حماقت بزرگی است که آدمی به منظور برنده شدن در بيرون، در درون ببازد.
يعنی برای شوکت، مقام، تجملات و عنوان،
آرامش، اوقات فراغت و استقلال خود را بطور کامل يا به طور عمد فدا کند.
👤آرتور شوپنهاور
💟@dialecticofsolitude
يعنی برای شوکت، مقام، تجملات و عنوان،
آرامش، اوقات فراغت و استقلال خود را بطور کامل يا به طور عمد فدا کند.
👤آرتور شوپنهاور
💟@dialecticofsolitude
#بهترین_متنهایی_که_خوانده_ام
من همیشه به تصمیم اول احترام می‌گذارم.
تصمیم اولی که به ذهنت می‌رسد، با همه‌ی جان گرفته می‌شود. تصمیم دوم با عقل و تصمیم سوم با ترس.
👤رضا امیرخانی
💟@dialecticofsolitude
من همیشه به تصمیم اول احترام می‌گذارم.
تصمیم اولی که به ذهنت می‌رسد، با همه‌ی جان گرفته می‌شود. تصمیم دوم با عقل و تصمیم سوم با ترس.
👤رضا امیرخانی
💟@dialecticofsolitude
همه عاشق شدن را بلدند؛
اما فقط افراد کمی هستند که بلدند چگونه در عشق با یک نفر، برای مدتی طولانی بمانند.
👤آنا گاوالدا
💟@dialecticofsolitude
اما فقط افراد کمی هستند که بلدند چگونه در عشق با یک نفر، برای مدتی طولانی بمانند.
👤آنا گاوالدا
💟@dialecticofsolitude
#بهترین_متنهایی_که_خوانده_ام
گاهی اوقات به نظرم می رسد که طلسمی شوم و خبیث بر سر شهر سایه افکنده است؛
وقتی همه خوابیده بودند جادوگری قدرتمند لبخند را از روی لبان مردم زدوده و به جای آن اندوه و کدورت بر چهره ها پاشیده است،
فقط بغض و کینه، تهاجم و زورگویی برای انسان ها باقی گذاشته است.
👤سوزانا تامارو
💟@dialecticofsolitude
گاهی اوقات به نظرم می رسد که طلسمی شوم و خبیث بر سر شهر سایه افکنده است؛
وقتی همه خوابیده بودند جادوگری قدرتمند لبخند را از روی لبان مردم زدوده و به جای آن اندوه و کدورت بر چهره ها پاشیده است،
فقط بغض و کینه، تهاجم و زورگویی برای انسان ها باقی گذاشته است.
👤سوزانا تامارو
💟@dialecticofsolitude
یک مرتبه
دستم را در دست‌هایت گرفتی،
و سالهاست عاشقانه نوشتن‌هایم
بند نمی‌آید.
👤علیرضا اسفندیاری
💟@dialecticofsolitude
دستم را در دست‌هایت گرفتی،
و سالهاست عاشقانه نوشتن‌هایم
بند نمی‌آید.
👤علیرضا اسفندیاری
💟@dialecticofsolitude
#بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
آقا سید جانم زن جماعت نه دلخوش به طلای مچ تا آرنج دارد و نه حریر و ململ و ارابه چار اسبه، همین که مردش ملتفت باشد ابرویش وسمه دارد، و در سفره ی چاشت تربچه نقلی ها را چهار قاچ کرده در بشقاب سبزی گذاشته برایش بس است؛
همین که مردش دل به دلش بدهد کفایت است.
👤حامد عسکری
📚پریدخت، مراسلات پاریس طهران
💟@dialecticofsolitude
آقا سید جانم زن جماعت نه دلخوش به طلای مچ تا آرنج دارد و نه حریر و ململ و ارابه چار اسبه، همین که مردش ملتفت باشد ابرویش وسمه دارد، و در سفره ی چاشت تربچه نقلی ها را چهار قاچ کرده در بشقاب سبزی گذاشته برایش بس است؛
همین که مردش دل به دلش بدهد کفایت است.
👤حامد عسکری
📚پریدخت، مراسلات پاریس طهران
💟@dialecticofsolitude
#بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
میدونی چی نقاشی مونالیزا رو معروف کرد؟
دزدی، شاید باورت نشه، قبل از اینکه مونالیزا دزدیده بشه کسی آنچنان نمی شناختش، یه شب یکی از کارمندهای موزه لوور می خوابه توی موزه و صبح نقاشی رو برمیداره و به راحتی می دزده، احمقانه نیست؟! از فرداش همه می گفتن وای خدای من، مونالیزا دزدیده شده، مونالیزا، مونالیزا؛
بعد از اون اتفاق مردم واسه دیدن جای خالی مونالیزا هم می اومدن موزه، حتی کافکا هم رفته بود، در ضمن اون دزد فقط هشت ماه زندانی شد، عجیبه، نه؟
منظور من این نبود که هنری توی اون تابلو نیست، من میگم هر چیزی که ناگهانی از دست بره، ارزشمند میشه و مردم می پرستنش.
👤روزبه معین
📚کتابفروشی خیابان بیست و یکم شرقی
💟@dialecticofsolitude
میدونی چی نقاشی مونالیزا رو معروف کرد؟
دزدی، شاید باورت نشه، قبل از اینکه مونالیزا دزدیده بشه کسی آنچنان نمی شناختش، یه شب یکی از کارمندهای موزه لوور می خوابه توی موزه و صبح نقاشی رو برمیداره و به راحتی می دزده، احمقانه نیست؟! از فرداش همه می گفتن وای خدای من، مونالیزا دزدیده شده، مونالیزا، مونالیزا؛
بعد از اون اتفاق مردم واسه دیدن جای خالی مونالیزا هم می اومدن موزه، حتی کافکا هم رفته بود، در ضمن اون دزد فقط هشت ماه زندانی شد، عجیبه، نه؟
منظور من این نبود که هنری توی اون تابلو نیست، من میگم هر چیزی که ناگهانی از دست بره، ارزشمند میشه و مردم می پرستنش.
👤روزبه معین
📚کتابفروشی خیابان بیست و یکم شرقی
💟@dialecticofsolitude
میان من و تو
همیشه جنگ است؛
اینکه تو مرا بیشتر دوست داری،
یا من تو را بیشتر دوست دارم،
دیروز
آنقدر همدیگر را نگاه کردیم
تا اینکه چشمان تو خسته شدند و
چشمان من شاداب تر،
آنگاه دانستم
من تو را بیشتر دوست دارم...
👤کژال ابراهیم خدر
💟@dialecticofsolitude
همیشه جنگ است؛
اینکه تو مرا بیشتر دوست داری،
یا من تو را بیشتر دوست دارم،
دیروز
آنقدر همدیگر را نگاه کردیم
تا اینکه چشمان تو خسته شدند و
چشمان من شاداب تر،
آنگاه دانستم
من تو را بیشتر دوست دارم...
👤کژال ابراهیم خدر
💟@dialecticofsolitude
#بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
فرقى نمى‌کند به لوله‌ى تفنگى که به سمتت نشانه رفته نگاه کنى یا مبتلا به سرطان شده باشى،
اگر نتوانى به خودت مسلط باشى،
پیشاپیش مرده‌اى!
👤دکتر ویجی آناندردی
📚من یک نجات یافته ام
💟@dialecticofsolitude
فرقى نمى‌کند به لوله‌ى تفنگى که به سمتت نشانه رفته نگاه کنى یا مبتلا به سرطان شده باشى،
اگر نتوانى به خودت مسلط باشى،
پیشاپیش مرده‌اى!
👤دکتر ویجی آناندردی
📚من یک نجات یافته ام
💟@dialecticofsolitude
دلم هوای تو دارد؛
ولی چگونه ببندم
هزار نامه به پای کبوتری
که ندارم...
👤سجاد رشیدی پور
💟@dialecticofsolitude
ولی چگونه ببندم
هزار نامه به پای کبوتری
که ندارم...
👤سجاد رشیدی پور
💟@dialecticofsolitude
#بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
من بارها به تو گفته‌ام که اگر کسی ادعا کند جیبش پر از پول است خیلی ساده می‌توان تحقیق کرد یا به اثبات رساند؛
اما آیا ممکن است که کسی قلبش را دربیاورد و به محبوبه‌اش ثابت کند که مالامال از عشق او است؟
برای محبوب گاهی اشاره‌ای هم کافی است و دیگر لازم نیست عاشق زیاد قهرمان بازی دربیاورد.
👤بهرام صادقی
📚ملکوت
💟@dialecticofsolitude
من بارها به تو گفته‌ام که اگر کسی ادعا کند جیبش پر از پول است خیلی ساده می‌توان تحقیق کرد یا به اثبات رساند؛
اما آیا ممکن است که کسی قلبش را دربیاورد و به محبوبه‌اش ثابت کند که مالامال از عشق او است؟
برای محبوب گاهی اشاره‌ای هم کافی است و دیگر لازم نیست عاشق زیاد قهرمان بازی دربیاورد.
👤بهرام صادقی
📚ملکوت
💟@dialecticofsolitude
چگونه فراموش کنم
که جوانی من
چطور سرد و خاموش گذشت؟
چه راه ها
دوشادوش آن کس رفتم
که اصلا دوستش نداشتم،
و چه بارها
دلم هوای آن کس کرد
که دوستش داشتم،
اما آن بوسه های نگرفته و نداده
آن نگاه های نکرده و ندیده را
چه کسی به من باز خواهد داد...
👤آنا آخماتووا
💟@dialecticofsolitude
که جوانی من
چطور سرد و خاموش گذشت؟
چه راه ها
دوشادوش آن کس رفتم
که اصلا دوستش نداشتم،
و چه بارها
دلم هوای آن کس کرد
که دوستش داشتم،
اما آن بوسه های نگرفته و نداده
آن نگاه های نکرده و ندیده را
چه کسی به من باز خواهد داد...
👤آنا آخماتووا
💟@dialecticofsolitude
#بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
حال آنکس را دارم که چیزی را به رویا دیده و چون بیدار شود، لذت آن هنوز باقیست.
اما رویا را به یاد نتواند آورد زیرا که مکاشفه‌ی من از خاطرم رفته است، اما لذتی که از این بابت بردم هنوز در دلم باقی است.
👤دانته
📚کمدی الهی
💟@dialecticofsolitude
حال آنکس را دارم که چیزی را به رویا دیده و چون بیدار شود، لذت آن هنوز باقیست.
اما رویا را به یاد نتواند آورد زیرا که مکاشفه‌ی من از خاطرم رفته است، اما لذتی که از این بابت بردم هنوز در دلم باقی است.
👤دانته
📚کمدی الهی
💟@dialecticofsolitude
صبور،
مثل درختی که در آتش می‌سوزد،
و توان گریختن ندارد.
حیرت‌زده،
چون گوزنی که شاخ‌های بلند
در شاخه گرفتارش کرده‌اند.
همه ی این روزها این‌چنین‌ایم.
👤شمس لنگرودی
💟@dialecticofsolitude
مثل درختی که در آتش می‌سوزد،
و توان گریختن ندارد.
حیرت‌زده،
چون گوزنی که شاخ‌های بلند
در شاخه گرفتارش کرده‌اند.
همه ی این روزها این‌چنین‌ایم.
👤شمس لنگرودی
💟@dialecticofsolitude
#بهترین_متنهایی_که_خوانده_ام
انسان همیشه در رنج‌هایش تنهاست.
رنج‌هایی که حتی با خودش هم نمی‌تواند درباره‌اش حرف بزند. خودش را در نامتناهی‌ترین لبه ی پرتگاهی از وجودش قرار می‌دهد تا با پریدن از آن به همه چیز پایان دهد. به خستگی‌هایش، نگاه‌هایش، صبرهایش، دویدن‌هایش، سکوت‌هایش، تاریکی‌هایش و گاهی روشنی‌هایش.
راستش الان نمی‌دانم کجای این جهان ایستاده‌‌ام.
💟@dialecticofsolitude
انسان همیشه در رنج‌هایش تنهاست.
رنج‌هایی که حتی با خودش هم نمی‌تواند درباره‌اش حرف بزند. خودش را در نامتناهی‌ترین لبه ی پرتگاهی از وجودش قرار می‌دهد تا با پریدن از آن به همه چیز پایان دهد. به خستگی‌هایش، نگاه‌هایش، صبرهایش، دویدن‌هایش، سکوت‌هایش، تاریکی‌هایش و گاهی روشنی‌هایش.
راستش الان نمی‌دانم کجای این جهان ایستاده‌‌ام.
💟@dialecticofsolitude
#بهترین_متنهایی_که_خوانده_ام
الکی میگفت نمیدونم عشق چیه؛ فکر میکرد من ندیدم صبح یواشکی دو قاشق عشق ریخت تو لیوان چای هم زد، بعد لبخندشو جمع و جورکرد آورد داد دستم گفت واسه خودم ریختم واسه توام ریختم، ولی هرکسی نمیدونست من چای رو فقط با شکر میخورم. میدونست؟
همین دم ظهری پاشد پنجره رو باز کرد دستاش بو عشق گرفته بود، بهش گفتم یه بویی میاد گفت بوی اقاقیای پشت پنجره س، دم پنجره وایسادم اون که دور شد دیگه هیچ بویی نمیومد.
سرشب حتی دونه های عشق وسط بادمجونایی که سرخ کرده بودو انکار میکرد، میگفت خل شدی.
دلم میخواست محکم بغلش کنم بگم خل تویی که با اون چشات این همه عشقو تو سر و صورتت نمیبینی لعنتی.
👤بهار خانی
💟@dialecticofsolitude
الکی میگفت نمیدونم عشق چیه؛ فکر میکرد من ندیدم صبح یواشکی دو قاشق عشق ریخت تو لیوان چای هم زد، بعد لبخندشو جمع و جورکرد آورد داد دستم گفت واسه خودم ریختم واسه توام ریختم، ولی هرکسی نمیدونست من چای رو فقط با شکر میخورم. میدونست؟
همین دم ظهری پاشد پنجره رو باز کرد دستاش بو عشق گرفته بود، بهش گفتم یه بویی میاد گفت بوی اقاقیای پشت پنجره س، دم پنجره وایسادم اون که دور شد دیگه هیچ بویی نمیومد.
سرشب حتی دونه های عشق وسط بادمجونایی که سرخ کرده بودو انکار میکرد، میگفت خل شدی.
دلم میخواست محکم بغلش کنم بگم خل تویی که با اون چشات این همه عشقو تو سر و صورتت نمیبینی لعنتی.
👤بهار خانی
💟@dialecticofsolitude
پاداش هر بار در آغوش کشیدن تو انگار عذرخواهی دنیاست از من،
منی که تمام دردها را تحمل کرده‌ام.
👤جمال ثریا
💟@dialecticofsolitude
منی که تمام دردها را تحمل کرده‌ام.
👤جمال ثریا
💟@dialecticofsolitude
#بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
بیشتر آدم‌ها به این قصد دست به تغییر می‌زنند که از جای خودشان در دنیا خلاص شوند و جای دیگری را غصب کنند.
و فقط به همین دلیل خودشان را فراموش و آن‌چه را بودند، مدفون می‌کنند.
همه‌ی ما گاه به‌شدت از چیزی که هستیم و چیزی که بودیم خسته می‌شویم.
👤خابیر بارگاس
📚قلبی به این سپیدی
💟@dialecticofsolitude
بیشتر آدم‌ها به این قصد دست به تغییر می‌زنند که از جای خودشان در دنیا خلاص شوند و جای دیگری را غصب کنند.
و فقط به همین دلیل خودشان را فراموش و آن‌چه را بودند، مدفون می‌کنند.
همه‌ی ما گاه به‌شدت از چیزی که هستیم و چیزی که بودیم خسته می‌شویم.
👤خابیر بارگاس
📚قلبی به این سپیدی
💟@dialecticofsolitude