♻️چرا روسیه توانست، ایران نه؟!
بی گمان این یک لحظەی ناب در تاریخ سوریه است. اسد و جولانی دشمنان قسم خوردەی یکدیگر، هر دو در مسکو مهمان پوتینند.
البته در سنت سیاسی روسیه، این امر چندان بی سابقه نیست. در دوران شوروی بارها پیش می آمد که رهبران کشورهای اقماری ناگهان مغضوب و با اشارەی کزملین جایشان را به فردی دیگر می دادند. حتی گاه پیش می آمد که رهبر یک حزب برادر هنگام سفر به مسکو دستور برکناری اش می آمد و ناچار به اقامت اجباری در روسیه و منع بازگشت به میهن می شد.
نزدیک ترین نمونه برکناری ببرک کارمل رئیس جمهور اسبق افغانستان هنگام سفر به مسکو به امر شوروی و جایگزینی دکتر نجیب الله بود.
ظاهرا امروز روسیه با ایدئولوژی زدایی از این سنت قدیمی - سنت مهمان نوازی همزمان از رهبر معزول و رهبر مستقر-- آن را با الزامات عصر حاضر هماهنگ کرده است.
امری که احتمالا مقامات ایرانی با دو چشم گرد شده از تعجب بدان می نگرند.
روسیه و ایران دو کشوری بودند که فعالانه از دولت اسد در جنگ داخلی این کشور حمایت کردند. حتی به جرات می توان گفت بمباران های کور و گستردەی روسیه عامل بیشترین ویرانی ها و تلفات در سوریه بود.
اما از همان آغاز تفاوتی بزرگ میان تهران و مسکو وجود داشت. روسیه هیچوقت منافع استراتژیک و مشخصا دو پایگاه دریایی و هوایی خود در سوریه را کتمان نکرد.
اما ایران تا توانست مقاصد ژئوپولتیک و اهداف عینی خود را در لفافەی ایدئولوژی پیچید.
کار بجایی رسید که گاه پیوست رسانەای و روایت ساری ایران از ماجرا اصل موضوع را به حاشیه می راند.
در روایت رسمی با مراجعه به روایات دینی و نمادپردازی های ایدئولوژیک سوریه به یک جبهەی حق و باطل دیگر تبدیل شد. نظام سکولار و بعثی حاکم بر دمشق چون فرشتەای مومن تصویر می شد که در محاصرەی شیاطین عبری و عربی مظلومانه و تنها ایستاده است.
امری که باعث شد در روزهای اول پس از سقوط اسد میزان خصومت حاکمان جدید با ایران بسیار بیشتر از روسیه باشد.
اصلی ترین پیام تصویر بالا اما نفی تصویرسازی های ایدئولوژیک و آرمانی از منازعات سیاسی و در قید منافع بودن آنهاست.
هیچ دور نیست که مسکو بشار اسد متحد دیرین را به چند قرارداد اقتصادی و امتیاز سرزمینی بفروشد.
برای مسکو مهم نیست که در دمشق چه اندیشەای حاکم است! اگر حضور یک سلفی جهادی در کاخ مردم همان مزایای حضور یک بعثی روسوفیل را داشته باشد، چه توفیری می کند؟
احتمالا بسیاری از خوانندگان یادشان نیست که ربع قرن پیش، پوتین چطور زمام قدرت را بدست گرفت.
رفیق ولادیمیر سوار بر موج اسلام هراسی پس از حملات القاعده در جهان و همزمانی آنها با چند یورش تروریستی در چچن و داغستان، پتک خود را بر میخ قدرت کرملین کوبید.
در نگاه اکثر روسها پوتین همان منجی بود که آمده بود روسیه را از چنگ هرج و مرج دهەی نود و بە اصطلاح " تروریسم اسلامی " نجات دهد که در حال بلعیدن کامل امنیت بود.
تنها چند سال بعد پوتین از دشمن قسم خوردەی اسلام گرایان به متحد آنها تبدیل شد. از حزب الله حماس گرفته تا جنبش حوثی و طالبان همه به تدریج به دائرەی همکاران مسکو پیوستند.
احمدالشرع اولین رهبر اسلام گرایی نیست که در کرملین مورد استقبال قرار می گیرد. مرغ ایران اما همیشه یک پا دارد!
#صلاح_الدین_خدیو
https://www.tg-me.com/darvishane49
بی گمان این یک لحظەی ناب در تاریخ سوریه است. اسد و جولانی دشمنان قسم خوردەی یکدیگر، هر دو در مسکو مهمان پوتینند.
البته در سنت سیاسی روسیه، این امر چندان بی سابقه نیست. در دوران شوروی بارها پیش می آمد که رهبران کشورهای اقماری ناگهان مغضوب و با اشارەی کزملین جایشان را به فردی دیگر می دادند. حتی گاه پیش می آمد که رهبر یک حزب برادر هنگام سفر به مسکو دستور برکناری اش می آمد و ناچار به اقامت اجباری در روسیه و منع بازگشت به میهن می شد.
نزدیک ترین نمونه برکناری ببرک کارمل رئیس جمهور اسبق افغانستان هنگام سفر به مسکو به امر شوروی و جایگزینی دکتر نجیب الله بود.
ظاهرا امروز روسیه با ایدئولوژی زدایی از این سنت قدیمی - سنت مهمان نوازی همزمان از رهبر معزول و رهبر مستقر-- آن را با الزامات عصر حاضر هماهنگ کرده است.
امری که احتمالا مقامات ایرانی با دو چشم گرد شده از تعجب بدان می نگرند.
روسیه و ایران دو کشوری بودند که فعالانه از دولت اسد در جنگ داخلی این کشور حمایت کردند. حتی به جرات می توان گفت بمباران های کور و گستردەی روسیه عامل بیشترین ویرانی ها و تلفات در سوریه بود.
اما از همان آغاز تفاوتی بزرگ میان تهران و مسکو وجود داشت. روسیه هیچوقت منافع استراتژیک و مشخصا دو پایگاه دریایی و هوایی خود در سوریه را کتمان نکرد.
اما ایران تا توانست مقاصد ژئوپولتیک و اهداف عینی خود را در لفافەی ایدئولوژی پیچید.
کار بجایی رسید که گاه پیوست رسانەای و روایت ساری ایران از ماجرا اصل موضوع را به حاشیه می راند.
در روایت رسمی با مراجعه به روایات دینی و نمادپردازی های ایدئولوژیک سوریه به یک جبهەی حق و باطل دیگر تبدیل شد. نظام سکولار و بعثی حاکم بر دمشق چون فرشتەای مومن تصویر می شد که در محاصرەی شیاطین عبری و عربی مظلومانه و تنها ایستاده است.
امری که باعث شد در روزهای اول پس از سقوط اسد میزان خصومت حاکمان جدید با ایران بسیار بیشتر از روسیه باشد.
اصلی ترین پیام تصویر بالا اما نفی تصویرسازی های ایدئولوژیک و آرمانی از منازعات سیاسی و در قید منافع بودن آنهاست.
هیچ دور نیست که مسکو بشار اسد متحد دیرین را به چند قرارداد اقتصادی و امتیاز سرزمینی بفروشد.
برای مسکو مهم نیست که در دمشق چه اندیشەای حاکم است! اگر حضور یک سلفی جهادی در کاخ مردم همان مزایای حضور یک بعثی روسوفیل را داشته باشد، چه توفیری می کند؟
احتمالا بسیاری از خوانندگان یادشان نیست که ربع قرن پیش، پوتین چطور زمام قدرت را بدست گرفت.
رفیق ولادیمیر سوار بر موج اسلام هراسی پس از حملات القاعده در جهان و همزمانی آنها با چند یورش تروریستی در چچن و داغستان، پتک خود را بر میخ قدرت کرملین کوبید.
در نگاه اکثر روسها پوتین همان منجی بود که آمده بود روسیه را از چنگ هرج و مرج دهەی نود و بە اصطلاح " تروریسم اسلامی " نجات دهد که در حال بلعیدن کامل امنیت بود.
تنها چند سال بعد پوتین از دشمن قسم خوردەی اسلام گرایان به متحد آنها تبدیل شد. از حزب الله حماس گرفته تا جنبش حوثی و طالبان همه به تدریج به دائرەی همکاران مسکو پیوستند.
احمدالشرع اولین رهبر اسلام گرایی نیست که در کرملین مورد استقبال قرار می گیرد. مرغ ایران اما همیشه یک پا دارد!
#صلاح_الدین_خدیو
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍15❤13👎2
♻️باور_منفی
دانشمندى آزمایش جالبى انجام داد!
او یك آكواریوم ساخت و با قرار دادن یک دیوار شیشهاى در وسط آكواریوم آن را به دو بخش تقسیم کرد.
در یک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش دیگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهی بزرگتر بود..
ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى دیگرى نمىداد.
او براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سویش حمله برد ولى هر بار با دیوار نامرئی كه وجود داشت برخورد مىکرد، همان دیوار شیشهاى که او را از غذاى مورد علاقهاش جدا مىکرد…
پس از مدتى، ماهى بزرگ ازحمله و یورش به ماهى کوچک دست برداشت. او باور کرده بود که رفتن به آن سوى آکواریوم و شکار ماهى کوچک، امرى محال و غیر ممکن است!
در پایان، دانشمند شیشه ی وسط آکواریوم را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز گذاشت.. ولى دیگر هیچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک حمله نکرد و به آنسوى آکواریوم نیز نرفت !!!
میدانید چـــــرا ؟
دیوار شیشهاى دیگر وجود نداشت، اما ماهى بزرگ در ذهنش دیوارى ساخته بود که از دیوار واقعى سختتر و بلندتر مىنمود و آن دیوار، دیوار بلند باور خود بود ! باوری از جنس محدودیت ! باوری به وجود دیواری بلند و غیر قابل عبور ! باوری از ناتوانی خویش،
اکنون این باور منفی نهادینه شده در جامعه،مردم را خموده ، منزوی ، منفعت جو و گاهی همدست استبداد قرار می دهد.
و جامعه ای که باور خود را برای دانستن و توانستم از دست بدهد به راحتی سواری می دهد.
#ح_درویشی ✍
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
دانشمندى آزمایش جالبى انجام داد!
او یك آكواریوم ساخت و با قرار دادن یک دیوار شیشهاى در وسط آكواریوم آن را به دو بخش تقسیم کرد.
در یک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش دیگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهی بزرگتر بود..
ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى دیگرى نمىداد.
او براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سویش حمله برد ولى هر بار با دیوار نامرئی كه وجود داشت برخورد مىکرد، همان دیوار شیشهاى که او را از غذاى مورد علاقهاش جدا مىکرد…
پس از مدتى، ماهى بزرگ ازحمله و یورش به ماهى کوچک دست برداشت. او باور کرده بود که رفتن به آن سوى آکواریوم و شکار ماهى کوچک، امرى محال و غیر ممکن است!
در پایان، دانشمند شیشه ی وسط آکواریوم را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز گذاشت.. ولى دیگر هیچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک حمله نکرد و به آنسوى آکواریوم نیز نرفت !!!
میدانید چـــــرا ؟
دیوار شیشهاى دیگر وجود نداشت، اما ماهى بزرگ در ذهنش دیوارى ساخته بود که از دیوار واقعى سختتر و بلندتر مىنمود و آن دیوار، دیوار بلند باور خود بود ! باوری از جنس محدودیت ! باوری به وجود دیواری بلند و غیر قابل عبور ! باوری از ناتوانی خویش،
اکنون این باور منفی نهادینه شده در جامعه،مردم را خموده ، منزوی ، منفعت جو و گاهی همدست استبداد قرار می دهد.
و جامعه ای که باور خود را برای دانستن و توانستم از دست بدهد به راحتی سواری می دهد.
#ح_درویشی ✍
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍30❤14👎2🥰1🤔1
♻️*تاریخ آینه آینده*
▫️نادر شاه در 1126 هجری شمسی، به دست چند نفر از نزدیکانش کشته شد. در آن زمان، مرزهای ایران از شمال غربی به تفلیس و ساحل شرقی دریای سیاه و از شمالشرقی به دریاچه آرال، از شرق تا کشمیر و از غرب فراتر از بغداد تا نزدیکی اردن فعلی و از جنوب تا کلیۀ شیخ نشین های فعلی سواحل جنوبی خلیج فارس گسترده بود. این گستره کم و بیش تا زمان مرگ آغا محمد خان قاجار (سال 1176 هجری شمسی) متعلق به ایران بود ولی با بیکفایتی شاهان بعد از آغا محمد خان، قسمتهای زیادی از شمال و همچنین شرق کشور توسط روس و انگلیس از ایران جدا شد.
▫️در این زمانها، دولت عثمانی همسایۀ غربی ایران بود که تا اوایل قرن بیستم حاکمیت کلیۀ کشورهای عربی غرب ایران از قبیل عربستان، عراق، سوریه، اردن و لبنان فعلی را در اختیار داشت. همچنین تقریباً کلیۀ کشورهای فعلی شمال آفریقا شامل مصر، لیبی، تونس، مراکش و الجزایر نیز متعلق به امپراطوری عثمانی و از غرب بسیاری از اروپا جزو خاک عثمانی بود. بی تدبیری سلاطین عثمانی که عمدتاً از نژاد ترکان آناتولی بودند و برای برتری بخشیدن به این نژاد، چندین قتل عام نسبت به ارامنه، یونانیان و حتی بخشی از اعراب واقع در جنوب آناتولی مرتکب شدند که موجب ضدیت شدید مردم کرد ،عرب ، ارمنی و اروپایی علیه نظام عثمانی موجب تضعیف این دولت شد و در بُعد خارجی، همپیمانی ناهنگام این امپراطوری با دولت آلمان در جنگ جهانی اول (بجای انتخاب سیاست بیطرفی) و حمله به غرب روسیه، با عکس العمل روسیه و انگلیس و فرانسه منجر به شکست های سخت و متوالی عثمانی گردید و نهایتاً در سال 1918 با پایان یافتن جنگ جهانی اول، بخش های بزرگی از سرزمینهای دولت عثمانی، بین دولت های روس و انگلیس و فرانسه تقسیم شد و آنچه باقی ماند، محدودۀ فعلی دولت ترکیه بود. در این تقسیم بندی، فلسطین جزو محدودۀ تحت قیمومیت انگلیس قرار گرفت.
▫️در جنگ جهانی دوم، تعداد زیادی از یهودیان اروپا به دست هیتلر کشته و یا آواره شدند که پس از پایان جنگ، دولت انگلیس موقعیت را مناسب دیدند تا منطقۀ فلسطین را در یک فرآیند چند ساله، در اختیار یهودیان قرار دهد و سپس موجب به رسمیت شناخته شدن دولت تازه تأسیس اسراییل در سازمان جدید التأسیس ملل متحد گردید و با تقویت مداوم تسلیحاتی از دولت اسراییل و حمایت از مهاجرت یهودیان از روسیه و کشورهای اروپایی و سایر نقاط دنیا به اسراییل، باعث تقویت هرچه بیشتر این دولت شد.
بطوریکه در جنگهای 1967 و 1972 قسمت های بزرگی از سرزمین های متعلق به مصر و دولت های تازه تأسیس عربی همسایۀ اسراییل، به تصرف اسراییل درآمد و میلیونها نفر از مردم فلسطین به اردن و لبنان رانده شدند و فلسطینیانی که همچنان در خاک فلسطین باقی ماندند، با فلاکت و محرومیتهای زیادی مواجه گردیدند که تا کنون نیز ادامه دارد.
▫️نکته بسیار مهم این که در طول تاریخ، همیشه زور منشأ ایجاد حق برای زورمندان بوده است. مرزهای کشورهای مختلف، مستمراً با زور دچار قبض و بسط شده و بسیاری کشورها و ملتهای بیگناه که فقط با زور، از صحنۀ گیتی حذف و محو شدند. خلاصه انتظار عدالت و اخلاق از زورمندان حماقت است.
برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی
که در نظام طبیعت، ضعیف پامال است
البته قوی شدن، تنها با اسلحه و نیروی نظامی نیست بلکه اگر کشوری در علوم، صنعت، اقتصاد، نیروی نظامی و پشتیبانی اکثریت مردم از حاکمیت خود را داشته باشد، میتواند با اقتدار زندگی کند و حتی برای استیفای حقوق از دست رفتۀ نیز اقدام نماید.
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
▫️نادر شاه در 1126 هجری شمسی، به دست چند نفر از نزدیکانش کشته شد. در آن زمان، مرزهای ایران از شمال غربی به تفلیس و ساحل شرقی دریای سیاه و از شمالشرقی به دریاچه آرال، از شرق تا کشمیر و از غرب فراتر از بغداد تا نزدیکی اردن فعلی و از جنوب تا کلیۀ شیخ نشین های فعلی سواحل جنوبی خلیج فارس گسترده بود. این گستره کم و بیش تا زمان مرگ آغا محمد خان قاجار (سال 1176 هجری شمسی) متعلق به ایران بود ولی با بیکفایتی شاهان بعد از آغا محمد خان، قسمتهای زیادی از شمال و همچنین شرق کشور توسط روس و انگلیس از ایران جدا شد.
▫️در این زمانها، دولت عثمانی همسایۀ غربی ایران بود که تا اوایل قرن بیستم حاکمیت کلیۀ کشورهای عربی غرب ایران از قبیل عربستان، عراق، سوریه، اردن و لبنان فعلی را در اختیار داشت. همچنین تقریباً کلیۀ کشورهای فعلی شمال آفریقا شامل مصر، لیبی، تونس، مراکش و الجزایر نیز متعلق به امپراطوری عثمانی و از غرب بسیاری از اروپا جزو خاک عثمانی بود. بی تدبیری سلاطین عثمانی که عمدتاً از نژاد ترکان آناتولی بودند و برای برتری بخشیدن به این نژاد، چندین قتل عام نسبت به ارامنه، یونانیان و حتی بخشی از اعراب واقع در جنوب آناتولی مرتکب شدند که موجب ضدیت شدید مردم کرد ،عرب ، ارمنی و اروپایی علیه نظام عثمانی موجب تضعیف این دولت شد و در بُعد خارجی، همپیمانی ناهنگام این امپراطوری با دولت آلمان در جنگ جهانی اول (بجای انتخاب سیاست بیطرفی) و حمله به غرب روسیه، با عکس العمل روسیه و انگلیس و فرانسه منجر به شکست های سخت و متوالی عثمانی گردید و نهایتاً در سال 1918 با پایان یافتن جنگ جهانی اول، بخش های بزرگی از سرزمینهای دولت عثمانی، بین دولت های روس و انگلیس و فرانسه تقسیم شد و آنچه باقی ماند، محدودۀ فعلی دولت ترکیه بود. در این تقسیم بندی، فلسطین جزو محدودۀ تحت قیمومیت انگلیس قرار گرفت.
▫️در جنگ جهانی دوم، تعداد زیادی از یهودیان اروپا به دست هیتلر کشته و یا آواره شدند که پس از پایان جنگ، دولت انگلیس موقعیت را مناسب دیدند تا منطقۀ فلسطین را در یک فرآیند چند ساله، در اختیار یهودیان قرار دهد و سپس موجب به رسمیت شناخته شدن دولت تازه تأسیس اسراییل در سازمان جدید التأسیس ملل متحد گردید و با تقویت مداوم تسلیحاتی از دولت اسراییل و حمایت از مهاجرت یهودیان از روسیه و کشورهای اروپایی و سایر نقاط دنیا به اسراییل، باعث تقویت هرچه بیشتر این دولت شد.
بطوریکه در جنگهای 1967 و 1972 قسمت های بزرگی از سرزمین های متعلق به مصر و دولت های تازه تأسیس عربی همسایۀ اسراییل، به تصرف اسراییل درآمد و میلیونها نفر از مردم فلسطین به اردن و لبنان رانده شدند و فلسطینیانی که همچنان در خاک فلسطین باقی ماندند، با فلاکت و محرومیتهای زیادی مواجه گردیدند که تا کنون نیز ادامه دارد.
▫️نکته بسیار مهم این که در طول تاریخ، همیشه زور منشأ ایجاد حق برای زورمندان بوده است. مرزهای کشورهای مختلف، مستمراً با زور دچار قبض و بسط شده و بسیاری کشورها و ملتهای بیگناه که فقط با زور، از صحنۀ گیتی حذف و محو شدند. خلاصه انتظار عدالت و اخلاق از زورمندان حماقت است.
برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی
که در نظام طبیعت، ضعیف پامال است
البته قوی شدن، تنها با اسلحه و نیروی نظامی نیست بلکه اگر کشوری در علوم، صنعت، اقتصاد، نیروی نظامی و پشتیبانی اکثریت مردم از حاکمیت خود را داشته باشد، میتواند با اقتدار زندگی کند و حتی برای استیفای حقوق از دست رفتۀ نیز اقدام نماید.
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍25❤11👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♻️حقیقت روسیه و چین از زبان کارشناس صدا و سیما ...قابل توجه مالیخولیایی ها
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👌27👍2
یک سوال داشتم.❓
کاری به ضرورت و یا بی فایدگی فعالیت این هشتاد هزار نفر ندارم.سوالم این نیست که این تعداد نیرو از کجا با چه مجوزی تامین می شوند.نمی خواهم بپرسم آیا استخدام اینها به تائید سازمان امور اداری و استخدامی رسیده است یا نه؟
سوالم دقیقا این است که وقتی آقای رئیس جمهور اعلام می کنند در تامین یک میلیارد دلار ماندیم!
بعد در هرمزگان فرمودند مردم در آموزش و پرورش فرزندان خود منتظر دولت نباشند دولت پولی ندارد!.
حقوق این هشتاد هزار نفر در این وانفسای روزگار از کجا تامین می شود؟
اگر فرض کنیم هر کدام از اینها ماهانه بیست میلیون تومان حقوق بگیرند.
هشتاد هزار ضربدر بیست میلیون می شود هزار و ششصد میلیارد تومان و اگر این را به دوازده ضرب کنیم می شود نوزده هزار و دویست میلیارد تومان
سوال بعدی :ما اگر اینقدر پول داریم چرا نمی خواهیم و یا نمی توانیم اصل ۳۰ قانون اساسی یعنی آموزش و پرورش رایگان را اجرا کنیم ؟
سوال آخر:
اگر اینقدر پول داریم چرا آقای رئیس جمهور دستور می دهند ماهانه پنج ملیون تومان از حقوقش را کسر و به پویش" بساز مدرسه" بدهند؟
تبریز
۲۵ مهر ماه ۱۴۰۴
جواد لطف الله پور
https://www.tg-me.com/darvishane49
کاری به ضرورت و یا بی فایدگی فعالیت این هشتاد هزار نفر ندارم.سوالم این نیست که این تعداد نیرو از کجا با چه مجوزی تامین می شوند.نمی خواهم بپرسم آیا استخدام اینها به تائید سازمان امور اداری و استخدامی رسیده است یا نه؟
سوالم دقیقا این است که وقتی آقای رئیس جمهور اعلام می کنند در تامین یک میلیارد دلار ماندیم!
بعد در هرمزگان فرمودند مردم در آموزش و پرورش فرزندان خود منتظر دولت نباشند دولت پولی ندارد!.
حقوق این هشتاد هزار نفر در این وانفسای روزگار از کجا تامین می شود؟
اگر فرض کنیم هر کدام از اینها ماهانه بیست میلیون تومان حقوق بگیرند.
هشتاد هزار ضربدر بیست میلیون می شود هزار و ششصد میلیارد تومان و اگر این را به دوازده ضرب کنیم می شود نوزده هزار و دویست میلیارد تومان
سوال بعدی :ما اگر اینقدر پول داریم چرا نمی خواهیم و یا نمی توانیم اصل ۳۰ قانون اساسی یعنی آموزش و پرورش رایگان را اجرا کنیم ؟
سوال آخر:
اگر اینقدر پول داریم چرا آقای رئیس جمهور دستور می دهند ماهانه پنج ملیون تومان از حقوقش را کسر و به پویش" بساز مدرسه" بدهند؟
تبریز
۲۵ مهر ماه ۱۴۰۴
جواد لطف الله پور
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍39❤7🤬4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥زنی 4 بچه گرگ را بعد از نجات دادن از مرگ نگهداری و بزرگ کرد و بعد در طبیعت آزاد کرد و بعد از 2 سال به دیدار آنها رفت.
استقبال گرگها دیدن داره!
گویا انسان درنده ترین موجود است!
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
استقبال گرگها دیدن داره!
گویا انسان درنده ترین موجود است!
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👌26❤19👍5🥰3👎1
♻️آیا پزشکیان از حیز انتفاع خارج شده است؟!
خب خیلی ها به طعنه و کنایه می پرسند:«وفاق چی شد آقای درویشی ؟!»
پاسخی ندارم جز سر در گریبان بردن و لبخندی تلخ بر لب نشاندن ؛
وفاق ملی که شکل نگرفت آنچه هم شکل گرفت وفاق بین کانون قدرت بود که آن هم پرپر شد.
اگر چه پیشتر نیز گفته بودم نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در حد و اندازه ریاست جمهوری نبودند. اما از آنجایی که ما دل باختگان و عمر هزینه کرده ها برای وطن نمی توانستیم ونمی توانیم دست روی دست بگذاریم که اوضاع بدتر شود. فردی را حمایت کردیم که اگر چه سیاستمدار نیست اما سلیم النفس است و صادق...تا شاید به واسطه حضورش تحولی همدلانه در ساختار نظام کلید بخورد.
حضورش می توانست از شدت بحران ها بکاهد و شرایط زندگی عادی برای عموم مردم را فراهم سازد.
و نظام را بر ریل عقلانیت هدایت کند.
اما از آنجا که تندروهای داخلی و رژیم حاکم بر اسراییل هیچگاه اجازه نفس گیری و نفس کشیدن به جامعه ایرانی را نمی دهند با انواع و اقسام ترفندها او و دولتش را زمینگیر کردند.
از ساعات اولیه حضورش تاکنون ،ترور ، حملات هوایی و قلع و قمع نیروهای نیابتی و دست آخر جنگ ۱۲ روزه پتانسیل پزشکیان را با چالش مواجه کرده و پایگاه ریاست جمهوری را تقلیل داده است.
پشت پا زدن وفاقیون نیز پزشکیان را از رینگ بیرون انداخته تقریبا عملکرد او را بی خاصیت کرده است.
اما انچه بیش از بیش پزشکیان را از حیز انتفاع خارج کرده است.
۱- فاصله گرفتن ازجامع نخبگانی و مردم ؛
۲- تکیه کردن به رهبری؛
۳- عدم توانایی در درک شرایط روز با فاصله گرفتن از بطن جامعه ؛
۴- عدم وفا به عهد و فراموشی وعده های داده شده ؛
۵- وفاق با دشمنان سر سخت آسایش و آرامش مردم ؛
۶- عدم عزم جدی برای استعفا ؛
پس از یک سال و اندی تحمیل هزینه های گزاف به نقطه آغاز بازگشته ایم.
با این تفاوت که کالای مصرفی و سرمایه ای را سراغ نداریم که در طی این یکسال کمتر از ۱۰۰٪ افزایش قیمت را تجربه نکرده باشد.
کشور با نوعی رها شدگی مواجه است.
در چند ماهه گذشته نوشته بودم «پزشکیان دولت را تعطیل کند.»
کمترین کاری که دولت و مجلس می تواند انجام دهد تعطیلی منجر به کاهش هزینه است.
اکنون کشور به ارتش برای امنیت مرزها ، بانک ها برای حفظ دارایی ها و شهرداری برای رتق وفتق شهرها نیاز دارد.
سایر نهادها و سازمانها باری هستند برای افزایش هزینه و هدررفت منابع ؛
اگر چه حاکمیت نیز تنها با پول پاشی است که می تواند خود را حفظ کند و هیچگاه به تعطیلی نهادها و سازمانها تن نمی دهد. ( رویایی که تعبیر نخواهد شد)
بنابراین هیچ راهحلی برای گذار از وضعیت کنونی وجود ندارد مگر نشستن و نگریستن بر انفجار حاصل از تناقض ها ؛
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
خب خیلی ها به طعنه و کنایه می پرسند:«وفاق چی شد آقای درویشی ؟!»
پاسخی ندارم جز سر در گریبان بردن و لبخندی تلخ بر لب نشاندن ؛
وفاق ملی که شکل نگرفت آنچه هم شکل گرفت وفاق بین کانون قدرت بود که آن هم پرپر شد.
اگر چه پیشتر نیز گفته بودم نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در حد و اندازه ریاست جمهوری نبودند. اما از آنجایی که ما دل باختگان و عمر هزینه کرده ها برای وطن نمی توانستیم ونمی توانیم دست روی دست بگذاریم که اوضاع بدتر شود. فردی را حمایت کردیم که اگر چه سیاستمدار نیست اما سلیم النفس است و صادق...تا شاید به واسطه حضورش تحولی همدلانه در ساختار نظام کلید بخورد.
حضورش می توانست از شدت بحران ها بکاهد و شرایط زندگی عادی برای عموم مردم را فراهم سازد.
و نظام را بر ریل عقلانیت هدایت کند.
اما از آنجا که تندروهای داخلی و رژیم حاکم بر اسراییل هیچگاه اجازه نفس گیری و نفس کشیدن به جامعه ایرانی را نمی دهند با انواع و اقسام ترفندها او و دولتش را زمینگیر کردند.
از ساعات اولیه حضورش تاکنون ،ترور ، حملات هوایی و قلع و قمع نیروهای نیابتی و دست آخر جنگ ۱۲ روزه پتانسیل پزشکیان را با چالش مواجه کرده و پایگاه ریاست جمهوری را تقلیل داده است.
پشت پا زدن وفاقیون نیز پزشکیان را از رینگ بیرون انداخته تقریبا عملکرد او را بی خاصیت کرده است.
اما انچه بیش از بیش پزشکیان را از حیز انتفاع خارج کرده است.
۱- فاصله گرفتن ازجامع نخبگانی و مردم ؛
۲- تکیه کردن به رهبری؛
۳- عدم توانایی در درک شرایط روز با فاصله گرفتن از بطن جامعه ؛
۴- عدم وفا به عهد و فراموشی وعده های داده شده ؛
۵- وفاق با دشمنان سر سخت آسایش و آرامش مردم ؛
۶- عدم عزم جدی برای استعفا ؛
پس از یک سال و اندی تحمیل هزینه های گزاف به نقطه آغاز بازگشته ایم.
با این تفاوت که کالای مصرفی و سرمایه ای را سراغ نداریم که در طی این یکسال کمتر از ۱۰۰٪ افزایش قیمت را تجربه نکرده باشد.
کشور با نوعی رها شدگی مواجه است.
در چند ماهه گذشته نوشته بودم «پزشکیان دولت را تعطیل کند.»
کمترین کاری که دولت و مجلس می تواند انجام دهد تعطیلی منجر به کاهش هزینه است.
اکنون کشور به ارتش برای امنیت مرزها ، بانک ها برای حفظ دارایی ها و شهرداری برای رتق وفتق شهرها نیاز دارد.
سایر نهادها و سازمانها باری هستند برای افزایش هزینه و هدررفت منابع ؛
اگر چه حاکمیت نیز تنها با پول پاشی است که می تواند خود را حفظ کند و هیچگاه به تعطیلی نهادها و سازمانها تن نمی دهد. ( رویایی که تعبیر نخواهد شد)
بنابراین هیچ راهحلی برای گذار از وضعیت کنونی وجود ندارد مگر نشستن و نگریستن بر انفجار حاصل از تناقض ها ؛
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤15👌13😢3👎1
♻️نوشته ای زیبا و آموزنده از پائولو کوئلیو✍
روزی که مردم بفهمند!!
در سالن غذاخوری دانشگاهی در اروپا یک دانشجوی دختر که از چهرهاش پیداست اروپایی است،سینی غذایش را تحویل میگیرد و سر میز مینشیند.
سپس یادش میافتد که کارد و چنگال برنداشته، و بلند میشود تا آنها را بیاورد.
وقتی برمیگردد، با شگفتی مشاهده میکند که یک مرد سیاهپوست آنجا نشسته و مشغول خوردن از ظرف غذای اوست!
بلافاصله پس از دیدن این صحنه، زن جوان سرگشتگی و عصبانیت را در وجود خودش احساس میکند.
اما بهسرعت افکارش را تغییر میدهد و فرض را بر این میگیرد که مرد آفریقایی با آداب اروپا در زمینۀ اموال شخصی و حریم خصوصی آشنا نیست.
او حتی این را هم در نظر میگیرد که شاید مرد جوان پول کافی برای خرید وعدۀ غذاییاش را ندارد.
در هر حال، تصمیم میگیرد جلوی مرد جوان بنشیند و با حالتی دوستانه به او لبخند بزند.
جوان آفریقایی نیز با لبخندی شادمانه به او پاسخ میدهد.
دختر اروپایی سعی میکند کاری کند؛ اینکه غذایش را با نهایت لذت و ادب با مرد سیاه سهیم شود.
به این ترتیب، مرد سالاد را میخورد، زن سوپ را، هر کدام بخشی از کباب را برمیدارند، و یکی از آنها ماست را میخورد و دیگری پای میوه را.
همۀ این کارها همراه با لبخندهای دوستانه است؛
مرد با کمرویی و زن راحت، دلگرمکننده و با مهربانی لبخند میزنند.
آنها ناهارشان را تمام میکنند. زن اروپایی بلند میشود تا قهوه بیاورد.
و اینجاست که کمی آنورتر پشت سر مرد سیاهپوست، در کنار میز بغلی کاپشن خودش را آویزان روی صندلی پشتی میبیند !
و ظرف غذایش را که دست نخورده و روی آن یکی میز مانده است.!!
توضیح پائولو کوئلیو: در مورد این داستانک
او می گوید من این داستان زیبا را به همۀ کسانی تقدیم میکنم که در برابر دیگران با ترس و احتیاط رفتار میکنند و آنها را افرادی پایینمرتبه میدانند.
داستان را به همۀ این آدمها تقدیم میکنم که با وجود نیتهای خوبشان، دیگران را از بالا نگاه میکنند و نسبت به آنها احساس سَروَری دارند.
چقدر خوب است که همۀ ما خودمان را از پیشداوریها رها کنیم، وگرنه احتمال دارد مثل کوته فکران رفتار کنیم؛
مثل دختر بیچارۀ اروپایی که فکر میکرد در بالاترین نقطۀ تمدن است،
در حالی که آفریقاییِ دانش آموخته به او اجازه داد از غذايش بخورد :
زمين بهشت مي شود...
روزيكه مردم بفهمند ؛
هيچ چيز عيب نيست جز قضاوت ومسخره كردن ديگران...!
هيچ كس اسطوره نيست الا در مهربانى و انسانيت...!
در هيچ دينى چیزی با ارزشتر از انسانيت نيست...!
هيچ چيز جاودانه نمي ماند جز عشق...!
هيچ چيز ماندگار نيست جز خوبى ...
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
روزی که مردم بفهمند!!
در سالن غذاخوری دانشگاهی در اروپا یک دانشجوی دختر که از چهرهاش پیداست اروپایی است،سینی غذایش را تحویل میگیرد و سر میز مینشیند.
سپس یادش میافتد که کارد و چنگال برنداشته، و بلند میشود تا آنها را بیاورد.
وقتی برمیگردد، با شگفتی مشاهده میکند که یک مرد سیاهپوست آنجا نشسته و مشغول خوردن از ظرف غذای اوست!
بلافاصله پس از دیدن این صحنه، زن جوان سرگشتگی و عصبانیت را در وجود خودش احساس میکند.
اما بهسرعت افکارش را تغییر میدهد و فرض را بر این میگیرد که مرد آفریقایی با آداب اروپا در زمینۀ اموال شخصی و حریم خصوصی آشنا نیست.
او حتی این را هم در نظر میگیرد که شاید مرد جوان پول کافی برای خرید وعدۀ غذاییاش را ندارد.
در هر حال، تصمیم میگیرد جلوی مرد جوان بنشیند و با حالتی دوستانه به او لبخند بزند.
جوان آفریقایی نیز با لبخندی شادمانه به او پاسخ میدهد.
دختر اروپایی سعی میکند کاری کند؛ اینکه غذایش را با نهایت لذت و ادب با مرد سیاه سهیم شود.
به این ترتیب، مرد سالاد را میخورد، زن سوپ را، هر کدام بخشی از کباب را برمیدارند، و یکی از آنها ماست را میخورد و دیگری پای میوه را.
همۀ این کارها همراه با لبخندهای دوستانه است؛
مرد با کمرویی و زن راحت، دلگرمکننده و با مهربانی لبخند میزنند.
آنها ناهارشان را تمام میکنند. زن اروپایی بلند میشود تا قهوه بیاورد.
و اینجاست که کمی آنورتر پشت سر مرد سیاهپوست، در کنار میز بغلی کاپشن خودش را آویزان روی صندلی پشتی میبیند !
و ظرف غذایش را که دست نخورده و روی آن یکی میز مانده است.!!
توضیح پائولو کوئلیو: در مورد این داستانک
او می گوید من این داستان زیبا را به همۀ کسانی تقدیم میکنم که در برابر دیگران با ترس و احتیاط رفتار میکنند و آنها را افرادی پایینمرتبه میدانند.
داستان را به همۀ این آدمها تقدیم میکنم که با وجود نیتهای خوبشان، دیگران را از بالا نگاه میکنند و نسبت به آنها احساس سَروَری دارند.
چقدر خوب است که همۀ ما خودمان را از پیشداوریها رها کنیم، وگرنه احتمال دارد مثل کوته فکران رفتار کنیم؛
مثل دختر بیچارۀ اروپایی که فکر میکرد در بالاترین نقطۀ تمدن است،
در حالی که آفریقاییِ دانش آموخته به او اجازه داد از غذايش بخورد :
زمين بهشت مي شود...
روزيكه مردم بفهمند ؛
هيچ چيز عيب نيست جز قضاوت ومسخره كردن ديگران...!
هيچ كس اسطوره نيست الا در مهربانى و انسانيت...!
در هيچ دينى چیزی با ارزشتر از انسانيت نيست...!
هيچ چيز جاودانه نمي ماند جز عشق...!
هيچ چيز ماندگار نيست جز خوبى ...
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👏36❤15👍9🔥1
♻️ دکترهای بیسواد!
رئيس جمهور آمریکا مُرد!
روپرت مرداک، صاحب امپراطوری رسانهای(صدها رسانه اعم از شبکه تلویزیونی و روزنامه و ...) گفت: «اگرمن اعلام کنم که رئیس جمهور آمریکامرد.برایش خیلی زمان میبرد تا ثابت کند زنده است».
این نشانه قدرت رسانه است.
همه ما در برابر اینکه فحش و ناسزا بشنویم حساسیم. خیلی چیزها را حاضریم تحمل کنیم اما فحش را نه. بهخصوص اینکه درس هم خوانده باشیم و یک نفر پیداشه بگوید مرتیکه بیسواد!!! اماواقعیت اینه که مابیسوادیم. حوزههای انتخابهای بسیار مهمی وجود دارد که ما باید سواد داشته باشیم اما نظام رسمی و غیررسمی آموزشوپرورش در کشور ما در غفلت غیرعمدی یادرسکوت عمدی بسر میبرد: سه مورد از مهمترین حوزههای بیسوادی عبارتند از:
🔹تعریف سواد رسانه :
• توانایی دستیابی به اطلاعات از رسانههای مختلف
• درک و تحلیل منتقدانه اطلاعات دریافتی از رسانهها
• و خلق پیام مؤثر برای ارسال در رسانهباهدف تأثیرگذاری برمخاطب
یک اصل کلیدی درفهم پشت پرده: برخلاف آنچه فکرمیکنيم رسانهها آیینه نیستند که دنیارابازتاب دهند. رسانهها، اخبار را منتقل نمیکنند بلکه آناراشکل داده و میسازند. اطلاعات را دستکاری میکنند. و فقط بخشی از واقعیت را منعکس میکنند. چرا؟ چون دنبال حقیقت نیستند بلکه دنبال قدرت هستند. آنها ذاتاً با قدرت گره خوردهاند. محتوای رسانهها عموماً در خدمت یک جریان فکری یا گروه سیاسی یا طبقه اجتماعی است. و سواد رسانهای یک نوع مهارت ادراکی است که میتواند با نگاه انتقادی (موشکافانه) از بین رسانههای مختلف که هر کدام منافع و جهتگیریهای خودشان را دنبال میکنند به حقیقت برسد.
دراصل سواد رسانهای، شناخت یک حقیقت از بین هزاران دروغ و تحریف است.
تبدیل مخاطب منفعل به منتقد: باور کنیم که هدف هیچکدام از رسانهها،کشف حقیقت نیست بلکه خدمت به گروه/اندیشه/طبقه خاصی است، بایداستراتژی مطالعه ونگاه انتقادی را در پیش بگیریم برای تبدیل شدن به تماشاگر منتقد بایداین سه سؤال راازخود بپرسیم:
۱. چه کسی این پیام را خلق کرده است و چرا این پیام ارسال شده است؟ (هدف او چه بوده است؟)
۲. چه ارزشها و دیدگاههایی را در این پیام به صورت پنهان جاسازی و تبلیغ کردهاند؟
۳. احتمالاً چه بخشهایی از واقعیت حذف شده و چه بخشهایی از واقعیت برجستهسازی شده است؟
فراموش نکنیم: سواد رسانهای یکی ازمهمترین تفاوتهای یک فرد فرهیخته و یک تحصیلکرده است. شمامیتوانید فوق دکترا از هاروارد داشته باشید اما ... بیسواد باشید!
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
روپرت مرداک، صاحب امپراطوری رسانهای(صدها رسانه اعم از شبکه تلویزیونی و روزنامه و ...) گفت: «اگرمن اعلام کنم که رئیس جمهور آمریکامرد.برایش خیلی زمان میبرد تا ثابت کند زنده است».
این نشانه قدرت رسانه است.
همه ما در برابر اینکه فحش و ناسزا بشنویم حساسیم. خیلی چیزها را حاضریم تحمل کنیم اما فحش را نه. بهخصوص اینکه درس هم خوانده باشیم و یک نفر پیداشه بگوید مرتیکه بیسواد!!! اماواقعیت اینه که مابیسوادیم. حوزههای انتخابهای بسیار مهمی وجود دارد که ما باید سواد داشته باشیم اما نظام رسمی و غیررسمی آموزشوپرورش در کشور ما در غفلت غیرعمدی یادرسکوت عمدی بسر میبرد: سه مورد از مهمترین حوزههای بیسوادی عبارتند از:
سوادرسانه، سوادجنسی، سواد مالی
🔹تعریف سواد رسانه :
• توانایی دستیابی به اطلاعات از رسانههای مختلف
• درک و تحلیل منتقدانه اطلاعات دریافتی از رسانهها
• و خلق پیام مؤثر برای ارسال در رسانهباهدف تأثیرگذاری برمخاطب
یک اصل کلیدی درفهم پشت پرده: برخلاف آنچه فکرمیکنيم رسانهها آیینه نیستند که دنیارابازتاب دهند. رسانهها، اخبار را منتقل نمیکنند بلکه آناراشکل داده و میسازند. اطلاعات را دستکاری میکنند. و فقط بخشی از واقعیت را منعکس میکنند. چرا؟ چون دنبال حقیقت نیستند بلکه دنبال قدرت هستند. آنها ذاتاً با قدرت گره خوردهاند. محتوای رسانهها عموماً در خدمت یک جریان فکری یا گروه سیاسی یا طبقه اجتماعی است. و سواد رسانهای یک نوع مهارت ادراکی است که میتواند با نگاه انتقادی (موشکافانه) از بین رسانههای مختلف که هر کدام منافع و جهتگیریهای خودشان را دنبال میکنند به حقیقت برسد.
دراصل سواد رسانهای، شناخت یک حقیقت از بین هزاران دروغ و تحریف است.
تبدیل مخاطب منفعل به منتقد: باور کنیم که هدف هیچکدام از رسانهها،کشف حقیقت نیست بلکه خدمت به گروه/اندیشه/طبقه خاصی است، بایداستراتژی مطالعه ونگاه انتقادی را در پیش بگیریم برای تبدیل شدن به تماشاگر منتقد بایداین سه سؤال راازخود بپرسیم:
۱. چه کسی این پیام را خلق کرده است و چرا این پیام ارسال شده است؟ (هدف او چه بوده است؟)
۲. چه ارزشها و دیدگاههایی را در این پیام به صورت پنهان جاسازی و تبلیغ کردهاند؟
۳. احتمالاً چه بخشهایی از واقعیت حذف شده و چه بخشهایی از واقعیت برجستهسازی شده است؟
فراموش نکنیم: سواد رسانهای یکی ازمهمترین تفاوتهای یک فرد فرهیخته و یک تحصیلکرده است. شمامیتوانید فوق دکترا از هاروارد داشته باشید اما ... بیسواد باشید!
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍13👌8❤4🥰1
♻️در خصوص سطح سواد رسانه ای مان بهتر است در وهله اول از خود هفت سوال بپرسیم:
1- آیا می دانیم، تفاوت یک اتفاق واقعی و یک اتفاق رسانه ای چیست؟
2- آیا می توانیم توضیح دهیم که رسانه ها چگونه اطلاعات را به صورتکند محسوس دستکاری می کنند؟
3- آیا مغالطات رایجی را که رسانه ها به کار می برند، می شناسیم؟
4- آیا می توانیم قسمتی از یک داستان را که در روایات رسانه ای پنهان می شود را کشف کنیم؟
5- آیا می توانیم توضیح دهیم که رسانه ها چگونه با تغییر زاویه دوربین، موسیقی ، نورپردازی و موسیقی، می توانند تصویر یک شخصیت یا اتفاق را دستکاری کرده و احساسات ما را از تنفر به عشق و یا برعکس تغییر دهند؟
6- آیا می توانیم توضیح دهیم که چرا افراد از یک پیام رسانه ای برداشت های متفاوتی دارند؟
7- آیا حقوق معنوی افراد یا سازمان هایی را که نوشته و یا محتوا ما معلق به آن هاست را رعایت می کنی
توانایی دستیابی به اطلاعات از رسانه های مختلف؛
درک و تحلیل منتقدانه اطلاعات از رسانه های مختلف؛
و خلق پیام موثر برای ارسال در رسانه ها با هدف تاثیرگذاری بر مخاطبین.
اصل کلیدی:
برخلاف آن چه اغلب ما تصور می کنیم، رسانه ها آیینه ای نیستند که دنیا را بازتاب دهند...
رسانه ها اخبار را منتقل نمی کنند بلکه اخبار را شکل می دهند و می سازند، و با دستکاری اطلاعات فقط بخشی از آن را که در راستای اهداف موسسین آنهاست را منتقل می کنند.
🔹چرایی این رویکرد رسانه ها بدین دلیل است که:
رسانه ها به دنبال ارائه حقیقت به جوامع و ما نیستند، ان ها ابزار قدرت ها و به دنبال آن هستند! و ذاتا به قدرت گره خورده اند.
به صورت خلاصه سواد رسانه ای: شناخت حقیقت از بین هزاران دروغ و تحریف است...
🔸تجویز راهبردی(حال چه کنیم):
همه نیازمند یادگیری سواد رسانه و تقویت آن هستیم. جهت این امر به دو شاهراه نیازمندیم:
1- طراحی رژیم مصرف رسانه ای؛
یعنی مصرف متعادل و متضادی از خبرگزاری ها و رسانه های داشته باشیمو و منابع مختلفی را در خصوص اخبار و پیام های رسانه ای را در نظر داشته باشیم. در غیر اینصورت توسط رسانهشه ها دچار خفگی می شویم. افراد با سواد رسانه های بالا یک رنگین کمان رسانه ای دارند!
یعنی اگر خبرگزاری فارس رو می خونیم یک سری هم به یورونیوز یا نیویورک تایمز بزنیم، اگر شبکه ای مثل ایران اینترنشنال رو که سخنرانی رهبر منافقین رو به صورت مستقیم پخش می کنه رو نگاه میکنیم، پس بیاییم متضاد اون یعنی صدا و سیما رو هم نگاه کنیم و بالعکس!
2- از گوش منفعل به ذهن منتقد؛
اگر بدانیم و بپذیریم که تمامی رسانه ها ابزاری در دست قدرت ها برای تاثیرگذاری بر قشری از جامعه هستند، دیگر رفتارمان سمعا و طاعتا نبوده و به صورت منتقدانه به ان ها گوش کرده و اخبار را از فیلتر عقل و ذهنمان عبور می دهیم.
🔹جهت رسیدن به این نگاه منتقدانه به محض شنیدن این خبر از خود بپرسیم:
1- چه کسی این پیام را خلق کرده و چرا این پیام ارسال شده است؟
2- چه ارزش ها و دیدگاه هایی را در این پیام جاسازی کرده اند؟
3- احتمالا چه بخش هایی از واقعیت حذف و چه بخش هایی از آن پررنگ و برجسته شده است؟
شما می توانید فوق دکترا از دانشگاه هاروارد داشته باشید ولی سواد رسانه ای نداشته باشید!
👆 از کتاب استراتژی های یک حرفه ای نوشته دکتر لشکربلوکی
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
1- آیا می دانیم، تفاوت یک اتفاق واقعی و یک اتفاق رسانه ای چیست؟
2- آیا می توانیم توضیح دهیم که رسانه ها چگونه اطلاعات را به صورتکند محسوس دستکاری می کنند؟
3- آیا مغالطات رایجی را که رسانه ها به کار می برند، می شناسیم؟
4- آیا می توانیم قسمتی از یک داستان را که در روایات رسانه ای پنهان می شود را کشف کنیم؟
5- آیا می توانیم توضیح دهیم که رسانه ها چگونه با تغییر زاویه دوربین، موسیقی ، نورپردازی و موسیقی، می توانند تصویر یک شخصیت یا اتفاق را دستکاری کرده و احساسات ما را از تنفر به عشق و یا برعکس تغییر دهند؟
6- آیا می توانیم توضیح دهیم که چرا افراد از یک پیام رسانه ای برداشت های متفاوتی دارند؟
7- آیا حقوق معنوی افراد یا سازمان هایی را که نوشته و یا محتوا ما معلق به آن هاست را رعایت می کنی
م؟🔹سواد رسانه ای به زبان ساده به شکل زیر است:
اگر جوابمان به بیشتر موارد بالا منفی است بهتر است، نسبت به سطح سواد رسانه ای مان شک کنیم و در این خصوص بیشتر مطالعه کرده و بیشتر یاد بگیریم.
توانایی دستیابی به اطلاعات از رسانه های مختلف؛
درک و تحلیل منتقدانه اطلاعات از رسانه های مختلف؛
و خلق پیام موثر برای ارسال در رسانه ها با هدف تاثیرگذاری بر مخاطبین.
اصل کلیدی:
برخلاف آن چه اغلب ما تصور می کنیم، رسانه ها آیینه ای نیستند که دنیا را بازتاب دهند...
رسانه ها اخبار را منتقل نمی کنند بلکه اخبار را شکل می دهند و می سازند، و با دستکاری اطلاعات فقط بخشی از آن را که در راستای اهداف موسسین آنهاست را منتقل می کنند.
🔹چرایی این رویکرد رسانه ها بدین دلیل است که:
رسانه ها به دنبال ارائه حقیقت به جوامع و ما نیستند، ان ها ابزار قدرت ها و به دنبال آن هستند! و ذاتا به قدرت گره خورده اند.
به صورت خلاصه سواد رسانه ای: شناخت حقیقت از بین هزاران دروغ و تحریف است...
🔸تجویز راهبردی(حال چه کنیم):
همه نیازمند یادگیری سواد رسانه و تقویت آن هستیم. جهت این امر به دو شاهراه نیازمندیم:
1- طراحی رژیم مصرف رسانه ای؛
یعنی مصرف متعادل و متضادی از خبرگزاری ها و رسانه های داشته باشیمو و منابع مختلفی را در خصوص اخبار و پیام های رسانه ای را در نظر داشته باشیم. در غیر اینصورت توسط رسانهشه ها دچار خفگی می شویم. افراد با سواد رسانه های بالا یک رنگین کمان رسانه ای دارند!
یعنی اگر خبرگزاری فارس رو می خونیم یک سری هم به یورونیوز یا نیویورک تایمز بزنیم، اگر شبکه ای مثل ایران اینترنشنال رو که سخنرانی رهبر منافقین رو به صورت مستقیم پخش می کنه رو نگاه میکنیم، پس بیاییم متضاد اون یعنی صدا و سیما رو هم نگاه کنیم و بالعکس!
2- از گوش منفعل به ذهن منتقد؛
اگر بدانیم و بپذیریم که تمامی رسانه ها ابزاری در دست قدرت ها برای تاثیرگذاری بر قشری از جامعه هستند، دیگر رفتارمان سمعا و طاعتا نبوده و به صورت منتقدانه به ان ها گوش کرده و اخبار را از فیلتر عقل و ذهنمان عبور می دهیم.
🔹جهت رسیدن به این نگاه منتقدانه به محض شنیدن این خبر از خود بپرسیم:
1- چه کسی این پیام را خلق کرده و چرا این پیام ارسال شده است؟
2- چه ارزش ها و دیدگاه هایی را در این پیام جاسازی کرده اند؟
3- احتمالا چه بخش هایی از واقعیت حذف و چه بخش هایی از آن پررنگ و برجسته شده است؟
شما می توانید فوق دکترا از دانشگاه هاروارد داشته باشید ولی سواد رسانه ای نداشته باشید!
👆 از کتاب استراتژی های یک حرفه ای نوشته دکتر لشکربلوکی
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍10❤3👎1
♻️دستِکم یک انتخاب شجاعانه؛ آقای پزشکیان، از ماشین ویرانی بیرون بیایید
آقای پزشکیان، شما با شعار رفع دلیل اصلی مشکلات کشور ــ یعنی حل بحرانهای بینالمللی جمهوری اسلامی ــ بر سر کار آمدید. از تمام ظرفیت جریانهای میانهرو و اصلاحطلب بهره گرفتید تا خود را در برابر تفکراتی چون سعید جلیلی، ناجی ایران نشان دهید.
در دوران تبلیغات ریاستجمهوری، با صدایی قاطع وعده دادید که روابط بینالمللی ایران را ترمیم میکنید، کشور را از انزوای سیاسی بیرون میآورید و با گفتوگوی سازنده و بر پایۀ احترام متقابل، تحریمها را کاهش میدهید. گفتید ایران را از فهرست سیاه FATF خارج خواهید کرد، مناسبات بانکی را عادی میسازید و راه را برای سرمایهگذاری خارجی میگشایید. اما امروز، پس از ماهها از آغاز دولتتان، هیچیک از این وعدهها تحقق نیافته است. نه تحریمها کاهش یافتهاند، نه سرمایهگذار بازگشته، نه روابط خارجی از بنبست خارج شده است. ایران همچنان در انزوای اقتصادی و دیپلماتیک دستوپا میزند و دولت شما همان مسیر شکستخورده پیشینیان را با لحنی آرامتر، اما نتیجهای یکسان ادامه میدهد. حاصل دوران ریاست شما، بازگشت تحریمهای بینالمللی و فعال شدن مکانیسم ماشه است. شما حتی در گردهمایی کشورهای مسلمان برای پایاندادن به کشتار مردم غزه نیز شرکت نکردید؛ و این نه بیتدبیری، بلکه نشانهای از انفعال و بیارادگی در سیاست خارجی است.
وعدههای دیگر شما نیز سرانجامی مشابه یافتند. قول دادید فیلترینگ را برمیدارید، اما هنوز مردم برای ابتداییترین ارتباط با جهان باید از فیلترشکن استفاده کنند. گفتید مشکلات معیشتی بازنشستگان را حل خواهید کرد، اما سفرۀ آنان هر روز کوچکتر شد. وعدۀ اصلاح ساختار اقتصادی، مهار تورم و بازگرداندن اعتماد عمومی نیز تنها در سخن باقی ماند. آقای پزشکیان، شما از «تغییر» گفتید، اما آنچه دیدهایم نه تغییر است و نه امید؛ بلکه تکرار همان وعدههای پوسیده با چهرهای تازه است.
و اگر اکنون بنا دارید همچون اسلاف خود، به توجیهاتی چون «تدارکاتچی بودن رئیسجمهور»، «فشار هستۀ سخت قدرت» یا «دخالت نظامیان و نهادهای امنیتی» پناه ببرید، باید بدانید این فرار به جلو دیگر مردم را نمیفریبد. هیچکس دیگر دلش به حال شما نخواهد سوخت و کسی نخواهد گفت که «نگذاشتند کار کند». شما خود انتخاب کردید تابع بیچونوچرای رهبر باشید؛ خود را در قامت بازوی اجرایی همان کسی قرار دادید که پیشتر، هرچند در لفافه، منتقد عملکردش بودید. شما حتی تلاشی برای تغییر مسیر نکردید، هیچ هزینهای برای اثرگذاری بر ولیفقیه نپرداختید و چشمبسته «اطاعت» را بر «مسئولیت» ترجیح دادید.
...
مردم دیگر میان شما و دست آموزان حاکمیت تفاوتی قائل نیستند. شما در نگاه جامعه، همدست همان سیستم و شریک جرم همان ویرانگری هستید که ایران را تا مرز فروپاشی کشانده است. مسئولیت رنج پدرانی که شبها شرمنده سفرۀ خالی خانوادهاند، کودکان گرسنه، دانشآموزان بازمانده از تحصیل، کارگران بیکار، نخبگان مهاجر، سرزمین خشکیده و شهرهای فرونشسته، بر عهدۀ شماست؛ زیرا با اراده خود، در خدمت دیکتاتوری قرار گرفتید که همه این ویرانیها از اوست.
اما هنوز ــ هرچند اندک ــ فرصتی باقی است. کوچکترین راهی که برای رهایی از این همدستی تاریخی دارید، جدا کردن حساب خود از نابودگران ایران است. اگر امروز سکوت کنید، فردا دیگر فرصتی برای توضیح یا توبه نخواهد بود. تاریخ در حال نگارش است و نام شما یا در صف نجاتدهندگان وطن ثبت خواهد شد، یا در فهرست خائنان و ویرانگران آن. استعفا از عاملیت ظلم، تنها نشانهای است که شاید بتواند ذرهای از حیثیت ازدسترفتهتان را بازگرداند.
بلکه این استعفا، فرصتی برای نجات ایران دراختیار مردم قرار دهد.
آقای پزشکیان، این آخرین هشدار است: یا از این ماشین ویرانگر بیرون میپرید، یا زیر چرخهایش دفن میشوید. وجدان ملی شما را فرا میخواند به یک تصمیم شجاعانه ــ نه برای جلب ترحم، بلکه برای رهایی از ننگ همراهی با حکومتی که خاک ایران را فرو میبلعد و فرزندانش را تبعید و اعدام میکند. اگر امروز به مردم پشت کنید، فردا مردم نیز در دادگاه تاریخ، به شما رحم نخواهند کرد.
✍️ نوشتۀ قلم کاوه
https://www.tg-me.com/darvishane49
آقای پزشکیان، شما با شعار رفع دلیل اصلی مشکلات کشور ــ یعنی حل بحرانهای بینالمللی جمهوری اسلامی ــ بر سر کار آمدید. از تمام ظرفیت جریانهای میانهرو و اصلاحطلب بهره گرفتید تا خود را در برابر تفکراتی چون سعید جلیلی، ناجی ایران نشان دهید.
در دوران تبلیغات ریاستجمهوری، با صدایی قاطع وعده دادید که روابط بینالمللی ایران را ترمیم میکنید، کشور را از انزوای سیاسی بیرون میآورید و با گفتوگوی سازنده و بر پایۀ احترام متقابل، تحریمها را کاهش میدهید. گفتید ایران را از فهرست سیاه FATF خارج خواهید کرد، مناسبات بانکی را عادی میسازید و راه را برای سرمایهگذاری خارجی میگشایید. اما امروز، پس از ماهها از آغاز دولتتان، هیچیک از این وعدهها تحقق نیافته است. نه تحریمها کاهش یافتهاند، نه سرمایهگذار بازگشته، نه روابط خارجی از بنبست خارج شده است. ایران همچنان در انزوای اقتصادی و دیپلماتیک دستوپا میزند و دولت شما همان مسیر شکستخورده پیشینیان را با لحنی آرامتر، اما نتیجهای یکسان ادامه میدهد. حاصل دوران ریاست شما، بازگشت تحریمهای بینالمللی و فعال شدن مکانیسم ماشه است. شما حتی در گردهمایی کشورهای مسلمان برای پایاندادن به کشتار مردم غزه نیز شرکت نکردید؛ و این نه بیتدبیری، بلکه نشانهای از انفعال و بیارادگی در سیاست خارجی است.
وعدههای دیگر شما نیز سرانجامی مشابه یافتند. قول دادید فیلترینگ را برمیدارید، اما هنوز مردم برای ابتداییترین ارتباط با جهان باید از فیلترشکن استفاده کنند. گفتید مشکلات معیشتی بازنشستگان را حل خواهید کرد، اما سفرۀ آنان هر روز کوچکتر شد. وعدۀ اصلاح ساختار اقتصادی، مهار تورم و بازگرداندن اعتماد عمومی نیز تنها در سخن باقی ماند. آقای پزشکیان، شما از «تغییر» گفتید، اما آنچه دیدهایم نه تغییر است و نه امید؛ بلکه تکرار همان وعدههای پوسیده با چهرهای تازه است.
و اگر اکنون بنا دارید همچون اسلاف خود، به توجیهاتی چون «تدارکاتچی بودن رئیسجمهور»، «فشار هستۀ سخت قدرت» یا «دخالت نظامیان و نهادهای امنیتی» پناه ببرید، باید بدانید این فرار به جلو دیگر مردم را نمیفریبد. هیچکس دیگر دلش به حال شما نخواهد سوخت و کسی نخواهد گفت که «نگذاشتند کار کند». شما خود انتخاب کردید تابع بیچونوچرای رهبر باشید؛ خود را در قامت بازوی اجرایی همان کسی قرار دادید که پیشتر، هرچند در لفافه، منتقد عملکردش بودید. شما حتی تلاشی برای تغییر مسیر نکردید، هیچ هزینهای برای اثرگذاری بر ولیفقیه نپرداختید و چشمبسته «اطاعت» را بر «مسئولیت» ترجیح دادید.
...
مردم دیگر میان شما و دست آموزان حاکمیت تفاوتی قائل نیستند. شما در نگاه جامعه، همدست همان سیستم و شریک جرم همان ویرانگری هستید که ایران را تا مرز فروپاشی کشانده است. مسئولیت رنج پدرانی که شبها شرمنده سفرۀ خالی خانوادهاند، کودکان گرسنه، دانشآموزان بازمانده از تحصیل، کارگران بیکار، نخبگان مهاجر، سرزمین خشکیده و شهرهای فرونشسته، بر عهدۀ شماست؛ زیرا با اراده خود، در خدمت دیکتاتوری قرار گرفتید که همه این ویرانیها از اوست.
اما هنوز ــ هرچند اندک ــ فرصتی باقی است. کوچکترین راهی که برای رهایی از این همدستی تاریخی دارید، جدا کردن حساب خود از نابودگران ایران است. اگر امروز سکوت کنید، فردا دیگر فرصتی برای توضیح یا توبه نخواهد بود. تاریخ در حال نگارش است و نام شما یا در صف نجاتدهندگان وطن ثبت خواهد شد، یا در فهرست خائنان و ویرانگران آن. استعفا از عاملیت ظلم، تنها نشانهای است که شاید بتواند ذرهای از حیثیت ازدسترفتهتان را بازگرداند.
بلکه این استعفا، فرصتی برای نجات ایران دراختیار مردم قرار دهد.
آقای پزشکیان، این آخرین هشدار است: یا از این ماشین ویرانگر بیرون میپرید، یا زیر چرخهایش دفن میشوید. وجدان ملی شما را فرا میخواند به یک تصمیم شجاعانه ــ نه برای جلب ترحم، بلکه برای رهایی از ننگ همراهی با حکومتی که خاک ایران را فرو میبلعد و فرزندانش را تبعید و اعدام میکند. اگر امروز به مردم پشت کنید، فردا مردم نیز در دادگاه تاریخ، به شما رحم نخواهند کرد.
✍️ نوشتۀ قلم کاوه
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤16👍4👎2
🔘دانشجوی بازداشتی نداشتیم
رئیس دفتر ریاست دانشگاه بوعلیسینا:
🔹هیچ کدام از دانشجویان دانشگاه بوعلیسینا بازداشت نشدهاند و اخبار منتشر شده در این مورد را تکذیب میکنیم./ تابناک
پ ن: وقاحت ، وقاحتی از نوع عروسی دختر شمخانی تا زمین ۱۰۰۰ متری ازگل تا بانک آینده و گم شدن دکل نفتی ...وقاحتی از نوع هواپیمای اوکراینی ، چای دبش ، وقاحتی از نوع کتمان مصدومان ومضروبان و کشته شدگان ۱۴۰۱ ، وقاحتی بجای مانده از اعدام های سال ۶۷ ، وقاحتی بی شرمانه از دود شدن تریلیاردها دلار منابع ملی زیر پای هسته ای ، وقاحتی از پخش اعترافات تحت شکنجه ...
روی بی شرمی و بی حیایی را سفید کرده اید!
شهامت عذرخواهی ندارید حداقل خفه خون بگیرید.
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
رئیس دفتر ریاست دانشگاه بوعلیسینا:
🔹هیچ کدام از دانشجویان دانشگاه بوعلیسینا بازداشت نشدهاند و اخبار منتشر شده در این مورد را تکذیب میکنیم./ تابناک
پ ن: وقاحت ، وقاحتی از نوع عروسی دختر شمخانی تا زمین ۱۰۰۰ متری ازگل تا بانک آینده و گم شدن دکل نفتی ...وقاحتی از نوع هواپیمای اوکراینی ، چای دبش ، وقاحتی از نوع کتمان مصدومان ومضروبان و کشته شدگان ۱۴۰۱ ، وقاحتی بجای مانده از اعدام های سال ۶۷ ، وقاحتی بی شرمانه از دود شدن تریلیاردها دلار منابع ملی زیر پای هسته ای ، وقاحتی از پخش اعترافات تحت شکنجه ...
روی بی شرمی و بی حیایی را سفید کرده اید!
شهامت عذرخواهی ندارید حداقل خفه خون بگیرید.
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍35👎4❤3🤬1
♻️خبرگزاری دانشجو: ویدئوی عروسی دختر شمخانی " اتفاقی هولناک" با "تبعات سیاسی" است
خبرگزاری دانشجو، وابسته به سازمان بسیج، روز یکشنبه ۲۷ مهر با اشاره به انتشار ویدئویی از مراسم عروسی دختر علی شمخانی، دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی نوشت: «اهمیت این موضوع باید برای چنین شخصیتهایی روشن باشد تا پرده حریم خصوصی خود را چنان حفظ کنند که چنین اتفاقات هولناکی رقم نخورد. انتشار چنین ویدیویی تبعات بدی میتواند داشته باشد.»
این رسانه با انتقاد از شمخانی افزود: «انتشار ویدیویی که در آن اختلاط محرم و نامحرم دیده میشود و حضور او در چنین مراسمی، تبعات بدی بهدنبال دارد. اکنون برای مردم این سؤال پیش میآید که چگونه مسئولان نظام که دیگران را به رعایت حجاب و حریمها دعوت میکنند، خود در عمل چنین وضعی دارند؟ شمخانی یا هر فرد دیگری در نظام باید در برابر چنین موضوعی پاسخگو باشد.»
همچنین خبرگزاری مهر، وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، با اشاره به انتشار ویدیوی عروسی دختر علی شمخانی نوشت: «برای کسانی که سوابق علی شمخانی را میدانند، عبارت سهلانگاری درباره پخش فیلم از قسمت زنانه عروسی دختر او کمی عجیب به نظر میرسد.»
این رسانه تاکید کرد: «انتشار این ویدیو لزوما خیرخواهانه نیست، بلکه هشداری است به مسئولان که کاش ملزومات قرار گرفتن در جایگاه سیاسیشان را رعایت کنند و حواسشان به اعمال خود و اطرافیانشان باشد تا پس از یک سال و نیم به واسطه رفتار آنان برای نظام هزینهتراشی نشود.»
خبرگزاری مهر در ادامه نوشت: «اینکه فیلم عروسی یک سال و نیم پیش دختر علی شمخانی که همان زمان هم واکنشهای زیادی را در پی داشت، چرا ناگهان دو روز است دوباره کل فضای مجازی را قبضه کرده، جای پرسش دارد.»
https://www.tg-me.com/darvishane49
خبرگزاری دانشجو، وابسته به سازمان بسیج، روز یکشنبه ۲۷ مهر با اشاره به انتشار ویدئویی از مراسم عروسی دختر علی شمخانی، دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی نوشت: «اهمیت این موضوع باید برای چنین شخصیتهایی روشن باشد تا پرده حریم خصوصی خود را چنان حفظ کنند که چنین اتفاقات هولناکی رقم نخورد. انتشار چنین ویدیویی تبعات بدی میتواند داشته باشد.»
این رسانه با انتقاد از شمخانی افزود: «انتشار ویدیویی که در آن اختلاط محرم و نامحرم دیده میشود و حضور او در چنین مراسمی، تبعات بدی بهدنبال دارد. اکنون برای مردم این سؤال پیش میآید که چگونه مسئولان نظام که دیگران را به رعایت حجاب و حریمها دعوت میکنند، خود در عمل چنین وضعی دارند؟ شمخانی یا هر فرد دیگری در نظام باید در برابر چنین موضوعی پاسخگو باشد.»
همچنین خبرگزاری مهر، وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، با اشاره به انتشار ویدیوی عروسی دختر علی شمخانی نوشت: «برای کسانی که سوابق علی شمخانی را میدانند، عبارت سهلانگاری درباره پخش فیلم از قسمت زنانه عروسی دختر او کمی عجیب به نظر میرسد.»
این رسانه تاکید کرد: «انتشار این ویدیو لزوما خیرخواهانه نیست، بلکه هشداری است به مسئولان که کاش ملزومات قرار گرفتن در جایگاه سیاسیشان را رعایت کنند و حواسشان به اعمال خود و اطرافیانشان باشد تا پس از یک سال و نیم به واسطه رفتار آنان برای نظام هزینهتراشی نشود.»
خبرگزاری مهر در ادامه نوشت: «اینکه فیلم عروسی یک سال و نیم پیش دختر علی شمخانی که همان زمان هم واکنشهای زیادی را در پی داشت، چرا ناگهان دو روز است دوباره کل فضای مجازی را قبضه کرده، جای پرسش دارد.»
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍16❤3🤯2👎1
♻️شیاطین پشت پرده
تاریخ از این گونه رخدادها بسیار دیده است دل تاریخ خون است از جنایت های بی شماری که نوع بشر در حق همدیگر داشته است .
اما یک مورد متفاوت در اعصار گذشته با این سالهای آغازین قرن ۲۱ مشهود است و آن رواج بی اخلاقی حاد است که جلودار ندارد . بی شرمی و بی حیایی فضیلت گشته است و مردانگی و راستی ذلیل؛
نگاه به دوربین ،چشم در چشم مردم. دروغگویی و نسبتهای دروغین ، خود حق پنداری , تزویر و ریا از سرتاپای گوینده و مجری سیاستندار و گاهی اشکهایی که تمساح درس آموز این جماعت است .
قتل عام مردمی بی دفاع به نام آزادی و دفاع . نیشخندهایی مکارانه و جابجا شدن های نرخ بورس و ارز
و فروش سلاح های تاریخ گذشته و التهابی برای برون رفت از اوضاع نابسامان داخلی ؛
جنگ بهانه ای برای فرار از مسئولیت ؛. خرید زمان و اشتغال مردم و تحریک احساسات برای رو کم کنی عقلا ؛
قرن بیست با همه کشتارها و نکبتها اگر چه به پایان رسید. اما جنگی تمام عیار بشری در اضمحلال اخلاق گریبان قرن بیست و یک را گرفته است .
از طالبان تا داعش از میانمار تا اکراین و از بوکوحرام تا اسراییل همه خود حق پنداران ناراست کج اندیش ؛
امروز شیاطین در پوست خدایان نقشه ها می کشند دو دوتا پنج تا می کنند تا جایی را و منطقه ای را و شهری را در مصیبت جنگ گرفتار آرند .
آنها مردم را رمه هایی می دانند و یا کودکان را همچون جوجه های یک روزه ای می پندارند که وجودشان اضافی ایست و با لودر جانشان را می ستانند .
دیگر از افکار پسندیده و اندیشه های خردمندانه خبری نیست .
از بیرون با دهان های کف کرده و دستانی خالی به کشتار مردمانی به نظاره نشسته اند و اما در پس پرده بر سر زندگی آنها معامله می کنند .
#ح_درویشی ✍️
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
تاریخ از این گونه رخدادها بسیار دیده است دل تاریخ خون است از جنایت های بی شماری که نوع بشر در حق همدیگر داشته است .
اما یک مورد متفاوت در اعصار گذشته با این سالهای آغازین قرن ۲۱ مشهود است و آن رواج بی اخلاقی حاد است که جلودار ندارد . بی شرمی و بی حیایی فضیلت گشته است و مردانگی و راستی ذلیل؛
نگاه به دوربین ،چشم در چشم مردم. دروغگویی و نسبتهای دروغین ، خود حق پنداری , تزویر و ریا از سرتاپای گوینده و مجری سیاستندار و گاهی اشکهایی که تمساح درس آموز این جماعت است .
قتل عام مردمی بی دفاع به نام آزادی و دفاع . نیشخندهایی مکارانه و جابجا شدن های نرخ بورس و ارز
و فروش سلاح های تاریخ گذشته و التهابی برای برون رفت از اوضاع نابسامان داخلی ؛
جنگ بهانه ای برای فرار از مسئولیت ؛. خرید زمان و اشتغال مردم و تحریک احساسات برای رو کم کنی عقلا ؛
قرن بیست با همه کشتارها و نکبتها اگر چه به پایان رسید. اما جنگی تمام عیار بشری در اضمحلال اخلاق گریبان قرن بیست و یک را گرفته است .
از طالبان تا داعش از میانمار تا اکراین و از بوکوحرام تا اسراییل همه خود حق پنداران ناراست کج اندیش ؛
امروز شیاطین در پوست خدایان نقشه ها می کشند دو دوتا پنج تا می کنند تا جایی را و منطقه ای را و شهری را در مصیبت جنگ گرفتار آرند .
آنها مردم را رمه هایی می دانند و یا کودکان را همچون جوجه های یک روزه ای می پندارند که وجودشان اضافی ایست و با لودر جانشان را می ستانند .
دیگر از افکار پسندیده و اندیشه های خردمندانه خبری نیست .
از بیرون با دهان های کف کرده و دستانی خالی به کشتار مردمانی به نظاره نشسته اند و اما در پس پرده بر سر زندگی آنها معامله می کنند .
مردمان ، بازیچه بازی گردانانی خبیث گرفتار آمده اند
#ح_درویشی ✍️
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍16❤5🤔1
⏪ دو قطبی سازیهای اشتباه
اختلاف بین نیروهای مسلح و سیاستمداران در هر کشوری یک امرای طبیعی و البته مناقشه برانگیز است.
علت آن هم برداشت و تحلیل متفاوتیست که آنها از حوادث و رویدادها دارند.
البته همیشه کسانی در نیروهای مسلح جهان حضور دارند که علاوه بر زاویه دید نظامیگری و اهمیت دادن به توازن قدرت نظامی، در سیاست و تحولات سیاسی دستی داشته و همه جنبههای تهدید و مولفههای قدرت را در نظر دارند.
در ایران با توجه به اختلافاتی که بین سیاستمداران و نظامیان مطرح میگردد، نگاه کارشناسانه به آن ضرورت دارد لذا در این رابطه چند نکته ذیل قابل تامل میباشد؛
۱ - اصولا مولفههای قدرت و بازدارندگی یک کشور توانائیهای نظامی، اقتصادی، فرهنگی، یکپارچگی مذهب، استحکام پیوند دولتمردان و مردم، دیپلماسی فعال و روابط حسنه با دیگر کشورها و حضور موثر در ائتلافهای بینالمللی، خردورزی در حاکمیت بعنوان اساسیترین عوامل میباشند.
البته بعضی عوامل فرعی دیگر هم موثر هستند.
روشن است انفکاک این عوامل و نفی یکی به نفع دیگری امری اشتباه و حاکی از دیدگاه سطحی و یا عدم اشراف به مسائل و شناخت ناقص از تاریخ و سرنوشت ملتهاست.
بدیهیست در بررسی توازن قدرت در یک کشور مشاهده میشود که گاهی اقتصاد نقش پر رنگتری داشته و یا زمانی فرهنگ عامل مهمتری در تعیین سرنوشت کشور و ملتی بوده و یا در یک مقطعی توانایی نظامی تنها عامل پیروزی و یا شکست یک ملت در یک شرایط خاص بودهاست اما همیشه مولفههای دیگر در کنار مولفه اصلی و تعیینکننده قرارداشته و ذیاثر بودهاند.
در مواردی علیرغم وجود بعضی مولفههای قدرت، عدم خردورزی سبب شکست شده است بعنوان مثال سلطان محمد خوارزمشاه که از نظر نظامی و تواناییهای اقتصادی ظرفیت کافی برای دفاع از کشور را داشت، بعلت اشتباه بزرگ وجود عناصر تصمیم گیرنده بیخرد و غیرصالح و ضد مردمی قبچاقیان در حاکمیت در برابر مغولان شکست را پذیرا شد.
ایران کنونی نیز به دلیل انتخاب سیاستهای راهبردی غلط، ظرفیتهای بزرگی که در منطقه خاورمیانه ایجاد کرده بود را به آسانی از دست داد در حالیکه هر یک از آنها برگ برنده کشور برای کسب امتیازات قابل توجه در برابر دشمنان بودند.
گاهی نیروی نظامی و نبوغ نظامیگری وجه غالب پیروزی بوده است.
نادر شاه سردار بزرگ و نابغه نظامی و یا تیمور گورکانی جنایتکار، دو نمونه از این دست هستند.
البته همیشه عوامل عقلانیت و خردورزی در پس زمینهٔ پیروزیهای نظامی وجود داشته است.
بعنوان مثال چنگیزخان با خردورزی در حاکمیت و اتحاد بین همه قبایل و سامان بخشی امور اقتصادی و کسب وفاداری اکثریت افراد، توانست نیروی نظامی بزرگ را برای غلبه بر چین و ایران فراهم آورد.
این مثالها نشان میدهد که همه مولفههای قدرت با همافزایی در پیروزیها و بقای حاکمیتها و ملتها نقش ضروری دارند اگرچه ممکن است در یک مقطع و در یک شرایط خاص یکی از این عوامل نقش موثرتری داشته باشد.
۲ - در اول انقلاب بعلت اختلاف بنیصدر و انقلابیون، تقابل تخصص و تعهد مطرح گردید.
این دو قطبیسازی یک امر انحرافی و از اساس باطل بود چرا که یک فرد متخصص اگر تعهد و مسئولیت پذیری نداشته باشد و یا غارتگر و فاسد باشد برای کشور مفید و سودمند نیست، همچنین یک فرد مسئولیتپذیر که تخصصی در اداره کشور نداشته باشد نیز مضر بحال مملکت خواهد بود.
در واقع رقابت بنیصدر و روحانیت برای کسب قدرت این بحثهای بیاساس را سبب میگردید.
اکنون نیز دوقطبی کردن قدرت *نظامی و مردم* از بنیان و اساس اشتباه و یک بحث کاملا انحرافیست.
چه تضادی بین تقویت بنیه نظامی و مردم وجود دارد؟
آیا یک ملت میتواند بدون قدرت بازدارندگی نظامی زنده بماند؟
در مقابل بدیهیست حاکمیتهای بدون پشتیبان مردمی از بنیان سست و متزلزل برخوردارند.
در واقع مردم و توانائیهای نظامی دو مولفه قدرت بوده و لازم و ملزوم یکدیگرند و روشن است که تقویت هر یک از مولفههای قدرت در راستای منافع کشور و امنیت مردم میباشد.
سید محمود صدری ✍
۱۴۰۴/۷/۲۷
https://www.tg-me.com/darvishane49
ادامه در 👇
https://whatsapp.com/channel/0029Vaz3meX96H4bWiPeJT00
اختلاف بین نیروهای مسلح و سیاستمداران در هر کشوری یک امرای طبیعی و البته مناقشه برانگیز است.
علت آن هم برداشت و تحلیل متفاوتیست که آنها از حوادث و رویدادها دارند.
البته همیشه کسانی در نیروهای مسلح جهان حضور دارند که علاوه بر زاویه دید نظامیگری و اهمیت دادن به توازن قدرت نظامی، در سیاست و تحولات سیاسی دستی داشته و همه جنبههای تهدید و مولفههای قدرت را در نظر دارند.
در ایران با توجه به اختلافاتی که بین سیاستمداران و نظامیان مطرح میگردد، نگاه کارشناسانه به آن ضرورت دارد لذا در این رابطه چند نکته ذیل قابل تامل میباشد؛
۱ - اصولا مولفههای قدرت و بازدارندگی یک کشور توانائیهای نظامی، اقتصادی، فرهنگی، یکپارچگی مذهب، استحکام پیوند دولتمردان و مردم، دیپلماسی فعال و روابط حسنه با دیگر کشورها و حضور موثر در ائتلافهای بینالمللی، خردورزی در حاکمیت بعنوان اساسیترین عوامل میباشند.
البته بعضی عوامل فرعی دیگر هم موثر هستند.
روشن است انفکاک این عوامل و نفی یکی به نفع دیگری امری اشتباه و حاکی از دیدگاه سطحی و یا عدم اشراف به مسائل و شناخت ناقص از تاریخ و سرنوشت ملتهاست.
بدیهیست در بررسی توازن قدرت در یک کشور مشاهده میشود که گاهی اقتصاد نقش پر رنگتری داشته و یا زمانی فرهنگ عامل مهمتری در تعیین سرنوشت کشور و ملتی بوده و یا در یک مقطعی توانایی نظامی تنها عامل پیروزی و یا شکست یک ملت در یک شرایط خاص بودهاست اما همیشه مولفههای دیگر در کنار مولفه اصلی و تعیینکننده قرارداشته و ذیاثر بودهاند.
در مواردی علیرغم وجود بعضی مولفههای قدرت، عدم خردورزی سبب شکست شده است بعنوان مثال سلطان محمد خوارزمشاه که از نظر نظامی و تواناییهای اقتصادی ظرفیت کافی برای دفاع از کشور را داشت، بعلت اشتباه بزرگ وجود عناصر تصمیم گیرنده بیخرد و غیرصالح و ضد مردمی قبچاقیان در حاکمیت در برابر مغولان شکست را پذیرا شد.
ایران کنونی نیز به دلیل انتخاب سیاستهای راهبردی غلط، ظرفیتهای بزرگی که در منطقه خاورمیانه ایجاد کرده بود را به آسانی از دست داد در حالیکه هر یک از آنها برگ برنده کشور برای کسب امتیازات قابل توجه در برابر دشمنان بودند.
گاهی نیروی نظامی و نبوغ نظامیگری وجه غالب پیروزی بوده است.
نادر شاه سردار بزرگ و نابغه نظامی و یا تیمور گورکانی جنایتکار، دو نمونه از این دست هستند.
البته همیشه عوامل عقلانیت و خردورزی در پس زمینهٔ پیروزیهای نظامی وجود داشته است.
بعنوان مثال چنگیزخان با خردورزی در حاکمیت و اتحاد بین همه قبایل و سامان بخشی امور اقتصادی و کسب وفاداری اکثریت افراد، توانست نیروی نظامی بزرگ را برای غلبه بر چین و ایران فراهم آورد.
این مثالها نشان میدهد که همه مولفههای قدرت با همافزایی در پیروزیها و بقای حاکمیتها و ملتها نقش ضروری دارند اگرچه ممکن است در یک مقطع و در یک شرایط خاص یکی از این عوامل نقش موثرتری داشته باشد.
۲ - در اول انقلاب بعلت اختلاف بنیصدر و انقلابیون، تقابل تخصص و تعهد مطرح گردید.
این دو قطبیسازی یک امر انحرافی و از اساس باطل بود چرا که یک فرد متخصص اگر تعهد و مسئولیت پذیری نداشته باشد و یا غارتگر و فاسد باشد برای کشور مفید و سودمند نیست، همچنین یک فرد مسئولیتپذیر که تخصصی در اداره کشور نداشته باشد نیز مضر بحال مملکت خواهد بود.
در واقع رقابت بنیصدر و روحانیت برای کسب قدرت این بحثهای بیاساس را سبب میگردید.
اکنون نیز دوقطبی کردن قدرت *نظامی و مردم* از بنیان و اساس اشتباه و یک بحث کاملا انحرافیست.
چه تضادی بین تقویت بنیه نظامی و مردم وجود دارد؟
آیا یک ملت میتواند بدون قدرت بازدارندگی نظامی زنده بماند؟
در مقابل بدیهیست حاکمیتهای بدون پشتیبان مردمی از بنیان سست و متزلزل برخوردارند.
در واقع مردم و توانائیهای نظامی دو مولفه قدرت بوده و لازم و ملزوم یکدیگرند و روشن است که تقویت هر یک از مولفههای قدرت در راستای منافع کشور و امنیت مردم میباشد.
سید محمود صدری ✍
۱۴۰۴/۷/۲۷
https://www.tg-me.com/darvishane49
ادامه در 👇
https://whatsapp.com/channel/0029Vaz3meX96H4bWiPeJT00
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍5❤1
♻️10 فرض درباره اینکه چرا مسئولان مقصرند.
دوگانه مردم و مسئولان در ایران همیشه مطرح بوده است. این دوگانه برای فهم و درک مسائل و چالشهای جامعه، نهتنها بین مردم عادی، بلکه بر زبان رئیسجمهور نیز جاری است.
رئیسجمهور محترم بارها بر این نکته تأکید کردهاند که در به وجود آمدن مسائل و مشکلات کشور، مسئولان و مدیران مقصر هستند و مردم تقصیری ندارند. ایشان گفتهاند روی گنج خوابیدهایم ولی گرسنه، مسئولان مقصرند. حق با ایشان است؛ اینکه دولت بیش از 40 میلیون برای ثبت و فعالسازی یک گوشی از جیب مردم برمیدارد و بیش از سود تولیدکننده، بهره میبرد، مسئولان مقصر هستند.
اما چرا و چگونه مسئولان مقصرند؟ بیایید فرضیاتی را مرور کنیم. نخست، مسئولان مقصرند چون شجاعت لازم برای مواجهشدن با چالشها و حل مسائل را ندارند. حل مسائل و مشکلات نیازمند شجاعت مواجهه با گروههای پرنفوذ اقتصادی و سیاسی است و مسئولان ما توان چنین کاری را ندارند، پس مقصر هستند. رئیسجمهور میگوید نگران کشورهای قدرتمند خارجی برای مانعتراشی بر سر پیشرفت کشور نیست، نگران گروههای داخلی قدرتمند است.
فرض دوم، مسئولان پس از به قدرت رسیدن، افرادی در اطراف خود گرد میآورند که بیشتر بادمجان دور قاب چین و سالوس هستند. چنین افرادی هنگام تصمیمگیری مسئولان به تعریف و تمجید روی میآورند به جای اینکه بانگ برآورند و زنهار دهند. مسئولان مقصرند چون افراد منتقد و زنهاردهنده در اطراف خود ندارند و نیاز به تعریف و تملق دارند. در نتیجه ریا، تظاهر، دوریی و عدم صداقت در سازمانهای اداری زیاد میشود.
فرض سوم، مسئولان میدانند که پستهای بهدستآمده کوتاه است، پس باید با قدرتمندان و صاحبان نفوذ، شرکتهای بزرگ شبهدولتی، بنگاههای اقتصادی و... همراه شوند و منابع ارزشمند را به اشکال مختلف در اختیار آنها قرار دهند ولو به ضرر جامعه، چون بعدها بتوانند همعرض آن را دریافت کنند. آنها مقصرند چون منافع عمومی را فدای منافع شخصی و گروهی کرده و بعد آن را توجیه میکنند.
فرض چهارم، مسئولان مقصر هستند، چون نمیدانند و نمیتوانند، اما حاضر نیستند مسئولیت را واگذار کنند و استعفا بدهند. مقصرند نه به این خاطر که از نادانی و ناتوانی خویش ناآگاه هستند، بلکه پس از آگاهی نیز خود را به کوچه نا آشنا میزنند. این کوچه پر از مسئولان است.
فرض پنجم، چیزی که برای مسئولان مهم است، شبکه روابط گستردهای است که در زمان مسئولیت برایشان ایجاد میشود. این شبکه روابط، فرصتها و منابع زیادی برای آنها ایجاد میکند. مسئولان مقصرند، چون به جای حل مسائل جامعه به دنبال شبکه روابط هستند.
فرض ششم، مسئولان مقصرند، چون بیش از آنکه بشنوند، در حال سخنرانی هستند.
جایی حضور نمییابند مگر آنکه سخنرانی کنند و دیگران را از سخنان خویش بهرهمند کنند. حوصله شنیدین ندارند؛ شنیدن نقدها و یافتههای پژوهشی در حوزه کاری برایشان زجرآور است.
فرض هفتم، برنامه عملیاتی برای حل مسائل ندارند یا نمیتوانند از کارشناسان برای طراحی و تدوین برنامه عملیاتی مناسب، کارآمد و دارای عقلانیت فنی، اقتصادی و اجتماعی کمک بگیرند.
قانون و دستورالعملها بهگونهای تنظیم شده که مسئول نمیتواند کاری از پیش ببرد و دستش برای حل مسائل بسته است.
مقصر هستند، چون پیشنهادی برای اصلاح قوانین و دستورالعملها نمیدهند یا اگر میدانند که دستشان بسته است، با دستهای بسته به مسئولیت ادامه میدهند.
فرض هشتم، مسئولان در چنبره نهادهای تودرتو، ناشفاف و غیرپاسخگو گرفتارند و هر گامی که برمیدارند باید با آنها هماهنگ کنند و آنها نیز مانع ایجاد میکنند. مسئولان مقصرند، چون آن را برای جامعه بیان نمیکنند.
فرض نهم، مسئولان تصور میکنند برای هدایت و کنترل جامعه آمدهاند و نه برای زیست بهتر افراد جامعه، پس آنها در جایگاه متعالیتری هستند و افراد جامعه باید با مسئولان هماهنگ شوند و تابع اراده و تصمیم آنها باشند.
فرض دهم، مسئولان مقصرند چون خود را غرق در روزمرگیهای اداری کردهاند. آیندهنگر نیستند و نمیدانند چگونه باید آیندهنگری داشته باشند یا اینکه تصور میکنند آینده به ما چه ربطی دارد. ممکن است همه یا برخی از این فرضها نادرست یا درست باشد. شما چه فکر میکنید؟
حمزه نوذری✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
دوگانه مردم و مسئولان در ایران همیشه مطرح بوده است. این دوگانه برای فهم و درک مسائل و چالشهای جامعه، نهتنها بین مردم عادی، بلکه بر زبان رئیسجمهور نیز جاری است.
رئیسجمهور محترم بارها بر این نکته تأکید کردهاند که در به وجود آمدن مسائل و مشکلات کشور، مسئولان و مدیران مقصر هستند و مردم تقصیری ندارند. ایشان گفتهاند روی گنج خوابیدهایم ولی گرسنه، مسئولان مقصرند. حق با ایشان است؛ اینکه دولت بیش از 40 میلیون برای ثبت و فعالسازی یک گوشی از جیب مردم برمیدارد و بیش از سود تولیدکننده، بهره میبرد، مسئولان مقصر هستند.
اما چرا و چگونه مسئولان مقصرند؟ بیایید فرضیاتی را مرور کنیم. نخست، مسئولان مقصرند چون شجاعت لازم برای مواجهشدن با چالشها و حل مسائل را ندارند. حل مسائل و مشکلات نیازمند شجاعت مواجهه با گروههای پرنفوذ اقتصادی و سیاسی است و مسئولان ما توان چنین کاری را ندارند، پس مقصر هستند. رئیسجمهور میگوید نگران کشورهای قدرتمند خارجی برای مانعتراشی بر سر پیشرفت کشور نیست، نگران گروههای داخلی قدرتمند است.
فرض دوم، مسئولان پس از به قدرت رسیدن، افرادی در اطراف خود گرد میآورند که بیشتر بادمجان دور قاب چین و سالوس هستند. چنین افرادی هنگام تصمیمگیری مسئولان به تعریف و تمجید روی میآورند به جای اینکه بانگ برآورند و زنهار دهند. مسئولان مقصرند چون افراد منتقد و زنهاردهنده در اطراف خود ندارند و نیاز به تعریف و تملق دارند. در نتیجه ریا، تظاهر، دوریی و عدم صداقت در سازمانهای اداری زیاد میشود.
فرض سوم، مسئولان میدانند که پستهای بهدستآمده کوتاه است، پس باید با قدرتمندان و صاحبان نفوذ، شرکتهای بزرگ شبهدولتی، بنگاههای اقتصادی و... همراه شوند و منابع ارزشمند را به اشکال مختلف در اختیار آنها قرار دهند ولو به ضرر جامعه، چون بعدها بتوانند همعرض آن را دریافت کنند. آنها مقصرند چون منافع عمومی را فدای منافع شخصی و گروهی کرده و بعد آن را توجیه میکنند.
فرض چهارم، مسئولان مقصر هستند، چون نمیدانند و نمیتوانند، اما حاضر نیستند مسئولیت را واگذار کنند و استعفا بدهند. مقصرند نه به این خاطر که از نادانی و ناتوانی خویش ناآگاه هستند، بلکه پس از آگاهی نیز خود را به کوچه نا آشنا میزنند. این کوچه پر از مسئولان است.
فرض پنجم، چیزی که برای مسئولان مهم است، شبکه روابط گستردهای است که در زمان مسئولیت برایشان ایجاد میشود. این شبکه روابط، فرصتها و منابع زیادی برای آنها ایجاد میکند. مسئولان مقصرند، چون به جای حل مسائل جامعه به دنبال شبکه روابط هستند.
فرض ششم، مسئولان مقصرند، چون بیش از آنکه بشنوند، در حال سخنرانی هستند.
جایی حضور نمییابند مگر آنکه سخنرانی کنند و دیگران را از سخنان خویش بهرهمند کنند. حوصله شنیدین ندارند؛ شنیدن نقدها و یافتههای پژوهشی در حوزه کاری برایشان زجرآور است.
فرض هفتم، برنامه عملیاتی برای حل مسائل ندارند یا نمیتوانند از کارشناسان برای طراحی و تدوین برنامه عملیاتی مناسب، کارآمد و دارای عقلانیت فنی، اقتصادی و اجتماعی کمک بگیرند.
قانون و دستورالعملها بهگونهای تنظیم شده که مسئول نمیتواند کاری از پیش ببرد و دستش برای حل مسائل بسته است.
مقصر هستند، چون پیشنهادی برای اصلاح قوانین و دستورالعملها نمیدهند یا اگر میدانند که دستشان بسته است، با دستهای بسته به مسئولیت ادامه میدهند.
فرض هشتم، مسئولان در چنبره نهادهای تودرتو، ناشفاف و غیرپاسخگو گرفتارند و هر گامی که برمیدارند باید با آنها هماهنگ کنند و آنها نیز مانع ایجاد میکنند. مسئولان مقصرند، چون آن را برای جامعه بیان نمیکنند.
فرض نهم، مسئولان تصور میکنند برای هدایت و کنترل جامعه آمدهاند و نه برای زیست بهتر افراد جامعه، پس آنها در جایگاه متعالیتری هستند و افراد جامعه باید با مسئولان هماهنگ شوند و تابع اراده و تصمیم آنها باشند.
فرض دهم، مسئولان مقصرند چون خود را غرق در روزمرگیهای اداری کردهاند. آیندهنگر نیستند و نمیدانند چگونه باید آیندهنگری داشته باشند یا اینکه تصور میکنند آینده به ما چه ربطی دارد. ممکن است همه یا برخی از این فرضها نادرست یا درست باشد. شما چه فکر میکنید؟
حمزه نوذری✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍4❤1👏1
کرباسچی: بودجه کلانی برای آمران به معروف تصویب شده است
غلامحسین کرباسچی مدیر مسئول روزنامه هممیهن:
🔹حرکتهایی مثل تشکیل اتاق عفاف و حجاب و به کارگیری 80 هزار آمر به معروف، به جز دامن زدن به مسائل اختلافی، نتیجه دیگری ندارد.
🔹ریشه اصلی تشکیل اتاق عفاف و حجاب و آمران به معروف، بودجهای است که در لایحه بودجه برای آنها تصویب شده است.
🔹اصل این موضوع به دولت برمیگردد که این بودجههای کلان را در اختیار آنها قرار ندهد.
🔹دولت اگر بودجه ندهد، آنها کاری نمیتوانند بکنند./هم میهن
پ ن : تا واکنش دولت چه باشد ، کرنش یا مقابله؟!
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
غلامحسین کرباسچی مدیر مسئول روزنامه هممیهن:
🔹حرکتهایی مثل تشکیل اتاق عفاف و حجاب و به کارگیری 80 هزار آمر به معروف، به جز دامن زدن به مسائل اختلافی، نتیجه دیگری ندارد.
🔹ریشه اصلی تشکیل اتاق عفاف و حجاب و آمران به معروف، بودجهای است که در لایحه بودجه برای آنها تصویب شده است.
🔹اصل این موضوع به دولت برمیگردد که این بودجههای کلان را در اختیار آنها قرار ندهد.
🔹دولت اگر بودجه ندهد، آنها کاری نمیتوانند بکنند./هم میهن
پ ن : تا واکنش دولت چه باشد ، کرنش یا مقابله؟!
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍19❤7🤬4
*👆این تصویر خانم مـری بـرانـکـو، یکی از سه برنده جایزه نـوبـل پزشکی ۲۰۲۵م را پس از اعلام نتایج، نشان میدهـد. پژوهش های این دانشمند علوم پزشکی در زمینه تحمل ایمنی محیطی اسـت. مکانیسمی که به سیستم ایمنی بدن کمک میکنـد، میان سلولهای خـودی و سلولهای مُهاجـم تمایز قائل شـود. این کشف مهم، گامی بزرگ در درک و درمان بیماریهای خـودایمنی و همچنین در علم پیوند اعضاء بشمـار میآیـد .*
*به خانهٔ خیلی سـادهٔ خانم دکتر برانکو نگاه کنید، استیکرهای چسبیده روی کابینت چوبی و صفحه تـرَکخـورده تلفـن همراهـش.. انسانهایی که قـادرنـد زندگی میلیونها نفر را تغییر دهنـد، معمولاً درگیر ظواهر نیستند! آنان معنـای واقعـی زندگی را در خلوص، کنجکاوی و خدمت به دیگران میجوینـد..*
*سـادگـی در عین فرهیختگی اش، سبـب شـده اسـت که لـبخندش سـرشـار از زیبایی عمیق باشـد ؛ شـایـد این تصویر ، تلَنگـری باشـد برای همه ما ؛ برای کسانی که گاه زیر بار قـرض میرونـد تا ظاهـرِ زنـدگـیشان، تحسین کسانی را جلب کنـد کـه نـه آنـها را میشناسنـد و نـه دوست شان دارنـد..!؟*
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
*به خانهٔ خیلی سـادهٔ خانم دکتر برانکو نگاه کنید، استیکرهای چسبیده روی کابینت چوبی و صفحه تـرَکخـورده تلفـن همراهـش.. انسانهایی که قـادرنـد زندگی میلیونها نفر را تغییر دهنـد، معمولاً درگیر ظواهر نیستند! آنان معنـای واقعـی زندگی را در خلوص، کنجکاوی و خدمت به دیگران میجوینـد..*
*سـادگـی در عین فرهیختگی اش، سبـب شـده اسـت که لـبخندش سـرشـار از زیبایی عمیق باشـد ؛ شـایـد این تصویر ، تلَنگـری باشـد برای همه ما ؛ برای کسانی که گاه زیر بار قـرض میرونـد تا ظاهـرِ زنـدگـیشان، تحسین کسانی را جلب کنـد کـه نـه آنـها را میشناسنـد و نـه دوست شان دارنـد..!؟*
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍32❤10
♻️ظلم ظالم
ظلم ظالم جمعیت را می پراکند .
جنگل را آتش می زند دریا را می خشکاند و سواحل و رودخانه ها را به کثافت می کشاند .
ظلم ظالم، جمعیت را بی اخلاق می کند هویتش را می ستاند.
ظلم ظالم جمعیت را سوق می دهد برای بی تفاوتی در مقابل اتفاقات روزمره. داخلی و خارجی ؛
ظلم ظالم آزادی را را لگدکوب می کند وجدان عمومی را می میراند.
ناقوس مرگ حتی جمعیت خفته را بیدار نمی کند .
ظلم ظالم جمعیت را متفرق ، خانواده را بی اساس و روابط را سالوس وار می سازد اقتصاد را به فساد کشانده. حرص و طمع و اختلاس را تقویت می کند .
ظلم ظالم. وجدان عمومی را می میراند نه تنها وجدان عمومی از کشتار زنان و کودکان به درد نمی آید. بلکه معرکه ای می شود برای رویاروییها و صف بندی ها ؛
ظلم ظالم، جمعیت را به ستوه می آورد لحبازش می کند یاغی می شود درست در نقطه مقابل می ایستد .
ظلم ظالم از دوست دشمن می سازد و از خودی، ناخودی ؛
ظلم ظالم ازجمعیت قبیله و از قبیله بادیگارد می سازد.
#ح_درویشی ✍️
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
ظلم ظالم جمعیت را می پراکند .
جنگل را آتش می زند دریا را می خشکاند و سواحل و رودخانه ها را به کثافت می کشاند .
ظلم ظالم، جمعیت را بی اخلاق می کند هویتش را می ستاند.
ظلم ظالم جمعیت را سوق می دهد برای بی تفاوتی در مقابل اتفاقات روزمره. داخلی و خارجی ؛
ظلم ظالم آزادی را را لگدکوب می کند وجدان عمومی را می میراند.
ناقوس مرگ حتی جمعیت خفته را بیدار نمی کند .
ظلم ظالم جمعیت را متفرق ، خانواده را بی اساس و روابط را سالوس وار می سازد اقتصاد را به فساد کشانده. حرص و طمع و اختلاس را تقویت می کند .
ظلم ظالم. وجدان عمومی را می میراند نه تنها وجدان عمومی از کشتار زنان و کودکان به درد نمی آید. بلکه معرکه ای می شود برای رویاروییها و صف بندی ها ؛
ظلم ظالم، جمعیت را به ستوه می آورد لحبازش می کند یاغی می شود درست در نقطه مقابل می ایستد .
ظلم ظالم از دوست دشمن می سازد و از خودی، ناخودی ؛
ظلم ظالم ازجمعیت قبیله و از قبیله بادیگارد می سازد.
#ح_درویشی ✍️
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍15❤5😱1
♻️آمریکا چگونه آمریکا شد ؟
در چنین روزی ۲۱ اکتبر،سنای امريكا بر معامله خريد لوييزيانا از فرانسه به مبلغ ۱۵ ميليون دلار صحه گذارد و با اين معامله، وسعت ايالات متحده تقريبا دوبرابر شد. (1803 م)
📖 اين معامله در پی مذاكرات نمايندگان توماس جفرسون رئيس جمهوری وقت آمريكا با ناپلئون بناپارت انجام گرفت.
جفرسون سومين رئيس جمهور آمريکا، فيلسوف و تاريخدان و نويسنده اعلاميه استقلال ايالات متحده بود که به دليل اقامت طولانی در فرانسه میدانست "ناپلئون" سياست "تايلران" را كه می خواست يك امپراتوری فرانسوی در قاره آمريكا به وجود آورد را رها ساخته و علاقمند به توسعه فرانسه در اروپاست. لذا مذاكرات خريد را آغاز كرد. چون در اين ميان ناپلئون برای تامين نياز مالی جنگهای خود به پول نيازمند شد، معامله انجام يافت. اگر این اتفاق نیفتاده بود، امروز قدرتی به نام آمریکا وجود نداشت.
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
در چنین روزی ۲۱ اکتبر،سنای امريكا بر معامله خريد لوييزيانا از فرانسه به مبلغ ۱۵ ميليون دلار صحه گذارد و با اين معامله، وسعت ايالات متحده تقريبا دوبرابر شد. (1803 م)
📖 اين معامله در پی مذاكرات نمايندگان توماس جفرسون رئيس جمهوری وقت آمريكا با ناپلئون بناپارت انجام گرفت.
جفرسون سومين رئيس جمهور آمريکا، فيلسوف و تاريخدان و نويسنده اعلاميه استقلال ايالات متحده بود که به دليل اقامت طولانی در فرانسه میدانست "ناپلئون" سياست "تايلران" را كه می خواست يك امپراتوری فرانسوی در قاره آمريكا به وجود آورد را رها ساخته و علاقمند به توسعه فرانسه در اروپاست. لذا مذاكرات خريد را آغاز كرد. چون در اين ميان ناپلئون برای تامين نياز مالی جنگهای خود به پول نيازمند شد، معامله انجام يافت. اگر این اتفاق نیفتاده بود، امروز قدرتی به نام آمریکا وجود نداشت.
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍6❤5👎1