Telegram Web Link
♻️ بهای سنگین رهایی از زنجیر یک توتالیتر

🗒 این روزها «اوکراین» که بزرگترین کشور اروپا و دارای معادن کم نظیر و بسیار ارزشمندی است و در مرز بین «روسیه» و «اروپا»، مجرای ورودی بخش عظیمی از انرژی به قاره سبز و از مهمترین مناطق استراتژیک جهان قلمداد می‌شود، شاهد حملات هوایی سنگینی به شهرها و غیرنظامیان خود است، حملاتی که به نظر می‌رسد، در امتداد انتقام‌گیری روسیه از مردم اوکراین، نشان از نوعی فشار مضاعف برای شکستن مقاومت آنها و دستیابی به اهدافی مشخص است.

⬅️ شناخت و درک جامعه اوکراین به لحاظ تاریخی و سیاسی، فهم آسان‌تری از وضعیت موجود را پیش رو می‌نهد. در جامعه معاصر اوکراین، به لحاظ جامعه شناسی سیاسی، دو گرایش عمده برخاسته از بستر جامعه، همیشه وجود داشته است که زمینه‌ای تاریخی دارد. این گرایش‌های عمده که گاه در توازن و گاه در نسبت با هم در اکثریت و اقلیت بوده‌اند، در کنشگری‌های سیاسی مردم و احزاب سیاسی به طور بارز نمود داشته است. یک گرایش، متمایل به شرق و اقتدار سیاسی شرقی است و گرایش دیگر، تمایل به غرب و تفکرات دموکراسی‌خواهانه و لیبرال اروپا دارد.

⬅️ ریشه‌های تاریخی نارضایتی و خشم اعتراضی جامعه اوکراین، منازعات سیاسی و شکاف درون جامعه سیاسی آن، به قدری عمیق است که حتی پس از اشغال اوکراین در جنگ جهانی دوم، توسط نازی ها،  بسیاری از مردم اوکراین، از آن استقبال کردند و از اینکه از زنجیر توتالیتری انتقام جو؛ چون استالین رهیده‌اند، رضایت داشتند و اشغالگران را نیروهای آزادی بخش می‌دانستند! از این رو بود که پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ اوکراین بلافاصله اعلام استقلال کرد و سیاست‌های بازار آزاد و سرمایه‌داری را در پیش گرفت.

⬅️ اما در حافظه تاریخی مردم این سرزمین، چنان خاطرات تلخی از اقتدار سرکوبگرانه توتالیتاریستی و خالی از هرگونه آزادی سیاسی و حقوق بشر همسایه شرقی، باقی ماند که نوعی نفرت عمیق و خشم جمعی نسبت بدان را برای همیشه در بین گروهی از مردم اوکراین به جا گذاشت؛ آنچه که موجب حتی نوعی کنشگری‌های احساسی در نسبت با توازن ارتباط با روسیه و اروپا، بدون لحاظ منافع ملی دراز مدت با توجه به سیاست‌های توسعه طلبانه و تمامیت خواهانه همسایه پرقدرت و مدعی خود شد. شاید ملتی از ترس بازگشت توتالیتاریسم، به کشورهای اروپایی پناه می برد.

⬅️ بالاخره غرب گرایی و شرق گرایی در جامعه اوکراین استقلال یافته که همیشه موافقان و مخالفان پیوستن به اتحادیه اروپا و ناتو را گرد رقابت‌های انتخاباتی نیز صورت‌بندی می‌کرد، منجر به «انقلاب نارنجی» مردم اوکراین در سال ۲۰۰۴ و حرکت اعتراضی گسترده آنها در سال ۲۰۱۴ و برکناری رئیس جمهور نزدیک به روسیه و مخالف پیوستن به اتحادیه اروپا و ناتو در دو نوبت شد.

⬅️ روسیه در واکنش به این کنشگری سیاسی- اجتماعی روس ستیزانه مردم اوکراین در سال ۲۰۱۴ به اوکراین حمله کرد و «شبه جزیره کریمه» را که ترکیب جمعیتی اکثریتی روس تبار داشت به اشغال خود درآورد و این گونه از مردم اوکراین انتقام گرفت. این خصومت و انتقام گیری از اعتراضات یک ملت مستقل به اینجا ختم نشد و روسیه با حمایت شدید از تجزیه طلبان شرق اوکراین آنان را چنان با حکومت مرکزی درگیر کرد که منجر به کشته شدن ۲۶۰۰ نفر و آوارگی چند صد هزار نفری آنها شد.

⬅️ به نظر می‌رسد، انتقام‌گیری خونبار این روزهای «پوتین» از مردم اوکراین، در حالی که سخن از آتش بس و صلح است، با این هدف انجام می‌شود که نه تنها مردم اوکراین را از اعتراضات گسترده خود و کنار زدن رئیس جمهور روس‌گرا پشیمان کند؛ بلکه با توجه بهی قانون اساسی اوکراین که مطابق آن، واگذاری مناطقی از خاک این کشور، منوط به رأی مردم، طی یک رفراندوم است؛ در حالی که بین مرگ و زندگی، دست به انتخاب می‌زنند، این بهای سنگین را به آنها تحمیل کند، واگذاری بخش‌های بزرگ دیگری از خاکشان، بهای سنگین رهایی از زنجیر یک توتالیتر؛ حتی در آن سوی مرزها.

مرضیه حاجی هاشمی
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍152👎1
♻️هاناآرنت و یک بازخوانی

چندی پیش دوست گرانقدری در محفلی دوستانه پرسشی به میان افکند که چرا هرچه عقل باخته است دراین سیستم بالا می رود مگر سیستم یا نظم سیاسی مستقر به فکر بقای خود نیست؟ امروز که داشتم یادداشتهایم درباره هانا آرنت را مرور می کردم به مطلب زیر برخوردم که به میان آوردن آن شاید خالی از لطف نباشد.
"هانا آرنت" درنقد جامعه تمامیت خواه (توتالیتر) چنین اشاره می کند :

《از آن‌جایی که حاکمان توتالیتر خواهان کنترل کامل هستند تمایل دارند بر بروکراسی‌های شدیداً از کارافتاده ریاست کنند زیرا برای آنان وفاداری مهم‌ است نه عملکرد یا کارایی. 》
آنها درپی طراحی و تداوم آن نوع بوروکراسی (دیوانسالاری) هستند که فقط وفاداری خود را به مقامات ارشد و خاصه پیشوا-رهبر نشان دهند.نهادهایی چون آموزش عالی و آموزش وپرورش و بهداشت و درمان و غیره اصولاً قرار نیست نگران عملکرد و بهره وری خود باشند همینکه بتوانند رضایت مقامات ارشد را فراهم کنند و مجیزگوی آنان باشند و وفاداری خود را اثبات کنند کفایت می کند

و "هانا آرنت" اضافه می کند :
《توتالیتاریسم در راس قدرت، همۀ استعدادهای ناب را بدون هیچ اعتنایی از سرکار بر می دارد و به جای آنها عقل‌باختگان، جاهلان و بی‌خردانی را می‌نشاند که همان بی‌عقلی بهترین تضمین وفاداری ابدی‌شان است. این افراد در راستای نیازها و خواسته‌های حاکم اقدام به دروغگویی در هر حوزه‌ای می کنند و حتی می‌توانند واقعیاتی را که بدیهی می‌نماید وارونه جلوه دهند و نام حقیقت برآن بگذارند زیرا این اتفاق نشأت گرفته از قدرت ماورایی رهبر در پیش‌بینی و پیشگویی بحران‌هاست.》

بار دیگر جملات فوق را بخوانیم :

"نظام های توتالیتر عاقل و نخبه و پرسشگر نمی خواهند. آنها در پی عقل باختگان هستند و جاهلان، چون برای اینکه وفادار بمانند باید عقل و خرد را تعطیل کنند. نظام های توتالیتر طوطیِ مقلد می خواهند و نه نخبگان پرسشگر و نقاد که با هر پرسش شان لرزه بر اندام پیشوا بیندازند.
            هانا آرنت

پی نوشت: سخنان هانا آرنت برای ما بسیار قابل درک و ملموس است به گونه ای که گویی این بانوی فیلسوف سیاسی در زمان حیات خود در جامعه امروز ایران زندگی می کرده است.
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍262
♻️ دین به منزله‌ی یک امکان

دست در انبان دین بردن

دین (متون مقدس، سنت و سیره‌ی قدیسین، تاریخ دین)، چیست که آدمی برای هرگونه تصمیم و عمل‌اش، می‌تواند دستاویزی در آن بیابد و با بهره گرفتن از آن، رفتارش را موجه نشان دهد؟

و پرسش دوم، آیا زندگی شخص دین‌دار، بر اساس درک او از خدا سامان می‌یابد، یا شیوه و کیفیت زندگی او، تصویر خاصی از خدا را ایجاد می‌کند؟ به عبارت دیگر، زندگی یک باورمند، تحت تاثیر تصویری است که از خدا دارد و یا کیفیت و شیوه‌ی زندگی کردن اوست که تصویر خاصی از خداوند را خلق می‌کند؟


۱.  وقتی به تاریخ جوامع دین‌دار نظر می‌افکنیم، می‌بینیم که گاهی به نام دین، شفقت ورزیده‌اند، گاهی به نام دین، خشونت ورزیده‌اند. به نام دین، جنگ کرده‌اند و نیز به نام دین، صلح کرده‌اند. و بسیاری از رفتارهای متضاد را با ارجاع و توسل به متون، سنت و تاریخ دین، مرتکب شده‌اند. هم‌اکنون به رفتار صاحبان قدرت در ایران هم که نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم که به نام دین و با تکیه به معارف دینی، متون مقدس، سنت و تاریخ دین، جنگ کرده‌اند، صلح کرده‌اند، مذاکره با خصم را رد کرده‌اند، و در وقت دیگر، مذاکره را پذیرفته‌اند و همین‌طور باقی ماجرا.

تاریخ دین نشان می‌دهد که دین، به مثابه‌ی یک امکان و در سطح نازل‌تر، گاه یک ابزار رخ نموده است. هم‌چنان که علم و تکنولوژی نیز چنین بوده است. و هم‌چنان که بسیاری از امور دیگر نیز نقش یک "امکان" را بازی کرده‌اند.
وقتی از "دین به منزله‌ی یک امکان" یاد می‌شود، به این معناست که آدمیان، دین را (چونان سایر ابزارهای در دسترس)، در خدمت اهداف و خواسته‌هایی خود قرار می‌دهند‌. گویی، پیش از مراجعه به دین، هدف خود را معلوم می‌کنند و در هنگام مراجعه به متون دینی، سراغ گفتاری از متون می‌روند که امکان رسیدن به هدف‌شان را فراهم می‌کند. رفتارشان را موجه و کارشان را نزد خودشان، درست جلوه دهد.

✔️  رفتارشناسی باورمندان، این نکته را عیان می‌کند که این آدمی است که تصمیم می‌گیرد از دین چگونه و برای چه مقصودی استفاده نماید. اگر تصمیم به جنگ داشته باشد، از آیات قتال و ستیز و اگر صلح بخواهد از آیاتی بهره می‌برد که به بخشایش و صلح فرمان می‌دهند. اگر بخواهد خشونت بورزد، به گفتار خشن و اگر بخواهد محبت بورزد، به رحمانیت گفتار خدا ارجاع می‌دهد. در این حالت، گویی "دین"، جعبه‌ابزاری است که فراخور نیاز، از آن استفاده می‌برند.

در آیات اول قرآن به صراحت آمده است که قرآن، برای هدایت متقین ارسال شده است. (ذٰلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ ۛ فيهِ ۛ هُدًى لِلمُتَّقينَ)
از این صراحت، چنین برداشت می‌شود که آدمی پیش از رجوع به سخن خداوند، باید که متقی شده باشد. زیرا که اگر غیر متقی، به کلام وحی مراجعه کند، جز خسران چیزی نصیب او نخواهد شد.

مولانا در مثنوی هم بر این نکته اشاره دارد که قرآن، یک امکان است. امکانی برای از چاه بیرون آمدن و امکانی برای رفتن به ته چاه‌.
زانک از قرآن بسی گمره شدند
زان رسن قومی درون چه شدند
بنا به آن‌چه آمد، هر شخص، دین و ایضا خدای  خود را به صورت و شمایل خود می‌آفریند."کیفیت وجودی" هر مومن است که خدایش را خلق می‌کند. "جهت‌گیری درونی" است که توجه آدمی را به آیاتی جلب و از آیاتی دیگر غافل می‌کند.

  ۲. اگر آن‌چه گفته شد، قرین صحت باشد، آن‌گاه مسیر کسانی که تلاش می‌کنند تا قرائتی انسانی، اخلاقی و رحمانی از قرآن ارائه دهند، چندان با توفیق همراه نخواهد بود. زیرا قرائت آدمیان از کتاب مقدس، بیش‌تر از آن که امر معرفتی باشد، امر وجودی، اجتماعی است که در اوضاع و احوالی شکل می‌گیرد. به جای آن، باید به شرایطی اندیشید که در آن شرایط، خدای انسانی، رحمانی و اخلاقی خلق می‌شود. خدایی روادار و مداراجو که پاس حقوق انسان‌ها را دارد و به شفقت و مهربانی راه می‌دهد.
در این ایده، خوانش و قرائت افراد از متن مقدس، ناشی از جهت‌گیری وجودی و شرایط بیرونی حاکم بر افراد است. همان که مولانا ان را "سودای سربالا" نام می‌نهاد. 

مر رسن را نیست جرمی ای عنود
چون ترا سودای سربالا نبود

درون خیال‌اندیش، درون جنگ‌طلب، صلح‌طلب، مداراجو، خشمگین، آرام، بی‌پروا، با متانت و.....دین و خدای متناسب با خود را خلق می‌کند. هر فرد با مختصات وجودی خود، به متون دینی مراجعه می‌کند و دست در انبان دین می‌برد و چیزهایی را برمی‌دارد که به کارش بیاید. از این رو، گرچه ارائه‌ی چهره‌ی انسانی از دین و قرائت بشردوستانه از کلام وحی کاری درخور و شایسته است، اما راه به جایی نمی‌برد و افقی را نمی‌گشاید. باید شرایط و امکان‌هایی فراهم کرد که آدمیانی با فضیلت و اخلاقی در آن رشد یابند. آن‌گاه انسان اخلاقی، دین او هم اخلاقی خواهد بود.

✍️ علی زمانیان ... ۰۷ / ۰۳ / ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍155👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥به تنهایی به اندازه چند میلیارد هزینه بر روی دوش ایران می گذارد.

چند سوال از از حجت الاسلام قاسمیان
*اولا ۵۰۰ میلیون تومان هزینه حج واجب را، از کجا آوردی؟*
*ثانیا در ایام محدود و‌ فرصت اندک مراسم حج واجب کی فرصت کردی از قمار خانه ها، فاحشه خانه ها و کنسرت های رکیک‌ عربستان بازدید داشته باشی ؟*
*ثالثا مگر نمی دانی روابط دو‌ کشور ایران و عربستان رو به بهبود است؟!*
*به انگشت اشاره چه کسی این سخنان تفرقه افکنانه را بیان کردی ؟*
*رابعا فکر نکردی اگر مقامات سعودی این ویدیو را ببینند، شرایط برای انجام مناسک حج برای حجاج سخت‌تر می شود ؟*

*حاجی استغفار کن!*
*ذهن و‌ کلام و عمل شما و‌ امثال شما هیچ خیری برای دنیا و آخرت مردم ندارد!*
*حداقل آخر عمری برای رهایی از عذاب جهنم در صراط مستقیم قرار بگیر و به‌جای فتنه‌انگیزی بین دو کشور بزرگ ایران و عربستان سعودی از فرصت حضور در سرزمین وحی بهره ببر.*
*مگر نعوذ باالله تو نماینده خدا بر روی زمینی! که این گونه اظهار نظر و ظهور را پیش بینی می کنی!*
*در خاتمه عرض میکنم جناب قاسمیان تو که خودت در تهران مسئول بزرگترین خانهٔ عفاف (فاحشه)هستی تو دیگه چرا ؟!!!

@darvishane49
👍28🤣145🤬5👎3
♻️اعتصابات و بحران نمایندگی سیاسی

اعتصاب سراسری کامیوندارها از آن جهت مهم است که ابطال کننده نظرات کلیشه ای است که " ایرانی ها روحیه کار جمعی ندارند". این اعتصاب از آسمان نیامده، نتیجه کار صنفی است و کار صنفی نیازمند همگرایی و همکاری است.

سوای برخی بحثهای تخصصی مطالبات کامیوندارها، اما نفس اعتراض و درک اینکه شهروند مدرن هم باید روحیه انتقادی و عصیانگری داشته باشد و هم توان کار جمعی، یک نشانه از گذر پایدار  مای ایرانی از روابط بدوی و قبیله ای و قدم زدن در میدان مدنیت است.

اعتراضهای صنفی و معیشتی می‌توانند در نهایت به همگرایی ملی در پافشاری بر تغییرات کلان سیستمی منجر شوند. با توجه به چشم انداز بحران‌های پیشرو انتظار می‌رود این اعتراضها گسترده هم شوند و همانطور که در ماه‌های گذشته، بازنشستگان،  نانوایان، کارگران، پرستاران ، معلمان، ...اعتراض کرده اند، تداوم این حرکتهای مدنی می‌توانند خالق همبستگی ملی علیه سیستم سیاسی هم باشد. اما بحران بزرگ، همان نمایندگی سیاسی است که در فقدان یک اپوزیسیون ملی و به روز شده داد می‌زند.

کسب نمایندگی سیاسی با موج سواری متفاوت است. بیانیه و فعالیت توییتری و حرف زدن از جانب ملت، نمی‌تواند جای نمایندگی سیاسی را بگیرد، همچنانکه جایزه بازی و نمایش های تکراری با رویکرد فردی هم نمی‌توانند نمایندگی سیاسی ایجاد کنند. بحران اصلی اتفاقا اینجاست که شهروندان معترض به خصوص بعد  از جنبش ،زن زندگی آزادی، اعتماد خود را به اپوزیسیون از دست داده و از این‌رو همگرایی در  اعتراضهای صنفی و سیاسی برای شکل گیری یک جنبش ملی نیازمند نماینده سیاسی هم است. به عبارتی این دو به هم وابسته هستند، اما مساله این است که نمایندگی سیاسی با شو و نمایش و فعالیت توییتری خلق نمی‌شود. فرقه گرایی و ستاره سازی در امر سیاسی جای کنشگری سیاسی با هدف ایستادگی بر مخرج مشترک های خیر جمعی با رویکرد جمعی  را اشغال کرده.

با وجود این بحران نمایندگی سیاسی ، جامعه ایران توان این را دارد از دل همین کنش‌های اعتراضی، نمایندگی سیاسی هم خلق کند. طبیعتا این نمایندگی سیاسی نه خاندان محور می تواند باشد نه ستاره محور بلکه بیشتر محصول اجماع جریان‌های سیاسی بر سر مخرج های مشترکی است که توان جذب اکثریت جامعه معترض ایرانی را داشته باشد‌‌. این خلا وجود دارد و واقعیتی قابل انکار نیست اما مساله ای است که باید حول محورش بحثهای عمومی صورت بگیرد‌.

مجتبی نجفی
#اعتراض_صنفی
#کامیوندارها
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍123👎1
♻️ پیران بر کرسی قدرت

✒️ دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن


‍ ...باز اگر پیرهای خوب، پیرهای زندگی کرده، مصدرِ کار می‌شدند، حرفی نداشتیم؛ این پیرهایی که تا امروز دنیا را اداره کرده‌اند، بدترین پیرها بوده‌اند، از آنهایی بوده‌اند که جوانیشان را بر باد داده بودند، از آن استفاده نکرده بودند؛ دلشان پُر از حسرت و عقده بوده، به همین علّت کوشیده‌اند تا در گردابِ زندگی به پاره چوبِ «وزارت» و «ریاست» چنگ بزنند، و از راه وضع قانونهای خشن و «یَهُوِه‌ای » انتقام خود را از جوانها بگیرند، دق دلشان را خالی کنند؛ در حالی که خودشان توی خلوت هر کاری دلشان خواسته کرده‌اند. البتّه، گاهی حقّه زده و چند تا جوان هم با خود همدست کرده‌اند، امّا این جوانها ننگِ طبقه‌ی جوان بوده‌اند، روحِ پیر داشته‌اند!

پیرهای حاکم تا کسی مثل خودشان نبوده، توی جرگه‌ی خود راهش نداده‌اند.
اگر کار به دست من می‌افتاد، برای همیشه به این وضع خاتمه می‌دادم؛ جوانهای واقعی، جوانهای عاشق را بر دنیا مسلّط می‌کردم. آنها هستند که معنیِ زندگی، معنیِ انسانیّت را می‌فهمند، هم قدرت اراده دارند و هم سلامت جسم؛ مغرورند، خوشبین‌اَند، خوابهای قوس قزحی می‌بینند؛ صبح، با امید و شوق از خواب بیدار می‌شوند؛ زندگی را دوست دارند، برای آنکه از آن لذّت می‌برند.

تو را به خدا توی قیافه‌ی این سیاستمدارهای امروز باریک شو! رقّت‌انگیز است؛ قیافه‌های اخمو، چروکیده؛ حتّی جرأت ندارند بروند پروستاتِشان را عمل کنند، تا این حد جانِ خودشان را دوست دارند! همه‌اَش خمیازه می‌کشند، دائماً به فکر این‌اَند که پاپوش برای مردم بدوزند، چوب لای چرخِ دنیا بگذارند!

     از کتاب ابر_زمانه_و_ابر_زلف
https://www.tg-me.com/darvishane49
👏16👍95🤣2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♻️ علت مخالفت آمریکا با هرگونه غنی‌سازی در کشور چیست؟*

🔹️سطوح مختلف غنی‌سازی چه کاربردهایی دارند؟


#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👏5👎1🤓1
♻️ اقدام اخلال گرایانه حجت‌الاسلام‌قاسمیان

اقدام این‌روحانی ‌جنجالی در هر سیستمی قابل پیگیری ومجازات میباشد .
چند نکته مهم در این رابطه قابل تامل است :
*۱*
روابط کشور ها در منافع ملی آنها تاثیر گذار است .منافع ملی هم‌مربوط به کل کشور ومردم یک سرزمین است ولذا چنانچه خدشه ای بر آن وارد شود این‌حقوق مردم وکشور است که میبایست استیفا گردد .بنابراین اقدام مخرب آقای قاسمیان چون مستقیما به مناسبات ایران وعربستان مربوط میگردد ضرورت دارد بعد از برگشت در دادگاهی مورد بررسی قرار گیرد ومجازاتی‌منطبق با آثار سوء‌آن‌در نظر گرفته شود .
*۲*
این اقدام آقای قاسمیان در شرایطی صورت گرفته که حساس ترین زمان برای روابط خارجی محسوب میگردد .این حساسیت در رابطه با
گفتگوهای ایران وآمریکا ست .
در این دور از گفتگوها بر عکس گذشته دول خلیج فارس خواهان آرامش وکاهش تنش بین‌ایران‌وآمریکا میباشند .
از طرفی اولانظرات کشورهای خلیج فارس در گفتگوها تاثیر گذار است .ثانیا از جانب دیگر
چنانچه توافق صورت گیرد جایگاه ایران در منطقه وجهان بشکل دیگری تعریف میگردد وکشورها دیگر محدودیتی برای روابط با ایران‌نخواهند داشت ولی اگر توافق با شکست روبرو گردد کشورها مجبور خواهند بود که مناسبات خود را با توجه به ملاحظات آمریکا با ایران‌تنظیم‌نمایند .همچنین جایگاه کشورمان‌در سطح بین الملل نیز تحت الشعاع این‌توافق میباشد .
از اینرو سخنان مخرب آقای قاسمیان‌ هم اخلال در مناسبات با مهمترین کشور منطقه است وهم‌در واقع اثر گذاری در گفتگوهای ایران وآمریکا وبالتبع آن جایگاه آینده ایران در جهان است .
*۳*
جدا از بعضی اطلاعات منتشره مبنی بر نزدیکی خویشاوندی آقای قاسمیان با خانواده های یهودی ، در حال حاضر اسرائیل وشخص نتانیاهوسر سخت ترین مخالف توافق ایران وآمریکا ست .این اقدام آقای قاسمیان یا از روی نادانی وجهالت صورت گرفته ویا بر اساس نقل قول ها در مورد پیشینه خانوادگی، این عمل وی مشکوک است .در هر دو صورت نتیجه یکیست ‌یعنی این سخنان‌ در گفتگوهای هسته ای و روابط ایران وعربستان تاثیر منفی دارد .
بر همین اساس حقوق مردم وکشور ایجاب میکند ایشان‌ محاکمه شود ومجازات وی متناسب با هزینه های سنگینی که میتوانست بر ملت وکشور تحمیل گردد تعیین شود .
در این میان جای بسی خرسندیست که
وزیر امور خارجه موضع بسیار هوشمندانه وحرفه ای ومتناسب با منافع ملی را در این اقدام خرابکارانه آقای قاسمیان‌اتخاذ نمودند که نشان از درک‌موقعیت مهم وشرایط حساس واگاهی‌از اثرات بسیار منفی سخنان آقای قاسمیان‌دارد .
دولت سعودی نیز با آزاد نمودن ایشان نشان داد که هوشمندی لازم را نسبت به عناصر مخرب روابط دارد .

سید محمود صدری ۱۴۰۴/۳/۸
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍2217
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♻️نگاه عمیق #هانا_آرنت به هیولا شدن انسان های عادی

چطور هیولا می شویم؟

مروری بر ویژگی هایی که داشتنش می تواند آدم های معمولی را به جنایت کاران بزرگ تبدیل کند

از کانال آرشیو منابع سیاسی
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍7👏3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♻️قاسمیان همین ها را با بغض و کینه می گفت اما این جوان سعودی با زبانی لطیف آنتالیای عربستان را معرفی می کنه😊

سوئیت های تفریحی در ساحل عربستان که بزودی افتتاح می‌شود ! ! !
دیدنش خالی از لطف نیست
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
13👍9🥰2🤩1
♻️پزشکیان در عمان؛ دماسنج یا جراحی قلب
در دیداری که شاید روزی نامش را «نقطه‌ی عطف نرم در دیپلماسی پنهان» بگذارند، مسعود پزشکیان، مردی که از پشت سینه‌بینی سیاست ایران به صدر کرسی‌های رسمی رسید، با هیثم بن طارق، سلطان آرام و زیرک عمان، خلوت کرد. نه سخنگویی، نه صدای ضبط‌شده‌ای، نه حاشیه‌ای از متن. فقط یک جمله: دیداری «خصوصی و دوجانبه»! و همین کافی بود تا زمزمه‌ها دوباره جان بگیرند؛ زمزمه‌ی «مذاکراتی که ادامه دارد، حتی وقتی انکار می‌شود.»
پزشکیان که چهره‌ای پرتناقض است؛ نه اصلاح‌طلب به معنای کلاسیک، نه اصول‌گرا در لباس شطرنجی، حالا در قامت دومین چهره ارشد نظام بعد از رئیسی که پا به عمان می‌گذارد، نقش جدیدی ایفا می‌کند: قاصد صلح؟ حامل پیام رهبری؟ واسطه بازگشت به مذاکرات؟ یا شاید فقط یک پزشک، که برای نبض منطقه نسخه می‌نویسد؟
و در آن‌سوی میز، هیثم، وارث دیپلماسی سلطان قابوس، که هرگز بدون نقشه‌ راه وارد دیدار نمی‌شود. آنچه به زبان نیامده، مهم‌تر از حرف‌هایی است که در قاب خبرگزاری‌ها نشسته‌اند. اگر کسی به‌یاد داشته باشد، اولین جرقه توافق ۲۰۱۵ در همین عمان زده شد؛ جایی‌که ایران و آمریکا برای نخستین‌بار بعد از دهه‌ها در فضای بی‌واسطه گفت‌وگو کردند، بی‌آنکه شعار بدهند یا عکس یادگاری بگیرند.
حالا جمهوری اسلامی، از یک‌سو با زبان رادیکال در داخل بازی می‌کند و از سوی دیگر با لبخند پزشکیان در خارج. همانند دهه‌ها پیش، دوپارگی در دیپلماسی رسمی و پنهان ادامه دارد. آنچه سلطان عمان دیده، لزوماً همان چیزی نیست که در صداوسیمای تهران پخش می‌شود.
اگر زبان بدن سیاست چیزی بگوید، اگر تاریخ تکرار شود، اگر سلطان عمان بی‌دلیل واژه «نقش فعال و سازنده» را به تیتر سخنگویانش نیاورد، پس باید پذیرفت: گفت‌وگوها از «خم» اول عبور کرده‌اند. مرحله آزمون‌وخطا تمام شده؛ حالا زمان معامله‌های واقعی است.
در دنیای دیپلماسی، واژه‌ها مهم‌اند، اما غیبت واژه‌ها مهم‌تر. وقتی در بیانیه عمان از هیچ موضوع مشخصی سخن گفته نمی‌شود، یعنی موضوع بسیار جدی‌تر از آن است که به رسانه‌ها سپرده شود. موضوعی که شاید همان «طرح پیشنهادی عمان» باشد که در مقاله پیشین گفتیم: تعلیق غنی‌سازی؟ کنسرسیوم منطقه‌ای؟ یا حتی فراتر، آغاز طراحی برای برجام ۲، با محوریت کاهش تنش ایران–آمریکا و مهار پرونده یمن، لبنان و عراق به‌طور هم‌زمان؟
در سیاست ایران، هیچ‌کس بی‌اجازه تصمیم نمی‌گیرد. پزشکیان به عمان نرفت که فقط سلامی بگوید و دستی بفشارد. سفر او حامل یک سیگنال دوگانه بود: هم برای غرب، هم برای داخل. برای غرب، نشانه‌ای از انعطاف بیشتر؛ برای داخل، یک هشدار نرم به دلواپسان: «بازی تغییر کرده، حتی اگر شما نپذیرید.»
اما آن‌کس که باید این تغییر را بفهمد، نه اصول‌گرایان‌اند، نه اصلاح‌طلبان. بلکه همان مردم‌اند که با گرانی، فساد، سرکوب و بحران‌های پی‌درپی، به آنجا رسیده‌اند که دیگر نه از مرگ می‌ترسند، نه از مذاکره. اگر سلطان عمان واسطه‌ای برای نجات جمهوری اسلامی است، برای مردم شاید واسطه‌ای برای نجات ایران باشد.
اگر بتوان به قاعده بازی‌های پیشین اعتماد کرد، ملاقات خصوصی سلطان و پزشکیان چیزی جز یک معامله مقدماتی نبوده است. معامله‌ای درباره اعتماد، امتیاز، ضمانت، و شاید درباره مردی که دوباره در واشینگتن قدرت را به‌دست گرفته. ترامپ، کسی که در یک توییت برجام را منفجر کرد، حالا در آستانه ساختن توافقی جدید است – شاید بزرگ‌تر، شاید ضعیف‌تر، اما قطعاً «ترامپی‌تر».
در همین مسیر، عمان می‌کوشد که باز هم نقش خود را نه فقط به‌عنوان پست‌چی دیپلماسی، بلکه به‌عنوان مهندس صحنه مذاکرات ایفا کند. آنچه در ظاهر «میانجی‌گری» است، در واقع بازی شطرنجی است که هدف نهایی‌اش مهار یک بحران بزرگ‌تر است: برخورد نظامی، گسترش محور چین–ایران–روسیه، و افزایش مداخله ایران در منطقه.
این دیدار، شاید آغاز چیزی بزرگ‌تر باشد. بازیگران عوض شده‌اند، اما صحنه همان است. تئاتری به‌نام «مذاکره» که نه پایان دارد، نه آغاز مشخص. فقط فصل‌ها عوض می‌شود، پرده‌ها بالا می‌رود، بازیگران می‌آیند و می‌روند، و تماشاگران – یعنی ما – با دهانی نیمه‌باز، مدام می‌پرسیم: این‌بار چه می‌خواهد شود؟
اگر سلطان عمان، پزشک ایرانی را برای بازکردن گرهی تاریخی انتخاب کرده، باید پرسید: این پزشک، نسخه صلح دارد یا فقط دماسنج بحران را آورده؟

https://www.tg-me.com/darvishane49
16👍10👎1🔥1
♻️ یک‌سوم اینترنت دنیا برای کاربران ایرانی قفل است!

🔹بررسی ۱۰۰ هزار وب‌سایت برتر جهان بر اساس داده‌های ترانکو واقعیت تلخی را نشان می‌دهد.

🔹۱۰ درصد از این وب‌سایت‌ها به دلیل فیلترینگ داخلی در دسترس نیستند، سایت‌هایی که بسیاری‌شان جزو پلتفرم‌ها و خدمات اصلی و پرمخاطب جهانی محسوب می‌شوند.

🔹۱۷ درصد دیگر از این سایت‌ها به دلیل تحریم‌های بین‌المللی عملاً راه را بر کاربران ایرانی بسته‌اند.

🔹جالب‌تر اینکه ۶.۳ درصد دیگر نیز به خاطر مسدود شدن IPهای ایران به دلایلی همچون آلودگی شبکه گرفته تا حملات سایبری، کاربران داخل کشور را از خدمات خود محروم کرده‌اند.

🔹به‌عبارتی، چیزی نزدیک به یک‌سوم از وب‌سایت‌های برتر جهان به نوعی برای کاربران ایرانی قابل‌دسترسی نیستند.

https://www.tg-me.com/darvishane49
7👍6🤬3
♻️ تلاش در به سخره کشاندن آموزه‌های دینی!

زمانی بود که با افتخار می‌شد گیلان را دروازه توسعه انسانی ایران، بدانیم. 

مروری بر کنش‌های آگاهانه و نوآورانه گیلانیان در گروه‌های مختلف سیاسیون، هنرمندان، و دین‌باوران برای برخورداری جامعه‌ی زنان از حق آموزش، سلامت، مهارت‌های زیست فردی و اجتماعی از دوران مشروطیت؛ نخستین گام‌های توسعه‌ی انسانی برای رسیدن به آزادی و زندگی با حقوق شهروندی در ایران بوده است.

به برخی از این کنش‌ها برای کمک به توسعه‌ی انسانی و ایجاد زمینه برای توسعه‌ی همه جانبه و پایدار ایران عزیز؛ دقت کنیم:

۱- تأسیس دومین مدرسه دخترانه به سبک نوین در کشور با نام فروغ در سال ۱۳۱۹ شمسی( پس از ایجاد  نخستین مدرسه‌ی دخترانه در تهران) با هدف برخورداری از حق آموزش دختران.

۲- تهیه و انتشار نخستین نشریه زنان با عنوان نسوان شرق در راستای افزایش آگاهی جامعه در سال ۱۳۰۴ شمسی از سوی مرضیه ضرابی( یک صد سال پیش)

۳- تأسیس جمعیت پیک سعادت نسوان در سال ۱۳۰۰ شمسی از سوی تعدادی از زنان روشنفکر گیلان با هدف کنش‌گری جمعی زنان در قالب یک سازمان غیر دولتی، بیش از یک صد سال پیش با فعالیت‌هایی که از ویژگی‌های یک جامعه مدرن است، هم‌چون: برپایی کتابخانه، تئاتر، کلاس‌های آموزشی زنان، بزرگداشت مناسبت‌های جهانی از جمله هشت مارس به‌عنوان روز جهانی زن، تهیه و انتشار نشریه‌ای با عنوان پیک سعادت نسوان و مقالات مندرج در آن با محتوای حقوق و جایگاه اجتماعی زنان، لزوم تربیت صحیح فرزندان، لزوم آموزش دختران و حفظ بهداشت فردی و سلامت زنان.

۴- تأسیس بسیاری از مراکز و نهادهای مدنی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای نخستین بار با استفاده‌ی برابر شهروندی زنان و مردان، هم‌چون:
نخستین کتابخانه‌ی ملی، نخستین شهرداری یا بلدیه، نخستین داروخانه شبانه روزی، نخستین سالن سینما و تئاتر، فعالیت نخستین بازیگران و هنرمندان زن سینما و تئاتر، نخستین خانه‌ی سالمندان و معلولین، نخستین بانک و موسسه مالی کشور، نخستین بیمارستان ملی کشور، نخستین دفاتر کنسول‌گری دولت‌های روس، فرانسه، بریتانیا و عثمانی.

همه‌ی این‌ها که به اختصار اشاره شد در شرایط و سال‌هایی است که نه تنها هنوز حقوق شهروندی و انسانی زنان از جمله آموزش، سلامت و بهداشت، حق رأی، و برابری جنسیتی در ایران یک مسئله‌ی اجتماعی در سطح ملی محسوب نمی‌شد؛ بلکه حقوق شهروندی برای عموم جامعه به معنایی که ما امروز برداشت می‌کنیم و انتظار تحقق آن‌را داریم، وجود نداشته و مردم نوعی رعیت و طبقه محکوم برای حاکمان محسوب می‌شدند.

با کمال تأسف و ناباوری این روند رو به رشد در طی چند دهه‌ی اخیر رو به افول گذاشته و سیاست‌های نادرست کلان کشور، گیلان را به‌عنوان منطقه‌ای دارای ظرفیت‌های ارزشمند اقتصادی و فرهنگی برای ما کشور، دچار عقب ماندگی و مشکلات و بحران‌های پیچیده‌ای در حوزه‌های اجتماعی، زیست محیطی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نموده است.

برخی از این موارد عبارتند از:
۱- گیلان؛ هشتمین استان کشور با بیشترین نرخ بیکاری در گروه سنی ۱۸ تا ۳۵ سال است( تجارت نیوز، ۱۴۰۳)

۲- سهم زنان از جمعیت غیرفعال باسواد در گیلان به حدود ۷۲ درصد می‌رسد( همان)

۳- تورم و فقر در گیلان بیشتر از میانگین کشوری است( همان)

۴- گیلان بیشترین جمعیت سالمند کشور را دارد(همان)

۵- آسیبهای اجتماعی در گیلان بالاتر از میانگین کشوری است(کنار ملت، ۱۴۰۳) 

۶- گیلان در میان خشمگین ترین استان های ایران قرار دارد( گیل‌خبر،۱۴۰۲)

۷- اقدام به خودکشی در گیلان در حال افزایش است( گیل‌خبر، اسفند ۱۴۰۳)

۸- مشکل زباله در گیلان، یک بحران و چالش جدی است.

۹- شاهد مهاجرت شدید داخلی به گیلان هستیم( ایسنا، ۱۴۰۴)

۱۰- جرائم مبتنی بر خشونت، عصبانیت، تندخویی، خشم و برافروختگی شامل نزاع، توهین و ضرب و شتم در گیلان رقم قابل توجهی داشته است( مرور، ۱۴۰۳)

در حالی‌که استان گیلان، پیشگام توسعه انسانی و فرهنگی در ایران پهناور، به چنین وضعیتی گرفتار آمده است و مردمان دلسوز و وطن دوست در پایگاه و نقش های مختلف سازمانی، پژوهشی، کشاورزی، هنری، آموزشی، محیط زیستی در گروه‌های مدنی غیردولتی و دولتی( کنش‌گران مرزی ) در تلاش برای کاهش و بهبود بحران‌ها و مشکلات این منطقه از کشور هستند؛ خبر از فعالیت گروهی می‌رسد که عقلانیت‌شان از سوی عقل سلیم جامعه، پرسش برانگیز است چون در خلق جهنم برای مردمان می‌کوشند! 
وامصیبتا از این میزان سفاهت و به سخره کشیدن دین و شعور جامعه!

چه خوب گفت ایرج میرزا :
خدای خواهد اگر بنده را عذاب کند
ز مار و عقرب و آتش، گزنده‌تر دارد
به قدر وسعت فکر تو آن یگانه حکیم
سخن ز دوزخ و فردوس در کتاب کند
از آن نماز که خود هیچ از آن نمی فهمی
خدا چه فایده و بهره اکتساب کند

فریبا نظری. ۹ خرداد ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍216👏2👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥آیا واقعا آمریکا در پی خلع ید ایران از برنامه هسته ای است ؟!

یا اهمیت مذاکره برای آمریکا موضوع دیگریست ؟

این ویدئو اهمیت مذاکرات برای طرف آمریکایی را روشن تر به نمایش می گذارد .

#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍153👎2
‍ ‍ ‍ ‍
♻️۱۰خرداد " ۳۱ می" روز جهانی بدون دخانیات

چنین روزی در بین همه کشورهای جهان، به‌منظور دفع خطرات و مضرات سیگار و دخانیات به‌عنوان روز جهانی بدون دخانیات نامگذاری شده است.

پیشینه مصرف دخانیات به‌طور تخمینی به حدود ده هزار سال پیش می‌رسد که در چین و یونان باستان، بر اساس نوشته‌های تاریخ‌نویسان و آثار حكاكی شده، از تنباكو و توتون به‌عنوان گیاهی‌ دارویی یاد شده است.

پژوهش‌های انجام شده نشان می‌دهد كه بیشتر معتادان، سیگار مصرف می‌كنند و نیز اعتیاد را از سیگار شروع كرده‌اند و بر اساس معیارهای تشخیصی سازمان بهداشت جهانی، سیگار در ردیف مواد اعتیادآور محسوب می‌شود. سیگار، درِ ورودی اعتیاد، و چراغ سبزی برای سایر اعتیادها است و مصرف سیگار، نخستین قدم به‌سوی اعتیاد است.

مصرف دخانیات مانند سیگار، پیپ، چپق و قلیان نه‌ فقط اعتیاد روانی، بلكه اعتیاد جسمانی نیز ایجاد می‌كند.

اعتیاد، از جمله اعتیاد به‌سیگار، نوعی مرگ تدریجی است و هر پك سیگار، پس از هشت ثانیه جذب خون می‌شود و هر نخ سیگار حدود ده پك است. شخصی كه روزانه یك پاكت سیگار مصرف می‌كند، دویست بار مورد تقویت، در راستای ادامه مصرف سیگار قرار می‌گیرد. عوارض ترك سیگار یا خماری عبارتند از: بی‌قراری، بی‌خوابی، تحریك پذیری، كاهش تمركز حواس، عصبانیت و سردرد.

سازمان بهداشت جهانی در گزارش سالانه‌اش به‌مناسبت روز جهانی دخانیات هشدار داد كه در هر شش و نیم ثانیه یك تن بر اثر ابتلا به امراض ناشی از مصرف دخانیات جان خود را از دست می دهند.
در این گزارش هم‌چنین آمده است: استفاده از دخانیات سالانه باعث مرگ حدود ۱۰ میلیون نفر می‌شود و انتظار می‌رود كه طی ۲۰ سال آینده این رقم دو برابر شود.

در ادامه این گزارش آمده است كه تعداد مصرف‌كنندگان دخانیات هنوز همچنان رو به افزایش است و احتمال می‌رود كه از ۳/۱ میلیارد تن در حال حاضر به ۷/۱ میلیارد تا سال ۲۰۲۵  برسد.

بر اساس تحقیقات انجام شده در ایران حدود ۱۰ میلیون نفر از افراد بالای ۱۵ سال كشور سیگار می‌كشند كه حدود ۱۲ درصد این جمعیت است كه با در نظر گرفتن حدود ۲ میلیون نفر مصرف كننده سیگار و قلیان در گروه سنی ۱۳ تا ۱۵ سال بین ۱۰ تا ۱۲ میلیون نفر در كشور مصرف كننده دخانیات هستند.

۸۴ درصد سیگاری‌ها در کشورهاى در حال
توسعه زندگی می‌کنند و جالب‌تر آن است که بدانیم حتی در کشورهاى توسعه یافته نیز طبقات پایین جامعه بیشترین مصرف سیگار را دارند و بیشترین بار اقتصادى و بهداشتی سیگار را بر دوش می‌کشند. بدین ترتیب سیگار با گسترش فقر چرخه‌اى را ایجاد کرده است که در دنیاى جهانی شده امروز، روز به روز مستحکم‌تر شده و از مرکز به‌پیرامون در جهان معاصر در حال تکرار است.

مصرف دخانیات در حالی به‌رایج‌ترین رفتار پرخطر در جوانان، نوجوانان و بزرگسالان تبدیل شده است كه متأسفانه با منع قانونی روبرو نیست و با توجه به آثار زیان‌بار آن، فشار چندانی برای محدودسازی مصرف انجام نمی‌شود.

این مسأله وقتی نگران كننده‌تر می‌شود كه طبق آخرین آمار، میزان استعمال دخانیات در میان جوانان و نوجوانان نسبت به‌سال‌های گذشته در ایران، هفت درصد و دركل كشور ۱۳ درصد افزایش یافته است.

خواهش می‌کنم، در هر حال و در هر شرایطی، برای سلامتی خودتان و محیط زیست که‌ در حال حاضر دیگر جایگزینی ندارد، از دود و دم فاصله بگیرید و ورزش و مطالعه را فراموش نکنید.

از کانال ( ساز وطبیعت)
https://www.tg-me.com/darvishane49
18👌2👏1
♻️سیاست غیردینی(دین غیرسیاسی) و سیاست دینی(دین سیاسی)، دو روی یک سکه

ترامپ: خدا من را نجات داد تا آمریکا را دوباره بزرگ کنم./خبر فوری

جرج بوش: خدا به من گفت برو و عراق و افغانستان را نجات بده! /گاردین

آمریکا رهبر جهان آزاد و مهد سکولاریزم محسوب میشود، اما هرگاه که عرصه بر رهبران ایالات متحده تنگ آید به ناچار از کیسه دین خرج میکنند، البته ایراد چندانی به رهبران آمریکا وارد نیست وقتی مقامات جمهوری اسلامی نه گاها که مرتبا از دیگ دین می خورند.

واقع آن است که اساسا دین و سیاست به انتفاع از همدیگر طمع ذاتی دارند و این دو از هم جدا شدنی نیستند و دعوایشان به جنگ زرگری و دو روی یک سکه می ماند، سیاست دقیقا مثل دین علاقه ای خاص به چسبیدن به همه چیز دارد؛ به منبر، تهدید، تطمیع، سلاح، صداقت، پول، دروغ، تکنولوژی، آسمان، زمین، دنیا، آخرت، رادیو و...

محال است دو عنصر دین و سیاست که توام در چسبش به همه چیز اند از هوس آغوش همدیگر گذر کنند ولو برای یک لحظه!

علت موجده سیاست غیردینی، ظهور و بروز دین غیرسیاسی است، چه آنکه؛ «دین سیاسی» و «دین غیرسیاسی» هر دو محمل یک سیاست خاص و همگن می باشند، آنهایی که طالب دین سیاسی اند در واقع در بلعیدن منابع تعجیل خود را آشکار میکنند، تجربه حکومت های دینی اجازه کمترین تردید در این امر را نمیدهد.

آن قسمی که طالب دین غیرسیاسی اند در واقع با تاکتیک کنارگیری ظاهری دین از قدرت در صدد اعتبار افزایی اجتماعی دین و در نهایت تاثیر بیشتر در امر سیاست و قدرت اند تا آنجا که مجددا بستر بنیانگذاری دین سیاسی فراهم شود، همانگونه که هواداران دین غیرسیاسی در طی نیمه اول قرن گذشته شمسی چنان بر اعتبار اجتماعی دین افزودند تا به جرقه ای در بهمن57 دین سیاسی ظاهر شد و اکنون نوبت به عقب نشینی تاکتیکی در قالب دین غیرسیاسی فرا رسیده است.

همانگونه که آمد اتخاذ سیاست غیردینی قناعت به دین غیرسیاسی است، ساده تر میتوان گفت؛ دو گروه هوادار دین سیاسی و غیرسیاسی در مقام عمل در همپوشانی حداکثری با اصولگرایان و اصلاحطلبان معروف قرار می گیرند؛ به نوبت می آیند و میروند تا اصل داستان حفظ شود، اصل داستان همان «تداوم فقدان دموکراسی و حاکمیت استبداد» است.

فقط چکش دموکراسی میتواند دو عنصر چموش دین و سیاست را سر جایشان بنشاند تا از حد و حدود خود فراتر نروند و همچنان منافع خلق بر صدر بماند، وقتی به مدد دموکراسی همه چیز در ید قدرت و سیطره افکار عمومی قرار بگیرد دین و سیاست محکوم به خردمندی و روزآمدی شده و نیز دایره نظام تصمیمگیری و اجرا به گستره خرد جمعی پروریده و از تذییل آلام جامعه به مرور پیشگیری میشود.

ارزش دموکراسی آنگاه روشن تر میشود که بدانیم؛ جنگ داخلی سوریه محصول تقابل دین سیاسی و سیاست غیردینی در غیاب دموکراسی بوده است. اندیشه داعش منحصر در شامات نبوده و نخواهد بود، در شام جنگ بین داعش و غیر داعش نبود، جنگ بین دواعش بود، اسد به نمایش سیاست بدون دموکراسی دست زد و سلفی ها به دین بدون دموکراسی دست یازیدند، آنجا همه گروههای درگیر در ضدیت با امر دموکراسی اشتراک نظر داشتند.

هر اندیشه ای بدون دموکراسی، داعش است، دموکراسی همچون هوای پاک است و تفکر داعش همانند گازهای سمی معلق در هوا کم و بیش در همه جا حضور دارد، ضریب نفوذ داعش بسته به قوت و ضعف دموکراسی دارد، بدین شکل که هر جا دموکراسی قوی تر باشد داعش ضعیف تر است و بلعکس ضعف دموکراسی، قوت داعش را در پی دارد.

در اواخر دهه هفتاد شمسی از محمد خاتمی جمله ای طلایی نقل شد که در هنگامه بی عملی دولت اصلاحات گفتار مزبور در شبیخون کیهان نویسان به راحتی شهید شد، خاتمی به درستی میگوید؛ «اگر دین در برابر آزادی قرار بگیرد این دین است که باید عقب نشینی کند نه آزادی» آزادی و دموکراسی دو مفهوم لاینفک اند و آنکه در مقابل این دو عرض اندام کند به زبان امروزی داعش است.

علیرضا مکرمی
https://www.tg-me.com/darvishane49
14👏4👍1
♻️تندیس میدان مقاومت دزفول !
اغماض در هنر
یا تحریف واقعیت های جنگ !
نسل ما به روشنائی می دانند که تمام موشک های شلیک شده به دزفول که جان صدها تن از همشهری های بی‌گناه را گرفت همگی ساخت شوروی بودند و عراق یکی از معاهده گران تسلیحات زرادخانه‌های روسیه بود !
دولت بعث عراق بر عکس ایران هیچ سلاح تسلیحاتی آمریکایی در پايگاه های نظامی کشورش نداشت !
منتها دولت شوروی طبق تعهد نامه های مکتوب از دولت عراق ضمانت گرفته بود که این موشک‌ها را فقط در دفاع از خود در مقابل اسرائیل بکار ببرد !
عراق این کار را نکرد و هیچگاه هم شوروی مخالفت خود را در ارتباط با شکستن این تعهد ابراز نکرد !
حتی در حد یک تذکر نیمه رسمی !
الان می بینیم که در تندیس نصب شده در میدان مقاومت دزفول پرچم آمریکا را بجای پرچم روسیه نصب کرده اند !
آیا این کار هنرمند ، تحریف جنگ است یا اغماض در هنر !
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍303👎1
♻️روز اول ماه مبارک رمضان ، نوه‌ام عینک عیال را برداشت و پرت کرد ، شیشه‌اش در آمد...

عیال گفت ببر عینک‌سازی شیشه‌اش را جا بیندازند...

گفتم نیازی به عینک‌سازی نیست ، من هواپیما به آن مدرنی را تعمیر می‌کنم ، آن‌وقت نمی‌توانم شیشۀ عینک را بیندازم؟!

با پیچ‌گوشتی پیچ عینک را شل کردم ، فریم عینک حالت فنری داشت ، پیچ پرید هوا و افتاد روی فرش...

عینک را گذاشتم کنار و دو زانو دنبال پیچ گشتم ، در حال چرخش رفتم روی عینک و فریم له شد.

عیال را برداشتم بردم عینک‌سازی و جریان را گفتم ، ایشان گفتند باید دکتر مشخصات فریم را بنویسد تا نقطۀ کانونی شیشه‌ها درست باشد.

رفتیم چشم‌پزشک و چهارصد و پنجاه پول ویزیت دادم...

اومدیم عینک انتخاب کنیم ، فریم دومیلیون و هشتصد تومان و شیشه‌ها هشتصدهزار تومان...

با عصبانیت اومدم بیرون ، نشستم پشت فرمان تا خواستم حرکت کنم زدم به یک ماشین عبوری ، گلگیر جلو و دو تا از درب‌ها له شد ، دو تا جوان پیاده شدند ، با بد و بیراه گلاویز شدیم ، چند تا مشت و لگد خوردم ، مردم ما را جدا کردند ، زنگ زدیم پلیس راهنمایی ، مقصر شناخته شدم...

با اینکه بیمه داشتم ، پنج‌میلیون و پانصدهزار تومان خسارت دادم ، به افسر گفتم اینها مرا کتک زدند ، لطفا بگویید افسر نیروی انتظامی بیاید.

افسر نیروی انتظامی که اومد آن دو نفر مدعی شدند ما به‌خاطر تصادف کتک‌کاری نکردیم ، چون ایشان روزه‌خواری می‌کرد ما اعتراض کردیم و به همان خاطر کتک‌کاری کردیم...

افسر نیروی انتظامی سیگار را که دستم دید مورد را تایید و صورت‌جلسه کرد ، گفت فردا باید بیایی و بری دادسرا ، هر چه خواهش کردم قبول نکرد.

روزه‌خواری در ملاءعام مجازات دارد ، در دادسرا به شلاق محکوم شدم ، وقتی رفتم عینک را بگیرم ، از عینک‌سازی پرسیدم ، اگر عینک را می‌اوردم شیشه‌اش را جا بیندازی چقدر دستمزد میگرفتی...؟!

گفت این کارها را مجانی انجام میدیم...

حال اگر سال ۶۱ پس از آزادی خرمشهر با عراق صلح می‌کردیم... اگر از همان اول سر ستیزه با دنیا برنمی‌داشتیم... اگر با ملت رو راست بودیم... اگر در انتخابات بیشتر از پنج درصد رای می‌آوردیم...
یا همون موقع که شینزوآبه اومد. و پیام ترامپ رو آورد دلار ۱۱ هزار بود ، جوابش رو می‌دادیم و... امروز اینقدر هزینه نداده بودیم و به التماس نمی‌افتادیم و گوشۀ رینگ گیر نمی‌کردیم..!!
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍477👌1🤓1
♻️ محرومیت جامعه، از اعتصاب تا انقلاب

🗒 مطابق دیدگاهی در جامعه شناسی انقلاب، در هر جامعه‌ای، سه دسته ارزش وجود دارد که برخورداری افراد جامعه از آنها ایجاد یک حس رضایت روانی می‌کند و برعکس در صورت عدم برخورداری از آنها، جامعه، احساس محرومیت نسبی می‌نماید که یک احساس نارضایتی روانی است. «تد رابرت گار» این ارزش‌ها را در کتاب «چرا انسان‌ها شورش می‌کنند؟» تشریح می‌کند و به خوبی نشان می‌دهد که چگونه احساس محرومیت نسبی در هر سه ارزش، جامعه را به انواع خشونت سیاسی می‌کشاند.

⬅️ این ارزش‌ها از نظر گار شامل: ارزش‌های رفاهی یا اقتصادی، مانند غذا، مسکن، خدمات بهداشتی و آسایش مادی؛ همچنین ارزش‌های مربوط به قدرت یا ارزش های سیاسی، مانند مشارکت سیاسی، تعیین حق سرنوشت و امنیت و نیز ارزش‌های بین الاشخاصی یا اجتماعی، مانند احساس منزلت، احساس اعتماد و اطمینان و وجود باورها و هنجارهای مشترک است. اگر در هر گروهی به میزانی احساس محرومیت نسبی در هر کدام از این ارزش‌ها وجود داشته باشد، می‌تواند به میزان‌های مختلفی به خشونت سیاسی منجر شود.

⬅️ هرچه میزان محرومیت نسبی بیشتر باشد، پتانسیل خشونت سیاسی بیشتر است. گار، پتانسیل خشونت جمعی را تحت تأثیر شدت و گستره محرومیت نسبی می‌داند. اگر هم نخبگان جامعه و هم توده‌ها در همه این ارزش‌ها احساس نارضایتی و محرومیت نسبی شدیدی داشته باشند، پتانسیل خشونت سیاسی جمعی بسیار بالاست.

⬅️ گار، به خوبی نشان می‌دهد که در این شرایط، چگونه محتمل است، طیفی از خشونت سیاسی از اعتصاب و  آشوب گرفته تا کودتا و انقلاب به وجود آید. به باور وی، اگر شدت و گستره محرومیت نسبی نخبگان و توده‌ها هر دو پایین باشد و نخبگان و توده‌ها احساس نارضایتی کمی در زمینه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داشته باشند، احتمال خشونت سیاسی ناچیز است.

⬅️ اگر شدت و گستره محرومیت نسبی در بین توده‌ها زیاد باشد و احساس عدم برخورداری از موقعیت‌های ارزشی نام برده، موجب نارضایتی شدید و خشونت سیاسی شود؛ ولی حمایت و همراهی نخبگان را نداشته باشد و این احساس محرومیت نسبی در آنها بالا نباشد، محتمل‌ترین خشونت سیاسی، آشوب است که خودجوش و غیر سازمان یافته است؛ ولی مشارکت مردمی در آن بسیار بالاست که شامل اعتصابات سیاسی خشونت بار، شورش‌ها و درگیری‌های سیاسی و شورش های محلی است و  معمولاً  در جوامع غیر دموکراتیک، با خشونت بالا نیز سرکوب می‌شوند.

⬅️ اگر شدت و گستره محرومیت نسبی بین نخبگان زیاد باشد؛ ولی این احساس روانی در توده‌ها پایین باشد، محتمل‌ترین خشونت سیاسی، طیفی از کنشگری‌هایی است که توطئه نامیده می‌شود؛ مثل فعالیت‌های مخفیانه و زیرزمینی یا کودتا. وقتی افرادی در جامعه خود را حائز ویژگی‌های نخبگی بدانند؛ ولی فاقد موقعیت‌های ارزشی بالا بیابند؛ مثل روشنفکران، صاحب نظران، هنرمندان،  نویسندگان و ... احتمال چنین کنشگری‌های سازمان یافته خشن؛ ولی با مقیاس کوچک بالاست.

⬅️ اگر به طور همزمان نخبگان و توده‌ها هم در گستردگی و هم در شدت، نسبت به ارزش‌های سه گانه یاد شده، احساس محرومیت نسبی داشته باشند، احتمال بالاترین خشونت سیاسی و وقوع انقلاب وجود دارد؛ چرا که هم مشارکت بالای مردمی و هم سازمان یافتگی با هم وجود دارد، «هم اعضای گروه رهبری انقلابی، تأمین می شود و هم به راحتی قابل بسیج و سازماندهی هستند».
مرضیه حاجی هاشمی
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍3
♻️رابطه جهل و نادانی با خرافات

در چند مرحله در مورد خاستگاه خرافات و تبیین آن مطالب و نوشتارهایی از دیدگاه فلاسفه ، جامعه شناسان و روانشناسان بارگذاری شد .
در بیانی ساده و ملموس تر این نتیجه دست می دهد که بطور کلی خرافات نتیجه عدم درک ، فهم و سواد در رابطه با یک موضوع است .
روایت مولانا تحت عنوان  «فیل در تاریکی» را بارها در کتب درسی خوانده و یا شنیده ایم.

اگر چه این ابیات شیرین و مغزی بر موضوع یکسویه نگری و برداشت شخصی هر فرد تاکید داشت اما می شود از آن نیز به عنوان شاهدی در نادانسته‌ها و اصرار بر دانسته ها نقبی زد

پیل اندر خانهٔ تاریک بود
عرضه را آورده بودندش هنود

از برای دیدنش مردم بسی
اندر آن ظلمت همی‌شد هر کسی

دیدنش با چشم چون ممکن نبود
اندر آن تاریکیش کف می‌بسود

آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد
گفت همچون ناودانست این نهاد

آن یکی را دست بر گوشش رسید
آن برو چون بادبیزن شد پدید

آن یکی را کف چو بر پایش بسود
گفت شکل پیل دیدم چون عمود

آن یکی بر پشت او بنهاد دست
گفت خود این پیل چون تختی بدست

همچنین هر یک به جزوی که رسید
فهم آن می‌کرد هر جا می‌شنید

از نظرگه گفتشان شد مختلف
آن یکی دالش لقب داد این الف

در کف هر کس اگر شمعی بدی
اختلاف از گفتشان بیرون شدی

آدمی از آن جهت که نمی تواند در مواجهه با رخدادها و موضوعات و‌پدیدهای پیرامونی خود بی تفاوت باشد در برابر هر رخدادی و یا هر موضوع که با آن روبرو می شود به نوعی واکنش نشان می دهد و برای هضم آن دلایل خود انگارانه متصور می شود .

استدلال خود انگارانه نتیجه عدم و‌فوق ، چیرگی و دانایی به شئ ، زمان ، مکان ، رخدادها و موضوعات مختلف است.
بنابراین رابطه مستقیمی بین جهل و‌ نادانی و شکل گیری خرافات وجود دارد .
آدمی به واسطه ندانستن و عدم احراز شرایط دانستن ، برای اقناع خود ناچار به تولید خرافه است .
مردمانی که در جهل و ظلمات دست بر فیل می کشیدند و به واسطه روشن نبودن فضا و ندیدن حقیقت ، پندارهای خود را به زبان می آوردند درواقع از یک ابزار برای کسب حقیقت بهره می گرفته اند که مسلما در دام وهم و خرافه گرفتار می شوند .و تصورات خود را به عنوان واقعیت پذیرفته و‌ نشر می دهند .

رابطه تنگاتنگ جهل و نادانی با خرافات انکار ناپذیر است .
آدمی در گذشته گمان می کرد خسوف و کسوف به دلایلی از جمله خشم خداوند حادث می شود و بابت این وهم و گمان چه خسارت‌ها که ندیده است .اما بعدها که دلیل حدوت آن روشن شد  با خیالی راحت آنرا پذیرفته و حتی  روزها وسالها منتظر می نشیند تا این واقعه طبیعی را با دوربین به تصویر کشیده با دیگران به اشتراک بگذارد  .

آدمی برای وقوع هر رخداد و یا در مواجهه با هر پدیده و موضوعی نیاز به طرح دلیل برای اقناع ذهن خود دارد.
اگر نتواند بدان دست یابد ناگزیر به واسطه وهم ، دلایلی غیر مرتبط در ذهن خود می بافد تا در رویارویی با حل مسأله با خود کنار بیاید اینجاست که نادانسته ها روی هم تلنبار شده خرافات پدیدار می شود .

#ح_درویشی
https://www.tg-me.com/darvishane49
10👌8👍1
2025/07/10 22:36:35
Back to Top
HTML Embed Code: