⏪ دو قطبی سازیهای اشتباه
اختلاف بین نیروهای مسلح و سیاستمداران در هر کشوری یک امرای طبیعی و البته مناقشه برانگیز است.
علت آن هم برداشت و تحلیل متفاوتیست که آنها از حوادث و رویدادها دارند.
البته همیشه کسانی در نیروهای مسلح جهان حضور دارند که علاوه بر زاویه دید نظامیگری و اهمیت دادن به توازن قدرت نظامی، در سیاست و تحولات سیاسی دستی داشته و همه جنبههای تهدید و مولفههای قدرت را در نظر دارند.
در ایران با توجه به اختلافاتی که بین سیاستمداران و نظامیان مطرح میگردد، نگاه کارشناسانه به آن ضرورت دارد لذا در این رابطه چند نکته ذیل قابل تامل میباشد؛
۱ - اصولا مولفههای قدرت و بازدارندگی یک کشور توانائیهای نظامی، اقتصادی، فرهنگی، یکپارچگی مذهب، استحکام پیوند دولتمردان و مردم، دیپلماسی فعال و روابط حسنه با دیگر کشورها و حضور موثر در ائتلافهای بینالمللی، خردورزی در حاکمیت بعنوان اساسیترین عوامل میباشند.
البته بعضی عوامل فرعی دیگر هم موثر هستند.
روشن است انفکاک این عوامل و نفی یکی به نفع دیگری امری اشتباه و حاکی از دیدگاه سطحی و یا عدم اشراف به مسائل و شناخت ناقص از تاریخ و سرنوشت ملتهاست.
بدیهیست در بررسی توازن قدرت در یک کشور مشاهده میشود که گاهی اقتصاد نقش پر رنگتری داشته و یا زمانی فرهنگ عامل مهمتری در تعیین سرنوشت کشور و ملتی بوده و یا در یک مقطعی توانایی نظامی تنها عامل پیروزی و یا شکست یک ملت در یک شرایط خاص بودهاست اما همیشه مولفههای دیگر در کنار مولفه اصلی و تعیینکننده قرارداشته و ذیاثر بودهاند.
در مواردی علیرغم وجود بعضی مولفههای قدرت، عدم خردورزی سبب شکست شده است بعنوان مثال سلطان محمد خوارزمشاه که از نظر نظامی و تواناییهای اقتصادی ظرفیت کافی برای دفاع از کشور را داشت، بعلت اشتباه بزرگ وجود عناصر تصمیم گیرنده بیخرد و غیرصالح و ضد مردمی قبچاقیان در حاکمیت در برابر مغولان شکست را پذیرا شد.
ایران کنونی نیز به دلیل انتخاب سیاستهای راهبردی غلط، ظرفیتهای بزرگی که در منطقه خاورمیانه ایجاد کرده بود را به آسانی از دست داد در حالیکه هر یک از آنها برگ برنده کشور برای کسب امتیازات قابل توجه در برابر دشمنان بودند.
گاهی نیروی نظامی و نبوغ نظامیگری وجه غالب پیروزی بوده است.
نادر شاه سردار بزرگ و نابغه نظامی و یا تیمور گورکانی جنایتکار، دو نمونه از این دست هستند.
البته همیشه عوامل عقلانیت و خردورزی در پس زمینهٔ پیروزیهای نظامی وجود داشته است.
بعنوان مثال چنگیزخان با خردورزی در حاکمیت و اتحاد بین همه قبایل و سامان بخشی امور اقتصادی و کسب وفاداری اکثریت افراد، توانست نیروی نظامی بزرگ را برای غلبه بر چین و ایران فراهم آورد.
این مثالها نشان میدهد که همه مولفههای قدرت با همافزایی در پیروزیها و بقای حاکمیتها و ملتها نقش ضروری دارند اگرچه ممکن است در یک مقطع و در یک شرایط خاص یکی از این عوامل نقش موثرتری داشته باشد.
۲ - در اول انقلاب بعلت اختلاف بنیصدر و انقلابیون، تقابل تخصص و تعهد مطرح گردید.
این دو قطبیسازی یک امر انحرافی و از اساس باطل بود چرا که یک فرد متخصص اگر تعهد و مسئولیت پذیری نداشته باشد و یا غارتگر و فاسد باشد برای کشور مفید و سودمند نیست، همچنین یک فرد مسئولیتپذیر که تخصصی در اداره کشور نداشته باشد نیز مضر بحال مملکت خواهد بود.
در واقع رقابت بنیصدر و روحانیت برای کسب قدرت این بحثهای بیاساس را سبب میگردید.
اکنون نیز دوقطبی کردن قدرت *نظامی و مردم* از بنیان و اساس اشتباه و یک بحث کاملا انحرافیست.
چه تضادی بین تقویت بنیه نظامی و مردم وجود دارد؟
آیا یک ملت میتواند بدون قدرت بازدارندگی نظامی زنده بماند؟
در مقابل بدیهیست حاکمیتهای بدون پشتیبان مردمی از بنیان سست و متزلزل برخوردارند.
در واقع مردم و توانائیهای نظامی دو مولفه قدرت بوده و لازم و ملزوم یکدیگرند و روشن است که تقویت هر یک از مولفههای قدرت در راستای منافع کشور و امنیت مردم میباشد.
سید محمود صدری ✍
۱۴۰۴/۷/۲۷
https://www.tg-me.com/darvishane49
ادامه در 👇
https://whatsapp.com/channel/0029Vaz3meX96H4bWiPeJT00
اختلاف بین نیروهای مسلح و سیاستمداران در هر کشوری یک امرای طبیعی و البته مناقشه برانگیز است.
علت آن هم برداشت و تحلیل متفاوتیست که آنها از حوادث و رویدادها دارند.
البته همیشه کسانی در نیروهای مسلح جهان حضور دارند که علاوه بر زاویه دید نظامیگری و اهمیت دادن به توازن قدرت نظامی، در سیاست و تحولات سیاسی دستی داشته و همه جنبههای تهدید و مولفههای قدرت را در نظر دارند.
در ایران با توجه به اختلافاتی که بین سیاستمداران و نظامیان مطرح میگردد، نگاه کارشناسانه به آن ضرورت دارد لذا در این رابطه چند نکته ذیل قابل تامل میباشد؛
۱ - اصولا مولفههای قدرت و بازدارندگی یک کشور توانائیهای نظامی، اقتصادی، فرهنگی، یکپارچگی مذهب، استحکام پیوند دولتمردان و مردم، دیپلماسی فعال و روابط حسنه با دیگر کشورها و حضور موثر در ائتلافهای بینالمللی، خردورزی در حاکمیت بعنوان اساسیترین عوامل میباشند.
البته بعضی عوامل فرعی دیگر هم موثر هستند.
روشن است انفکاک این عوامل و نفی یکی به نفع دیگری امری اشتباه و حاکی از دیدگاه سطحی و یا عدم اشراف به مسائل و شناخت ناقص از تاریخ و سرنوشت ملتهاست.
بدیهیست در بررسی توازن قدرت در یک کشور مشاهده میشود که گاهی اقتصاد نقش پر رنگتری داشته و یا زمانی فرهنگ عامل مهمتری در تعیین سرنوشت کشور و ملتی بوده و یا در یک مقطعی توانایی نظامی تنها عامل پیروزی و یا شکست یک ملت در یک شرایط خاص بودهاست اما همیشه مولفههای دیگر در کنار مولفه اصلی و تعیینکننده قرارداشته و ذیاثر بودهاند.
در مواردی علیرغم وجود بعضی مولفههای قدرت، عدم خردورزی سبب شکست شده است بعنوان مثال سلطان محمد خوارزمشاه که از نظر نظامی و تواناییهای اقتصادی ظرفیت کافی برای دفاع از کشور را داشت، بعلت اشتباه بزرگ وجود عناصر تصمیم گیرنده بیخرد و غیرصالح و ضد مردمی قبچاقیان در حاکمیت در برابر مغولان شکست را پذیرا شد.
ایران کنونی نیز به دلیل انتخاب سیاستهای راهبردی غلط، ظرفیتهای بزرگی که در منطقه خاورمیانه ایجاد کرده بود را به آسانی از دست داد در حالیکه هر یک از آنها برگ برنده کشور برای کسب امتیازات قابل توجه در برابر دشمنان بودند.
گاهی نیروی نظامی و نبوغ نظامیگری وجه غالب پیروزی بوده است.
نادر شاه سردار بزرگ و نابغه نظامی و یا تیمور گورکانی جنایتکار، دو نمونه از این دست هستند.
البته همیشه عوامل عقلانیت و خردورزی در پس زمینهٔ پیروزیهای نظامی وجود داشته است.
بعنوان مثال چنگیزخان با خردورزی در حاکمیت و اتحاد بین همه قبایل و سامان بخشی امور اقتصادی و کسب وفاداری اکثریت افراد، توانست نیروی نظامی بزرگ را برای غلبه بر چین و ایران فراهم آورد.
این مثالها نشان میدهد که همه مولفههای قدرت با همافزایی در پیروزیها و بقای حاکمیتها و ملتها نقش ضروری دارند اگرچه ممکن است در یک مقطع و در یک شرایط خاص یکی از این عوامل نقش موثرتری داشته باشد.
۲ - در اول انقلاب بعلت اختلاف بنیصدر و انقلابیون، تقابل تخصص و تعهد مطرح گردید.
این دو قطبیسازی یک امر انحرافی و از اساس باطل بود چرا که یک فرد متخصص اگر تعهد و مسئولیت پذیری نداشته باشد و یا غارتگر و فاسد باشد برای کشور مفید و سودمند نیست، همچنین یک فرد مسئولیتپذیر که تخصصی در اداره کشور نداشته باشد نیز مضر بحال مملکت خواهد بود.
در واقع رقابت بنیصدر و روحانیت برای کسب قدرت این بحثهای بیاساس را سبب میگردید.
اکنون نیز دوقطبی کردن قدرت *نظامی و مردم* از بنیان و اساس اشتباه و یک بحث کاملا انحرافیست.
چه تضادی بین تقویت بنیه نظامی و مردم وجود دارد؟
آیا یک ملت میتواند بدون قدرت بازدارندگی نظامی زنده بماند؟
در مقابل بدیهیست حاکمیتهای بدون پشتیبان مردمی از بنیان سست و متزلزل برخوردارند.
در واقع مردم و توانائیهای نظامی دو مولفه قدرت بوده و لازم و ملزوم یکدیگرند و روشن است که تقویت هر یک از مولفههای قدرت در راستای منافع کشور و امنیت مردم میباشد.
سید محمود صدری ✍
۱۴۰۴/۷/۲۷
https://www.tg-me.com/darvishane49
ادامه در 👇
https://whatsapp.com/channel/0029Vaz3meX96H4bWiPeJT00
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍5❤3
♻️10 فرض درباره اینکه چرا مسئولان مقصرند.
دوگانه مردم و مسئولان در ایران همیشه مطرح بوده است. این دوگانه برای فهم و درک مسائل و چالشهای جامعه، نهتنها بین مردم عادی، بلکه بر زبان رئیسجمهور نیز جاری است.
رئیسجمهور محترم بارها بر این نکته تأکید کردهاند که در به وجود آمدن مسائل و مشکلات کشور، مسئولان و مدیران مقصر هستند و مردم تقصیری ندارند. ایشان گفتهاند روی گنج خوابیدهایم ولی گرسنه، مسئولان مقصرند. حق با ایشان است؛ اینکه دولت بیش از 40 میلیون برای ثبت و فعالسازی یک گوشی از جیب مردم برمیدارد و بیش از سود تولیدکننده، بهره میبرد، مسئولان مقصر هستند.
اما چرا و چگونه مسئولان مقصرند؟ بیایید فرضیاتی را مرور کنیم. نخست، مسئولان مقصرند چون شجاعت لازم برای مواجهشدن با چالشها و حل مسائل را ندارند. حل مسائل و مشکلات نیازمند شجاعت مواجهه با گروههای پرنفوذ اقتصادی و سیاسی است و مسئولان ما توان چنین کاری را ندارند، پس مقصر هستند. رئیسجمهور میگوید نگران کشورهای قدرتمند خارجی برای مانعتراشی بر سر پیشرفت کشور نیست، نگران گروههای داخلی قدرتمند است.
فرض دوم، مسئولان پس از به قدرت رسیدن، افرادی در اطراف خود گرد میآورند که بیشتر بادمجان دور قاب چین و سالوس هستند. چنین افرادی هنگام تصمیمگیری مسئولان به تعریف و تمجید روی میآورند به جای اینکه بانگ برآورند و زنهار دهند. مسئولان مقصرند چون افراد منتقد و زنهاردهنده در اطراف خود ندارند و نیاز به تعریف و تملق دارند. در نتیجه ریا، تظاهر، دوریی و عدم صداقت در سازمانهای اداری زیاد میشود.
فرض سوم، مسئولان میدانند که پستهای بهدستآمده کوتاه است، پس باید با قدرتمندان و صاحبان نفوذ، شرکتهای بزرگ شبهدولتی، بنگاههای اقتصادی و... همراه شوند و منابع ارزشمند را به اشکال مختلف در اختیار آنها قرار دهند ولو به ضرر جامعه، چون بعدها بتوانند همعرض آن را دریافت کنند. آنها مقصرند چون منافع عمومی را فدای منافع شخصی و گروهی کرده و بعد آن را توجیه میکنند.
فرض چهارم، مسئولان مقصر هستند، چون نمیدانند و نمیتوانند، اما حاضر نیستند مسئولیت را واگذار کنند و استعفا بدهند. مقصرند نه به این خاطر که از نادانی و ناتوانی خویش ناآگاه هستند، بلکه پس از آگاهی نیز خود را به کوچه نا آشنا میزنند. این کوچه پر از مسئولان است.
فرض پنجم، چیزی که برای مسئولان مهم است، شبکه روابط گستردهای است که در زمان مسئولیت برایشان ایجاد میشود. این شبکه روابط، فرصتها و منابع زیادی برای آنها ایجاد میکند. مسئولان مقصرند، چون به جای حل مسائل جامعه به دنبال شبکه روابط هستند.
فرض ششم، مسئولان مقصرند، چون بیش از آنکه بشنوند، در حال سخنرانی هستند.
جایی حضور نمییابند مگر آنکه سخنرانی کنند و دیگران را از سخنان خویش بهرهمند کنند. حوصله شنیدین ندارند؛ شنیدن نقدها و یافتههای پژوهشی در حوزه کاری برایشان زجرآور است.
فرض هفتم، برنامه عملیاتی برای حل مسائل ندارند یا نمیتوانند از کارشناسان برای طراحی و تدوین برنامه عملیاتی مناسب، کارآمد و دارای عقلانیت فنی، اقتصادی و اجتماعی کمک بگیرند.
قانون و دستورالعملها بهگونهای تنظیم شده که مسئول نمیتواند کاری از پیش ببرد و دستش برای حل مسائل بسته است.
مقصر هستند، چون پیشنهادی برای اصلاح قوانین و دستورالعملها نمیدهند یا اگر میدانند که دستشان بسته است، با دستهای بسته به مسئولیت ادامه میدهند.
فرض هشتم، مسئولان در چنبره نهادهای تودرتو، ناشفاف و غیرپاسخگو گرفتارند و هر گامی که برمیدارند باید با آنها هماهنگ کنند و آنها نیز مانع ایجاد میکنند. مسئولان مقصرند، چون آن را برای جامعه بیان نمیکنند.
فرض نهم، مسئولان تصور میکنند برای هدایت و کنترل جامعه آمدهاند و نه برای زیست بهتر افراد جامعه، پس آنها در جایگاه متعالیتری هستند و افراد جامعه باید با مسئولان هماهنگ شوند و تابع اراده و تصمیم آنها باشند.
فرض دهم، مسئولان مقصرند چون خود را غرق در روزمرگیهای اداری کردهاند. آیندهنگر نیستند و نمیدانند چگونه باید آیندهنگری داشته باشند یا اینکه تصور میکنند آینده به ما چه ربطی دارد. ممکن است همه یا برخی از این فرضها نادرست یا درست باشد. شما چه فکر میکنید؟
حمزه نوذری✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
دوگانه مردم و مسئولان در ایران همیشه مطرح بوده است. این دوگانه برای فهم و درک مسائل و چالشهای جامعه، نهتنها بین مردم عادی، بلکه بر زبان رئیسجمهور نیز جاری است.
رئیسجمهور محترم بارها بر این نکته تأکید کردهاند که در به وجود آمدن مسائل و مشکلات کشور، مسئولان و مدیران مقصر هستند و مردم تقصیری ندارند. ایشان گفتهاند روی گنج خوابیدهایم ولی گرسنه، مسئولان مقصرند. حق با ایشان است؛ اینکه دولت بیش از 40 میلیون برای ثبت و فعالسازی یک گوشی از جیب مردم برمیدارد و بیش از سود تولیدکننده، بهره میبرد، مسئولان مقصر هستند.
اما چرا و چگونه مسئولان مقصرند؟ بیایید فرضیاتی را مرور کنیم. نخست، مسئولان مقصرند چون شجاعت لازم برای مواجهشدن با چالشها و حل مسائل را ندارند. حل مسائل و مشکلات نیازمند شجاعت مواجهه با گروههای پرنفوذ اقتصادی و سیاسی است و مسئولان ما توان چنین کاری را ندارند، پس مقصر هستند. رئیسجمهور میگوید نگران کشورهای قدرتمند خارجی برای مانعتراشی بر سر پیشرفت کشور نیست، نگران گروههای داخلی قدرتمند است.
فرض دوم، مسئولان پس از به قدرت رسیدن، افرادی در اطراف خود گرد میآورند که بیشتر بادمجان دور قاب چین و سالوس هستند. چنین افرادی هنگام تصمیمگیری مسئولان به تعریف و تمجید روی میآورند به جای اینکه بانگ برآورند و زنهار دهند. مسئولان مقصرند چون افراد منتقد و زنهاردهنده در اطراف خود ندارند و نیاز به تعریف و تملق دارند. در نتیجه ریا، تظاهر، دوریی و عدم صداقت در سازمانهای اداری زیاد میشود.
فرض سوم، مسئولان میدانند که پستهای بهدستآمده کوتاه است، پس باید با قدرتمندان و صاحبان نفوذ، شرکتهای بزرگ شبهدولتی، بنگاههای اقتصادی و... همراه شوند و منابع ارزشمند را به اشکال مختلف در اختیار آنها قرار دهند ولو به ضرر جامعه، چون بعدها بتوانند همعرض آن را دریافت کنند. آنها مقصرند چون منافع عمومی را فدای منافع شخصی و گروهی کرده و بعد آن را توجیه میکنند.
فرض چهارم، مسئولان مقصر هستند، چون نمیدانند و نمیتوانند، اما حاضر نیستند مسئولیت را واگذار کنند و استعفا بدهند. مقصرند نه به این خاطر که از نادانی و ناتوانی خویش ناآگاه هستند، بلکه پس از آگاهی نیز خود را به کوچه نا آشنا میزنند. این کوچه پر از مسئولان است.
فرض پنجم، چیزی که برای مسئولان مهم است، شبکه روابط گستردهای است که در زمان مسئولیت برایشان ایجاد میشود. این شبکه روابط، فرصتها و منابع زیادی برای آنها ایجاد میکند. مسئولان مقصرند، چون به جای حل مسائل جامعه به دنبال شبکه روابط هستند.
فرض ششم، مسئولان مقصرند، چون بیش از آنکه بشنوند، در حال سخنرانی هستند.
جایی حضور نمییابند مگر آنکه سخنرانی کنند و دیگران را از سخنان خویش بهرهمند کنند. حوصله شنیدین ندارند؛ شنیدن نقدها و یافتههای پژوهشی در حوزه کاری برایشان زجرآور است.
فرض هفتم، برنامه عملیاتی برای حل مسائل ندارند یا نمیتوانند از کارشناسان برای طراحی و تدوین برنامه عملیاتی مناسب، کارآمد و دارای عقلانیت فنی، اقتصادی و اجتماعی کمک بگیرند.
قانون و دستورالعملها بهگونهای تنظیم شده که مسئول نمیتواند کاری از پیش ببرد و دستش برای حل مسائل بسته است.
مقصر هستند، چون پیشنهادی برای اصلاح قوانین و دستورالعملها نمیدهند یا اگر میدانند که دستشان بسته است، با دستهای بسته به مسئولیت ادامه میدهند.
فرض هشتم، مسئولان در چنبره نهادهای تودرتو، ناشفاف و غیرپاسخگو گرفتارند و هر گامی که برمیدارند باید با آنها هماهنگ کنند و آنها نیز مانع ایجاد میکنند. مسئولان مقصرند، چون آن را برای جامعه بیان نمیکنند.
فرض نهم، مسئولان تصور میکنند برای هدایت و کنترل جامعه آمدهاند و نه برای زیست بهتر افراد جامعه، پس آنها در جایگاه متعالیتری هستند و افراد جامعه باید با مسئولان هماهنگ شوند و تابع اراده و تصمیم آنها باشند.
فرض دهم، مسئولان مقصرند چون خود را غرق در روزمرگیهای اداری کردهاند. آیندهنگر نیستند و نمیدانند چگونه باید آیندهنگری داشته باشند یا اینکه تصور میکنند آینده به ما چه ربطی دارد. ممکن است همه یا برخی از این فرضها نادرست یا درست باشد. شما چه فکر میکنید؟
حمزه نوذری✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍5👏2❤1
کرباسچی: بودجه کلانی برای آمران به معروف تصویب شده است
غلامحسین کرباسچی مدیر مسئول روزنامه هممیهن:
🔹حرکتهایی مثل تشکیل اتاق عفاف و حجاب و به کارگیری 80 هزار آمر به معروف، به جز دامن زدن به مسائل اختلافی، نتیجه دیگری ندارد.
🔹ریشه اصلی تشکیل اتاق عفاف و حجاب و آمران به معروف، بودجهای است که در لایحه بودجه برای آنها تصویب شده است.
🔹اصل این موضوع به دولت برمیگردد که این بودجههای کلان را در اختیار آنها قرار ندهد.
🔹دولت اگر بودجه ندهد، آنها کاری نمیتوانند بکنند./هم میهن
پ ن : تا واکنش دولت چه باشد ، کرنش یا مقابله؟!
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
غلامحسین کرباسچی مدیر مسئول روزنامه هممیهن:
🔹حرکتهایی مثل تشکیل اتاق عفاف و حجاب و به کارگیری 80 هزار آمر به معروف، به جز دامن زدن به مسائل اختلافی، نتیجه دیگری ندارد.
🔹ریشه اصلی تشکیل اتاق عفاف و حجاب و آمران به معروف، بودجهای است که در لایحه بودجه برای آنها تصویب شده است.
🔹اصل این موضوع به دولت برمیگردد که این بودجههای کلان را در اختیار آنها قرار ندهد.
🔹دولت اگر بودجه ندهد، آنها کاری نمیتوانند بکنند./هم میهن
پ ن : تا واکنش دولت چه باشد ، کرنش یا مقابله؟!
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍24❤8🤬6
*👆این تصویر خانم مـری بـرانـکـو، یکی از سه برنده جایزه نـوبـل پزشکی ۲۰۲۵م را پس از اعلام نتایج، نشان میدهـد. پژوهش های این دانشمند علوم پزشکی در زمینه تحمل ایمنی محیطی اسـت. مکانیسمی که به سیستم ایمنی بدن کمک میکنـد، میان سلولهای خـودی و سلولهای مُهاجـم تمایز قائل شـود. این کشف مهم، گامی بزرگ در درک و درمان بیماریهای خـودایمنی و همچنین در علم پیوند اعضاء بشمـار میآیـد .*
*به خانهٔ خیلی سـادهٔ خانم دکتر برانکو نگاه کنید، استیکرهای چسبیده روی کابینت چوبی و صفحه تـرَکخـورده تلفـن همراهـش.. انسانهایی که قـادرنـد زندگی میلیونها نفر را تغییر دهنـد، معمولاً درگیر ظواهر نیستند! آنان معنـای واقعـی زندگی را در خلوص، کنجکاوی و خدمت به دیگران میجوینـد..*
*سـادگـی در عین فرهیختگی اش، سبـب شـده اسـت که لـبخندش سـرشـار از زیبایی عمیق باشـد ؛ شـایـد این تصویر ، تلَنگـری باشـد برای همه ما ؛ برای کسانی که گاه زیر بار قـرض میرونـد تا ظاهـرِ زنـدگـیشان، تحسین کسانی را جلب کنـد کـه نـه آنـها را میشناسنـد و نـه دوست شان دارنـد..!؟*
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
*به خانهٔ خیلی سـادهٔ خانم دکتر برانکو نگاه کنید، استیکرهای چسبیده روی کابینت چوبی و صفحه تـرَکخـورده تلفـن همراهـش.. انسانهایی که قـادرنـد زندگی میلیونها نفر را تغییر دهنـد، معمولاً درگیر ظواهر نیستند! آنان معنـای واقعـی زندگی را در خلوص، کنجکاوی و خدمت به دیگران میجوینـد..*
*سـادگـی در عین فرهیختگی اش، سبـب شـده اسـت که لـبخندش سـرشـار از زیبایی عمیق باشـد ؛ شـایـد این تصویر ، تلَنگـری باشـد برای همه ما ؛ برای کسانی که گاه زیر بار قـرض میرونـد تا ظاهـرِ زنـدگـیشان، تحسین کسانی را جلب کنـد کـه نـه آنـها را میشناسنـد و نـه دوست شان دارنـد..!؟*
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍39❤14👌1
♻️ظلم ظالم
ظلم ظالم جمعیت را می پراکند .
جنگل را آتش می زند دریا را می خشکاند و سواحل و رودخانه ها را به کثافت می کشاند .
ظلم ظالم، جمعیت را بی اخلاق می کند هویتش را می ستاند.
ظلم ظالم جمعیت را سوق می دهد برای بی تفاوتی در مقابل اتفاقات روزمره. داخلی و خارجی ؛
ظلم ظالم آزادی را را لگدکوب می کند وجدان عمومی را می میراند.
ناقوس مرگ حتی جمعیت خفته را بیدار نمی کند .
ظلم ظالم جمعیت را متفرق ، خانواده را بی اساس و روابط را سالوس وار می سازد اقتصاد را به فساد کشانده. حرص و طمع و اختلاس را تقویت می کند .
ظلم ظالم. وجدان عمومی را می میراند نه تنها وجدان عمومی از کشتار زنان و کودکان به درد نمی آید. بلکه معرکه ای می شود برای رویاروییها و صف بندی ها ؛
ظلم ظالم، جمعیت را به ستوه می آورد لحبازش می کند یاغی می شود درست در نقطه مقابل می ایستد .
ظلم ظالم از دوست دشمن می سازد و از خودی، ناخودی ؛
ظلم ظالم ازجمعیت قبیله و از قبیله بادیگارد می سازد.
#ح_درویشی ✍️
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
ظلم ظالم جمعیت را می پراکند .
جنگل را آتش می زند دریا را می خشکاند و سواحل و رودخانه ها را به کثافت می کشاند .
ظلم ظالم، جمعیت را بی اخلاق می کند هویتش را می ستاند.
ظلم ظالم جمعیت را سوق می دهد برای بی تفاوتی در مقابل اتفاقات روزمره. داخلی و خارجی ؛
ظلم ظالم آزادی را را لگدکوب می کند وجدان عمومی را می میراند.
ناقوس مرگ حتی جمعیت خفته را بیدار نمی کند .
ظلم ظالم جمعیت را متفرق ، خانواده را بی اساس و روابط را سالوس وار می سازد اقتصاد را به فساد کشانده. حرص و طمع و اختلاس را تقویت می کند .
ظلم ظالم. وجدان عمومی را می میراند نه تنها وجدان عمومی از کشتار زنان و کودکان به درد نمی آید. بلکه معرکه ای می شود برای رویاروییها و صف بندی ها ؛
ظلم ظالم، جمعیت را به ستوه می آورد لحبازش می کند یاغی می شود درست در نقطه مقابل می ایستد .
ظلم ظالم از دوست دشمن می سازد و از خودی، ناخودی ؛
ظلم ظالم ازجمعیت قبیله و از قبیله بادیگارد می سازد.
#ح_درویشی ✍️
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍21❤6😱1
♻️آمریکا چگونه آمریکا شد ؟
در چنین روزی ۲۱ اکتبر،سنای امريكا بر معامله خريد لوييزيانا از فرانسه به مبلغ ۱۵ ميليون دلار صحه گذارد و با اين معامله، وسعت ايالات متحده تقريبا دوبرابر شد. (1803 م)
📖 اين معامله در پی مذاكرات نمايندگان توماس جفرسون رئيس جمهوری وقت آمريكا با ناپلئون بناپارت انجام گرفت.
جفرسون سومين رئيس جمهور آمريکا، فيلسوف و تاريخدان و نويسنده اعلاميه استقلال ايالات متحده بود که به دليل اقامت طولانی در فرانسه میدانست "ناپلئون" سياست "تايلران" را كه می خواست يك امپراتوری فرانسوی در قاره آمريكا به وجود آورد را رها ساخته و علاقمند به توسعه فرانسه در اروپاست. لذا مذاكرات خريد را آغاز كرد. چون در اين ميان ناپلئون برای تامين نياز مالی جنگهای خود به پول نيازمند شد، معامله انجام يافت. اگر این اتفاق نیفتاده بود، امروز قدرتی به نام آمریکا وجود نداشت.
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
در چنین روزی ۲۱ اکتبر،سنای امريكا بر معامله خريد لوييزيانا از فرانسه به مبلغ ۱۵ ميليون دلار صحه گذارد و با اين معامله، وسعت ايالات متحده تقريبا دوبرابر شد. (1803 م)
📖 اين معامله در پی مذاكرات نمايندگان توماس جفرسون رئيس جمهوری وقت آمريكا با ناپلئون بناپارت انجام گرفت.
جفرسون سومين رئيس جمهور آمريکا، فيلسوف و تاريخدان و نويسنده اعلاميه استقلال ايالات متحده بود که به دليل اقامت طولانی در فرانسه میدانست "ناپلئون" سياست "تايلران" را كه می خواست يك امپراتوری فرانسوی در قاره آمريكا به وجود آورد را رها ساخته و علاقمند به توسعه فرانسه در اروپاست. لذا مذاكرات خريد را آغاز كرد. چون در اين ميان ناپلئون برای تامين نياز مالی جنگهای خود به پول نيازمند شد، معامله انجام يافت. اگر این اتفاق نیفتاده بود، امروز قدرتی به نام آمریکا وجود نداشت.
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤10👍7👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥امروز ۲۹ مهرماه روز ملی کوهنوردی روز مهر و مهرورزی با هم نوردان و روز ستودن کوهیاران گرامی باد.
و چه خوش یمن و چه مبارک روزی است ایستادن بر فراز چهاردهمین قله بالای ۸ هزار متری و قرار گرفتن در کنار اسطورههای کوهنوردی جهان توسط خانم دکتر حسامی فر عزیز ؛
حسامی فر نمونه زنی است از تبار اندیشیدن ، استقلال و اراده های پولادین ؛
صعود به ۱۴ قله بالای ۸هزارمتری برای میلیاردها انسان یک رویاست.
رویایی که او بدان جامه عمل پوشید تا نخستین بانوی ایرانی باشد که فعل خواستن را بدین گونه صرف کرده باشد.
اسطورها در تحولات جامعه نقش بهسزایی دارند اما آنچه امروز می تواند به عنوان یک اسطوره جامعه زنان را به حرکت درآورد باور خویش ، خود ارزش پنداری و نگاه ملی به خود و سرزمینی است که در آن بالنده شده اند.
بانو دکتر حسامی فر عزیز نمونه ای از این خود باوری ، خود ارزش پنداری و نگاه ملی و فراملی است.
روز ملی کوهنوردی را بر این بانوی اسطوره و همه کوه یاران و کوهنوردان گرامی شادباش می گویم .
به امید ایرانی آباد و متمدن با به رقص درآمدن اندیشه های نیک و رفتارهای نکو ؛
#ح_درویشی ✍ ۱۴۰۴/۰۷/۲۹
https://www.tg-me.com/darvishane49
و چه خوش یمن و چه مبارک روزی است ایستادن بر فراز چهاردهمین قله بالای ۸ هزار متری و قرار گرفتن در کنار اسطورههای کوهنوردی جهان توسط خانم دکتر حسامی فر عزیز ؛
حسامی فر نمونه زنی است از تبار اندیشیدن ، استقلال و اراده های پولادین ؛
صعود به ۱۴ قله بالای ۸هزارمتری برای میلیاردها انسان یک رویاست.
رویایی که او بدان جامه عمل پوشید تا نخستین بانوی ایرانی باشد که فعل خواستن را بدین گونه صرف کرده باشد.
اسطورها در تحولات جامعه نقش بهسزایی دارند اما آنچه امروز می تواند به عنوان یک اسطوره جامعه زنان را به حرکت درآورد باور خویش ، خود ارزش پنداری و نگاه ملی به خود و سرزمینی است که در آن بالنده شده اند.
بانو دکتر حسامی فر عزیز نمونه ای از این خود باوری ، خود ارزش پنداری و نگاه ملی و فراملی است.
روز ملی کوهنوردی را بر این بانوی اسطوره و همه کوه یاران و کوهنوردان گرامی شادباش می گویم .
به امید ایرانی آباد و متمدن با به رقص درآمدن اندیشه های نیک و رفتارهای نکو ؛
#ح_درویشی ✍ ۱۴۰۴/۰۷/۲۹
https://www.tg-me.com/darvishane49
❤16👍12👏7
♻️تبریک مدیران همدانی به خود بابت یک رضایت خیالی
*خود فریبی اداری*
وزارت کشور اخیراً در گزارشی اعلام کرده که مردم استان همدان از عملکرد دستگاههای اجرایی رضایت دارند.
در پی انتشار این گزارش، یکی دو ادارهکل در همدان، بنرهایی با مضمون تبریک به استاندار و مدیران پر تلاش استان نصب کردند و یکی از نمایندگان مجلس هم با پیام رسمی، این «افتخار» را به استاندار و مدیران استان تبریک گفت.
گویی در این استان، رضایت مردم نه از کف خیابان، بلکه از پشت میزها سنجیده میشود!
این رفتار شاید در ظاهر تبلیغاتی ساده به نظر برسد، اما در واقع نشانهای است از نوعی *خودفریبی اداری؛*
جایی که بهجای شنیدن نقد مردم، مدیران به خود تبریک میگویند و در اتاقهای اداری برای موفقیتهای آماری جشن میگیرند.
در میان بنرهای تبریک، نام اداره کل ورزش و جوانان هم به چشم میخورد؛
ادارهای که بهگفتهی مسئولان خودش، *بیش از ۱۷۰ پروژه نیمهتمام ورزشی* در استان دارد و برای تکمیل آنها *۴۰۰ میلیارد تومان اعتبار* نیاز دارد.
وقتی چنین کارنامهای پیش روی مردم است، نصب بنر تبریک برای «رضایتمندی مردمی» بیشتر شبیه شوخی با واقعیت است تا اعلام موفقیت.
آقای حاجیبابایی نیز در این موج تبریکات سهمی داشت.
نمایندهای که بارها در نطقهای علنی از نارضایتی عمومی و فشار اقتصادی سخن گفته، اینبار ترجیح داد بر اساس گزارش وزارت کشور، همان مردمی را که از فقر و رکود مینالند، «راضی» بداند و رضایتشان را تبریک بگوید.
چنین تناقضی شاید دقیقترین تصویر از وضعیت سیاستورزی ما باشد؛
جایی که مسئولان بهجای حل مسئله، از آمارهای خوشرنگ برای آرامش وجدان خود استفاده میکنند.
واقعیت این است که مردم همدان در سالهای اخیر نه از خدمات شهری رضایت دارند، نه از بروکراسی اداری.
در پنج سال گذشته حتی یک پروژه بزرگ عمرانی شهری آغاز نشده و بسیاری از طرحهای عمرانی در وضعیت تعلیق ماندهاند.
رضایت، نه در گزارشها، بلکه در چهرهی مردم و خیابانهای شهر پیدا میشود — و آنچه امروز در چهرهها پیداست، رضایت نیست؛ خستگی و فرسودگی است.
مدیران اگر بهجای بنر تبریک، به گفتوگو با مردم روی آورند،
اگر بهجای آمار، واقعیت را ببینند،
و اگر بهجای رضایت خیالی، مسئولیت واقعی را احساس کنند،
شاید روزی این تبریکها معنای حقیقی پیدا کند.
اما تا آن روز، *تبریک برای رضایت خیالی، تنها یادگار مدیریت نمایشی* در این استان خواهد بود.
✍️ پرویز محمدی
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
*خود فریبی اداری*
وزارت کشور اخیراً در گزارشی اعلام کرده که مردم استان همدان از عملکرد دستگاههای اجرایی رضایت دارند.
در پی انتشار این گزارش، یکی دو ادارهکل در همدان، بنرهایی با مضمون تبریک به استاندار و مدیران پر تلاش استان نصب کردند و یکی از نمایندگان مجلس هم با پیام رسمی، این «افتخار» را به استاندار و مدیران استان تبریک گفت.
گویی در این استان، رضایت مردم نه از کف خیابان، بلکه از پشت میزها سنجیده میشود!
این رفتار شاید در ظاهر تبلیغاتی ساده به نظر برسد، اما در واقع نشانهای است از نوعی *خودفریبی اداری؛*
جایی که بهجای شنیدن نقد مردم، مدیران به خود تبریک میگویند و در اتاقهای اداری برای موفقیتهای آماری جشن میگیرند.
در میان بنرهای تبریک، نام اداره کل ورزش و جوانان هم به چشم میخورد؛
ادارهای که بهگفتهی مسئولان خودش، *بیش از ۱۷۰ پروژه نیمهتمام ورزشی* در استان دارد و برای تکمیل آنها *۴۰۰ میلیارد تومان اعتبار* نیاز دارد.
وقتی چنین کارنامهای پیش روی مردم است، نصب بنر تبریک برای «رضایتمندی مردمی» بیشتر شبیه شوخی با واقعیت است تا اعلام موفقیت.
آقای حاجیبابایی نیز در این موج تبریکات سهمی داشت.
نمایندهای که بارها در نطقهای علنی از نارضایتی عمومی و فشار اقتصادی سخن گفته، اینبار ترجیح داد بر اساس گزارش وزارت کشور، همان مردمی را که از فقر و رکود مینالند، «راضی» بداند و رضایتشان را تبریک بگوید.
چنین تناقضی شاید دقیقترین تصویر از وضعیت سیاستورزی ما باشد؛
جایی که مسئولان بهجای حل مسئله، از آمارهای خوشرنگ برای آرامش وجدان خود استفاده میکنند.
واقعیت این است که مردم همدان در سالهای اخیر نه از خدمات شهری رضایت دارند، نه از بروکراسی اداری.
در پنج سال گذشته حتی یک پروژه بزرگ عمرانی شهری آغاز نشده و بسیاری از طرحهای عمرانی در وضعیت تعلیق ماندهاند.
رضایت، نه در گزارشها، بلکه در چهرهی مردم و خیابانهای شهر پیدا میشود — و آنچه امروز در چهرهها پیداست، رضایت نیست؛ خستگی و فرسودگی است.
مدیران اگر بهجای بنر تبریک، به گفتوگو با مردم روی آورند،
اگر بهجای آمار، واقعیت را ببینند،
و اگر بهجای رضایت خیالی، مسئولیت واقعی را احساس کنند،
شاید روزی این تبریکها معنای حقیقی پیدا کند.
اما تا آن روز، *تبریک برای رضایت خیالی، تنها یادگار مدیریت نمایشی* در این استان خواهد بود.
✍️ پرویز محمدی
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤16👍4🔥3🤔1
♻️ در عصر جدید و برپایی حکومت های مدرن ، مردم از حکومت ها و دولت هایشان چه می خواهند ؟
۱- در گام نخست ملت ها برای زندگی
و ادامه حیات بی دغدغه و برای پیشرفت اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی خود به #امنیت_عمومی و آرامش اجتماعی نیاز دارند. بدون امنیت هیچ توسعه ای اعم از اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی امکان پذیر نیست .
۲ -اشتغال و کار شرافتمندانه حق هر شهروند در جامعه مدرن است . بیکاری مولد بسیاری از ناهنجاری ها و مفاسد اجتماعی است. حکومت ها باید اشتعال ویا زمینه های آن را فراهم سازند و به زندگی و مشکلات مالی و اقتصادی مردم حساس باشند.
۳- حکومت ها باید بستر لازم برای مشارکت سیاسی و اجتماعی تمامی مردم از هر جنسیت ، دین و مذهب و قوم و طبقه اجتماعی را فراهم سازد و خود را قیم مردم و مالک مادام العمر کشور ندانند . درجامعه دمکراتیک و قانونگرا ،حکومت مال وحق مردم و برخاسته از اراده آنان است و نه متعلق به دسته ای که پول و زور و تفنگ در دست دارد .
۴- در جامعه مدرن ما دیگر رعیت ، اهالی و نظایر آن را نداریم . ما در عصر شهروندی به سر می بریم و نه در عصر اطاعت و فرمانبرداری کور کورانه .
۵- نکته آخر اینکه حکومت ها و دولت ها مسئول بهشت و جهنم بردن مردم و سئوال و جواب شب اول قبر و حق مداخله گری در جهان بینی و اعتقادات مردم را ندارند . اگر خیلی دلسوز هستند ، سعی کنند به دنیای مردم برسند تا زمینه ارتکاب جرایم از بین برود و اینگونه می شود که هم دنیای مردم آباد می گردد و هم آخرت آنان ؛
#ح_درویشی ✍️
https://www.tg-me.com/darvishane49
۱- در گام نخست ملت ها برای زندگی
و ادامه حیات بی دغدغه و برای پیشرفت اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی خود به #امنیت_عمومی و آرامش اجتماعی نیاز دارند. بدون امنیت هیچ توسعه ای اعم از اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی امکان پذیر نیست .
۲ -اشتغال و کار شرافتمندانه حق هر شهروند در جامعه مدرن است . بیکاری مولد بسیاری از ناهنجاری ها و مفاسد اجتماعی است. حکومت ها باید اشتعال ویا زمینه های آن را فراهم سازند و به زندگی و مشکلات مالی و اقتصادی مردم حساس باشند.
۳- حکومت ها باید بستر لازم برای مشارکت سیاسی و اجتماعی تمامی مردم از هر جنسیت ، دین و مذهب و قوم و طبقه اجتماعی را فراهم سازد و خود را قیم مردم و مالک مادام العمر کشور ندانند . درجامعه دمکراتیک و قانونگرا ،حکومت مال وحق مردم و برخاسته از اراده آنان است و نه متعلق به دسته ای که پول و زور و تفنگ در دست دارد .
۴- در جامعه مدرن ما دیگر رعیت ، اهالی و نظایر آن را نداریم . ما در عصر شهروندی به سر می بریم و نه در عصر اطاعت و فرمانبرداری کور کورانه .
۵- نکته آخر اینکه حکومت ها و دولت ها مسئول بهشت و جهنم بردن مردم و سئوال و جواب شب اول قبر و حق مداخله گری در جهان بینی و اعتقادات مردم را ندارند . اگر خیلی دلسوز هستند ، سعی کنند به دنیای مردم برسند تا زمینه ارتکاب جرایم از بین برود و اینگونه می شود که هم دنیای مردم آباد می گردد و هم آخرت آنان ؛
#ح_درویشی ✍️
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍17❤2👌2👏1
♻️جناب آقای دکتر پزشکیان
با سلام و آرزوی سلامت،
در پی جنگ دوازدهروزه اخیر و اظهارات سخنگوی محترم دولت مبنی بر بهتعویقافتادن رفع فیلتر برخی پلتفرمها «به دلیل جنگ»، مایلم نکتهای را از منظر امنیت ملی و منافع بلندمدت کشور یادآور شوم.
جناب آقای دکتر پزشکیان،
سیاست فیلترینگ در شکل کنونی خود نه پاسدار امنیت ملی است و نه حافظ اخلاق یا نظم اجتماعی؛ بلکه در عمل به یکی از منابع اصلی تهدید و فرسایش حاکمیت دیجیتال ایران بدل شده است.
اکنون میلیونها ایرانی برای انجام کارهای روزمره ـ از ارتباط شغلی گرفته تا دسترسی علمی ـ ناچارند از فیلترشکنهایی استفاده کنند که مالک، مسیر و مقصد آنها روشن نیست. نتیجه روشن است:
اطلاعات و دادههای مردم ایران، از جمله موقعیت جغرافیایی، پیامها، رمزها و تراکنشهای مالی، هر روز از مسیر سرورهایی در کشورهای دیگر عبور میکند. در عمل، بخش بزرگی از فضای داده کشور از قلمرو نظارت و حاکمیت ملی خارج شده است.
در کنار این، ترافیک رمزگذاریشده ناشی از VPNها به پوششی برای انواع بدافزارها، جاسوسافزارها و حملات سایبری تبدیل شده است. هیچ سامانه داخلی توان تشخیص منشأ واقعی این ترافیک را ندارد. فیلترینگ، امنیت را حفظ نکرده؛ فقط آن را از چشم ما پنهان کرده است.
از سوی دیگر، بازار سیاه فیلترشکنها به یکی از پرسودترین تجارتهای زیرزمینی کشور تبدیل شده است؛ بازاری بیصاحب و بینظارت که نه مالیات میدهد و نه مسئولیتی میپذیرد، اما از نیاز روزمره میلیونها شهروند تغذیه میکند. این وضعیت، اقتصاد سایبری ایران را آلوده به رانت و مافیا کرده است.
بدتر از همه، قانون در نگاه مردم بیاعتبار شده است. وقتی شهروند برای ارتباط، آموزش یا کسبوکار خود ناچار است قانون را دور بزند، بهتدریج به قانونی بیاعتماد میشود که او را دروغگو میخواهد تا زندگی کند. این شکاف میان مردم و حاکمیت، خطرناکتر از هر حمله سایبری است.
آقای دکتر پزشکیان،
فیلترینگ کنونی نه اعمال حاکمیت است و نه صیانت از جامعه؛ بلکه شکلی از اعمال قدرت بیپشتوانه است که عملاً به سود دشمن تمام میشود. این شیوه، حاکمیت را از درون تضعیف میکند، زیرا به جای اعتماد، بر اجبار تکیه دارد و به جای آگاهی، بر انسداد.
تداوم این وضعیت از نبود فیلترینگ خطرناکتر است. فیلترینگ را میتوان برداشت، اما بیاعتمادی را نه.
وقتی میلیونها ایرانی هر روز قانون را دور میزنند، در حقیقت حاکمیت از درون فرسوده میشود.
در این میان، شورای عالی فضای مجازی که باید بازوی عقلانی و ملی سیاستگذاری باشد، به نهادی بسته و غیرانتخابی تبدیل شده است؛ محفلی که در غیاب مردم و نخبگان، درباره حیات دیجیتال ملت تصمیم میگیرد. تصمیمهایی که نه پاسخگو هستند و نه حتی در معرض نقد عمومی قرار میگیرند. نتیجهی این تمرکز بدون پاسخگویی، همین وضعی است که همه میبینیم: آشفتگی، انزوا و فرار مغزها.
آقای رئیسجمهور،
اعمال حاکمیت آری، اما نه به بهای از دست دادن ملت. اقتدار ملی در عصر دیجیتال با انسداد بهدست نمیآید، بلکه با اعتماد، شفافیت و دانش ساخته میشود. ادامهی سیاست فعلی، بهجای حفظ امنیت، آن را از بنیان سست میکند.
فیلترینگ امروز، شاید دیواری کوتاه در برابر جهان باشد، اما در درون، شکافی عمیق در میان مردم و حکومت ایجاد کرده است. #تمامش_کنید.
با احترام
حسین قتیب
https://www.tg-me.com/darvishane49
با سلام و آرزوی سلامت،
در پی جنگ دوازدهروزه اخیر و اظهارات سخنگوی محترم دولت مبنی بر بهتعویقافتادن رفع فیلتر برخی پلتفرمها «به دلیل جنگ»، مایلم نکتهای را از منظر امنیت ملی و منافع بلندمدت کشور یادآور شوم.
جناب آقای دکتر پزشکیان،
سیاست فیلترینگ در شکل کنونی خود نه پاسدار امنیت ملی است و نه حافظ اخلاق یا نظم اجتماعی؛ بلکه در عمل به یکی از منابع اصلی تهدید و فرسایش حاکمیت دیجیتال ایران بدل شده است.
اکنون میلیونها ایرانی برای انجام کارهای روزمره ـ از ارتباط شغلی گرفته تا دسترسی علمی ـ ناچارند از فیلترشکنهایی استفاده کنند که مالک، مسیر و مقصد آنها روشن نیست. نتیجه روشن است:
اطلاعات و دادههای مردم ایران، از جمله موقعیت جغرافیایی، پیامها، رمزها و تراکنشهای مالی، هر روز از مسیر سرورهایی در کشورهای دیگر عبور میکند. در عمل، بخش بزرگی از فضای داده کشور از قلمرو نظارت و حاکمیت ملی خارج شده است.
در کنار این، ترافیک رمزگذاریشده ناشی از VPNها به پوششی برای انواع بدافزارها، جاسوسافزارها و حملات سایبری تبدیل شده است. هیچ سامانه داخلی توان تشخیص منشأ واقعی این ترافیک را ندارد. فیلترینگ، امنیت را حفظ نکرده؛ فقط آن را از چشم ما پنهان کرده است.
از سوی دیگر، بازار سیاه فیلترشکنها به یکی از پرسودترین تجارتهای زیرزمینی کشور تبدیل شده است؛ بازاری بیصاحب و بینظارت که نه مالیات میدهد و نه مسئولیتی میپذیرد، اما از نیاز روزمره میلیونها شهروند تغذیه میکند. این وضعیت، اقتصاد سایبری ایران را آلوده به رانت و مافیا کرده است.
بدتر از همه، قانون در نگاه مردم بیاعتبار شده است. وقتی شهروند برای ارتباط، آموزش یا کسبوکار خود ناچار است قانون را دور بزند، بهتدریج به قانونی بیاعتماد میشود که او را دروغگو میخواهد تا زندگی کند. این شکاف میان مردم و حاکمیت، خطرناکتر از هر حمله سایبری است.
آقای دکتر پزشکیان،
فیلترینگ کنونی نه اعمال حاکمیت است و نه صیانت از جامعه؛ بلکه شکلی از اعمال قدرت بیپشتوانه است که عملاً به سود دشمن تمام میشود. این شیوه، حاکمیت را از درون تضعیف میکند، زیرا به جای اعتماد، بر اجبار تکیه دارد و به جای آگاهی، بر انسداد.
تداوم این وضعیت از نبود فیلترینگ خطرناکتر است. فیلترینگ را میتوان برداشت، اما بیاعتمادی را نه.
وقتی میلیونها ایرانی هر روز قانون را دور میزنند، در حقیقت حاکمیت از درون فرسوده میشود.
در این میان، شورای عالی فضای مجازی که باید بازوی عقلانی و ملی سیاستگذاری باشد، به نهادی بسته و غیرانتخابی تبدیل شده است؛ محفلی که در غیاب مردم و نخبگان، درباره حیات دیجیتال ملت تصمیم میگیرد. تصمیمهایی که نه پاسخگو هستند و نه حتی در معرض نقد عمومی قرار میگیرند. نتیجهی این تمرکز بدون پاسخگویی، همین وضعی است که همه میبینیم: آشفتگی، انزوا و فرار مغزها.
آقای رئیسجمهور،
اعمال حاکمیت آری، اما نه به بهای از دست دادن ملت. اقتدار ملی در عصر دیجیتال با انسداد بهدست نمیآید، بلکه با اعتماد، شفافیت و دانش ساخته میشود. ادامهی سیاست فعلی، بهجای حفظ امنیت، آن را از بنیان سست میکند.
فیلترینگ امروز، شاید دیواری کوتاه در برابر جهان باشد، اما در درون، شکافی عمیق در میان مردم و حکومت ایجاد کرده است. #تمامش_کنید.
با احترام
حسین قتیب
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤15👌8👎1
♻️شما جزئ کدام دسته هستی؟
از آنهایی هستی که افسار دنیا را در دست گرفتی و بکامت می چرخانی .
یا از آنهایی هستی که بنده دنیایی و دنیا هر طور بخواهد تو را می چرخاند؟
اگر رسانه ها کالایی را تبلیغ می کنند و تو خود را به در و دیوار می زنی تا آنرا بخری .
اگر هنگام تکان دادن دستت. النگوهات چرق و چرق صدا می کنه اما دندانهایت خراب است و ناراحتی گوارشی و قلبی عروقی داری .
اگر زمانت را برای خرید خوراکی در صف های طولانی سپری می کنی !
اگر روزهای پی در پی برای خرید لباس از این بازار به آن بازار در رفت و آمدی !
اگر تعداد زیادی از لباسهایت بدون استفاده در کمد آویزان مانده !
اگر فرش لول کرده داری و رختخواب بلا استفاده وظروف غیر قابل استفاده !
اگر ماه ها و سالها در گیرودار خرید خودرو هستی و ماه ها ماشینت در پارکینگ مانده ...!
اگر بی چون و چرا از هر کسی پیروی کردی
.
اگر مارک و برند برایت اهمیت ویژه ای داشت
بدان که بنده دنیایی ... و دنیا تو را به بند کرده است !!
و اما اگر زمانت را مدیریت کردی
آنچه از خوراکی ها که تو را سودی نیست پرهیز کردی.
پول را بابت رفاه و آسایش خود به خدمت گرفتی.
اگر کمتر در معرض تیرباران رسانه ها قرار گرفتی. و بیشتر به مطالعه پرداختی
و هر آنچه شرایط سخت را برای خود آسان کردی و به میل خود در آوردی
آویزان کس و ناکس نشدی
خود را معطل دیگران و نظرات و سخنان پوچشان نکردی .
ورزش ، مطالعه ، هم نشینی با رفیقان و بزرگان ، شرکت در اجتماعات علمی و فرهنگی را جز برنامه ات داشتی
محیطزیست و اجتماع بشری و جانوری را دوست داشتی و برایش قدمی برداشتی
بدان که افسار دنیا در دست توست .
و توسن چموش دنیا را مهار نموده ای
بهوش باشیم به رسانه ها ، برندها ، چشم و هم چشمی ها ، زرق و برق ها و گرداب مدرنیته سواری ندهیم .
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
از آنهایی هستی که افسار دنیا را در دست گرفتی و بکامت می چرخانی .
یا از آنهایی هستی که بنده دنیایی و دنیا هر طور بخواهد تو را می چرخاند؟
اگر رسانه ها کالایی را تبلیغ می کنند و تو خود را به در و دیوار می زنی تا آنرا بخری .
اگر هنگام تکان دادن دستت. النگوهات چرق و چرق صدا می کنه اما دندانهایت خراب است و ناراحتی گوارشی و قلبی عروقی داری .
اگر زمانت را برای خرید خوراکی در صف های طولانی سپری می کنی !
اگر روزهای پی در پی برای خرید لباس از این بازار به آن بازار در رفت و آمدی !
اگر تعداد زیادی از لباسهایت بدون استفاده در کمد آویزان مانده !
اگر فرش لول کرده داری و رختخواب بلا استفاده وظروف غیر قابل استفاده !
اگر ماه ها و سالها در گیرودار خرید خودرو هستی و ماه ها ماشینت در پارکینگ مانده ...!
اگر بی چون و چرا از هر کسی پیروی کردی
.
اگر مارک و برند برایت اهمیت ویژه ای داشت
بدان که بنده دنیایی ... و دنیا تو را به بند کرده است !!
و اما اگر زمانت را مدیریت کردی
آنچه از خوراکی ها که تو را سودی نیست پرهیز کردی.
پول را بابت رفاه و آسایش خود به خدمت گرفتی.
اگر کمتر در معرض تیرباران رسانه ها قرار گرفتی. و بیشتر به مطالعه پرداختی
و هر آنچه شرایط سخت را برای خود آسان کردی و به میل خود در آوردی
آویزان کس و ناکس نشدی
خود را معطل دیگران و نظرات و سخنان پوچشان نکردی .
ورزش ، مطالعه ، هم نشینی با رفیقان و بزرگان ، شرکت در اجتماعات علمی و فرهنگی را جز برنامه ات داشتی
محیطزیست و اجتماع بشری و جانوری را دوست داشتی و برایش قدمی برداشتی
بدان که افسار دنیا در دست توست .
و توسن چموش دنیا را مهار نموده ای
بهوش باشیم به رسانه ها ، برندها ، چشم و هم چشمی ها ، زرق و برق ها و گرداب مدرنیته سواری ندهیم .
#ح_درویشی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍28❤7👏4👌2
♻️بمناسبت اول آبان و عروج آسمانی استاد "احمد قابل" :
قابل، مجتهدِ بی پروا...
احمد قابل روشنفکر و نواندیش دینی در سال 1371 در محضر بزرگانی همچون آیت ا... منتظری به درجه اجتهاد رسید
او از همان ابتدا در تصمیمی غیرمنتظره لباس روحانیت را از تن بدر کرد و حتی آن را مکروه میدانست!
وی "عدم تمایز لباسی" پیامبر بزرگ اسلام و ائمه اطهار با مردم عادی را بزرگترین استدلال این تصمیم عنوان میکرد
او همچنین از منتقدان اصل ولایت فقیه بود و بخاطر نوع خاص تفکرات و مکتوباتش مدتی طولانی از عمرگرانبهایش را در زندان گذراند وسرانجام در روز اول آبان ماه ۱۳۹۱در حالیکه به دنبال وخامت حالش از زندان به بیمارستان منتقل شده بود درگذشت...
در زیر 10 مورد از مهمترین نظرات و آرا وی جهت شناخت بهتر او به استحضار خوانندگان محترم قلم میرسد;
1- انسان گرچه موجوی شریف است ولی اشرف مخلوقات نیست، انسان محور هستی نیست و شرکای فراوانی دارد
2- اساسیترین مطلب در سرشت انسانی، خردمندی و عقل انسان است، بنابراین نباید چیزی برخلاف عقل و خرد آدمی به او تحمیل گردیده و التزام به آن، از او مطالبه شود
3- ازدواج موقت دخترانی که به بلوغ رسیده اند و دارای رشد فکری هستند حتی بدون اذن پدر جایز است
4- از نظر قرآن، تمامی پیروان شرایع الهی، حقیقتاً مسلمان شمرده میشوند هر چند نام خود را یهودی، زردتشتی، صائبی، بودایی، مسیحی، یا چیز دیگری بگذارند
5- نه زن بودن و نه مسلمان بودن زن، دلیل واجب بودن پوشش سر و گردن نیست
6- مشروبات الکلی، علی رغم حرمت نوشیدن آنها نجس نیست.
7- امامت زن برای مرد، در نمازهای واجب، مطلقا جایز است
8- زنان برای قضاوت، افتاء و مدیریت جامعه مجاز هستند
9- ترویج حزن و اندوه ، کراهت شدیده داشته و ترویج شادی و نشاط ، مستحب موکد است
10- نهاد دین از نهاد حکومت جداست، من اعتقاد ندارم که دین اسلام ، طرح خاصی راجع به حکومت دارد
روحش شاد...
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
قابل، مجتهدِ بی پروا...
احمد قابل روشنفکر و نواندیش دینی در سال 1371 در محضر بزرگانی همچون آیت ا... منتظری به درجه اجتهاد رسید
او از همان ابتدا در تصمیمی غیرمنتظره لباس روحانیت را از تن بدر کرد و حتی آن را مکروه میدانست!
وی "عدم تمایز لباسی" پیامبر بزرگ اسلام و ائمه اطهار با مردم عادی را بزرگترین استدلال این تصمیم عنوان میکرد
او همچنین از منتقدان اصل ولایت فقیه بود و بخاطر نوع خاص تفکرات و مکتوباتش مدتی طولانی از عمرگرانبهایش را در زندان گذراند وسرانجام در روز اول آبان ماه ۱۳۹۱در حالیکه به دنبال وخامت حالش از زندان به بیمارستان منتقل شده بود درگذشت...
در زیر 10 مورد از مهمترین نظرات و آرا وی جهت شناخت بهتر او به استحضار خوانندگان محترم قلم میرسد;
1- انسان گرچه موجوی شریف است ولی اشرف مخلوقات نیست، انسان محور هستی نیست و شرکای فراوانی دارد
2- اساسیترین مطلب در سرشت انسانی، خردمندی و عقل انسان است، بنابراین نباید چیزی برخلاف عقل و خرد آدمی به او تحمیل گردیده و التزام به آن، از او مطالبه شود
3- ازدواج موقت دخترانی که به بلوغ رسیده اند و دارای رشد فکری هستند حتی بدون اذن پدر جایز است
4- از نظر قرآن، تمامی پیروان شرایع الهی، حقیقتاً مسلمان شمرده میشوند هر چند نام خود را یهودی، زردتشتی، صائبی، بودایی، مسیحی، یا چیز دیگری بگذارند
5- نه زن بودن و نه مسلمان بودن زن، دلیل واجب بودن پوشش سر و گردن نیست
6- مشروبات الکلی، علی رغم حرمت نوشیدن آنها نجس نیست.
7- امامت زن برای مرد، در نمازهای واجب، مطلقا جایز است
8- زنان برای قضاوت، افتاء و مدیریت جامعه مجاز هستند
9- ترویج حزن و اندوه ، کراهت شدیده داشته و ترویج شادی و نشاط ، مستحب موکد است
10- نهاد دین از نهاد حکومت جداست، من اعتقاد ندارم که دین اسلام ، طرح خاصی راجع به حکومت دارد
روحش شاد...
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤43👌12👍5🙏4
♻️ جدایی مردم از حاکمیت؛
چنان گذشته عده ای پوپولیست در صدد قیاس حال حاضر وضعیت کشور با دوران هشت ساله جنگ تحمیلی می باشند و انتظار دارند مسئولین و مردم همچون آن دوران پرشکوه ظاهر شده و مشکلات اقتصادی و سیاست داخلی و خارجی را حل و فصل کنند . که همگی از رسانه میلی تا برخی مسئولین نهادهای غیر اجرایی درخواستشان در حد توصیه و نمایش های مضحک باقی می ماند .
و اما چرا نمی توان وضعیت حال حاضر کشور را با هشت سال جنگ مقایسه کرد و چرا امکان بازسازی اوضاع سیاسی و اقتصادی وجود ندارد ؟؟
در پاسخ بایست ابتدا دو موضوع را از هم تفکیک سپس در قامت مقایسه دو بازه زمانی نیمه اول و دوم جنگ پاسخ گفت .
الف - نیروی انسانی
افراد و نیروی انسانی فعال در جبهه ها محصول نظام آموزشی و اجتماعی قبل انقلاب دارای هدف ، اعمال و تفکر ویژه ای بودند
هدف همه نیروهای مردمی. سپاه ، ارتش ، جهاد و فرماندهان و مسئولین یک هدف بیشتر نبود و آن دفاع از وطن و بیرون راندن دشمن از سرزمین های اشغالی بود.
تفکرات نیروها در رضایت جستن از خدا ، خود گذشتگی. فداکاری وطن دوستی ، رشادت ، دفاع از آب و خاک و ناموس خلاصه می شد .
و در اعمال نیز از هیچ امری فروگذار نبودند از اینکه جای دیگری پست بدهند. جای دیگری به مأموریت بروند تجهیزات را بیهوده هدر ندهند حلال را از حرام باز شناسند و در انجام ماموریت ها بر یکدیگر سبقت بگیرند و مسئولین و فرماندهان خود در خط مقدم جبهه حضور داشته باشند و....صدها اوصاف دیگر که در اعمال و رفتار رزمندگان دیده می شد .
ب - ساختار یگانها
۱- ساختار یگانها در نیمه اول جنگ تا ۶۳
۲- ساختار یگانها در نیمه دوم جنگ از ۶۳ تا پایان جنگ
نیمه اول جنگ با تمام نواقص و کاستی ها و شرایط سیاسی کشور ، برای همه نیروها یک هدف ترسیم شده بود و راهبرد یگانها در عقب زدن دشمن و باز پس گرفتن بخش های از سرزمین عزیزمان ایران که به تصرف دشمن در آمده بود با کمترین تلفات محقق شد این موفقیت در چارچوب اصل هدف. فرماندهی و اتحاد نیروها محقق شد .
اما نیمه دوم جنگ به علت دو دستگی یگانها ( ارتش - سپاه )و تغییر هدف در بخشی از نیروها چندان موفقیت آمیز نبود.
ضمن عدم دست یابی به اهداف ، موجب تلفات سنگینی شدیم و در نهایت با نوشیدن جام زهر به جنگ پایان دادیم .
👈حال به پرسش نخست باز می گردیم
دقیقا موقعیت کنونی کشور و مسئولین و نهادها را با کدام بخش از جنگ مقایسه می کنید و طالب ظهور کدام دوره از جنگ هستید ؟؟
اگر انتظار دارید کارکنان و کارگران و کارمندان و مسئولین و مدیران مانند همانها باشند سخت در اشتباه هستید
زیرا نه هدف و نه تفکر و نه اعمال امروزی ها شبیه. آن روزهاست.و نه نظام آموزشی و اجتماعی موجود توانسته است افراد آنچنانی پرورش دهد .
امروز حرام خواری ، دروغگویی ، کم کاری ، رشوه ، دزدی وصدها کردار بد اخلاقی رایج است که در دوره هشت ساله جنگ حتی فکر کردن بدان هم گناه محسوب می شد .
✅ اما از نظر ساختار اگر طالب ظهور و حضور نهادها و سازمانها به مانند نیمه اول جنگ با آن دستاوردها هستید که بایست همان ساختار را احیا کنید
در غیر اینصورت با دو دستگی و اصرار بر داشتن سازمانها و نهاد های موازی نتیجه همان می شود که در نیمه دوم جنگ عاید ما شد . نوشیدن جام زهر. تلفات بی شمار ، اقتصاد نابود شده و از هم پاشیدگی سازمان ها و انهدام تجهیزات ؛
اکنون بیش از سی و پنج سال است که ما با همان ساختار نیمه دوم جنگ ( دو دستگی ) سعی داریم کشور را پیش برده و به سر منزل توسعه و رشد برسانیم که توفیقی نداشتیم .
بنابراین انتظار داشتن از مردم و مسئولین و کارکنان در احیای از خود گذشتگی ها و کارکرد دوران هشت ساله جنگ ساده لوحانه است .
#ح_درویشی ✍️
https://www.tg-me.com/darvishane49
چنان گذشته عده ای پوپولیست در صدد قیاس حال حاضر وضعیت کشور با دوران هشت ساله جنگ تحمیلی می باشند و انتظار دارند مسئولین و مردم همچون آن دوران پرشکوه ظاهر شده و مشکلات اقتصادی و سیاست داخلی و خارجی را حل و فصل کنند . که همگی از رسانه میلی تا برخی مسئولین نهادهای غیر اجرایی درخواستشان در حد توصیه و نمایش های مضحک باقی می ماند .
و اما چرا نمی توان وضعیت حال حاضر کشور را با هشت سال جنگ مقایسه کرد و چرا امکان بازسازی اوضاع سیاسی و اقتصادی وجود ندارد ؟؟
در پاسخ بایست ابتدا دو موضوع را از هم تفکیک سپس در قامت مقایسه دو بازه زمانی نیمه اول و دوم جنگ پاسخ گفت .
الف - نیروی انسانی
افراد و نیروی انسانی فعال در جبهه ها محصول نظام آموزشی و اجتماعی قبل انقلاب دارای هدف ، اعمال و تفکر ویژه ای بودند
هدف همه نیروهای مردمی. سپاه ، ارتش ، جهاد و فرماندهان و مسئولین یک هدف بیشتر نبود و آن دفاع از وطن و بیرون راندن دشمن از سرزمین های اشغالی بود.
تفکرات نیروها در رضایت جستن از خدا ، خود گذشتگی. فداکاری وطن دوستی ، رشادت ، دفاع از آب و خاک و ناموس خلاصه می شد .
و در اعمال نیز از هیچ امری فروگذار نبودند از اینکه جای دیگری پست بدهند. جای دیگری به مأموریت بروند تجهیزات را بیهوده هدر ندهند حلال را از حرام باز شناسند و در انجام ماموریت ها بر یکدیگر سبقت بگیرند و مسئولین و فرماندهان خود در خط مقدم جبهه حضور داشته باشند و....صدها اوصاف دیگر که در اعمال و رفتار رزمندگان دیده می شد .
ب - ساختار یگانها
۱- ساختار یگانها در نیمه اول جنگ تا ۶۳
۲- ساختار یگانها در نیمه دوم جنگ از ۶۳ تا پایان جنگ
نیمه اول جنگ با تمام نواقص و کاستی ها و شرایط سیاسی کشور ، برای همه نیروها یک هدف ترسیم شده بود و راهبرد یگانها در عقب زدن دشمن و باز پس گرفتن بخش های از سرزمین عزیزمان ایران که به تصرف دشمن در آمده بود با کمترین تلفات محقق شد این موفقیت در چارچوب اصل هدف. فرماندهی و اتحاد نیروها محقق شد .
اما نیمه دوم جنگ به علت دو دستگی یگانها ( ارتش - سپاه )و تغییر هدف در بخشی از نیروها چندان موفقیت آمیز نبود.
ضمن عدم دست یابی به اهداف ، موجب تلفات سنگینی شدیم و در نهایت با نوشیدن جام زهر به جنگ پایان دادیم .
👈حال به پرسش نخست باز می گردیم
دقیقا موقعیت کنونی کشور و مسئولین و نهادها را با کدام بخش از جنگ مقایسه می کنید و طالب ظهور کدام دوره از جنگ هستید ؟؟
اگر انتظار دارید کارکنان و کارگران و کارمندان و مسئولین و مدیران مانند همانها باشند سخت در اشتباه هستید
زیرا نه هدف و نه تفکر و نه اعمال امروزی ها شبیه. آن روزهاست.و نه نظام آموزشی و اجتماعی موجود توانسته است افراد آنچنانی پرورش دهد .
امروز حرام خواری ، دروغگویی ، کم کاری ، رشوه ، دزدی وصدها کردار بد اخلاقی رایج است که در دوره هشت ساله جنگ حتی فکر کردن بدان هم گناه محسوب می شد .
✅ اما از نظر ساختار اگر طالب ظهور و حضور نهادها و سازمانها به مانند نیمه اول جنگ با آن دستاوردها هستید که بایست همان ساختار را احیا کنید
در غیر اینصورت با دو دستگی و اصرار بر داشتن سازمانها و نهاد های موازی نتیجه همان می شود که در نیمه دوم جنگ عاید ما شد . نوشیدن جام زهر. تلفات بی شمار ، اقتصاد نابود شده و از هم پاشیدگی سازمان ها و انهدام تجهیزات ؛
اکنون بیش از سی و پنج سال است که ما با همان ساختار نیمه دوم جنگ ( دو دستگی ) سعی داریم کشور را پیش برده و به سر منزل توسعه و رشد برسانیم که توفیقی نداشتیم .
بنابراین انتظار داشتن از مردم و مسئولین و کارکنان در احیای از خود گذشتگی ها و کارکرد دوران هشت ساله جنگ ساده لوحانه است .
اینجاست که هر گاه اهداف مردم و حاکمیت مشترک نباشد مردم ، حاکمیت را تنها می گذارند.
#ح_درویشی ✍️
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍24❤4🤔1
♻️تلنگر 📚
ﺭﻭﺯﯼ ﭘﺴﺮﯼ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺪﺭ ﺧﻮﺩ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺎﺷﯿﻨﯽ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﭘﺮپیچ ﻭ ﺧﻢ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﭘﺪﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺳﺨﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﻪ ﺩﺭﻩ ﺳﻘﻮﻁ می کند ،
ﭘﺪﺭ ﺩﺭ ﺟﺎ ﻓﻮﺕ می کند ﺍﻣﺎ ﭘﺴﺮ ﺗﻮﺳﻂ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺍﻣﺪﺍﺩﯼ ﻧﺠﺎﺕ می یاﺑﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ داده می شود
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﯾﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﻪﻣﻼﻗﺎﺕ ﺍﻭ می رود، ﺑﻪ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺷﮕﻔﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ می شود ﮐﻪ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ، ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺍﻭﺳﺖ!
ﺳﻮﺍﻝ:
ﺍﮔﺮ ﭘﺪﺭ ﮐﻮﺩﮎ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﺭﯾﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ؟!
چندثانیه فکر کنید سپس بخوانید؛
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭﯼ ﭼﻨﮓ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﻧﺪﺍﺭد!
ﺁﯾﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻓﮑﺮﺵ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺑﺎﺷﺪ؟!
ﺍﮔﺮ #ﺗﻔﮑﺮ_ﻗﺎﻟﺒﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﻨﺴﯿﺖ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦﺳﻮﺍﻝ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺭﺳﺖ می دادیم،
ﺑﻠﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩ
ﻣﮕﺮ ﻓﻘﻂ یک ﻣﺮﺩ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺭﺋﯿﺲ ﺑﺎﺷﺪ؟!
ﺍﻣﺮﻭﺯه ﻣﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺳﯿﺮ ﺗﻔﮑﺮﺍﺕ ﻗﺎﻟﺒﯽ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﯿﻢ، ﺗﻔﮑﺮ ﻗﺎﻟﺒﯽ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﻨﺴﯿﺖ ﻧﯿﺴﺖ ...
«ﺗﻔﮑﺮ ﻗﺎﻟﺒﯽ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺍﯼ می تواند ﺑﺎشد.»
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
ﺭﻭﺯﯼ ﭘﺴﺮﯼ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺪﺭ ﺧﻮﺩ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺎﺷﯿﻨﯽ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﭘﺮپیچ ﻭ ﺧﻢ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﭘﺪﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺳﺨﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﻪ ﺩﺭﻩ ﺳﻘﻮﻁ می کند ،
ﭘﺪﺭ ﺩﺭ ﺟﺎ ﻓﻮﺕ می کند ﺍﻣﺎ ﭘﺴﺮ ﺗﻮﺳﻂ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺍﻣﺪﺍﺩﯼ ﻧﺠﺎﺕ می یاﺑﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ داده می شود
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﯾﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﻪﻣﻼﻗﺎﺕ ﺍﻭ می رود، ﺑﻪ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺷﮕﻔﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ می شود ﮐﻪ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ، ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺍﻭﺳﺖ!
ﺳﻮﺍﻝ:
ﺍﮔﺮ ﭘﺪﺭ ﮐﻮﺩﮎ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﺭﯾﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ؟!
چندثانیه فکر کنید سپس بخوانید؛
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭﯼ ﭼﻨﮓ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﻧﺪﺍﺭد!
ﺁﯾﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻓﮑﺮﺵ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺑﺎﺷﺪ؟!
ﺍﮔﺮ #ﺗﻔﮑﺮ_ﻗﺎﻟﺒﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﻨﺴﯿﺖ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦﺳﻮﺍﻝ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺭﺳﺖ می دادیم،
ﺑﻠﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩ
ﻣﮕﺮ ﻓﻘﻂ یک ﻣﺮﺩ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺭﺋﯿﺲ ﺑﺎﺷﺪ؟!
ﺍﻣﺮﻭﺯه ﻣﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺳﯿﺮ ﺗﻔﮑﺮﺍﺕ ﻗﺎﻟﺒﯽ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﯿﻢ، ﺗﻔﮑﺮ ﻗﺎﻟﺒﯽ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﻨﺴﯿﺖ ﻧﯿﺴﺖ ...
«ﺗﻔﮑﺮ ﻗﺎﻟﺒﯽ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺍﯼ می تواند ﺑﺎشد.»
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍42👌6❤5👏5
♻️حکایتی از گلستان در جور و ستم
یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند. چون رعیت کم شد؛ ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند.
هر که فریادرس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش
باری به مجلس او در کتاب شاهنامه همیخواندند در زوال مملکت ضحّاک و عهد فریدون.
وزیر ملک را پرسید: هیچ توان دانستن که فریدون که گنج و ملک و حشم نداشت چگونه برو مملکت مقرر شد؟
گفت: آن چنان که شنیدی خلقی برو به تعصب گرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت. گفت: ای مَلِک! چو گرد آمدن خلقی موجب پادشاهیست تو مر خلق را پریشان برای چه میکنی؟ مگر سر پادشاهی کردن نداری؟
همان به که لشکر به جان پروری
که سلطان به لشکر کند سروری
ملک گفت: موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد؟
گفت: پادشه را کرم باید تا برو گرد آیند و رحمت تا در پناه دولتش ایمن نشینند و ترا این هر دو نیست.
نکند جور پیشه سلطانی
که نیاید ز گرگ چوپانی
پادشاهی که طرح ظلم افکند
پای دیوار ملک خویش بکند
ملک را پندِ وزیرِ ناصح، موافق طبع مخالف نیامد؛ روی از این سخن در هم کشید و به زندانش فرستاد.
بسی بر نیامد که بنیعمّ ِ سلطان به منازعت خاستند و ملک پدر خواستند، قومی که از دست تطاول او به جان آمده بودند و پریشان شده بر ایشان گرد آمدند و تقویت کردند تا مُلک از تصرف این به در رفت و بر آنان مقرر شد.
پادشاهی کاو روا دارد ستم بر زیردست
دوستدارش روز سختی دشمن زورآورست
با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین
زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند. چون رعیت کم شد؛ ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند.
هر که فریادرس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش
باری به مجلس او در کتاب شاهنامه همیخواندند در زوال مملکت ضحّاک و عهد فریدون.
وزیر ملک را پرسید: هیچ توان دانستن که فریدون که گنج و ملک و حشم نداشت چگونه برو مملکت مقرر شد؟
گفت: آن چنان که شنیدی خلقی برو به تعصب گرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت. گفت: ای مَلِک! چو گرد آمدن خلقی موجب پادشاهیست تو مر خلق را پریشان برای چه میکنی؟ مگر سر پادشاهی کردن نداری؟
همان به که لشکر به جان پروری
که سلطان به لشکر کند سروری
ملک گفت: موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد؟
گفت: پادشه را کرم باید تا برو گرد آیند و رحمت تا در پناه دولتش ایمن نشینند و ترا این هر دو نیست.
نکند جور پیشه سلطانی
که نیاید ز گرگ چوپانی
پادشاهی که طرح ظلم افکند
پای دیوار ملک خویش بکند
ملک را پندِ وزیرِ ناصح، موافق طبع مخالف نیامد؛ روی از این سخن در هم کشید و به زندانش فرستاد.
بسی بر نیامد که بنیعمّ ِ سلطان به منازعت خاستند و ملک پدر خواستند، قومی که از دست تطاول او به جان آمده بودند و پریشان شده بر ایشان گرد آمدند و تقویت کردند تا مُلک از تصرف این به در رفت و بر آنان مقرر شد.
پادشاهی کاو روا دارد ستم بر زیردست
دوستدارش روز سختی دشمن زورآورست
با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین
زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍21❤7
🔴 ملت ایران فروشکسته نیست
🗒 این سالها روایتی از یک کنشگری جمعی «ملت ایران» در گذشته، در رسانه ها بازنمایی می شود که ناخواسته آنها را ملتی فریب خورده می نماید، آنجه می تواند موجب فرو شکستن اجتماعی یک ملت از درون، تحقیر آن، آسیب به غرور ملی و تردید در توانایی اش نسبت به خرد جمعی و کنشگری جمعی دوباره ای باشد که لازمه رهایی از بحران هاست. اینکه ملتی گمان برد در برهه ای از تاریخ، کودکانه فریب خورده، ترسی کودکانه نیز در درونش می انگیزد که باز هم ممکن است، این فاجعه را تکرار کند. اگر گمان بریم که ملت، تنها شامل یک یا دو نسل است که می تواند نسل های پیشین خود را سرزش کند و قادر به خلق طرحی نو برای نجاتش باشد، سخت در اشتباهیم. ملت، یک کل بهم پیوسته در طول تاریخ است. پس بهتر است بشناسیم چرا ملتی که به باور خود با انقلابش در پی معنا و رهایی و خوشبختی همزمان بود، بدین جا رسید؟
⬅️ اگر دریابیم چرا انسانها به صفت فردی به سراغ تجربهٔ دینی می روند، می توانیم درک کنیم چرا به صفت جمعی، در پی گروه های مذهبی، یا رهبران جنبش ها و انقلاب های دینی بر می خیزند یا حتی حکومتی دینی را کعبه آمال خویش می دانند. در نظر «ویلیام جیمز»، تجربه دینی یکی از عمیقترین مسیرهای رهایی درونی انسان است. او نشان میدهد که دین اصیل از دل بحرانهای فردی، اضطراب و احساس پوچی برمیخیزد و با تسلیم به امر برتر، فرد را از زخمهای درونی آزاد میکند و به او معنا، رهایی و آرامش میبخشد؛ اما چرا همین تجربه شخصی میتواند در سطح اجتماعی به خلاف این منتهی شود؟
⬅️ جیمز میگوید انسان در بحرانهای روانی، مقاومتهای سرسختانه ذهنی (بر سر اینکه تنها با اتکا به ظرفیت های عینی خودم و به تنهایی می توانم از پس امور برایم) و همچنین ترسهای درونیِ خود را رها میکند و به یک امر برتر تسلیم میشود. این تسلیم، برخلاف تصور سطحی، به معنای نابودی فرد نیست؛ بلکه راهی برای کشف نیروی درونی و رهایی است. فردی با تجربهٔ معنوی واقعی، زندگیاش عمیقتر، اخلاقیاتش خودانگیخته و توانایی عملش افزایش می یابد. از اضطراب رها میشود و می تواند رشد و خودآگاهی عمیق یابد.
⬅️ اما هنگامی که بحرانهای روانی فردی به صورت جمعی احساس شوند و به واقع یا به طور بازنمایی شده، افراد به صورت جمعی خود را درگیر بحران معنا، هویت و یا بحران های عینی تر مانند شکاف های اجتماعی یا غیره تصور یا ادراک کنند، همان نیاز به تسلیم میتواند شکل خطرناکی به خود بگیرد. به گونه ای که جامعه، مشابه افراد، به دنبال راهی برای کاهش اضطراب و بازسازی معنا می رود و ناخودآگاه جمعی خواستار «پناهگاه» میشود که رهبر کاریزماتیک میتواند این نقش را بازی کند. همان نیروی برتر که در سطح فردی شفابخش بود، اکنون در قالب انسانی نمایان میشود که وعدهٔ هدایت، امنیت و نجات میدهد. در این سطح، تجربهٔ معنوی فردی به شکل «تسلیم به رهبر» در میآید. آزادی روانی فرد جای خود را به وابستگی جمعی میدهد و مسئولیت اخلاقی مستقل به اطاعت از یک امر مقدس زمینی تبدیل میشود.
⬅️ ولی در ادامه، وقتی رهبر، نماینده امر الهی معرفی شود، انتقاد از او به عنوان مخالفت با حقیقت مقدس تفسیر میشود و خشونت علیه مخالفان مشروعیت پیدا میکند. فرآیندی که ویلیام جیمز برای تجربهٔ فردی توصیف میکند، «تسلیم و رهایی» در اینجا به ابزار کنترل و سرکوب بدل میشود. همان نیاز به معنا و امنیت که در سطح فردی مفید بود، اکنون زمینهساز بنیادگرایی و الهیات سیاسی میشود. در این مرحله، دین دیگر ابزار رشد شخصی نیست؛ بلکه چارچوبی برای مشروعیت قدرت و تولید انقیاد جمعی است. گروهها با ترکیب «ما» و «آنها» به تقابل، دشمنسازی و حتی خشونت میپردازند، در حالی که در سطح فردی همان تجربه میتوانست شفابخش و رهاییبخش باشد.
⬅️ ملت در اینجا فریب نخورده؛ بلکه از نگاه جیمز می توان دریافت که تنها در پی همان تجربه درونی فردی، در سطح اجتماعی بوده؛ گرچه شاید بسیاری فریبکارانه عمل کردند؛ اما به طور حتم بسیاری از نخبگان نیز بخشی از این ملت و دچار خطای تحلیلی در تعمیم امر فردی به امر جمعی بودند. تعمیم سطحی که فرد در آن با تسلیم به امر برتر، معنا، رهایی، آگاهی درونی و رشد می یابد و از انقیاد هر خودکامگی رها می شود، به سطح جمعی که تسلیم به رهبر، میتواند ایدئولوژی، استبداد، تبعیت محض، خشونت و در یک کلمه، بنیادگرایی تولید کند.
⬅️ این تغایرِ به ظاهر توام با فریبکاری و فریب خوردگی نه نتیجهٔ دین است نه به معنای وجود ملتی ناتوان و احساسی؛ بلکه نتیجهٔ مصادره تجربهٔ معنوی توسط قدرت سیاسی است که بخشی از آن ساختاری و بخش دیگر آن منفعت طلبانه و جاه طلبانه است. پس در معنای تاریخی اش این ملت همچنان قادر است مسیر رهایی فردی اش را با کنشگری جمعی بپوید و باید باور داشت، ملت ایران فروشکسته نیست.
مرضیه حاجی هاشمی✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
🗒 این سالها روایتی از یک کنشگری جمعی «ملت ایران» در گذشته، در رسانه ها بازنمایی می شود که ناخواسته آنها را ملتی فریب خورده می نماید، آنجه می تواند موجب فرو شکستن اجتماعی یک ملت از درون، تحقیر آن، آسیب به غرور ملی و تردید در توانایی اش نسبت به خرد جمعی و کنشگری جمعی دوباره ای باشد که لازمه رهایی از بحران هاست. اینکه ملتی گمان برد در برهه ای از تاریخ، کودکانه فریب خورده، ترسی کودکانه نیز در درونش می انگیزد که باز هم ممکن است، این فاجعه را تکرار کند. اگر گمان بریم که ملت، تنها شامل یک یا دو نسل است که می تواند نسل های پیشین خود را سرزش کند و قادر به خلق طرحی نو برای نجاتش باشد، سخت در اشتباهیم. ملت، یک کل بهم پیوسته در طول تاریخ است. پس بهتر است بشناسیم چرا ملتی که به باور خود با انقلابش در پی معنا و رهایی و خوشبختی همزمان بود، بدین جا رسید؟
⬅️ اگر دریابیم چرا انسانها به صفت فردی به سراغ تجربهٔ دینی می روند، می توانیم درک کنیم چرا به صفت جمعی، در پی گروه های مذهبی، یا رهبران جنبش ها و انقلاب های دینی بر می خیزند یا حتی حکومتی دینی را کعبه آمال خویش می دانند. در نظر «ویلیام جیمز»، تجربه دینی یکی از عمیقترین مسیرهای رهایی درونی انسان است. او نشان میدهد که دین اصیل از دل بحرانهای فردی، اضطراب و احساس پوچی برمیخیزد و با تسلیم به امر برتر، فرد را از زخمهای درونی آزاد میکند و به او معنا، رهایی و آرامش میبخشد؛ اما چرا همین تجربه شخصی میتواند در سطح اجتماعی به خلاف این منتهی شود؟
⬅️ جیمز میگوید انسان در بحرانهای روانی، مقاومتهای سرسختانه ذهنی (بر سر اینکه تنها با اتکا به ظرفیت های عینی خودم و به تنهایی می توانم از پس امور برایم) و همچنین ترسهای درونیِ خود را رها میکند و به یک امر برتر تسلیم میشود. این تسلیم، برخلاف تصور سطحی، به معنای نابودی فرد نیست؛ بلکه راهی برای کشف نیروی درونی و رهایی است. فردی با تجربهٔ معنوی واقعی، زندگیاش عمیقتر، اخلاقیاتش خودانگیخته و توانایی عملش افزایش می یابد. از اضطراب رها میشود و می تواند رشد و خودآگاهی عمیق یابد.
⬅️ اما هنگامی که بحرانهای روانی فردی به صورت جمعی احساس شوند و به واقع یا به طور بازنمایی شده، افراد به صورت جمعی خود را درگیر بحران معنا، هویت و یا بحران های عینی تر مانند شکاف های اجتماعی یا غیره تصور یا ادراک کنند، همان نیاز به تسلیم میتواند شکل خطرناکی به خود بگیرد. به گونه ای که جامعه، مشابه افراد، به دنبال راهی برای کاهش اضطراب و بازسازی معنا می رود و ناخودآگاه جمعی خواستار «پناهگاه» میشود که رهبر کاریزماتیک میتواند این نقش را بازی کند. همان نیروی برتر که در سطح فردی شفابخش بود، اکنون در قالب انسانی نمایان میشود که وعدهٔ هدایت، امنیت و نجات میدهد. در این سطح، تجربهٔ معنوی فردی به شکل «تسلیم به رهبر» در میآید. آزادی روانی فرد جای خود را به وابستگی جمعی میدهد و مسئولیت اخلاقی مستقل به اطاعت از یک امر مقدس زمینی تبدیل میشود.
⬅️ ولی در ادامه، وقتی رهبر، نماینده امر الهی معرفی شود، انتقاد از او به عنوان مخالفت با حقیقت مقدس تفسیر میشود و خشونت علیه مخالفان مشروعیت پیدا میکند. فرآیندی که ویلیام جیمز برای تجربهٔ فردی توصیف میکند، «تسلیم و رهایی» در اینجا به ابزار کنترل و سرکوب بدل میشود. همان نیاز به معنا و امنیت که در سطح فردی مفید بود، اکنون زمینهساز بنیادگرایی و الهیات سیاسی میشود. در این مرحله، دین دیگر ابزار رشد شخصی نیست؛ بلکه چارچوبی برای مشروعیت قدرت و تولید انقیاد جمعی است. گروهها با ترکیب «ما» و «آنها» به تقابل، دشمنسازی و حتی خشونت میپردازند، در حالی که در سطح فردی همان تجربه میتوانست شفابخش و رهاییبخش باشد.
⬅️ ملت در اینجا فریب نخورده؛ بلکه از نگاه جیمز می توان دریافت که تنها در پی همان تجربه درونی فردی، در سطح اجتماعی بوده؛ گرچه شاید بسیاری فریبکارانه عمل کردند؛ اما به طور حتم بسیاری از نخبگان نیز بخشی از این ملت و دچار خطای تحلیلی در تعمیم امر فردی به امر جمعی بودند. تعمیم سطحی که فرد در آن با تسلیم به امر برتر، معنا، رهایی، آگاهی درونی و رشد می یابد و از انقیاد هر خودکامگی رها می شود، به سطح جمعی که تسلیم به رهبر، میتواند ایدئولوژی، استبداد، تبعیت محض، خشونت و در یک کلمه، بنیادگرایی تولید کند.
⬅️ این تغایرِ به ظاهر توام با فریبکاری و فریب خوردگی نه نتیجهٔ دین است نه به معنای وجود ملتی ناتوان و احساسی؛ بلکه نتیجهٔ مصادره تجربهٔ معنوی توسط قدرت سیاسی است که بخشی از آن ساختاری و بخش دیگر آن منفعت طلبانه و جاه طلبانه است. پس در معنای تاریخی اش این ملت همچنان قادر است مسیر رهایی فردی اش را با کنشگری جمعی بپوید و باید باور داشت، ملت ایران فروشکسته نیست.
مرضیه حاجی هاشمی✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤18🔥1👌1
♻️پزشکیان را بازداشت کنید !*
~مسعود پزشکیان رییسجمهور، در سفر به ارومیه میگوید:~
*ترکیه نفت و گاز ندارد، ژاپن و کره هم ندارند، نفت میخرند و وضعیت آنها از ما بهتر است و زندگیشان هم خیلی خوب است.*
او اضافه میکند:
*"اما ما نفت و گاز داریم ولی گرسنه هستیم."*
بدون شک، این سخنان جناب رییس جمهور جرم
و از مصادیق بارز "نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی" است.
*با توجه به سابقه درخشان قوه قضایه در این باره طی بیش از سه دهه اخیر، با تشکیل پروندهها، دادگاهها زندانها، بازداشتها، توقیفها و ویرانکردنها !*
مگر آن همه اتهامی که با همین نام، طی سالها به خیک این روزنامهها و روزنامهنگاران بدبخت بستند و هنوز هم میبندند و دسته دسته آنها را توقیف و زندانی میکردند
و میکنند، خیلی سهمگینتر و خطرناکتر از این سخنان جناب آقای رییس جمهور بوده و هست؟
*ضمن آنکه آقای پزشکیان در تکمیل همین سخنان مشوشاش میگوید:* *مقصر این وضعیت هم نه آمریکاست و نه هیچ دشمن خارجی دیگری*
*خود ما هستیم که وضع و اوضاع کشور و مردم را*
*به اینجا رساندیم.....*
~دموکراسی خواهان ایران~
https://www.tg-me.com/darvishane49
~مسعود پزشکیان رییسجمهور، در سفر به ارومیه میگوید:~
*ترکیه نفت و گاز ندارد، ژاپن و کره هم ندارند، نفت میخرند و وضعیت آنها از ما بهتر است و زندگیشان هم خیلی خوب است.*
او اضافه میکند:
*"اما ما نفت و گاز داریم ولی گرسنه هستیم."*
بدون شک، این سخنان جناب رییس جمهور جرم
و از مصادیق بارز "نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی" است.
*با توجه به سابقه درخشان قوه قضایه در این باره طی بیش از سه دهه اخیر، با تشکیل پروندهها، دادگاهها زندانها، بازداشتها، توقیفها و ویرانکردنها !*
مگر آن همه اتهامی که با همین نام، طی سالها به خیک این روزنامهها و روزنامهنگاران بدبخت بستند و هنوز هم میبندند و دسته دسته آنها را توقیف و زندانی میکردند
و میکنند، خیلی سهمگینتر و خطرناکتر از این سخنان جناب آقای رییس جمهور بوده و هست؟
*ضمن آنکه آقای پزشکیان در تکمیل همین سخنان مشوشاش میگوید:* *مقصر این وضعیت هم نه آمریکاست و نه هیچ دشمن خارجی دیگری*
*خود ما هستیم که وضع و اوضاع کشور و مردم را*
*به اینجا رساندیم.....*
~دموکراسی خواهان ایران~
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👌41❤7👍3
♻️ زندان بدون مرز*
■بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار داد.
□حدود ۱۰۰۰ نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه قوانین و استانداردهای بین المللی برخوردار بود. در این زندان همه امکاناتی که باید یک زندان، طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد، وجود داشت. این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان فرار نیز تا حدی وجود داشت. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. در آن از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد، اما...
●اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود. عجیب اینکه زندانیان به مرگ طبیعی میمردند. با این که حتی امکانات فرار هم وجود داشت! اما زندانیان فرار نمیکردند. بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند! زندانی ها، احترام به درجات نظامی مافوق را میان خودشان رعایت نمیکردند، و در عوض عموماً با زندانبانان کره ای طرح دوستی میریختند.
○دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:
▪︎در این اردوگاه، فقط "نامه هایی که حاوی خبرهای بد بود" را به دست زندانیان میرساندند و نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشد.
▪︎هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که "به دوستان خود خیانت کرده اند" یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند.
▪︎هر کس که "جاسوسی" سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود و معلوم شده بود خلافی کرده، هیچ نوع تنبیهی نمیشد. در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) "عادت" کرده بودند.
■تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به "نقطه مرگ" رسانده است، چرا که:
۱. با دریافت خبرهای انتخاب شده (فقط منفی) "امید از بین میرفت".
۲. با جاسوسی، "عزت نفس" زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.
۳. "با تعریف خیانت ها"، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت. و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و "مرگ های خاموش" کافی بود. این سبک شکنجه، "شکنجه خاموش" نامیده میشود.
■اگر این روزها فقط خبرهای بد میشنويم؛ اگر هیچکدام به فکر عزت نفس مان نيستيم؛ و اگر همگي در فکر زدن پنبه همدیگر هستيم، به سندرم «شکنجه خاموش» مبتلا شده ايم.
□این روزها همه، فقط خبرهای بد را به گوشمان میرسانند، مشکلات را که کم هم نیستند برجسته می کنند و ما هم استقبال میکنیم:
- دلار گران شده ...
- طلا گران شده ...
- کار و شغلی وجود ندارد ...
- ساختمان و یا مکانی آتش گرفت ...
- زورگیری در ملاء عام...
○چقدر با دلیل و بی دلیل به خودمان بد میگوییم و لذت میبریم، به خودمان فحش میدهیم و کیف می کنیم و میخندیم، اقوام مختلف ایرانی را مسخره می کنیم و بعد، همه با هم، کل ایران را! ... این روزها همه حس می کنند در زندانی بی حد و مرز، دوران بی پایان محکومیت خود را می گذرانند.... غافل از آنکه همه اینها می تواند یک برنامه آگاهانه باشد برای از پای درآوردن یک ملّت!
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
■بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار داد.
□حدود ۱۰۰۰ نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه قوانین و استانداردهای بین المللی برخوردار بود. در این زندان همه امکاناتی که باید یک زندان، طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد، وجود داشت. این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان فرار نیز تا حدی وجود داشت. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. در آن از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد، اما...
●اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود. عجیب اینکه زندانیان به مرگ طبیعی میمردند. با این که حتی امکانات فرار هم وجود داشت! اما زندانیان فرار نمیکردند. بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند! زندانی ها، احترام به درجات نظامی مافوق را میان خودشان رعایت نمیکردند، و در عوض عموماً با زندانبانان کره ای طرح دوستی میریختند.
○دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:
▪︎در این اردوگاه، فقط "نامه هایی که حاوی خبرهای بد بود" را به دست زندانیان میرساندند و نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشد.
▪︎هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که "به دوستان خود خیانت کرده اند" یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند.
▪︎هر کس که "جاسوسی" سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود و معلوم شده بود خلافی کرده، هیچ نوع تنبیهی نمیشد. در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) "عادت" کرده بودند.
■تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به "نقطه مرگ" رسانده است، چرا که:
۱. با دریافت خبرهای انتخاب شده (فقط منفی) "امید از بین میرفت".
۲. با جاسوسی، "عزت نفس" زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.
۳. "با تعریف خیانت ها"، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت. و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و "مرگ های خاموش" کافی بود. این سبک شکنجه، "شکنجه خاموش" نامیده میشود.
■اگر این روزها فقط خبرهای بد میشنويم؛ اگر هیچکدام به فکر عزت نفس مان نيستيم؛ و اگر همگي در فکر زدن پنبه همدیگر هستيم، به سندرم «شکنجه خاموش» مبتلا شده ايم.
□این روزها همه، فقط خبرهای بد را به گوشمان میرسانند، مشکلات را که کم هم نیستند برجسته می کنند و ما هم استقبال میکنیم:
- دلار گران شده ...
- طلا گران شده ...
- کار و شغلی وجود ندارد ...
- ساختمان و یا مکانی آتش گرفت ...
- زورگیری در ملاء عام...
●این روزها کمتر کسی به فکر عزت نفس ما ایرانیان هست!
شما چطور فکر میکنید؟
- ما ایرانیها دزدیم!
- ما ایرانیها همه کارهایمان اشتباه است!
- ما ایرانیها هیچی نیستیم!
- ما ایرانی ها از زیر کار درمیرویم! ...
- ما هیچ پیشرفتی نکردیم!
- ما ایرانیها هیچ هنری نداریم!
- همه عیب ها را ما ایرانیها ، یکجا داریم!
○چقدر با دلیل و بی دلیل به خودمان بد میگوییم و لذت میبریم، به خودمان فحش میدهیم و کیف می کنیم و میخندیم، اقوام مختلف ایرانی را مسخره می کنیم و بعد، همه با هم، کل ایران را! ... این روزها همه حس می کنند در زندانی بی حد و مرز، دوران بی پایان محکومیت خود را می گذرانند.... غافل از آنکه همه اینها می تواند یک برنامه آگاهانه باشد برای از پای درآوردن یک ملّت!
#قلمـبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👏11❤5👍3👌2👎1
♻️️ *وقتی آموزش هم فروشی میشود*
از « خرِ شِرِک » در کلاس درس تا دلارهای عراقی در دانشگاه؛ وقتی پول جای حرمت و قانون را می گیرد
چند شب پیش، در یک محفل دوستانه، یکی از حاضران که دبیر آموزش و پرورش است، خاطره ای را از همکارش بازگو کرد؛ روایتی آنقدر تلخ و غمانگیز که جمع را در بُهت و سکوت فرو برد.
او نقل کرد که سال تحصیلی گذشته در یکی از مدارس متوسطه غیردولتی همدان، سرِ کلاس عربی، چند دانشآموز در انتهای کلاس مشغول بگو و بخند بودند.
دبیر عربی با لحنی آرام میپرسد:
«به چی میخندید؟»
یکی از دانشآموزان با گستاخی جواب میدهد:
«آقا، به شما میخندیم!»
معلم جا میخورد و میپرسد:
«به من؟ مگه من خندهدارم؟ به چی از من میخندید؟»
همان دانشآموز با صدای بلند میگوید:
«آقا، شما شبیه خرِ شِرِک هستید!»
کلاس از خنده میترکد.
آن دبیر عربی، دلشکسته، به دفتر مدیر میرود و میگوید:
«یا این دانشآموز باید در این مدرسه بماند یا من.»
پاسخ مدیر اما تکاندهنده است:
«این دانشآموز بیست و چند میلیون تومان شهریه داده. اگر اخراجش کنیم باید پولش را پس بدهیم. اگر نمیتوانی تحمل کنی، برو.»
وقتی معلم با ناباوری میپرسد: «یعنی پول مهمتر از احترام معلمه؟»
مدیر با خونسردی میگوید:
«بله؛ دانشآموز برای ما درآمد دارد و معلم هزینه. یک مدیر عاقل درآمد را نگه میدارد، نه هزینه را!»
و معلم، میرود…
میرود تا بماند مدرسهای که در آن حرمت، جای خود را به سود داده است.
این فقط یک خاطره نیست؛
سندی است از فروپاشی اخلاقی در نظام آموزشِ پولی.
*وقتی مدرسه به بنگاه اقتصادی تبدیل شود، معلم دیگر محترم نیست، بلکه* *«قابلجایگزینی» است.*
*و وقتی دانشآموز «مشتری» شود، تربیت از معنا تهی میشود.*
اما بیماری فقط در مدارس نیست.
در دانشگاههای همدان، دانشجویان عراقی هر ترم صدها و شاید هزاران دلار شهریه میپردازند؛
و اگر تخلفی کنند، برخوردی نمیشود، چون حذفشان یعنی از دست دادن «منبع درآمد. آنهم درآمد ارزی».
*پول جای قانون را گرفته است؛*
*و دلار، جای اخلاق را.*
آقای استاندار همدان!
️ آقای حاجیبابایی!
*چشم بستن بر این واقعیت یعنی مشارکت در سقوط.*
مدیرکلی که در برابر تحقیر معلم سکوت میکند و آموزش را به تجارت سپرده، شایستهی ماندن نیست.
اگر حرمت معلم در همدان فروخته میشود، مسئولش مدیر کلی است که با حمایتهای بیجای سیاسی سر پا مانده است.
*تا وقتی آموزش را «میفروشیم»، حرمت معلم را «میبازیم» و تا وقتی دانشگاه با دلار اداره میشود، تربیت جایش را به تجارت میدهد.*
و در پایان - برای آنان که هنوز در تردیدند یا بخواهند حقیقت را لمس کنند:
نامِ معلم و نامِ آموزشگاه در اختیار مدیر کانال «نگاه همدان» است؛
اگر ارادهای برای پیگیری و برخورد واقعی وجود داشته باشد، آمادهایم آن را در اختیار قرار دهیم.
گرچه تجربه نشان داده، در این شهر، گاهی حتی حقیقت هم صرفهی اقتصادی ندارد.
.................................
پرویز محمدی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
از « خرِ شِرِک » در کلاس درس تا دلارهای عراقی در دانشگاه؛ وقتی پول جای حرمت و قانون را می گیرد
چند شب پیش، در یک محفل دوستانه، یکی از حاضران که دبیر آموزش و پرورش است، خاطره ای را از همکارش بازگو کرد؛ روایتی آنقدر تلخ و غمانگیز که جمع را در بُهت و سکوت فرو برد.
او نقل کرد که سال تحصیلی گذشته در یکی از مدارس متوسطه غیردولتی همدان، سرِ کلاس عربی، چند دانشآموز در انتهای کلاس مشغول بگو و بخند بودند.
دبیر عربی با لحنی آرام میپرسد:
«به چی میخندید؟»
یکی از دانشآموزان با گستاخی جواب میدهد:
«آقا، به شما میخندیم!»
معلم جا میخورد و میپرسد:
«به من؟ مگه من خندهدارم؟ به چی از من میخندید؟»
همان دانشآموز با صدای بلند میگوید:
«آقا، شما شبیه خرِ شِرِک هستید!»
کلاس از خنده میترکد.
آن دبیر عربی، دلشکسته، به دفتر مدیر میرود و میگوید:
«یا این دانشآموز باید در این مدرسه بماند یا من.»
پاسخ مدیر اما تکاندهنده است:
«این دانشآموز بیست و چند میلیون تومان شهریه داده. اگر اخراجش کنیم باید پولش را پس بدهیم. اگر نمیتوانی تحمل کنی، برو.»
وقتی معلم با ناباوری میپرسد: «یعنی پول مهمتر از احترام معلمه؟»
مدیر با خونسردی میگوید:
«بله؛ دانشآموز برای ما درآمد دارد و معلم هزینه. یک مدیر عاقل درآمد را نگه میدارد، نه هزینه را!»
و معلم، میرود…
میرود تا بماند مدرسهای که در آن حرمت، جای خود را به سود داده است.
این فقط یک خاطره نیست؛
سندی است از فروپاشی اخلاقی در نظام آموزشِ پولی.
*وقتی مدرسه به بنگاه اقتصادی تبدیل شود، معلم دیگر محترم نیست، بلکه* *«قابلجایگزینی» است.*
*و وقتی دانشآموز «مشتری» شود، تربیت از معنا تهی میشود.*
اما بیماری فقط در مدارس نیست.
در دانشگاههای همدان، دانشجویان عراقی هر ترم صدها و شاید هزاران دلار شهریه میپردازند؛
و اگر تخلفی کنند، برخوردی نمیشود، چون حذفشان یعنی از دست دادن «منبع درآمد. آنهم درآمد ارزی».
*پول جای قانون را گرفته است؛*
*و دلار، جای اخلاق را.*
آقای استاندار همدان!
️ آقای حاجیبابایی!
*چشم بستن بر این واقعیت یعنی مشارکت در سقوط.*
مدیرکلی که در برابر تحقیر معلم سکوت میکند و آموزش را به تجارت سپرده، شایستهی ماندن نیست.
اگر حرمت معلم در همدان فروخته میشود، مسئولش مدیر کلی است که با حمایتهای بیجای سیاسی سر پا مانده است.
*تا وقتی آموزش را «میفروشیم»، حرمت معلم را «میبازیم» و تا وقتی دانشگاه با دلار اداره میشود، تربیت جایش را به تجارت میدهد.*
و در پایان - برای آنان که هنوز در تردیدند یا بخواهند حقیقت را لمس کنند:
نامِ معلم و نامِ آموزشگاه در اختیار مدیر کانال «نگاه همدان» است؛
اگر ارادهای برای پیگیری و برخورد واقعی وجود داشته باشد، آمادهایم آن را در اختیار قرار دهیم.
گرچه تجربه نشان داده، در این شهر، گاهی حتی حقیقت هم صرفهی اقتصادی ندارد.
.................................
پرویز محمدی ✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤9👍4🤬3🔥2😢1
