در این جهان زندگی کردن کارِ خسته کنندهای است هر وقت دور و برت را نگاه میکنی همیشه کسی هست که بخواهد حالت را بگیرد، آن هم بدونِ هیچ دلیلی!
#ساندویچ_ژامبون
#چارلز_بوکوفسکی
@danaeeii
#ساندویچ_ژامبون
#چارلز_بوکوفسکی
@danaeeii
" پیش میآید آدم مدتها غصهدار باشد بیآنکه خودش دخالتی در بوجود امدنش داشته باشد و ما مدتهاست که غصه داریم . "
✍عزتی رستگار
@danaeeii
✍عزتی رستگار
@danaeeii
چه کسی پیروز جنگ است؟ نمیدانم عزیزم، نمیدانم چه کسی پیروز است اما بیشک جوانیِ ما، باخته است.!
@danaeeii
@danaeeii
Forwarded from Bamsi 09
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 لیزر؟ تیغ؟ وکس؟ دیگه وقتت رو با این روش های موقتی تلف نکن!
این موبر دائمی هم گیاهیه و هم موهای زائدتو برای همیشه از ریشه میسوزونه اونم فقط با 1️⃣ دوره مصرف!
✅ دیگه نه نیازی به تیغ و لیزره نه تحمل درد و هزینه بالا
الان وقتشه یه مشاوره رایگان بگیری و 50 درصد تخفیف هم مهمون ما باشی👇👇
bam30.com/ads/landings/a311-26f6d
bam30.com/ads/landings/a311-26f6d
این موبر دائمی هم گیاهیه و هم موهای زائدتو برای همیشه از ریشه میسوزونه اونم فقط با 1️⃣ دوره مصرف!
✅ دیگه نه نیازی به تیغ و لیزره نه تحمل درد و هزینه بالا
الان وقتشه یه مشاوره رایگان بگیری و 50 درصد تخفیف هم مهمون ما باشی👇👇
bam30.com/ads/landings/a311-26f6d
bam30.com/ads/landings/a311-26f6d
خدا وقتی مسئولین ایرانی را آفرید بعدش هزار بار دکمه کنسل رو فشار داد اما فایده نداشت ، سِند شده بود!!😳😁
@danaeeii
@danaeeii
میگن یک روز صبح که حیوانات ساکن در کشتی نوح بیدار شدند؛ گرگ رو کرد به گوسفند و گفت: پدر سوخته امروز خیلی گردوخاک می کنی! می خوام بخورمت!
گوسفند گفت: عمو انگار وسط آبیم ها!
همه جا خیسه؛ گرد و خاک کجا بود؟
می خوای بخوری بیا بخور!
چرا بهانه ی الکی می گیری؟
حالا حکایت شرایط فعلی ماست.
شرکت توزیع برق می خواد سرکیسه کنه؛ نرخ الگوی مصرف را گذاشته ۲۰۰ کیلو وات برق در ماه.
خب آدم ناحسابی!
خب آدم بی سواد!
مصرف یک یخچال فریزر در ماه بیشتر از ۲۰۰ کیلو وات خواهد شد.
اگه انتظارت اینه شبمان را با یک لامپ ۲۰ وات روشن کنیم و یخدان یونولیتی داشته باشیم و بادبزنی در دست، اعلام بفرما، دیگه چرا گرد و خاک الکی می کنی
@danaeeii
گوسفند گفت: عمو انگار وسط آبیم ها!
همه جا خیسه؛ گرد و خاک کجا بود؟
می خوای بخوری بیا بخور!
چرا بهانه ی الکی می گیری؟
حالا حکایت شرایط فعلی ماست.
شرکت توزیع برق می خواد سرکیسه کنه؛ نرخ الگوی مصرف را گذاشته ۲۰۰ کیلو وات برق در ماه.
خب آدم ناحسابی!
خب آدم بی سواد!
مصرف یک یخچال فریزر در ماه بیشتر از ۲۰۰ کیلو وات خواهد شد.
اگه انتظارت اینه شبمان را با یک لامپ ۲۰ وات روشن کنیم و یخدان یونولیتی داشته باشیم و بادبزنی در دست، اعلام بفرما، دیگه چرا گرد و خاک الکی می کنی
@danaeeii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 هموطنی که دیشب حین صدای تجاوز نظامی، در خیابانهای تهران ویالون مینواختی، ناز شصتت! زیباترین جلوهٔ عشق به میهن بودی! اشکی که هموطنانت با دیدن نواختنت از پشت پنجرهها میریختند زیباترین رخداد دیشب تهران نبود؟ تنت سلامت و شهر و وطنت امن و پایدار!❤️
از صفحه محمدرضا جلاییپور
@danaeeii
از صفحه محمدرضا جلاییپور
@danaeeii
#پرستو_فروهر
🔺«گاهی باید ضرب محکم مشت را بخوری تا بهخود آیی که کجا زندگی میکنی .»
#غلامحسین_ساعدی
روز پنجم بهمن ۱۳۹۴ بود و من برای رسیدگی به وضعیت آشفته خانه پدر و مادرم که مورد دستبرد عدهای «ناشناس» قرار گرفته بود به تهران رفته بودم .
آن روز فرزین مخبر ، یکی از همحزبیهای قدیمی پدر و مادرم ، که با احتیاط از لابلای کاغذها و اسباب درهمریخته میگذشت ، روایت دیدارش از غلامحسین ساعدی در نیمهی دهه ۵۰ در بیمارستان را چنین بازگفت :
"عدهای «ناشناس» در جادهای دورافتاده ساعدی را کتک زده بودند . زیر چشمهایش کبود بود و صورتش ورم کرده . همانطور که با آن هیکل درشت و کوفته از درد روی تخت بیمارستان افتاده بود ، مشتش را گره کرد و با شدتی تا صورت خود برد و گفت : گاهی باید ضرب محکم مشت را بخوری تا بهخود آیی که کجا زندگی میکنی ."
حالا دوباره این جملهی ساعدی با تمام تلخی و درد آن ، مصداق تازه یافته است . انگار او دوباره آن مشت محکم را خورده است تا ما به خود آییم که در چه زمانهای زندگی میکنیم ، با چه دریدگیهایی روبرو هستیم .
یاد غلامحسین ساعدی گرامی ! یاد فرزین مخبر گرامی ! یاد همهی آنان که در تنگنای ظلم و دریدگی آزاده زیستند ، گرامی .
@danaeeii
🔺«گاهی باید ضرب محکم مشت را بخوری تا بهخود آیی که کجا زندگی میکنی .»
#غلامحسین_ساعدی
روز پنجم بهمن ۱۳۹۴ بود و من برای رسیدگی به وضعیت آشفته خانه پدر و مادرم که مورد دستبرد عدهای «ناشناس» قرار گرفته بود به تهران رفته بودم .
آن روز فرزین مخبر ، یکی از همحزبیهای قدیمی پدر و مادرم ، که با احتیاط از لابلای کاغذها و اسباب درهمریخته میگذشت ، روایت دیدارش از غلامحسین ساعدی در نیمهی دهه ۵۰ در بیمارستان را چنین بازگفت :
"عدهای «ناشناس» در جادهای دورافتاده ساعدی را کتک زده بودند . زیر چشمهایش کبود بود و صورتش ورم کرده . همانطور که با آن هیکل درشت و کوفته از درد روی تخت بیمارستان افتاده بود ، مشتش را گره کرد و با شدتی تا صورت خود برد و گفت : گاهی باید ضرب محکم مشت را بخوری تا بهخود آیی که کجا زندگی میکنی ."
حالا دوباره این جملهی ساعدی با تمام تلخی و درد آن ، مصداق تازه یافته است . انگار او دوباره آن مشت محکم را خورده است تا ما به خود آییم که در چه زمانهای زندگی میکنیم ، با چه دریدگیهایی روبرو هستیم .
یاد غلامحسین ساعدی گرامی ! یاد فرزین مخبر گرامی ! یاد همهی آنان که در تنگنای ظلم و دریدگی آزاده زیستند ، گرامی .
@danaeeii
میرزا کوچک خان جنگلی :
« اجنبی که فقط روس و بریتانیا نیست..،!!
هر آﻥ کس که برای غاﺭت ایراﻥ تفنگ خود را بر سر من و شما گرفته است تا آزاﺩی فراموشمان گرﺩد، اجنبیست!!
@danaeeii
« اجنبی که فقط روس و بریتانیا نیست..،!!
هر آﻥ کس که برای غاﺭت ایراﻥ تفنگ خود را بر سر من و شما گرفته است تا آزاﺩی فراموشمان گرﺩد، اجنبیست!!
@danaeeii
✅آیتالله موسوی اردبیلی(ره) :
«روزی امام خمینی در جمعی در باره کسانی گفتند: "اینها آدمهای خوب و متدينی هستند." يكی گفت: "آنها شما را قبول ندارند." امام فرمود: "قبول نداشته باشند، مگر من اصول دين هستم؟!
من هم فردی هستم مانند افراد ديگر، ممكن است كسی مرا قبول كند كس ديگر هم قبول نكند!"
من در زمان حيات امام نيز اين مطلب را در نمازجمعه گفتم.
@danaeeii
«روزی امام خمینی در جمعی در باره کسانی گفتند: "اینها آدمهای خوب و متدينی هستند." يكی گفت: "آنها شما را قبول ندارند." امام فرمود: "قبول نداشته باشند، مگر من اصول دين هستم؟!
من هم فردی هستم مانند افراد ديگر، ممكن است كسی مرا قبول كند كس ديگر هم قبول نكند!"
من در زمان حيات امام نيز اين مطلب را در نمازجمعه گفتم.
@danaeeii
صبح پشت یک پراید نوشته بود :
لجم بگیره
دنیا را لجن میگیره
واقعا با لج و لجبازی ی عده دنیا تبدیل به لجنزار شده!
✍عزتی رستگار
@danaeeii
لجم بگیره
دنیا را لجن میگیره
واقعا با لج و لجبازی ی عده دنیا تبدیل به لجنزار شده!
✍عزتی رستگار
@danaeeii
تو سکانس معروف فیلم مشق شب، کیارستمی از بچهای که جلوی دوربین نشسته میپرسه میدونی تنبیه یعنی چی؟ بچه میگه آره، یعنی کتک. بعد میپرسه میدونی تشویق یعنی چی؟ بچه یه کم فکر میکنه میگه نه.
سربسته بگم، ایرانی بودن یه همچین حسی داره.....
✍محسن طهماسبی
@danaeeii
سربسته بگم، ایرانی بودن یه همچین حسی داره.....
✍محسن طهماسبی
@danaeeii
✅جنگ #پیروزی نمی آورد #تیره_روزی می آورد!
🔹در دوره دبستان آموزگاری خشن و جنگی داشتم تیپ و قیافه نظامی داشت. روزی انشایی با موضوع؛ جنگ جنگ تا پیروزی داد و گفت : ازین موضوع ده خط انشاء بنویسید بدون اینکه اصول و قواعد نگارشی را آموزش دهد.
چون هیچ اطلاعاتی تو این زمینه نداشتم دفترم را پیش همسایه ای که دارای مدرک سیکل ولی باسواد بود بردم ایشون دست به قلمش خوب بود و ازش خواستم برایم ده خط انشاء بنویسد و بعد از نوشتن آن آموزگارم در کلاس انشاء ازم خواست که آن را بخوانم. شروع کردم به خواندن تا اینکه رسیدم به این جمله؛ جنگ پیروزی نمی آورد تیره روزی می آورد.
آموزگارم انگار به مذاقش خوش نیامد و پرسید: تیره روزی یعنی چه؟ من واقعا معنی اش را نمی دانستم فقط سکوت کردم.
گفت: چه کسی انشاتو نوشته؟ با ترس گفتم: همسایمون!! آموزگار گفت: چرا خودت ننوشتی؟ در همین حین چنان با سیلی تو گوشم نواخت که صدای نواختش سکوت را در کلاس حاکم کرد و من حتی جرات اعتراض هم نداشتم که چرا زدی؟ چون ما نسل مطیعی بودیم نه معترض!
✳️ آن روز من هم بخاطر جنگ ، زده شدم و هم از جنگ ، زده شدم! و عملا پی بردم که جنگ تیره روزی می آورد!
◀️ جمله ای را از #هرودت نقل می کنند: که جنگ را هيچكس دوست ندارد. در جنگ پدران پسران را به خاك ميسپارند حال آنكه در صلح، پسران پدران را!
✍عزتی رستگار _ رزن
@danaeeii
🔹در دوره دبستان آموزگاری خشن و جنگی داشتم تیپ و قیافه نظامی داشت. روزی انشایی با موضوع؛ جنگ جنگ تا پیروزی داد و گفت : ازین موضوع ده خط انشاء بنویسید بدون اینکه اصول و قواعد نگارشی را آموزش دهد.
چون هیچ اطلاعاتی تو این زمینه نداشتم دفترم را پیش همسایه ای که دارای مدرک سیکل ولی باسواد بود بردم ایشون دست به قلمش خوب بود و ازش خواستم برایم ده خط انشاء بنویسد و بعد از نوشتن آن آموزگارم در کلاس انشاء ازم خواست که آن را بخوانم. شروع کردم به خواندن تا اینکه رسیدم به این جمله؛ جنگ پیروزی نمی آورد تیره روزی می آورد.
آموزگارم انگار به مذاقش خوش نیامد و پرسید: تیره روزی یعنی چه؟ من واقعا معنی اش را نمی دانستم فقط سکوت کردم.
گفت: چه کسی انشاتو نوشته؟ با ترس گفتم: همسایمون!! آموزگار گفت: چرا خودت ننوشتی؟ در همین حین چنان با سیلی تو گوشم نواخت که صدای نواختش سکوت را در کلاس حاکم کرد و من حتی جرات اعتراض هم نداشتم که چرا زدی؟ چون ما نسل مطیعی بودیم نه معترض!
✳️ آن روز من هم بخاطر جنگ ، زده شدم و هم از جنگ ، زده شدم! و عملا پی بردم که جنگ تیره روزی می آورد!
◀️ جمله ای را از #هرودت نقل می کنند: که جنگ را هيچكس دوست ندارد. در جنگ پدران پسران را به خاك ميسپارند حال آنكه در صلح، پسران پدران را!
✍عزتی رستگار _ رزن
@danaeeii