♻️اگر من انتخاب بین عدالت و آزادی، اختیار داشته باشم، من آزادی را انتخاب میکنم.
چرا که در یک جامعه آزادِ غیر عادلانه، من آزادی دفاع از عدالت را دارم،
ولی در یک جامعه که به نام عدالت، آزادی مرا گرفته باشند، اگر عدالت محقق نشود، من آزادیِ اعتراض را هم ندارم.
زاد روز- کارل پوپر🌱
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
چرا که در یک جامعه آزادِ غیر عادلانه، من آزادی دفاع از عدالت را دارم،
ولی در یک جامعه که به نام عدالت، آزادی مرا گرفته باشند، اگر عدالت محقق نشود، من آزادیِ اعتراض را هم ندارم.
زاد روز- کارل پوپر🌱
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍26❤7👌3👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شرم باد بر #شهوت پرستان #قدرت و #ثروت و #مدعیان دینی نجات بشر که جهان را برای بیشمار بیگناهان بی پناه، آخر کرده اند و نامش را #آخر_الزمان گذاشته اند..
چه آنها که بنام #یهود_صهیونی، ایدئولوژی جنایت را تقدیس کرده و انسان می کشند.
و چه آنها که بنام آماده سازی #مقدمات_ظهور، بهانه برای هر جنایتی را به آن صهیونیست داده و خود نیز به هر راه که می توانند کمر مردم را خرد کرده اند.
و #نتیچه هر دو چیزی نبوده جز #حرام کردن زندگی بر مردمان بی دفاعی که اصلی ترین #حق بشریشان به فنا رفته و این روزها هزاران بار می میرند و زنده می شوند و جز #اضطراب_مرگ و رها شدگی نمیابند.
و شرم ابدی تاریخ بر پیشانی مدعیان حقوق بشر غربی و شرقی باد
محمد صالحی ۱۴۰۴/۵
https://www.tg-me.com/darvishane49
چه آنها که بنام #یهود_صهیونی، ایدئولوژی جنایت را تقدیس کرده و انسان می کشند.
و چه آنها که بنام آماده سازی #مقدمات_ظهور، بهانه برای هر جنایتی را به آن صهیونیست داده و خود نیز به هر راه که می توانند کمر مردم را خرد کرده اند.
و #نتیچه هر دو چیزی نبوده جز #حرام کردن زندگی بر مردمان بی دفاعی که اصلی ترین #حق بشریشان به فنا رفته و این روزها هزاران بار می میرند و زنده می شوند و جز #اضطراب_مرگ و رها شدگی نمیابند.
و شرم ابدی تاریخ بر پیشانی مدعیان حقوق بشر غربی و شرقی باد
محمد صالحی ۱۴۰۴/۵
https://www.tg-me.com/darvishane49
👏34😢21❤8👍3👌2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥زنان ایرانی فاتح جهان ( کمی حال خوب )
🔹نمایی از موفقیتهای زنان ورزشکار ایرانی در سطح جهانی با صدای محسن چاوشی
@darvishane49
🔹نمایی از موفقیتهای زنان ورزشکار ایرانی در سطح جهانی با صدای محسن چاوشی
@darvishane49
❤16👏4
♻️چرا این همه هراس از ایده رفراندوم؟
سلطنت طلبان و ارزشی ها، هر دو بر ایده رفراندوم هجوم آوردند. در میانه این هجوم، آنچه که اهمیت داشت اتفاق نظر آنها در استفاده ابزاری از بیانیه منتسب به "مسعود رجوی" بود. در این بیانیه، رهبر مجاهدین خلق که یک روز میگویند زنده است و روزی دیگر مرده، خواستار عدم حمله به میرحسین موسوی شده بود.
سوای محتوای بیانیه آنچه که قابل توجه است، هماهنگی خواسته یا ناخواسته رسانه های جمهوری اسلامی و سلطنت طلب در استفاده ابزاری از مجاهدین خلق برای خاموش کردن صداهایی است که در اوج "جنبش سبز" و "زن، زندگی آزادی"، بر اهمیت استقلال جنبش مدنی از قدرتهای بیگانه تاکید کردند، چرا که عاملیت اصلی با شهروندان ایرانی است و به رغم همه تاکید کنشگران و چهره های برجسته این دو جنبش با دخالت دولتهای خارجی و البته استقبال از حمایت جوامع مدنی کشورهای خارجی، باز هم رسانه های سلطنت طلب و ارزشی از " من و تو" تا " مشرق نیوز " تلاش میکنند، کلمه "مجاهدین خلق" را چماقی برای خفه کردن قائلان به " قدرت بی قدرتان" کنند.
"مجاهدین خلق"چندین خطای ویرانگر داشتند. سوای برخی مبانی نظری کپی شده بدون روش و رویکرد استدلالی، از لحاظ سیاسی در اوان انقلاب، با رویکرد مسلحانه نه تنها روحانیت انحصار طلب را تقویت کردند بلکه عرصه را بر نیروهای میانه تنگ کردند. به جای مقاومت مدنی با رویکردی انحصارگرایانه به قدرت، اسلحه به دست گرفتند. خطای مرگبارتر آنها اما ایستادن در کنار صدام متجاوز بود. این نقطه آغاز از دست رفتن استقلال نیروی سیاسی و رفتن تا ته خط وابستگی بود. قبح درخواست از دولت خارجی وقتی ریخت، وابستگی انتها ندارد.
جالب است رضا پهلوی به جای درس عبرت از تاریخ، گام در مسیر مجاهدین گذاشت. در حالی که مجاهدین چندی پیش تلاش میکردند با روایتهایی، حمایت خود از صدام را تکذیب کنند، جریان پهلوی هیچ ابایی در حمایت از متجاوز اخیر به مرزهای ملی که باعث کشته شدن بسیاری از شهروندان ایرانی شد، ندارد. جالب تر اینکه جریان پهلوی مدام مخالفان خود را که با سیستم دیکتاتوری پیشا و پسا انقلاب، تاج و شاه، مخالفت میکنند، در اقدامی غیراخلاقی متهم به مجاهد بودن میکنند، اما خود شبیه ترین به مجاهدین دهه شصت اند. آنها شرم دفاع از تجاوز خارجی را کنار نهادند.
بهره برداری از متن منسوب به "رجوی" غایب از انظار، از سوی رسانه های امنیتی جمهوری اسلامی و رسانه های سلطنت طلب، تنها با هدف ارعاب کنشگران مستقل و مدنی ضد دخالت خارجی و دست نشاندگی در حمایت از تغییرات درونزاست. یکی حفظ قدرت میخواهد، دیگری کسب قدرت ولو به هر قیمتی.
به رغم این، مجاهدین خلق یک تفاوتی با سلطنت طلبها دارند. آنها با قدرت پول به پارلمانهای بسیاری از دولت های غربی نفوذ یافته اند و جریان پهلوی تنها در اتاقهای حاشیه ای و جانبی نفوذ داشته. اما مساله این است برای هر دو، قبح وابستگی ریخته شده. تلاش همسان ارزشی و سلطنت طلب برای تحت فشار قرار دادن نیروهای مدنی مستقل با کلمه رمز مجاهدین، معطوف به یک فرد نیست بلکه تخطئه جریانی است که میگوید به جای پناه بردن به دامان نتانیاهو یا پوتین، به دامان ملت خود پناه ببرید و تغییر را نه در کاخهای خارجی که در خیابانهای ایران مطالبه کنید. مساله اصلی زدن خط " نه به جنگ، نه به دیکتاتوری" است و اینجا برجسته کردن بیانیه منسوب به رجوی، تنها استفاده از ابزاری از نامی است که در منش وابستگی، به یکدیگر بسیار شبیه اند.
مجتبی نجفی
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
سلطنت طلبان و ارزشی ها، هر دو بر ایده رفراندوم هجوم آوردند. در میانه این هجوم، آنچه که اهمیت داشت اتفاق نظر آنها در استفاده ابزاری از بیانیه منتسب به "مسعود رجوی" بود. در این بیانیه، رهبر مجاهدین خلق که یک روز میگویند زنده است و روزی دیگر مرده، خواستار عدم حمله به میرحسین موسوی شده بود.
سوای محتوای بیانیه آنچه که قابل توجه است، هماهنگی خواسته یا ناخواسته رسانه های جمهوری اسلامی و سلطنت طلب در استفاده ابزاری از مجاهدین خلق برای خاموش کردن صداهایی است که در اوج "جنبش سبز" و "زن، زندگی آزادی"، بر اهمیت استقلال جنبش مدنی از قدرتهای بیگانه تاکید کردند، چرا که عاملیت اصلی با شهروندان ایرانی است و به رغم همه تاکید کنشگران و چهره های برجسته این دو جنبش با دخالت دولتهای خارجی و البته استقبال از حمایت جوامع مدنی کشورهای خارجی، باز هم رسانه های سلطنت طلب و ارزشی از " من و تو" تا " مشرق نیوز " تلاش میکنند، کلمه "مجاهدین خلق" را چماقی برای خفه کردن قائلان به " قدرت بی قدرتان" کنند.
"مجاهدین خلق"چندین خطای ویرانگر داشتند. سوای برخی مبانی نظری کپی شده بدون روش و رویکرد استدلالی، از لحاظ سیاسی در اوان انقلاب، با رویکرد مسلحانه نه تنها روحانیت انحصار طلب را تقویت کردند بلکه عرصه را بر نیروهای میانه تنگ کردند. به جای مقاومت مدنی با رویکردی انحصارگرایانه به قدرت، اسلحه به دست گرفتند. خطای مرگبارتر آنها اما ایستادن در کنار صدام متجاوز بود. این نقطه آغاز از دست رفتن استقلال نیروی سیاسی و رفتن تا ته خط وابستگی بود. قبح درخواست از دولت خارجی وقتی ریخت، وابستگی انتها ندارد.
جالب است رضا پهلوی به جای درس عبرت از تاریخ، گام در مسیر مجاهدین گذاشت. در حالی که مجاهدین چندی پیش تلاش میکردند با روایتهایی، حمایت خود از صدام را تکذیب کنند، جریان پهلوی هیچ ابایی در حمایت از متجاوز اخیر به مرزهای ملی که باعث کشته شدن بسیاری از شهروندان ایرانی شد، ندارد. جالب تر اینکه جریان پهلوی مدام مخالفان خود را که با سیستم دیکتاتوری پیشا و پسا انقلاب، تاج و شاه، مخالفت میکنند، در اقدامی غیراخلاقی متهم به مجاهد بودن میکنند، اما خود شبیه ترین به مجاهدین دهه شصت اند. آنها شرم دفاع از تجاوز خارجی را کنار نهادند.
بهره برداری از متن منسوب به "رجوی" غایب از انظار، از سوی رسانه های امنیتی جمهوری اسلامی و رسانه های سلطنت طلب، تنها با هدف ارعاب کنشگران مستقل و مدنی ضد دخالت خارجی و دست نشاندگی در حمایت از تغییرات درونزاست. یکی حفظ قدرت میخواهد، دیگری کسب قدرت ولو به هر قیمتی.
به رغم این، مجاهدین خلق یک تفاوتی با سلطنت طلبها دارند. آنها با قدرت پول به پارلمانهای بسیاری از دولت های غربی نفوذ یافته اند و جریان پهلوی تنها در اتاقهای حاشیه ای و جانبی نفوذ داشته. اما مساله این است برای هر دو، قبح وابستگی ریخته شده. تلاش همسان ارزشی و سلطنت طلب برای تحت فشار قرار دادن نیروهای مدنی مستقل با کلمه رمز مجاهدین، معطوف به یک فرد نیست بلکه تخطئه جریانی است که میگوید به جای پناه بردن به دامان نتانیاهو یا پوتین، به دامان ملت خود پناه ببرید و تغییر را نه در کاخهای خارجی که در خیابانهای ایران مطالبه کنید. مساله اصلی زدن خط " نه به جنگ، نه به دیکتاتوری" است و اینجا برجسته کردن بیانیه منسوب به رجوی، تنها استفاده از ابزاری از نامی است که در منش وابستگی، به یکدیگر بسیار شبیه اند.
مجتبی نجفی
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤21👎3🔥1
♻️تورم چگونه اخلاق ملت را تباه می کند!
«قوانین اقتصاد نه رشوه قبول میکنند و نه از مجازات اعدام میترسند آنها در برابر تصیمهای شما ساکت نمیشوند. این خلاصه ماجرایی تاریخی است که اگرچه ۲۳۰ سال پیش به وقوع پیوسته اما به شکل عجیبی شبیه به روزگاه امروز ماست، ماجرایی بسیار عبرت آموز که آقای اندرو دیکسون وایت در کتاب اخلاق و تورم آن را مرور میکند.
ماجرای کتاب به اتفاقات بعد از انقلاب فرانسه بر میگردد وقتی که انقلابیون فکر کردند نیروی اراده و ایمان آنها میتواند قوانین اقتصادی را تغییر دهد پس برای جبران کسری بودجه دولت ایده تکراری و البته خطرناکی به ذهنشان رسید: چاپ پول کاغذی.
تا پیش از آن پول کاغذی در فرانسه رواج چندانی نداشت و سکهها به اعتبار عیار طلا و نقرهشان وسیله اصلی معامله بودند اما اعضای دولت انقلابی تصمیم گرفتند به پشتوانه املاک متعددی که از کلیسا مصادره کرده بودند پول کاغذی چاپ کنند. فکر نکنید در آن زمان کسی خبر از فاجعهای که این کار میتوانست به بار بیاورد، نداشت.
سالها پیش در همان فرانسه تورم نارضایتیهای زیادی به بار آورده بود اما انقلابیون فرانسه اعتقاد داشتند ریشه تورم، فساد حاکمان بوده و حالا که درستکاران زمام امور را به دست گرفتهاند میتوان کمی از قوانین طبیعت تخطی کرد.
برای همین تصمیم گرفته شد که ۴۰۰ میلیون لیره فرانسه پول کاغذی چاپ شود. آن هم پول های درشت تا هم کار دولت راه بیفتد و بدهی ها پرداخت شود و هم روحیه و رونق به بازار تزریق شود. در ابتدا قرار بود کل پولِ در گردش یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون لیر باشد و به پولهای کاغذی بهره هم تعلق بگیرد تا مردم به ذخیره آن تشویق شوند.
نتیجه چاپ پولهای کاغذی در ابتدا خوب بود. پولها اعتبار داشتند و روح تازهای در بین تجار و مردم دمیده شد اما همانطور که هشدار دهندهها پیش بینی کرده بودند همه چیز به سرعت شروع به تغییر کرد. طعم پول های خرق الساعه زیر زبان دولت رفته بود. گروه بزرگی با ورود این پول به گردش سود کرده بودند و از قضا در دایره قدرت هم نفوذ داشتند.
پس چاپ پول به پشتوانه زمین های بیشتر و بیشتری که مصادره میشد و با دفاع موافقان که آن را روشی انقلابی و ابتکاری میدانستند تکرار شد تا جایی که مخالفانی مانند نِکِر ترجیح دادند دامنشان را از ماجرا پاک نگه دارند و برای همیشه فرانسه را ترک کردند.
فقط ظرف کمتر از دو سال از چاپِ آن ۴۰۰ میلیون لیره اولیه، ارزش یک ۱۰۰ فرانکی کاغذی به نزدیک یک سوم صد فرانکی طلا رسید و چنان تورمیتمام کشور را در بر گرفت که مردم ترجیح میدادند حتی یک روز هم پول های کاغذی را پیش خودشان نگه ندارند و آن را به کالاهای با دوام و سکه تبدیل کنند.
همین ولع اخلاق مردم و سیاست مداران را تباه کرد. مردم فرانسه که روزی به پس انداز و صرفه جویی معروف بودند تبدیل به مردمیمصرف گرا، تجلماتی و ریسک پذیر شدند که ترجیح میدادند به جای قانع بودن به سودهای معمول دست به کارهایی بزنند که شانسشان را برای پولدار شدن بالا ببرد، سوداگرای و شرطبندی رواج عجیبی پیدا کرد. سقوط ارزش پول چنان ادامه داشت که ۵ سال بعد ارزش صد فرانکی کاغذی فقط دو فرانک طلا بود.
فکر نکنید در این بین دولت برای اینکه با زور ارزش پول کاغذی را بالا نگه دارد کاری نکرد. دولت مردان فرانسوی در کنار مصادره زمینهای کسانی که فرار کرده بودند و مجبور کردن ثروتمندان به پرداخت وام به دولت تصمیم به تثبیت قانونی قیمتها گرفتند و گفتند باید قیمت تمام کالاها چنان که دولت اعلام میکند باشد اما چه کسی زیر بار فروش جنس و خدماتش کمتر از هزینه تولید آنها میرفت؟ پس به موازات شروع مقاومت مردم قوانین تبیهی هم شدت گرفت تا جایی که فوج فوج مردم به گیوتین سپرده شدند و کار آنقدر بیخ پیدا کرد که اگر کسی فقط قبل و حین معامله میپرسید که روش پرداخت به شکل پول کاغذی خواهد بود یا سکه اعدام میشد!
گروه گروه مردمیکه به هر نحوی از فروش کالاهایشان با قیمت های دولتی امتناع میکردند به خاک و خون کشیده میشدند. موافقانِ سخنورِ چاپ اسکناسهای بیپشتوانه در سخنرانیهای پرشور به فساد ثروتمندان اشاره میکردند و میگفتند نفوذ انگلیسیها مسبب این وضعیت است و اگر متخلفان اعدام شوند دیگر کسی جرأت نمیکند سوءاستفاده و گرانفروشی کند اما قوانین طبیعت از اعدام نمیترسند. ضمن اینکه تورم چنان گروه سودمندان را پروار و پرزور کرده بود که سیل رشوه های آنها به سمت تصمیمگیران کاری میکرد که روند چاپ پول متوقف نشود. آنها وام میگرفتند، ملک میخریدند و ثروتمندتر میشدند در حالی که مردم هر روز به فلاکت بیشتری گرفتار میافتادند، کارخانهها یکی بعد از دیگری تعطیل میشد و سال خوب بارش هم نمیتوانست رونق را به زمینهای کشاورزی برگرداند.
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
«قوانین اقتصاد نه رشوه قبول میکنند و نه از مجازات اعدام میترسند آنها در برابر تصیمهای شما ساکت نمیشوند. این خلاصه ماجرایی تاریخی است که اگرچه ۲۳۰ سال پیش به وقوع پیوسته اما به شکل عجیبی شبیه به روزگاه امروز ماست، ماجرایی بسیار عبرت آموز که آقای اندرو دیکسون وایت در کتاب اخلاق و تورم آن را مرور میکند.
ماجرای کتاب به اتفاقات بعد از انقلاب فرانسه بر میگردد وقتی که انقلابیون فکر کردند نیروی اراده و ایمان آنها میتواند قوانین اقتصادی را تغییر دهد پس برای جبران کسری بودجه دولت ایده تکراری و البته خطرناکی به ذهنشان رسید: چاپ پول کاغذی.
تا پیش از آن پول کاغذی در فرانسه رواج چندانی نداشت و سکهها به اعتبار عیار طلا و نقرهشان وسیله اصلی معامله بودند اما اعضای دولت انقلابی تصمیم گرفتند به پشتوانه املاک متعددی که از کلیسا مصادره کرده بودند پول کاغذی چاپ کنند. فکر نکنید در آن زمان کسی خبر از فاجعهای که این کار میتوانست به بار بیاورد، نداشت.
سالها پیش در همان فرانسه تورم نارضایتیهای زیادی به بار آورده بود اما انقلابیون فرانسه اعتقاد داشتند ریشه تورم، فساد حاکمان بوده و حالا که درستکاران زمام امور را به دست گرفتهاند میتوان کمی از قوانین طبیعت تخطی کرد.
برای همین تصمیم گرفته شد که ۴۰۰ میلیون لیره فرانسه پول کاغذی چاپ شود. آن هم پول های درشت تا هم کار دولت راه بیفتد و بدهی ها پرداخت شود و هم روحیه و رونق به بازار تزریق شود. در ابتدا قرار بود کل پولِ در گردش یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون لیر باشد و به پولهای کاغذی بهره هم تعلق بگیرد تا مردم به ذخیره آن تشویق شوند.
نتیجه چاپ پولهای کاغذی در ابتدا خوب بود. پولها اعتبار داشتند و روح تازهای در بین تجار و مردم دمیده شد اما همانطور که هشدار دهندهها پیش بینی کرده بودند همه چیز به سرعت شروع به تغییر کرد. طعم پول های خرق الساعه زیر زبان دولت رفته بود. گروه بزرگی با ورود این پول به گردش سود کرده بودند و از قضا در دایره قدرت هم نفوذ داشتند.
پس چاپ پول به پشتوانه زمین های بیشتر و بیشتری که مصادره میشد و با دفاع موافقان که آن را روشی انقلابی و ابتکاری میدانستند تکرار شد تا جایی که مخالفانی مانند نِکِر ترجیح دادند دامنشان را از ماجرا پاک نگه دارند و برای همیشه فرانسه را ترک کردند.
فقط ظرف کمتر از دو سال از چاپِ آن ۴۰۰ میلیون لیره اولیه، ارزش یک ۱۰۰ فرانکی کاغذی به نزدیک یک سوم صد فرانکی طلا رسید و چنان تورمیتمام کشور را در بر گرفت که مردم ترجیح میدادند حتی یک روز هم پول های کاغذی را پیش خودشان نگه ندارند و آن را به کالاهای با دوام و سکه تبدیل کنند.
همین ولع اخلاق مردم و سیاست مداران را تباه کرد. مردم فرانسه که روزی به پس انداز و صرفه جویی معروف بودند تبدیل به مردمیمصرف گرا، تجلماتی و ریسک پذیر شدند که ترجیح میدادند به جای قانع بودن به سودهای معمول دست به کارهایی بزنند که شانسشان را برای پولدار شدن بالا ببرد، سوداگرای و شرطبندی رواج عجیبی پیدا کرد. سقوط ارزش پول چنان ادامه داشت که ۵ سال بعد ارزش صد فرانکی کاغذی فقط دو فرانک طلا بود.
فکر نکنید در این بین دولت برای اینکه با زور ارزش پول کاغذی را بالا نگه دارد کاری نکرد. دولت مردان فرانسوی در کنار مصادره زمینهای کسانی که فرار کرده بودند و مجبور کردن ثروتمندان به پرداخت وام به دولت تصمیم به تثبیت قانونی قیمتها گرفتند و گفتند باید قیمت تمام کالاها چنان که دولت اعلام میکند باشد اما چه کسی زیر بار فروش جنس و خدماتش کمتر از هزینه تولید آنها میرفت؟ پس به موازات شروع مقاومت مردم قوانین تبیهی هم شدت گرفت تا جایی که فوج فوج مردم به گیوتین سپرده شدند و کار آنقدر بیخ پیدا کرد که اگر کسی فقط قبل و حین معامله میپرسید که روش پرداخت به شکل پول کاغذی خواهد بود یا سکه اعدام میشد!
گروه گروه مردمیکه به هر نحوی از فروش کالاهایشان با قیمت های دولتی امتناع میکردند به خاک و خون کشیده میشدند. موافقانِ سخنورِ چاپ اسکناسهای بیپشتوانه در سخنرانیهای پرشور به فساد ثروتمندان اشاره میکردند و میگفتند نفوذ انگلیسیها مسبب این وضعیت است و اگر متخلفان اعدام شوند دیگر کسی جرأت نمیکند سوءاستفاده و گرانفروشی کند اما قوانین طبیعت از اعدام نمیترسند. ضمن اینکه تورم چنان گروه سودمندان را پروار و پرزور کرده بود که سیل رشوه های آنها به سمت تصمیمگیران کاری میکرد که روند چاپ پول متوقف نشود. آنها وام میگرفتند، ملک میخریدند و ثروتمندتر میشدند در حالی که مردم هر روز به فلاکت بیشتری گرفتار میافتادند، کارخانهها یکی بعد از دیگری تعطیل میشد و سال خوب بارش هم نمیتوانست رونق را به زمینهای کشاورزی برگرداند.
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤22👍8
♻️ چهار اشتباهِ مُهلک در چهار دهه.....
بارها با خود اندیشیده ام که اگر انقلابِ ۵۷ حادث نمی شد، اکنون از نظر موقعیّت سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ، کجای دنیا بودیم؟
انقلاب ۵۷ مثل ِ هر انقلابِ دیگری در جهان بیشتر واجد ِ علّت بود تا دلیل. انقلابها حادث می شوند نه اینکه تصمیم بگیریم که واقع گردند.
حال که به این چهاردهه از پس و پشت می نگرم، چهار اشتباه ِ مُهلک را می یابم که اگر از این اشتباهات همچون گذشته نیاموزیم، راه نجاتی برای ایران و ایرانی میسَّر نمی شود.
اشتباهِ اوّل:
جایگزینی ِ ایدئولوژی ِ دینی به جای تقویتِ همبستگی ِ ملّی: وقتی انقلاب ۵۷ پیروز شد، نیروهای مذهبی ِ سنّت گرا و البتّه بیشتر بنیادگرا بر ارکان ِ قدرت ِ سیاسی غلبه یافتند. اینان به دلیل ِ نداشتنِ مبانی ِ دموکراتیک ِ معرفت شناختی، و نیز فقدانِ روحیّهِ روانشناختیِ تسامح و مُدارا با سایر اقشار، و نیز تحمیل باورهای مذهبی شان بر سایر مردم، بر طبلِ تفرقه در آحادِ ملّت با بهانه های واهی (در غالبِ دین و دیانت) به قوّت و شدّت نواختند و همبستگی و وحدت ِ ملّی را تضعیف کردند. آنها وحدت را به معنای "همه با هم" ندانستند، بلکه وحدت را به شعار ِ"همه با من" فرو کاستند.
اشتباهِ دوّم:
فراتر رفتن (و شاید انحراف ِ) اهدافِ انقلاب از مبارزه با استبداد به سوی مبارزه با استکبار جهانی و اذناب آن:
پیش و پس از کودتای مرداد ۱۳۳۲، آحاد مردم ایران در پی آرمانِ دموکراسی بودند. داشتن ِ یک نظام ِ سیاسی غیر استبدادی همچون سایر کشورهای پیشرفتهِ دنیا. شعار "مرگ بر شاه" نیز شعار ِ مشترک همه ایرانیان اعمّ از ملّی، مذهبی و چپ بود. با پیروزی انقلاب، بسیاری از انقلابیون (مذهبی و مارکسیست) از هدف ِ اصلی انقلاب که مبارزه با مستبدّ و استبداد بود به سوی یک مبارزهِ متوهّمانه و خام اندیشانه با امپریالیسم و استکبار جهانی پیش رفتند. این پیشروی، از همان روزها و ماههای نخستین ِ پس از انقلاب، همواره هزینه های بیشتری را به ایران و ایرانی تحمیل کرد. تسخیر سفارت آمریکا در آبان ۵۸، و آغازِ جنگ با عراق در شهریور ۵۹ و ادامه دادنِ آن در طول هشت سال، از نمونه های این "فراتر رفتن" بود.
اشتباه ِ سوّم:
حاکم کردنِ فرمالیسم و ظاهرگرایی در غالب باورهای سطحیِ مذهبی، و در نتیجه حذف ِ تدریجی انسانهای صادق، خالص و متخصّص ِ غیر ریاکار و غیر فرصت طلب. و در نتیجه ِ آمدن بسیاری از افراد ِ ریاکار و فرصت طلب ِ غیر متخصّص بر سر کارها، و کاهش ِ شدیدِ کارآمدی نظام ِ برخاسته از انقلاب. به عبارتی دیگر تسلّط ِ فقه به جای دانش ، تجربه و اخلاق.
اشتباهِ چهارم:
بستنِ راه گفت و گو با همهِ دگر اندیشان دینی، ملّی و چپ که در به ثمر رسیدنِ انقلابِ ضدّ استبدادی ۵۷ همراهِ انقلاب بودند و به مرور زمان همه آنها از قطار انقلاب پیاده شدند و متاسّفانه همچنان در حال ِ پیاده شدن اند!
امروز ایران و ایرانی در وضعیّت بدی گرفتار است. (هر چند هنوز عدّه ای نادان این موقعیّت را نیز انکار کرده و آن را نقمت ندانسته بلکه نعمت می دانند.)
برای برون شد از این بحران چهار طریق ِ اساسی ِ به هم پیوسته، راهگشا و نجاتبخش به نظر می رسد و لاغیر:
۱) وفاداریِ همهِ ایرانیانِ داخل و خارج ِ کشور به "وحدت ملّی" و علاقمندی به شعار ِ " ایران برای همه ایرانیان"
۲) پرهیز از توهّم ِ داشتن ِ یک امپراطوریِ مذهبی در جهان ِ امروز ( که چقدر ساده لوحانه بوده است و پُر هزینه!) ، و دوری از شعارِ مرگ بر این و آن. و به جای آن تجهیز ِ همهِ امکانات و سرمایه های مادی و معنوی برای پرداختن به آبادانی و توسعهِ فقط یک کشور به نام "ایران".
۳) نفیِ فرمالیسم ِ ریاکار ِ تفرقه افکن در صفوف ملّی، و بها دادن به ارزشهای ملّی، فرهنگی و اخلاقی ایرانیان با پشتوانهِ یک تمدّنِ دیرین. و در نتیجه با مَدد از دانش و تجربه این همه ایرانی ِ متخصص در چهارگوشهِ جهان، به افزایش کارآمدی بپردازیم. ظاهر گرایی در این چهاردهه بسیاری از آحاد ِ ملّت و سرمایه هایشان را به آن طرف ِ مرزها رانده است. آیا دیگر بس نیست؟!
۴) گشودنِ راهِ انسانی ِ گفت و گو و مُفاهمه ِ ملّی با همه ایرانیانی که ایران را برای همه می خواهند. باور کنیم همانطور که می توان با خارجی ها در قالب ۱+۵ گفت و گو داشت، در داخل نیز می توان با داشتن ِ "روحیّه رواداری" با ۸۰ میلیون ایرانیِ داخل و خارج کشور گفت و گو کرد. هر کس از گفت و گو گُریزان است، گرچه در ظاهر خود را نفوذناپذیر جلوه می دهد، ولی بدانیم یا نفوذیِ بیگانگان است و یا مبتلا به نفوذ ِ بیماری ِ دُن کیشوت ها!!!
✍ علیرضا_ظفری
https://www.tg-me.com/darvishane49
بارها با خود اندیشیده ام که اگر انقلابِ ۵۷ حادث نمی شد، اکنون از نظر موقعیّت سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ، کجای دنیا بودیم؟
انقلاب ۵۷ مثل ِ هر انقلابِ دیگری در جهان بیشتر واجد ِ علّت بود تا دلیل. انقلابها حادث می شوند نه اینکه تصمیم بگیریم که واقع گردند.
حال که به این چهاردهه از پس و پشت می نگرم، چهار اشتباه ِ مُهلک را می یابم که اگر از این اشتباهات همچون گذشته نیاموزیم، راه نجاتی برای ایران و ایرانی میسَّر نمی شود.
اشتباهِ اوّل:
جایگزینی ِ ایدئولوژی ِ دینی به جای تقویتِ همبستگی ِ ملّی: وقتی انقلاب ۵۷ پیروز شد، نیروهای مذهبی ِ سنّت گرا و البتّه بیشتر بنیادگرا بر ارکان ِ قدرت ِ سیاسی غلبه یافتند. اینان به دلیل ِ نداشتنِ مبانی ِ دموکراتیک ِ معرفت شناختی، و نیز فقدانِ روحیّهِ روانشناختیِ تسامح و مُدارا با سایر اقشار، و نیز تحمیل باورهای مذهبی شان بر سایر مردم، بر طبلِ تفرقه در آحادِ ملّت با بهانه های واهی (در غالبِ دین و دیانت) به قوّت و شدّت نواختند و همبستگی و وحدت ِ ملّی را تضعیف کردند. آنها وحدت را به معنای "همه با هم" ندانستند، بلکه وحدت را به شعار ِ"همه با من" فرو کاستند.
اشتباهِ دوّم:
فراتر رفتن (و شاید انحراف ِ) اهدافِ انقلاب از مبارزه با استبداد به سوی مبارزه با استکبار جهانی و اذناب آن:
پیش و پس از کودتای مرداد ۱۳۳۲، آحاد مردم ایران در پی آرمانِ دموکراسی بودند. داشتن ِ یک نظام ِ سیاسی غیر استبدادی همچون سایر کشورهای پیشرفتهِ دنیا. شعار "مرگ بر شاه" نیز شعار ِ مشترک همه ایرانیان اعمّ از ملّی، مذهبی و چپ بود. با پیروزی انقلاب، بسیاری از انقلابیون (مذهبی و مارکسیست) از هدف ِ اصلی انقلاب که مبارزه با مستبدّ و استبداد بود به سوی یک مبارزهِ متوهّمانه و خام اندیشانه با امپریالیسم و استکبار جهانی پیش رفتند. این پیشروی، از همان روزها و ماههای نخستین ِ پس از انقلاب، همواره هزینه های بیشتری را به ایران و ایرانی تحمیل کرد. تسخیر سفارت آمریکا در آبان ۵۸، و آغازِ جنگ با عراق در شهریور ۵۹ و ادامه دادنِ آن در طول هشت سال، از نمونه های این "فراتر رفتن" بود.
اشتباه ِ سوّم:
حاکم کردنِ فرمالیسم و ظاهرگرایی در غالب باورهای سطحیِ مذهبی، و در نتیجه حذف ِ تدریجی انسانهای صادق، خالص و متخصّص ِ غیر ریاکار و غیر فرصت طلب. و در نتیجه ِ آمدن بسیاری از افراد ِ ریاکار و فرصت طلب ِ غیر متخصّص بر سر کارها، و کاهش ِ شدیدِ کارآمدی نظام ِ برخاسته از انقلاب. به عبارتی دیگر تسلّط ِ فقه به جای دانش ، تجربه و اخلاق.
اشتباهِ چهارم:
بستنِ راه گفت و گو با همهِ دگر اندیشان دینی، ملّی و چپ که در به ثمر رسیدنِ انقلابِ ضدّ استبدادی ۵۷ همراهِ انقلاب بودند و به مرور زمان همه آنها از قطار انقلاب پیاده شدند و متاسّفانه همچنان در حال ِ پیاده شدن اند!
امروز ایران و ایرانی در وضعیّت بدی گرفتار است. (هر چند هنوز عدّه ای نادان این موقعیّت را نیز انکار کرده و آن را نقمت ندانسته بلکه نعمت می دانند.)
برای برون شد از این بحران چهار طریق ِ اساسی ِ به هم پیوسته، راهگشا و نجاتبخش به نظر می رسد و لاغیر:
۱) وفاداریِ همهِ ایرانیانِ داخل و خارج ِ کشور به "وحدت ملّی" و علاقمندی به شعار ِ " ایران برای همه ایرانیان"
۲) پرهیز از توهّم ِ داشتن ِ یک امپراطوریِ مذهبی در جهان ِ امروز ( که چقدر ساده لوحانه بوده است و پُر هزینه!) ، و دوری از شعارِ مرگ بر این و آن. و به جای آن تجهیز ِ همهِ امکانات و سرمایه های مادی و معنوی برای پرداختن به آبادانی و توسعهِ فقط یک کشور به نام "ایران".
۳) نفیِ فرمالیسم ِ ریاکار ِ تفرقه افکن در صفوف ملّی، و بها دادن به ارزشهای ملّی، فرهنگی و اخلاقی ایرانیان با پشتوانهِ یک تمدّنِ دیرین. و در نتیجه با مَدد از دانش و تجربه این همه ایرانی ِ متخصص در چهارگوشهِ جهان، به افزایش کارآمدی بپردازیم. ظاهر گرایی در این چهاردهه بسیاری از آحاد ِ ملّت و سرمایه هایشان را به آن طرف ِ مرزها رانده است. آیا دیگر بس نیست؟!
۴) گشودنِ راهِ انسانی ِ گفت و گو و مُفاهمه ِ ملّی با همه ایرانیانی که ایران را برای همه می خواهند. باور کنیم همانطور که می توان با خارجی ها در قالب ۱+۵ گفت و گو داشت، در داخل نیز می توان با داشتن ِ "روحیّه رواداری" با ۸۰ میلیون ایرانیِ داخل و خارج کشور گفت و گو کرد. هر کس از گفت و گو گُریزان است، گرچه در ظاهر خود را نفوذناپذیر جلوه می دهد، ولی بدانیم یا نفوذیِ بیگانگان است و یا مبتلا به نفوذ ِ بیماری ِ دُن کیشوت ها!!!
✍ علیرضا_ظفری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👏22❤14👍6🤔1👌1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔖طرح رفراندوم برای سلب مشروعیت از حکومت است، و برگزاری رفراندوم در زمان مناسب ،سلب قدرت از حکومت
🎙️حاتم قادری
@darvishane49
🎙️حاتم قادری
@darvishane49
❤23👍7🤔1🏆1
♻️نگرش بازیگران مختلف به جمهوری اسلامی
بعد از تحولات یک سال اخیر بد نیست که نیم نگاهی به نگاه بازیگران مختلف به ج.ا. داشته باشیم که شاید توضیح دهنده رفتارهای آنها باشد. ساده سازی شده و البته کمی غیررسمی!
آمریکا: من یک گاو هستم که هم شیر می دهم و هم شاخ می زنم! (آن مَثَل منتسب به ژاپنی ها) اینکه به عنوان یک گاو چه کار باید بکنم، دست یک عده "لابی گر" است. پرونده ج.ا. هم دست لابی اسراییل و اسلحه سالاران در پس زمینه تحولات انتخابات آمریکاست. پول اعراب خلیج فارس و لابی های روسیه هم بی تاثیر نیست. لذا باید از آنها بپرسید که سیاست من دقیقا در برابر ج.ا. چیست! اما خلاصه می توانم بگویم که خِیر مردم آمریکا هیچوقت هدف لابی گرها نبوده! خیر مردم ایران که جای خود دارد!
https://www.tg-me.com/darvishane49
روسیه: به طور تاریخی من همیشه سر ایران با غرب در جدال و رقابت هستم. با خود ایران در بازار نفت و بخصوص گاز رقابت دارم. ج.ا. بهترین خاکریز من هم در برابر غربی هاست و هم در برابر نیروهای داخلی حامی عادی سازی روابط با غرب. در ضمن صنعت نفت و گاز ایران، بخصوص صادرات گاز ایران را در جهت منافع من فلج کرده است. به نام انقلاب و مبارزه با استکبار و جبهه مقاومت، به کام جناب پوتین خان و روسیه! دیگر چه می خواهم جز بقای این نظام؟! فقط در پایان لازم به تذکر مجدد است که ج.ا. بفهمد که امنیت اسراییل، خط قرمز من هم هست!!
اروپا: ما تحمل یک بحران جدید و موج پناهندگان و گروگانگیری شهروندانمان را نداریم! دست از سر ما بردارید! والسلام، نامه تمام!
چین: تجارت و پول تمام هویت و مرام من است. ج.ا. هم چیزی بیش از یک کارت بازی سیاسی برای سیطره بیشتر اقتصادی من نیست. مثلا وقتی فکر می کنم می بینم روش تجارت غربی ها در این منطقه، یعنی تجارت با اعراب که هم نفت و پول بیشتری به نسبت ایران دارند و در رقابت با ایران حاضرند هر کاری بکنند و هر پولی را خرج کنند، چندان هم ایده بدی نیست! در ضمن با ایده روس ها هم موافقم! ج.ا. خاکریز ما در برابر غرب است. خود روس ها هم البته همین نقش را برای ما دارند!
اسراییل: ج.ا. یک "دشمن مفید" است. دشمنی که بهترین وسیله برای توجیه افراط گری تندروها در داخل خود اسراییل و کارهای فراقانونی ما در مناطق اشغالی و حتی دنیاست. ضمن اینکه تهدیدات ج.ا. بهترین کارکرد برای دوست ساختنِ دشمنان تاریخی ما و حضور استراتژیک ما در کشورهای مختلف بخصوص کشورهای عربی منطقه خلیج فارس بوده است. فقط ج.ا. خیلی نباید اوج بگیرد! در این صورت، کارکردش مستدام!
اعراب حاشیه خلیج فارس: یک ایران آباد و توسعه گرا دقیقا آن چیزی است که تمامی سرمایه گذاری ها و جایگاه ما را به باد می دهد. البته مسایل تاریخی و مذهبی و قومیتی هم در کینه ما از ایران دخیل هستند. چه چیزی بهتر از ج.ا. که خودش در مسیر تقابل و تحریم رفته و ایران را از بازارهای مختلف منطقه و جهانی بخصوص بازار نفت و گاز حذف کرده است؟ البته خودمانیم! لابی ها و پولپاشی های ما هم در تحریم ایران تاثیر جدی داشته است. ج.ا. هم نشد، مدل آنارشیسم و ویرانی سوریه و لیبی و سودان هم برای ایران بد نیست! پول و سلاح ویرانی ایران هم با ما!
مابقی کشورها: سهم ما برسد، مابقیش مهم نیست!! ایران و ایرانی کیلو چند؟!!
رانتخواران و دورزنندگان: دعا به جان نظام و اهداف بلندش!
طیفی از اپوزیسیون خارج نشین: دشمنی با ج.ا. بیزینس ماست! شغل ماست! اگر برود، عمدتا بیکار می شویم! برای همین کار سختی داریم! در ظاهر باید بگوییم که ج.ا. بد است و باید برود و در باطن، باید حفظش کنیم. مگر اینکه مطمئن بشویم در نظام جدید جایگاه خوبی داریم و در راس توزیع رانت ها خواهیم بود. البته مثلی هست که میگوید نقد را بگیر و نسیه را ول کن!
هسته سخت نظام: اینها همه چرت است! ما بازیگران پیچ تاریخی افول آمریکا در آخرالزمان هستیم. هوش و ذکاوت و سیاست ورزی ما باعث شده است که دیگران، بخصوص چین و روسیه، در راستای اهداف متعالی ما و در برابر استکبار جهانی قرار بگیرند. درست است که آنها نگاه ابزاری به ما دارند، اما در حقیقت خود آنها ابزار اهداف متعالی ما شده اند. ضمنا دشمنان ما جز به نابودی ما راضی نیستند. اگر هم نباشند، این هم از الطاف خداست که حتی دشمنان ما هم بقای ما را می خواهند.
هسته نرم نظام: خدا به خیر کند! فقط نمی دانیم کی و کجا؟!!
مابقی مردم ایران: واقعا چی شد که اینقدر افتضاح شد؟! چی شد که ایران و ایرانی بازی خورده کس و ناکس شد؟!
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
بعد از تحولات یک سال اخیر بد نیست که نیم نگاهی به نگاه بازیگران مختلف به ج.ا. داشته باشیم که شاید توضیح دهنده رفتارهای آنها باشد. ساده سازی شده و البته کمی غیررسمی!
آمریکا: من یک گاو هستم که هم شیر می دهم و هم شاخ می زنم! (آن مَثَل منتسب به ژاپنی ها) اینکه به عنوان یک گاو چه کار باید بکنم، دست یک عده "لابی گر" است. پرونده ج.ا. هم دست لابی اسراییل و اسلحه سالاران در پس زمینه تحولات انتخابات آمریکاست. پول اعراب خلیج فارس و لابی های روسیه هم بی تاثیر نیست. لذا باید از آنها بپرسید که سیاست من دقیقا در برابر ج.ا. چیست! اما خلاصه می توانم بگویم که خِیر مردم آمریکا هیچوقت هدف لابی گرها نبوده! خیر مردم ایران که جای خود دارد!
https://www.tg-me.com/darvishane49
روسیه: به طور تاریخی من همیشه سر ایران با غرب در جدال و رقابت هستم. با خود ایران در بازار نفت و بخصوص گاز رقابت دارم. ج.ا. بهترین خاکریز من هم در برابر غربی هاست و هم در برابر نیروهای داخلی حامی عادی سازی روابط با غرب. در ضمن صنعت نفت و گاز ایران، بخصوص صادرات گاز ایران را در جهت منافع من فلج کرده است. به نام انقلاب و مبارزه با استکبار و جبهه مقاومت، به کام جناب پوتین خان و روسیه! دیگر چه می خواهم جز بقای این نظام؟! فقط در پایان لازم به تذکر مجدد است که ج.ا. بفهمد که امنیت اسراییل، خط قرمز من هم هست!!
اروپا: ما تحمل یک بحران جدید و موج پناهندگان و گروگانگیری شهروندانمان را نداریم! دست از سر ما بردارید! والسلام، نامه تمام!
چین: تجارت و پول تمام هویت و مرام من است. ج.ا. هم چیزی بیش از یک کارت بازی سیاسی برای سیطره بیشتر اقتصادی من نیست. مثلا وقتی فکر می کنم می بینم روش تجارت غربی ها در این منطقه، یعنی تجارت با اعراب که هم نفت و پول بیشتری به نسبت ایران دارند و در رقابت با ایران حاضرند هر کاری بکنند و هر پولی را خرج کنند، چندان هم ایده بدی نیست! در ضمن با ایده روس ها هم موافقم! ج.ا. خاکریز ما در برابر غرب است. خود روس ها هم البته همین نقش را برای ما دارند!
اسراییل: ج.ا. یک "دشمن مفید" است. دشمنی که بهترین وسیله برای توجیه افراط گری تندروها در داخل خود اسراییل و کارهای فراقانونی ما در مناطق اشغالی و حتی دنیاست. ضمن اینکه تهدیدات ج.ا. بهترین کارکرد برای دوست ساختنِ دشمنان تاریخی ما و حضور استراتژیک ما در کشورهای مختلف بخصوص کشورهای عربی منطقه خلیج فارس بوده است. فقط ج.ا. خیلی نباید اوج بگیرد! در این صورت، کارکردش مستدام!
اعراب حاشیه خلیج فارس: یک ایران آباد و توسعه گرا دقیقا آن چیزی است که تمامی سرمایه گذاری ها و جایگاه ما را به باد می دهد. البته مسایل تاریخی و مذهبی و قومیتی هم در کینه ما از ایران دخیل هستند. چه چیزی بهتر از ج.ا. که خودش در مسیر تقابل و تحریم رفته و ایران را از بازارهای مختلف منطقه و جهانی بخصوص بازار نفت و گاز حذف کرده است؟ البته خودمانیم! لابی ها و پولپاشی های ما هم در تحریم ایران تاثیر جدی داشته است. ج.ا. هم نشد، مدل آنارشیسم و ویرانی سوریه و لیبی و سودان هم برای ایران بد نیست! پول و سلاح ویرانی ایران هم با ما!
مابقی کشورها: سهم ما برسد، مابقیش مهم نیست!! ایران و ایرانی کیلو چند؟!!
رانتخواران و دورزنندگان: دعا به جان نظام و اهداف بلندش!
طیفی از اپوزیسیون خارج نشین: دشمنی با ج.ا. بیزینس ماست! شغل ماست! اگر برود، عمدتا بیکار می شویم! برای همین کار سختی داریم! در ظاهر باید بگوییم که ج.ا. بد است و باید برود و در باطن، باید حفظش کنیم. مگر اینکه مطمئن بشویم در نظام جدید جایگاه خوبی داریم و در راس توزیع رانت ها خواهیم بود. البته مثلی هست که میگوید نقد را بگیر و نسیه را ول کن!
هسته سخت نظام: اینها همه چرت است! ما بازیگران پیچ تاریخی افول آمریکا در آخرالزمان هستیم. هوش و ذکاوت و سیاست ورزی ما باعث شده است که دیگران، بخصوص چین و روسیه، در راستای اهداف متعالی ما و در برابر استکبار جهانی قرار بگیرند. درست است که آنها نگاه ابزاری به ما دارند، اما در حقیقت خود آنها ابزار اهداف متعالی ما شده اند. ضمنا دشمنان ما جز به نابودی ما راضی نیستند. اگر هم نباشند، این هم از الطاف خداست که حتی دشمنان ما هم بقای ما را می خواهند.
هسته نرم نظام: خدا به خیر کند! فقط نمی دانیم کی و کجا؟!!
مابقی مردم ایران: واقعا چی شد که اینقدر افتضاح شد؟! چی شد که ایران و ایرانی بازی خورده کس و ناکس شد؟!
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤30👍16🏆2👏1🤔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♻️دستاورد بزرگ مدیرعامل استقلال!
مجری از مدیرعامل باشگاه استقلال می پرسد که؛ این جناب سیدورف را که با هزینه گزافی آوردید، آیا هیچ دستاوردی هم داشته است؟!
پاسخ میده؛ اینکه حمله اسرائیل رو محکوم کرده، این دستاورد کمیه؟!
#مدیرانـفشل
https://www.tg-me.com/darvishane49
مجری از مدیرعامل باشگاه استقلال می پرسد که؛ این جناب سیدورف را که با هزینه گزافی آوردید، آیا هیچ دستاوردی هم داشته است؟!
پاسخ میده؛ اینکه حمله اسرائیل رو محکوم کرده، این دستاورد کمیه؟!
#مدیرانـفشل
https://www.tg-me.com/darvishane49
🤣26🤬7❤2👎1👏1🤔1
♻️«باد و خورشید میتازند، گاز جا میماند»
بر اساس تازهترین گزارشهای جهانی، سال ۲۰۲۵ نقطه عطفی برای انرژیهای تجدیدپذیر خواهد بود.
تنها در یک سال، ۶۹۸ گیگاوات ظرفیت خورشیدی (طبق گزارش BNEF) و ۱۳۸ گیگاوات ظرفیت بادی (گزارش GWEC) به شبکههای برق جهان افزوده خواهد شد. مجموع این دو، رکورد چشمگیر ۸۳۸ گیگاوات ظرفیت جدید را رقم میزند«معادل نصب دهها هزار نیروگاه متوسط».
در مقابل، ظرفیت جدید نیروگاههای گازسوز در همین سال، به زحمت به ۴۵ تا ۶۰ گیگاوات خواهد رسید. تازه با در نظر گرفتن بازنشستگی نیروگاههای قدیمی گازی، رشد خالص این سوخت فسیلی به مراتب کمتر خواهد بود.
جهان با شتابی بیسابقه به سمت منابع پاک میرود. رقابت اصلی دیگر میان نفت و گاز نیست؛ بلکه میان باد و خورشید برای تصاحب آینده برق جهان است.
🖊️ همانطور که یک بازیکن خوب، تماشاگر را خوشحال به خانه میفرستد، یک مدیر کاربلد هم مردم را با برق، گاز و آرامش به آینده میبرد!
عبدالله باباخانی
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
بر اساس تازهترین گزارشهای جهانی، سال ۲۰۲۵ نقطه عطفی برای انرژیهای تجدیدپذیر خواهد بود.
تنها در یک سال، ۶۹۸ گیگاوات ظرفیت خورشیدی (طبق گزارش BNEF) و ۱۳۸ گیگاوات ظرفیت بادی (گزارش GWEC) به شبکههای برق جهان افزوده خواهد شد. مجموع این دو، رکورد چشمگیر ۸۳۸ گیگاوات ظرفیت جدید را رقم میزند«معادل نصب دهها هزار نیروگاه متوسط».
در مقابل، ظرفیت جدید نیروگاههای گازسوز در همین سال، به زحمت به ۴۵ تا ۶۰ گیگاوات خواهد رسید. تازه با در نظر گرفتن بازنشستگی نیروگاههای قدیمی گازی، رشد خالص این سوخت فسیلی به مراتب کمتر خواهد بود.
جهان با شتابی بیسابقه به سمت منابع پاک میرود. رقابت اصلی دیگر میان نفت و گاز نیست؛ بلکه میان باد و خورشید برای تصاحب آینده برق جهان است.
🖊️ همانطور که یک بازیکن خوب، تماشاگر را خوشحال به خانه میفرستد، یک مدیر کاربلد هم مردم را با برق، گاز و آرامش به آینده میبرد!
عبدالله باباخانی
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍14❤7👏2
♻️ تیر خلاص بر پیکر اصلاح طلبی
🗒 یک لایحه قضایی با عنوان «لایحه مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» که توسط «قوه قضاییه» تدوین شده است و دولت به لحاظ قانونی در صورتی که مخالفتی با آن داشت، میتوانست آن را از دستور کار خارج یا تغییرات اساسی در آن اعمال کند، توسط هیئت دولت «پزشکیان» با قید دو فوریت تصویب شد و رئیس جمهور آن را به مجلس تقدیم کرد.
⬅️ پس از سخنان عارف درباره ضرورت «اینترنت ملی» و اشارات سخنگوی دولت به «اینترنت طبقاتی» این اقدام نشان میدهد، عملکرد «دولت وفاق» پس از یک سال، نفاق آشکاری نسبت به وعدههای انتخاباتی حداقل در زمینه اینترنت و فضای مجازی داشته است. چرا دولتی که اصلاح طلبان بر سر کار آورده اند، چنین آشکارا برخلاف ادعای همیشگی اصلاح طلبان در زمینه اینترنت آزاد و آزادی بیان عمل میکند و تیر خلاص بر تن زخم خورده و نیمه جان آن مینشاند؟
⬅️ مجازاتهای سنگین برای نشر یا بازنشر محتوای خلاف واقع در حالی که مشخص نیست، مرجع و معیار تشخیص واقع و خلاف واقع کیست و چیست، مصداق بارز نقض حقوق شهروندی است. واقع و واقعیت کدام است، در حالی که جامعه آگاه است، واقعیت به طور سیستماتیک، پنهان و حتی در بسیاری موارد، وارونه جلوه داده میشود؟ آیا واقعیت همان است که صدای و سیما، رسانه قدرت حاکم، تعیین و منتشر می کند یا رسانه های نظامیان؟ آیا مرجع یا رسانه مستقلی وجود دارد که معیار واقعیت باشد؟
⬅️ وقتی محتوا در ماده یک این لایحه، چنان گسترده تعریف شده که شامل حتی حوزههای تخصصی است که باید در اختیار متخصصان و کارشناسان و صاحب نظران مستقل از قدرت باشد، آیا این به معنای نابودی عرصههایی نیست که صدای آنها میتواند معیار کجروی سیاستگذار و خطاهای نظام حکمرانی در مدیریت تخصصی حوزههای مختلف از اقتصاد و سیاست گرفته تا محیط زیست، سلامت، صنعت و غیره باشد؟ و این در حالی که این محتوا به گونهای تعریف شده که تمام حوزههای حکمرانی و نهادهای وابسته و مقامات حکومتی را نیز شامل میشود.
⬅️ بر اساس ماده یک این لایحه «هرگونه داده یا اطلاعات خبری دیجیتالی که اثرگذار بر امور امنیتی و دفاعی، سیاسی و اداری، اقتصادی و بازرگانی، صنعتی و فناوری، فرهنگی و اجتماعی، سلامت و رفاه، آموزش و پژوهش، حقوقی و قضایی باشد، در هر قالبی اعم از خبر، گزارش، سند، مستند، تجربه شخصی، نقل قول صریح یا ضمنی از دیگری پیرامون مصوبات، تصمیمات و اقدامات نهادهای حاکمیتی یا وابسته به حاکمیت و اظهارات مقامات و مسئولان آنها باشد، محتوا تلقی میشود».
⬅️ این تعریف گسترده از محتوا و در ادامه، موارد دیگر این لایحه، جز به جز مانند بسیاری از قوانین، قابلیت تفسیر بسیار فراخی دارد و موجبات بسیاری از برخوردهای قضایی؛ حتی با شهروندان عادی و بستن دهان اندک، منتقدان دلسوز داخلی را فراهم میکند. اگر دولت پزشکیان این لایحه را استرداد نکند، به طور حتم چنانکه گفته شد؛ نه تنها تیر خلاص بر بدن نحیف آزادی بیان در جامعه ایران که تیر خلاص بر پیکر اصلاح طلبی فرو افتاده در عرصه سیاسی و مدنی جامعه ایران است.
✍ مرضیه حاجی هاشمی
https://www.tg-me.com/darvishane49
🗒 یک لایحه قضایی با عنوان «لایحه مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» که توسط «قوه قضاییه» تدوین شده است و دولت به لحاظ قانونی در صورتی که مخالفتی با آن داشت، میتوانست آن را از دستور کار خارج یا تغییرات اساسی در آن اعمال کند، توسط هیئت دولت «پزشکیان» با قید دو فوریت تصویب شد و رئیس جمهور آن را به مجلس تقدیم کرد.
⬅️ پس از سخنان عارف درباره ضرورت «اینترنت ملی» و اشارات سخنگوی دولت به «اینترنت طبقاتی» این اقدام نشان میدهد، عملکرد «دولت وفاق» پس از یک سال، نفاق آشکاری نسبت به وعدههای انتخاباتی حداقل در زمینه اینترنت و فضای مجازی داشته است. چرا دولتی که اصلاح طلبان بر سر کار آورده اند، چنین آشکارا برخلاف ادعای همیشگی اصلاح طلبان در زمینه اینترنت آزاد و آزادی بیان عمل میکند و تیر خلاص بر تن زخم خورده و نیمه جان آن مینشاند؟
⬅️ مجازاتهای سنگین برای نشر یا بازنشر محتوای خلاف واقع در حالی که مشخص نیست، مرجع و معیار تشخیص واقع و خلاف واقع کیست و چیست، مصداق بارز نقض حقوق شهروندی است. واقع و واقعیت کدام است، در حالی که جامعه آگاه است، واقعیت به طور سیستماتیک، پنهان و حتی در بسیاری موارد، وارونه جلوه داده میشود؟ آیا واقعیت همان است که صدای و سیما، رسانه قدرت حاکم، تعیین و منتشر می کند یا رسانه های نظامیان؟ آیا مرجع یا رسانه مستقلی وجود دارد که معیار واقعیت باشد؟
⬅️ وقتی محتوا در ماده یک این لایحه، چنان گسترده تعریف شده که شامل حتی حوزههای تخصصی است که باید در اختیار متخصصان و کارشناسان و صاحب نظران مستقل از قدرت باشد، آیا این به معنای نابودی عرصههایی نیست که صدای آنها میتواند معیار کجروی سیاستگذار و خطاهای نظام حکمرانی در مدیریت تخصصی حوزههای مختلف از اقتصاد و سیاست گرفته تا محیط زیست، سلامت، صنعت و غیره باشد؟ و این در حالی که این محتوا به گونهای تعریف شده که تمام حوزههای حکمرانی و نهادهای وابسته و مقامات حکومتی را نیز شامل میشود.
⬅️ بر اساس ماده یک این لایحه «هرگونه داده یا اطلاعات خبری دیجیتالی که اثرگذار بر امور امنیتی و دفاعی، سیاسی و اداری، اقتصادی و بازرگانی، صنعتی و فناوری، فرهنگی و اجتماعی، سلامت و رفاه، آموزش و پژوهش، حقوقی و قضایی باشد، در هر قالبی اعم از خبر، گزارش، سند، مستند، تجربه شخصی، نقل قول صریح یا ضمنی از دیگری پیرامون مصوبات، تصمیمات و اقدامات نهادهای حاکمیتی یا وابسته به حاکمیت و اظهارات مقامات و مسئولان آنها باشد، محتوا تلقی میشود».
⬅️ این تعریف گسترده از محتوا و در ادامه، موارد دیگر این لایحه، جز به جز مانند بسیاری از قوانین، قابلیت تفسیر بسیار فراخی دارد و موجبات بسیاری از برخوردهای قضایی؛ حتی با شهروندان عادی و بستن دهان اندک، منتقدان دلسوز داخلی را فراهم میکند. اگر دولت پزشکیان این لایحه را استرداد نکند، به طور حتم چنانکه گفته شد؛ نه تنها تیر خلاص بر بدن نحیف آزادی بیان در جامعه ایران که تیر خلاص بر پیکر اصلاح طلبی فرو افتاده در عرصه سیاسی و مدنی جامعه ایران است.
✍ مرضیه حاجی هاشمی
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍24❤12
♻️مذهبیت یا مدنیت ؟!
دوستی شفیق ورفیق نادیده چند وقتی است ما را از فیض کلام خود بی نصیب نمی گرداند و هر از چند گاهی با تماس های تلفنی نفسی به کالبد ما می دمد و افسار ذهن سرگردان ما را می کشد .
از قضا گفتگویی در گرفت و بنا بر اقتضائات به چند دقیقه گپ شنیداری بسنده کردیم .
موضوعی را طرح کرد تا بیشتر بدان بپردازیم و رابطه بین « مذهب و مدنیت » را واکاوی نمایم .
🔸آیا ارتباطی بین میزان پایبندی به مذهب و مدنیت می توان یافت ؟
در ابتدا بایست مدنیت و سپس مذهب را تعریف نماییم سپس نقاط اشتراک یا نقاط متضاد بین این دو را بیابیم و در پایان به نتیجه در خوری دست پیدا کنیم .
🔹مدنيت : مدنيت شيوه ايجاد فضاى مشترک ميان خود و ديگرى در عين وقوف به تمايز، تفاوت و اختلاف است تا در اين فضاى مشترک ارتباط ميان خود و ديگرى برقرار بماند. اين فضاى مشترک فقط با فراتر رفتن از منفعت و مصلحت شخصى و خصوصى ايجاد مىشود. به اين معنا که «مدنيت مجموعه بسيار از خودگذشتگىهايى است که مىپذيريم به خاطر اينکه با همديگر زندگى کنيم.»
🔹مذهب : یک سیستم اجتماعی - فرهنگی از رفتارها، تمرینات، سیرت، دیدگاه جهانی، متون، عبادتگاهها، رسالت، اخلاق، یا سازمانهاست که بشریت را به عناصر ماوراء الطبیعه، متعالی یا روحی مرتبط میکند. مذهب در گذشته به مکتبهای فکری درون یک دین (مانند مذاهب چندگانه فقه اسلامی) اطلاق میشد.
مذهب روش فکری و عملی منشعب از دینی خاص با برجسته کردن مقوله ای به ظهور می رسد مانند برداشت فقهی و عرفانی از دین ؛
آنچه در بین عوام رایج است آنست که هر کس به دین معتقد باشد و مناسکی ظاهری را انجام دهد را مذهبی گویند و در بین علما هر آنکس که به دین مومن باشد و در عمل به فرایض و دوری از گناه همت کند مذهبی می دانند .
🔸اما نقاط افتراق بین مدنیت و مذهب ؛
🔹در مذهب راه و روشی پیش گرفته می شود که پیروان یک مذهب حول محور نقاط اشتراک خود گرد هم می آیند اما در مدنیت خارج از مذهب و عقیده ،منافع و مصلحت همه افراد جامعه در نظر گرفته می شود .
🔹در مذهب خود حق پنداری و دیگر کافر پنداری رایج است و در مدنیت حقوق و امتیاز شهروندی بدون گرایش سیاسی و عقیدتی مدنظر است .
🔹در مدنیت امکان بهره گیری از مذاهب برای مصالح جامعه دور از دسترس نیست .
و بالعکس در مذهب به دلیل رضایت ماورایی و تامین رضایت آن دور از ذهن است .
🔹مذهب به دلایل خود حق پنداری ، ایدیولوژی سازی ، رابطه امام وماموم و یا مراد و مریدی و رضایت ماورایی تقریبا حقوقی برای شهروندان قایل نیست اگر چه دستورها و توصیه های اخلاقی بسیاری در راه مصالحه ، گذشت ، دستگیری ، فداکاری ، سخاوت و... از جانب مذهب صادر شده است اما در نهایت این رضایت مراد یا امام و یا نیروی ماورایی است که این اعمال را تایید یا رد می کند . لذا امکان طبقه بندی نوع بشر را به خود می دهند .
🔹اما در مدنیت ، رضایت و خشنودی شهروندان یک جامعه مورد تایید خواهد بود .
نه می توان مدنیت بدون مذهب را رد کرد و نه می توان بطور قطع مذهب را موجب نامدنیت دانست .
امروز وجود دو مذهب شینتو ، کنفوسیوسی در ژاپن نه تنها موجب مسدود شدن فضای جامعه ژاپن نشده ، بلکه با در آمیختن آنها موجب تسهیل در بسامان شدن مدنیت شده است .
برخی مذاهب فقهی به واسطه فتاوای خشن و دست و پا گیر امکان ایجاد جامعه مدنی توسعه یافته را دست نمی دهند و غالبا رو در روی مدنیت می ایستند و خر خود می رانند .
مذهب مادامی که نخواهد خود را به جامعه تحمیل کند ( که معمولا داعیه دار تحمیل خود بر جامعه است ) می تواند به مدنیت کمک کند .
و مدنیت مادامی که مصالح اجتماع را در نظر داشته باشد می تواند رفتارهای اخلاقی مذهبی را به نفع خود مصادره کند و به خدمت بگیرد و از این پتانسیل برای بسیاری از رویدادها و شرایط سخت بهره بگیرد .
در هر صورت قطعا نمی توان ارتباط این دو را نادیده گرفت .
اما می توان مدعی شد مذاهب خشن با ایدیولوژی های بر آمده از آن تناسبی با مدنیت نخواهند داشت .
بطور کلی حرکت به سوی مدنیت ، منافع آحاد جامعه را برآورده خواهد ساخت . ضمن آنکه جامعه هزینه بسیاری کمی برای برخورداری از آن متحمل خواهد شد .
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
دوستی شفیق ورفیق نادیده چند وقتی است ما را از فیض کلام خود بی نصیب نمی گرداند و هر از چند گاهی با تماس های تلفنی نفسی به کالبد ما می دمد و افسار ذهن سرگردان ما را می کشد .
از قضا گفتگویی در گرفت و بنا بر اقتضائات به چند دقیقه گپ شنیداری بسنده کردیم .
موضوعی را طرح کرد تا بیشتر بدان بپردازیم و رابطه بین « مذهب و مدنیت » را واکاوی نمایم .
🔸آیا ارتباطی بین میزان پایبندی به مذهب و مدنیت می توان یافت ؟
در ابتدا بایست مدنیت و سپس مذهب را تعریف نماییم سپس نقاط اشتراک یا نقاط متضاد بین این دو را بیابیم و در پایان به نتیجه در خوری دست پیدا کنیم .
🔹مدنيت : مدنيت شيوه ايجاد فضاى مشترک ميان خود و ديگرى در عين وقوف به تمايز، تفاوت و اختلاف است تا در اين فضاى مشترک ارتباط ميان خود و ديگرى برقرار بماند. اين فضاى مشترک فقط با فراتر رفتن از منفعت و مصلحت شخصى و خصوصى ايجاد مىشود. به اين معنا که «مدنيت مجموعه بسيار از خودگذشتگىهايى است که مىپذيريم به خاطر اينکه با همديگر زندگى کنيم.»
🔹مذهب : یک سیستم اجتماعی - فرهنگی از رفتارها، تمرینات، سیرت، دیدگاه جهانی، متون، عبادتگاهها، رسالت، اخلاق، یا سازمانهاست که بشریت را به عناصر ماوراء الطبیعه، متعالی یا روحی مرتبط میکند. مذهب در گذشته به مکتبهای فکری درون یک دین (مانند مذاهب چندگانه فقه اسلامی) اطلاق میشد.
مذهب روش فکری و عملی منشعب از دینی خاص با برجسته کردن مقوله ای به ظهور می رسد مانند برداشت فقهی و عرفانی از دین ؛
آنچه در بین عوام رایج است آنست که هر کس به دین معتقد باشد و مناسکی ظاهری را انجام دهد را مذهبی گویند و در بین علما هر آنکس که به دین مومن باشد و در عمل به فرایض و دوری از گناه همت کند مذهبی می دانند .
🔸اما نقاط افتراق بین مدنیت و مذهب ؛
🔹در مذهب راه و روشی پیش گرفته می شود که پیروان یک مذهب حول محور نقاط اشتراک خود گرد هم می آیند اما در مدنیت خارج از مذهب و عقیده ،منافع و مصلحت همه افراد جامعه در نظر گرفته می شود .
🔹در مذهب خود حق پنداری و دیگر کافر پنداری رایج است و در مدنیت حقوق و امتیاز شهروندی بدون گرایش سیاسی و عقیدتی مدنظر است .
🔹در مدنیت امکان بهره گیری از مذاهب برای مصالح جامعه دور از دسترس نیست .
و بالعکس در مذهب به دلیل رضایت ماورایی و تامین رضایت آن دور از ذهن است .
🔹مذهب به دلایل خود حق پنداری ، ایدیولوژی سازی ، رابطه امام وماموم و یا مراد و مریدی و رضایت ماورایی تقریبا حقوقی برای شهروندان قایل نیست اگر چه دستورها و توصیه های اخلاقی بسیاری در راه مصالحه ، گذشت ، دستگیری ، فداکاری ، سخاوت و... از جانب مذهب صادر شده است اما در نهایت این رضایت مراد یا امام و یا نیروی ماورایی است که این اعمال را تایید یا رد می کند . لذا امکان طبقه بندی نوع بشر را به خود می دهند .
🔹اما در مدنیت ، رضایت و خشنودی شهروندان یک جامعه مورد تایید خواهد بود .
نه می توان مدنیت بدون مذهب را رد کرد و نه می توان بطور قطع مذهب را موجب نامدنیت دانست .
امروز وجود دو مذهب شینتو ، کنفوسیوسی در ژاپن نه تنها موجب مسدود شدن فضای جامعه ژاپن نشده ، بلکه با در آمیختن آنها موجب تسهیل در بسامان شدن مدنیت شده است .
برخی مذاهب فقهی به واسطه فتاوای خشن و دست و پا گیر امکان ایجاد جامعه مدنی توسعه یافته را دست نمی دهند و غالبا رو در روی مدنیت می ایستند و خر خود می رانند .
مذهب مادامی که نخواهد خود را به جامعه تحمیل کند ( که معمولا داعیه دار تحمیل خود بر جامعه است ) می تواند به مدنیت کمک کند .
و مدنیت مادامی که مصالح اجتماع را در نظر داشته باشد می تواند رفتارهای اخلاقی مذهبی را به نفع خود مصادره کند و به خدمت بگیرد و از این پتانسیل برای بسیاری از رویدادها و شرایط سخت بهره بگیرد .
در هر صورت قطعا نمی توان ارتباط این دو را نادیده گرفت .
اما می توان مدعی شد مذاهب خشن با ایدیولوژی های بر آمده از آن تناسبی با مدنیت نخواهند داشت .
بطور کلی حرکت به سوی مدنیت ، منافع آحاد جامعه را برآورده خواهد ساخت . ضمن آنکه جامعه هزینه بسیاری کمی برای برخورداری از آن متحمل خواهد شد .
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍20❤9
♻️ماست مالیسیون.
📌 دو جوان جانباخته در حادثه تاریکدره شهید اعلام شدند
حمید ملانوری شمسی استاندار همدان در شورای اداری استان اعلام کرد: با پیگیریهای بهعمل آمده و با بررسی شرایط احراز شهدا، در آخرین جلسه شورای تامین استان، علیرضا کرباسی و مهدی عبایی دو جوان همدانی که در حادثه تاریکدره جان باختند، جزء شهدای استان اعلام شدند.
پ.ن « ماست مالیسیون شیوه ای از فشل ترین کارکرد مدیریتی در نظامات استبدادی »
گویا پس از گذشت یک ماه از حادثه تیراندازی تاریکدره همدان ، بی گناهی این دو جوان وسهل انگاری نیروهای امنیتی محرز شده است.
شهید انگاشتن آنان نه تنها دردی را از روی دوش جامعه برنمی دارد بلکه زخمی را در سواستفاده از مفاهیم شرعی و مذهبی بر دل مردم جا می گذارد.
این روند( نام گذاری کشته شدگان با عنوان شهید) توجیه گر عدم تغییر در راهبرد مواجهه با مسائل امنیتی خواهد بود و موجب توجیه سهل انگاری در بحران های بعدی خواهد شد.
کوچکترین کاری که دستگاه قضا می تواند در مدیریت روانی جامعه انجام دهد مجازات برابر قانون خواهد بود.
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
📌 دو جوان جانباخته در حادثه تاریکدره شهید اعلام شدند
حمید ملانوری شمسی استاندار همدان در شورای اداری استان اعلام کرد: با پیگیریهای بهعمل آمده و با بررسی شرایط احراز شهدا، در آخرین جلسه شورای تامین استان، علیرضا کرباسی و مهدی عبایی دو جوان همدانی که در حادثه تاریکدره جان باختند، جزء شهدای استان اعلام شدند.
پ.ن « ماست مالیسیون شیوه ای از فشل ترین کارکرد مدیریتی در نظامات استبدادی »
گویا پس از گذشت یک ماه از حادثه تیراندازی تاریکدره همدان ، بی گناهی این دو جوان وسهل انگاری نیروهای امنیتی محرز شده است.
شهید انگاشتن آنان نه تنها دردی را از روی دوش جامعه برنمی دارد بلکه زخمی را در سواستفاده از مفاهیم شرعی و مذهبی بر دل مردم جا می گذارد.
این روند( نام گذاری کشته شدگان با عنوان شهید) توجیه گر عدم تغییر در راهبرد مواجهه با مسائل امنیتی خواهد بود و موجب توجیه سهل انگاری در بحران های بعدی خواهد شد.
کوچکترین کاری که دستگاه قضا می تواند در مدیریت روانی جامعه انجام دهد مجازات برابر قانون خواهد بود.
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍26🤬4❤3
♻️آتش، آرام نمیسوزاند؛
و کوه، بیصدا فرو نمیریزد.
در میان شعلههایی که زاگرس را بلعید،
یکی از شریفترین فرزندان این خاک،
حمید مرادی
با دستان خالی و دلی پر از درخت و باد،
به دفاع از طبیعت برخاست…
و در خاموشی غریب مسئولان،
خودش خاموش شد.
نه ماسک، نه آتشنشانی،
نه هلیکوپتر، نه کمک…
فقط مردم بودند، و جوانانی که عاشق کوه بودند.
حمید، نه شهید یک حادثه،
که قربانی یک فراموشی طولانیاست؛
فراموشی در برابر جنگل،
در برابر انسان،
در برابر مسئولیت.
او سوخت،
تا چیزی بیشتر از درخت را نجات دهد:
«شرافت انسان در برابر طبیعت».
یادش سبز،
و نامش شعلهای که ما را باید بیدار کند./پرسیاوشان
حمید مرادی در تاریخ ۲۵ تیر ۱۴۰۴، بر اثر وقوع یک آتشسوزی گسترده در دامنههای کوه آبیدر در نزدیکی سنندج، در جریان تلاش برای خاموش کردن آتش دچار سوختگی شدید شد. با وجود انتقال سریع به مرکز درمانی، او بر اثر شدت جراحات درگذشت. روانش شاد
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
و کوه، بیصدا فرو نمیریزد.
در میان شعلههایی که زاگرس را بلعید،
یکی از شریفترین فرزندان این خاک،
حمید مرادی
با دستان خالی و دلی پر از درخت و باد،
به دفاع از طبیعت برخاست…
و در خاموشی غریب مسئولان،
خودش خاموش شد.
نه ماسک، نه آتشنشانی،
نه هلیکوپتر، نه کمک…
فقط مردم بودند، و جوانانی که عاشق کوه بودند.
حمید، نه شهید یک حادثه،
که قربانی یک فراموشی طولانیاست؛
فراموشی در برابر جنگل،
در برابر انسان،
در برابر مسئولیت.
او سوخت،
تا چیزی بیشتر از درخت را نجات دهد:
«شرافت انسان در برابر طبیعت».
یادش سبز،
و نامش شعلهای که ما را باید بیدار کند./پرسیاوشان
حمید مرادی در تاریخ ۲۵ تیر ۱۴۰۴، بر اثر وقوع یک آتشسوزی گسترده در دامنههای کوه آبیدر در نزدیکی سنندج، در جریان تلاش برای خاموش کردن آتش دچار سوختگی شدید شد. با وجود انتقال سریع به مرکز درمانی، او بر اثر شدت جراحات درگذشت. روانش شاد
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
❤34😢19
♻️شباهت هولوكاست و غزه چه درسى براى جهان دارد؟
فارغ از تحليلهاى سياسى مختلف درباره فاجعه غزه و جنايات در حال وقوع در آنجا، يك بعد كمتر پرداخت شده هم هست كه برايتان باز ميكنم.
١)
قربانيان يك جنايت( تروما) بسيار مستعد اين حقيقت مخوف ميشوند كه مبدل به جنايتكار بعدى بشوند.
فردریش نیچه در فصل چهارم کتاب “فراسوی نیک و بد” (Beyond Good and Evil) به خوانندگانش هشدار ميدهد كه :
٢)
تئوريهاى ايدئولوژيك ( نازيها ١٩٣٩، صهيونيسم ( غزه) كمونيستها ( دوران استالينيسم) ، مذهبيون افراطى، داعش٢٠١٤ ، خمرهاى سرخ) يا ناسيوناليستى و نژادى ( توتسيها ١٩٩٣ ، صربهاى بوسنى١٩٩٣، نسل كشى ارامنه ١٩١٥ در تركيه) ابزارى به افراد ميدهند كه هشدارهاى وجدانى را خفه كنند.
كمتر كسى شايد بداند كه رفتار جنبش حماس -به عنوان يك جنبش زاييده سالها سركوب اسراييل عليه مردم فلسطين- با مخالفين خويش يا حتى اعضاى گروه رقيب ( الفتح) در زمان قدرت سياسى خود در غزه، بعضا چقدر وحشتناك و غيرانسانى بوده. انگار جنبش ضد صهيونيستى، خود گهگاه مبتلا به بخشهاى تاريك اشغالگران ميشده.
مثال
٣
افراطيون مذهبى-سياسى در ايران چنان با معترضين خشونت ورزيده اند كه من اسمش را غنى سازى تنفر مينامم، آنقدر ترسناك كه در حمله اسراييل به ايران، بخشى از مردمان تحقير شده و كتك خورده سالهاى اخير، نه تنها ناراحت نشدند بلكه حمايت كردند ( حاكميت هشدار جدى بى اعتنايي ٦٠٪ مردم به انتخابات را جدى نگرفت)
واضح است كسانى كه در ٤٦ سال گذشته ديده نشده اند و تحقير گشته اند، در اولين فرصت، با اين خشم تجميع شده، مجوز همين رفتار را با حزب اللهى ها و مذهبيون به خود ميدهند😔 ( تداوم چرخه خشونت و مجددا عقب ماندگى ايران)
٤)
اسراييل و جامعه يهود ( مثلا دكتر گابور ميت يا Norman Gary Finkelstein) اندشمندان بزرگ دارد كه از قضا اين روزها ساكت نيستند، مينويسند، اعتراض ميكنند . در تل آويو تظاهرات عظيم عليه نتانياهو برگزار ميشود ولى كسى باتوم نميخورد يا ساچمه به چشمش نميخورد. در كنار رفتار دهشتناك شهرك نشينان اسراييلى در كباب پزى مقابل چشم گرسنگان فلسطينى، دهها جنبش يهودى در حمايت از كودكان غزه توسط مردمان يهودى برگزار ميشود كه البته كمتر ديده ميشود.
نتيجه :
دنبال پيام خاصى نيستم، لطفا در شلوغى اخبار غزه، اين پنجگانه را هم به خاطر داشته باشيد.
عليرضاشيرى
https://www.tg-me.com/darvishane49
فارغ از تحليلهاى سياسى مختلف درباره فاجعه غزه و جنايات در حال وقوع در آنجا، يك بعد كمتر پرداخت شده هم هست كه برايتان باز ميكنم.
١)
قربانيان يك جنايت( تروما) بسيار مستعد اين حقيقت مخوف ميشوند كه مبدل به جنايتكار بعدى بشوند.
فردریش نیچه در فصل چهارم کتاب “فراسوی نیک و بد” (Beyond Good and Evil) به خوانندگانش هشدار ميدهد كه :
آنکس که با هیولا میجنگد، باید مراقب باشد که خود بدل به هیولا نشود. اگر مدتی طولانی به پرتگاهی بنگری، پرتگاه نیز به تو چشم میدوزد.قربانيان شكنجه براحتى ميتوانند شكنجه گر بشوند. يا با تغيير رژيم، همان جنايتها را با شدت بيشتر اجرا كنند .اسراييليهايى كه سالها با تيتر هولوكاست در جهان تاختند، رفتارى وحشتناك تر با مردم فلسطين انجام ميدهند و روح نازيها را زنده كرده اند!
٢)
تئوريهاى ايدئولوژيك ( نازيها ١٩٣٩، صهيونيسم ( غزه) كمونيستها ( دوران استالينيسم) ، مذهبيون افراطى، داعش٢٠١٤ ، خمرهاى سرخ) يا ناسيوناليستى و نژادى ( توتسيها ١٩٩٣ ، صربهاى بوسنى١٩٩٣، نسل كشى ارامنه ١٩١٥ در تركيه) ابزارى به افراد ميدهند كه هشدارهاى وجدانى را خفه كنند.
كمتر كسى شايد بداند كه رفتار جنبش حماس -به عنوان يك جنبش زاييده سالها سركوب اسراييل عليه مردم فلسطين- با مخالفين خويش يا حتى اعضاى گروه رقيب ( الفتح) در زمان قدرت سياسى خود در غزه، بعضا چقدر وحشتناك و غيرانسانى بوده. انگار جنبش ضد صهيونيستى، خود گهگاه مبتلا به بخشهاى تاريك اشغالگران ميشده.
مثال
در جریان نبرد غزه (۱۰–۱۵ ژوئن ۲۰۰۷)، ادعا ميشود كه حماس با خشونت اقدام به تصفیه و بیرونراندن اعضای فِتح و تشکلهای وابسته کرد:
• تخمین زده میشود بیش از ۱۶۰ نفر کشته و صدها نفر زخمی شدند.
• مواردی از اعدامها، انداختن زندانیان از ساختمانهای بلند، و ضرب و جرح دیده شد
-در جریان جنگ ۲۰۱۴ غزه، حماس اقدام به اعدامهای فوری بدون محاکمه افراد مظنون به همکاری با اسرائیل کرد:سايت ديده بان حقوق بشر
حداقل ۲۳ نفر اعدام شده و دهها نفر شکنجه شدند.
( منبع : سايت ديده بان حقوق بشر)
طالبانيزه كردن غزه:
جشنهای هیپهاپ در سال ۲۰۱۰ توسط حماس تعطیل شده و پارک آبی «Crazy Water Park» به آتش کشیده شده است
٣
افراطيون مذهبى-سياسى در ايران چنان با معترضين خشونت ورزيده اند كه من اسمش را غنى سازى تنفر مينامم، آنقدر ترسناك كه در حمله اسراييل به ايران، بخشى از مردمان تحقير شده و كتك خورده سالهاى اخير، نه تنها ناراحت نشدند بلكه حمايت كردند ( حاكميت هشدار جدى بى اعتنايي ٦٠٪ مردم به انتخابات را جدى نگرفت)
واضح است كسانى كه در ٤٦ سال گذشته ديده نشده اند و تحقير گشته اند، در اولين فرصت، با اين خشم تجميع شده، مجوز همين رفتار را با حزب اللهى ها و مذهبيون به خود ميدهند😔 ( تداوم چرخه خشونت و مجددا عقب ماندگى ايران)
٤)
اسراييل و جامعه يهود ( مثلا دكتر گابور ميت يا Norman Gary Finkelstein) اندشمندان بزرگ دارد كه از قضا اين روزها ساكت نيستند، مينويسند، اعتراض ميكنند . در تل آويو تظاهرات عظيم عليه نتانياهو برگزار ميشود ولى كسى باتوم نميخورد يا ساچمه به چشمش نميخورد. در كنار رفتار دهشتناك شهرك نشينان اسراييلى در كباب پزى مقابل چشم گرسنگان فلسطينى، دهها جنبش يهودى در حمايت از كودكان غزه توسط مردمان يهودى برگزار ميشود كه البته كمتر ديده ميشود.
نتيجه :
دنبال پيام خاصى نيستم، لطفا در شلوغى اخبار غزه، اين پنجگانه را هم به خاطر داشته باشيد.
عليرضاشيرى
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍21❤6👎1🤔1😱1👌1
♻️شجاعت تصمیم برای نجنگیدن؛
جنگ ویتنام با سادهانگاری سیاستمداران آمریکایی شروع شد. آنها رویای یک بُرد سریع، شیرین و ساده را در ذهن داشتند. اما خیلی زود کارشناسان آمریکایی فهمیدند که این جنگ پیروزی ندارد.
خیلی زود نتیجهی مطالعات تقدیم رییسجمهور شد. جنگ را آیزنهاور شروع کرد و در مجموع ۴ رییسجمهور آمریکا درگیر جنگ ویتنام بودند.
به هر چهار رییسجمهور گزارشها داده شد. هر چهار رییسجمهور میدانستند که در جنگ پیروز نخواهند شد، ولی هر چهار رییسجمهور جنگ را ادامه دادند!
چرا روسای جمهور آمریکا با وجودی که میدانستند در جنگ پیروز نمیشوند و این جنگ پرهزینه و پرتلفات است، آن را ادامه دادند؟
پاسخ ساده است؛ هیچکدام از روسای جمهور نمیخواستند هزینهی شکست را قبول کنند!
پایان دادن به جنگ، اغلب یک شکست تلقی میشود، و هیچ رییسجمهوری نمیخواست آن کسی باشد که شکست میخورد! حتی کندی با آن همه ژستهای حقوق بشریاش باز جنگ را تمام نکرد.
شجاعت در تاریخ بشری در جنگیدنها تعریف شده است! هرچه انسانها نابالغتر باشند، جنگیدن را بیشتر برابر با شجاعت تعریف میکنند. حالا اما بخش زیادی از انسانها، خوب میدانند که نجنگیدن نیازمند شجاعت است. پایان دادن به جنگ و خونریزی بیش از هر چیز، نشاندهندهی شجاعت یک سیاستمدار است.
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
جنگ ویتنام با سادهانگاری سیاستمداران آمریکایی شروع شد. آنها رویای یک بُرد سریع، شیرین و ساده را در ذهن داشتند. اما خیلی زود کارشناسان آمریکایی فهمیدند که این جنگ پیروزی ندارد.
خیلی زود نتیجهی مطالعات تقدیم رییسجمهور شد. جنگ را آیزنهاور شروع کرد و در مجموع ۴ رییسجمهور آمریکا درگیر جنگ ویتنام بودند.
به هر چهار رییسجمهور گزارشها داده شد. هر چهار رییسجمهور میدانستند که در جنگ پیروز نخواهند شد، ولی هر چهار رییسجمهور جنگ را ادامه دادند!
چرا روسای جمهور آمریکا با وجودی که میدانستند در جنگ پیروز نمیشوند و این جنگ پرهزینه و پرتلفات است، آن را ادامه دادند؟
پاسخ ساده است؛ هیچکدام از روسای جمهور نمیخواستند هزینهی شکست را قبول کنند!
پایان دادن به جنگ، اغلب یک شکست تلقی میشود، و هیچ رییسجمهوری نمیخواست آن کسی باشد که شکست میخورد! حتی کندی با آن همه ژستهای حقوق بشریاش باز جنگ را تمام نکرد.
شجاعت در تاریخ بشری در جنگیدنها تعریف شده است! هرچه انسانها نابالغتر باشند، جنگیدن را بیشتر برابر با شجاعت تعریف میکنند. حالا اما بخش زیادی از انسانها، خوب میدانند که نجنگیدن نیازمند شجاعت است. پایان دادن به جنگ و خونریزی بیش از هر چیز، نشاندهندهی شجاعت یک سیاستمدار است.
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤17👍10✍1
Bi Niazi
Homayra
بی نیازی از بانو حمیرا ...فریادی برای این روزهای دنیای وحشی؛
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
❤21
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 نطق کامل یک نماینده مخالف با لایحه مقابله با نشر محتوای خلاف واقع
♈️ سیدفرید موسوی: کدام نهاد باید تشخیص دهد خبری واقعی یا غیرواقعی است؟ چه تضمینی وجود دارد که این لایحه به ابزاری برای سرکوب صدای مستقل، محدودسازی رسانههای منتقد یا برخوردهای سلیقهای با کاربران فضای مجازی تبدیل نشود؟
♈️ دوران کرونا خبرنگاران هشدار دادند که کرونا هست، اما دستگاه رسمی تکذیب کرد!
♈️ فراموش نکردیم که صندوق ذخیره فرهنگیان و فسادی که در آنجا شکل گرفت به صورت رسمی تکذیب شد.
♈️ فراموش نکردیم که حقوقهای نجومی با بیانهها رسمی تکذیب شد اما سپس چه اتفاقی افتاد؟
♈️ فراموش نکردیم که در وزارت جهاد کشاورزی که رسانهها و نهادهای مدنی هشدار دادند که فسادی در جریان است، دولت تکذیب کرد، اما در نهایت وزیر آن وزارتخانه محکوم شد.
♈️ همین چند هفته پیش مردم ایران با همه انتقادات و گلایهها کنار نظام ایستادند. مردم از کشور دفاع کردند. در جنگ رسانهای، فرهنگی و امنیتی حضور داشتند. پاسخ آن همراهی، نباید لایحهای باشد که به جای شنیدن صدای مردم تهدید کند.
بررسی دو فوریتی این لایحه یعنی بستن باب گفتگو
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
♈️ سیدفرید موسوی: کدام نهاد باید تشخیص دهد خبری واقعی یا غیرواقعی است؟ چه تضمینی وجود دارد که این لایحه به ابزاری برای سرکوب صدای مستقل، محدودسازی رسانههای منتقد یا برخوردهای سلیقهای با کاربران فضای مجازی تبدیل نشود؟
♈️ دوران کرونا خبرنگاران هشدار دادند که کرونا هست، اما دستگاه رسمی تکذیب کرد!
♈️ فراموش نکردیم که صندوق ذخیره فرهنگیان و فسادی که در آنجا شکل گرفت به صورت رسمی تکذیب شد.
♈️ فراموش نکردیم که حقوقهای نجومی با بیانهها رسمی تکذیب شد اما سپس چه اتفاقی افتاد؟
♈️ فراموش نکردیم که در وزارت جهاد کشاورزی که رسانهها و نهادهای مدنی هشدار دادند که فسادی در جریان است، دولت تکذیب کرد، اما در نهایت وزیر آن وزارتخانه محکوم شد.
♈️ همین چند هفته پیش مردم ایران با همه انتقادات و گلایهها کنار نظام ایستادند. مردم از کشور دفاع کردند. در جنگ رسانهای، فرهنگی و امنیتی حضور داشتند. پاسخ آن همراهی، نباید لایحهای باشد که به جای شنیدن صدای مردم تهدید کند.
بررسی دو فوریتی این لایحه یعنی بستن باب گفتگو
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍41❤7👌5
♻️دموکراسی علیه فرهنگ بردگی
در همایش دیروز سلطنت طلبان تمام عناصر بازتولید استبداد و رویکرد فرقه ای بازنمایی شد. نقطه اوج همایش، جایی است که یکی از مدعوین، مدعی بود دینی ندارد اما صاحب کعبه ای است شایسته سجده کردن. آن کعبه کیست؟ رضا پهلوی. آیا این خود دین نیست؟
دیروز پر از نشانه های خطرناک بود،چاپلوسیهای انبوه اما نقطه اوجش، این سجده است و رضایت پهلوی چرا که هیچ گونه اعتراضی نکرد. بعد هم خود را پدر ملت نامید تا کلکسیون ارتجاعی همایش دیروز تکمیل شود.
از مشروطیت به اینطرف،همه هدف انسان ایرانی معترض به شاه مطلقه، شناسایی شهروند ایرانی بوده. این شناسایی در گرو دل بریدن از پدر و بت است. بتها را ذهنی و عینی باید شکست و اگر چه در دموکراسی، بوسیدن دست و سجده کردن در برابر شخص، مستوجب عقوبت نیست و آزادی کنش به رسمیت شناخته شده، اما رهایی انسان از صغارت فکری و استقلال او از نهاد قدرت افق ویژه است. پس هدف دموکراسی به عنوان شیوه زیست بشری،حرکت در مسیر استعلایی انسان شدن، به مثابه سوژه مستقل و نقاد است. در کشوری که فرهنگ دستبوسی، مناسبات بردگی و صغارت را بازتولید کرده و شاهان را مطلقه تر و متوهم تر کرده، مقابله فرهنگی فکری با سجده کردن یک کنش مدنی متعالی است.
در مونیخ اگر چه تبلیغات شبانه روزی رسانه ها و سلبریتیها باعث نشد جمعیت درخوری در بهترین حالت دویست یا سیصد نفر از یک دیاسپورای وسیع ایرانی گرد هم آیند،اما نمایشی از بازتولید استبداد شد، سجده انسان در برابر قدرت،وعده خشونت ورزی، نمایندگی های خیالی از اقوام، تخریب رقبا به خاطر حمایت از ایده رفراندوم.
اما مهم تر این بود در مونیخ هیچکس نماینده خودش نبود همه نمایندگی جمعی داشتند؛ رضا پهلوی نماینده ملت بود، آقایی با لباس بختیاری نماینده ایل بختیاری، یکی از آذربایجان و دیگری از کردستان میگفت. یکی میگفت نماینده همه ستمدیده های زندانم. آنچه که غایب بود" فردیت" آنها بود. و بدانید که نمایندگی های خیالی و حل کردن فردیت در جمعهای انتزاعی بسیار خطرناک است، از جنس همان نمایندگی ولی فقیه از خداوند است و این هم خود نشانه ای دیگر از دیکتاتوری است که بدون رضایت به نام من و شما حرف میزنند.
مساله اصلی برکندن بنیان دیکتاتوری، راه و رسم سجده کردن و دستبوسی است و دفاع از کرامت انسانی و حقوق شهروندی است. اینها محتوای اصیل هر تغییری است که بادبادنش به سوی آزادی نشانه میرود و گرنه، جابجایی بتها و تغییر شکل بندگی به جای برآمدن فرهنگ آزادگی، کاری است که در تاریخ معاصر ما تکرار شده. فرهنگ شهروندی نه با سجده و رکوع انسان برابر انسان میخواند نه با تملق و چاپلوسی.
مجتبی نجفی
https://www.tg-me.com/darvishane49
در همایش دیروز سلطنت طلبان تمام عناصر بازتولید استبداد و رویکرد فرقه ای بازنمایی شد. نقطه اوج همایش، جایی است که یکی از مدعوین، مدعی بود دینی ندارد اما صاحب کعبه ای است شایسته سجده کردن. آن کعبه کیست؟ رضا پهلوی. آیا این خود دین نیست؟
دیروز پر از نشانه های خطرناک بود،چاپلوسیهای انبوه اما نقطه اوجش، این سجده است و رضایت پهلوی چرا که هیچ گونه اعتراضی نکرد. بعد هم خود را پدر ملت نامید تا کلکسیون ارتجاعی همایش دیروز تکمیل شود.
از مشروطیت به اینطرف،همه هدف انسان ایرانی معترض به شاه مطلقه، شناسایی شهروند ایرانی بوده. این شناسایی در گرو دل بریدن از پدر و بت است. بتها را ذهنی و عینی باید شکست و اگر چه در دموکراسی، بوسیدن دست و سجده کردن در برابر شخص، مستوجب عقوبت نیست و آزادی کنش به رسمیت شناخته شده، اما رهایی انسان از صغارت فکری و استقلال او از نهاد قدرت افق ویژه است. پس هدف دموکراسی به عنوان شیوه زیست بشری،حرکت در مسیر استعلایی انسان شدن، به مثابه سوژه مستقل و نقاد است. در کشوری که فرهنگ دستبوسی، مناسبات بردگی و صغارت را بازتولید کرده و شاهان را مطلقه تر و متوهم تر کرده، مقابله فرهنگی فکری با سجده کردن یک کنش مدنی متعالی است.
در مونیخ اگر چه تبلیغات شبانه روزی رسانه ها و سلبریتیها باعث نشد جمعیت درخوری در بهترین حالت دویست یا سیصد نفر از یک دیاسپورای وسیع ایرانی گرد هم آیند،اما نمایشی از بازتولید استبداد شد، سجده انسان در برابر قدرت،وعده خشونت ورزی، نمایندگی های خیالی از اقوام، تخریب رقبا به خاطر حمایت از ایده رفراندوم.
اما مهم تر این بود در مونیخ هیچکس نماینده خودش نبود همه نمایندگی جمعی داشتند؛ رضا پهلوی نماینده ملت بود، آقایی با لباس بختیاری نماینده ایل بختیاری، یکی از آذربایجان و دیگری از کردستان میگفت. یکی میگفت نماینده همه ستمدیده های زندانم. آنچه که غایب بود" فردیت" آنها بود. و بدانید که نمایندگی های خیالی و حل کردن فردیت در جمعهای انتزاعی بسیار خطرناک است، از جنس همان نمایندگی ولی فقیه از خداوند است و این هم خود نشانه ای دیگر از دیکتاتوری است که بدون رضایت به نام من و شما حرف میزنند.
مساله اصلی برکندن بنیان دیکتاتوری، راه و رسم سجده کردن و دستبوسی است و دفاع از کرامت انسانی و حقوق شهروندی است. اینها محتوای اصیل هر تغییری است که بادبادنش به سوی آزادی نشانه میرود و گرنه، جابجایی بتها و تغییر شکل بندگی به جای برآمدن فرهنگ آزادگی، کاری است که در تاریخ معاصر ما تکرار شده. فرهنگ شهروندی نه با سجده و رکوع انسان برابر انسان میخواند نه با تملق و چاپلوسی.
مجتبی نجفی
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍26❤9👎5👏1
من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم.
سه جوان از فرزندان زاگرس در پی آتش سوزی جنگل آبیدر سنندج سبکبار پر کشیدند. و ما را با داغ خویش تنها گذاردند.
اگر چه سالها به خاکستر نشینی عادت کرده ایم و داغ بر دل نشسته و مهر بر لب زده و چشم براه روزهای بدون حسرت و تاسف و شوم هستیم اما تا کی می شود خسته از جفای روزگار ماند؟!
تا کی می شود بی مبالاتی وبی مسیولیتی عده ای را، تعدادی جوان با جان خود پرداخت کنند ؟!
آیا پایانی بر این همه داغ هست ؟!
خرد را کشتیم و توهم را بنا نهادیم تا محصول آن کشته شدگان حوادث جاده ای و ایست و بازرسی و جنگل سوزی باشد.!
عدم حمایت لجستیکی سازمان منابع طبیعی و محیط زیست از موارد اصلی جان باختن فعالان محیط زیست بوده است.
در دهه گذشته ۲۵ نفر از فعالان محیط زیست در آتش سوخته اند 😔
و هزاران گونه گیاهی و جانوری طعمه آتش شده و جان خود را از دست داده اند. آیا وقت بیداری نیست ؟!
جنگل ریه های زمین است و پناهگاه حیات وحش و فزاینده سوی چشم و جلا دهنده مشام ؛ با دست خویش کشور خود را به نابودی نکشانیم. ما فقط یک ایران داریم
ایران من ، بازهم تسلیت.
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
سه جوان از فرزندان زاگرس در پی آتش سوزی جنگل آبیدر سنندج سبکبار پر کشیدند. و ما را با داغ خویش تنها گذاردند.
اگر چه سالها به خاکستر نشینی عادت کرده ایم و داغ بر دل نشسته و مهر بر لب زده و چشم براه روزهای بدون حسرت و تاسف و شوم هستیم اما تا کی می شود خسته از جفای روزگار ماند؟!
تا کی می شود بی مبالاتی وبی مسیولیتی عده ای را، تعدادی جوان با جان خود پرداخت کنند ؟!
آیا پایانی بر این همه داغ هست ؟!
خرد را کشتیم و توهم را بنا نهادیم تا محصول آن کشته شدگان حوادث جاده ای و ایست و بازرسی و جنگل سوزی باشد.!
عدم حمایت لجستیکی سازمان منابع طبیعی و محیط زیست از موارد اصلی جان باختن فعالان محیط زیست بوده است.
در دهه گذشته ۲۵ نفر از فعالان محیط زیست در آتش سوخته اند 😔
و هزاران گونه گیاهی و جانوری طعمه آتش شده و جان خود را از دست داده اند. آیا وقت بیداری نیست ؟!
جنگل ریه های زمین است و پناهگاه حیات وحش و فزاینده سوی چشم و جلا دهنده مشام ؛ با دست خویش کشور خود را به نابودی نکشانیم. ما فقط یک ایران داریم
ایران من ، بازهم تسلیت.
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
😢36❤6👍5🔥4
