یه شب از اون شبا
نیمه شب بود که یهو چشمام باز شد و دقیقاً همون موقع صدای پدافند اومد
اول توی قلبم خالی شد و تپش قلب گرفتم
بعدش دیدم سمت چپ کمرم هم درد میکنه
دقیقاً مثل این بود که یه تیر به قلبم خورده و از اون طرف بدنم بیرون رفته باشه
بعد از اون همۀ علائمی که با شروع این جریان پیدا کرده بودم بدتر شد
سردردا
کمردردا
دل دردا
کابوسا
فشاری که موقع خواب به چشمام میآوردم
و ...
با این حال میخوام بگم که
توی همۀ اون ۱۲ روز
من نمیترسیدم
این اضطرابم بود که به وحشت افتاده بود
وحشتی که هنوز از جسم و روحم بیرون نرفته و هرقدر زمان بگذره و ازش بنویسم هم انگار قرار نیست که بیرون بره.
نیمه شب بود که یهو چشمام باز شد و دقیقاً همون موقع صدای پدافند اومد
اول توی قلبم خالی شد و تپش قلب گرفتم
بعدش دیدم سمت چپ کمرم هم درد میکنه
دقیقاً مثل این بود که یه تیر به قلبم خورده و از اون طرف بدنم بیرون رفته باشه
بعد از اون همۀ علائمی که با شروع این جریان پیدا کرده بودم بدتر شد
سردردا
کمردردا
دل دردا
کابوسا
فشاری که موقع خواب به چشمام میآوردم
و ...
با این حال میخوام بگم که
توی همۀ اون ۱۲ روز
من نمیترسیدم
این اضطرابم بود که به وحشت افتاده بود
وحشتی که هنوز از جسم و روحم بیرون نرفته و هرقدر زمان بگذره و ازش بنویسم هم انگار قرار نیست که بیرون بره.
یه کتاب رمان یا داستان جذاب که از شدت جذابیت میشه یه نفس خوندش معرفی بفرمایید لطفاً:
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=94088397
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=94088397
Forwarded from Hidden Chat
پلیس حافظه
البته برای من به شدت جذاب بود
شاید برای مهسایی که ادبیات خونده و احتمالا کتابهای زیادی هم خونده چندان جذاب نباشه
البته برای من به شدت جذاب بود
شاید برای مهسایی که ادبیات خونده و احتمالا کتابهای زیادی هم خونده چندان جذاب نباشه
Forwarded from Hidden Chat
نسیمی که بر ستاره ای وزید هم جذاب بود
ولی در مورد یک نفس خونده شدنش نظری ندارم
ولی در مورد یک نفس خونده شدنش نظری ندارم