گفتم کسی هم ننویسد.
ولی #مریض_قربانی_جهل شد.
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
😭45❤10👍8🤷♂6😢4😱2👎1
این جمله« شهدا شرمنده ایم »
یا از زبان بر منبر نشستههای مفتخور بیرون میاد
یا از زبان #پامنبریهای متصل به رانت.
بله. شما باید شرمنده باشید.
شما مسبب وضع موجود هستید. من هیچ شرمندگی ندارم.
چون مسئولیتی نداشتم.
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
یا از زبان بر منبر نشستههای مفتخور بیرون میاد
یا از زبان #پامنبریهای متصل به رانت.
بله. شما باید شرمنده باشید.
شما مسبب وضع موجود هستید. من هیچ شرمندگی ندارم.
چون مسئولیتی نداشتم.
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
👍80❤6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ادب_احترام میاره
و #احترام_اعتبار
#آموزش نقش مهمی در پیشرفت جامعه ازجمیع جهات دارد جامعه ژاپن ضمن حفظ فرهنگ اصیل نیاکان خود در مسیر پیشرفت و ترقی قرار دارد. این بچه با این عمل سمبلیک خود نشان میدهد که آموزش چقدر در آنجا اهمیت دارد!
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
و #احترام_اعتبار
#آموزش نقش مهمی در پیشرفت جامعه ازجمیع جهات دارد جامعه ژاپن ضمن حفظ فرهنگ اصیل نیاکان خود در مسیر پیشرفت و ترقی قرار دارد. این بچه با این عمل سمبلیک خود نشان میدهد که آموزش چقدر در آنجا اهمیت دارد!
#دوست_داران_دانایی
@danaeeii
❤46👏8💔3👎1👀1