Forwarded from cheker
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟢طرح دانش بنیان دانشگاه تبریز=کشت جلبک بیوفنس=رویش مجدد موهای از دست رفته🟢
نصیحت دوستانه این کارشناس در مورد ریزش مو خیلی جالبه😇
راهکار علمی برای بازگرداندن زیبایی طبیعی🩵💙
☎️ برای دریافت مشاوره ی رایگان و همچنین بهره مندی از شرایط فروش فوق العاده محصولات با قیمت تولید با توجه به شرایط کنونی همین حالا وارد لینک زیر شوید👇
https://landing.saamim.com/bZgXB
https://landing.saamim.com/bZgXB
نصیحت دوستانه این کارشناس در مورد ریزش مو خیلی جالبه😇
راهکار علمی برای بازگرداندن زیبایی طبیعی🩵💙
☎️ برای دریافت مشاوره ی رایگان و همچنین بهره مندی از شرایط فروش فوق العاده محصولات با قیمت تولید با توجه به شرایط کنونی همین حالا وارد لینک زیر شوید👇
https://landing.saamim.com/bZgXB
https://landing.saamim.com/bZgXB
در شهری که هنوز صدای شلیکها در گوشهای خسته مردم تکرار میشود، اما دیگر کسی به آنها توجهی نمیکند، ما با ترسی زندگی میکنیم که نامش را نمیدانیم و نه خواستهایم بشناسیم. ترسی که مثل سایهای سنگین روی شانههایمان افتاده و نمیگذارد حتی در خلوت خودمان نفس راحتی بکشیم. آن ترس، نه فقط از آن لحظههای خونین، که ریشهای است در حس ناامنی دائمی؛ در زخمهای روانی که مثل آتش زیر خاکستر میسوزند. آدمهایی که هنوز نمیدانند چرا به جمعی که روزی امید داشتند تعلق ندارند، چرا در خیابانهای خالی هم، همسایهای نزدیک اما دورند، و چرا هر لبخندی روی صورتشان به زور به جا میآید.در این میان، شهر پر شده از هزار روایت تحلیلشده؛ روزنامهها و شبکهها با دهها کارشناس، راهکارهای نجات، پیشبینیها و نسخههای آرامش میپیچند. اما انگار همه فقط خرواری از صداهای نامفهوماند که در ذهنهای گیج ما فقط صدای خستگی را بلندتر میکنند.
ما خستهایم؛ نه فقط از جنگ، از هزار جنگ دیگر که در درونمان جریان دارد، در تکهتکه شدن هویتهایمان، در سکوتی که کسی آن را نمیشنود.شاید تنها چیزی که هنوز جا نخورده، حس انزوایی است که هیچ دادهای نمیتواند آمارش را نشان دهد. حس تنهایی در جمع، ترسی که نمیشود به زبان آورد، اندوهی که مرز ندارد.
روزی دوستی از دوردستهای آشنا گفت: «ترس واقعی، نه از گلولهها که از بازماندن در لحظههایی است که میبایست مُرد و نشد.» جملهای ساده اما آتشین که تا اعماق وجود میسوزاند و روی زخمها نمک میپاشد.
حال چند دهه پس از آخرین گلوله، هنوز بازماندهایم با ترسی که پشت تمام انتخابها، تصمیمها و قدمهایمان نشسته؛ ترسی که مثل باری سنگین روی قلبها سنگینی میکند، اما هیچکس آن را لمس نمیکند.اما اگر لحظهای چشمهایمان را ببندیم و سکوت کنیم، شاید بتوانیم صدای آن ترس را بهتر بشنویم، نه آن ترسی که خبرها میگویند، بلکه صدای واقعی ترش، نجواگونه و نزدیک، حکایتگر تنهایی و رهایی همزمان.
و این را میتوانم بگویم، بدون آنکه بخواهم حرفی بزنم که روی کاغذ بماند؛ جهان، همیشه به زخمهایی که نمیبینیم، زندهتر است.
#سعید_پوربهشت
ما خستهایم؛ نه فقط از جنگ، از هزار جنگ دیگر که در درونمان جریان دارد، در تکهتکه شدن هویتهایمان، در سکوتی که کسی آن را نمیشنود.شاید تنها چیزی که هنوز جا نخورده، حس انزوایی است که هیچ دادهای نمیتواند آمارش را نشان دهد. حس تنهایی در جمع، ترسی که نمیشود به زبان آورد، اندوهی که مرز ندارد.
روزی دوستی از دوردستهای آشنا گفت: «ترس واقعی، نه از گلولهها که از بازماندن در لحظههایی است که میبایست مُرد و نشد.» جملهای ساده اما آتشین که تا اعماق وجود میسوزاند و روی زخمها نمک میپاشد.
حال چند دهه پس از آخرین گلوله، هنوز بازماندهایم با ترسی که پشت تمام انتخابها، تصمیمها و قدمهایمان نشسته؛ ترسی که مثل باری سنگین روی قلبها سنگینی میکند، اما هیچکس آن را لمس نمیکند.اما اگر لحظهای چشمهایمان را ببندیم و سکوت کنیم، شاید بتوانیم صدای آن ترس را بهتر بشنویم، نه آن ترسی که خبرها میگویند، بلکه صدای واقعی ترش، نجواگونه و نزدیک، حکایتگر تنهایی و رهایی همزمان.
و این را میتوانم بگویم، بدون آنکه بخواهم حرفی بزنم که روی کاغذ بماند؛ جهان، همیشه به زخمهایی که نمیبینیم، زندهتر است.
#سعید_پوربهشت
محبوبم،
من دائما شما را دوست دارم.
چه در گرانی،
چه در ارزانی،
چه در تحريم،
چه در جنگ،
چه در صلح،
من دائما شما را دوست دارم.
چه سير باشم، چه گرسنه،
چه شادمان باشم، چه غمگين،
من دائما شما را دوست دارم.
خوابم، شما را دوست دارم.
بيدار میشوم، شما را دوست میدارم.
من دائما شما را دوست دارم.
👤محمد صالح علاء
💟@dialecticofsolitude
من دائما شما را دوست دارم.
چه در گرانی،
چه در ارزانی،
چه در تحريم،
چه در جنگ،
چه در صلح،
من دائما شما را دوست دارم.
چه سير باشم، چه گرسنه،
چه شادمان باشم، چه غمگين،
من دائما شما را دوست دارم.
خوابم، شما را دوست دارم.
بيدار میشوم، شما را دوست میدارم.
من دائما شما را دوست دارم.
👤محمد صالح علاء
💟@dialecticofsolitude
نگذار روزی بگذرد،
و تو از یک اثر هنری بزرگ،
از قطعهای از مشاهير موسیقی،
و از بخشی از يک کتاب بزرگ، لذت نبرى.
دنیای متفاوتی را تجربه کنید.
کانال فرهنگی، ادبی، هنری 🪷 هوای حوا🪷
@Havaye_Havva
@Havaye_Havva
و تو از یک اثر هنری بزرگ،
از قطعهای از مشاهير موسیقی،
و از بخشی از يک کتاب بزرگ، لذت نبرى.
دنیای متفاوتی را تجربه کنید.
کانال فرهنگی، ادبی، هنری 🪷 هوای حوا🪷
@Havaye_Havva
@Havaye_Havva