این یادداشت را اوایل سال ۱۳۹۶ نوشتم که اکنون با اندکی ویرایش آن را مختصرتر بازنشر میکنم:
ماهنامهی دانشمند در شمارهی فروردین ۱۳۹۶ خود پروندهای را اختصاص داد به بررسی دایناسورها؛ خصوصاً دایناسورهایی که روزگاری در ایران میزیستهاند.
در این شماره دو مطلب آمده است که جای تامل دارد ولی نخست از عکس روی جلد مجله آغاز میکنم که در بالا هم آن را قرار دادهام.
آنچه در این تصویر دیده میشود «علیالظاهر» رپتوری است از خانوادهی درومیوسوریدها (Dromaeosauridae) که چنگال داسیشکل و برگشتۀ انگشت پای آن، تردید را در هویت این دایناسور تروپود از میان میبرد. این تصویر کاملاً نادرست است. سالهاست که کاملاً مشخص شده اعضای این خانواده بدنی کاملاً پوشیده از پر داشتهاند، بالهای سه انگشتی مزین به شاهپر داشتهاند، و در انتهای دم نسبتا بلندشان هم بادبزنی از پر داشتهاند.
آنچه در تصویر روی جلد مجله آمده است تصویری کاملاً قدیمی و غیر علمی از این دایناسورهاست که بیشتر یادآور سری فیلمهای پارک ژوراسیک است و نشان میدهد فردی که چنین تصویر غلطی را انتخاب کرده است به دور از مطالعات دیرینهشناختی دایناسورها و متاثر از محتوای شبهعلمی سری فیلمهای پارک ژوراسیک بوده است.
از آن دو مطلبی که بالاتر اشاره کردم یکی
در صفحۀ ۱۹ یادداشتی تکصفحهای آمده است از یکی از استادان دانشگاه در رشتهی زمینشناسی و دیرینهشناسی تحت عنوان «دایناسورها در ایران».
نویسنده در جایی مینویسد: «در سایر زمانهای مزوزوئیک، ایران بیشتر در شرایط دریایی بهسر برده و انتظار میرود که فسیلهای دایناسورهای دریایی در رسوبات آن یافت شود.»!
مگر دایناسور دریایی هم داریم؟!
دایناسورها (تا جایی که اکنون میدانیم) همگی خشکیزی (terristerial) بودهاند و هیچ دایناسوری ساکن دریاها نبوده است. چنین سخنی برای یک استاد دانشگاه در رشتۀ زمینشناسی که اتفاقاً دربارهی دایناسورها قلم میزند و معتقد است که «کشفیات جدید نگارنده در سالهای اخیر در منطقهی بلدهی استان مازندران، نقطهی عطفی در دیرینهشناسی دایناسورها در ایران» است خبطی بزرگ و ذنب لایغفر است.
در ادامهی مطلب، ایشان بار دیگر تصریح میکند که «همچنین برای اولینبار در منطقهی کپهداغ در شمالشرق ایران قطعهای از استخوان کتف دایناسور دریایی پلزیوزوروس به سن کرتاسه کشف شد.»!
سردهی پلزیوزوروس (Plesiosaurus) مطلقاً هیچ ربط مستقیم و نزدیکی با دایناسورها نداشته است. تبار تکاملی آنها چیز پنهانی نیست و با جستوجویی ساده در اینترنت هم میتوان آن را دریافت.
فقط الان دارم به این فکر میکنم کسی که فرق دایناسور با غیر دایناسور را نمیداند و نمیفهمد چگونه کشفیاتش میتواند «نقطهی عطفی در دیرینهشناسی دایناسورها در ایران» باشد؟
در صفحهی ۵۶ مطلب دیگری آمده است تحت عنوان «دراکولای ترانسیلوانیای کهن.»
در این مطلب نسبتاً کوتاه از هاتزگوپتریکس (Hatzegopteryx) بهعنوان «دایناسور غولپیکر» اسم برده میشود!
هاتزگوپتریکسها اصلاً دایناسور نیستند، بلکه عموزادههای نزدیک دایناسورها هستند و در گروهی مجزا از دایناسورها به نام ترسورها (Pterosauria) طبقهبندی میشوند. بیش از دو دهه است که فسیلهای این خزندههای مودارِ بالپوستی کشف شدهاند و در سال ۲۰۰۲ هم توصیف و نامگذاری شدند، نه «به تازگی» که نویسنده مدعی است.
نکتهی تاسفبار این است که نویسنده بدفهمی خود را از زبان دیرینهشناسان نگونبخت به خوانندهی ناآگاه منتقل میکند و میگوید که «دیرینهشناسان» در پی آنند که «دریابند این دایناسورها چگونه در دورهی کرتاسه در این مکان [رومانی امروزین] زندگی میکردهاند.»
برداشت من این است که درک این دو نویسنده از «دایناسور» در حد دانش عامهی مردم و احیاناً سازندگان سری فیلمهای پارک ژوراسیک است که به هر موجود دندانتیز و بزرگی دایناسور میگویند. ولی چرا افرادی با چنین سطح نازلی از دانش دیرینهشناسی میباید در یک نشریهی «علمی» برای عموم دربارهی دایناسورها مطلب بنویسند؟
- عبدالرضا شهبازی
@dirinenegar
ماهنامهی دانشمند در شمارهی فروردین ۱۳۹۶ خود پروندهای را اختصاص داد به بررسی دایناسورها؛ خصوصاً دایناسورهایی که روزگاری در ایران میزیستهاند.
در این شماره دو مطلب آمده است که جای تامل دارد ولی نخست از عکس روی جلد مجله آغاز میکنم که در بالا هم آن را قرار دادهام.
آنچه در این تصویر دیده میشود «علیالظاهر» رپتوری است از خانوادهی درومیوسوریدها (Dromaeosauridae) که چنگال داسیشکل و برگشتۀ انگشت پای آن، تردید را در هویت این دایناسور تروپود از میان میبرد. این تصویر کاملاً نادرست است. سالهاست که کاملاً مشخص شده اعضای این خانواده بدنی کاملاً پوشیده از پر داشتهاند، بالهای سه انگشتی مزین به شاهپر داشتهاند، و در انتهای دم نسبتا بلندشان هم بادبزنی از پر داشتهاند.
آنچه در تصویر روی جلد مجله آمده است تصویری کاملاً قدیمی و غیر علمی از این دایناسورهاست که بیشتر یادآور سری فیلمهای پارک ژوراسیک است و نشان میدهد فردی که چنین تصویر غلطی را انتخاب کرده است به دور از مطالعات دیرینهشناختی دایناسورها و متاثر از محتوای شبهعلمی سری فیلمهای پارک ژوراسیک بوده است.
از آن دو مطلبی که بالاتر اشاره کردم یکی
در صفحۀ ۱۹ یادداشتی تکصفحهای آمده است از یکی از استادان دانشگاه در رشتهی زمینشناسی و دیرینهشناسی تحت عنوان «دایناسورها در ایران».
نویسنده در جایی مینویسد: «در سایر زمانهای مزوزوئیک، ایران بیشتر در شرایط دریایی بهسر برده و انتظار میرود که فسیلهای دایناسورهای دریایی در رسوبات آن یافت شود.»!
مگر دایناسور دریایی هم داریم؟!
دایناسورها (تا جایی که اکنون میدانیم) همگی خشکیزی (terristerial) بودهاند و هیچ دایناسوری ساکن دریاها نبوده است. چنین سخنی برای یک استاد دانشگاه در رشتۀ زمینشناسی که اتفاقاً دربارهی دایناسورها قلم میزند و معتقد است که «کشفیات جدید نگارنده در سالهای اخیر در منطقهی بلدهی استان مازندران، نقطهی عطفی در دیرینهشناسی دایناسورها در ایران» است خبطی بزرگ و ذنب لایغفر است.
در ادامهی مطلب، ایشان بار دیگر تصریح میکند که «همچنین برای اولینبار در منطقهی کپهداغ در شمالشرق ایران قطعهای از استخوان کتف دایناسور دریایی پلزیوزوروس به سن کرتاسه کشف شد.»!
سردهی پلزیوزوروس (Plesiosaurus) مطلقاً هیچ ربط مستقیم و نزدیکی با دایناسورها نداشته است. تبار تکاملی آنها چیز پنهانی نیست و با جستوجویی ساده در اینترنت هم میتوان آن را دریافت.
فقط الان دارم به این فکر میکنم کسی که فرق دایناسور با غیر دایناسور را نمیداند و نمیفهمد چگونه کشفیاتش میتواند «نقطهی عطفی در دیرینهشناسی دایناسورها در ایران» باشد؟
در صفحهی ۵۶ مطلب دیگری آمده است تحت عنوان «دراکولای ترانسیلوانیای کهن.»
در این مطلب نسبتاً کوتاه از هاتزگوپتریکس (Hatzegopteryx) بهعنوان «دایناسور غولپیکر» اسم برده میشود!
هاتزگوپتریکسها اصلاً دایناسور نیستند، بلکه عموزادههای نزدیک دایناسورها هستند و در گروهی مجزا از دایناسورها به نام ترسورها (Pterosauria) طبقهبندی میشوند. بیش از دو دهه است که فسیلهای این خزندههای مودارِ بالپوستی کشف شدهاند و در سال ۲۰۰۲ هم توصیف و نامگذاری شدند، نه «به تازگی» که نویسنده مدعی است.
نکتهی تاسفبار این است که نویسنده بدفهمی خود را از زبان دیرینهشناسان نگونبخت به خوانندهی ناآگاه منتقل میکند و میگوید که «دیرینهشناسان» در پی آنند که «دریابند این دایناسورها چگونه در دورهی کرتاسه در این مکان [رومانی امروزین] زندگی میکردهاند.»
برداشت من این است که درک این دو نویسنده از «دایناسور» در حد دانش عامهی مردم و احیاناً سازندگان سری فیلمهای پارک ژوراسیک است که به هر موجود دندانتیز و بزرگی دایناسور میگویند. ولی چرا افرادی با چنین سطح نازلی از دانش دیرینهشناسی میباید در یک نشریهی «علمی» برای عموم دربارهی دایناسورها مطلب بنویسند؟
- عبدالرضا شهبازی
@dirinenegar
درست است که دایناسورها بسیار متنوع بودند و حدود ۱۸۰ میلیون سال تقریباً بر تمامی زیستگاههای خشکی حکومت کردند، درست است که جذابیت این جانداران میتواند دستمایهی ساخت مستندها و فیلمها و سریالهای بسیاری شود که تاکنون هم چنین بوده است، همچنین، درست است که فسیلهای بسیار و متنوع و زیادی از آنها تقریبا در همه جای دنیا یافت شده است و شناخت ما از این جانداران را بسیار افزایش داده است، با این همه، دیرینهشناسی مساوی با دایناسورشناسی نیست.
دایناسورها فقط بخش کوچکی از تاریخ چهار میلیاردسالهی حیات روی زمین هستند. همهی این تاریخ موضوع علم دیرینهشناسی است؛ از نخستین جرقههای حیات، چند صد میلیون سال پس از شکلگیری زمین، تا همین یک میلیون سال اخیر. طی این بازهی بسیار طولانی، میلیونها گونهی حیات پدید آمدند، تکامل یافتند، منقرض شدند و احیاناً به روزگار کنونی رسیدند.
کار دیرینهشناسی بررسی و شناخت کل تاریخ حیات روی زمین است، خصوصاً سه دوران پالئوزوئیک، مزوزوئیک و سنوزوئیک که جمعاً حدود ۵۴۰ میلیون سال به طول انجامیدهاند.
دایناسورها صرفاً درنگی کوتاه بودهاند در تاریخ حیات و صرفاً متمرکز در دوران مزوزوئیک یا حیات میانی.
- عبدالرضا شهبازی
@dirinenegar
دایناسورها فقط بخش کوچکی از تاریخ چهار میلیاردسالهی حیات روی زمین هستند. همهی این تاریخ موضوع علم دیرینهشناسی است؛ از نخستین جرقههای حیات، چند صد میلیون سال پس از شکلگیری زمین، تا همین یک میلیون سال اخیر. طی این بازهی بسیار طولانی، میلیونها گونهی حیات پدید آمدند، تکامل یافتند، منقرض شدند و احیاناً به روزگار کنونی رسیدند.
کار دیرینهشناسی بررسی و شناخت کل تاریخ حیات روی زمین است، خصوصاً سه دوران پالئوزوئیک، مزوزوئیک و سنوزوئیک که جمعاً حدود ۵۴۰ میلیون سال به طول انجامیدهاند.
دایناسورها صرفاً درنگی کوتاه بودهاند در تاریخ حیات و صرفاً متمرکز در دوران مزوزوئیک یا حیات میانی.
- عبدالرضا شهبازی
@dirinenegar
Forwarded from دیرینهنگار (عبدالرضا شهبازی)
حدود ۱۷۰ میلیون سال قبل، در ژوراسیک میانی از دوران مزوزوئیک، و در جزیرهای با آب و هوای گرم و واقع در عرضهای میانهی جغرافیایی، دایناسورهای گردندرازِ غولپیکری که آنها را سوروپود مینامیم روی بستر مردابِ آب شورِ کمعمقی صدها ردِ پا از خود بر جای گذاشتند.
◽️نقاشی از جان هود
◾️توضیح:
نقاشی دو اشکال دارد:
اول اینکه دایناسور گوشتخوارِ کوچک باید بدنی پوشیده از پَر داشته باشد، حال آنکه چنین نیست.
دوم اینکه دستان این دایناسور باید رو به جلو قرار بگیرد و نه رو به عقب، آنگونه که در تصویر میبینیم.
- عبدالرضا شهبازی
@dirinenegar
◽️نقاشی از جان هود
◾️توضیح:
نقاشی دو اشکال دارد:
اول اینکه دایناسور گوشتخوارِ کوچک باید بدنی پوشیده از پَر داشته باشد، حال آنکه چنین نیست.
دوم اینکه دستان این دایناسور باید رو به جلو قرار بگیرد و نه رو به عقب، آنگونه که در تصویر میبینیم.
- عبدالرضا شهبازی
@dirinenegar
Fossils at a Glance (2010).pdf
21 MB
◼️Fossils at a Glance (2010)
◻️Clare Milsom & Sue Rigby
▫️یکی از بهترین منابع در فسیلشناسیِ مقدماتی
@dirinenegar
◻️Clare Milsom & Sue Rigby
▫️یکی از بهترین منابع در فسیلشناسیِ مقدماتی
@dirinenegar
Ends of the Earth (2025).pdf
40.8 MB
◼️Ends of the Earth (2025)
◻️Neil Shubin
🔳این آخرین کتاب نیل شوبین، دیرینهشناس صاحبنام آمریکایی، است که بهتازگی منتشر شده است.
شوبین در این کتاب سفرها و کشفیات خود در قطب شمال و جنوب را شرح میدهد و تاریخچه، شکلگیری و ماهیت دو کلاهکِ یخی کرهی زمین را زیر ذرهبین میبرد و ربط و نسبتشان را با تاریخِ حیات زمینِ میکاود و از گذشتهی سیارهی سبز به آیندهاش نقب میزند.
قبلاً مطلبی دربارهی نخستین کتاب شوبین - ماهی درونیِ شما - که موجب شهرت او شد نوشتهام (اینجا را ببینید).
- عبدالرضا شهبازی
@dirinenegar
◻️Neil Shubin
🔳این آخرین کتاب نیل شوبین، دیرینهشناس صاحبنام آمریکایی، است که بهتازگی منتشر شده است.
شوبین در این کتاب سفرها و کشفیات خود در قطب شمال و جنوب را شرح میدهد و تاریخچه، شکلگیری و ماهیت دو کلاهکِ یخی کرهی زمین را زیر ذرهبین میبرد و ربط و نسبتشان را با تاریخِ حیات زمینِ میکاود و از گذشتهی سیارهی سبز به آیندهاش نقب میزند.
قبلاً مطلبی دربارهی نخستین کتاب شوبین - ماهی درونیِ شما - که موجب شهرت او شد نوشتهام (اینجا را ببینید).
- عبدالرضا شهبازی
@dirinenegar
Forwarded from پارینه/پالئوگرام (ɟɹǝ ᴉʌɐɹsoɥʞ)
جمجمههای عجیب و صاحبان عجیبتر آنها
نخجیکی از عرفان خسروی
احتمالا همهتان این میم را دیدهاید. جمجمه اسب آبی در بالاست؛ میانه، تصوری است که لابد فضاییها (یا هر کسی که صاحب زنده جمجمه را ندیده باشد) با مشاهده چنین جمجمهای از صاحب آن پیدا خواهند کرد و در نهایت، پایین، تصویر صاحب اصلی جمجمه است.
نخجیکی از عرفان خسروی
احتمالا همهتان این میم را دیدهاید. جمجمه اسب آبی در بالاست؛ میانه، تصوری است که لابد فضاییها (یا هر کسی که صاحب زنده جمجمه را ندیده باشد) با مشاهده چنین جمجمهای از صاحب آن پیدا خواهند کرد و در نهایت، پایین، تصویر صاحب اصلی جمجمه است.
Telegraph
جمجمههای عجیب و صاحبان عجیبتر آنها
نخجیکی از عرفان خسرویاحتمالا همهتان این میم را دیدهاید. جمجمه اسب آبی در بالاست؛ میانه، تصوری است که لابد فضاییها (یا هر کسی که صاحب زنده جمجمه را ندیده باشد) با مشاهده چنین جمجمهای از صاحب آن پیدا خواهند کرد و در نهایت، پایین، تصویر صاحب اصلی جمجمه…
◼️ زمان: ۱۷۵ میلیونسال قبل (اواخر ژوراسیک پیشین، دوران مزوزوئیک)
◼️مکان: ساحلی در انگلستانِ امروزین
در جلوی تصویر و روی خط ساحلی ردِپای مِگالوسوروسی (Megalosaurus) دیده
میشود. این دایناسور که احتمالاً در پی لاشه و مردار در این حوالی پرسه میزند، ازگوشهی راست تصویر در حال خارج شدن است.
آن طرفتر، تعدادی رامفورینکوس (Rhamphrhynchus) مشغول صید ماهیاند.
- عبدالرضا شهبازی
@dirinenegar
◼️مکان: ساحلی در انگلستانِ امروزین
در جلوی تصویر و روی خط ساحلی ردِپای مِگالوسوروسی (Megalosaurus) دیده
میشود. این دایناسور که احتمالاً در پی لاشه و مردار در این حوالی پرسه میزند، ازگوشهی راست تصویر در حال خارج شدن است.
آن طرفتر، تعدادی رامفورینکوس (Rhamphrhynchus) مشغول صید ماهیاند.
- عبدالرضا شهبازی
@dirinenegar
Forwarded from انگلیسی زیر ذرهبین🔎 (عبدالرضا شهبازی)
The Seventy Great Mysteries of the Nnatural World (2008).pdf
29.9 MB
◼️The Seventy Great Mysteries of the Natural World (2008)
◻️Edited by Michael Benton
🔳 کتاب فوقالعاده خواندنی و پراطلاعی که فایل پیدیافش را در بالا میتوانید دانلود کنید شامل هفتاد مقالهی عمومی است دربارهی هفتاد موضوع بنیادی و جذاب در حیطهی دنیای طبیعی.
هر کدام از این مقالات را، که مخاطبشان عموم افراد کنجکاو و علاقهمند به دنیای طبیعی است، متخصصی نوشته که عمری را در آن زمینهی خاص به پژوهش گذرانده است.
امتیاز بسیار بارزِ کتاب بالا این است که پروفسور مایکل بنتون، استاد دیرینهشناسی در دانشگاه بریستول انگلستان و یکی از غولهای دیرینهشناسی جهان، ویرایش کل مقالات آن را بر عهده داشته و خود نیز نویسندهی چهار مقاله از این مجموعه بوده است.
دو تا از کتابهای بنتون جزو کتابهای درسی رشتهی دیرینهشناسی در اغلب دانشگاههای دنیاست. بنتون، همچنین، سرپرست یکی از دو تیمی بود که سال ۲۰۱۰ موفق به تعیین رنگِ پَرِ دایناسورهای پَردار شدند و با این کار فصل نوینی در تاریخ پژوهشهای دیرینهشناسی گشودند.
معرفی کتاب بالا را، از زبان خودِ بنتون، از اینجا ببینید و بشنوید.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
◻️Edited by Michael Benton
🔳 کتاب فوقالعاده خواندنی و پراطلاعی که فایل پیدیافش را در بالا میتوانید دانلود کنید شامل هفتاد مقالهی عمومی است دربارهی هفتاد موضوع بنیادی و جذاب در حیطهی دنیای طبیعی.
هر کدام از این مقالات را، که مخاطبشان عموم افراد کنجکاو و علاقهمند به دنیای طبیعی است، متخصصی نوشته که عمری را در آن زمینهی خاص به پژوهش گذرانده است.
امتیاز بسیار بارزِ کتاب بالا این است که پروفسور مایکل بنتون، استاد دیرینهشناسی در دانشگاه بریستول انگلستان و یکی از غولهای دیرینهشناسی جهان، ویرایش کل مقالات آن را بر عهده داشته و خود نیز نویسندهی چهار مقاله از این مجموعه بوده است.
دو تا از کتابهای بنتون جزو کتابهای درسی رشتهی دیرینهشناسی در اغلب دانشگاههای دنیاست. بنتون، همچنین، سرپرست یکی از دو تیمی بود که سال ۲۰۱۰ موفق به تعیین رنگِ پَرِ دایناسورهای پَردار شدند و با این کار فصل نوینی در تاریخ پژوهشهای دیرینهشناسی گشودند.
معرفی کتاب بالا را، از زبان خودِ بنتون، از اینجا ببینید و بشنوید.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
Forwarded from انگلیسی زیر ذرهبین🔎 (عبدالرضا شهبازی)
در بالا سه قطعه تصویر آمده است از سه صفحه از کتابی معتبر دربارهی تاریخ طبیعی که دیرینهشناسی بسیار سرشناس آن را نوشته و انتشارات صاحبنام آکسفورد آن را چاپ کرده است.
🔳 در تصویر بالایی، در نشان دادن قدیمیترین فسیلها عدد ۳ میلیون و پانصد هزار سال را نوشته که غلط است و درستش ۳ میلیارد و پانصد میلیون سال است.
🔳 در تصویر میانی، سال تولد استنلی میلر را به اشتباه ۱۹۲۰ نوشته است که غلط است و درستش ۱۹۳۰ است.
🔳 در تصویر پایین اشتباه عمیقتری رخ داده است که اطلاع از آن نیازمند دقت افزونتری است.
در متن کتاب آمده است که «کوتاهزمانی بعد از ظهور گیاهان، حشرات، کِرمها و جانوران کوچک دیگری پدید آمدند که میتوانستند در خلال شاخههای سادهترین گیاهان خشکی مکانی برای زیستن و تغذیه بیابند. بعد از این جنبندگان کوچک، نخستین مهرهدارانِ روی خشکی پدیدار شدند و این زمانی بود که موجود ماهیشکلِ درشتاندامی خود را به ساحل پُرگِلولای حاشیهی آب کشاند و شروع به خوردن مگسها کرد.»
اشکال در کلمهی «مگسها» است.
آن برههی زمانی که نویسنده از آن سخن میگوید تقریباً مربوط است به ۴۰۰ میلیون سال قبل، یعنی اواخر دُونین بالایی و در این هنگام مگسهای حقیقی (true flies) هنوز به تکامل نرسیده بودند.
مگسها از راستهی Diptera (دوبالان) مشتق شدهاند و دوبالانِ حقیقی نیز بسیار دیرتر در صحنهی حیات پدیدار شدند؛ حدود ۲۴۰ میلیون سال قبل و در تریاس میانی.
بنابراین درست آن است که بهجای flies گذاشته شود insects یا حتی تعبیر عامیانهتر bugs، که در ترجمه هم میتوان نوشت «حشرات».
🟦 خطای اول و دوم بهاحتمال زیاد حاصل غلط تایپی (typo) است و خطای سوم بیشتر ناشی از تعجیل و کمدقتی.
🟩 حاصل اینکه فکر نکنیم چنین خطاهایی فقط در تالیفات وطنی رخ میدهند و کتابهای چاپ خارج مصون از خطا هستند.
دیگر اینکه نه بزرگی نام نویسنده به ما در صحّت مطلب اطمینان صددرصد بدهد و نه سرشناسبودنِ انتشارات.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
🔳 در تصویر بالایی، در نشان دادن قدیمیترین فسیلها عدد ۳ میلیون و پانصد هزار سال را نوشته که غلط است و درستش ۳ میلیارد و پانصد میلیون سال است.
🔳 در تصویر میانی، سال تولد استنلی میلر را به اشتباه ۱۹۲۰ نوشته است که غلط است و درستش ۱۹۳۰ است.
🔳 در تصویر پایین اشتباه عمیقتری رخ داده است که اطلاع از آن نیازمند دقت افزونتری است.
در متن کتاب آمده است که «کوتاهزمانی بعد از ظهور گیاهان، حشرات، کِرمها و جانوران کوچک دیگری پدید آمدند که میتوانستند در خلال شاخههای سادهترین گیاهان خشکی مکانی برای زیستن و تغذیه بیابند. بعد از این جنبندگان کوچک، نخستین مهرهدارانِ روی خشکی پدیدار شدند و این زمانی بود که موجود ماهیشکلِ درشتاندامی خود را به ساحل پُرگِلولای حاشیهی آب کشاند و شروع به خوردن مگسها کرد.»
اشکال در کلمهی «مگسها» است.
آن برههی زمانی که نویسنده از آن سخن میگوید تقریباً مربوط است به ۴۰۰ میلیون سال قبل، یعنی اواخر دُونین بالایی و در این هنگام مگسهای حقیقی (true flies) هنوز به تکامل نرسیده بودند.
مگسها از راستهی Diptera (دوبالان) مشتق شدهاند و دوبالانِ حقیقی نیز بسیار دیرتر در صحنهی حیات پدیدار شدند؛ حدود ۲۴۰ میلیون سال قبل و در تریاس میانی.
بنابراین درست آن است که بهجای flies گذاشته شود insects یا حتی تعبیر عامیانهتر bugs، که در ترجمه هم میتوان نوشت «حشرات».
🟦 خطای اول و دوم بهاحتمال زیاد حاصل غلط تایپی (typo) است و خطای سوم بیشتر ناشی از تعجیل و کمدقتی.
🟩 حاصل اینکه فکر نکنیم چنین خطاهایی فقط در تالیفات وطنی رخ میدهند و کتابهای چاپ خارج مصون از خطا هستند.
دیگر اینکه نه بزرگی نام نویسنده به ما در صحّت مطلب اطمینان صددرصد بدهد و نه سرشناسبودنِ انتشارات.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
